بخشی از مقاله
جهاد دفاعي در قرآن
جهاد از ديدگاه قرآن
در قرآن كريم، به صورتهاي گوناگون و در موارد متعدد ، از واژه «جهاد» و كلمات هم خانواده آن نام برده شده و درباره آن تاكيد زيادي گرديده است.
براي پي بردن به اهميت مسئلة جهاد از راه مقايسه ميان آن دو و موضوعات مهم ديگر ، لازم است در اين نكته دقت كنيم كه: در قرآن مجموعاٌ 77 بار از «صلوه» (نماز)، 33 بار «زكوه» 12 بار از «صوم»(روزه)، 11بار از «حج» و 12بار از تطهير و تطهر ياد شده است. و با توجه به اهميت و عظمت اين مسائل در اسلام ، وقتي مي بينيم قرآن كريم از اين مسائل عظيم و مهم حداكثر بين 11تا71 بار نام برده شده است، مي توانيم دريابيم كه مسئله جهاد از چه اهميت ويژه اي برخوردار مي باشد و چرا در قرآن كريم تا اين حد مورد تاكيد و كثرت استعمال قرار گرفته است.
مثلاٌ قرآن كريم در 33 مورد از «جهاد» نام برده و از مجاهدان تمجيد كرده و متخلافان از جهاد را مورد نكوهش و انتقاد قرار داده و در 38 مورد ، از پيكار و قتال در راه خدا ياد كرده و پيروان اين راه را ستوده و متخلفان آن را نكوهش كرده است و نيز آيات بسيار ديگري هست كه معني و مفهوم آنها بر عظمت و برتري و فضيلت جهاد و پيكار در راه خدا گواهي مي دهد. بلي اين همه تاكيد و تكرار واژه«جهاد» و كلمات هم ريشه و هم خانواده آن و نيز «قتال» و مشتقات از آن و لغات و آيات و تعبيراتي كه بر معناي آنها دلالت دارد، خود نشان دهنده عظمت و اهميتي است كه قرآن و اسلام براي «جهاد» و «پيكار در راه خدا» قائل شده است.
آيات جهاد دفاعي
با توجه به اين كه آياتي كه دربارة جهاد و قتال با كفار و مشركين در قرآن كريم آمده است بسيار زياد مي باشد، ما در اينجا فقط چند آيه از آياتي را كه دلالت بر جهاد دفاعي دارند نقل مي كنيم .
ولي در ادامه بحث جهاد دفاعي هر كجا كه لازم باشد نمونه و شواهدي هم از آيات قرآن بيان خواهيم كرد.
آيه اول و دوم
« أذن للذين يقاتلون بأنهم ظلموا و إن الله علي نصرهم لقدير، الذين اخرجوا من ديارهم بغير حق إلا أن يقولوا ربنا الله ولو لا دفع الله الناس بعضهم ببعض لهدمت صوامع و بيع و صلوات و مساجد يذ كرفيها اسم الله كثيراٌ و لينصرن الله من ينصره إن الله لقوي عزيز».
«به آنها كه جنگ برآنان تحميل شده اجازه جهاد داده شده است، چرا كه مورد ستم قرار گرفته اند و خدا قادربر نصرت آنها است. همانها كه به نا حق از خانه و كاشانه خود بدون هيچ دليلي اخراج شدند جز اينكه مي گفتند پروردگار ما الله است، و اگر خداوند (شر) بعضي از مردم را به وسيله ديگر دفع نكند، ديرها و صومعه ها ، و معابديهود و نصارا و مساجدي كه نام خداوند در آن بسيار برده مي شود، ويران مي گردد و خداوند كساني را كه او را ياري كنند(و از آئينش دفاع نمايند) ياري مي كند ، همانا خداوند قوي و شكست ناپذير است».
هنگامي كه مسلمانان در مكه بودند مشركان پيوسته آنها را آزار مي دادند، و مسلمانان دائماٌ مضروب و مجروح خدمت پيامبر اسلام (ص) مي رسيدند و شكايت مي كردند(و تقاضاي اجازة جهاد داشتند) اما پيامبر(ص) به آنها مي فرمود: صبر كنيد، هنوز دستور جهاد به من داده نشده تا اينكه هجرت شروع شد و مسلمانان از مكه به مدينه آمدند ، خداوند آية 39 سوره حج را كه متضمن اذن جهاد است نازل كرد و اين نخستين آيه اي است كه دربارة جهاد نازل شده.
در تفسير نمونه آمده است كه: گرچه در ميان مفسران در اين كه اين آيه(آية 39 سورة حج) آغاز دستور جهاد بوده باشد گفتگو است، بعضي آيه «قاتلوا في سبيل الله الذين يقاتلونكم ...» (بقره/ 190 ) و بعضي ديگر آيه« ان الله اشتري من المومنين انفسهم و اموالهم...»(توبه/ 111) رانخستين آيه ميدانند ولي لحن آيه مذكور تناسب بيشتري براي اين موضوع دارد چراكه تعبير «اذن» صريحاٌ در اين آيه آمده، و در آيات ديگر نيامده است و به عبارت ديگر تعبير اين آيه منحصر به فرد است
نظر علامه طباطبايي هم اين است كه اين اولين آيه اي است كه درباره جهاد نازل شده است.
از دو آيه فوق مي توان موارد ذيل را نتيجه گيري نمود:
1-اين كه خداوند به مومنان اجازة جهاد داده است به خاطر ظلم و ستمي مي باشد كه كفار و مشركان نسبت به مومنان روا مي دارند. يك مورد از اين ستم مشركان آواره كردن و اخراج مسلمانان از شهرها و خانه هايشان مي باشد. همان كاري كه در زمان ما صربها با مسلمانان بوسيني و صهيوبنيستها با مردم فلسطين و جنوب لبنان انجام داده اند.
2- جملة «و ان الله علي نصرهم لقدير» (خداوند قدرت بر ياري كردن مومنان دارد) متضمن وعدة كمك الهي است ولي ممكن است اشاره به اين نكته باشد كه اين قدرت الهي وقتي به ياري مسلمانان مي آيد كه خود آنها به مقدار تواناييشان كسب قدرت و آمادگي دفاع كنند تا گمان نشود كه آنها مي توانند كه در خانه هاي خود بنشينند و منتظر ياري پروردگار باشند. بلكه مانند پيامبر اكرم (ص) ، كه تمام تلاش و سعي خود را در جنگها بكار مي برند و بعد هم از خداوند طلب كمك و پيروزي مي نمود و خداوند هم حضرت و اصحابش را ياري مي كرد، باشند.
جملة آخر آيه 40 «و لينصرن الله من ينصره» همين معنا و مفهوم را مي رساند كه خداوند كساني را ياري ميكند كه آنها هم او دينش را ياري كنند و در اين راه هم جهاد و تلاش نمايند.
3- خداوند فلسفه تشريع جهاد را بيان مي كند و مي فرمايد:«اگرخداوند ازمومنان دفاع نكند و از طريق اذن جهاد بعضي را بوسيله بعضي ديگر دفع ننمايد ، ديرها و صومعه ها و معبدهاي يهود و نصارا و مساجدي كه نام خدا در آن بسيار برده مي شود ويران مي گردد»
پس يكي از كمكها و امدادهاي خداوند به مسلماناني كه مورد ظلم واقع شده اند اين است كه به آنها اجازة جهاد در برابر مشركان را مي دهد و اين نوع جهاد ، جهاد دفاعي است چرا كه اگر مسلمانان دست روي دست بگذارند و فقط تماشگر فعاليتهاي ويرانگرانه طاغوتها، مستبكران و ستم گران باشند و آنها ميدان را خالي ببينند اثري از معابد و مراكز عبادت الهي نخواهند گذاشت(و به طريق اولي مومنان را هم مورد ظلم و ستم قرار خواهد داد).
4- علت اينكه آيه تنها معابد را نام مي برد با اينكه اگر دفاع نباشد اصل دين باقي نمي ماند، اين است كه معابد و مساجد مظاهر دين و شعائر و نشانه هاي دين هستند، كه مردم بوسيله آنها به ياد دين مي افتند و در آنها احكام دين را مي آموزند و آنها صورت دين را در اذهان مردم حفظ مي كنند.
5- علامه طباطبايي در تفسير الميزان مي فرمايد: « از اين آيه شريفه استفاده مي شود كه در شرايع و اديان سابغ هم به طور كلي حكم و دستور دفاعي (جهاد دفاعي) وجود داشته هر چند كه كيفيت آن را بيان نكرده است».
نتيجه كلي: از دو آيه مذكور به طور كلي اين نتيجه حاصل مي شود كه خداوند به مسلماناني كه مورد ظلم ، تعددي و تجاوز واقع مي شوند اجازه جهاد و دفاع داده است و تظمين كرده است در صورت جهاد، تلاش و ايثار مسلمانان ، آنها را حتماٌ پيروز خواهد كرد.
آية سوم:
«و قاتلوا في سبيل الله الذين يقاتلونكم و لا تعتدوا إن الله لا يحب المعتدين»3
«در راه خدا با كساني كه با شما مي جنگد ، نبرد كنيد و از حد تجاوز نكنيد كه خدا تعدي كنندگان را دوست نمي دارد»
از «ابن عباس» نقل شده كه اين آيه در مورد صلح «حديبيه» نازل شده است، و جريان چنين است كه رسول خدا (ص) با 1400نفر از ياران خود آماده «عمره» شدند. چون به سرزمين حديبيه (محلي در نزديكي مكه) رسيدند مشركان از ورود آنها به مكه و انجام مناسك عمره ممانعت كردند و پس از گفتگوي زياد با پيامبر(ص) مصالحه كردند كه سا ل بعد براي انجام عمره به مكه بيايند و آنان مكه را سه روز براي ايشان خالي كرده تا طواف خانة خدا كنند.
سال بعد هنگامي كه آمادة رفتن به مكه شدند از اين خوف داشتند كه مشركان به وعده خود وفا نكنند و مانع شوند و جنگي به وقوع به پيوندد و در صورت بروز حادثه جنگي نيز پيامبر از مقاتله در ماه حرام ناراحت مي شدند ، كه آيه در اين مورد نازل شده و دستور داد كه اگر دشمن نبرد را شروع كند شما هم در برابر او به مبارزه برخيزيد اگر چه در ماه حرام باشد.
قرآن در اين آيه دستور مقابله و مبارزه با كساني كه دست به نبرد مي برند و شمشير به روي مسلمانان مي كشند را صادر كرده ،و به آنان اجازه داده است كه براي خاموش ساختن دشمنان به اسلحه بزنند و از هر گونه وسايل دفاعي استفاده كند، ودر حقيقت دوران صبر و شكيبايي مسلمانان تمام شده و مي توانند با صراحت و شهامت از حقوق خود دفاع كنند.
اين آيه سه مسئله مهم را براي ما مشخص مي كند :
1) انگيزه و هدف در جنگ
2) افرادي كه بايد با آنها جنگ شود .
3) حد و حدود عمليات جنگي
1) طبق دستور اين آيه قرآن . انگيزه و هدف در جنگ . بايد ( في سبيل الله ) باشد يعني صرفا بايد براي رضاي خداوند و در راه خداوند جنگ كرد و جنگ براي رياست شهرت – كشور گشائي تعصبات قومي و قبيله اي به دست آوردن غنائم به خاطر انتقام جويي از نظر اسلام محكوم است .
2) جمله ( الذين يقاتلونكم ) بيان مي كند كه بايد با افرادي كه جنگ را اول شروع مي كنند و عليه مسلمانان دست به اسلحه مي برند جنگ و جهاد نموده و در واقع بيان حكم جهاد دفاعي است كه خداوند به مسلمانان اجازه جنگ و دفاع در برابر تجاوز دشمن به آنها مي دهد. ضمن اينكه از اين آيه استفاده مي شود بايد مراعات غير نظاميان مخصوصا زنان و كودكان بشود . و آنها نبايد مورد تعارض قرار بگيرند .
3) جمله ( لا تعتدوا ) از حد تجاوز نكنيد . مشخص مي كند كه بايد در جنگ و جهاد تا آنجايي كه ضرورت اقتضا مي كند بجنگند و اصول اخلاقي را بايد كاملا رعايت نمايند . و از گسترش دادن آتش جنگ به همه جا خصوصا در شهرها و روستا ها بپرهيزند و به بيگناهان آسيبي وارد نكنند .
حضرت علي (ع) در اين رابطه مي فرمايد
( فاذا كانت الهزيمه باذن الله و لا تقتلو مدبرا و لا تصيب معورا و لا تجهزوا علي جريح و لا تهيجوا ان نساء باذي و ان شتما اعراضكم و سببن امرئكم )
«هنگاميكه به ياري پروردگار لشگر دشمن را شكست داديد كساني را كه فرار مي كنند نكشيد درمانده را مجروح نكيند و مجروحان را به قتل نرسانيد آزار و ناراحتي زنان را فراهم نسازيد . هرچند بزرگان شما را دشنام دهند و به شما ناسزا بگويند ».