بخشی از مقاله

مقدّمه

مسأله جبـر و اختیـار جـزو مباحـث بسـیار دقیـق و ظریـف انسـانشناسـی و دارای زوایای مختلفی است. از جمله آنهـا، تقسـیم دیـدگاه جبـر بـه اعتبـار اسـباب و عوامـل آن بـــه جبـــر کلامـــی، روانشـــناختی و فلســـفی اســـت(جرجانی، 1419، 166: 8؛ تفتــازانی، 4،.(221: 1409 برخــی از مســائل فلســفی بــه عنــوان منشــأ دیــدگاه جبــر مطرح شدهاند. مهمترین این مسائل، به شرح ذیل است:

.1 براساس قاعده »الشیئ مـا لـم یجـب لـم یوجـد«، هـر ممکـنالوجـودی مسـبوق بـــه وجـــوب اســـت. برخـــی ایـــن وجـــوب را مســـتلزم ســـلب اختیـــار فاعـــل دانستهاند(حلّی، 13 :1431؛ جرجانی،8،.(169: 1325
2.منتهی شدن اراده انسـان بـه اراده واجـب بالـذات نیـز مسـتلزم جبـر تلقّـی شـده است(فارابی،91 :1405؛ رازی،1،.(119 :1407

. غیــرارادی3 بــودنِ اراده نیــز مســتلزم جبــر تلقّــی شــده اســت(میرداماد،1،1381 209:؛ خمینی،.(47 :1425

موضوع این مقاله، تبیـین و تحلیـل جبـر فلسـفی بـا محوریّـت مسـأله اراده (مسـأله سوّم) است. در ادامـه ابتـدا بـه تقریـر اصـل مسـأله پرداختـه و سـپس تبیـین و تحلیـل راهحلّهای آن را در دستور کار قرار میدهیم.

تقریر مسأله:

افعال انسـان در یـک تقسـیم کلّـی بـه ارادی و غیـر ارادی تقسـیم مـیشـود. افعـال ارادی بــه افعــالی اطــلاق مــیگــردد کــه مســبوق بــه اراده بــوده و از اراده ناشــی میشـوند. بنـابراین مـلاک ارادی بـودن افعـال،مسـبوقیّت آنهـا بـه اراده اسـت. سـؤالی که اینجا مطرح مـیشـود ایـن اسـت کـه خـود ایـن اراده، ارادی اسـت یـا غیـر ارادی؟ صـــورت اول (ارادی بـــودن) مســـتلزم تسلســـل اســـت. لازمـــه صـــورت دوم نیـــز

تسلسل ارادهها در افعال ارادی و راهحلهای آن 103 

غیــرارادی بــودن افعــال اختیــاری انســان اســت؛ زیــرا مفــروض ایــن اســت کــه افعــال مذکور بدان جهـت متّصـف بـهرادیّـت شـدهانـد کـه مسـبوق بـه ارادهانـد، پـس اگـر خود اراده غیرارادی باشـد، افعـال مـذکور نیـز غیـرارادی خواهنـد بـود. بنـابراین ارادی بــودنِ اراده مســتلزم تسلســل اســت، و ارادی نبــودن آن مســتلزم انکــار افعــال اختیــاری اســـت، و هـــر دو باطـــل و خـــلاف وجـــدان ســـلیم اســـت(میرداماد،1،209: 1381؛

رازی،1،.(119: 1407

میردامــاد ایــن مســئله را چنــین تقریــر کــرده اســت: »امــا مســألهای کــه بــر بزرگــان فلسفه مشکل نموده است، این اسـت کـه اگـر بنـا باشـد کـار عبـد بـا اراده و اختیـارش انجام پذیرد، در مورد خـود اراده ایـن پرسـش رخ مـینمایـد کـه آیـا اراده نیـز بـا اراده و اختیــار اســت و همچنــین اراده اراده و اراده اراده اراده؟ و همــینطــور لازم مــیآیــد کــه در هــر کــاری ارادههــای متسلســل بــینهایــت موجــود باشــند)«میردامــاد،1،1381 .(209:

برخــی از فلاســفه و نیــز برخــی اصــولیون در صــدد حــل مشــکل فــوق برآمــده و راهحلهـای متعـددی ارائـه نمـودهانـد. در ادامـه بـه نقـد و بررسـی راهحـلهـای ارائـه شده خواهیم پرداخت.

راهحلّ اول: ارادی نبودن اراده

فــارابی و بــوعلی ســینا و نیــز فخــر رازی، در مــوارد مختلفــی بــه مســأله فــوق پرداختهاند.حاصـل پاسـخ ایشـان ایـن اسـت کـه علّـتِ اراده، اراده دیگـری نیسـت تـا تسلسل در ارادههـا رخ دهـد، بلکـه علّـت اراده، امـوری خـارج از اراده انسـانانـد، کـه همــان قــوای ارضــی و ســماویانــد، و قــوای ارضــی نیــز بــه قــوای ســماوی منتهــی میشوند. ایـن بزرگـان بـرای قـوای سـماوی، نفوسـی قائـلانـد کـه در قـوای جسـمی زمینی و انسانی تأثیر میگذارند: »اگـر کسـی گمـان کنـد کـه هـر چـه را اراده مـیکنـد،

 104 ، سال بیست و یکم، شماره اول، بهار 1391

انجام میدهد، و هر چه را بخواهـد، اختیـار مـینمایـد، از اختیـارش جسـتجو نمـا، آیـا در او حــادث شــده اســت یــا حــادث نیســت؟ اگــر حــادث نباشــد لازم اســت کــه آن اختیــار از روز اول هســتیاش بــا او بــوده باشــد و لازم اســت کــه جــزء طبیعیــت او بوده باشد و از او جدا نگردد. و نیـز لازم مـیآیـد کـه قائـل شـویم بـه اینکـه اختیـارش در او مورد قضـای الهـی اسـت، لکـن بـدون اختیـار خـودش اسـت. و اگـر اختیـارش حادث باشد و هـر حـادثی محـدثی مـیخواهـد، پـس اختیـارش نیـز علّـت و محـدثی دارد، و آن محــدث یــا خــود اوســت یــا غیــر اوســت. اگــر خــودش باشــد یــا ایجــاد نمودن اختیار با اختیار صـورت گرفتـه اسـت، کـه مسـتلزم تسلسـل اسـت، و یـا اینکـه وجــود اختیــار در او بــدون اختیــار اســت و در نتیجــه در اختیــارش اختیــار نــدارد، و علّتش به اسبابی بر مـیگـردد کـه خـارج از وجـود اوسـت و تحـت اختیـار او نیسـت، پس به اختیار ازلی منتهی میگـردد کـه نظـام آفـرینش را ترتیـب داده اسـت؛ زیـرا اگـر به اختیـار حـادثی منتهـی گـردد دوبـاره همـین اشـکال تکـرار مـیگـردد. پـس روشـن شــد کــه هــر پدیــدهای، اعــم از خیــر و شــر، بــه اســباب ناشــی از اراده ازلــی مســتند میگردد)«فارابی،91 :1405؛ابن سینا،485 :1428؛ رازی،1،.(119: 1407

نقد و بررسی:

پاسخ فوق راهگشـای مسـأله مـورد بحـث نیسـت؛ زیـرا روشـن اسـت کـه منتهـی شدن ارادههـا بـه امـوری خـارج از اراده انسـان، همچـون قـوای ارضـی یـا سـماوی، و نیز منتهی شـدن همـه اینهـا بـه اراده واجـببالـذات، گرچـه شـبهه تسلسـل ارادههـا را دفــع مــینمایــد، لکــن مســتلزم جبــر در افعــال ارادی اســت و چنــین تــالیفاســدی پذیرفتنی نیست.

تسلسل ارادهها در افعال ارادی و راهحلهای آن 105 

حلّراه دوّم: محال نبودن تسلسل ارادهها

میردامــاد نیــز ایــن مســئله را از جملــه مســائل مشــکل در نگــاه فلاســفه دانســته و مدعی است کـه بـرای اولـین بـار بـه حـل ایـن مشـکل پرداختـه اسـت(میرداماد،:1367 .(473 حاصل پاسخ ایشان در ضمن چد بند قابل ارائه است:

(1 هرگاه انسان بخواهـد کـاری انجـام دهـد، مکـانیزم صـدور آن بـه ایـن صـورت اســت کــه ابتــداراآنتصــوّر و ســپس خیریّــت و فائــده (حقیقــی یــا مظنــون) آنرا تصــدیق مــینمایــد. پــس از آن، در او شــوقی نســبت بــه آن فعــل ایجــاد مــیگــردد، و این شوق به مـرور مؤکّـد گردیـده و بـه اجمـاع و عـزم (اراده) تبـدیل مـیگـردد. پـس از اراده است که فعل از او صادر و در خارج ایجاد میگردد.

(2 اراده پــیشگفتــه -کــه منشــأ صــدور افعــال ارادی اســت- بــه دو صــورت قابــل ملاحظه است: صـورت اول اینکـه آنرا بـه نحـو آلیّـت و غیرمسـتقل ملاحظـه نمـائیم. به این معنـا کـه نظـر اصـلی مـا بـه متعلـق اراده باشـد نـه بـه خـود اراده؛ مطـابق ایـن لحاظ، اراده منـدّکدر مـراد (متعلّـق اراده) اسـت و مـورد توجـه مسـتقل نمـیباشـد؛ و نیز اراده با ایـن لحـاظ، همـان اراده و شـوق نسـبت بـه مـراد اسـت، و خـودش متعلّـق

اراده دیگری قرار نمیگیرد.

صــورت دوّم ملاحظــه ایــن اســت کــه خــود اراده را مســتقلاً مــورد توجــه قــرار دهیم، همانگونه که گاهی آئینه را مستقلاً مورد توّجه قرار میدهیم.

از ایــن دو نحــوه ملاحظــه اراده، آنچــه منشــأ طــرح شــبهه و مســأله مــورد بحــث میگردد، صورت دوّم است.

(3 وقتــی اراده را بــه صــورت اســتقلالی مــورد التفــات قــرار دهــیم، از آنجــا کــه خــودش نیــز فعلــی ارادی اســت، متعلّــق و مســبوق بــه اراده دوّمــی قــرار مــیگیــرد؛ و همچنین اراده دوّم نیز متعلّـق و مسـبوق بـه اراده سـوّمی قـرار مـیگیـرد؛ و همـینطـور

این سلسله ارادات به پیش میرود.

 106 ، سال بیست و یکم، شماره اول، بهار 1391

(4 سلسـله ارادات فـوق ناشــی از اعتبـار ذهنـی اســت کـه ذهـن انســان اراده اول را مســتقلاً لحــاظ نمــوده و نیازمنــد اراده دوّمــی شــده اســت. نیــز اراده دوّم را مســتقلاً ملاحظــه نمــوده و نیازمنــد اراده ســوّمی شــده اســت و همینطــور بقیــه ارادات متعاقبــه؛ پــس هرگــاه ذهــن انســان ایــن اعتبــار ذهنــی را قطــع نمایــد و بــه اراده بــه صــورت

مستقل نظر نکند، این تسلسل نیز قطع خواهد شد.

(5 تسلسل در امور اعتباری محال نیسـت، زیـرا بـا قطـع اعتبـار ذهنـی تسلسـل نیـز طعق خواهد شـد. آنچـه محـال اسـت تسلسـل در امـور واقعـی حقیقـی اسـت. محقّـق طوســی در پاســخ از لــزوم تسلســل در مــوردتعلّــق» حــدوث و قــدم بــر خودشــان«، تعلّــق» تشــخّص بــر خــودش« و نیــزتعلّــق» وحــدت بــر خــودش«، ایــن تسلســل را اعتباری میداند و معتقـد اسـت بـا انقطـاع اعتبـار، تسلسـل نیـز قطـع مـیگردد(حلـی،

60 :1413، 97، .(106

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید