بخشی از مقاله


مقدمه

ابوحامد محمد بن غزالی طوسی و به دیگر سخن امام محمد بن غزالی از شخصیت های برجسته و سرشناس و

تاثیرگذار در در قرن 5 ه . ق می باشد . دوران حیات وی مدت زمانی بالغ بر نیم قرن را در بر می گیرد و از انجایی که اندیشه و باور شخصیت و سلوک آدمی متاثر از مکان و زمان حیاتش می باشد و این تاثیرگذاری و شکل گیری افکار و اندیشه و شخصیت انسان در زمان و مکان می تواند رابطه ی دو سویه داشته باشد لذا برای فهم بیشتر اندیشه غزالی نگاهی کوتاه بر سیمای تاریخی – اجتماعی دوران زندگی وی لازم و ضروری است .

ابوحامد غزالی به سال 450 ه.ق در توس چشم به جهان گشود وی در پانزده سالگی پدرش را از دست داد و در این زمان

نزدیکی از دوستان پدرش به نام احمد بن محمد رازکانی مراحل اولیه تعلیم خود را طی می کند وی از اولین معلمین غزالی در زمره فقهای شافعی بود وی سپس نزد ابونصر اسماعیلی به جرجان می رود و بعد از آن برای حضور در کلاس های ابولمعالی جوینی به نظمیه نیشابور سفر می کند و تا سال 487 ه . ق زمان فوت امام الحرمین ( ابولمعالی جوینی ) به تعلیم فنون معمل

عصر خویش فقه اصول ادبیات حدیث و جدل ..... مشغول بود . وی بعد از فوت امام الحرمین به خدمت خواجه نظام الملک در

نظامیه بغداد به منصب مدرسی مشغول بود و رابطه نزدیکی با دستگاه خلافت داشت و در این زمان کتاب فضائح را به نام المستظهر خلیفه عباسی و در رد باطینه به رشته تحریر در آورد .

با مرگ خواجه و سطان ملکشاه آشفتگی با قلمرو و سلاجقه و بغداد سرایت کرده بی ثباتی سیاسی با همراه مجادلات فقهی و کلامی و نزاع های عقیدتی خبر از یک دوران سخت می داد که درست در این زمان که دوران تحمل و زایل شدن ثابت

2

بود تغییری شگرف در حالات امام محمد غزالی دس می دهد و بغداد را ترک و به دمشق می رود و طریقت زهد وعزلت را در پیش می گیرد و در این مدت کتاب معروف احیاء العلوم را که در نوع خود دایره المعارفی است را تالیف می کند .

وی بعد از مدت 11 سال گوشه نشینی با مشاهده سستی ایمان مردم و گسترش شبهه و مشکلات که از سوی تصوف و

فلسفه باطنی گری پیش آمده بود به میان مردم بازگشت و به نظمیه بغداد بازگشت و مبارزه با باطنی گری و اندیشه های فلاسفه

را آغاز کرد . وی در سال 50 ه .ق علی رغم دعوت خلیفه المستظهر و سلطان سنجر برای بازگشت به بغداد و منصب پارس در

نظامیه بغداد به توس بازگشت و در سال 505 ه . ق دارفانی را وداع گفت . (قادری،(1370دراین تحقیق برای برسی و شناخت اندیشه غزالی از پارادایم های :


بدین نحو امید است با ارائه و استفاده از این الگوی تحلیل ،بتوان قسمتی از اندیشه سیاسی امام محمد غزالی و شکل گیری فقه

به عنوان یک دانش سیاسی بیان و روشن شود .

3

معرفت شناختی

معرفت شناختی یکی از نخستین و در حین حال تاثیرگذارتریین زمینه های فلسفی است . آدمیان از اعصار گذشته در

تلاش برای فهم دنیای پیرامون خود بوده اند و پرسش کلیدی و مرکزی آن یافتن منشا شناخت بوده است .(قزلسفلی،(1389 مبنای معرفت شناختی غزالی را اعتقادات توحیدی و الهی تشکیل می دهد . غزالی می گوید نتایج برهان های صحیح نمی

تواند با وحی در تناقض باشد زیرا نه عقل و نه وحی را نمی توان باطل انگاشت .(گریفل،(1389

پس برای غزالی علم مساوی علم دینی است چرا که علم مستقیما مربوط به دین هستند و یا در خدمت آن قرار دارند وی

تمام علوم را با دید دینی می نگرد و توجیه شرعی در فراگیری آن وارد می کند .(شاقول،(1389

همه مخلوقات انسان و غیر انسان مشیت خدا و حاصل قضای ازلی اند . غزالی در این قسم از توحید بر این معنی تاکید می کند که مشاهده اشیاء در کثرت برخاسته از واحد، چیزی بیش از الفاظ است و این توحید حاکی از یقین معنوی استواری

است که آسمان بر دل تجلی می کند و بر آن تاثیر می گذارد . غزالی با تفصیل بیشتری معنی این یقین را تشریح می کند : یک

امر دقیق و غامض را کسانی می فهمند که از فیض الهی برخوردار باشند و از همین چیزها را با نور الهی درک می کنند و نه با

شنیدن . این مردمان وقتی که اسرار امور آنچنان که هست برایشان آشکار می شود به سنت و منقولات نظر می کنند و اگر به آنچه ایشان به نور یقین بر حقیقت شان گوالهی داده اند . وفق داشته باشد آنها را می پذیرند و اگر وفقنداشته باشد آنها را تاویل می کنند . (ناکامورا،(1391

این را نباید فراموش کرد که غزالی مانند اکثر علمای معاصر اش از همان سالهای فراگیری علوم فقیه تربیت شده و در تمام طول عمر فضیه اهل سنت شافعی باقی ماند .(لائوست،(1354

موضوع اهل سنت به عقب برگشتن است چون در تاریخی بعد از پیامبر می زیسته اند می بایست پیوسته خود را به یک

مرجع معصوم و خالی از لغزش که در گذشته قرار داشته سازش دهند یعنی حفظ و اطاعت از وحی الهی و زنده نگه داشتن

خاطره پیامبر و توجه پیوسته به این مرجع معصوم از خطا.

غزالی حملاتی تند به فلاسفه کرد و نتیجه چنین وضعی تقویت نص گرایی و فراهم شدن مبانی کلامی آن برای فقه سیاسی اهل سنت بود .(میراحمدی،(1389

غزالی دست آوردهای شرع را نسبت به عقل بیشتر می داند زیرا به اعتقاد او عقل فقط مدرک کلیات است در حالی که

شرع علاوه بر کلیات به طرح مساله جزئی نیز می پردازد .(رضانژاد،(1391


هستی شناختی

هستی شناختی شرحی است عام از اینکه چه چیزی وجود دارد و چگونه عمل می کند و به عبارتی دیگر یعنی بنیادی ترین اندیشه درباره سرشت غایی یا جوهر چیزها و ساختار جهان واقعی ( اشیاء در واحدها ). (قزلسفلی،پیشین)

از نظر غزالی جهان در بخش عمده عالم زمینی و عالم آسمان تقسیم می شود . عالم آسمان خداوند و فرشتگان را در بر

می گیرد و از نظر ابوحامد غزالی هدف زندگی بشر رسیدن به خداوند و دستیابی به سعادت اخروی است و به عبارتی دیگر

رسیدن انسان از عالم زمینی به عالم اسمانی است و عالم زمینی آنگونه که هویداست به دو زیر مجموعه جامعه انسانی و دستگاه سیاسی قابل تقسیم است و حلقه اتصال عالم آسمان با عالم زمینی نیز فرشتگان اند .(بهرامعلی نژاد،(1385

4

غزالی در کتاب التوحید و التوکل درباره ارتباط میان افعال انسان و قدرت مطلق خداوند به مثابه خالق جهان بحث می کند . در این کتاب و کتاب های دیگر غزالی پیرامون رویدادهای عالم موضع جبرگرایانه سختی اتخاذ می کند و همه چیز از جمله

افعال انسانی را خداوند خلق کرده و معین نموده است . خداوند در جهان تنها فاعل و یا علت است و هر رویدادی در عالم

آفرینش طرحی از پیش تعیین شده را دنبال می کند که از ازل در معرفت خداوند وجود داشته است . معرفت خداوند در سپهر

لازمان وجود دارد و مانند معرفت بشری حاوی علوم منفرد نیست و معرفت خداوند که موضوع آن یعنی جهان تغییر کند، تغییر

نمی کند .(گریفل ،(1389 غزالی بدیلی مناسب برای هستی شناختی کسب گرایانه هیئت سینوی عمل ثانویه اتخاذ کرد آنگاه که خداوند می خواهد

رویدادی معین را خلق کند برخی از مخلوقات خود را به مثابه واسطه یا عمل ثانویه به کار می گیرد و در نتیجه خداوند سلسله

ی از عمل را می آفریند که در آن هر علت بالاتر علت وجودی علتی است که پایین تر قرار دارد .(گریفل،(1389

در عمل مناسب است که انسان فرض کند که خداوند همه چیز را از طریق سلسله علل در مهار خود دارد . ما در طبیعت شاهد فرایندهای علتی هستیمکه به سلسله علَی طولانی تر منتهی می شوند و اگرقادر بودیم مانند سالک سائل که رویدادها را تا منشا آن وجود دارد هدایت می شدیم تا انکه سرانجام به عالی ترین عقل سماوی برسیم که خود معلول وجودی فراتر از خویش یعنی خداوند است خداوند نقطه آغاز تمام سلسله های علل است و تمام اجزا آنها را می افریند و در مهار خود دارد . خداوند

مسبب السباب است غزالی عالم را به ساعتی آبی تشبیه می کند . در این جا اوست مرحله از آفرینش را ترسیم می کند . سازنده

ساعت آبی باید ابتدا طرحی برای آن تهیه کند و دوم طرح خود را اجرا کند و سوم باید با تامین قدرت دائمی یعنی جریان آب ساعت را به کار بیندازد و این قدرت را با دقت اندازه گیری کند زیرا فقط مقدار صحیح قدرت نتیجه مطلوب را ایجاد می کند .
پس در نتیجه آفرینش جهان از سوی خدا این سه مرحله به ترتیب حکم ، قضا و قدر خداوند می شوند .


انسان شناختی

غزالی آفرینش را یک عمل به هم پیوسته و یکپارچه می داند که دارای آفریننده ای حکیم است . که آفرینش خود را از سوی لهو و لعب به انجام نرسانده . بلکه آن را مقصودی متصوراست و لاجرم فعل امر و یا تکوین و تشریع در این راستا معنی

یافته و جهت پیدا می کند . انسان به خاطر اینکه جزئی از این مجموعه آفرینش است بناگزیر حکیمانه بودن خلقت شامل وی نخواهد شد .(قادری،(1370

حیات اجتماعی بشر از نظر ابوحامد غزالی پس از گذر از مرحله رفع نیازهای اولیه با پدیده ای به نام تولید مواجه می شود که این امر منجر به خرید و فروش کالا گسترش دامنه ارتباطات اجتماعی و در نهایت منجر به معادله می شود . در آ غاز

معاملات به صورت پایاپای صورت می گرفت بروز مشکلاتی که عارض بر این معاملات بود منجر به ایجاد و مکانی که

تولیدات مختلف در آنجا گرد آمده و معامله شود موجب ایجاد بازار و مغازه گشت توسعه این امر و ارتباط میان شهر و روستا

موجب ایجاد پیشه بازرگانی شد . رواج بازرگانی منجر به بروز نیاز به ارزش گذاری و مقدار شد که این امر موجب ایجاد ضرابخانه و صرافخانه را در پی داشت که خود محتاج به کارگیری معیار ثابت بود که همان نقره و طلا بود که نتایج پیشه ها تشکیل جامعه و حیات بشری را به دنبال داشت . (ناکامورا،(1389


5

غزالی در انسان شناختی خود با توجه به اصول اسلامی و فقهی انسان را مانند مسافری می داند که دنیا به منزله منزلگاه وی است نه قرارگاه که باید خود را برای جهان دیگر که سعادت نهایی وی است آماده کند چون که آدمیان واجد صفات و

خصوصیات دوگانه ای هستند و از یک سو با داشتن غرایز بهیمی وسبعی همنشین حیوانات و از سوی دیگر امکان اوج گیری و

تعالی را به گونه ای که شایسته عنوان خلیفه خدا بر روی زمین باشد را دارا است . پس بعثت انبیاء و ایضا"سیاست و اصلاح در

جهت هدایت انسان به سوی صفات برگزیده و شایسته قرار دارد . با این تعاریف انسان شناختی غزالی بر سه اصل استوار است

:

-1اصول دین

-2اصول فقه

-3اینکه انسان موجودی مدنی بالطبع است .(قادری،(1391


اجتماع شناختی

غزالی سازنده ایدئولوژی است که اندیشه های التقاطی را از ساحت اسلام رسمی می زداید و سلطنت و خلافت با آن

مشروعیت می یابد و وحدت جامعه اسلامی بر مدار آن قرار می گرد و از این منظر کارهای نظری غزالی صبغه سیاسی می گیرد و در این ایدئولوژی قرار می گیرد .(شاقول،(1389

چهار اصلی که غزالی برای قوام کار دنیا و ارتباط اعمال آدمیان بر می شمارد و اصول تعقلی هستند از مشاهده اجتماع و نیازهای انسان ها به دست می آیند . غزالی می گوید : >> و حاجت تن در دنیا سه چیز است خوردنی ، پوشیدنی ، مسکن لیکن چون به واسطه اشتراک منافع در بین صاحبان مشاغل درگیری رخ می دهد چنین است که به سه نوع صنعت دیگر حاجت افتاد از صناعات : یکی صناعت سیاست و سلطنت ، دیگری صناعت قضا و حکمت و دیگری فقه که بدان قانون وساطت میان

خلق بدانند .(غزالی،(1333

غزالی در کلیتی بهم پیوسته حیات دنیوی و دینی را دو بخش یک کل می بیند که یکی هدف و دیگری مقدمه و ابزار رسیدن به آن می باشد . وی برای سخن گفتن درباره بدنه انسانی جامعه که در ادبیات امروزی مردم خوانده می شود واژگان مردم ، خلق ، عوام و رعیت به کار می برد.

بدنه جامعه در اندیشه وی از جایگاه خاصی برخوردار است که حکام را در برابر آن موظف می سازد بگونه ای که مجاز به

نادیده گرفتن آنها نمی باشند گرچه رعیت نیز در اندیشه غزالی ملزم به اطاعت می باشد اما در نیتی متقابل رعیت نیز در شکوه عظمت نامداری و حتی استواری حکومت نقش دارند و رابطه بین رعیت و حکومت برقرار است . (بهرامعلی نژاد،(1385

غایت شناسی

از نظر غزالی حرکات بشر متوجه هدفی متعالی است که همانا رسیدن به سعادت اخروی می باشد و سیاست در این میان هم با دنیا در ارتباط است و هم به مشابه ابزاری است که به حیات دنیوی انسان که مقدمه ای برای سعادت اخروی خدمت می کند . سیاست به نوعی با عالم بالا به واسطه انبیاء و فرشتگان که با ولایت بر ظاهر و باطن خواص و عوام ارتباط دارد به منبع

فیض الهی پیوند می یابد .(بهرامعلی نژاد،(1385

6

غزالی در یکی از نخستین فقیهان مسلمان است که مسئله مصلحت را در فقه وارد ساخته است . هدف شریعت علاوه بر ارائه راهنمایی روشن درباره روش رسیدن به رستگاری در آخرت ایجاد محیطی است که به هر فرد امکان زندگی در سعادت و

دنبال کردن شیوه زندگی پارسایانه و زاهدانه را می دهد.

غزالی برای سعادت در این جهان پنج مولفه بر می شمرد : دین ، عقل ، حیات ، فرزند و مال . هر آنچه از این ضروریات

خمسه محافظت کند مصلحت تلقی می شود و باید به آن سو پیش رفت و هر آنچه به آنها آسیب می رساند باید احتراز کرد .

(گریفل،(1389 غزالی در بحث از فضایل اخلاقی - فلسفی شجاعت عفت و عدالت ،این فضایل را دقیقا در جهت دستیابی فرد انسانی به

سعادت معرفی می کند . وی برای نشان دادن ضعف در نظام فلسفی آگاهانه به جرح و تعدیل هایی دست می زند از جمله

وقتی که انسان در کشاکش انگیزه های برخاسته از هواهای نفسانی از یک سو و عقل از سوی دیگر قرار می گیرد و نمی تواند

در تشخیص خطا از صواب مستقل عمل کند پس باید به وسیله ای مطمئن توسل و تکیه کند که همان هدایت الهی که در قالب شرع آمده است .(ملایوسفی،(1391


مبانی اندیشه های غزالی

برای بررسی اندیشه سیاسی غزالی با توجه به مبانی اندیشه سیاسی وی لازم می نماید این مبانی عبارت اند از: -1 جهان بینی اسلامی -2 سیاست عملی در زمان غزالی

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید