بخشی از مقاله
چكيده
مقدمه: تحقيق حاضر به منظور تعيين رابطة بين شاخصهاي نماية تودة بدني, نسبت دور كمر به باسن (WHR) و فشارخون با شاخص وضعيت تحمل گلوكز در سال 80-1377 در جمعيت شهري 69-30 ساله شرق تهران انجام پذيرفت. مواد و روشها: اين مطالعه بخشي از يك مطالعة مقطعي است كه در آن 15000 نفر از جمعيت شهري 69-3 سالة ساكن شرق تهران از طريق نمونهگيري تصادفي خوشهاي انتخاب شدند. از اين جمعيت 2886 مرد و 4013 زن در گروه سني
69-30 سال قرار داشتند كه تحت آزمون تحمل گلوكز خوراكي 2ساعته قرار گرفتند. ديابت قندي و اختلال تحمل گلوكز بر اساس معيارهاي سازمان بهداشت جهاني تعريف شدند. BMI برابر يا بالاتر از kg/m2 30, چاقي و BMI بين
kg/m2 9/29-25, اضافه وزن تعريف شدند. WHR بالاتر از 8/0 در زنان و بالاتر از 95/0 در مردان به عنوان چاقي تنهاي در نظر گرفته شد. فشارخون سيستولي 140 ميليمتر جيوه يا بيشتر و دياستولي 90 ميليمترجيوه يا بالاتر يا مصرف داروي ضد فشارخون به عنوان پرفشاري خون تعريف شدند. از مدل رگرسيون لجستيك گام بهگامِ پيشرو براي تعيين ارتباط بين ديابت و شاخصهاي مورد بررسي استفاده شد. يافتهها: از كل 6899 نفر جمعيت مورد مطالعه, 911 نفر (2/13%) دچار IGT و 372 نفر (4/5%) مبتلا به ديابت بودند. چاقي در افراد ديابتي (1/45%) و در افراد داراي IGT (1/39%) نسبت به افراد سالم (9/22%) شايعتر بود (P<001/0 ). نتايج رگرسيون لوجستيك گامبهگام پيشرو بعد از تطبيقدهي بر اساس سن و جنس در فاصله اطمينان 95% نشان دهنده وجود ارتباط معنيدار ديابت با سن (P<001/0 ، 4/4=(OR, چاقي تنهاي= OR) بود. شيوع پرفشاري خون در ديابتيها, افراد داراي IGT و افراد طبيعي بترتيب 9/51, 5/39 و 8/18% بود (P<001/0) و بعد از تطبيق دهي بر اساس سن, جنس, BMI و WHR, ديده شد كه انواع اختلالات گلوكزي با پرفشاري خون داراي رابطة معنيداري بودند: در افراد ديابتي (P<001/0 ، 4/2 (OR= و در افراد داراي IGT (P<001/0، 8/1= OR). نتيجهگيري: پرفشاري خون, چاقي و چاقي تنهاي در افراد ديابتي و افراد داراي IGT شايعتر از جمعيت عادي است. به علاوه, چاقي تنهاي در م
قايسه با چاقي عمومي, بيشتر با اختلال تحمل گلوكز همراه است.
واژگان كليدي: عدم تحمل گلوكز، فشارخون، نماية تودة بدني، نسبت دور كمر به باسن،
عوامل خطرساز بيماريهاي قلبي ـ عروقي، چاقي تنهاي
خوردن صبحانه از ابتلا به چاقی جلوگیری ميكند
در تحقیقات گذشته چهار عامل به عنوان كاهندههاي وزن و حفظ وزن كاهش يافته ذكر شده است كه عبارتند از رژيم كم چرب و پر از كربوهيدراتهاي پيچيده، كنترل وزن و دريافتهاي غذايي، فعاليت بدني و اخيراً عامل چهارم نيز بدان افزوده شده كه خوردن صبحانه به صورت مرتب و روزانه است.
نتايج مطالعه قند و ليپيد تهران در منطقه 13 كه بیانگر شیوع بسیار بالای چاقی در گروههاي سني مختلف است تأييدكننده اين مطلب ميباشد كه مصرف صحيح صبحانه تأثیر بسزايي در كاهش خطر ابتلا به چاقي دارد؛ به اين ترتيب دريافت انرژي (كالري) افرادي كه صبحانه نميخوردند و افرادي كه مرتباً صبحانه مصرف ميكردند يكسان بود ولي افرادي كه صبحانه نميخورند بيشتر چاق بودند و عدم مصرف صبحانه با خطر ابتلا به چاقي رابطه داشت به طوري كه خطر چاقي 5/2 برابر در اين
افراد افزايش داشت. به علاوه افرادي كه صبحانه نميخورند از الگوي غذايي نادرستتري در طول روز تا شام خود پيروي ميكردند و در بعد از ظهر تمايل به خوردن افزايش يافته، چربي و نان بيشتري مصرف ميكردند و فيبر دريافتي آنان كمتر بود.
در جدول زیر افزایش درصد افراد مبتلا به چاقي با توجه به اندازه دور كمر، نسبت دور كمر به دور باسن و نمايه توده بدني(BMI) در گروه بدون صبحانه و با صبحانه گزارش شده است:
درصد افراد چاق
گروه باصبحانه گروه بدون صبحانه
دور كمر 22% 46%
دور كمر به دور باسن 24% 24%
نمایه تودن بدن(BMI) 44% 71%
نتایج حاصل از اين مطالعه نشان ميدهد خطر چاقي كساني كه صبحانه نميخورند بيشتر است و بنابراين مصرف مرتب و روزانه صبحانه در كاهش خطر ابتلا به چاقي موثر است
سمينار اهداى گامت و جنين در درمان نابارورى
شرق: پژوهشكده فناورى هاى نوين علوم پزشكى جهاد دانشگاهى (ابن سينا) با مشاركت دانشكده حقوق و علوم سياسى دانشگاه تهران (موسسه حقوق تطبيقى)، يازدهمين سمينار بارورى و نابارورى پژوهشكده ابن سينا و دومين سمينار كشورى اهداى گامت و جنين در درمان
نابارورى را در تاريخ ۱۰ و ۱۱ اسفندماه برگزار مى نمايد. به گزارش روابط عمومى پژوهشكده فناورى هاى نوين علوم پزشكى (مراكز تحقيقاتى بيوتكنولوژى توليدمثل، آنتى بادى منوكلونال و نانوفناورى زيستى) اين سمينار با هدف بررسى اهداى گامت از ديدگاه هاى پزشكى، فقهى، حقوقى، جامعه شناسى و روانشناسى و همچنين بررسى قانون و آئين نامه اجرايى اهداى جنين كه اخيراً به تصويب مجلس شوراى اسلامى رسيده است، برگزار مى شود.
چاقى شكمى با بيمارى قلبى مرتبط است
رويترز: براساس نتايج يك بررسى جهانى اندازه گيرى نسبت ميان اندازه دور كمر به دور باسن بهترين روش براى پيش بينى خطر حمله قلبى در افراد چاق است. پژوهشگران پس از بررسى ۲۷ هزار نفر در ۵۲ كشور دريافته اند كه نسبت دور كمر به دور باسن در مقايسه با ضريب توده بدنى (BMI)، روش بسيار موثرترى بر اندازه گيرى خطر بيمارى قلبى است. چاقى بيش از ۳۰۰ ميليون نفر را در سراسر جهان مبتلا كرده است. در حال حاضر چاقى بر مبناى BMI- اندازه وزن بر حسب كيلوگرم تقسيم بر مجذور قد بر حسب متر- تعريف مى شود. فرد با BMI بيشتر از ۲۵ داراى اضافه وزن و فرد با BMI بالاتر از ۳۰ چاق محسوب مى شود. اما به گفته دكتر سالم يوسف از دانشگاه
مك ماستر در كانادا و سرپرست اين تحقيق: «اين روش معمول براى اندازه گيرى چاقى بايد كنار گذاشته شود و نسبت دور كمر به دور باسن جايگزين آن شود.» چربى جمع شده در شكم خطرناكتر از چربى هايى است كه دور ران ها جمع مى شوند، زيرا سلول هاى چربى اطراف كمر مواد شيميايى ترشح مى كنند كه به دستگاه انسولينى بدن آسيب مى رساند و خطر ديابت و بيمارى قلبى را مى افزايد.مقدار طبيعى اين نسبت در مردان زير ۰.9 و در زنان زير ۰.85 است.
تلفات جديد آنفلوآنزاى مرغى
آسوشيتدپرس: مقامات اندونزى پنجمين مورد مرگ ومير انسانى ناشى از آنفلوآنزاى مرغى را گزارش كرده اند. در همين حال چين سلاخى و مصدوم كردن هزاران پرنده را در ناحيه اى آغاز كرده است كه چند روز پيش شيوع آنفلوآنزاى مرغى در طيور در آن مشاهده شده بود. آخرين مورد مرگ ثابت شده ناشى از آنفلوآنزاى مرغى در اندونزى يك زن ۱۹ ساله بوده است. تا به حال ۹ نفر در
ماه هاى اخير در اين كشور به آنفلوآنزاى مرغى مبتلا شده اند كه ۵ نفر آنها فوت كرده اند. در ژاپن هم مقامات بهداشتى مى گويند كه آزمايش ها وجود آنتى بادى مربوط به ويروس H5 در خون ۸۰ مرغ در يكى از مزارع كشور را نشان داده بود، گرچه مرغ ها زنده باقى مانده بودند، ۱۸۰ هزار از طيور در اين مزرعه براى پيشگيرى معدوم شدند.
افزايش بيمارى هاى آميزشى در كشور
ايسنا: دكتر مينو محرز فوق تخصص بيمارى هاى عفونى با تاكيد بر اين كه گستره ابتلا به بيمارى هاى مقاربتى در جوانان بيشتر ديده مى شود، اعلام كرد: متاسفانه مردان بيشتر از زنان در معرض ابتلا به بيمارى هاى مقاربتى و آميزشى قرار دارند. دكتر محرز با بيان اين كه راه اصلى انتقال بيمارى هاى آميزشى «تماس جنسى» است، اظهاركرد: اكثر اين بيمارى ها ميكروبى هستند و اين عفونت ها به صورت زخم در ناحيه دستگاه تناسلى و يا به صورت ترشح از مجرا بروز مى كند. وى اورتريت (التهاب مجرا) غيرسوزاكى را يكى از شايع ترين نوع بيمارى هاى آميزشى دانست و افزود: اين تورم با ترشح چركى و غير چركى بروز مى كند. وى با بيان اين كه بيمارى سوزاك در ۵۰ درصد زنان بدون علامت است، خاطرنشان كرد: بى علامت بودن اين بيمارى در زنان سبب مى شود كه
اين بيمارى به راحتى به شريك جنسى وى منتقل شود. محرز افزود: علائم سوزاك در مردان بعد از ۲ تا ۵ روز بعد از تماس جنسى نامطمئن به صورت سوزش و ترشح چركى از مجرا بروز مى كند كه در صورت مراجعه زود هنگام به پزشك، فرد به راحتى درمان خواهد شد. اين فوق تخصص بيمارى هاى عفونى، اصل مهم در درمان بيمارى هاى جنسى- مقاربتى را درمان همزمان زن و شوهر
دانست و گفت: اصل مهم در درمان اينگونه بيمارى ها اين است كه هر دو شريك جنسى با هم درمان شوند. وى ادامه داد: اگر فردى در تماس جنسى نامطمئن دچار يك عفونت منتقل شونده از راه تماس جنسى شود، هيچ تضمينى وجود ندارد كه فرد، تنها گرفتار يك نوع بيمارى آميزشى شده باشد بنابراين بايد براى انواع ديگر اين بيمارى نيز آزمايش بدهد. دكتر محرز افزود: بيمارى هاى مقاربتى در زنان در صورت درمان نشدن باعث عفونت هاى لگنى شده و بيمارى هايى غير سوزاكى
دانست و گفت: اين بيمارى با علايمى همچون سوزش و درد همراه است. دكتر محرز در ادامه همچنين با تاكيد بر اين كه در صورتى كه سيفليس به موقع درمان نشود، در آينده مزمن خواهد شد، تصريح كرد: اين بيمارى در نهايت پس از گذشت ۳۰ سال مى تواند بر ساير اعضاى بدن نيز تاثير گذارد. وى با بيان اين كه بايد با آموزش صحيح جوانان را در اين زمينه آگاه كنيم، خاطرنشان كرد: آموزش به دانش آموزان در مقطع راهنمايى مى تواند بسيارى از مشكلات را حل كند. وى در پايان عدم آموزش به جوانان، بالا رفتن سن ازدواج و افزايش طلاق و تمايل جوانان به تماس جنسى را مهم ترين عامل افزايش اين بيمارى ها در كشور دانست.
مقاله پژوهشی
بالا بودن دور باسن سهم مستقلي در كاهش عوامل خطرساز متابوليك در زنان تهراني دارد
پروين ميرميران، احمد اسماعيلزاده، دكتر فريدون عزيزي
مركز تحقيقات غدد درونريز و متابوليسم،
دانشگاه علوم پزشكي و خدمات بهداشتي ـ درماني شهيدبهشتي
نشاني مكاتبه: تهران، صندوق پستي: 4763-19395، دكتر فريدون عزيزي
E-mail: azizi[at]erc[.]ac[.]ir
چكيده
مقدمه: بر پايۀ يافتههاي مطالعات اخير, شايد متخصصان امور بهداشتي، اندازهگيري دور باسن را در معاينات روزمرۀ باليني به دست فراموشي بسپارند و فقط به اندازهگيري دور كمر بپردازند. قبل از اندازهگيري دور باسن از بررسيهاي اپيدميولوژيك بايد بررسي شود كه آيا اندازهگيري آن اطلاعات مهمي در اختيار ميگذارد يا نه؟ مطالعۀ حاضر با هدف ارزيابي ارتباط دور باسن با عوامل خطر متابوليك در زنان جامعۀ شهري تهران صورت گرفت. مواد و روشها: در اين مطالعۀ مقطعي 5
720 زن 74-18 سال از افراد شركتكننده در مطالعۀ قند و ليپيد تهران بررسي شدند. اطلاعات دموگرافيك و شاخصهاي تنسنجي طبق دستورالعملهاي استاندارد اندازهگيري و محاسبه شدند. نمونۀ خون در حالت ناشتا از افراد گرفته شد و فشارخون به روش استاندارد اندازهگيري شد.
هيپرتريگليسريدمي، هيپركلسترولمي، LDL بالا و HDL پايين طبق معيارهاي ATP III و پرفشاري خون براساس JNC VI تعريف شد. ديابت به صورت قند خون ناشتاي ≥ mg/dL 126 يا قند خون دو ساعتۀ ≥ mg/dL 200 تعريف شد. چندكهاي مختلف دور باسن محاسبه شد و تحليل آماري دادهها براساس ردهبندي افراد مورد مطالعه به چندكهاي مختلف دور باسن صورت گرفت. يافتهه
ا: ميانگين سني زنان مورد مطالعه 14/6±39/9 سال و ميانگين نمايۀ تودۀ بدن, نسبت دور كمر به دور باسن, دور باسن و دوركمر آنها به ترتيبg/m2 27/1±5/1، 0/83±0/08, cm 103/5±9/8 و cm 13/1±86/5 بود. بالاتر بودن دور باسن با سطح پايين كلسترول تام, LDL كلسترول, تريگليسريد سرم, قندخون ناشتا و دو ساعته, فشارخون سيستوليك و دياستوليك همراه بود.
افرادي كه در بالاترين چندك دور باسن قرار داشتند داراي سطح HDL بالاتري نسبت به افراد ديگر بودند. پس از تعديل اثر عوامل مخدوش كننده، با افزايش دور باسن روند معنيداري در كاهش خطر ابتلا به LDL بالا (ميزان خطر به ترتيب در چندكها: 1/00، 0/98، 0/97، 0/95, 0/84, مقدار p براي روند=0/04)، ديابت (1/00، 0/68، 0/58، 0/45, 0/42, مقدار p براي روند=0/01), پرفشاري خون (1/00, 0/96, 0/82, 0/78, 0/70, مقدار p براي روند=0/02), HDL پايين (1/00, 1/03, 0/86,
0/82, 0/56, مقدار p براي روند=0/01), فشار خون بالا (1/00, 0/99, 0/82, 0/70, 0/61, مقدار p براي روند = 0/01) و اختلال در هومئوستاز گلوكز (1، 0/69، 0/66، 0/54, 0/48, مقدار p براي روند=0/01) مشاهده شد. افرادي كه در بالاترين چندك دور باسن قرار داشتند در مقايسه با چندك اول شانس كمتري براي ابتلا به هيپركلسترولمي (0/86 در مقابل 1/00) و هيپرتريگليسريدمي (0/74 در مقابل 1/00) داشتند. نتيجهگيري: يافتهها حاكي از ارتباط مستقل و معكوس دور باسن با عوامل خطر متابوليك است. اين امر بر تداوم اندازهگيري دور باسن در بررسيهاي اپيدميولوژيك تأكيد دارد.
واژگان كليدي: آنتروپومتري (تنسنجي), دور باسن, زنان, عامل خطرساز متابوليك
پايان نامه های دوره دکتری
بررسی شيوع سوء تغذيه در دانش آموزان دختر کلاس اول دبستانهای شهر بوشهر در ارديبهشت و خردادماه 78
نگارنده: نغمه هنرمند
استاد راهنما: خانم دکتر خديجه قاسمی
استاديار بخش کودکان دانشکده پزشکی
خلاصه
عنوان: بررسی شيوع سوء تغذيه در دانش آموزان دختر کلاس اول دبستانهای شهر بوشهر در ارد يبهشت وخردادماه 78
اهداف:شيوع سوء تغذيه در بين کودکان در جوامع مختلف نه تنها موجب بالا رفتن ميزان مرگ ومير کودکان بلکه موجب زيانهای اقتصادی فراوان نيز می شودو در نتيجه موضوعی حياتی است که با يد از جنبه های مختلف مورد بررسی قرار گيردو با شنا سايی عوامل موثر در پيشگيری از آن اقدامات لازم را به کار برد.
با توجه به اين بر آن شديم تا با اين بررسی ميزان شيوع سوء تغذيه را مشخص کرده و به اثر برخی عوامل موثر بر آن نيز پی ببريم.
روش کار:
بررس حاضر از نوع مقطعی و جمعيت مورد مطالعه 307نفر از دانش آموزان دختر کلاس اول دبستانهای شهر بوشهر که با رعايت نکات لازم ،قد وزن آنها اندازه گيری شده و پرسشنامه ای که مشتمل بر متغيرهای موثر بر سوء تغذيه بوده توسط اولياء دانش آموزان تکميل و اطلاعات جمع آوری شده و پس از کد بندی وارد رايانه شده و مورد تجزيه وتحليل قرار گرفتند.
نتايج:در جمعيت مورد مطالعه ميانگين وزن و قد با بيشترين و کمترين مقدار به تر تيب
130 cm,120.8+5.1 cm , برای وزن 14 kg , 44 kg, 21.8 +3.6kgو 106 cmبوده است
شيوع سو ء تغذيه بر حسب وزن برای سن 19در هزار و بر حسب قد برای سن 29 در هزار می با شد . از نظر بررسی وضيعت رشد وزن،6 نفر زير صدک5، 293 نفر بين صدک 95-5و 8نف
ر بالای صدک 95 بوده و از نظر رشد قد ،9 نفر زير صدک 5، 287 نفر بين صدک 95-5 و11نفربالای صدک 95 می باشد.
و در بررسی عوامل موثر بر سوء تغذيه تنها همبستگی مثبت بين وزن تولد و بعد خانوار يا وضعيت رشد کودکان از لحاظ آماری معنی دار شد (pvalue<0.05)
بحث:در بررسي وضعيت رشد کودکان می توان گفت که تقريبا ميانگين وزن و قد کودکان منطبق بر ميانگين استاندارد می باشد و در بر رسی عوامل موثر بر سوء تغذيه ميانگين وزن با افزايش رتبه تولد کاهش و در کودکان با مادران با سواد، خانم های خانه دار و رعايت فاصله بين مواليد بيشتر از 2سال افزايش می يابد.
کليد واژگان: قد و وزن- سوء تغذيه دانش آموزان دختر کلاس اول دبستان
بررسی وضعيت درمان دارويی بيماران مبتلا به پر فشاری خون در جمعيت بالای 19 سال شهر بوشهر در سال 77-1376
نگارنده: غلامحسين دهقان منفرد
استاد راهنما: دکتر مهرزاد بحتويی
مردادماه 1379
چکيده:
در صد قابل توجهی از افرادی که درمان پرفشاری خون را شروع می کنند ،مصرف دارو را متوقف کرده و از پذيرش رژيم درمانی خود امتناع می ورزند. به منظور ارزيابی الگوی درمان ( نوع وتعداد داروها) و نحوه جواب به درمان، طی يک مطالعه مقطعی ، با استفاده از نمونه گيری به روش خوشه ای طبقه بندی شده تصادفی، 2174نفر ازافراد بالای 19 سال شهر بوشهر،مورد بررسی قرار گرفتند . 246نفر سابقه مصرف داروهای ضد پر فشاری خون داشتند.
رژيم تک دارويی { 63درصد، شايعترين رژيم، مسدود کننده های گيرنده بتا (96/50 درصد) ، متيل د وپا (96/30 درصد)و ديورتيک ها(09/7 در صد) } ، رژيم دو دارويی { 66/16 در صد ،شايعترين رژيم ترکيب مسدود کننده های کانال کلسيم (83/26 در صد) } ، رژيم سه دارويی (28/5 در صد) ، رژيم چهار دارويی 83/0 در صد) و نوع دارو و رژيم نامعلوم (33/14 در صد)، چگونگی مصرف دارو در بيماران تحت درمان دارويی بودند. شايعترين داروی مصرفی در گروه سالمندان (60 سال =< سن ) ، متيل دو پا (84/43 درصد ) بود. 5/56 در صد از بيماران داروهای خود را به صورت مرتب مصرف می کردند همچنين با افزايش سن مصرف دارو افزايش می يافت و در مردان بيشتر بود (p>0.05).
290/24 در صد بيماران فشار خون أنها كنترل(BP<140/90) شده بود و اين ميزان در افرادسالمند ،مصرف کنندگان قرصهای ضد بارداری خوراکی (ocp) و داروهای ضد التهاب غير استروئيدی (NSAIDS) ، مصرف کنندگان دخانيات ( سيگار وقليان ) وkg/m2 BMI>30 كمتر بود . داروهايی که بهترين جواب به درمان را در رژيمهای مختلف داشتند به ترتيب زير می باشند :د يورتيکها و مسد
ود کننده های گيرنده بتا در رژيم تک دارويی ، ترکيب مسدود کننده های کانال کلسيم با مهار کننده های آنزيم مبدل آنژيوتنسين در رژيم دو دارويی و ترکيب مهار کنند ه های کانال کلسيم با
مسدود کننده های گيرنده بتا با مهار کننده های آنزيم مبدل آنژيوتنسين در رژيم سه دارويی . اين نتايج ، سطخ پايين کنترل و درمان دارويی نا مناسب ( متيل دو پا) در جمعيت بوشهر را نشان می دهد . تغيير در الگوی درمان و افزايش آگاهی عمومی در مورد بيماری پر فشاری خون ، پيشنهاد می شود.
واژگان کليدی : پر فشاری خون ، درمان دارويی ، کنترل ، پذيرش درمان ، عدم کنترل
شيوع فقر آهن در زنان 45-15 ساله شهرستان کنگان
نگارنده: محمد محبوب نيا
استاد مشاور: دکتر ايرج نبی پور
بهار 1377
چکيده
برای بر آورد شيوع فقر آهن وآنمی در دوران باروری ، 247زن 45-15 ساله به صورت نمونه گيری خوشه ای در چند مرحلهMulti stage cluster sampling از روستاها و شهر کنگان انتخاب گرديدند.تعداد (2/62%) 135 نفر دچار فقر آهن (ferritin <10 ميکروگرم در ليتر ) ( 1/25%) 62 نفر دچار آنمی (Hb <12 g/dl) و (8/19%)43 نفر به انمي فقر آهن (ferritin < 10 ميکر. گرم در ليتر ، H b < 12 g r/dl) مبتلا بودند. فقر آهن با اَ نمی فقر آهن در جهت مورد مطالعه همراهی
داشت (odds ratio , 1.93 [ % 95 cl , 0. 95 - 3. 94 ] ;p < 0.05). هر چند که تعداد فرزندان يا تعداد حاملگی با فقر آهن رابطه ای نداشت (p< 0. 05 اما ميانگين فريتين در زنان با 3= < فرزند ( 81/1+ 4/ 12 ميکرو گرم در ليتر) کمتر از زنانی بود که 2>= فرزند ( 72/2 + 78/19 ميکرو گرم در ليتر) ( p< 0.05) داشتند. شيوع فقر آهن و اَنمی فقر آهن در شهرستان کنگان در مقياس اپيد ميک است. بنابر اين زنان کنگان در دوران باروری می بايد به عنوان يک گروه پر خطر از لحاظ فقر آهن غربالگری شده و با هدف پيشگيری تحت پوشش تجويز آهن کمکی (Iron supplementation) قرار گيرند.
واژگان کليدی: فقر آهن – اَنمی- فريتين- شيوع- زنان بارور- کنگان
اپيدميولوژی بالينی انفارکتوس حاد ميوکارد در استان بوشهر
نگارنده: قيصر غريبی
استاد راهنما : دکتر حسين فخرزاده
استاديار قلب و عروق دانشگاه علوم پزشکی
پاييز 1377
چکيده
بيماريهای قلبی- عروقی بخصوص انفار کتوس ميو کارد شايعترين علت مرگ ومير در کشورهای جهان غرب می باشد در استان بوشهر مانند اغلب نقاط ديگر کشور ، اطلاعات اپيد ميو لوژيک چندانی از اين بيماری در دست نيست. جهت بررسی خصوصيات بالينی بيماران با انفا رکتوس حاد ( AMI) در استان بوشهر يک مطالعه آينده نگر از اول بهمن 1376 لغايت تير ماه 1377 صورت گرفت. نمونه گيری به صورت Study serial case از بيماران بستری در بيمارستان فاطمه زهراء انجام شد.
تشخيص AMI در 128 بيمار شامل 76 نفر مرد (4/59 در صد) و 52 نفر زن (6/40 در صد) به اثبات رسيد. 19نفر (8/14 درصد) از بيماران فوت نمودند. ميزان مرگ ومير در بيماران با کسر تخليه بطن چب (LVEF) کمتر از 25 در صد بالا بود ) P< 0.00005) و همينطور در انفار کتوس ديواره (p < 0.005) و دومين حمله انفارکتوس (p <0.07) مرگ ومير بالا بود.
شيوع عوامل خطر اصلی بيماريهای عروق کروز (CDA)در بيماران با AMIبالا بود:
هيپر کلسترولمی در 5/38 در صد ، فشار خون بالا در 7/47 در صد، استعمال دخانيات در 68درصد و ديابت در 3/27 درصد از بيماران مشاهده گرديد.شيوع بالای عوامل خطر CAD در بيماران با AMI در استان بوشهر ، نياز به اقدامات هر چه سريعتر مسئولين سازمانهای بهداشتی را جهت تغيير اين عوامل نشان می دهد که با اقدامات مناسب جهت کاهش اين عوامل خطر ، شاهد کاهش وقوع AMI در آينده باشيم.
واژگان کليدی : انفارکتوس حاد ميو کارد ، بيماريهای عروق کرونر ، عوامل خطر
بررسی همراهی پر فشاری خون و بيماريهای عروق کرونر در جمعيت 64-30 ساله بندر بوشهر
نگارنده: آرش دهداری
استاد راهنما: دکتر حسين فخرزاده
استاديار قلب دانشکاه علوم پزشکی بوشهر
شهريورماه 1377
چکيده:
به منظور آشکار نمودن همراهی بيماريهای عروق کرنر با پر فشاری خون ، 1036 نفر از جمعيت 64-30 ساله بندر بوشهر مورد مطالعه قرار گرفتند. مصاديق بيماريهای عروق کرونر قلب (Ischemic heart disease - points ) از روی تغييرات الکتروکارديو گرام (EKG) بر اساس معيارهای دانشگاه مينه سوتا (Minnesota code )و وجودآنژين صدری بر مبنای درجه 1و2 پرسشنامه رز ROSE)
Questionnaire) تعريف شد. پر فشاری خون بر اساس فشار خون سيستوليک بالاتر يا مساوی 140 mmHg ودياستوليک بالاتر يا مساوی 90 mmHg يا مصرف همزمان داروهای پايين آورنده فشار خون تعريف شد. اين مطالعه بصورت مقطعی(cross- sectionalويا نمونه گيری خوشه ای تصادفی چند مر حله ای انجام شد. ميزان شيوع خام پر فشاری خون4/19% ( پس از تطبيق با سن
3/18% در زنان و 5/14% در مردان) وميزان شيوع انفارکتوس ميو کارد پس از تطبيق با سن در مردان 5/2% و در زنان 3/1% (p < 0.05) بدست آمد همراهی انفارکتوس ميوکار با پر فشاری خون در مردان قابل توجه بود در مردان (p<0.05) -16.16 95% cI 1.3}( odds ratio : 4.6) در زنان ) p< 0.05){ 95% CI 0.59 -10 - 57}(odds ratios : 2.57) نتايج بدست آمده نشان می
دهد که پر فشاری خون يک عامل خطر اساسی برای بروز سکته قلبی در بوشهر است و با توجه به شيوع بالای پر فشاری خون در اين شهر ، اقدامات پيشگيرانه در جهت کاهش ابتلا به پر فشاری خون بايستی از اولويتهای اساسی در جهت برنامه ريزيهای بهداشتی اين منطقه باشد.
واژگان کليدی: انفارکتوس ميو کارد. پر فشاری خون ، شر يانهای اکليلی قلب ، عوامل خطر
بررسی شيوع ريسک فاکتورهای حوادث عروقی – مغزی در 105 بيمار بستری در بيمارستان فاطمه زهراء (س)بوشهر
(ديماه 1376 الی خرداد 1377)
نگارنده: محمد سعيد مهاجری برازجانی
استاد راهنما:دکتر پيمان عندليب
استاديار بيماريهای مغز و اعصاب
مهرماه 1378
چکيده:
مقدمه: حوادث عروقی – مغزی سومين علت شايع مرگ ومير پس از بيماريهای عروق کرو نر قلب و سر طان می باشند و عامل بسياری از ناتوانی های جسمی و ذهنی در افراد پير و شايعترين اختلال ترولوژيک ناتوان کننده است.
مواد وروش کار: بمنظور بررسی ريسک های فاکتورهای سکته مغزی در بندر بوشهر ، تعداد 105 بيماراز 27 دی 1376 الی 27 خردادماه 1377 مورد بررسی قرار گرفتند ( گرفتن تاريخچه ، معاينه کامل بالينی ، اسکن کامپيوتری مغز ، نوار قلب ، آزمايشات پاراکلينيکی و .......) بمنظور اندازه گيری چربی خون سرم خون بيماران در 48 ساعت اول پس از وقوع سکته مغزی جدا شده و از شاخص
WHR (Waist - to - hip ratio) جهت اندازه گيری شاخص های چاقی مرکزی استفاده شد.
يافته ها: متوسط سنی 105 بيمار مورد بررسی (55 نفر مرد و50 نفر زن) 12+63 سال بود (11+ 63 سال برای مردان و 13+64 سال برای زنان ،p>0.05) الگوی سکته مغزی در 4/58 % موارد از نوع غير هموراژيک ( ايسکميک) ، 7/33% موارد خونريزی داخل مغزی اوليه ، 5/4 % خونريزی زير عنکبوتيه مغزی و 4/3 % موارد غير مشخص سکته مغزی بود.
سابقه فشار خون بالا در 6/62 % ، ديابت مليتوس در 23% ، هيپر کلسترو لمی در 59% ، چاقی شکمی در 40% ، فيبر يلاسيون دهليزی در 5/4 % ، مصرف دخانيات در 36% و سابقه بيماريهای ايسکميک قلبی و بيماريهای دريچه ای قلبی بترتيب در 21%و 8/13 % از بيماران وجود داشت. همچنين ميزان WHRغير طبيعی بطور معنی داری در زنان بيشتر از مردان بود.(p=0.0002)
بحث و نتيجه گيری: با توجه به شيوع بالای پر فشاری خون ، ديابت ،کلسترول بالا، WHRغير طبيعی ، مصرف دخانيات و سابقه بيماريهای ايسکميک قلبی در افراد مورد بررسی ، بنظر می رسد اين
عوامل از ريسک فاکتورهای مهم سکته مغزی در اين بندر می باشد.هر چند مطالعات گسترده تر همراه با گروه کنترل جهت اثبات آنها نياز است. از طرفی شيوع بالاتر سکته مغزی هموراژيک در بوشهر نسبت به ديگر مطالعات لزوم طرح ريزی بر نامه هايی برای آشنايی بيشتر مردم با ريسک فاکتورهای مهم حوادث عروقی – مغزی . کنترل صحيح آنها را نشان می دهد.
کل واژگان: سکته مغزی ، حوادث عروقی – مغزی ، ريسک فاکتور ، بندر بوشهر.
تعيين ميزان مسموميت در مراجعين به بيمارستانهای فاطمه زهرا(س) و علی اصغر (ع) بوشهر
از تيرماه 80 بمدت يکسال
نگارنده : دلارام نيک فرجام
استاد راهنما: جناب آقای دکتر امير احمد مستغنی
استاديار بخش داخلی و فوق تخصص گوارش
چکيده:
در مطالعه يکساله ای که روی بيماران مسموميت ، در اطفال و بزرگسالان در بوشهر انجام شد ،بيماران مراجعه کننده بعلت مسمو ميت ،08/1% از مراجعين را تشکيل می دادند که 5/49% از آنها نياز به بستری شدن داشتند؛که اين گروه 5/3% از مراجعين دا تشکيل می داد. اکثريت
مراجعه کنندگان بزرگسالان بودند (6/78%). بيشترين بستری در بزرگسالان در تابستان و در اطفال در زمستان بود. در هردو گروه اطفال و بزرگسالان 1<m/f rationبدست آمد. مسموميت در اطفال بيش از همه گروه سنی 4-1سال و در بزرگسالان در 25-17 سال بود. فاصله زمانی بين وقوع مسموميت تا انتقال به بيمارستان در بيشتر موارد در اطفال کمتر از يک ساعت و در بزرگسالان 6-1 ساعت بود. نوع تماس در بزرگسالان در اکثريت موارد تعمدی( خودکشی) و در اطفال اتفاقی بود. در بزرگسالان در6/12 % تکرار تماس وجود داشت. در بزرگسالان مواد دارويی اکثريت موارد مسموميت را تشکيل می دادند(7/76%) و پس از آن به ترتيب فلزات سنگين (9/6%) ارگانوفسفاتها (4%)،
هيدروکربنها(5/3%) الکل و مواد مخدر ( هر کدام 9/2%)، اسيد (7/1%) ، گاز منو کسيد کربن (6/0%) قرار داشتند. در اطفال هيدروکربنها 4/54% و پس از آن به ترتيب داروها ( 3/19 %) ، مواد قليايی (8/8%) ، مواد کولينرژيک (3/5%) اسيد و مواد مخدر هر کدام (5/3%) در مسموميت سهم داشتند در ميان مسموميتهای دارويی ، داروی دسته سداتيو – هيپنو تيک بيش از همه مصرف شده بود.
در بزرگسالان در ( 7/45%) سابقه مثبت از بيماری قلبی وجود داشت که 85% از آن سابقه بيماری روانپزشکی بود. در اطفال هيچگونه سابقه قبلی از بيماری وجود نداشت. در بزرگسالان بيشترين شکايت اصلی خواب آلودگی و در اطفال علاوه بر خواب آلودگی ، تهوع و استفراغ بود.1/17% از بزرگسالان و 8/1% از اطفال در ICU بستری شدند که تمامی اين موارد ناشی از تماس تعمدی ( خودکشی) بودند که در اين بيمارانm/f ration=6/1 بدست آمد. مواد دارويی اکثريت مواد مورد استفاده رادر اين گروه تشکيل می دادند که داروهای مورد استفاده همگی از دسته سداتيو – هيپنو تيک بودند.
بيشترين مدت زمان بستری بطور کلی 48 –24 ساعت بود.1/13%بزرگسالان و 5/15 % اطفال نياز به دريافت آنتی دوت پيدا نمودند . دياليزدر 7/1% از بزرگسالان انجام شد. اين رقم در اطفال 0% بود. عوارض مسموميت در سير بستری 7/29% در بزرگسالان روی داد که بيش از همه عوارض نورولوژی ديده شد. در اطفال 6/45% عوارض در سير بستری روی داد که بيش ار همه تنفسی و پس از آن نورولوژی بود. ميزان مرگ ومير در بزرگسالان بستری شده 7/1% و در اطفال 0% بود.
بررسی کارآيی آموزش بهداشت قلب و عروق به دانش آموزان در افزايش اطلاعات کودک و خانواده و تاثير آن بر تغغير
شيوه زندگی منجر به کاهش فاکتورهای خطر CAD، بوشهر سال تحصيلی 81-80
توسط: رها پازوکی
به راهنمايی : دکتر محمد اميری
مشاور آماری : دکتر حاجی وندی
سال 1381
چکيده:
برای تعيين اثر بخشی يک برنامه پيشگيری از بيماري قلبی در مدارس در افزايش آگاهيهای بهداشتی دانش آموزان و خانواده های آنها يک چنين برنامه ای در بوشهر در سال تحصيلی 81-80 طراحی گرديد.
مواد روشها: ما برای ارزيابی برنامه خود 10 کلاس از 5 مدرسه ابتدايی و راهنمايی در شهر بوشهر را به عنوان 5 کلاس مداخله و 5 کلاس شاهد انتخاب کرديم (302 دانش آموز). در پيش آزمون کليه دانش آموزان و خانواده هايشان پرسشنامه ما را که 46 سوال سنجش اطلاعات قبلی را در خود داشت پر نمودند. در قدم بعدی فشار خون ، قد و وزن آنها اندازه گيری شد. در مرحله بعد دانش آموزان گروه مداخله تحت يک دوره آموزشی درباره قلب و عوامل خطر بيماری قلبی در 7 جلسه 30 دقيقه ای قرار گرفتند . کل زمان انجام مداخله 3 ماه به طول انجاميد. در پس آزمون دانش آموزان و والدين آنها مجددا پرسشنامه های ما را پر کردند وقد ووزن و فشار خون آنها دوباره اندازه گيری گرديد.
نتايج: اطلاعات دانش آموزان 45/20 در صد در گروه مداخله در مقايسه با 06/1 درصد در گروه شاهد افزايش يافت. معدل دانش آموزان بر ميزان افزايش اطلاعات دانش آموزان موثر بودو تفاوتی بين دختران و پسران از نظر افزايش اطلاعات وجود نداشت. بيشترين پاسخهای صحيح دانش آموزان در پيش آزمون در مورد سيگار بود (51/71درصد) بيشترين افزايش اطلاعات در سوالات تغذيه اتفاق افتاد. مطالعه اثری بر تغيير فشار خون و BMI دانش آموزان و والدينشان نداشت.اطلاعات خانواده ها، در هنگام پيش آزمون بالا بود وتغيير قابل ملاحظه ای در پس ازمون نکرد.
نتيجه گيری: مطالعه ما تنايجی مشابه مطالعات قبلی بر سطح اطلاعات فشار خون وشاخص توده بدنی داشته است. اينگونه مطالعات اهميت برنامه های آموزشی کوتاه مدت را در افزايش اطلاعات دانش آموزان درباره بيماريهای عروقی قلب مورد توجه قرار می دهد .. برنامه های آموزش بهداشت در مدارس می تواند موجب افزايش آگاهی های دانش آموزان در مورد پيشگيری از بيماريهای قلب و عروق گرديد . اما ارزيابی سودمندی اين آموزشها در تغيير رفتار و کاهش عوامل خطر ساز قلب و عروق در والدين نياز به گذشت زمان دارد.
واژگان کليدی :مداخلات درون مدرسه ای – سلامت قلب – پيشگيری – بيماری عروقی قلب- ايران – بوشهر.
بررسی تاثير داروهای ضد التهابی غير استروئيدی بر ميانگين فشار خون افراد بالاتر از 19 سال بندر بوشهر در نيمسال دوم 1376
نگارنده: عباس هادی پور
به راهنمايی: دکتر حسين فخرزاده ( استاديار)
دکتر مهرزاد بحتويی ( استاد يار)
مهرماه 1378
چکيده:
به منظور يافتن شيوع مصرف NSAIDS و تاثير آن بر فشار خون يک مطالعه مقطعی با استفاده از نمونه گيری به روش خوشه ای طبقه بندی شده تصادفی فشار خون 2180نفر{ 1313 نفر زن (60%) و 867نفر مرد(40%)} از افراد بالای 19 سال جمعيت بندر بوشهر در دو وضعيت اندازه گيری شد و همچنين سابقه مصرف NSAIDS نيز پرسيده شد . تعريف سازمان بهداشت جهانی (d Bp>=95 يا s Bp>=165 و يا مصرف داروهای ضد فشار خون بالا) بعنوان معيار پر فشاری خون در نظر گرفته شد. در مجموع197 نفر ( 2/9%) در تمام گروهای سنی NSAIDS مصرف ميکردند . شيوع مصرف NSAIDS در افراد 60 سال به بالا نسبت به افراد زير 60 سال بيشتر گزارش گرديد.(P.value=0.04).
MAP و ميانگين فشار خون دياستول در افراد مصرف کننده ايندو متاسين ، بروفن . پيرو کسيکام بترتيب 36/5 و 12/4 ميليمتر جيوه از MAP و ميانگين فشار خون دياستول افرادی که NSAIDS مصرف نمی کردند بيشتر بود. ( بترتيب با P.value=0.008 و p.value=0.02)
واژگان کليدی: فشار خون ، پر فشاری خون ، NSAIDS
بررسی رابطه فشار خون و سابقه فاميلی در افراد بالای 19 سال در شهر بوشهر به تفکيک سن وجنس در سال 76-1377
نگارنده: موسی مهر آوران
به راهنمايی : دکتر مهرزاد بحتويی (استاديار)
دکتر ايرج نبی پور ( استاد يار)
چکيده:
پر فشاری خون مهمترين ريسک فاکتور بيماريهای عروق کرونر و حوادث عروقی مغزی می باشد. امروزه يکی از عوامل خطر ساز اساسی در فشار خون سابقه مثبت می باشد. به منظور تعيين اين ارتباط در يک مطالعه مقطعی با استفاده از نمونه گيری به روش خوشه ای طبقه بندی شده تصادفی ، فشار خون 2180 نفر از افرادبالای 19 سال جمعيت بندر بوشهر مورد بررسی قرار گرفتند (1313 نفر زن 60% و 876 مرد 40%). معيارهای پر فشاری خون ، سيستول بالا يا مساوی 160 و دياستول بالا يا مساوی 95 يا مصرف داروهای ضد فشارخون بوده است .
افراد در اين مطالعه بر اساس سابقه مثبت يا منفی در فاميل درجه 1و2 به دو گروه اصلی و 4 گروه فرعی فقسيم شدند. در اين مطالعه مجموعا 222 نفر ( زن و مرد) دارای سابقه مثبت فاميل پر فشاری خون بوده که 4/44% از کل جمعيت دارای فشار خون را شامل می شود. تعداد 80 نفر مرد با سابقه فشار خون بالا و دارای پر فشاری خون وجود داشت که 16% از کل جمعيت را شامل می شد و 142 نفر زن با سابقه فشار خون بالا و دارای پر فشاری خون که 4/28% از کل جمعيت را شامل می شود. با توجه به نتايج بدست آمده سابقه فاميلی مثبت بيشتر در بيماران دچار پر فشاری خون با سن کمتر از 50 سال ديده شد.
واژگان کليدی: پر فشاری خون ، سابقه فاميلی ، بوشهر
بررسی ميزان آگاهی کنترل و درمان دارويی بيماران فشار خون بالا در افراد 19 سال شهر بوشهر در سال 77-76
نگارنده: مسعود الهياری
به راهنمايی : دکتر حسين فخرزاده (استاد يار)
دکتر مهرزاد بحتويی ( استاد يار)
مهر ماه 1378
چکيده:
امروزه بيماريهای قلبی – عروقی مهمترين علت مرگ ناگهانی در کشورهای صنعتی است. و پر فشاری خون بعنوان مهمترين عامل خطر بيمازيهای قلبی- عروقی بشمار می رود ، بديهی است کنترل فشار خون تاثير قابل ملاحظه ای در کاهش ميزان انفارکتوس قلبی و سکته مغزی دارد. تحقيقات جامعه نگر نشان می دهد که ميزان آگاهی از پر فشاری خون و درمان آن در سطح مطلوبی قرار ندارد.
چنانچه در بعضی از مطالعات تنها 23 درصد افراد از پر فشاری خون خود آگاهی داشتند. در يک مطالعه جمعيتی مقطعی که در آن از نمونه گيری طبقه بندی شده تصادفی برای تعيين شيوع ، آگاهی ، درمان و کنترل پرفشاری خون در بندر بوشهر در افراد بالای 19 سال انجام شد ؛ حجم نمونه 2180 نفر در نظر گرفته شد. معيار پر فشاری خون طبق تعريف سازمان بهداشت جهانی
فشار خون بالاتر از 95/160 ميليمتر جيوه و يا مصرف داروی ضد فشار خون در نظر گرفته شد. شيوع خام پر فشاری خون در بوشهر 3/23% که بطور کلی 6/47% از اين تعداد از وضعيت فشار خون خود آگاه بودند. ميزان آگاهی بطور معنی داری در زنان و افراد پير بالاتر از مردادن می باشد بطوری که 165 نفر از زنان (2/68%) و فقط 77 نفر مردان (8/31%) از پر فشاری خون خود آگاهی داشتند. درصد بيمارانی که داروی ضد پر فشاری خون دريافت می کردند ،3/84% بود.رابطه کا
ملا معنی داری بين ميزان اگاهی از پر فشاری خون و دارو درمان آن وجود دارد . ميانگين فشار خون شريانی ، سيستولی و دياستولی افراد آگاه بطور معنی داری پايين تر از افراد غير آگاه بود. از افراديکه آگاه بودند و دارو مصرف می کردند (204نفر) 30 نفر از آنها (7/14%) دارای فشار خون پايين تر از حد آستانه يعنی 90/140 ميليمتر جيوه بودند و 174 نفر (3/85%) فشار خون بالاتر از حد آستانه داشتند. با شيوع بالای فشار خون در بندر بوشهر که در اين پژوهش بدست آمد مشخص شد:ميزان آگاهی در وضيعت مطلوبی قرار ندارد بنابراين برنامه های مداخله ای ويژه ای در شهر بوشهر جهت بالا بردن ميزان آکاهی از فشار خون مورد نياز است.
واژگان کليدی:پر فشاری خون ، آگاهی ، درمان ، کنترل
بررسی تاثير عصاره گياه داروئی کالپوره (Teucrium polium L.) بر کنترل قند خون و مقايسه آن با داروی گلی بن کلاميد در بيماران مبتلا به ديابت نوع دوم ، مرکز ديابت درمانگاه تخصصی حضرت ابوالفضل (ع) در سال 1380 هجری شمسی
نگارنده: سيروس عباسی
استاد راهنما : دکتر فريبا کريمی ، اندوکرينولوژيست
استاديار بخش داخلی
آذر ماه هزار سيصد هشتاد هجری شمسی
چکيده:
گياه دارويی Teucrium polium در مناطق مختلف استان بوشهر می رويد و بوميان برای درمان ناراحتی هائی چون دردهای شکمی ، نفخ شکم ، قند خون ، چربی خون و ........... از آن استفاده می کنند. در اين تحقيق نقش عصاره گياه و کنترل قند خون در بيماران ديابتی نوع دوم مورد مطالعه قرار گرفته است واثر آن با داروی خوراکی گلی بن کلاميد مقايسه شده است.
طراحی و روش مطالعه: تعداد48بيمار در دو گروه شامل گروه اول ( قرص گلی بن کلاميد) و گروه دوم ( داروی گياهی)به صورت تصادفی قرار گرفنتد و به مدت 42 روز داروهای مذکور را مصرف کردندو در سه نوبت ؛يک روز قبل از شروع درمان ، پانزده روز پس از شروع درمان و در پايان 42 روز آزمايشات مختلف قند خون ، چربی خون و معاينات بالينی قد و وزن فشار خون انجام گرديد. تست های کبدی برای بررسی عوارض دارويی در سه نوبت هم زمان با آزمايشات فوق انجام شد.
نتايج با استفاده از Repeated measure , paried t -test , simple t - test مورد تجزيه و تحليل آماری قرار گرفت.
نتايج: دو گروه از لخاظ سن ، جنس ، طول مدت بيماری و شاخص توده بدنی (BMI) تفاوت معنی داری نداشتند. مقدار هموگلوبين گليکوزيله ، تری گلسيريد . کلسترول تام سرم و شاخص توده بدنی با (p <0.05) در گروه دوم کاهش يافت ولی ميزان قند خون ناشتا و دو ساعت پس از غذا افزايش(p<0.05) پيدا کرد. در گروه قرص نيزمقدار هموگلو بين کليکوزيله به طور (5%p < ) کاهش يافت اما ميزان ناشتا و دو ساعت پس از غذا با(p<0.05) بالا رفت . تفاوت بين دو گروه در تغييرات شاخص توده بدنی معنی دار شد (p<0.05) هفت نفر از بيماران گروه دوم دچار کاهش اشتها شدند و تستهای عملکرد کبد در هيچ يک از دو گروه تغيير محسوسی پيدا نکرد.
نتيجه گيری : بررسی حاضر نشان می دهد که مصرف داروی گياهی مريم نخودی ( کالپوره ) ميزان متوسط قند خون را در مدت مصرف آن کنترل می کندو تاثير دارو بر مقدار غذای مصرفی و اشتهای بيماران و نيز شاخص توده بدنی قابل توجه است و به نظر می رسد می توان تو صيه کرد اين گياه به عنوان داروی مناسبی در کنترل قند خون بيماران ديابتی مورد مطالعات بيشتر قرار
بگيرد.
بررسی ميزان شپش و گال در مدارس ابتدايی شهر بوشهر در سال تحصيلی 80-79
نگارنده: محمد حسن جوکار ، سيده مريم ختمی ، مهسا زارع نژاد ، حسين عبدالله راده لاوری
استاد راهنما : سر کار خانم دکتر سهيلا ارجمند زاده
چکيده:
شپش و گال دو درماتوز مسری هستند که در تمام مناطق ديده می شوند و سبب ناتوانی بيمار می گردند اين دو بيماری از قرون وسطی شناخته شده اند و گاهی در گيری به صورت گروهی ديده می شود که می توان به موارد زير اشاره نمود:
شيوع گال در افراددچار ضعف ايمنی و کارکنان و بيماران بيمارستانهای ويژه سالمندان و نيز شيوع شپش در افراد بی خانمان و کودکان مدرسه ای.(1)
همراهی اين دو بيماری با ساير بيماريها شايع است. مثلا عفونت با ويروس لنفوم / لوسمی سلول T از نوعI (HTLV_1 ) وويروس نقص ايمنی انسان (HIV)با گال همراهی دارند و تب سنگر(Trench fever) و تيفوس اگزانتمی (Exanthe matous) نيز با شپش همراه هستند برخی انواع گال از جمله گال بولوز و گال دلمه دار لوکاليزه ( يا Localised crusted scabies) ممکن
است با ساير بيماريها اشتباه شوند به علاوه رسيدن به تشخيص قطعی انگل شناسی ممکن است مشکل باشد و ارزش استفاده از روش های جديد به خوبی مشخص نشده است . مشکلات درمان گال و شپش سبب شده است که توجه جديدی به اين دو بيماری معطوف گردد.
اين مطالعه به روش توصيفیو Cross sectional با استفاى از يک پرسشنامه در سال تحصيلی 80-79 بر روی تمامی 3913 دانش آموز مدارس ابتدايی دولتی در شهر بوشهر انجام شد و هدف نهايی آن دستيابی به شيوع شپش و گال در دانش آموزان منطقه و يافتن دانش آموزان مبتلا ، درمان و کمک به بهبود روند برنامه های مبارزه با درما توزهای پوستی ( شپش و گال) در منطقه
می باشد. که خلاصه نتايج آن به شرح زير می باشد:
از تعداد 3913 نفر دانش آموز مقطع ابتدايی 469 نفر(12%) آلوده به شپش و 84 نفر (1/2%) آلوده به گال بودند. قريب به اتفاق موارد آلوده به شپش را دختران تشکيل می دادند چنانکه تنها 56/1%موارد آلوده به پسران بود. در گيری گال درهر دو جنس تقريبا برابر گزارش شد.
در اين مطالعه ويژگيهاي نظير سن – پايه تحصيلی ، شغل پدر ، تحصيلات پدر و مادر و بعد خانواده و نوع مسکن مورد مطالعه قرار گرفته است بطوريکه با تماس اين ويژگيهاارتباط معنی داری وجود داشت. از مجموع 469 نفر آلوده به شپش 421 نفر (5/91%) از آلودگی خود بيخبر بودند و به پزشک مراجعه نکرده بودند اما از مجموع
84 نفر آلوده به گال62 نفر (8/73%) به پزشک مراجعه کرده بودند. شايعترين محل درگيری در شپش سر در ناحيه پشت سر و شايعترين محل درگيری در گال ناحيه کشاله ران بوده است.
واژه های کليدی: شپش – گال – دانش آموز