بخشی از مقاله

چکیده

تجربه نشان داده است اعمال راهبرد از بالا به پایین در فرآیند مدیریت روستایی متمرکز منجر به شکست برنامههای توسعه در نواحی روستایی میشود. بنابراین رویکرد مدیریت مبتنی بر جوامع محلی به عنوان مدیریت روستایی غیر متمرکز میتواند نارساییها و کاستیهای مدیریت روستایی متمرکز را برطرف نماید. در واقع ساختار مدیریتی مبتنی بر جامعه محلی، با همکاری بخش دولتی و غیردولتی و با مشارکت جامعه محلی، فرایند توسعه پایدار روستایی را مدیریت میکند. در این مقاله که به روش مروری تهیه گردیده، تلاش شده تا حکمرانی خوب روستایی را به عنوان الگویی مناسب برای رسیدن به فرآیند مدیریت پایدار روستایی مطرح کند.

بررسیها در پژوهش حاضر نشان میدهد که حکمرانی خوب روستایی با مفاهیمی همچون دموکراسی و حقوق بشر، و شاخصهای پاسخگویی، مشارکتمردمی و حاکمیت قانون، کارایی و اثربخشی، شفافیت، مشروعیت، اجتماع گرایی، عدالت و برابری و مسئولیتپذیری چارچوبی به دست میدهد که همه اهداف و ارزشها در یکجا جمع شوند و اهداف توسعه انسانی اعم از توسعه اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی با محوریت مردم روستایی، مدیریت و اداره شود. همچنین پیش نیاز افزایش مشارکت روستاییان به عنوان پایه و اساس تشکیل نهادها و سازمانهای مردم نهاد در حوزه جامعه مدنی و یکی از صول اساسی الگوی حکمرانی خوب روستایی در فرآیند مدیریت روستایی، وجود رویکردی سیستمی و یکپارچه همراه با نگرش توسعه پایدار است که از آن به عنوان مدیریت پایدار روستایی یاد میگردد.

لغات کلیدی: حکمرانی خوب روستایی، مدیریت پایدار روستایی، مدیریت مبتنی بر جوامع محلی، جامعه مدنی، مشارکت مردمی

مقدمه

بررسی متون توسعه روستایی نشان میدهد که وجود نظام مدیریت و تشکیلات مناسب یکی از عوامل موثر در مدیریت پایدار روستایی به شمار میرود و در کنار دیگر عوامل، با توجه به وضعیت اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جامعه، روند توسعه و رسیدن به اهداف توسعه در نواحی روستایی را آسان میکند - حیدریساربان، . - 1394 لذا میتوان گفت توسعه روستایی به عنوان شکلی از توسعه پایدار و همه جانبه همواره یکی از دغدغه های اصلی برای پیشرفت هر کشوری میباشد و به عنوان راهبردی با اهمیت برای تأمین نیازهای اساسی و توزیع بهینه منافع ناشی از توسعه ملی تلقی میشود. در فرآیند برنامه ریزی و توسعه روستایی مدیریت جایگاه و نقش بسیار مهمی دارد و بدون یک مدیریت مشروع و کارآمد، اهداف توسعه روستایی تحقق نخواهد یافت. چنانچه صاحبنظران مدیریت روستایی را، تلفیق و تنظیم عوامل مختلف طبیعی، انسانی و اقتصادی در جامعه روستایی که چند دهه پیش، اساس اقتصاد کشور و تأمین کننده منابع خزانه کشور بود تعریف میکنند - لطیفه و آزمون، . - 1391

همچنین مدیریت روستایی را میتوان برنامه ریزی برای روستا، سازمان دهی اقدام توسعهای و هماهنگی و نظارت بر اقدامات انجام شده دانست. در واقع مدیریت روستایی فرآیند سازمان دهی و هدایت جامعه روستایی از طریق شکلدهی سازمان ها و نهادهای دست اندرکار در اداره مناطق روستایی است - رکن الدین افتخاری و همکاران، . - 1386 از طرفی ایجاد نهادهای محلی، تجلی میزان مشارکت و ملاکی برای سنجش میزان مشارکت مردم در نواحی روستایی است. وجود نهادهای محلی و تشکل های مردمی، سازوکاری برای جلب مشارکت مردم و بستری برای تبلور همکاری های مردم در فرایند مدیریت روستایی است. مشارکت در فرایند مدیریت توسعه روستایی در خلأ انجام نمی گیرد

و  باید از طریق نمایندگی مردم در نهادها، یعنی در مجامع تصمیم گیری تحقق یابد. درواقع، نهادینه شدن مشارکت، تنها از طریق نهادهای اجتماعی میسر است. بدین ترتیب، وجود این نهادها سازوکاری برای جلب مشارکت مردمی در جوامع محلی محسوب می شود و مشارکت مردمی در حیات اجتماعی از طریق این تشکل های محلی هویت می یابد. درواقع، این سازمان ها با نقش واسطه ای خود میان مردم و دولت، جلوه هایی از مشارکت عمومی را در حیات اجتماعی جوامع تعریف کردهاند - یاسوری و همکاران، . - 1395 همچنین بهترین رهیافت برای مطیع نمودن توانمندیهای مردم در فرآیند توسعه پایدار روستایی رهیافت مدیریت مبتنی بر جامعه محلی توسط نهادهای محلی است که آن را رهیافت اداره خودمحور برای پوشش دادن مشارکت و تواناییهای آنها در یک فرآیند تصمیمگیری جامع و شفاف مینامند.

مردم محلی صلاحیت و قابلیت دارند که اجرا و مدیریت پروژههای توسعه روستایی را با راهنمایی و ظرفیتسازی از جانب نهادهای دولتی و سازمانهای غیردولتی بر عهده گیرند Mahendra & Sharma,  2006 - به نقل از رشیدپور، . - 1389 بررسی تجارب و نظریات در عرصه مدیریت روستایی، حاکی از آن است که حفظ تعادل بین نیازهای اجتماعی و اقتصادی و محیطی نسل حاضل و آینده از طریق توسعه انسانی پایدار، تغییر پارادایمی را در اداره امور ایجاد کرده است. این تغییر پارادایم به ورود مفاهیمی مانند مشارکت مردمی، جامعه مدنی، شفافیت، پاسخگویی، عدالت و برابری در کنار کارایی و اثربخشی حکمرانی خوب روستایی انجامیده است و حکمرانی خوب روستایی را به عنوان پیش شرطی برای توسعه پایدار و الگوی مناسبی برای مدیریت پایدار روستایی معرفی میکند - دربانآستانه و همکاران، . - 1389 بر این اساس هدف اصلی این پژوهش ارائهی الگوی مناسبی از حکمرانی حوب روستایی در جهت رسیدن به مدیریت پایدار روستایی است.

گذار از مدیریت روستایی - سنتی - به مدیریت نوین روستایی

مدیریت روستایی همزمان با پیدایش اولین روستاها آغاز شده است و در طول تاریخ با توجه به مقتضیات اقتصادی، اجتماعی، محیطی، زمانی و مکانی از مکانی به مکان دیگر متفاوت بوده است. مدیریت روستایی از ارکان اصلی و جدا نشدنی توسعه روستایی میباشد. زیرا در نبود مدیریت سازماندهی شده در نواحی روستایی برنامههای توسعه نیز با مشکلات بیشماری مواجه خواهد شد - بدری، . - 1390 طی چندین دهه گذشته، الگوی مدیریتی حاکم بر کشورهای درحال توسعه به ویژه کشور ما، تمرکزگرا - بالا به پایین - بوده و دولت مشارکت روستاییان را در برنامههای اجرایی در پایین ترین حد خود قرار داده است که اثر آن در برنامه های توسعه گذشته به چشم می خورد. به همین علت است که با و جود سرازیر شدن امکانات به روستاها در اوایل انقلاب، باز شاهد کاهش مشکلات روستاها و به تبع آن شهرها نشدهایم و این طرحها به دلیل عدم توجه به خواستههای واقعی مردم و عدم مشارکت آنها در فرآیند برنامهریزی در بیشتر موارد با استقبال ساکنان مناطق روستایی مواجه نشده است. ولی امروزه با پی بردن به اثر منفی برنامه ریزی متمرکز، نگرش برنامهریزان نسبت به مدیریت و برنامه ریزی و توسعه روستایی تغییر یافته که منجر به بروز تحول عظیمی در روند مدیریت روستایی شده است - رکنالدین افتخاری و همکاران، . - 1386

همچنین تاریخ معاصر روستایی ایران نشان داده است که جامعه روستایی با تغییرات سریعی روبه رو بوده است. از تبعات این تغییرات سریع، بروز شکلهای جدید کنترل اجتماعی بر جامعه روستایی بوده است. در مورد ساختار قدرت و در نتیجه کنترل اجتماعی در روستاها سه دیدگاه عمده در بین جامعه شناسان روستایی رواج دارد: .1 "قدرت ناشی از ساختار سنتی"است؛ ".2 قدرت ناشی از گسترش نظام بوروکراسی در روستاها" میباشد و .3 "قدرت ناشی از مشارکت مردمی" است. در دیدگاه نخست جامعه شناسان روستایی بر این باورند که قدرت متضمن اجبار بعضی به وسیله بعضی دیگر است. این اجبار ناشی از اعتقادی است بر این مبنا که عده ای فرمان دادن را حق خویش بدانند و روستاییان نیز معتقد باشند که موظف به اطاعت از این اوامرند. در دیدگاه دوم روستاییان با فردی تحت عنوان مدیر روستا روبه رو هستند که مجری بخشنامههای دولتی است و از خود و یا منبع شخصی، فرمانی برای اجرا نمی گیرد - لهساییزاده، . - 1388 در دیدگاه سوم، قدرت از راه مشارکت عامه مردم در روستاها اعمال میشود.

از نظراین دیدگاه معمولاً در جوامعی که مردم از کنترلهای سنتی و اداری به ستوه آمدهاند و احساس میکنند که هم در نظامهای سنتی سلطه و هم در نظامهای بوروکراسی بر آنها ظلم شده و هیچ یک از این دو نظام سلطه در نهایت به نفع آنها نبوده است، اقدام به مشارکت می کنند و می کوشند تا ابتکار عمل را به دست گیرند - همان - . بر این اساس طبق تحقیقات جان ترنر و دیگران هنگامی که دولت مرکزی در امور اجتماعات محلی دخالت میکند هم نیازهای واقعی این جوامع برای دولت مرکزی نهفته است و هم با کنار گذاشتن مردم محلی توان و امکانات آن نیز از دست میرود - علیزاده و همکاران، . - 1392 امروزه اهمیت مدیریت روستایی و نقش حیاتی آن در توسعه بیشتر کشورهای در حال رشد برکسی پوشیده نیست و به باور کارشناسان و دست اندرکاران امرتحقیق، این مهم بیش از هرچیز در گرو توسعه منابع انسانی از طریق مشارکت و اعتماد اجتماعی امکان پذیر است؛ به عبارت دیگر توسعه منابع انسانی در توسعه مشارکت آحاد مردم از هر قشری عامل کلیدی و پیش شرط ضروری برای دستیابی به مدیریت پایدار روستایی است.

در واقع، به مشارکت باید فراتر از ابزاری جهت اجرای پروژه های دولتی نظر داشت مشارکت مردم رهیافتی است برای توسعه که در آن مشارکت و دخالت دادن بخشهای محروم روستایی در نهادهها و نظامهای حاکم بر زندگی آنها امری ضروری است - ازکیا و حسنیراد، . - 1388 بنابراین با توجه به اینکه امروزه نظریهپردازان در برنامهریزی و مدیریت به نظریه شراکت معتقدند. جان ترنر، در نظریه شراکت، بیان میکند که به جای اینکه دولت یا مردم فراهم کننده یا تصمیم گیرنده باشند ، هر دو با هم این وظیفه را انجام می دهند. در این همکاری دولت آنچه را مردم نمی توانند، و همزمان مردم محلی در چارچوب تشکیلات اجتماعات محلی خود، هر آنچه را می توانند، فراهم میکنند و در مورد آن تصمیم میگیرند. بنابراین، در الگوی جدید برنامهریزی و مدیریت روستا تأکید بر رهیافت مشارکتی با حرکتی دوسویه است که عاملی مؤثر در افزایش توان اجتماعات برای پاسخ گویی به نیازهای مردم روستایی در جریان توسعه به شمار می رود. در مجموع، مدیریت روستایی در خدمت توسعه پایدار روستایی و به دنبال تحقق توسعه ملی است - رکنالدینافتخاری و همکاران، . - 1386 لازمهی این مدیریت روستایی تشکیل جوامعی محلی برای رسمی بخشیدن به مشارکتهای مردمی و شرکت آنها در امر مدیریت روستا میباشد.

مدیریت روستایی مبتنی بر تشکیل جوامع محلی

مدیریت مبتنی به جامعه محلی ابزاری است برای ظرفیتسازی و توانمندسازی جامعه محلی، بهبود مشارکت مردم، تقویت مسئولیتپذیری و ضمانت اجرایی پروژهها، سازماندهی نهادهای محلی و بهبود استفاده از سرمایهها جهت تاثیرگذاری در فرایند توسعه، که با هدف پذیرش و رفع نیازهای جوامع روستایی برای توسعه اقتصادی- اجتماعی و حفاظت از منابع تولید مورد استفاده قرار میگیرد - رشیدپور، . - 1389 در این نوع مدیریت، زمینه مشارکت مردم محلی را در قالبهایی چون نهادهای غیررسمی و جامعه مدنی محلی فراهم میسازد. مشارکت فعال را جانشین انفعال و انزوا، شمولیت را جانشین محرومیت و حفظ شأن و احترام مردم را جانشین تحقیر آنها قرار دهد. با ظرفیت سازی و فراهم آوری ملزومات توسعه و بهره گیری از مشارکت فعال مردم محلی میتوان به توسعه اجتماعی فراگیر و متوازن و در نهایت مدیریت پایدار روستایی دست یافت - اکبریان و فتحی، . - 1391 به باور واکر و لووس - Walker&Lowes, 1997 - بستر سازی برای مشکلات کلیه روستاییان در فرآیند توسعه روستایی، تمرکز بر عناصر و منابع بومی در فرآیند توسعه روستایی در قالب سرمایه انسانی و اجتماعی، دسترسی اجتماعات روستایی به خدمات و نهادهای تولید، تقویت اعتمادبه نفس و خوداتکایی جوامع روستایی، ترویج شکلگیری نهادهای مدنی و تفویض اختیارات

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید