بخشی از مقاله
زکات در اسلام
زكات درلغت به معني پاكي است وخداوند صدقه واجبه را زكات نام نهاده است چون باعث پاك شدن وتزكيه نفس مي گردد:خداوند مي فرمايد:( ﴿خذ من اموالهم صدقه تطهرهم وتزكيهم بها﴾)توبه/103 «ازاموال مومنان صدقه وزكات بگير كه بدينوسيله ايشان را پاك مي نمائي وتزكيه مي كني»تزكيه وتطهير مومنان به وسيله زكات ازجانب پروردگار شامل افراد جامعه ومومنان است
چرا كه زكات نفوس افرادرا از گناه وپليدي بخل وپستي وسنگدلي وخودخواهي وطمع وساير رذايل اخلاقي واجتماعي كه باعث حسادت وتعدي ودشمني وجنگ وعداوت هستند پاك مي نمايد ونفس آنها را تزكيه ميكندوآنها را به وسيله خير وبركت واخلاق عملي به مقام شامخي مي رساند كه شايستگي سعادت دنيا وآخرت را به دست مي آورند
(ارزش ومقام زكات)
خداوند درآيات متعدد به مسلمانان دستور داده است كه زكات بدهند ودرهر آيه اي كه مردمان را به اقامه نماز دعوت كرده باشد حتما امر به پرداخت زكات نيز همراه آن ذكر شده است .بنابراين نماز وزكات دو پايه وستون بسيار محكمي هستند كه دين اسلام برآنها پايه گذاري شده است (فا قيموا الصلاه وآتوا الزكاه )«نماز را به نحواحسن بخوانيد وزكات بدهيد» مسلمانان نمي توانند وظيفه خود را به نحو احسن نسبت به مسلمانان انجام دهند مگربه وسيله اقامه نماز واداي زكات براي اين است كه خداون مي فرمايد:«فان (تابو واقاموا الصلاه وآتوا الزكاه فاخوانكم في الدين )توبه/11«اگر توبه
كردند وپشيمان شدند ونماز را به نحو احسن خواندند وزكات را پرداخت كردند آنگاه برادر ديني شما هستند»خداوند كساني را كه از پرداخت زكات خودداري مي كنند تهديد مي كند ومي فرمايد(ولا يحسبن الذين يبخلون بما آتاهم الله من فضله هو0خيرا لهم بل هو شر لهم وسيطوقون ما بخلوا به يوم القيامه)ال عمران/180 «آنان كه نسبت بدانچه خداوند از فضل ونعمت خود بديشان عطا كرده است بخل مي ورزند و(زكات مال را پرداخت نمي كنندودرراه مصالح جامعه دست به بذل وبخشش نمي زنند)گمان نكنند كه اين كار براي آنها خوب وبه سود ايشان است بلكه اين كار براي آنها بد
وزيان آنها تمام مي شود ودر روز قيامت به آنچه بخل ورزيده اند به صورت طوق به گردن آنها آويخته مي شود) پيامبر خدا نيز كساني را كه از دادن زكات خودداري مي كنند به فقر وتنگ دستي وداشتن زندگي تلخ تهديد مي كند و مي فرمايد: (وما منع قوم الزكاه الا منعوا القطر من السماء ولولا البهائم لم يمطروا)ابن ماجه «هر قومي كه از پرداخت زكات خودداري كند از نزول باران از آسمان محروم مي شوند واگر به خاطر حيوانات نمي بود به كلي از باران محروم مي شدند»
اسلام همانگونه كه براي افراد حقوقي قائل است براي اجتماع نيز حقوقي مقرر داشته است وسهمي از منافع اموال وعايدات مردم را به عنوان صدقات واجب كه همان زكات است براي اجتماع در نظر گرفته است تا بدين وسيله زمينه سعادت جامعه وتوازن آن را فراهم نمايد وبه او اجازه داده است تا خودش آنرا به مصرف فقرا ومساكين برساند ومحدودشان نكرده كه حتما زكات را به
حكومت و زمامدار مسلمين يا مامورين جمع آوري زكات بدهند واين خود نوعي احترام واستقلال است كه شارع اسلام نسبت به مردم رعايت نموده است ، بنابرين زكات هم بعنوان يك عمل عبادي داراي اهميت است وهم به عنوان رفع فقر در جامعه و هم اختياري كه به زكات دهنده براي انتخاب زكات گيرنده داده است مهم مي باشد.
مصارف زكات
كساني كه به آنها زكات تعلق مي گيرد (مصرف زكات) (انماالصدقات للفقراءوالمساكين والعاملين عليهاوالموءلفه قلوبهم وفي الرقاب والغارمين وفي سبيل الله وابن سبيل)سوره توبه آيه 60 زكات 8 مورد مصرف دارد اول فقير (در مقابل غني )،كسي كه براي رفع حوايج زندگيش نياز به كمك دارد وظاهر خويش را حفظ ميكند، دوم مسكين كسي كه فقرش زياد است تا آنجا كه ناچار به اظهارمي
شود، سوم گرد آورندگان زكات ،چهارم كساني كه با دادن سهمي از زكات به ايشان دل هايشان بطرف اسلام متمايل مي شود پنجم در كمك به آزاد ساختن بردگان ، ششم كمك در پرداخت دين بدهكاران ،هفتم در مصارف عمومي كه نفع آن عايد جامعه مسلمين مي شودومصلحت دين حفظ ميگردد مانند جهاد و كارهاي عام المنفعه مانند راهسازي ، پل سازي وغيره وهشتم كسي كه از وطن خود دور افتاده وتهي دست است
جايگاه زكات در دين اسلام
زكات يكي از اركان وفرايض اسلام است : از ابن عمر روايت است كه پيامبر فرمود:﴿بني الاسلام علي خمس ، شهادة أن لا اله الاالله وأن محمدا رسول الله وإقام الصلاة وإيتاء الزكاة وحج البيت وصيام رمضان ﴾متفق عليه«اسلام از پنج ركن تشكيل شده است ،شهادتين ،برپاداشتن نماز، دادن زكات ،حج خانه خدا،وروزه رمضان»زكات در82 آيه قرآن به همراه نماز آمده است
تشويق براي اداي زكات
خداوند متعال مي فرمايد:﴿خذ من اموالهم صدقة تطهرهم وتزكيهم بها﴾توبه/103 «(اي پيامبر)از اموال آنان زكات بگير تابدين وسيله ايشان را (از رذايل اخلاقي وگناهان وتنگ چشمي )پاك داري و(دردل آنان نيروي خيرات وحسنات را رشد دهي ودرجات) ايشان را بالا بري»
ومي فرمايد:﴿وما آتيتم من زكاة تريدون وجه الله فاولئك هم المضعفون﴾روم/39 «آنچه را به عنوان زكات مي پردازيد وتنها رضاي خدا را منظور نظر داريد ، چنين كساني داراي پاداش مضاعف(دوچندان) خواهند بود
ازابو هريره روايت است كه پيامبر(ص)فرمود«من تصدق بعدل تمرة من كسب طيب،ولا يقبل الله الا طيب فان الله يتقبلها بيمينه ثم يربيها لصاحبها كما يربي احدكم فلوه حتي تكون مثل الجبل»متفق عليه«هركس به اندازه يك دانه خرما ازكسب پاك وحلال صدقه بدهد-وخداوند غير ازپاك وحلال را قبول نمي كند-خداوند آن را با(دست)راستش قبول ميكند،سپس آنرا براي صاحبش افزايش مي دهدتا اينكه به اندازه يك كوه مي رسد همچنان كه كسي ازشما كره اسبش را پرورش مي دهد»
تحذير از ادانكردن زكات
خداوند متعال مي فرمايد:﴿ولايحسبن الذين يبخلون بما آتاهم الله من فضله هو خيرالهم بل هو شر لهم سيطوقون مابخلوا به يوم القيامه ولله ميراث السموات والارض والله بما تعملون خبير﴾آل عمران/180 «آنانكه نسبت بدانچه خداوند از فضل ونعمت خود بديشان عطا كرده است بخل مي ورزند ،گمان نكنند كه اين كاربراي آنان خوب است وبه سود ايشان است ،بلكه اين كار براي انان بد است وبه زيان ايشان تمام مي شود.درروزقيامت همان چيزي كه بدان بخل ورزيده اند طوق(گردن)ايشان مي گرددوهمه آنچه كه درآسمان وزمين است ازآن خداست وسرانجام هم همه را به ارث خواهد برد،وخداوند به آنچه انجام ميدهيد بسيار آگاه است.»
ازابو هريره روايت است كه پيامبر(ص) فرمود:«من آتاه الله مالا فلم يؤد زكاته مثل له يوم القيامة شجاعا أقرع له زبيبتان يطوقه يوم القيامة ثم يأخذ بلهزمتيه-يعني شدقيه- ثم يقول انا كنزك انا مالك ثم تلاها هذه الآية﴿ ولايحسبن الذين يبخلون بما آتاهم الله من فضله هو خيرالهم بل هو شر لهم سيطوقون مابخلوا به يوم القيامه ولله ميراث السموات والارض والله بما تعملون خبير ﴾بخاري- نسائي
«كسي كه خداوند به او مالي بدهد وزكاتش را پرداخت نكند درروز قيامت مال او به صورت يك مار افعي كچل(سرش ازكثرت سم كچل شده باشد)نمايان مي شود كه دو نقطه سياه برروي چشمانش دارد وبه گردن او مي پيچد سپس چانه هايش را مي گيرد ومي گويد من گنج تو هستم ،من مال توهستم (كه زكات آن را ندادي)سپس اين آيه را خواند« آنانكه نسبت بدانچه خداوند از
فضل ونعمت خود بديشان عطا كرده است بخل مي ورزند ،گمان نكنند كه اين كاربراي آنان خوب است وبه سود ايشان است ،بلكه اين كار براي انان بد است وبه زيان ايشان تمام مي شود.درروزقيامت همان چيزي كه بدان بخل ورزيده اند طوق(گردن)ايشان مي گرددوهمه آنچه كه درآسمان وزمين است ازآن خداست وسرانجام هم همه را به ارث خواهد برد،وخداوند به آنچه انجام ميدهيد بسيار آگاه است.»
وخداوند همچنين مي فرمايد:﴿والذين يكنزون الذهب والفضة ولا ينفقونها في سبيل الله فبشرهم بعذاب اليم. يوم يحمي عليها في نار جهنم فتكوي بها جباههم وجنوبهم وظهورهم هذا ما كنزتم لانفسكم فذوقوا ما كنتم تكنزون﴾توبه/34.35 «وكساني كه طلا ونقره را اندوخته مي كنند وآن را
درراه خدا خرج نمي نمايند آنان را به عذاب بسيار دردناكي مژده بده. روزي (فرا خواهدرسيدكه) اين سكه ها دراتش دوزخ گداخته مي شوند وپيشاني ها وپهلو ها وپشت هاي ايشان با آنها داغ مي گرددوبديشان گفته مي شود اين همان چيزي است كه براي خويشتن اندوخته مي كرديد پس اينك بچشيد مزه چيزي را كه اندوخته ايد»
زكات برچه كساني واجب است؟
بر هرمسلماني كه دارائيش به حد نصاب برسد ويك سال برآن بگذرد زكات فرض مي شود.بجز زراعات كه(گذشت يكسال برآن واجب نيست)وزكات آن درروز برداشت محصول به شرطي كه به حدنصاب برسد ،واجب مي گردد.خداوند متعال مي فرمايد:﴿و آتوا حقه يوم حصاده﴾انعام/141 «وبه هنگام رسيدن وچيدن ودرو كردنشان زكات آنها را بدهيد»
نقش و اهمیت زکات در اسلام 244
با توجه به اينكه اسلام به صورت يك مكتب صرفا اخلاقى ، و يا فلسفى و اعتقادى ، ظهور نكرد ، بلكه به عنوان يك آئين جامع كه تمام نيازمنديهاى مادى و معنوى در آن پيش بينى شده ، پا به
عرصه ظهور گذاشت ، و نيز با توجه به اينكه اسلام ، از همان عصر پيامبر (صلى الله علیه و آله و سلم) ، با تاسيس حكومت همراه بود ، و همچنين با توجه به اينكه اسلام توجه خاصى به حمايت از محرومان و مبارزه با فاصله طبقاتى دارد ، روشن مى شود كه نقش بيت المال ، و زكات كه يكى از منابع درآمد بيت المال است ، از مهمترين نقشها است . شك نيست كه هر جامعه اى داراى
افرادى از كار افتاده ، بيمار ، يتيمان بى سرپرست ، معلولين ، و امثال آنها ميباشد كه بايد مورد حمايت قرار گيرند . و نيز براى حفظ موجوديت خود در برابر هجوم دشمن ، نياز به سربازان مجاهدى دارد كه هزينه آنها از طرف حكومت پرداخته مى شود ، همچنين كارمندان حكومت اسلامى ، دادرسان و قضات ، و نيز وسائل تبليغاتى و مراكز دينى ، هر كدام نيازمند به صرف هزينه اى است كه بدون يك پشتوانه مالى منظم ، و مطمئن ، سامان نمى پذيرد .
به همين دليل در اسلام مساله زكات كه در حقيقت يكنوع ماليات بر - درآمد و توليد و ماليات بر ثروت راكد محسوب مى شود ، از اهميت خاصى برخوردار است ، تا آنجا كه در رديف مهمترين عبادات قرار گرفته ، و در بسيارى از موارد با نماز همراه ذكر شده ، و حتى شرط قبولى نماز شمرده شده است ! حتى در روايات اسلامى مى خوانيم كه اگر حكومت اسلامى از شخص ، يا اشخاصى ، مطالبه زكات كند ، و آنها در برابر حكومت ، ايستادگى كنند و سرباز زنند ، مرتد محسوب مى شوند ، و در صورتى كه اندرزها در مورد آنها سود ندهد ، توسل به نيروى نظامى ، در مقابل آنها جايز است ، داستان اصحاب رده ( همان گروهى كه بعد از پيامبر (صلى الله علیه و آله و سلم) سر از پرداخت زكات باز زدند و خليفه وقت به مبارزه با آنها برخاست و حتى على (عليه السلام) اين مبارزه را امضاء كرد و شخصا يكى از پرچمداران در ميدان جنگ بود ) در تواريخ اسلام مشهور است .
در روايتى از امام صادق (عليه السلام) مى خوانيم : «من منع قيراطا من الزكاة فليس هو بمومن ، و لا مسلم ، و لا كرامة !» : كسى كه يك قيراط از زكات را نپردازد نه مؤمن است و نه مسلمان و
ارزشى ندارد . جالب توجه اينكه از روايات استفاده ميشود كه حدود و مقدار زكات آن چنان دقيقا در اسلام تعيين شده ، كه اگر همه مسلمانان زكات اموال خويش را بطور صحيح و كامل بپردازند ، هيچ فردى فقير و محروم در سرتاسر كشور اسلامى باقى نخواهد ماند . در حديثى از امام صادق (عليه السلام) مى خوانيم «و لو ان الناس ادوا زكاة اموالهم ما بقى مسلم فقيرا محتاجا ! ... و ان الناس ما افتقروا ، و لا احتاجوا ، و لا جاعوا ، و لا عروا ، الا بذنوب الاغنياء !» : اگر همه مردم زكات اموال خود را بپردازند مسلمانى فقير و نيازمند ، باقى نخواهد ماند ، و مردم فقير و محتاج و گرسنه و
برهنه نمى شوند مگر به خاطر گناه ثروتمندان ! و نيز از روايات استفاده مى شود كه اداى زكات باعث حفظ اصل مالكيت و تحكيم پايه هاى آنست ، بطورى كه اگر مردم اين اصل مهم اسلامى را فراموش كنند شكاف و فاصله ميان گروهها آنچنان مى شود كه اموال اغنياء نيز به خطر خواهد افتاد .
در حديثى از امام موسى بن جعفر (عليه السلام) مى خوانيم« حصنوا اموالكم بالزكاة» : اموال خود را بوسيله زكات حفظ كنيد . همين مضمون از پيامبر (صلى الله علیه و آله و سلم) و امير مومنان على (عليه السلام) نيز در احاديث ديگر نقل شده است . خداوند در قرآن می فرماید:«الَّذِينَ لا يُؤْتُونَ الزَّكوةَ وَ هُم بِالاَخِرَةِ هُمْ كَفِرُونَ(فصلت ، 7) إِنَّ الَّذِينَ ءَامَنُوا وَ عَمِلُوا الصلِحَتِ لَهُمْ أَجْرٌ غَيرُ
مَمْنُون(فصلت ،8) » : همانها(مشركان) كه زكات را ادا نمى كنند ، و آخرت را منكرند .اما كسانى كه ايمان آوردند و اعمال صالح انجام دادند پاداشى جاودانى دارند . اين آيات به معرفى مشركان پرداخته ، و جمله اى را در اين زمينه بازگو مى كند كه منحصر به اين آيه است مى فرمايد : همان كسانى كه زكات را ادا نمى كنند و نسبت به آخرت كافرند. در حقيقت معرف آنها دو چيز است :
ترك زكات ، و انكار معاد . اين آيه در ميان مفسران گفتگوهاى زيادى برانگيخته است ، و در تفسير آن احتمالات فراوانى داده اند ، علت اصلى آن اين است كه زكات يكى از فروع اسلام است ، چگونه ترك آن دليل بر كفر و شرك مى شود ؟ بعضى ظاهر آيه را حفظ كرده و گفته اند ترك زكات هر چند توام با انكار وجوب آن نباشد باز نشانه كفر است . بعضى ديگر ترك توام با انكار را دليل بر كفر دانسته اند ، چرا كه زكات از ضروريات اسلام است و منكر آن كافر مى باشد .
جمعى گفته اند : زكات در اينجا به معنى تطهير و پاكيزگى است ، و منظور از ترك زكات ترك پاكسازى صفحه دل از لوث شرك است ، همانگونه كه در آيه 81 سوره كهف نيز آمده است «خيرا منه زكاة »( فرزندى كه از او پاكتر باشد ) . ولى اشكال مطلب در اينجا است كه تعبير به لا يؤتون ( نمى پردازند و ادا نمى كنند ) هيچ گونه تناسبى با اين معنى ندارد . بنا براين راهى جز اين نيست كه منظور همان اداء زكات باشد . مشكل ديگر اينجا است كه زكات در سال دوم هجرت در مدينه تشريع شد ، و اين آيات مكى است ، حتى به گفته بعضى از مفسران بزرگ سوره فصلت از
نخستين سوره هائى است كه در مكه نازل شده ، لذا ناچار شده اند كه زكات را در اينجا به معنى هر گونه انفاق در راه خدا تفسير كنند ، يا بگويند اصل وجوب زكات در مكه نازل شده بود ، اما حد و حدود و نصاب و مقدار آن در سال دوم هجرت نازل گرديد .
به هر حال آنچه در اينجا نزديكتر به مفهوم آيه است اين است كه منظور از زكات همان مفهوم عام انفاق بوده باشد ، و ذكر آن در نشانه هاى شرك به خاطر اين است كه انفاقهاى مالى در راه خداوند يكى از روشنترين نشانه هاى ايثار و گذشت و عشق به الله است ، چرا كه مال از
محبوبترين امور نزد انسان مى باشد ، و انفاق و ترك انفاق مى تواند شاخصى براى شرك و ايمان در بسيارى از موارد گردد تا آنجا كه بعضى اموال خويش را از جان خود نيز محبوبتر دارند و نمونه هاى آن را در طول زندگى ديده ايم . و به عبارت ديگر منظور ترك انفاقى است كه نشانه عدم ايمان آنها به خدا است و به همين دليل در رديف عدم ايمان به معاد ذكر شده ، و يا ترك زكات توام با انكار وجوب آن است .
نكته ديگرى كه مى تواند به روشن شدن تفسير آيه كمك كند اين است كه زكات در ميان دستورات اسلام وضع خاصى دارد ، و پرداختن آن نشانه به رسميت شناختن حكومت اسلامى بوده است ، و ترك آن غالبا نوعى طغيان و سركشى و قيام بر ضد حكومت اسلامى محسوب مى شده ، و مى دانيم قيام بر ضد حكومت اسلامى موجب كفر است . آيه فوق با تعبير تكان دهنده اش تاكيد
مجددى است بر اهميت اين فريضه اسلامى ، خواه به معنى زكات واجب گرفته شود يا به مفهوم وسيع و گسترده تر ، و بايد چنين باشد زيرا : زكات يكى از عوامل مهم عدالت اجتماعى و مبارزه با فقر و محروميت ، و پر كردن فاصله هاى طبقاتى ، و تقويت بنيه مالى حكومت اسلامى ، و پاك سازى روح و جان از حب دنيا و مال پرستى ، و خلاصه وسيله بسيار مؤثرى براى قرب الهى است .
در بسيارى از روايات اسلامى تعبيراتى آمده است كه نشان مى دهد ترك زكات در سر حد كفر است و شبيه تعبيرى است كه در آيات فوق آمده ، به عنوان نمونه : در حديثى از امام صادق (عليه السلام) مى خوانيم كه از جمله وصاياى پيامبر (صلى الله علیه و آله و سلم) به على (عليه السلام) اين بود : «يا على كفر بالله العظيم من هذه الامه عشرة ، و عد منهم مانع الزكاة ... ثم قال يا على ! من منع قيراطا من زكات ماله فليس بمؤمن و لا مسلم و لا كرامة ، يا على ! تارك الزكات يسئل الله الرجعة الى الدنيا ، و ذلك قوله عز و جل حتى اذا جاء احدهم الموت قال رب
ارجعون ... »: اى على ! ده طايفه از اين امت به خداوند بزرگ كافر شده اند ، و يكى از اين ده گروه را مانع الزكات شمرد ... سپس فرمود : اى على ! هر كس قيراطى از زكات مالش را نپردازد نه مؤمن است و نه مسلمان و ارزشى در پيشگاه خدا ندارد . اى على ! تارك الزكات به هنگام مرگ تقاضاى بازگشت به اين دنيا ( براى جبران گناه عظيم خود مى كند اما پذيرفته نمى شود ) و اين همان است كه خداوند در قرآن به آن اشاره فرموده : زمانى كه مرگ يكى از آنها فرا رسد مى گويد پروردگارا ! مرا بازگردانيد ( اما پاسخ منفى مى شنود ) ... .
و در حديث ديگرى از امام صادق آمده است :« ان الله عز و جل فرض للفقراء فى اموال الاغنياء فريضة لا يحمدون الا بادائها و هى الزكاة بها حقنوا دمائهم و بها سموا مسلمين» : خداوند بزرگ براى فقيران در اموال اغنيا فريضه اى قرار داده كه جز با اداء آن شايسته ستايش نيستند ، و آن
زكات است كه به وسيله آن خون خود را حفظ مى كنند و نام مسلمان بر آنها گذارده مى شود . و بالاخره در حديث ديگرى از امام صادق (عليه السلام) مى خوانيم : من منع قيراطا من الزكاة فليمت ان شاء يهوديا او نصرانيا : كسى كه قيراطى از زكات را منع كند يا بايد يهودى از دنيا برود يا نصرانى .
در روايتى كه از پيامبر (صلى الله علیه و آله و سلم) نقل شده مي خوانيم « ان الصدقة تقع فى يد الله قبل ان تصل الى يد السائل » : صدقه پيش از آنكه در دست نيازمند قرار بگيرد به دست خدا مى رسد ! در حديث ديگرى از امام سجاد نقل شده كه ان الصدقة لا تقع فى يد العبد حتى تقع فى يد الرب صدقه در دست بنده نمى افتد مگر اينكه قبلا در دست خدا قرار بگيرد ( نخست به
دست خدا و بعد به دست بنده مى رسد ) . حتى در روايتى تصريح شده كه همه اعمال اين آدمى را فرشتگان تحويل مى گيرند جز صدقه كه مستقيما به دست خدا مى رسد ! اين مضمون كه با عبارات گوناگون در روايات اهلبيت (عليهم السلام) خوانديم از طرق اهل تسنن نيز از پيامبر (صلى
الله علیه و آله و سلم) با تعبير ديگرى نقل شده است در صحيح مسلم و بخارى چنين آمده است ما تصدق احدكم بصدقه من كسب حلال طيب - و لا يقبل الله الا الطيب - الا اخذها الرحمن بيمينه و ان كانت تمرة فتربوا فى كف الرحمن حتى تكون اعظم من الجبل : هيچ كس از شما صدقه اى از در آمد حلالى نمى پردازد - و البته خداوند جز حلال قبول نمى كند - مگر اينكه خداوند با دست راست خود آنرا مى گيرد حتى اگر يك دانه خرما باشد ، سپس در دست خدا نمو مى كند تا بزرگتر از كوه شود .
اين حديث كه پر از تشبيه و كنايه هاى پر معنى است روشنگر اهميت فوق العاده خدمات انسانى و كمك به نيازمندان در تعليمات اسلام است . تعبيرات مختلف ديگرى كه در احاديث در اين زمينه وارد شده به قدرى جالب و پر اهميت است كه پرورش يافتگان اين مكتب را چنان در برابر نيازمندانى كه كمكهاى مالى را مى گيرند خاضع مى كند كه گوئى شخص نيازمند بر آنها منت گذارده و افتخار داده كه آن كمك را از آنان پذيرفته است ! مثلا از بعضى از احاديث استفاده مى شود كه پيشوايان معصوم گاهى پيش از آنكه صدقه اى را به شخص نيازمند بدهند نخست دست خود را بعلامت احترام و تعظيم مى بوسيدند سپس آن را به نيازمند مى دادند ، و يا اينكه نخست آنرا به نيازمند مى دادند بعد از او مى گرفتند و آنرا مى بوسيدند و مى بوئيدند و به او باز مى گردانيدند ، چرا ؟ كه با دست خدا روبرو بودند ! اما چقدر دورند مردمى كه به هنگام يك كمك جزئى به برادران و خواهران نيازمند خود آنها را تحقير مى كنند و يا با خشونت و بى اعتنائى با آنها رفتار مى كنند و يا حتى
گاهى بسوى آنها با بى ادبى پرتاب مى كنند . اسلام نهايت كوشش خود را به خرج مى دهد كه در تمام جامعه اسلامى حتى يك فقير و نيازمند پيدا نشود ، ولى بدون شك در هر جامعه اى افراد از كار افتاده آبرومند ، كودكان يتيم ، بيماران و مانند آنها كه توانائى بر توليد ندارند وجود دارد ، كه بايد به وسيله بيت المال و افراد متمكن با نهايت ادب و احترام به شخصيت آنان بى نياز شوند .
زكات در اسلام
واژه زكات سى و دو مرتبه در قرآن كريم آمده است؛ كه بر اساس آن.
پرداخت زكات، نشانه ايمان به خدا و روز قيامت است. «مَن آمن باللّه و اليوم الاخر و اقام الصّلوة و آتى الزّكاة...» (132)
راه پذيرش توبه و آمرزش گناهان، اقامه نماز و اداى زكات است. «فان تابوا و اقاموا الصّلوة و آتوا الزّكاة فاخوانكم فى الدّين» (133)
برپايى نماز و زكات، نشانه حكومت صالحان است. «الّذين ان مكّناهم فى الارض اقاموا الصّلوة و آتوا الزّكاة» (134)
نشانه مردان الهى، تجارت و داد و ستد، همراه با انجام نماز و اداى زكات است. «رجال لا تلهيهم تجارة و لا بيع عن ذكر اللّه و اقام الصلوة و ايتاء الزّكاة» (135)
انكار زكات، برابر با كفر است. «الّذين لا يؤتون الزّكاة و هم بالآخرة هم كافرون» (136)
در سورههاى مكّى فراوانى به مسأله زكات اشاره شده است، از جمله سورههاى اعراف آيه 156، نمل آيه 3، لقمان آيه 4، فصّلت آيه 7. برخى مفسّران اين آيات را مخصوص زكات مستحب مىدانند (137) و برخى ديگر مىگويند: حكم زكات در مكه نازل شد، امّا به علت كمى مسلمانان، پول زكات جمع نمىشد و مردم خودشان زكات را مىپرداختند. (138) امّا پس از تشكيل حكومت اسلامى در مدينه، مسأله گرفتن زكات و واريز كردن آن به بيتالمال و تمركز آن توسط حاكم اسلامى با نزول آيه «خُذ من أموالهم صَدقة» (139) مطرح شد.
اين آيه در ماه رمضان سال دوم هجرى در مدينه نازل شده و پيامبر دستور داد تا ندا دهند كه خداوند زكات را همچون نماز واجب ساخت. پس از يك سال نيز فرمان داد كه مسلمانان زكاتشان را بپردازند. (140)
در واقع پس از تشكيل حكومت اسلامى و تأسيس بيتالمال، زكات تحت برنامه مشخصى قرار گرفت و نصابها و مقدارهاى معيّنى براى آن قرار داده شد. (141)
برخى بر اين باورند كه پس از مأموريّت پيامبر صلى الله عليه وآله به اخذ زكات، مصارف زكات به طور دقيق در آيه 60 سوره توبه بيان گرديد و جاى تعجب نيست كه تشريع اصل زكات در آيه 103 سوره توبه باشد و ذكر مصارف آن در آيه 60، زيرا مىدانيم آيات قرآن به فرمان پيامبر صلى الله عليه وآله هر كدام در محل مناسبى قرار داده شده است. (142)
تفاوت زكات در اسلام با اديان ديگر
با بررسى آيات و روايات درمىيابيم كه زكات در اسلام مانند زكات در ديگر اديان الهى نيست كه صرفاً يك وصيّت و سفارش اخلاقى و موعظه باشد تا مردم به برّ و نيكى رغبت پيدا كنند و از بخل و امساك بپرهيزند، بلكه فريضهاى الهى است و بىاعتنايى به آن فسق است و منكر آن، كافر محسوب مىشود.
در اسلام، موارد و شرايط زكات و كيفيّت اداى آن به طور دقيق مشخص شده و مسئوليّت اخذ آن بر عهده دولت اسلامى است وكسانى كه از پرداخت زكات امتناع ورزند، بازخواست مىشوند و مىتوان با متمرّدين آن در صورتى كه منجر به انكار ضرورى دين گردد، مقابله كرد. (143)
اهميّت زكات
علماى اسلام زكات را از ضروريات دين و منكر آن را كافر دانستهاند.
روزى امام صادق عليه السلام آداب و نحوه گرفتن زكات را كه در نامه 25 ن
هج البلاغه نيز آمده است، از قول حضرت على عليه السلام نقل فرمود. سپس گريه كرد و فرمود: به خدا سوگند حرمتها را شكستند و به كتاب خدا و سنّت پيامبرش عمل نكردند. (144)
زكات، درمان دردهاى اقتصادى جامعه است و همانگونه كه اگر براى عضوى از بدن كسى ناراحتى پيش بيايد او را از حركت مىاندازد، در جامعه نيز اگر گروهى با مشكلات روبرو شوند، حركت آن جامعه فلج مىشود و زكات براى حلّ مشكلات جامعه است.
امام رضا عليه السلام فرمود: خداوند به من نعمتهايى داده است كه دائماً نگران آن هستم تا حقوقى را كه خداوند نسبت به آنها بر من واجب كرده است، پرداخت كنم. سؤال شد: شما نيز با آن مقام بزرگى كه داريد به خاطر تأخير زكات از خدا مىترسيد؟ فرمود: بله. (145)