بخشی از مقاله

زيست شناسي

در دوران كامبرين و ميليون سال پس از ان حيات فقط در دريا وجود داشت چون اشعه ماوراي بنفش خورشيد زندگي را در خشكي ها نا امن كرده بود ولي اين مشكل با پيداش سيانو باكتري ها ( گياهي فتوسنتز كننده ) حل شد.اكسيژني كه توسط سيانو باكتري ها توليد ميشد پس از برخورد به ماوراي بنفش به ملكول اوزون تبديل ميشدند و كم كم لايه اوزون را به وجود آوردند. بدين صورت امكان زندگي در خشكي براي جانوران محيا شد و به مرور زمان گونه هاي مختلفي از جانوران و گياهان زندگي خود را بر سطح خشكي آغاز كردند.

ورود جانوران به خشكي :
حدود صد ميليون سال پيش ، پس از همياري ( رابطه اي دو طرفه كه به هر دو طرف سود ميرسد ) بين گياهان و قارچ ها به صورت گلسنگ باعث شد گياهان سطح زمين را بپوشانند و جنگل هاي بزرگي تشكيل شود و گياهان خشكي منبع جانوران را تامين كنند و تكامل جانوران خشكي را امكان پذير كند.اولين جانوراني كه از دريا به خشكي امدند بندپايان بودند كه بنا به تصور زيست شناسان نوعي عقرب اولين موجودي بوده است كه از دريا به خشكي آمده است..

حشرات يكي از اولين ساكنان خشكي ها بودند كه اين گروه از بندپايان فراوان ترين و متنوع ترين گروه جانداران در تاريخ زمين بوده اند. به احتمال زياد اين موفقيت حشرات در ارتباط با پرواز كردن آنها بوده است و بايد بدانيد كه حشرات اولين موجوداتي بوده اند كه بال داشته اند. اولين مهره داران ماهي هاي كوچك و فاقد ارواره اي بودند كه حدود 500 ميليون سال پيش به وجود امدند و پس از انها ماهي هاي ارواره داري به وجود امدند كه به جاي مكيدن غذا مي توانستند آها را بجوند در نتيجه به شكارچياني توانمند تبديل شدند و بدين گونه ماهي ها موفق ترين مهره داران زنده شدند و اكنون بيش از نيمي از گونه هاي مهره داران را به خود اختصاص داده اند.نخستين مهره داران خشكي دوزيستان بودند كه از دگرگوني ماهي ها به وجود آمدند و با تكوين تغييرات ساختاري متعدد در پيكر دوزيستان اين جانداران با زندگي در خشكي سازگار شدند.

اعتقاد زيست شناسان بر اين است كه اندام حركتي دوزيستان از استخوان هاي باله ماهي ها حاصل شده اند و تكامل دستگاه حركتي استخواني راه رفتن را براي اين جانداران ممكن ساخت چون پايه اي محكم براي عمل اندام هاي حركتي در خلاف جهت هم بود و جثه حشرات به علت وجود اسكلت توانمند و انعطاف پذير بسيار بزرگتر از حشرات است. دوزيستان به خوبي با شرايط سازگار شدند ولي خزندگان كه از تحول دوزيستان به وجود امدند سازگاري هاي بهتري نشان مي دانند.

اين جانوران براي محافظت از خود در برار از دست دادن رطوبت بدن به اتمسفر پوستي ضد اب دارند و بر خلاف دوزيستان مي توانند در خشكي تخم گذاري كنند زيرا تخم هاي انها را پوسته اي اهكي و محافظ مي پوشاند. شواهد حاكي از ان است كه در حدود 300 ميليون سال پيش دوره اي خشك حاكم شد كه در آن مدت خزندگان كه سازگاري بهتري نسبت به خشكي داشتند برتريهايي به دست آوردند.
65 ميليون سال پيش در ضمن پنجمين انقراض گروهي اغلب گونه هاي زنده از جمله همه دايناسورها براي هميشه از روي زمين ناپديد شدند اما بعضي از خزندگان كوچكتر،پستانداران و پرندگان به بقاي خود ادامه دادند و اين انقراض باعث شد كه منابع بيشتري در اختيار جانوران باقي مانده قرار گيرد.

در اين هنگام اقليم جهان دچار تغيير شده بود و اب و هوا ديگر خشك نبود و خزندگان مزيت خود را از دست داده بودند و در اين زمان بود كه پستانداران و پرندگان به صورت غالب درآمدند.دانشمندان آمريکايی توانسته اند به وسيله پوست پرتغال و دی اکسيد کربن، يک نوع پلاستيک جديد بسازند. اين شيوه در آينده ممکن است جايگزين استفاده از نفت به عنوان ماده اصلی برای توليد مواد پلاستيکی شود.
پژوهشگران دانشگاه کرنل با ترکيب دی اکسيد کربن که عمده ترين گاز گلخانه ای است و يک نوع روغن موجود در پوست پرتغال يک پليمر تازه ساخته اند.

جزئيات اين مطالعه در نشريه "انجمن شيمی آمريکا" منتشر شده است.
پلاستيک ها يک نوع پليمر هستند که از ملکول های بلند زنجيره ای با پايه کربنی تشکيل شده است. ليمونين يک نوع ترکيب کربنی است که 95 درصد روغن موجود در پوست پرتغال را تشکيل می دهد و از آن برای خوشبو کردن مواد پاک کننده استفاده می شود. جفری کوتس، استاد شيمی دانشگاه کرنل آمريکا و همکارانش از يکی از مشتقات اين روغن به نام اکسيد ليمونين به عنوان يکی از مصالح توليد پليمر استفاده کردند.محققان از يک ملکول کمکی يا کاتاليزور استفاده کردند تا اکسيد ليمونين وادار کنند طی فعل و انفعالی شيميايی با دی اکسيد کربن، پليمر تازه ای به نام "کربنات پلی ليمونين" تشکيل دهد.منبع قابل تجديد

اين پليمر دارای بسياری از خصوصيات پلی استيرين است که در بسياری از محصولات پلاستيکی يک بار مصرف استفاده می شود.پروفسور کوتس گفت: "تقريبا تمامی پلاستيک های موجود، از پلی استيرين در لباس گرفته تا پلاستيک هايی که برای بسته بندی مواد غذايی و محصولات الکترونيکی استفاده می شود، با استفاده از نفت، به عنوان يک ماده اصلی تشکيل دهنده، ساخته شده است. اگر بتوان مصرف نفت را کنار گذاشت و در عوض از منابع فراوان، قابل تجديد و ارزان استفاده کرد، در آن صورت بايد درباره آن تحقيق کنيم.نکته هيجان انگيز در مورد اين مطالعه اين است که ما با استفاده از منابع کاملا قابل تجديد قادريم پلاستيکی با کيفيت خيلی خوب بسازيم.تيم آقای کوتس علاقه مند است از دی اکسيد کربن نيز به عنوان جايگزينی برای مصالح سازنده پليمرها استفاده کند.اين گاز را می توان جدا کرده و از آن برای توليد پلاستيک هايی مانند اکسيد پلی ليمونين استفاده کرد.

دی اکسيد کربن عمده ترين گاز گلخانه ای است که در اثر سوزاندن سوخت های فسيلی و قطع درختان جنگل ها در هوا متصاعد می شود.
گرچه موريانه ها مشهورند به اين كه غذاي خود را انتخاب نمي كنند اما در واقع مي توانند كاملا انتخابي عمل نمايند.در واقع علاوه بر انتخاب چوب از لحاظ سختي و خوشايند بودن ، گونه هاي مختلفي هستند كه اندازه هاي خاص چوب را مي پسندند كه اين يك راه اجتناب از رقابت با ديگر موريانه هاست. چگونگي دقيق كنترل اين اندازه گيري دانشمندان را متحير ساخته اما اين موجودات نابينا هستند و ابعاد قطعه چوب را قبل از آن كه در داخل آن جاي گيرند نمي سنجند. به گزارش سايت scium.com ، تحقيقات جديد نشان مي دهد اين موجودات چوب منتخب خود را با گوش دادن برمي گزينند.محققان استراليايي موريانه هاي چوب خشك (كريپتوترس دامستيكوس) را مورد بررسي قرار دادند تا دريابند چه فاكتورهايي تصميم آنها را براي خوردن تحت تاثير قرار مي دهد.اين محققان قطعات چوب به اندازه هاي مختلف را در اختيار اين حشرات گذاشتند و صداهايي كه بهنگام حركت و جويدن چوب ايجاد مي كردند را ثبت نمودند.

موريانه ها قطعات كوچكتر چوب را ترجيح مي دادند اما زماني كه دانشمندان ويبراسيون ها را در چوب تازه با اندازه مشخص ثبت كردند و اين قطعات چوبي با اندازه هاي مشخص را به گروه جديدي از موريانه ها دادند ، دريافتند كه حشرات ترجيحا به نمونه هايي كه صداهاي «بلوك كوچك» را داشتند تونل زدند حتي زماني كه قطعه چوب واقعا بزرگتر بود.

سوزن‌هاي نازك مي‌توانند بر روي سلول‌هاي منفرد زنده بدون هيچ اثر مخربي عمل كنند. اين سوزن‌ها با توانايي ايجاد روزنه در سطح سلول، مي‌توانند به محققان علوم زيستي كه در زمينه ژن‌درماني و توسعه داروهاي جديد فعاليت مي‌كنند، كمك شاياني نمايند.امروزه استفاده از سوزن‌هاي ميكروسكپي براي تخليه محتواي ژنتيكي تخم بارور شده، امري معمول شده است. اما اين كنترل دقيق انجام اين كار بدون آسيب رساندن به سلول امري سخت مي‌باشد و عموماً وقتي سوزن‌ها به ديواره سلولي فشار مي‌آورند آنها را به حدي تغيير شكل مي‌دهند كه سلول مي‌ميرد.

حال محققان ژاپني يك ميكروسكپ اتمي (AFM) را تبديل به يك وسيله انجام عمل جراحي نمودند كه به وسيله آن مي‌توان يك مولكول را مكان دقيقي درون سلول بدون صدمه زدن به ان برداشت يا مولكولي را در مكان مشخصي وارد كرد.

اصل خبر به نقل از Nature بيونيك، كاربرد مهندسی الكترونيك در بيولوژی، از داستانهای تخيلی به زندگی واقعی راه يافته است، كه به افراد قطع عضوی و ديگر افراد معلول كمك می كند تا زندگی عادی داشته باشند.در دهه 70 ميلادی، سريال پرطرفدار مرد شش ميليون دلاری درباره زندگی يك فضانورد به نام استيو آستين بود. او از حادثه مرگبار سقوط سفينه اش جان سالم بدر برده و بدنش با استفاده از اعضای روباتيكی، كه او را قوی تر و سريعتر از هر انسانی روی كره زمين كرده بوند، دوباره بازسازی شده بود. سريال ديگری، زن بيونيكی (2)، بلافاصله بعد از آن درست شد. در حدود 30 سال بعد، دنباله اين سريال در زندگی واقعی در حال وقوع است: ابزار جديد بيونيك توان بخشی را برای افراد با قطع عضو و ديگر افرادی كه به علت تصادفات مختلف معلول شده اند و بخشی از حواس خود را از دست داده اند، آسانتر می كند.برای مثال، در لوس آنجلس موسسه هاوس اير(3) اسپانسر پروژه كاشت ساقه شنوايی مغز (4) است. اين پروژه جهت بازگرداندن شنوايی به افرادی كه عصب شنوايی خود را از دست داده اند برپا شده است. از آنجاييكه اين افراد نمی توانند حتی با استفاده از قوی ترين ابزار شنوايی مصنوعی چيزی بشنوند، اين موسسه ابزاری درست كرده كه عصب شنوايی معيوب را بای پس می كند و اطلاعات ورودی شنيداری را مستقيم به ساقه مغز می فرستد.استيو اوتو (5)، اوديولوژيست ارشد موسسه، می گويد، "اين يك تقويت كننده صوتی نيست. اين يك دستگاه تحريك كننده الكترونيكی است. اين دستگاه پالس های كوتاه صوتی را به سيگنالهای الكترونيكی ای تبديل می كند كه توسط يك سيم به سيم پيچ فرستنده منتقل می شود. اين فرستنده روی دستگاه الكترونيكی كه در پشت گوشهايشان كاشته شده است سوار می شود. دستورالعملها به دستگاه كاشته شده در مغز منتقل می شوند و بر اساس مشخصات فركانسی و بلندی صداها، الكترودهای مشخصی تحريك می شوند

.اگر چه افراد با استفاده از اين دستگاه، شنوايی كامل خود را بدست نمی آورند، اوتو در صدد يافتن راههای جديدی برای كامل كردن اين دستگاه است. او می گويد اشخاصی كه شنوايی خود را از دست داده اند قادر خواهند بود تا حدودی به زندگی ای كه قبل از از دست دادن عصب شنوايی شان به علت تومورهای مغزی يا بيماری داشتند، بازگردند. از زمانی كه اين پروژه در سال 1979 آغاز شد، پيشرفت های چشمگيری در دانش سخت افزاری، نرم افزاری و علوم پزشكی در رابطه با چگونگی كاركرد مغز بدست آمده است.يكی از اختراعات مهم و كليدی، ميكروالكترودها هستند كه به دسته های معينی از نورون ها يا ياخته های عصبی پالسهای كوتاه می فرستند. اوتو می گويد، "ما يك دستگاه آنتن ساخته ايم كه از ميكروالكترودهايی كه تقريبا دو تا سه ميليمتر به درون ساقه مغز نفوذ می كنند، استفاده می كند.

از اين طريق، تحريكهای بسيار دقيق تری برای صدا بدست می آيد.وليكن موفقيتها و پيشرفتهای بيونيك منحصر به كمك به حواس پنجگانه نبوده است. گری استيونس (6)، متخصص اندام مصنوعی در كرپارتنرز/ توماس اورتوتيكز و پروستتيكز (7)، از سال 1976 از قسمت بالای زانو قطع عضو شده است. وی در سال 1977 اولين اندام مصنوعی خود را دريافت كرد. او می گويد كه طی اين سالها، تكنولوژی به صورت چشمگيری زندگی او را بهتر كرده است. وی اظهار داشت، "زانوی من يك تراشه كامپيوتری دارد كه دو دريچه را كنترل می كند. وظيفه اين درچه ها تنظيم جريان مايع هيدروليك است. درون ميله ای كه به زانو وصل است – كه زانو را به پا وصل می كند – سنسورهايی وجود دارند كه 50 بار در ثانيه موقعيت پا را محاسبه می كنند."

اين تراشه كامپيوتری حركتهای پای استيونس را با حركتهای زانويش هماهنگ كرده و به اين ترتيب راه رفتن را برای وی آسانتر می كند. استيونس می گويد، "اگر به يك باره بلند شويد و خيلی تند بدويد، اين دستگاه مشكلی پيدا نمی كند. اگر سرعتتان را كم كنيد، اين دستگاه حركتش را با سرعت شما موزون می كند."

"اين واقعا زندگی من را بهتر كرده است، مخصوصا وقتيكه روی زمين ناهموار راه می روم يا از پله ها پايين می آيم. ديگر مجبور نيستم پله به پله پايين بيايم. اين وسيله راه رفتن را برای من خيلی آسانتر كرده است."
ولی حتی با وجود پيشرفتهای بيست سال اخير، انتظار استيونس بيشتر از اينهاست.

"من شنيده ام كه ميكروپروسسورهايی در دست ساخت هستند كه زير پوست كار گذاشته شده و به ماهيچه ها و عصبها وصل می شوند. آنها سيگنال را به سرتاسر اندام مصنوعی می فرستند؛ برای به وجود آوردن حركتهای دقيقتر، يك دستگاه كوچك به موتور اندام مصنوعی سيگنال می فرستد.اين دقيقا همان فن آوری است كه تاد كويكن (8)، استاد دانشگاه و مدير خدمات قطع عضو در موسسه توانبخشی شيكاگو (9)، روی آن كار می كند. او مشغول كامل كردن يك بازوی بيونيك است كه به فرد قطع عضوی اين امكان را می دهد تا حركات مكانيكی اندام مصنوعی اش را با استفاده از همان عصبهايی كه قبلا برای حركت دادن دست و انگشتها از آنها استفاده می كرد، كنترل كند.كويكن می گويد، "يكی از چالشهای مربوط به اندام های مصنوعی بازو و ران اين است كه چگونه به بازو بگوييم چه كاری بايد انجام دهد.

قبل از اين، بازوهايی بودند كه تعدادی كابل داشتند و با كش آوردن عضله شانه يا استفاده از سيگنالهای كوچك الكتريكی كه از عضله های باقيمانده ارسال می شدند، بالا می آمدند. ولی در افرادی كه دستشان از بالای آرنج قطع شده است، فقط دو عضله باقی می ماند، بنابراين فقط می توان يك سيستم كنترل كننده ازاين دو عضله باقی مانده كنترل تعبيه كرد. كاری كه ما كرده ايم اين است كه اعصاب بجا مانده ای را كه قبلا در امتداد بازو پايين می رفتند، برداشته ايم و آنها را به يك بازوی يدكی منتقل كرديم. حالا، فرد فكر می كند 'دست را مشت كن' و آن عصب اصلی به يك عضله ديگر متصل است. آن عضله منقبض می شود و ما می توانيم، توسط سيگنال الكتريكی كه از روی پوست ثبت كرده ايم، به دست فرمان دهيم كه بسته شود.كويكن می گويد كه از اواسط دهه 80 مشغول كار روی اين پروژه بوده است، و اينك بازوی بيونيك نسبت به دستگاههای اندامهای مصنوعی سابق پيشرفت قابل توجهی در زمينه كنترل محسوب می شود. وی می گويد، "ما از بازوی جديدی كه پيشرفته ترين تكنولوژی را داراست و موتورهای قوی تر و باتريهای سبكتری دارد، استفاده می كنيم .

ما همچنين از كنترل كننده های پيچيده تری كه بسيار كارآمدتر هستند، استفاده می نماييم.كويكن اضافه می كند كه به پيشرفتهای فراوانی در مورد بيماران دست يافته اند. ما آزمايشی روی بيمار انجام می دهيم كه ميزان چالاكی او را در استفاده از دستش نشان می دهد. در اين آزمايش از بيمار می خواهيم يك جعبه يك اينچی را بلند كند و درون جعبه ديگری قرار دهد. آزمايشاتی كه ما انجام داديم نشان داد كه در مقايسه با اندام مصنوعی متداول، بيماران با بازوی بيونيك می توانند اين كار را سه بار بيشتر در مدت زمان مشخص شده انجام دهند." وی همچنين اظهار داشت كه ممكن است بتوان روزی از تكنولوژی به كار گرفته شده در اين دستگاهها برای ساخت پاهای بيونيك استفاده كرد.با اينكه اين دستگاهها قدم بسيار بزرگی در تكنولوژی محسوب می شوند، هنوز راه بسيار طولانی در پيش است تا استيو آستين بتواند با دست و پاهايی بهتر از آنچه كه در هنگام تولد داشت از اين مصدوميت رهايی يابد. كويكن می گويد، "ما هنوز تا مرد شش ميليون دلاری خيلی فاصله داريم. با دستگاهی كه بتواند انگشتان را كنترل كند، دهها سال – شايد هم صدها سال – فاصله داريم."

تيمی بين المللی از کارشناسان بهداشتی می گويد شمار موارد ابتلا به مالاريا در جهان می تواند 50 درصد بيش از تخمين های سازمان بهداشت جهانی باشد. يافته های آنها که در نشريه "نيچر" منتشر شده حاکيست که سالانه احتمالا بيش از 500 ميليون نفر در جهان به مالاريا مبتلا می شوند. محققان می گويند اين اختلاف آماری ناشی از اين واقعيت است که سازمان بهداشت جهانی در اکثر بخش های جهان، برای تهيه آمارهای خود از گزارش های کلينکی استفاده می کند، درحالی که بسياری از افراد مبتلا به مالاريا به مراکز پزشکی و درمانی مراجعه نمی کنند. آنها می گويند به خصوص آمارهای مربوط به جنوب و جنوب شرقی آسيا، که با يکی از مهلک ترين انواع مالاريا مواجه است، کمتر از ميزان واقعی تخمين زده شده است.

آنها می گويند نقشه ای تهيه کرده اند که آسيب ديده ترين نقاط جهان از مالاريا را نشان می دهد که بايد به برنامه سازمان بهداشت جهانی برای کاهش تلفات ناشی از اين بيماری تا سال 2010 به ميزان 50 درصد کمک کند.پروفسور باب اسنو از موسسه تحقيقات پزشکی کنيا در نايروبی که از جمله نويسندگان گزارش نيچر است گفت: "تخمين درست ارقام مهم است. عدم آگاهی از ابعاد واقعی اين مشکل، توانايی ما را در تعيين مبالغی که برای حل مشکل لازم داريم محدود می کند." وی افزود: "اين موضوع به خصوص برای داروهای تازه ای که به منظور مبارزه با مالاريا به آنها نياز داريم مهم است. تهيه اين داروها پرهزينه و توليد آنها دشوار است.سازمان بهداشت جهانی موارد سالانه ابتلا به مالاريا را تقريبا 300 ميليون رقم می زند، که 90 درصد آنها در آفريقا اتفاق می افتد. اين نهاد وابسته به سازمان ملل می گويد هر سال بيش از يک ميليون نفر در اثر اين بيماری جان می بازند.

تیمی از دانشمندان کشورهای مختلف جهان در تلاش برای تهیه داروی ارزانتر و موثرتری برای مالاریا بوده‌اند. اما اکنون دانشمندانی از استرالیا فکر می‌کنند که به این مهم نایل شده‌اند. این یافته‌ها در مجله معتبر علمی نیچرNature انتشار يافته است. بيل چارمن از دانشکده داروسازي ويکتورياي دانشگاه موناشMonash ملبورن مي‌گويد که دانشمندان درمان سه روزه‌اي را ايجاد کرده‌اند. آنچه که اين دارو را منحصر به فرد کرده است اولاً همين دوره درماني کوتاه سه روزه آن و ثانياً مکانيسم اثر آن است. آنها ساختار شيميايي يک داروي گياهي چيني ( آرتميزينين ) را کپي کرده‌اند. اين داروي جديد که Oz ناميده شده است را مي توان به قيمت کمتر از يک دلار در درمان روزانه توليد کرد و نشان داده است که در حيوانات موثر است. نکته مهم اينکه هيچ مقاومت دارويي را نشان نداده است؛ مسئله‌اي که در مورد اکثر داروهاي ضدمالاريا رخ مي‌دهد.

برخي صاحب‌نظران اين يافته را مهمترين پيشرفت و موفقيت نسل ما مي‌دانند. گراهام ميچل مشاور سازمان جهاني بهداشت مي‌گويد که ما اميد زيادي به اين داروي جديد و ارزان و قابل دسترس براي همه بسته‌ايم. اين دارو بر روي بيماراني در بريتانيا تحت کارآزمايي قرار دارد و تا سه سال آينده به بازار خواهد آمد. به آنهايى كه از شانس بد مبتلا به «جونده هراسى» هستند توصيه مى شود كه هيچ وقت آرزو نكنند كه با ماشين زمان به ونزوئلا در دوره ميوسن برگردند. ظاهراً در آن روزگار همه جوندگان يك گلوله كوچك پشمالو و مليح مثل خوكچه هندى دختر كوچولويتان نبودند.در واقع فسيل هشت ميليون ساله يكى از خويشاوندان نزديك خوكچه هندى موسوم به Phoberamys pattersoni، كه به تازگى كشف شده، نشان مى دهد كه اين حيوان داراى دندان هاى بسيار بزرگ و وزنى معادل يك گاو هولشتاين بوده است.

مارسلو سانچز _ ويلاگرا ديرين شناس دانشگاه توبينكن در آلمان و همكارانش براى تعيين وزن اين حيوان سطح مقطع عرضى استخوان هاى پايش را اندازه گرفتند. بعيد است كه مقطع اين استخوان ها بيشتر از آنچه كه براى تحمل وزن بقيه بدن لازم است، پهن شود. آنها وزن اين جانور را در مواردى نزديك به ۷۵۰ كيلو تخمين زدند و اين يعنى آن كه Phoberomys از هر نظر كه بگويى بزرگترين جونده اى است كه تا به حال روى زمين جولان داده است. آمريكاى جنوبى هنوز هم ماواى جوندگان درشت هيكل است. در واقع بزرگترين عضو زنده اين گروه يعنى گراز آبى كه جثه اى به اندازه يك گوسفند دارد را در خود جاى داده است. سانچز و همكارانش از روى شكل دندان ها و فسيل گياهانى كه در اطراف بقاياى اين حيوان يافته اند، حدس مى زنند كه Phoberomys از علف هاى زبر درون يا كنار آب تغذيه مى كرد. اين همان كارى است كه گراز آبى هنوز هم مى كند. با اين اوصاف چه چيزى مى توانسته اين جوندگان غول پيكر را بترساند. احتمالاً كروكوديل هاى ۱۲ مترى كه در آن روزگار در آنجا فراوان بودند.وقتى سخن از جانوران تغيير يافته ژنتيكى به ميان مى آيد، تنها عده كمى ممكن است به فكر حشرات بيفتند. اما در عمل، دستكارى ژنتيكى اين گروه از جانوران، موضوع بخش عمده اى از پژوهش ها است. با اين هدف كه در وضع بهداشت انسان و دام و نيز توليد محصولات گياهى بهبود حاصل شود.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید