بخشی از مقاله


چکیده

مدیریت اراضی ماندابی سواحل مازندران بدلیل محدودیت هایی که از جوانب مختلف بوجود آمده است از اهمیت ویژه ای برخوردار می باشد. این محدودیت ها در درجه اول بدلیل ماهیت و شرایط طبیعی منطقه و در درجه دوم بدلیل مدیریت نامناسب استفاده از آبهای سطحی و زیرزمینی است. از طرف دیگر کشت برنج در نواحی شمال کشور نه تنها کشت ارجح برای اراضی ساحلی دریای خزر است بلکه نقش ارزنده ای را در تولید سبد غذایی کشور عرضه می نماید.اراضی ماندابی در کنار ایفای نقش فعالیت اقتصادی آن در تولید برنجمی تواند به عنوان یک اکوسیستم و زیست محیط مساعد در نظر گرفته شود. این اراضی به لحاظ مصرف بالای آب از مخازن، آبهای سطحی و زیر زمینی و استفاده مجدد و احاطه شدن این اراضی در میان درختان و گونه های گیاهی،محیط زیست مناسبی برای حشرات، پرندگان، ماهی ها و برخی دیگر از جانوران آبزی می باشد. از این رو با برنامه ریزیاصولی و مدیریت مناسب در کنترل یا تنظیم فعالیتهای بشری و فرآیندهای طبیعی می توان ضمن بهره برداری اقتصادی از ظرفیت های موجود طبیعی منطقه از بوجود آمدن خطرات و ریسک های طبیعی در نواحی ساحلی جلوگیری نمود. در این مقاله به چالشها و فرصت های استفاده چند منظوره از اراضی ماندابیساحلیدر استان مازندران پرداخته شده است.

کلمات کلیدی: اراضی ماندابی ساحلی- اراضی شالیزاری- اکوسیستم- استفاده چند منظوره

مقدمه

منابع آب شیرین برای حیات بشر ضروری بوده و بطور معنی داری در عرصه دستیابی به اهداف مختلف برنامه توسعه در بسیاری از کشورها دخالت دارد. سالانه تقاضای آبی برای بخشهای شهری، صنعتی و کشاورزی با روند ثابتی افزایش می یابـد. امـا بهـر حـال مقدار آبی که هر کشور بر مبنای آن می تواند در توسعه اقتصادی خود صرف نماید رو به تنزل اسـت. بعـلاوه کیفیـت منـابع آب در دسترس بشدت در بسیاری از مناطق کاهش یافته است. چراکه حجم زیادی از پساب های ناشی از صنعت و سایر فعالیت های بشـر وارد محیط زیست شده و موجب آلودگی آبهای سطحی و زیر زمینی می شود. در چنین شرایطی مدیریت آب به منظور تداوم تامین آب کافی برای نیازهای حال حاضر و آینده اهمیت پیدا می کند.

در مورد آب سه دسته بندی جامع را می توان از هم متمایزکرد: دسته اول، مربوط به ساخت و ساز ابنیه هیدرولیکی و به همـراه آن بهره برداری و نگهداری از ابنیه زیربنایی است عبارت است از: توسعه منابع آبی مانند: آبگیرها، سدها، چاه ها، کانالها، دریچه ها و غیره می باشد. دسته دوم، حفاظت آب و کنترل شامل کارهای مربوط به زهکشی، کنتـرل تـراز ایسـتابی، کنتـرل سـیلاب، کنتـرل

Archvie of SID

کیفیت آب و تصفیه آب و غیره است. دسته سوم، مدیریت منابع آب است که قدری متفـاوت و نیـاز بـه رویکـردی یکپارچـه بـه منابع آب دارد که در آن احاطه بر توسعه سیاست ها صورت گرفته و برنامه های مدیریتی در سطح ملی و منطقـه ای تـدارک دیـده می شود.

در دهه های اخیر تراکم جمعیت و توسعه شهری، ایجاد شهرکهای صنعتی، صنعت توریسم، مـاهیگیری و آبـزی پـروری، ایجـاد بنادر، تولید انرژی، حمل و نقل و ساختارهای زیربنایی موجب اثرات سوء بر اکوسیستم این منـاطق شـده و از طـرف دیگـر اسـتفاده نامناسب از منابع آبی، ماندابی اراضی ساحلی تشدید نموده و آن را به تهدیدی در مقابل تامین نیازهای غذایی که پایه آن فعالیتهای کشاورزی استوار است تبدیل نموده است. از این رو ایجاب می کند برنامه ریـزی اصـولی و مـدیریت مناسـب در کنتـرل یـا تنظـیم فعالیتهای بشری و فرآیندهای طبیعی (خطرات و ریسک های طبیعی) در همه عرصه ها و نیز برای نواحی ساحل مد نظر قرار گیـرد. در این بین مدیریت منابع آب هایی که از جوانب مختلف دارای اثرات متقابل با آبهای ساحلی هستند بسـیار بـا اهمیـت مـی باشـد. بعنوان مثال ورود آب های سطحی کنترل نشده در فصول غیر زراعی و برداشت بی رویه از آبهای زیرزمینی در فصول زراعی بترتیـب موجب ماندابی شدن اراضی سواحل دریای خزر و هجوم آبهای شور دریا به این اراضی می شود. لذا جستجوی روش ها و شیوه هـای مناسب با رعایت اصول مدیریت یکپارچه موجب خواهد شد که ضمن جلوگیری چالشهای ماندابی بیش از حد اراضی ساحلی که بـه ویژه ناشی از فعالیتهای کشاورزی است، بدون بر هم زدن تعادل محیط زیسـت منطقـه از مانـدابی شـدن ناشـی از فعـل و انفعـالات طبیعی به عنوان فرصتهای اقتصادی بهره مند گردید.

رویکرد مدیریت جامع منطقه ساحلی (ICZM) برای دریای مازندران

بیش از نیمی از جمعیت جهان در امتداد خطوط ساحلی به فاصله 60 کیلومتر از دریا زندگی می کنند و این عدد تا سال 2020 معادل %25 افزایش خواهد یافت. بسیاری از افراد فقیر جهان در نواحی ساحلی ساکن هستند. منابع ساحلی برای بسیاری از جوامع محلی و مردم بومی نقش حیاتی ایفا می کند. اما مدیریت منابع طبیعی نواحی ساحلی متفاوت از دیگر اراضی می باشد و به مدیریت خاص و متفاوت نیاز دارد. نواحی ساحلی از نظر اکولوژیکی مهم هستند و در برگیرنده خدمات، فواید زیست محیطی و گردشگری بیشماری هستند. در بسیاری اوقات این نواحی دارای اراضی مهم و حیاتی و سکونتگاه های آبزیان مثل جنگل های مردابی، تالابها و اراضی جزر و مدی می باشند.

سیمای دیگر اراضی ساحلی آسیب پذیری های گوناگون بواسطه چرخه تناوبی و نوسانات طوفانی، داخل شدن آبهای شور، فرسایش، آلودگی و بطور کلی فقدان زیربنای فیزیکی است.

ناحیه ساحلی دریای مازندران در ایران نیز از این قاعده مستثنی نیست. تراکم جمعیت در منطقه ساحلی دریای مازندران بیشتر از متوسط تراکم جمعیت در کشور است. دریاچه خزر یا دریای مازندران و منطقه ساحلی آن دارای ویژگیهای منحصر به فرد و حساسیتهای زیست بومی و زیستی بسیار است. این دریاچه بزرگترین دریاچه جهان است که در اصطلاح آن را دریا می نامند. (وسعت آن 5 برابر دومین دریاچه بزرگ دنیا به نام سوپریور است).

منابع طبیعی اراضی ساحلی در ابتدا معاش کشاورزی را که برای تولید غذا است منعکس می کندمثلاً؛ تولید برنج به همراه برخی از محصولات زراعی و باغی دیگر و صیدگاه های ساحلی که منابع مهم درآمدی و غذایی را مهیا می کنند. این نواحی حایل بین خشکی و دریا هستند و در واقع واسط بین خشکی و دریا می باشند.

منطقه سواحل جنوبی دریای مازندران در کشور ایران از نظر تقسیمات کشوری شامل سه استان گیلان، مازندران و گلستان می شود. در منطقه ساحلی دریای مازندران نحوه توزیع جمعیت شاغل در فعالیتهای مختلف اقتصادی نشانمی دهد که عمده ترین فعالیت اهالی منطقه در بخش خدمات متمرکز شده است. فعالیت خدماتی اهالی منطقه در ارتباط تنگاتنگ با مسافرین و

Archvie of SID

گردشگرانی است که در تمام فصول سال بخصوص در ایام تابستان از منطقه بازدید می کنند. تولید محصولات مهم کشاورزی و باغی مانند برنج و مرکبات و چای وپنبه و... نیز زمینه فعالیت توزیعی- خدماتی قابل توجهی را در منطقه ایجاد نموده است. بعد از خدمات مهمترین فعالیت اقتصادی منطقه کشاورزی و جنگلداری است. فاصله قابل توجه درصد افراد شاغل در دو بخش خدمات و کشاورزی با سایر فعالیتها بیانگرتمرکز فعالیت مردم این منطقه در این دو عرصه می باشد. تمرکز بالای جمعیت در روستاها نیز یکی دیگر از دلایل عمده بودن فعالیت کشاورزی در منطقه می باشد.

از سوی دیگر ماهیگیری اگر چه تعداد افراد محلی کمی را تحت پوشش خود قرار داده است ولی افزایش جمعیت شاغل در آن طی چند سال گذشته نشان دهنده توجه بیشتر به این عرصه فعالیت اقتصادی می باشد.
در یک تحقیق، تاثیرات سوء فعالیت های کشاورزی و صنعتی در نوار ساحلی بین جویبار تا بهشهر در مازندران بررسی و نقاط ضعف و قوت و تهدیدها و فرصتها جهت ارزیابی وضعیت مدیریت زیست محیطی آن مورد مطالعه قرار گرفت. نتایج نشان داد که نقاط ضعف بیش از نقاط قوت و فرصتها بیش از تهدیدها بوده است. همچنین تدوین یک برنامه راهبردی زیست محیطی برای کنترل جمعیت، آلودگی و تغییر کاربری اراضی اکیدا توصیه شده است.

با توجه به شرایط خاص پهنه ساحلی استان مازندران و سیمای طبیعی و انسانی و ارزشمندی آن در کشور، برای جلوگیری از تخریب و آلودگی منابع اعم از جنگل، مرتع،آب ، خاک ، و منابع و موجودات زنده آن لازم استطرح های مدیریت منابع آب اراضی ساحلی مازندران با رویکرد مدیریت یکپارچه منطقه ساحلی((Integrated Coastal ZoneManagement که در برگیرنده منافع و ملاحظات زیست محیطی است انجام پذیرد. این نوع مدیریت امروزه به امری اجتناب ناپذیر تبدیل شده است و بدون اعمال این مدیریت بر نوار ساحلی امکان بهره برداری دراز مدت از آن، فراهم نخواهد آمد. در حقیقت باید کنش متقابل بین عوامل اقتصادی شامل کشاورزی، صنعت، صیادی، انرژی، توریسم و ترابری و مولفه های زیست محیطی شامل خاک، آبهای درون مرزی، جنگلها، ساحل و دریا بررسی و مورد مطالعه قرار گیرد. مدیریت یکپارچه منطقه ساحلی فرآیندی نظارتی و هدایت کننده است و شامل چهارچوبهای قانونی و نهادی برای تضمین تلفیق طرحهای توسعه و اهداف زیست محیطی با مشارکت افراد ذینفع می باشد. تفاوت نحوه مدیریت یکپارچه منطقه ساحلی با مدیریت بخشی، در رویکرد همه جانبه و فراگیر مدیریت یکپارچه و در بر گرفتن کلیه فعالیتهای بخشی و نیز ملاحظات زیست محیطی و اکولوژیکی در منطقه ساحلی است. مدیریت یکپارچه همچنین خود را با اهداف فرامنطقه ای و ملی نیز هماهنگ می کند.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید