بخشی از مقاله

مقدمه

کوچنشینان از بزرگترین حافظان سنّت و هنرهای سنتیاند. زبانی را که آنان برای بیان اندیشهها و آرزوهایشان از طریق هنر برگزیدهاند میتوان زبان طبیعت نامید. کوچنشینان به سبب تماس مداوم با عناصر طبیعی تمامی نقوش خود را از آن وام گرفته و چنان اجزای طبیعت را انتزاعی کردهاند که مناسب هر کارکردی باشد. در عین حال، باید اشاره کرد که هنر برگزیده این گروه هنری است که بیشتر جنبه کاربردی دارد تا زیبایی.

هنرمند عشایر با نگاهی هوشمندانه عناصر طبیعی را برمیگزیند و آنها را مطابق ذوق خود در دستانش شکل میدهد، اما نگاه دوگانه خوف و اشتیاق به طبیعت را نیز هرگز از یاد نبرده است. از همین روست که در هنرهای سنتی یافتن رد پای آمال و عقاید اقوام ممکن میکند.

اقوام ترکمن کوچنشینانی هستند که امروزه در شمال شرق ایران سکنی گزیدهاند. ایشان محصولات هنری متنوعی از جمله قالی، نمد، زیورآلات و سوزندوزی را تولید میکنند. درخصوص قالی ترکمن پژوهشهای زیادی صورت پذیرفته و در همین راستا نقوش و رنگهای قالی ترکمن نیز مطالعه شده است، اما درباره سوزندوزی پژوهشی اختصاصی صورت نپذیرفته است. از پژوهشهای مربوط به فرش ترکمن میتوان به کتاب نیاز جان و فرش ترکمن نوشته ذبیحاالله بداغی، و دو کتاب تکمضمونیهای فرش و نقشهای قالی ترکمن و اقوام همسایه نوشته علی حصوری اشاره کرد.

تحقیق حاضر بهروش توصیفیـتحلیلی انجام شده و بخش اعظم گردآوری اطلاعات بهشیوه میدانی صورت گرفته است. صد قطعه پوشاک اعم از شلوار زنانه، پیراهن زنانه، پیراهن بچهگانه، آنق (کلاه حلقهایشکل زنان ترکمن که نشانه تأهل است)، کلاه مردانه (عرقچین) را بهلحاظ شکل نقوش، رنگهای کاربردی و نحوه چیدمان بررسی نموده و در نهایت به تجزیه و تحلیل و پردازش نتایج پرداخته شد. روش تجزیهوتحلیل دادهها کیفی است و بر مبنای دیدهها، شنیدهها، مکتوبات بسیار محدود و همچنین با مقایسهای با نقوش فرش و نمد ترکمن صورت گرفته است. در نهایت نقوش، در چهار گروه جانوران، عناصر طبیعت و محیط پیرامون، عقاید و باورها، ابزار کار و ادوات جنگی گروهبندی شدند. این پژوهش در پی پاسخ به سه پرسش است: ١) آیا این نقوش مفاهیم خاصی را دربردارند؟ ٢) منشأ شکلگیری نقوش سوزندوزی ترکمن چیست؟ ٣) آیا میتوان موجود اسطورهای ترکمانان را در میان این نقوش یافت؟

هدف از انجام این تحقیق شناخت کامل نقوش سوزندوزی ترکمانان است؛ همچنین تلاش میشود مفاهیم احتمالی نقوش و منابع الهام گیری جهت شکلدهی به نقوش را بیابد. مطالعه نقوش و ساختارهای هنری اقوام ایرانی با توجه به وسعت و تنوعی که دارند کاری بس دشوار است و

البته در راستای حفظ هویت فرهنگی که مهمترین عامل دوام و بقای یک ملّت است ضروری مینماید.

مهاجرت عشایر ترکمن به ایران

»ترکمنها که سابقاً از عشایر ایران بودند، قبیلههایی ترک هستند که هماکنون در شمال ایران، شمال افغانستان و شرق دریای خزر در جمهوریهای ترکمنستان و ازبکستان زندگی میکنند.قوم ترکمن که به دلیل معیشت شبانی و کوچندگی و هم چنین به دلیل پرورش گلههای اسب تا مدتی تابع نوع معیشت خود بوده و از مکانی به مکان دیگر درحال حرکت بودند، سرانجام در مناطق ترکمنستان و ترکمن صحرا سکنی گزیدند و این امر موجب ادامه بقای هرچه بهترشان شد. در این بین، دولتهای ایران و روسیه تلاشهای زیادی کردند تا آنها را به اطاعت خود درآورند. در کنار این درگیریها ایشان بهتدریج در اواخر قرن دهم میلادی اسلام را پذیرفتند. با مسلمان شدن ترکمنها تغییرات شگرفی در بین آنها اتفاق افتاد، بهطوریکه برخی از سنتها و نهادهای گذشته آنان سست و جای آن را قوانین و اعتقادات تازه (اسلامی) گرفت« (کلته، ١،١٣٧٥-٢).

از میان طوایف ترکمن چند طایفه بزرگْ در ایران ساکناند: ۱) یموتها که خود به دو شاخه بزرگ آتابای و جعفربای تقسیم میشوند؛ ۲) گوکلانها؛ ۳) نخورلیها؛

۴) تِکِهها، که بیشتر آنان در ترکمنستان زندگی میکنند. هنرهای سنّتی ترکمنها گرایشهای متنوعی دارد که از میان آنها دستبافتههایی چون قالی، پلاس، نمد، حصیر و پارچههای ابریشمی، همچنین فلزکاری و زیورآلات ایشان بیشتر رُخ مینمایند. هر طایفه نیز نقشمایهای یا زیوری یا پوششی خاص خود دارد که آنها را از سایر طوایف متمایز میسازد. ترکمنهای ساکن شهرستان گنبدکاووس بهطور عمده از یموتها و تکهها هستند.
تاریخ قوم ترکمن از نظر اعتقادات دینی و مذهبی به دو دوره تقسیم میشود:

١) پیش از اسلام: ترکمنها چون سایر گروههای آسیای میانه پیرو آیین شمنیسم بودند.

٢) دوره اسلامی: ترکمنها در اواخر قرن دهم و آغاز قرن یازدهم میلادی بهتدریج به دین اسلام گرویدند. ترکمنهای سلجوقی نخستین گروه از ترکمنها بودند که مسلمان شدند. امروزه نهتنها ترکمنهای ایران بلکه تمامی ترکمنهای ساکن در آسیای مرکزی مسلمانان اهل سنت و معتقد هستند (عسگری خانقاه و شریف کمالی، ١٣٧٤: ١٥٤).

پوشاک ترکمن

اگرچه پوشاک ترکمنها با پوشاک سنتی اقوام دیگر آسیای میانه از جمله قزاقها، تاجیکها و ُازبکها شباهتهایی دارد،

تصویر ١. طرح پیراهن (سمت راست) و قبای (سمت چپ) بانوان ترکمن، مأخذ: محمدی،١٣٨٨: ٦٨.


تصویر ٢. طرح شلوار بانوان ترکمن، مأخذ: همان: ٧١


ویژگیهای شاخص و متمایز خود را نیز حفظ کرده است. استفاده از لباسهای اصیل ترکمنی مانند سایر قسمتهای ایران بسیار محدود و بیشتر در مواردی مانند جشنهای عروسی خلاصه میشود تا بدین ترتیب نمایشی از اصالت و شوکت قومی و قبیلهای باشد. پوشش امروزی زنان و مردان را لباسهایی مطابق با مد روز تشکیل میدهد که هم ازنظر قیمت، سرعت در تهیه وآمادهسازی لباس و هم از نظر آزادی عمل برای انجام امور روزانه مقرون به صرفه و راحت باشد. اما استفاد از پیراهنهای بلند، چارقد (روسریهای بزرگ از جنس پشم با ضخامتهای مختلف متناسب فصول مختلف) و آنِق نیز بسیار رایج است.

پوشاک سنتی و سربند زنان ترکمن

طوایف مختلف ترکمن پوشش و سنن خاص خود را دارا

فصلنامه علمی- پژوهشی نگره

هستند. با این حال، بخش مشترک لباس سنتی زنان ترکمن در همه طوایف پیراهن، قبا، شلوار و چارقد است.

کوینک (پیراهن): پیراهنی چهارفصل است که شکلی بسیار

ساده دارد و با یقه گرد و چاکی مشخص میشود (ضیاﺀپور، ١٣٤٦: ٢٠١).

دون (قبا): قبای زنان ترکمن در هر سن و سالی روپوش

آستیندار جلوباز و گشادی است که پشتی یک تخته دارد و روی پیراهن پوشیده میشود (تصویر ١).دونهای عروسی، موسوم به »قرمزی دون« فقط از پارچههای سرخرنگ که در خانه بافته میشود تهیه میشود. جنس پارچه این لباس به بضاعت افراد بستگی دارد (محمدی، ۸۸۳۱: ۹۵).

بالاق (شلوار): زنان و دختران ترکمن در گذشته در زیر

پیراهن شلوارهای لیفهای زیبایی میپوشیدند که میان ساقی گشاد داشت و در ناحیه ساق جمع و تنگ میشد و در لبه پایین به عرض سه تا ده سانتیمتر سوزندوزی میشد. این شلوار از تکهپارچههای رنگی با اجناس گوناگون دوخته میشد که بخش بالایی آن را از پارچههای محکم و بدون طرح انتخاب کرده و بخش پایینی شلوار را تا زانو که از زیر پیراهن نمایان میشد معمولاً از پارچههای خط دار قرمز و آبی رنگ ابریشمی میدوختند (تصویر ٢).

اگرچه اکثر لباسهای ترکمنها بهمرور جایگاه خود را در میان ایشان از دست داده است اما بالاق اکنون نیز با همان اصالت گذشته جایگاهش را در فرهنگ و پوشش سنتی و اصیل زن ترکمن حفظ کرده است، با این تفاوت که سوزندوزی پایین شلوارها بسیار باریک و حدود یک سانتیمتر شده است. زیرا برخلاف پیراهن که سوزندوزی یقه و سرآستین در آن الزامی نیست، شلوار زنانه بدون سوزندوزی مفهومی ندارد (محمدی، ١٣٨٨: ٦٠- ٦١؛ تصویر ۳).

پوشش سر بانوان در تمام جوامع متأثر از عوامل فرهنگی، مذهبی و جغرافیایی است. در گذشته زنان و دختران ترکمن از انواع کلاه برای پوشش استفاده میکردند که امروزه در بین ترکمانان ساکن گنبدکاووس تنها آنق (کلاه حلقهایشکل


تصویر ٣. نمونههایی از نقوش سوزندوزی بر دم پای شلوار بانوان ترکمن. مأخذ: نگارندگان.
۱۷

شماره۸۲زمستان۲۹

جستاری درمفاهیم نقوش سوزندوزی ترکمانان گنبدکاووس


تصویر٤. پیراهن مردان ترکمن که در قسمت دور یقه آن رودوزی شده است. مأخذ: Mejitova , 1990: 57


که ویژه زنان است) رواج دارد و روی آن روسری بزرگی بهنام »چارقد« میاندازند. دختران نیز از روسریهای مُدِ روز استفاده میکنند.

پوشاک مردان ترکمن

مردان ترکمن در شهر گنبدکاووس امروزه از پوششهای رسمی رایج استفاده میکنند، اما در گذشته استفاده از پیراهنها و کتهای رودوزیشده رواج داشته است (تصویر ٤).

سوزندوزی ترکمن

»سوزندوزی ترکمن که به آن سیاهدوزی نیز اطلاق میشود در بین ترکمنها به »کِشته« معروف بوده و در گذشته کاربردهای فراوانی داشته است. در جامعه سنتی ترکمن برای تزیین لباس مردان، زنان و کودکان و همچنین پردهها نیز از سوزندوزی استفاده میشد ولی امروزه سوزندوزی بهطور عمده در لباس زنان استفاده میشود. بهندرت طرحهای ابتکاری جدیدی در سوزندوزی دیده میشود که هنوز عمومیت نیافته است.درباره تاریخ سوزندوزی ترکمن اطلاع دقیقی در دست نیست و برخلاف قالی که کاوشهای پازیریک درباره آن اطلاعات ارزشمندی را فراهم آورده، زوایای تاریخی این هنر پنهان مانده است. اما ترکمانان از قدیم با تهیه ابریشم که ماده اصلی سوزندوزی است آشنایی داشتهاند و دختران و زنان ترکمن لباسهای خود را با نخهای ابریشمین که با رنگهای طبیعی محیط رنگرزی میشد سوزندوزی میکردند. این موضوع با دقت


در ادبیات شفاهی و نغمههای زنان ترکمن مشخص میشود« (کلته و آق آتابای، ١٣٨٢: ١٠).

ترکمنها برای پوشاک خود و تزیین آن از پارچهها و نخهای با رنگهای گرم استفاده میکنند. طیف رنگهای سرخ بسیار مطلوب ایشان است. از لحاظ روانشناسی، کاربرد

ﻭ انتخاب رنگها به روحیات افراد بستگی داشته و همچنین هر رنگ تأثیراتی خاص را بر بیینده اعمال میکند. رنگهای گرم که در چرخه رنگ تقریباً نیمه بالا را به خود اختصاص داده است شامل رنگهای قرمز، قرمز نارنجی، نارنجی و قرمزبنفش (زرشکی) است که البته هرکدام از آنها خود طیف گستردهای دارد. »رنگ قرمز سمبلی از خون غالب و شعلههای آتش است. این رنگ یک محرک »آتش درون« است که گرمای ضروری برای ادامه حیات محسوب میشود. هم چنین رنگ قر مز از نظر سمبلیک مانند خونی است که هنگام فتح و پیروزی ریخته میشود وآتش را درروح آدمی شعله ور میسازد. رنگ قرمز اعصاب و خون را تحریک و با اثرات مضر سرما مبارزه میکند. هم چنین جهت رودوزی پوشاک خود نیز بیشتر از رنگهای قرمز, زرشکی، سورمه ای، سفید

ﻭ مشکی استفاده میکنند« (خواجه پور، ١٣٨٩: ٤٢). امروزه با توجه به صرف زمان و هزینه بالا جهت تولید
یا خرید صنایعدستی کاربرد و تولید سوزندوزی نیز محدود شده است. در گذشته از این نوع رودوزی برای تزیین پرده، جلد قرآن، بقچه و پوشاک زنان و مردان استفاده میشد، اما در حال حاضر سوزندوزی سنتی در پوشاک زنانه بیشتر از سایر موارد قابل مشاهده است.

ابعاد سوزندوزی که بیشتر برای تزیین لبه شلوار زنانه

فصلنامه علمی- پژوهشی نگره

تصویر .5 ابعاد سوزندوزی بسته به نوع کاربرد، نوع نقش و ارزش مادی آن متفاوت است. مأخذ: نگارندگان.


تصویر .6 نقش تیرانا بورون بر لبه شلوار و طراحی آن. مأخذ: همان
و گاه دور یقه پیراهن کاربرد دارد، نسبت به نوع نقش و طرح نقوش سوزندوزی ترکمن را میتوان بر اساس شکل ظاهر
به کاررفته متفاوت است؛ پهنای آن از ٢ تا ٨ سانتیمتر متغیر و عناصری که از آن الهام گرفته شده است در این گروهها
است و به همان میزان که ابعاد و نقوش سوزندوزیشده دستهبندی کرد: جانوران، عناصر طبیعت و محیط پیرامون،
بیشتر میشود ارزش مادی و معنوی آن نیز افزایش مییابد عقاید و باور ها، ابزار کار و ادوات جنگی. در خلق این نقوش
(تصویر ٥). عقاید شمنیسم و توتمیسم، که مذاهب کهن ترکمانان بوده
خوشبختانه زنان ترکمن همچنان به شلوارها و آنقهای نقشی بسزا داشته است.
سوزندوزیشده علاقهمندند و یکی از اولین بخشهای جانوران: ترکمانان برای امرار معاش و بهرهگیری از
جهیزیه دختران همین شلوارهای سوزندوزیشده است.
حیوانات، اقدام به اهلی کردن بعضی از آنان کردند از جمله
گروهبندی نقوش سوزندوزی ترکمن شتر، اسب، سگ. حیواناتی مانند قوچ و اردک نیز که قابلیت
ً اهلیشدن ندارند به سبب قدرت، هیبت، تأمین نیازهای حیاتی
زبان هنر معمولا علامتها را به جای اشکال حقیقی مینشاند
ً و برخی عقاید قومی جنبه تقدس به خود گرفتهاند. برخی
و چون غالبا تعداد علامتها از تعداد اشیا و شکلهای
طبیعی کمتر است، هنر ناگزیر میکوشد تا به الگوسازی ازنقوش جانوران و حشرات موذی نیز در بافتهها و البسه
و قراردادسازی بپردازد. بهعلت محدودیت علامتهای محلی آنان بهمنظور مهار کردن یا دفع شر آنها در محیط
ّ
قراردادی نسبت به جهان واقع، حتی خودانگیختهترین زندگی یا فضای آلاچیق به کار رفته است.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید