بخشی از مقاله
شناسايي تكنولوژي هاي كليدي سالنهاي مونتاژ با استفاده از روش TOPSIS با رويكرد فازي
فهرست مطالب
عنوان صفحه
1-1مقدمه...................................................................................................................................................................8
1-2-تعريف مساله 8
1-3- فرضيات تحقيق 9
1-4- سابقه و ضرورت انجام تحقيق 10
1-5- اهداف تحقيق 10
1-6- روش انجام تحقيق 10
1-7- روش وابزار گردآوري داده ها 11
1-8- جامعه آماري وتعداد نمونه 11
1-9- روش تجزيه وتحليل داده ها 11
1-10- محدوديتهاي انجام تحقيق 11
1-11- تعريف واژگان كليدي 12
2-1- تعاريف تکنولوژي 14
2-2-طبقهبندي براساس تاثير روي محصول 15
2-2-1-تكنولوژي جديد (NEW TECHNOLOGY) 15
2-2-2-تکنولوژي نوظهور (EMERGING TECHNOLOGY) 15
2-2-3-تكنولوژي بسيط (LOW TECHNOLOGY) 16
2-2-4-تكنولوژي متوسط (MEDIUM TECHNOLOGY) 16
2-2-5-تکنولوژي پيشرفته: 17
2-2-6-تکنولوژيهاي کدگذاري شده (CODIFIED TECHNOLOGY ) درمقابل تکنولوژي خاموش 17
(TACIT TECHNOLOGY ) 17
2-3-طبقهبندي براساس اهميت استراتژيك 18
2-4-تكنولوژي كليدي 19
2-5 - منطق فازي 20
2-5-1-مقدمه منطق فازي 20
2-5-2-سيرتطورمنطق فازي 21
2-5-3- مفاهيم پايهاي نظريه مجموعههاي فازي 25
2-5-3-1- تابع عضويت 25
2-5-3-2-مفاهيم مقدماتي مجموعههاي فازي 26
2-5-3-3-زير مجموعههاي فازي 27
2-5-3-4- عملگرهاي فازي 27
2-5-3-4-1-نرمهاي مثلثي 28
2-5-3-4-2-عملگر متم
م فازي: 30
2-5-3-5- برش واتحاد تجزيه 30
2-5-3-6-افرازفازي 31
2-5-3-7-مجموعههاي محدب فازي 31
2-5-3-8-اعداد فازي 31
2-5-3-8-1-عدد فازي مثلثي 32
2-5-3-8-2-عدد فازي ذوزنقه اي 33
2-5-3-9-قطعي سازي داده
هاي فازي 34
2-6- تصميم گيري 36
2-6-1- مقدمه 36
2-6-2-تعريف تصميم گيري 36
2-6-3-ماهيت تصميم گيري 37
2-6-4-شرايط حاكم برتصميم گيري 38
2-6-4-1-تصميمگيري درشرايط عدم اطمينان كامل 38
2-6-4-2-تصميمگيري درشرايط ريسك 38
2-6-4-3-تصميمگيري درشرايط فازي 39
2-6-4-4-بهينه سازي وتصميمگيري درفضاي فازي 40
2-6-4-4-1-برنامه ريزي رياضي فازي 40
2-6-4-4-2-برنامه ريزي چند هدفي فازي: 40
2-6-4-4-3-تصميمگيري چند معياره فازي 41
2-6-4-4-3- نرم فازي 41
2-6-4-4-4-محاسبه ضريب اهميت شاخص ها 41
2-6-4-4-5-تكنيك آنتروپي شانون 42
2-6-5-تصميمگيري گروهي 43
2-6-6-تاپسيس فازي 43
2-6-6-1-روش كلاسيك تاپسيس فازي 43
3-1-مقدمه 47
3-2-آشنايي با گروه صنعتي ايران خودرو 47
3-2-1-چشم انداز ايران خودرو 49
3-2-2-رسالت وجودي ايران خودرو 49
3-2-3-بخشي از ساختار سازماني گروه صنعتي ايران خودرو 50
3-3- روش تحقيق و جامعه آماري 51
3-4- روش گردآوري داده ها 53
3-5- ابزارهاي گردآوري داده ها 53
فيلينگ(FILLING): 53
كانواير) CONVEYERS): 54
ابزار(TOOLS): 54
رباتها (ROBOTS): 55
دستگاه¬هاي تست الكترونيك (TEST TOOLS): 55
3-6-شناسايي معيارهاي ارزيابي 55
3-7-معيارهاي ارزيابي 56
3-8-روش تجزيه تحليل داده ها 60
حل با استفاده از تاپسيس 63
4-1- به دست اوردن وزن هرمعيار 63
4-1-1 محاسبه وزن معيار تكنولوژيك 64
4-1-2 محاسبه وزن معيار فني 64
4-1-3 محاسبه وزن معيار
مالي 66
4-1-4 محاسبه وزن معيار تجاري 67
4-1-5 محاسبه وزن معيار سازماني 68
4-1-6 محاسبه وزن معيار محيط زيستي 69
4-2- محاسبه تكنولوژي كليدي با روش تاپسيس 65
4-2-1 نحوه امتياز دهي 72
4-2-2 جدول قطعي 73
4-2-3 جدول نرماليزه 75
4-2 - 4 جدول وزن دار 77
4 – 2 – 5 (VIJ - VJ+)^2 79
4 – 2 – 6 (VIJ - VJ-)^2 82
4-2-7 موضوع مربعات سطري 83نهايی..............................................................................................................................................84
ضمائم 85
ضميمه 1: پرسشنامه 85
ضميمه 2: ميانگين نمرات داده شده به سوالات براي روش آنتروپي 94
ض – 2 – 1 ميانگين نمرات داده شده به سوالات براي روش آنتروپي در فيلينگ 94
ض – 2 – 1 ميانگين نمرات داده شده به سوالات براي روش آنتروپي در كانواير 98
ض – 2 – 1 ميانگين نمرات داده ش
ده به سوالات براي روش آنتروپي در ابزار 102
ض – 2 – 1 ميانگين نمرات داده شده به سوالات براي روش آنتروپي در تست 106
ض – 2 – 1 ميانگين نمرات داده شده به سوالات براي روش آنتروپي در ربات 110
ضميمه 3: ميانگين نمرات داده شده به سوالات براي روش تاپسيس 114
ض-3-1 ابزار 114
ض-3-2 فيلينگ 118
ض-3- 3ربات 124
ض-3-4 كانواير 127
ض-3-5 تست 133
چكيده
امروزه تكنولوژي به عنوان يكي از كليدي ترين داراييهاي يك سازمان به حساب ميآيد. با توجه به پويايي محيط، سرعت دررشد، تحولات، عدم قطعيت بازار، تامين انتظارات و نيازهاي مشتريان، شناسايي تكنولوژيهايي كه ارزش افزوده براي سازمان ايجاد ميكنند يك الزام ميباشند. درهر زمان خاص، يك يا چند تكنولوژي مختلف در يك واحد شغلي، كارايي رقابتي را تعيين ميكند.تكنولوژيهايي كه بيشترين اثر را بر كارايي رقابتي در يك زمان خاص دارند تكنولوژي كليدي ناميده ميشوند. براي شناس
ايي تكنولوژي هاي كليدي، مديريت بايد ابتدا ديناميك بازار و توسعه رقابتي آن در صنعت مربوطه را بررسي
كند تا مبناي واقعي رقابت تعيين شود. در اين پروژه سعي بر آن است كه به ارزيابي تكنولوژيهاي موجود در سالنهاي مونتاژ ايران خودرو با استفاده از معيارهاي شناسايي شده و در نتيجه شناسايي تكنولوژي كليدي پرداخته
شود.
كلمات كليدي: تكنولوژي، تكنولوژي كليدي، تصميمگي
ري چند معياره (MADM)، منطق فازي
فصل اول
كليات تحقيق
1-1- مقدمه:
پويايي و تغيير و تحول اساسي ادامه حيات و سنگ بناء نظام هستي بشمار ميرود. تحول به عنوان عامل شتاب دهندهاي است كه هر بنگاه اقتصادي را
ملزم ميسازد با دقت و هوشياري تغييرات را تحت نظر قرار دهد و حتي پا را فراتر گذاشته و قابليت حركت و پيشرفت را همگام با تغييرات در خود ايجاد نمايد.لازمه چنين كاري وجود قدرت تصميمگيري در شرايط مختلف ميباشد، از سوي ديگر فضاي پيچيده و نادقيق تصميمگيري در زمان حاضر ايجاب ميكند كه تصميم گيرندگان همسو با افزايش پيچيدگيها و تغييرات محيطي ،از شيوهها و ابزارهاي گوناگوني جهت تصميم گيريهاي خود استفاده نمايند.و از انجا كه تكنولوژيهاي كليدي، تكنولوژيهايي هستند كه بيشترين اثر را بر كارايي محصولات وابسته يا اقتصاد توليد مورد نياز براساس اين مبناي رقابتي دارند.
در اين تحقيق سعي شده ابتدا اقدام به شناسايي و دستهبندي تكنولوژيهاي موجود سالنهاي مونتاژ شود و با استفاده از نظر خبركان از طريق مصاحبه به ارزيابي اين تكنولوژيها با استفاده از معيارهاي شناسايي شده پرداخته شود و در نهايت با استفاده از روش تاپ سيس با رويكرد فازي به تعيين تكنولوژي كليدي پرداخته شده است.
1-2- تعريف مساله
يك تكنولوژي پايه، تكنولوژي است كه در اغلب بخشهاي صنعت و
جود دارد و در اغلب محصولات ديده ميشود،حتي گاهي ممكن است در اغلب مشاغل يك صنف يا سازمان مطرح باشد. يك تكنولوژي پايه صخرهاي است كه واحد شغلي يا حتي صنف و سازمان مربوطه بر آن ايستاده است و لذا بسيار اساسي است.با اين همه براي رقابت بحراني نيست زيرا براي تمام رقبا به نحو گسترده قابل حصول است ادامه سطح بالاي سرمايهگذاري روي تكنولوژي پايه ممكن است رقابت بخش نباشد زيرا در گسترش و بهبود موقعيت رقابتي واحد شغلي نقش چنداني ندارد.
علاوه بر اين اين تكنولوژيها نسبتا بالغ هستند و به نظر ميرسد توان بالقوه بيشتري براي توسعه و تكامل ندارند. بسياري از شركتها در زمينه تكنولوژي پايه سرمايهگذاري زيادي ميكنند زيرا اغلب به تكنولوژي كه باعث ايجاد شغل و فعاليت شده است نوعي التزام احساسي وجود دارد و در غالب موارد هر شكستي را به سختي ميتوان جبران كرد در عين حا
ل اثر حاشيهاي بر رقابت دارد.
وقتي تكنولوژي بالغ ميشود اثر آن بر موقعيت رقابتي كم ميشود زيرا يك تكنولوژي جديد تر جاي آن را ميگيرد و يا چون هر كس ان را به راحتي به دست ميآورد، كم اثر يا بي اثر ميشود.
تكنولوژيهايي كه در مرحله توسعه اوليه با يك توان با لقوه مجسم براي تغيير مبناي رقابتي ما هستند را تكنولوژي در راه ميناميم. برخي از تكنولوژيها ي در راه امروز (نه همه آنها) تكنولوژيهاي كليدي فردا هستند. لذا تكنولوژي در راه ممكن است جايگزين تكنولوژي كليدي شود.
بطور خلاصه هر مدير واحد شغلي بايد تكنولوژيهاي مربوطه در صنعت خود را شناسايي كند و اهميت استراتژيك آنها را با تعيين اينكه كدام تكنولوژي كليدي يا در راه است و كداميك از انها پايه ميباشند، معين كند.كاملا واضح است كه تصميمگيري راجع به سرمايهگذاري روي يك يا چند تكنولوژي، تصميمي استراتژيك با بالاترين اهميت است به اين ترتيب نميتوان تنها به متخصصين تكنولوژي وكالت داد و مديران ارشد بايد در اين تصميمگيري دخالت كنند.
1-3- فرضيات تحقيق
با توجه به بيان مسئله فرضيه ذيل مد نظر است:
فرضيه: اولويتبندي گروههاي تكنولوژي در سالن مونتاژ با روش تاپسيس ممكن است.
1-4- سابقه و ضرورت انجام تحقيق
با توجه به بررسيهاي انجام شده مشخص گرديد كه عدم آ
شنايي با روشهاي كمي تصميمگيري و پيچيدگي ادغام معيارهاي كيفي و كمي متعدد موجب ميشود تصميم گيرندگان بررسيهاي خود را براي يافتن تكنولوژي كليدي با مفروضات اوليه انجام دهند كه اين امر گاها موجب تبعات نامناسب بدليل ارزيابي نادرست و غير اصولي ميگردد. لذا با توجه به اهميت موضوع شناسايي تكنولوژيهاي كليدي در جهت بهبود هرچه بيشتر تخصيص منابع و سرمايهگذاري در تكنولوژيها ضرورت انجام اين تحقيق جهت شناسايي تكنولوژيهاي كليدي احساس ميشود.
1-5- اهداف تحقيق
از آنجا كه در صنايع بزرگ مانند صنايع خودرو سازي سرمايهگذاري روي يك يا چند تكتولوژي از اهميت بالاي استراتژيك برخوردار است و با توجه به محدوديت منابع انتخاب مناسب اين تكنولوژيها ميتواند روي كل سازمان اثر بسزايي داشته باشد. بنابراين در اين پروژه سعي بر آن است براي رسيدن به اهداف فوق به شناسايي تكنولوژيهاي كليدي سالنهاي مونتاژ ايران خودرو اقدام نماييم.
1-6- روش انجام تحقيق
تحقيق حاضربه لحاظ هدف ازنوع كاربردي وازنظرروش ازنوع تحليل
ي توصيفي ميباشد كه در مرحله اول با مطالعات كتابخانهاي ،جستجو درسايتهاي معتبرعلمي وبررسي متون علمي ادبيات تحقيق گردآوري ميشود. سپس با توجه به ادبيات تحقيق وبررسي وضعيت سالنهاي مونتاژ معيارها وز شاخصهاي مهم در شناسايي تكنولوژي كليدي استخراج ميشود. در مرحله بعد معيارها وشاخصها ازطريق پرسشنامه به جامعه خبرگان ارائه ميشود و ازآنجايي كه معيارهاي سنجش اهميت شاخصها ازنوع كلامي ADM فازي اولويتبندي ميشود.
1-7- روش و ابزار گردآوري داده¬ها
دادهها دراين تحقيق به روش ذيل جمعآوري شده¬اند:
روش مصاحبه: براي شناسائي معيارها وشاخصهاي اصلي ارزيابي تكنولوژي¬ها
روش پرسشنامه: جهت جمعآوري دادهها از خبرگان براي به دست آوردن وزن تكنولوژي¬ها
1-8- جامعه آماري و تعداد نمونه
جامعه آماري اين تحقيق خبرگان و كارشناسان قسمت مونتاژ ميباشند كه تعداد آنها 23 نفر بوده و از بخشهاي مهندسي توليد، خدمات و مهندسي نگهداري و تعميرات ميباشند. و از اين تعداد 13 نفر داراي تحصيلات كارشناسي و 5 نفر داراي مدرك كارداني و 5 نفر نيز داراي مدارج بالاتر مي¬باشند.
1-9-روش تجزيه وتحليل داده¬ها
روشهاي تجزيه وتحليل دادهها فرايند تحليل سلسله مراتبي فازي ميباشد كه در ادامه با استفاده ازتكنيك TOPSIS فازي نيز دادهها مورد تجزيه وتحليل قرارمي گيرد كه محاسبات ازطريق برنامه نويسي درنرم افزارEXCEL انجام خواهد شد.
1-10- محدوديتهاي انجام تحقيق
عدم دسترسي به بسياري ازسايتهاي علمي براي دستيابي به مقالات وتحقيقات علمي
كمبود دقت ودردسترس نبودن دائمي خبرگان تحقيق بدليل موقعيت شغلي آنها
عدم آشنايي خبرگان به تكنيكهاي بكاررفته جهت ارزيابي نهايي شاخصها بخصوص در نحوه استفاده ازاعداد مثلثي فازي.
1-11- تعريف واژگان كليدي
تكنولوژي:
تکنولوژي تمامي دانشها محصولات، ابزار،روشها وسيستمهايي است که به خدمت گرفته ميشود تامحصول يا سرويسي ارائه شود .تکنولوژي فرايند انتقال وتبديل منابع به محصول ازطريق دانش، تجربه، اطلاعات وابزاراست.
تكنولوژي كليدي:
تكنولوژياي است كه به خوبي در محصولات و فرايندها تجسم يافته است و داراي اثر بالاي رقابتي است.
تصميمگيري چند معياره(MADM):
به دستهاي ازفنون وروشهاي تصميمگيري اطلاق ميشود كه به منظوراولويتبندي ويا انتخاب مناسب ترين گزينه ازبين تعدادي ازگزينهها وبا استفاده ازچند معيار/شاخص تصميمگيري بكار ميروند.
منطق فازي:
مجموعههاي فازي دررياضيات جديد به مجموعههاي اطلاق ميگردد كه عناصرآن به طورنسبي متعلق به آن مجموعه باشند درمجموعههاي فازي برخلاف مجموعه قطعي عناصربه
دودسته عضو وغيرعضو تقسيم نميشوند بلكه به ميزان عضويت عناصردرمجموعههاي فازي بين صفرويك متغير است.
فصل دوم
ادبيات تحقيق
2-1- تعاريف تکنولوژي
تکنولوژي ريشه يوناني دارد وازدوکلمه Technè و Logic تشکيل شده است. Technè به معني هنر، مهارت و آن چيزي است که آفريده انسان باشد. Logic در يونان قديم به معني علم، دانش وخرد به کارمي رفته است.
گالبريت:
تکنولوژي عبارت است ازکاربرد سيستماتيک علوم يا نوع ديگري ازدانش واطلاعات نظام يافته که درجهت عملياتي کردن نيازها مورد بهره برداري قرارمي گيرد.
ارنست:
تکنولوژي به عنوان راهکارها واهدافي تلقي ميگردد که انسانها را به توليد ماهرانه واثربخش رهنمون ميکند. تکنولوژي به مولفههايي گفته ميشود که هنرمندان توسط نسانهايي با تجربه، با اطلاعات ودانش بکارگرفته ميشوند وآنان رابه خلق ايده، محصول ويا سرويس نايل ميکند.
روزنبرگ وفريشتاک:
تکنولوژي عبارت است ازدانش مربوط به محصول، فرايند وسازمان توليدکه براي توليد کالا وخدمات به کارگرفته ميشود.
کلاکستون:
تکنولوژي عبارت است از بکارگيري شاخههاي مختلف علم براي حل مشکلات علمي که به دليل تنوع شرايط محيطي ممکن است ازناحيهاي به ناحيه ديگرتغييرکند.به
بيان ديگرتکنولوژي مجموعهاي ازروشها، تجربيات وعلوم علمي است که انسانها براي تسلط بر محيط وحل مشکلات مربوط به رابطه خود با محيط به کارمي برند.
نژي:
تکنولوژي درمطالعات مردم شناسي به ابزاري اشاره دارد که انسانهاي نخستين براي حفظ بقاي خود به کارمي برده اند امروز کاربرد تکنولوژي به طورعمده اشاره به اسباب تکنيکي نظير ماشينها، ابزارها وتجيزات خودروها، کشتي ها، ساختمانها و بزرگراهها دارد.
طارق خليل:
تکنولوژي تمامي دانشها محصولات، ابزار،روشها وسيستمهايي است که به خدمت گرفته ميشود تامحصول يا سرويسي ارائه شود .تکنولوژي فرايند انتقال وتبديل منابع به محصول ازطريق دانش، تجربه، اطلاعات وابزاراست.طبقهبندي تكنولوژي و تكنولوژيهاي كليدي
2-2- طبقهبندي براساس تاثير روي محصول
2-2-1-تكنولوژي جديد (new technology)
يك تكنولوژي جديد، هر نوع تكنولوژي جديدا توليد يا اجرا شدهاي است كه اثري بارز روي توليد كالا يا ارائه خدمات توسط يك شركت دارد.لزومي ندارد كه اين تكنولوژي براي دنيا تازه باشد، بلكه همين كه برايشركت جديد باشد كافي است.ممكن است اين تكنولوژي سالها پيش توسط ديگران طراحي واستفاده شده باشد،اما هر وقت كه براي اولين بار در موقعيتي جديد استفاده و معرفي ميشود، به عنوان تكنولوژي جديد طبقهبندي ميشود. تگنولوژي جديد اثر عميقي بر بهبود بهره وري و حفظ جايگاه رقابتي يك شركت دارد.
2-2-2-تکنولوژي نوظهور (emerging technology)
يک تکنولوژي نوظهورهرنوع تکنولوژي است که هنوز به طورکامل تجاري وبه بازارعرضه نشده است اما ظرف حدود 5 سال آينده اين چنين خواهد شد .ممکن است درحال
حاضرکاربرد آن محدود باشد اما انتظارمي رود درآينده به شکل قابل ملاحظه تکامل يابد.
نمونههاي تکنولوژي نوظهورعبارتند از: مهندسي ژنتيک ف ابررسانايي،اينترنت به عنوان جايگزيني براي کامپيوترشخصي. تکنولوژيهاي نوظهورصنايع جديد خلق ميکنند وممکن است موجب کهنه شدن تکنولوژيهاي موجود شوند .اين تکنولوژيها ميتوانند موجب بروزتغييراتي بزرگ درنهادهاي اجتماعي ودرخود اجتماع شوند.
2-2-3- تكنولوژي بسيط (low technology)
واژه تكنولوژي بسيط به آن دسته از تكنولوژيها اطلاق ميشود كه در بخشها بزرگي از جامعه انساني گسترده شده اند.بسياري از صنايعي كه ويژگيهاي زير را دارند از اين نوع تكنولوژي استفاده ميكنند.
- آنها از كاركناني با سطح آموزش يا مهارت نسبتا پايين استفاده ميكنند.
- آنها از عمليات دستي يا نيمه خودكار استفاده ميكنند.
- مخارج تحقيقي آنها پايين است.
- پايه تكنولوژي مورد استفاده با ثبات است و چندان تغيير نميكند.
- محصولات توليد شده، عمدتا از نوعي هستند كه نيازهاي اساسي انسان را تامين ميكنند،نيازهايي چون غذا،مسكن،پوشاك و خدمات اساسي انساني.
2-2-4-تكنولوژي متوسط (medium technology)
تكنولوژي متوسط شامل مجموعه گسترده از تكنولوژي است كه بين
تكنولوژيهاي پيشرفته و تكنولوژيهاي بسيط قرار ميگيرد.اين واژه به تكنولوژيهاي بالقي اطلاق ميگردد كه در مقايسه با ديگر تكنولوژي ها، بيشتر وراحت تر تحت تاثير انتقال تكنولوژي قرار ميگيرند.صنعت خودكار و كالاهاي مصرفي از جمله نمونههايي هستند كه از اين نوع تكنولوژي بهره ميگيرند.
2-2-5-تکنولوژي پيشرفته:
واژه تکنولوژي پيشرفته (هاي تکhigh tech) به تکنولوژيهاي مدرن يا پيچيده اطلاق ميشود .طيف گستردهاي ازمنابع که مشخصاتي خاص دارند ازاين تکنولوژيها استفاده ميکنند اگرشرکتي ويژگيهاي زيرراداراباشد آنگاه آن راشرکت بهره مند ازتکنولوژي پيشرفته مينامند.(لارسنLarsen وراجزRogers ،1988- مورمنMohr man وون گينلو von ginlow،1990)
ازکارکنان با تحصيلات بالااستفاده ميکند تعداد زيادي ازکارکنان آن رادانشمندان ومهندسان تشکيل ميدهند.
تکنولوژي اش با سرعت بيشتري ازديگرصنايع درحال تغييراست.
با نوآوري تکنولوژيک ،رقابت ميکند.
بودجه تخصيص وتوسعه آن بالاست.
مي تواند ازتکنولوژي براي رشد سريع استفاده کند وبا ظهورتکنولوژي رقيب رقابيش تهديد ميشود.
2-2-6-تکنولوژيهاي کدگذاري شده (codified technology) درمقابل تکنولوژي خاموش (tacit technology )
تکنولوژي رامي توان حفظ وبه نحوي موثرميان کاربران منتقل کرد اگربه شکلي کدگذاري شده ورمزداربيان شود.
تکنولوژي خاموش دانشي است نامدون ونانوشته.اين تکنولوژي به روشي يکسان براي گروهي ازمردم بيان نميشود.اين تکنولوژي معمولا برپايه تجارب استواراست ولذادرذهن سازندگانش باقي ميماند.طراحان اين تکنولوژي کساني اند که دانش فني موردنظررادراختياردارند .دانش پنهان ازطريق نمايش يا مشاهده منتقل ميشودوتوسط آنها که به دنبال آن دانش هستند شبيه سازي ميشود.انتقال تکنولوژي پنهان ازطريق تعامل ميان منبع وميزبان صورت ميگيرد.
ازطرف ديگرتکنولوژي کدگذاري شده به مردم امکان ميدهد بدانند يک تکنولوژي چطورکارمي کند اما هميشه به آنها نميگويد که چرا آن تکنولوژي به آن شيوه عمل ميکند.اگرتکنولوژي به شکل کدگذاري شده باشد انتقال آن ساده ترخواهد بود انتقال تکنولوژي پنهان دشوارترزمان بروکم دقت تراست تسلط واحاطه کامل برتکنولوژي نيازمند درک هردونوع دانش آشکارکدگذاري شده ودانش پنهان ميباشد.
2-3- طبقهبندي براساس اهميت استراتژيك
براي درك اهميت استراتژيك تكنولوژيها ميتوان آنها را به چهار دسته تق
سيم كرد:
- پايه
- كليدي
- پيشگام
- درحال ظهور
در صورت نياز شايد بخواهيد ارزيابي تكنولوژيهاي استراتژيك را گسترش
داده و اثر نسبي تجاري آنها را بسنجيم. در كسب و كارهاي چند محصولي كه از چندين تكنولوژي استفاده ميشود ممكن است در اهميت نسبي تكنولوژيهاي داخلي هر طبقهبندي محصول، تغييرات قابل توجهي وجود داشته باشد. براي مثال برخي از تكنولوژيهاي كليدي به شكل سنگيني بر يك محصول اثر ميگذازند. درحالي كه ممكن است پارهاي ديگر اثر كمتري داشته باشند. به همين ترتيب براي يك محصول مشخص برخي از تكنولوژيها بر روي كليه عوامل كليدي موفقيت اثر ميگذارند. در حالي كه ساير تكنولوژيها ممكن است فقط بر روي يك عامل اثر بگذارند. تجزيه وتحليل ميتواند در فرايند اولويتگذاري تكنولوژي ارزشمند بوده و انتخاب اس
تراتژيك را آسانتر كند.
2-4-تكنولوژي كليدي
يكي از اصول انتقال تكنولوژي اين است كه تكنولوژيها به طور گستردهاي ي اثر مي گذارد:
شکل 2-1: تکنولوژي کليدي
1- كارايي و عملكرد كه به مزيت رقابتي در بازار ختم ميشود.
2- اقتصاد توليد كه به مزيت رقابتي ختم ميشود.
درهر زمان خاص، يك يا چند تكنولوژي مختلف در يك واحد شغلي، كارايي رقابتي را تايين ميكند.تكنولوژيهايي كه بيشترين اثر را بر كارايي رقابتي در يك زمان خاص دارند تكنولوژي كليدي ناميده ميشوند.
براي شناسايي تكنولوژيهاي كليدي، مديريت بايد ابتدا دينامي بازار و توسعه رقابتي آن در صنعت مربوطه را بررسي كند تا مبناي واقعي اقابت تعيين شود.تكنولوژيهاي كليدي، تكنولوژيهايي هستند كه بيشترين اثر رابر كارايي محصولات وابسته يا اقتصاد توليد مورد نياز براي اين مبناي رقابتي دارند.
2-5 - منطق فازي
2-5-1- مقدمه منطق فازي
منطق كلاسيك درارزش صفرويك داراي پيشينهاي به قدمت تاريخ فلسفه است. اين منطق به لحاظ محدود نمودن قضاوت انساني به دوحالت خاص تقسيم ميشود. اگرچه كاربرد موثري درپايه ريزي منطق رياضي ارسطويي داشته است. ولي توانايي محدودي جهت فرموله كردن مدلهاي مبتني برمتغيرهاي كلامي داشته است.درمقابل مجموعههاي فازي ومنطق فازي درفقدان اطلاعات دقيق و كامل براي مدلسازي سيستمهاي پيچيده ابزارموثري به شمارميرود. قضاوتهاي ذهني كارشناساني كه ازتكنيكهاي فازي استفاده ميكنند نسبت به كاربرد عيني اطلاعات نادرست نتايج بهتري حاصل ميكنند. منطق فازي ازناتواني منطق كلاسيك با شمول زبان مبهم استدلال عقل سليم وحل ابتكاري مسايل كه همه روزه توسط مردم عادي استفاده ميشوندنشات ميگيرد. نظريه مجموعه فازي قادراست بسياري از مفاهيم متغيرها و سيستمهاي نادقيق ومبهم را به صورت رياضي نمايش داده وزمينهاي را براي تصميمگيري درشرايط عدم اطمينان فراهم سازد.
2-5-2- سيرتطورمنطق فازي
ازآن زمان كه انسان انديشيدن راآغازنمود همواره كلمات وعباراتي را برزبان جاري ساخته كه مرزهاي روشني نداشته اند.كلماتي نظيرخوب، بد، جوان پير،بلند، كوتاه، قو
ي،ضعيف، گرم، سرد ،خوشحال با هوش زيبا وقيودي ازقبيل معمولا ،غالبا ،تقريبا وبندرت روشن است كه نميتوان براي اين كلمات مرز مشخصي يا فت اما دربسياري ازعلوم نظيررياضيات ومنطق فرض شده است كه مرزها ومحدودههاي دقيقا تعريف شدهاي وجود دارد ويك موضوع خاص يا درآن مرز ميگنجديا نميگنجد.مواردي چون همه يا هيچ فاني يا غيرفاني زنده يا مرده مرد يا زن سفيد يا سياه صفريايك اين يا نقيض اين .دراين علوم هرگزارهاي يا درست است يا نادرست پديدههاي واقعي يا سفيد هستند يا سياه اين باور به سياه وسفيدها ،صفرويكها واين نظام دوارزشي به گذشته بازمي گرددوحداقل به يونان وارسطومي رسد.
منطق ارسطو رياضيات كلاسيك راتشكيل ميدهد. براساس اصول ومباني اين منطق همه چيزتنها مشمول يك قاعده ثابت ميشودكه به موجب آن يا ان چيز درست است يا نادرست. ميتوان مثالهاي فراواني راذكركرد كه منطق ارسطويي درمورد آنهاصحيح است اما بايد توجه داشت كه نبايدآنچه راكه تنها براي مواردي خاص مصداق دارد به تمام پديدهها تعميم داد. دردنيايي كه ما درآن زندگي ميكنيم اكثرچيزهايي كه درست به نظرمي رسند نسبتا درست هستند ودرمورد صحت و سقم پديدههاي واقعي همواره درجاتي ازعدم قطعيت صدق ميكند به عبارت ديگر پديدههاي واقعي تنها سياه يا سفيد نيستند. بلكه تا اندازهاي خاكستري هستند.پديدههاي واقعي همواره فازي مبهم و غيردقيق هستند. تنها رياضي بوده كه سياه و سفيد بوده واين خود چيزي جزيك سيستم مصنوعي متشكل ازقواعد ونشانهها نبود. علم ،واقعيتهاي خاكستري يا فازي را با ابزارسياه وسفيد رياضي نمايش ميگذاشت واين چنين بود كه به نظرمي رسيد واقعيتها نيزتنها سياه يا سفيد هستند. بدين ترتيب درحاليكه درتمامي جهان حتي يك پديده رانمي توان يافت كه صددرصد درست يا صددرصد نادرست باشد علم با ابزاررياضي خود همه پديدههاي جهان را اين طوربيان ميكرد. مجموعههاي فازي دررياضيات جديد به مجموعههاي اطلاق ميگردد كه عناصرآن به طورنسبي متعلق به آن مجموعه باشند درمجموعههاي فازي برخلاف مجموعه قطعي عناصربه دودسته عضو وغيرعضو تقسيم نميشوند بلكه براساس آنچه ما تعريف ميكنيم ميزان عضويت عناصردرمجموعههاي فازي بين صفرويك متغير است درك مجموعههاي فازي اولين قدم درورود به مبحث رياضيات فازي است كه درمقابل رياضيات كلاسيك قرارمي گيرد.
دوحادثه دراوايل قرن بيستم منجربه شكلگيري منطق فازي يا منطق مبهم شد. اولين حادثه پارادوكسهاي مطرح شده توسط برتراند راسل درارتباط با منطق ارسطويي بود. برتراند راسل بنيادهاي منطقي باري، منطق فازي (مبهم )رانهاد اما هرگز موضوع راتعقيب نكرد. راسل درمورد منطق ارسطويي چنين بيان ميدارد:
"تمام منطق نسبيت بنابه عادت فرض را برآن ميگذارد كه نمادهاي دقيقي به كارگرفته شده است. به اين دليل موضوع درمورد اين زندگي خاكي قابل بكارگيري نيست بلكه براي يك زندگي ماورا الطبيعه معتبراست."
دومين حادثه كشف اصل عدم قطعيت توسط هايزنبرگ درفيزيك كوانتوم بود. اصل عدم قطعيت كوانتومي هايزنبرگ به باور كوركورانه ما به قطعيت درعلوم وحقايق علمي خا
تمه داد و يا دست كم آنرا دچارتزلزل ساخت. هايزنبرگ نشان دادكه حتي اتمهاي مغز نيز نامطمئن هستند حتي با اطلاعات كامل نميتوانيد چيزي بگوئيد كه صددرصد مطمئن باشيد. هايزنبرگ نشان داد كه حتي درفيزيك حقيقت گزارهها تابع درجات است دراين ميان منطقيون براي گريز خشكي وجزميت منطق دوازرشي منطقهاي چند ارزشي را به عنوان تعميم منطق دو ارزشي پايهگذاري كردند. اولين منطق سه ارزشي درسال 1930 توسط لوكاسيه ويچ منطق دان لهستاني پايهگذاري شد. سپس منطق دانان ديگرنظيربوخوار،كلين و هي تينگ ،نيزمنطقهاي سه ارزشي ديگري ارائه كردند.درمنطق سه ارزشي گزارهها برحسب سه ارزش (0,1/2,1 ) مقدارد
هي ميشوند لذا اين منطق واقعيتها رابهترازمنطق ارسطويي (0,1) نشان ميدهد.
ولي روشن است منطق سه ارزشي نيز با واقعيت فاصله دارد. لذا منطقهاي n مقداره توسط منطقيون ازجمله لوكاسيه ويچ ارائه شد. درمنطق n مقداره هرگزاره ميتواند يكي ازارزشهاي درستي مجموعه زيررا اختياركند.
Tn={0,1/n,2/n,…,1}
روشن است كه هرچه n عدد صحيح مثبت بزرگتري انتخاب شود دستهبندي ارزش گزارهها (گرد كردن آنها به يكي از اعداد مجموعه Tn) به واقعيت نزديكتر خواهد بود و اگرn به سمت بي نهايت ميل كند. يك منطق بي نهايت مقداره تعريف ميشود كه درجه درستي هرگزاره ميتواند يك عدد گويا بين صفر و يك را اختيار كند. منطق كاملتر آن است كه هرگزاره بتواند هر عدد حقيقي بين صفرويك را اختياركند كه آن را منطق استاندارد لوكاسيه ويچ مينامند .
درواقع ارزش گزارهها دراين منطق طيفي بين درستي ونادرستي يا بين صفرويك است. صفر يا يك سايههاي نامحدودي ازخاكستري بين سياه وسفيد وجود دارد. تمايز عمده منطق فازي با منطق چند ارزشي آن است كه درمنطق فازي حقيقت وحتي ذات مطلب هم ميتواند نادقيق باشد. درمنطق فازي مجاز به بيان جملاتي ازقبيل "كاملا درست است" يا "كم وبيش درست است" هستيم وحتي ميتوان ازاحتمال نادقيق مثل "تقريبا غيرممكن "، "نه چندان " و "بندرت" نيز استفاده كرد. بدين ترتيب منطق فازي نظام كاملا منعطفي رادرخدمت زبان طبيعي قرارمي دهد.
منطق فازي عبارت است از استدلال با مجم
وعه فازي .مجوعههاي فازي توسط ماكس بلك و لطفي زاده ارائه گرديد.ابتدا درسال 1937 ماكس بلك فيلسوف كوانتوم مقالهاي راجع به آناليز منطق به نام ابهام رادرمجله علم منتشركرد كه جهان علم وفلسفه مقاله بلك راناديده گرفت. اگرچنين نميشدما ا كنون بايد منطق گنگ را به جاي منطق فازي مورد بررسي قرار ميداديم. سپس درسال 1965 لطفي زاده مقالهاي
تحت عنوان مجموعههاي فازي منتشرساخت دراين مقاله او ازمنطق چند مقداري لوكاسيه ويچ براي مجموعهها استفاده كرد و نام فازي را براازهگيري عضويت عناصرمجموعه فازي A يا نقيض A رانشان ميدهند.
نمودار 2-2: نمايش مجمموعههاي فازي توسط ماكس بلك
در سال 1965 پروفسور لطفي¬زاده مقاله مجموعههاي فازي را در مجله اطلاعات وكنترل منتشرنمود. دراين مقاله لطفي زاده آنچه راكه برتراند راسل ،جان لوكاسيه ويچ ،ماكس بلك و ديگران ابهام يا چند ارزشي ناميده بودند فازي ناميد. مجموعههاي فازي بامثال قد انسان آغاز به كاركرد اين مورد ،اولين مجموعه فازي معرفي شده توسط لطفي زاده بود .لطفي زاده مفهوم بلندي قد انسان را با منحني متناسب آن بيان كرد واين مجموعه فازي رامنحني عضويت ناميد. اين همان منحني ارائه شده توسط ماكس بلك بود كه براي هراندازه قد درجه عضويتي را ارائه ميكند. هرانساني تاحدودي بلند است وتا حدودي نيز بلند نيست، بنابراين منحني بلند نبودن عكس منحني بلند بودن است. اين دومنحني همديگر را درنقطه مياني با درجه عضويت 2/1 (جايي كه A و نقيض A باهم برابرند)قطع ميكند. رياضيات مجموعههاي فازي چيز جديدي نيست مجموعههاي فازي همان جبري را مورد استفاده قرارمي دهد كه لوكاسيه ويچ نيم قرن قبل درمنطق چند ارزشي اش مورد استفاده قرار داده بود، همان چيزي كه درليست ابهام يا مجموعه ماكس بلك استفاده شده بود اما لطفي زاده نام فازي را به دليل ارتباطش با احساس عاميانه براي آن انتخاب كرد.
نمودار 2-3: مجموعه فازي بيانگربلندي قد انسان
2-5-3- مفاهيم پايهاي نظريه مجموعههاي فازي
مطابق نظريه مجموعههاي قطعي كه اساس رياضيات مدرن راتشكيل ميدهد مجموعه گردآيهاي معين از اشيا است ودراين تعريف برلفظ معين تاك
يد ميشود به عبارت ديگر هر مجموعه با يك ويژگي خودش تعريف مشخصي ميشود. اگريك شي داراي آن ويژگي باشد عضو مجموعه واگرنباشد عضو مجموعه نيست. مثلا ويژگي اعدا حقيقي بزرگتراز100 يك ويژگي خوش تعريف است و تشكيل يك مجموعه ميد هد چراكه به يقين نميتوان گفت كه يك عدد حقيقي آيا بزرگتراز100 هست يا نيست اما ويژگي اعداد حقيقي نزديك به 100 يك ويژگي روشن دقيق و خوش تعريف نيست چرا كه به يقين نميتوان گفت كه آيا يك عدد حقيقي مشخص مانند 110 دراين ويژگي ميگنجد يا خير .لطف
ي زاده براي رفع مشكل پيشنهاد ميكند به هرعدد ازمجموعه اعداد حقيقي عددي ازبازه [0,1] به عنوان درجه نزديكي آن عدد به 100 نسبت دهيم. هرچه اين اعداد به 100 نزديكتربود عدد متناظربراي عضويت درآن گردايه اعداد حقيقي نزديك به 100 به يك نزديك باشد و برعكس هرچه عدد مورد نظر دورتراز100 بود درجه عضويت آن درگردآيه اعداد حقيقي نزديك به 100 به صفرنزديكتر باشد يعني با عددي بين صفرويك درجه عضويت رامشخص ميكنيم.
2-5-3-1- تابع عضويت
مطابق نظريه مجموعههاي قطعي، تابع نشانگر مجموعه قطعي A از X به مجموعه } 1 و 0 { ميباشد.
حال اگر برد تابع نشانگر را از مجموعه دو عضوي {1 و 0} به بازه ] 1 و 0 [ گسترش دهيم، تابعي خواهيم داشت كه به هر عضو x از X، عددي از بازه ] 1 و 0[ را نسبت ميدهد. اين تابع، تابع عضويت A ناميده شده و به صورت زير تعريف ميگردد:
مجموعه A كه به هر X، عددي در بازه ] 1 و 0 [ را نسبت ميدهد، يك زير مجموعه فازي ناميده ميشود. در تابع ، نزديكي بيشتر به يك، نشان دهنده تعلق بيشتر x به مجموعه A ونزديكي بيشتر به صفر، نشان دهنده تعلق كمتر x به مجموعه A است.به لحاظ شهودي ميتوان را درجه پذيرش ما در قبول x به عنوان عضوي از مجموعه در نظر گ
رفت. همچنين در حالت حدي چنانچه باشد، x كاملا در A قرار دارد و چنانچه باشد، x اصلا عضو A نميباشد.بنا بر اين مجموعههاي فازي و توابع عضويت آنها، تعميم يافته مجموعههاي قطعي و توابع نشانگر آنها ميباشند.
2-5-3-2-مفاهيم مقدماتي مجموعههاي فازي
مجموعه مر جع X و زير مجموعه فازي A از آن را در نظر بگيريد.مجموعه عناصري از X كه باشد، تكيه گاه A ناميده شده و با SUUP A نشان داده ميشود.
رابطه فوق نشان ميدهد كه تكيه گاه يك م
جموعه قطعي و تابعي از مجموعه تواني از مجموعه تواني فازي x (مجموعه شامل تمام زير مجموعههاي فازي X) به مجموعه تواني X ميباشد.بر اين اساس، مجموعه فازي تهي مجموعهاي است كه هيچ تكيه گاهي ندارد و درجه عضويت تمام عناصر آن برابر صفر است.
در مجموعه A مقدار را ارتفاع مجموعه فازي ميگويند و با M نشان داده ميشود. اگر ارتفاع مجموعه فازي برابر يك باشد، مجموعه را نرمال و در غير اين صورت آنرا غير نرمال گويند.روشن است كه هر مجموعه فازي زير نرمال A را ميتوان با تقسيم بر ارتفاع آن نرمال كرد.همچنين اگر براي عنصري مثل x در A داشته باشيم ، x را يك نقطه گذر(معبر)مي گويند.
2-5-3-3-زير مجموعههاي فازي
مجموعه مرجع X و مجوعههاي فازي A و B را در نظر بگيريد.اگر براي هر داشته باشيم:
، در اين صورت A را زير مجموعه B ميناميم.همچنين دو زير مجموعه فازي A و B را مساوي گويند اگر براي هر ، باشد.
2-5-3-4- عملگرهاي فازي
يكي از مهمترين قابليتهاي منطق فازي كه نقش موثري در انعطاف پذيري بيشتر اين منطق در تطبيق با شرايط واقعي دارد، امكان استفاده از عملگرهاي متنوع است.ابتدايي ترين تعريف از عملگرهاي اصلي اشتراك، اجتماع و متمم
براي هر به صورت زير ميباشد:
اشتراك
اجتماع
متمم
كه در آن بيانگر مينيمم و بيتنگر ماكزيمم اس
ت.اين عملگرها مشابه عملگرهاي مجموعهاي براي مجموعههاي قطعي هستند.
عملگرهاي مجموعههاي فازي ارائه شده در فوق، كليه مشخصههاي جبري مجموعههاي قطعي را بجز دو قانون طرد و شموليت در مجموعههاي فازي برقرار نيست.وداريم:
و
اين مساله از آنجا ناشي ميشود كه هيچكدام از مجموعههاي فازي A و A داراي كرانهاي دقيقي نبوده و اصطلاحا هم پوش هستند البته بايد توجه داشت كه اين همپوشي كامل نبوده و داريم:
علاوه بر عملگرهاي اشتراك،اجتماع و متمم تعريف شده، عملگرهاي ديگري نيز براي مجموعههاي فازي تعريف شده اند كه در ذيل به تعدادي از آنها ميپردازيم
2-5-3-4-1-نرمهاي مثلثي
عملگرهاي MAX و MIN تعريف شده به دو رده بزرگتر تعلق دارند كه نرمهاي مثلثي و هم نرمهاي مثلثي ناميده ميشوند. نرمهاي مثلثي و هم نرمهاي مثلثي را به طور خلاصه T-نرمها و T- نرم ها( يا S-نرم ها) گويند.اين دو رده از اندازهها اولين بار توسط منجر ارائه شد. ميتون تعريف نرم مثلثي را به صورت زير ارائه كرد.
بازه I=[0,1] را در نظر بگيريد، اگر تابع دو متغيره در شرايط زير صدق كند:
T را يك نرم مثلثي (T- نرم ) گويند اگر
و آن را يك هم نرم مثلثي (T-هم نرم) گويند اگر:
از تعريف فوق معين ميشود كه T-نرمها و T-هم نرمها دوگان همديگرند.براين اساس براي هرT-نرم ميتوان فقط و فقط يك T-هم نرم تعريف كردبه قسمي كه:
نكته ديگر اينكه، اندازههاي MIN و MAX ، حالتهاي حديT-نرمها و S-نرمها هستند و داريم:
همچنين دقت شود كه عملگرهاي زيادي وجود دارند كه در شرايط T- نرمها و S-نرمها صدق ميكنند كه در زير به تعدادي ار آنها ميپردازيم:
بر اساس نرمهاي فوق اشتراك و اجتماع دو مجموعه فازي به صورت زير تعريف ميشود.
بر اساس تعاريف فوق ميتوان ثابت كرد كه براي هر دو مجموعه فازي A و B داريم:
2-5-3-4-2-عملگر متمم فازي:
متمم مجموعه فازي A را با A نشان داده ايم و تابعي به صورت زير ميباشد:
يعني اين تابع به هر مقدار € [0,1] (x) مقداري را درمجموعه متمم
€ [0,1] (x) نسبت ميدهد اين مطلب را ميتوان به صورت زيرنوشت :
(x)=C[ (x)]
درحالت كلي شرايط زيربراي يك عملگر متمم استفاده ميشود:
1- C(1)=0 وC(0)=1
2- C بايد يكنواي غيرصعودي باشد.
3- C يك تابع پيوسته است.
4- C برگشت پذير است يعني باري هر€ [0,1] a داريم :C(C(a))=a
شرط 1و 2 راكلاس كلي متممهاي فازي تعريف ميكنند وشرط 3و4 اين كلاسهاي كلي رابه زيركلاسهاي تخصصي كه كاربردهاي عملي دارند ،تبديل ميك
نيم.
2-5-3-5- برش واتحاد تجزيه
مجموعه مرجع X وزيرمجموعه فازي ازآن را درنظربگيريد مجموعه عناصري از X را كه درجه عضويت آنها درمجموعه فازي حداقل به بزرگي (0<α≤1) با شد α برش A يا مجموعه تراز از A ميگوييم وبا Aα نشان ميدهيم وداريم:
Aα ={x X | (x)≥α}
گاهي نيز از برش قوي استفاده ميشود كه با نشان داده شده است وبه صورت زيرتعريف ميگردد.
={x X | (x)>α}
مجموعه مرجع X وزيرمجموعههاي فازي ,…. , , , ازآن رادرنظربگيريد.
اگرداشته باشيم:
1- ≠X, ≠Ø
2- (x)=1
دراين صورت ,…. , , , رايك افرازفازي گويند. تعريف افراز فازي ازآن جهت مورد توجه قرارمي گيرد كه دربسياري ازمسائل واقعي هرچند كه مرزهاي دقيقي بين پديدهها وجود ندارد اما روي هم رفته مكمل يكديگرند مانند تقسيمبندي انسانها برحسب وزن به كم وزن، متوسط وسنگين وزن .يعني درست است كه مرز دقيقي بين كم وزن، متوسط وسنگين وزن بودن وجود ندارد ولي بالاخره هرانساني از زمره انسانهاي كم وزن، متوسط وسنگين وزن خارج نيست.
2-5-3-7-مجموعههاي محدب فازي
وقتي مجموعه مرجع اعداد حقيقي درفضاي برداري اقليدسي n بعدي Rn باشد مفهوم محدب بودن مجموعههاي قطعي رامي توان به مجموعههاي فازي نيز گسترش داد. يك مجموعه فازي محدب است اگروفقط اگر هريك از α برش هايش يك مجموعه محدب باشد همچنين ميتوان گفت كه يك مجموعه فازي محدب است اگروفقط اگررابطه زير برقرار باشد:
برقرارباشد:
(λx1+(-1 (λx2 )≥min( x1, x2)
2-5-3-8-اعداد فازي
يك مجموعه فازي نرمال ومحدب مانند N ازR يك عدد فازي حقيقي است اگر:
1.محدب باشد يعني هر α برش ازآن يك مجموعه محدب باشد.
2. N(x) تك نمايي باشد يعني دقيقا يك وجود داشته باشدكه N(x0)=1
3. N(x)قطعه به قطعه پيوسته باشد.
2-5-3-8-1-عدد فازي مثلثي
عدد فازي مثلثي مهمترين عدد فازي است كه بهصورت بردارخطي با سه عضو به صورت n1, n2, n3) ( نشان داده ميشود يك α برش ازعدد فازي به صورت زير تعريف ميشود:
α={xi: (x)≥α, xi X}
به صورت ] α u و α 1 =[ نوشته ميشود كه درآن و بترتيب حد بالا وحد پايين فاصله بسته هستند.چناچه باشد آنگاه عدد فازي يك عدد فا
زي مثبت ناميده ميشود
نمايش تابع عضويت عدد فازي مثلثي به صورت زيرنمايش داده ميشود:
x< n1 0
(x-n1)/( n2-n1) n1 ≤x≤ n2 (x)=
(x-n3)/( n2-n3) n2 ≤x≤ n3
x> n3 0
شكل2-4: عدد فازي مثلثي
چناچه و دوعدد فازي مثبت باشند برخي ازعملگرهاي فازي براي آنها به صورت ذيل بيان ميشوند:
( (+) )α= [ α1+ α1, αu+ αu]
( (-) )α= [ α1- α1, αu- αu]
( (.) )α= [ α1. α1, αu. αu]
(e(÷) n)α= [eα1/ nαu, , αu / nα1]
( α)-1= [1/ α1, 1/ αu]
( (.)r)α= [ α1.r, αu.r]
( (÷)r)α= [ α1/r, αu/r]
درنظربگيريد e2 ,e3) =(e1, و n2 ,n3) =(n1, دوعدد فازي مثبت مثلثي باشند اگر = باشد ،آنگاه : e3=e1 , n2= e2 , n3= n1
چناچه يك عدد فازي مثلثي بوده و و 1 ≥ و باشد آنگاه عدد فازي يك عدد فازي مثلثي نرمالايز شده ناميده ميشود.
رايك ماتريس فازي مينامند اگرحداقل يكي ازدرايههاي آن يك عدد فازي باشد.
درنظربگيريد e2 ,e3) =(e1, و n2 ,n3) =(n1 دوعدد فازي مثلثي باشند آنگاه فاصله بين دوعدد فازي مثلثي مطابق روش Vertex به صورت زيرتعريف ميشود.
d( , )=(1/3[(e1-n1)2+(e2-n2)2+(e3-n3)2])1/2
2-5-3-8-2-عدد فازي ذوزنقه اي
عدد فازي ذوزنقهاي نيز ازمهمترين اعداد فازي است كه به صورت بردار خطي n2 ,n3 ,n4) ,1n ( تعريف ميشود ودرآن برخلاف عدد مثلثي ،تابع عضويت درفاصله n2-n3 داراي مقداريك است.تابع عضويت اين عدد براساس شكل به صورت زير است
0 x< n1, x> n4
(x-n1)/( n2-n1) n1 ≤x≤ n2
(x)= 1 n2 ≤x≤ n3
(x-n3)/( n2-n3) n3 ≤x≤ n4
شكل 2-5: عدد فازي ذوزنقه اي
2-5-3-9-قطعي سازي دادههاي فازي
براي تبديل عدد مثلثي فازي به عدد قطعي روشهاي مختلفي وجود دارد كه به سه روش آن درذيل ميپردازيم:
روش اول:دراين روش ميبايست مجموعههاي maxوmin رابه شكل زيرمشخص نمود.
0≤x≤1 x
µmax(x)=
x 0≤x≤11
µmin(x)=
0 otherwise
درجه عضويت اعداد سمت راست(R) وسمت چپ (L) مربوط به عدد فازي N به صورت ذيل است:
µR(N)=SUPx{ µN(x) Δ µmax(x)}
µL(N)=SUPx{ µN(x) Δ µmin(x)}
سپس عدد قطعيN براساس فرمول زيرمحاسبه ميشود:
µT(N)= { µR(N)+1-µL(N)}/2
اساس اين روش برمبناي تقاطع خطوط Y=X وY=1-X باخطوط نمودارطيف انتخابي وبدست آوردن منطقه موجه آن ميباشد.
روش دوم:دراين روش عدد فازي به صورت (M , α ,β ) نمايش داده ميشود كه M عدد اصلي، α فاصله عدد اصلي ازسمت چپ و β فاصله عدد اصلي ازسمت راست ميباشد حال بااستفاده ازروابط ذيل ميتوان عدد قطعي مربوط به هرعدد فازي را بدست آورد:
µR(M)=1-(1/(1+α))×(1-M)
µL(M)=1-(1/(1+β))×( M)
µT(M)=([ µR(M)+1- µL(M)]/2) ×( M)
روش سوم:دراين روش عدد فازي به صورت ( M , α ,β ) نمايش داده ميشود كه Mعدد اصلي ،α فاصله عدد اصلي ازسمت چپ و β فاصله عدد اصلي ازسمت راست ميباشد.حال بااستفاده ازروش مينكووسكي ميتوان عدد قطعي مربوط به هرعدد فازي را به صورت زير بدست آورد.
µT(M)=M+(β-α)/4
محاسبات نشان ميدهد كه اعداد بدست آمده ازروشهاي فوق بسياربه هم نزديك است.
درحالت ذوزنقهاي بودن عدد فازي ،عدد موردنظربه شكل ( M1,M2 , α ,β ) تغييرمي كند كه به معناي آن است كه عدد مورد نظرمي تواند بينM1-α)) تا M2-β) ) تغييركند .مقاديرعضويت عدد سمت چپ وراست وعدد قطعي دراين حالت طبق روابط ذيل بدست ميآيد:
µR(M)=1-(1/(1+α))×(1-M1)
µL(M)=1-(1/(1+β))×( M2)
µT(M)=([ µR(M)+1- µL(M)]/2) ×( M)
2-6- تصميم گيري
2-6-1- مقدمه
درسالهاي اخير جهان شاهد تغييرات بسيارسريع وشگرف وسازمانهاي چند مليتي ازجمله آنند.اين قبليل تغييرات دنيايي پرتلاطم ومتحول بوجود آورده اند كه افزايش جمعيت ،بالارفتن تورم،مصرف گرايي ومحدوديت منابع ازمشخصات بارز آن است بااين همه آنچه غيرقابل انكاراست اين است كه درچنين محيط پيچيده وتوام با خطرات وحوادث مختلف مدير چارهاي ندارد جزاينكه درسازمان خود باتصميم گيريهاي مناسب وانتخاب راهبردهاي (استراتژي ها)منطقي با وضعيتهاي مختلف محيطي به مقابله بپردازد ازاينرو تصميمگيري درمديريت نوين به عنوان مهمترين وظيفه ومسئوليت مديران دانسته شده است. شكستهايي كه افراد يا سازمانها درطول عمرخود تجربه ميكنند تا حد زيادي به تصميم گيريهاي آنها درشرايط بحراني بستگي دارد.نظريه تصميم درعلم مديريت شيوه ي تحليلي ومنظم را درمطالعه تصميمگيري ارائه ميدهد. تصميم مناسب تصميمي است كه برمبناي منطق اتخاذ شده باشد وتمام دادهها و گزينهها ي حاكم برمسئله راشناسايي نموده و به اقتضاي شرايط انتخاب نمايد دراين زمينه تخقيق درعمليات درعلم مديريت با بيان روشهاي كمي تصميمگيري چند شاخصه، برنامه ريزي خطي وغيرخطي و... به پشتيباني مديران در امرتصميمگيري ميپردازد دراين بخش به ارائه مفاهيمي پيرامون ماهيت تصميمگيري ،شرايط وروشهاي آن خواهيم پرداخت .
2-6-2-تعريف تصميم گيري
تصميميگيري عبارتست ازجستجوي راه حلهاي ممكن براي انتخاب بهترين راه حل جهت ارزيابي گزينههاي موجود براساس معيارهاي تعريف شده براي نيل به بهترين گزينه.به عبارت ديگرعبارتست ازانتخاب بهترين راه حلهاي ممكن موجود.
2-6-3-ماهيت تصميم گيري
هربرت سايمون ،محققي كه درزمينه تصميمگيري تحقيقات بسياري انجام داده است معتقد است. كه مديريت وتصميمگيري دو واژه مترادف هستند.تصميمگيري درتمامي وظايفي كه مديرانجام ميدهد وجود دارد ومي توان مدير را دررابطه با وظايفي ازقبيل :برنامه ريزي،سازماندهي،كنترل و... مورد مطالعه قرارداد.
بطوركلي ،تصميمگيري فرايندي دو مرحلهاي است:
شناسايي مساله
حل مساله
هركدام ازاين مراحل به نوبه خود يك فرايند بوده و داراي الگوريتم خاص خود ميباشند درمرحله اول تصميم گيرنده ازطرق مختلف به وجود مساله يا مشكل پي ميبرد ودرمرحله ي بعد پس ازمشخص نمودن مسئله راه حلهاي گوناگون را مورد بررسي قرارمي دهد ونهايتا يكي راانتخاب كرده وبه اجرا درمي آورد .بنابراين تصميمگيري را ميتوان چنين تعريف نمود:"تصميمگيري فرايندي راتشريح ميكند كه ازطريق آن راه حل مساله معيني انتخاب م
يشود".
مي توان فرايند تصميمگيري رابا رويكرد حل مساله دنتزيك انطباق داد.
2-6-4-شرايط حاكم برتصميم گيري
درفضاي تصميمگيري معمولا تصميم گيرنده با حجم متغيري ازاطلاعات مواجه ميباشد.اين اطلاعات ازمحيط پيرامون سيستم مورد بررسي و تجزيه و تحليل متغيرهاي حاكم برآن حاصل ميگردد. واضح است كه براساس ميزان اطلاعات دردسترس ازمتغيرهاي مورد نظر تكنيكهاي بكاررفته ميبايست متفاوت باشند بعلاوه هرچه ميزان اطلاعات موجود افزايش يابد برپايايي تصميمات اتخاذ شده افزوده ميشود ازاينرو ميتوان به تناسب ميزان اطلاعات موجود ،تكنيكهاي تصميمگيري رابه ترتيب درفضاهاي ذيل مورد بررسي قرار داد.
تصميمگيري درشرايط اطمينان كامل
تصميمگيري درشرايط ريسك
تصميمگيري درشرايط فازي
تصميمگيري درشرايط تعارض
تصميمگيري درشرايط عدم اطمينان كامل
2-6-4-1-تصميمگيري درشرايط عدم اطمينان كامل
زماني كه كليه متغيرهاي موثرموجود ثابت فرض
شوند يا به عبارت ديگر ،متغيرغيرقابل كنترل دراين شرايط از تصميمگيري وجود نداشته باشد تصميمگيري درشرايط اطمينان كامل صورت ميگيرد مدلسازي دراين شرايط تصميمگيري بيشتر براساس مدلهاي رياضي استواراست.
2-6-4-2-تصميمگيري درشرايط ريسك
زماني كه مساله موجود شامل تعدادي متغير غيرقابل كنترل نيز باشد تصميمگيري درشرايط ريسك قابل استفاده است دراين نوع تصميمگيري اط
لاعات مربوط به وقوع متغيرها براي تصميم گيرنده ممكن خواهد بود ازديدگاه رياضي تابع توزيع احتمال متغيرهاي غيرقابل كنترل مشخص است.
مدلهاي مورد استفاده براي اين شرايط ازتصميمگيري ممكن است ازنوع مدلهاي تشابه و احتمالي ،مدلهاي رياضي و احتمالي و مدلهاي شمايلي واحتمالي باشند مدلهاي مشابه واحتمالي خود به سه دسته تقسيم ميشوند :
الف) تصميمگيري بدون استفاده ازنمونه گيري:دراين زمينه ميتوان ازتكنيكهاي ارزش پولي مورد انتظار و فرصت ازدست رفته مورد انتظار نام برد.
ب)تصميمگيري با استفاده ازنمونهگيري :تئوري بيز
ج)تصميمگيري با استفاده ازمنحنيهاي توزيع فراواني
دررابطه با مدلهاي رياضي واحتمالي ميتوان موارد تجزيه وتحليل هزينه –منفعت(درحالت احتمالي)،كنترل موجودي، مدل جايگزيني (درحالت احتمالي)، تئوري صف،مدلهاي شبيه سازي ،زنجيره ماركوف وبرنامه ريزي پوياي احتمالي رانام برد.درمورد مدلهاي شمايلي واحتمالي نيزمي توان به درخت تصميم و برخي شبكهها اشاره كرد.
2-6-4-3-تصميمگيري درشرايط فازي
امروزه علم مديريت فازي بااستفاده ازتئوري سيستمهاي فازي ميتواند رويكردي نوين درحل مسايل وپاسخ ابهامات مطرح شده درسيستمهاي تصميمگيري باشد.تئوري سيستمهاي فازي با به كارگيري تئوري منطق فازي و اندازههاي فازي ميتواند پارامترهايي ازقبيل دانش ،تجربه ،قضاوت وتصميمگيري انسان راوارد مدل نموده وضمن ايجاد انعطاف پذيري درمدل تصويري خاكستري ازجهان خاكستري ارائه نمايد.واضح است كه نتايج چنين مدلهايي به دليل لحاظ كردن شرايط واقعي درمدل ،دقيق تر و كاربردي تر خواهد بود.
تئوري سيستمهاي فازي برمبناي فرايند كلي پردازش
اطلاعات درمغز عمل ميكند.فرايند كلي پردازش اطلاعات درمغز شامل مراحل ذيل است:
درمرحله بازيابي اطلاعات به دليل محدود بودن ظرفيت اطلاعاتي و زماني ذهن فقط اطلاعات مهم مورد بازيابي قرارمي گيرد تا بتوان آنها را پردازش كرده و اهدافمان رادرآنجا متمركزكنيم. درمرحله ي شناخت محتواي اطلاعات بازيابي شده مورد شناسايي قرارمي گيرد ،سپس درمرحله ي تفكروقضاوت ازتركيب وتطابق اطلاعات بازيابي شده با دانش ومهارتهايي كه درذهنمان است درارتباط با ارائه پيشنهاد براي تصميمگيري و حل مساله فكرمي كنيم وگزينههايي را ارائه ميدهيم .درمرحله ارزيابي گزينههاي مختلف رابراساس ميزان تحقق اهداف (درصورت انتخاب هريك ازگزينه ها)مورد ارزيابي قرارمي دهيم ودرمرحله ي آخر رضايت بخش ترين گزينه را انتخاب كرده و تصميم ميگيريم.
بابكارگيري تئوري سيستمهاي فازي، روشهاي علم مديريت كلاسيك به محيط فازي گسترش مييابد و ميتوان ازآن درسيستمهاي متعدد مديريتي ازجمله تصميم گيري،سياست گذاري،برنامه ريزي ومدلسازي استفاده كرد.علم مديريت فازي دربرابرموقعيتهاي پوياي اقتصادي واجتماعي به طورانعطاف پذيري پاسخگو است همچنين علم مديريت فازي قادراست مدلهايي ايجاد كند كه تقريبا همانندانسان اطلاعات كيفي را به صورت هوشمند پردازش نمايد.
2-6-4-4-بهينه سازي وتصميمگيري درفضاي فازي
2-6-4-4-1-برنامه ريزي رياضي فازي
درسطوح متعدد برنامه ريزي وتصميمگيري مديريت وتوليد ،ازبرنامه ريزي رياضي كلاسيك استفاده ميشود درچنين مواردي توابع هدف ومحدوديتهاي قطعي بكارگرفته ميشوند اما درمسائل واقعي همواره انحراف نوسان وانعطاف وجود دارد .ازاين رو دراين موارد از برنامه
ريزي رياضي فازي با محدوديتها و توابع فازي استفاده ميشود .علاوه براين "بلمن وزاده"معتقدند كه درتصميمگيري تفاوت ميان اهداف ومحدويتها ازبين ميرود .سايمون
معتقد است كه مفهوم هدف سازماني به عنوان مجموعه محدوديتهاي ميتواند مورد بررسي دقيق تري قرارگيرد.
2-6-4-4-2-برنامه ريزي چند هدفي فازي:
دردنياي واقعي براي برنامه ريزي وتصميمگيري درمديريت محدويتها واهداف متضاد وچندگانه زيادي بايد درنظرگرفته شود. ازطرفي ازآنجا كه اين اهداف و محدوديتها اغلب فازي هستند برنامه ريزي چند هدفي فازي كاربرد مييابد.
2-6-4-4-3-تصميمگيري چند معياره فازي
اغلب مسائل تصميمگيري دردنياي واقعي داراي معيارهاي سنجش متفاوت ،متضاد وچندگانه هستند.چناچه درتصميمگيري عوامل كيفي متعدد ومتضاد مورد ارزيابي قرارگيرند راهكار مناسب ازبين چند گزينه انتخاب شود اين نوع تصميمگيري را تصميمگيري چند معياره مينامند.وهرگاه وزنهاي عوامل وارزشهاي مورد ارزيابي به وسيله اعداد فازي يا متغيرهاي زباني ارائه شود آن راتصميمگيري چند معياره فازي گويند.
2-6-4-4-3- نرم فازي
اين بي مقياس سازي براي شاخصهاي مثبت ومنفي به صورت زيراست ومقياس اندازهگيري دراين روش دقيقا بين صفرويك خواهد بود به طوري كه صفربراي بدترين نتيجه ويك براي بهترين نتيجه است.
nij=(rij-rjmin)/ (r*-rjmin) (Xj+)
nij=(r*-rij)/ (r*-rjmin) (Xj-)
2-6-4-4-4-محاسبه ضريب اهميت شاخص ها
دو روش كلي براي محاسبه ضريب اهميت شاخصها وجود دارد .روش اول نظرسنجي ازخبرگان است كه معروفترين آنها روش دلفي است دراين روش نظرسنجي ازخبرگان را بطورمستقيم يا غيرمستقيم انقدرتكرارمي كنيم تا همه خبرگان به ضريب مشتركي براي شاخص Xj برسند روش كلي دوم استفاده ازفنون رياضي براي تعيين ضريب اهميت شاخصها است كه مهمترين آنها روش آنتروپي شانون است كه برگرفته ازتعريف شانون ازاطلاعات حاصل ازپيام ارسال شده اززيرسيستم i به زيرسيستم j ميباشد.البته روشهاي ديگري مثل روس بردارويژه، روش كمترين مجذورات وزين وروش LINMAP نيز براي محاسبه وزن شاخصها وجود دارد.
2-6-4-4-5-تكنيك آنتروپي شانونآنتروپي درتئوري اطلاعات معياري براي ميزان عدم اطمينان بيان شده توسط يك توزيع احتمال گسسته است به طوري كه اين عدم اطمينان درصورت پخش شدن توزيع فراواني بيشتراززماني است كه توزيع فراواني تيزترباشد.دراين روش شاخصي از ضريب اهميت بالاتري برخورداراست كه اطلاعات بيشتري براي تصميم گيرنده فراهم كند .
الگوريتم اين روش به ترتيب ذيل است:
1)بي مقياس سازي ماتريس D براساس نرم ساعتي ،يعني:
nij=rij / j
2) محاسبه ضريب عدم اطمينان حاصل ازشاخص jام:
, Eij=-k[ ×Ln(nij)] j
k=1/Ln(m) ,m(تعداد گزينه ها)
3)محاسبه ضريب اطمينان حاصل ازشاخص j ام :
j , dj=1-Ej
4)براي محاسبه اوزان شاخصهاي موجود ،خواهيم داشت :
Wj=dj / j
توجه شود كه روش آنتروپي شانون نياز به ماتريس تصميم داشته ودرمحيطهاي MODM قابل استفاده نيست.
چناچه تصميم گيرنده ازقبل داراي يك قضاوت ذهني (به عنوان اهميت نسبي براي شاخص j ام با شد ويا اينكه بردار نظرسنجي خبرگان (λ)دردسترس باشد بهتراست درفضاي كاربردي بردارW ازرابطه زيرمحاسبه شود.
λ=( λ1, λ2, λ3, λ41,…….., λn)
W'j=( λj,wj) / j
2-6-5-تصميمگيري گروهي
تكنيك AHP درابتدا براي تصميمگيري فردي ابداع شد وسپس دردهه 1980 به چگونگي استفاده ازآن درتصميمگيري گروهي پرداخته شد لذا درصورتي كه تصميمگيري به صورت گروهي انجام گيرد تعداد ماتريس مقايسات زوجي درارتباط با تعداد اعضاي گروه مقايسات را انجام داده اند.
همچنين براي محاسبه وزن شاخصها درماتريس مقايسات زوجي به صورت زيرعمل ميكنيم:
W'(xi)=min{V(Si≥Sk)} k=1,2,…..,n , k≠i
بنابراين بردار وزن شاخصها به صورت زير محاسبه خواهد شد كه همان بردارضرايب غير بهنجارAHP فازي است:
W'=[ w'(x1), w'(x2),….., w'(xn)]t
2-6-6-تاپسيس فازي
تاپسيس توسط هوانگ ويون درسال 1981 مطرح گرديد دراين روش m گزينه به وسيله n شخص مورد ارزيابي قرارمي گيرد. لذا هرمساله رامي توان به عنوان يك سيستم هندسي شامل m نقطه دريك فضاي n بعدي درنظرگرفت اين تكنيك براين مفهوم بنا شده است كمثبت ،بيشترين ودرميان معيارهاي منفي ،كمترين باشد، Ai+ ) وبيشترين فاصله را باراه حل ايده آل منفي (راه حلي كه درميان معيارهاي منفي ،بيشترين ودرميان معيارهاي مثبت كمترين باشد، Ai-)داشته باشد .فرض براين است كه مطلوبيت هرشاخص بطوريكنواخت افزايشي ويا كاهشي است.
2-6-6-1-روش كلاسيك تاپسيس فازي
حل مسايل به روش تاپسيس بطورعمومي شامل مراحل زيراست.
مرحله 1)تشكيل ماتريس نرمال تصميم گيري
دراين مرحله اعداد مثلثي فازي با استفاده ازفنون قطعي سازي به عداد قطعي تبديل شده وماتريس تصميمگيري جهت ارزيابي گزينهها برمبناي شاخصها حاصل ميشود.
X=(xij) i,j
مرحله 2)تشكيل ماتريس بي مقياس
دراين مرحله ماتريس تصميمگيري با استفاده ازنرم اقليدسي به يك ماتريس بي مقياس تبديل ميشود.كه آنراNd ميناميم.
Nd=[nij] j nij=rij/
قبل ازانجام محاسبات مذكور بايد توجه داشت چناچه ماتريس تصميمگيري ازشاخصهاي با جنبه مثبت ومنفي مطلوبيت برخوردارباشد جهت يكسان شدن تعبير وتفسيرمحاسبات لازم است مقاديراندازهگيري شده مربوط به شاخصهاي منفي معكوس شوند.بدين ترتيب هرچه مقاديرموجود درماتريس تصميمگيري بزرگترباشد مطلوبيت بيشتروهرچه كمترباشد مطلوبيت كمتري را درمورد شاخص مزبورنشان ميدهد.
مرحله 3)تشكيل ماتريس بي مقياس وزين
دراين مرحله وزن هريك ازشاخصها كه با استفاده ازآنتروپي شانون يا سايرفنون بدست آمده است درهريك ازگزينهها ضرب شده وماتريس بي مقياس وزين بصورت اعدادقطعي به دست ميآيد:
V=Nd×W
دررابطه فوق Vماتريس بي مقياس وزين وW ماتريس قطري ضرايب اهميت شاخصها ميباشد.
مرحله 4)تعيين راه حل ايده آل مثبت ومنفي
دراين مرحله راه حل ايده آل مثبت (Ai+) يعني راه حلي كه درميان معيارها مثبت ،بيشترين ودرميان معيارهاي منفي ،كمترين باشد.راه حل ايده آل منفي (Ai-)يعني راه حلي كه درميان معيارهاي منفي ،بيشترين ودرميان معيارهاي مثبت كمترين باشد،داشته باشدتعيين م
يگردد.
Ai+={(maxi Vij | j J+),(mini Vij | j J- )|i=1,2,…,m}
Ai+={V1+, V2+,….., Vn+}
Ai- ={(maxi Vij | j J+),(maxi Vij | j J- )|i=1,2,…,m}
Ai- ={V1-, V2-,….., Vn-}
J+={1,2,…,n|{ به ازاء عناصرمثبت شاخص ها
J-={1,2,…,n|{ به ازاء عناصرمنفي شاخص ها
مرحله 5)محاسبه اندازه فاصبه برحسب نرم اقليدسي:
فاصله گزينه i ام ازراه حل ايده آل مثبت مطابق فرمول زيرمحاسبه ميشود:
(i=1,2,….,m)
فاصله گزينه i ام ازراه حل ايده آل منفي مطابق فرمول زيرمحاسبه ميشود:
(i=1,2,….,m)
مرحله 6) محاسبه شاخص نزديكي نسبي:
Ci=di-/( di-+ di+) (i=1,2,….,n)
چناچه Ai=Ai+ باشد ،آنگاه di+=0 بوده وخواهيم داشت ،Ci=1 ودرصورتيكه Ai=Ai- باشد آنگاه di-=0 بوده وخواهيم داشت ،Ci+=0 ،بنابراين هرگزينه Ai كه به راه حل ايده آل نزديك ترباشد ،مقدارCi آن به يك نزديك ترخواهد بود.
مرحله7) رتبهبندي گزينه ها:
دراين مرحله براساس نزولي Ci ميتوان گزينههاي موجود را برمبناي بيشترين اهميت رتبهبندي نمود.
فصل سوم
متدلوژي تحقيق
3-1-مقدمه
دراين فصل ابتدا جامعه آماري تحقيق تشريح وتوصيف شده است.درادامه روش گردآوري دادهها وابزارمورد استفاده تشريح شده است كه دراين خصوص ازروش مصاحبه براي شناسايي معيارها وشاخصهاي اصلي ارزيابي تكنولوژيهاي كليدي و پرسشنامه جهت جمعآوري دادهها ازخبرگان براي وزن دهي تكنولوژيها استفاده شده است. لازم به ذكراست جهت لحاظ كردن شرايط واقعي وايجاد انعطاف پذيري بيشتردرمدل ،جمعآوري دادهها با روي
كرد فازي انجام شده است كه براين اساس با بهرهگيري ازتكنيك TOPSIS فازي تكنولوژيها اولويتبندي شده است. Topsis روشي Subjective-Objective است يعني هم ميتوان ازدادههاي كيفي استفاده كرد و هم دادههاي كمي. لذا عمده تحقيقايت كه دراين زمينه انجام ميشود با استفاده ازاين دوروش است كه بخاطرمرز مشترك بين آنهاست.
3-2-آشنايي با گروه صنعتي ايران خودرو
كارخانجات صنعتي ايران ناسيونال در12 مهرماه 1341 با سرماي
هاي درحدود يكصد ميليون ريال باهدف مونتاژوتوليد انواع خودروهاي سواري وعمومي توسط برادران خيامي تاسيس شد.از28 اسفند 1342 توليد انواع كاميون واتوبوس دراين كارخانه آغازشده وبه سرعت توانست سهم عمدهاي ازبازار داخل را بدست آورد.براس
اس پروانه مورخه 25/12/1343 وزارت علوم اقتصاد اين شركت مجوز يافت خودروسواري توليد نمايد بنابراين درسال 1345 قراردادي بين اين شركت وشركت تالبوت انگليس جهت مونتاژ وتوليد خو
درو پيكان منعقد شد وبه طوررسمي با وارد شدن قطعات ازتالبوت كه تحت پوشش كرايسلر امريكا بود مونتاژ خودرو درايران آغاز گرديد.درارديبهشت 1346 تاسيسات اتومبيل سازي پيكان با ظرفيت 60 هزاردستگاه درسال گشايش يافت و بعدها اين ظرفيت به تدريج به 120 هزار دستگاه درسال توسعه پيدا كرد.درسال1348 با بهره برداري ازخط توليد جديد اتوبوس سازي ،توليد اتوبوسهاي مرسدس بنز302 با ظرفيت 6 دستگاه درروز آغازشد درسال 54-1353 خط توليد وانت درسالن 309 وبا ظرفيت 56دستگاه درروز نيز مورد بهره برداري قرارگرفت به منظور تامين قسمتي ازقطعات اساسي خودروهاي توليدي كارخانجات صنعتي ايران ناسيونال به طورمستقيم وغيرمستقيم درايجاد واحدهاي صنعتي وتوليدي نقش داشت وتوليد بسياري ازقطعات را دركارخانه داخلي وبه كمك كشورهاي خارج پي گرفت بعدازپيروزي انقلاب اسلامي نام اين شركت ازايران ناسيونال به ايران خودرو تغيير داده شد درسالهاي بعد ازانقلاب به دليل كمبود ارز وعدم تخصيص آن به كارخانجات خودروسازي ونيز به سبب پيروي ازسياست توليد خودروهاي عمومي به جاي خودروهاي شخصي كاهش شديدي درميزان توليدات پديد آمد.روند مو
نتاژ درايران خودرو به همين ترتيب تا سال 1364 ادامه يافت درسال 64 خط توليد پيكان تالبوت درانگلستان متوقف شد با توجه به اين وضعيت توليد پيكان از70 هزار دستگاه درسال 1363 به 3587 دستگاه درسال 1368 رسيد وعملا خط توليد پيكان درايران خودرو متوقف شد با توقف خط توليد پيكان كه درنتيجه توقف خط شركت تالبوت به دليل ادغام آن درپژو صورت پذيرفت اين خط توسط شركت ايران خودرو خريداري شده ودرسال 1368 وارد ايران وبين توليد كنندگان بسياري تقسيم شد بازسازي
وراه اندازي مجدد اين خطوط به دليل توقف ساخت قطعات درخطوط تالبوت ازسال 68 تا 70 به طول انجاميد.درآن زمان ايران خودرو با خط توليد دست دوم متسهلك شدهاي روبرو بود كه كاستيهاي زيادي داشت.عليرغم اينكه ساخت قطعاتي كه ديگرقالبهاي آن وجود نداشت ميسرنبود درسال 1368تصميم به ساخت 50 هزاردستگاه پل قلمداد كرد اين شركت قطعات اصلي را از پژو خريداري نموده ونيروي محركه پژو504 را بروي پيكان قرارداد.اين امرباعث شد كه درطول 4 سال (از68 الي 72)به طورموقت ارز زيادي براي پيكان صرف شد وسرانجام درسال 1372 شركت موفق شد به تدريج توليد پيكان را آغازنمايد وبه مرور وبا افزايش درصد ساخت داخل پيكان وكاهش ميزان ارزبري ،ميزان توليد اين خودرو افزايش يا فت .ازسال 1369 طي انعقاد قراردادي ميان ايراتن خودرو وپژو فرانسه تولدي پژو 405 درمدلهاي GL وGLX واستيشن آغازگرديد.درسال 1376 با توقف توليد پژو GL با استفاده ازبدنه اين خودرو واعمال تغييراتي درقواي محركه پيكان خودروRD توليد وبه بازار عرضه شد درسال 1378 با ايجاد تغييراتي دربدنه 405 خودرو جديدي به نام پژو پارس تولدي شده كه همزمان با ورود تكنولوژي سيستمها انژكتوري درمحصولات ايران خودرو بوددرسال 1380 توليد پژو 206 كه ازموفق ترين توليدات شركت پژو بوده وازتكنولوژي روزدنيا برخورداراست درشركت ايران خودرو آغاز وبا كيفيت بالايي به بازارعرضه شد به نحوي كه شركت پژو كيفيت توليد اين خودرو رامطابق با كيفيت نوع فرانسوي آن قلمداد كرده است درهمين ايام با كوشش متخصصان داخلي ومركزتحقيقات شركت ايران خودرو توليد خو
درو ملي با نام سمند وبه عنوان برند ملي دراين شركت آغاز وبه بازارعرضه شد كه اين مساله به عنوان نقطه عطفي دركارنامه اين شركت وتاريخ خودروسازي كشورمحسوب ميشود درحال حاضرنيز توليد خودرو پژو206 صندوقداربا علامت تجاريSD ،توليد خودرو سوزوكي،وبرنامه توليد براي خودروهاي لوگان وچري دامنه وتنوع توليد محصولات ايران خودرو روز به روز بيشترمي شود و مرزتوليد اين شركت ازمرز توليد 600 هزاردستگاه درسال فراترخواهد رفت .
3-2-1-چشم انداز ايران خودرو
بزرگ ترين و موفق ترين شرکت ايراني با قابليتهاي رقابتي کلاس جهاني در توليد و تامين وسايل نقليه (با اولويت و محوريت خودرو).
3-2-2-رسالت وجودي ايران خودرو
ايجاد سازماني مبتني بر فطرت انساني با موقعيت رهبري صنعت در کشور با کيفيت کلاس جهاني در راستاي تحقق سودآوري بلند مدت در فعاليتهاي صنعتي تجاري و خدماتي و رهبري بازار کشور در بخش وسايل حمل و نقل از طريق "رقابت" و "کسب رضايت مشتري".
3-2-3-بخشي از ساختار سازماني گروه صنعتي ايران خودرو
هيات مديره
مديريت عامل
قائم مقامي توسعه ي کسب و کار
- معاونت مهندسي سازمان و سيستم ها
- معاونت استراتژي و برنامه ريزي
- سرپرست فعاليتهاي مربوط به برنامه ريزي تلفيقي
قائم مقامي حفظ و توسعه ي بازار
قائم مقامي محصول و کيفيت
قائم مقامي توليد
- معاونت سيستم جامع توليد
- معاونت توليد خودروي سواري
- مديريت بدنه سازي 1
- مديريت برنامه ريزي منابع و هماهنگي توليد
- مديريت رنگ 1
- مديريت مونتاژ 1و3
- مديريت رنگ 2و3
- مديريت مونتاژ 2و4
- مديريت بدنه سازي 2
- مديريت بدنه سازي 5
- مديريت کيفيت مرکزي معاونت سواري
- معاونت توليد نيرو محرکه
- معاونت توليد خودروي تندر
- مديريت برش و پرس
قائم مقامي مالي و اقتصادي
ساير مديريت ها
مديريت ارتباط و امور بين الملل
مديريت حراست
3-3- روش تحقيق و جامعه آماري
تحقيق حاضر به لحاظ نوع كاربرد واز نظر روش از نوع توصيفي ميباشد كه هدف آن شناسايي و اولويتبندي تكنولوژيهاي كليدي سازمان به منظور بالا بردن سطح توانايي رقابتي در ايران خودرو ميباشد. جامعه آماري اين تحقيق خبرگان شاغل در بخشهاي مهندسي توليد، خدمات و مهندسي نگهداري و تعميرات ميباشند كه ويژگيهاي زير را دارا ميباشند:
1_ حد اقل تحصيلات تكنسين فني
2- حداقل سابقه كار 3 سال مرتبط با تجهيزات مربوطه
3- گزراندن حداقل يك دوره آموزش لقب و راه اندازي تجهيزات
كه اسامي آنها در زير آمده است
مدرك تحصيلي نام خبرگان
كارشناس الكترونيك دانش پرور
كارشناس ارشد مكانيك مير شمسي
كارشناس ارشد مكانيك رحيم پور
كارشناس ارشد مكانيك عبد الرحيم خان
كارشناس مكانيك معمار
كارشناس مكانيك عزيز فر
كارشناس الكترونيك همتي
كارشناس مكانيك گودرز ناصري
كارداني مكانيك رجايي
كارشناس ارشد الكترونيك مقتدايي
كارشناس الكترونيك بهرامي
كارشناس الكترونيك گرشاسبي
كارشناس مكانيك احساني
كارشناس الكترونيك شكيبايي
كارداني مكانيك ميرزايي
كارشناس مكانيك عليزاده
كارشناس ارشد الكترونيك رضايي
كارداني مكانيك تراب احمدي
كارشناس الكترونيك شاهدي
كارداني مكانيك هومن احمدي
كارداني مكانيك خاكي
كارشناس الكترونيك جعفريان
كارشناس مكانيك پور بشيري
3-4-روش گردآوري داده ها
در مرحله اول با مطالعات كتابخانه اي، جستجو در سايتهاي معتبر علمي و يررسي متون علمي موجود ادبيات تحقيق گردآوري ميشود.سپس با توجه به ادبيات تحقيق و بررسي وضعيت فعلي خطوط مونتاژ و مصاحبه با خبرگان اين كار انجام گرفت. در مرحله بعد پرسشنامهها به جامعه خبرگان ارسال ميگردد تا دادههاي لازم جهت اولويتبندي جمعآوري شود.
3-5- ابزارهاي گردآوري داده ها
ورودي و دادهها در اين تحقيق به روش ذيل جمعآوري شد:
براي وزن دهي به تكنولوژيهاي موجودبا
استفاده از معيارها شناسايي شده با طراحي پرسشنامهاي ،به صورت حضوري با خبرگان مصاحبه شد و نظرات جمعآوري گشت كه نمونه پرسشنامه در ضميمه آمده است.
تكنولوژيهاي شناسايي شده در سالنهاي مونتاژ به صورت زير ميباشد:
1- فيلينگ (Filling)
2- ابزار (Tools)
3- كانواير) conveyers)
4- رباتها (Robots)
5- ابزارهاي تست (Test Tools)
فيلينگ(Filling):
تجهيزاتي هستند براي تست و تزريق مايعات در داخل مدارهاي مربوطه خود كه اين تجهيزات عبارتند از:
1- كليه ليك تستها ( مدار ترمز، گاز كولر ...)
2- دستگاه شارژ كولر
3- دستگاه شارژ روغن ترمز
4- شارژ روغن هيدروليك گيزبكس و فرمان
5- پمپ بنزين
اين تجهيزات تاثير مستقيم بر كيفيت محصول داشته و از نظر سهم هزينهاي در محصول مقدار باالايي را به خود اختصاص ميدهد.
كانواير) conveyers):
اين گروه از تكنولوژيها براي حمل و نقل مواد و موقعيت دهي محصول در مكان مشخصي استفاده ميشود.در اين تحقيق كانوايرها شامل:
1- كانوايرهاي پاور اند فري
2- اسلت كانواير
3- بلت كانواير
4- گاري ها
5- ماني پليتور ها
6- سيزر ها
7- بالابرنده ها(جكها و جرثقيل ها)
در اين تحقيق فقط بحث حمل و نقل را م
ورد بررسي قرار ميدهيم و به عنوان يك گروه تكنولوژي پشتيبان از آن استفاده ميكنيم. به اين معني كه اين گروه از تكنولوژي كاري روي محصول انجام نميدهند بلكه محصول را براي انجام كاري آماده ميكنند.
ابزار(Tools):
اين گروه به دو دسته زير تقسيم ميشوند:
1- ابزار بادي(پنوماتيك)
2- ابزار برقي
ابزارهاي بادي از نظر تنوع داراي تنوع پايين ميباشند و در سطح بسيار گسترده مورد استفاده قرار ميگيرند.به نحوي كه براي بستن هر
پيچ و مهرهاي ابزاري خاص با گشتاوري مشخص شده استفاده ميگردد.
ابزارهاي برقي جزء ابزارهاي استاندارد ميباشند كه استفاده از آنها در برخي از ايستگاههاي مونتاژ الزامي است مثلا در ايستگاه نصب پولوس خودرو بستن پيچهاي مربوطه به وسيله ابزارهاي بسيار پيشرفته انجام ميشود.
رباتها (Robots):
در سالن مونتاژ فقط براي چسب زني دور شيشه از سيستم رباتيك استفاده ميشود به دليل اينكه در سالنهاي تزيينات براي انجام امور مونتاژ خودرو به مهارت انسلني نياز است استفاده از ربات محدود ميباشد.
دستگاههاي تست الكترونيك(Test Tools):
اين گروه بيشتر در سالنهاي تكميل كاري استفاده ميگردد و براي عيب يابي سيستمهاي الكترونيكي و زواياي چرخها و ... استفاده ميشود.اين تجهيزات شامل دستگاههاي دياگ، co، رول تست، درام تست و كانتيو تست ميباشد.
3-6-شناسايي معيارهاي ارزيابي
شناسايي و استخراج ليست اوليه ي از معيار ها
مصاحبه با متخصصان
مطالعه پروژههاي موجود
تعديل و اصلاح ليست اوليه ي معيار ها
تهيه ي ليست نهايي معيارها براي ارزيابي
تصميمگيري در مورد نحوه اندازهگيري معيارها
3-7-معيارهاي ارزيابي
براي ارزيابي تكنولوژيهاي شناسايي شده ما نياز به معيار داشتيم براي اين منظور اقدام به شناسايي معيارهاي ارزيابي تكنولوژي نموديم كه شامل 66 معيار شد كه ما اين معيارها را در 6 گروه كلي دستهبندي كرديم كه عبارتند از:
1- تكنولوژيك
2- فني
3- مالي
4- تجاري
5- سازماني
6- محيط زيستي
تكنولوژيك
اين معيارشامل 16 مورد است
شماره تكنولوژيك
1 استفاده پس از اتمام عمر تكنولوژي
2 امكان بازسازي مجدد تكنولوژي
3 اثر بالقوهاي تكنولوژي بر حيات آينده صنعت
4 تاثير تكنولوژي بر خوداتكايي صنعت
5 تاثير تكنولوژي بر گسترش كارآفريني در صنعت يا كشور
6 چرخه عمر تكنولوژي
7 امكان كپي برداري از تكنولوژي
8 زمان مورد نياز براي انتقال تكنولوژي
9 ميزان توانايي سازمان در جذب تكنولوژي
10 ميزان هماهنگي تكنولوژي با تحولات تكنولوژي در صنعت خودرو
11 جذب اجزاي تكنولوژي
12 ميزان هدايت و هماهنگي فعاليتهاي علمي و تكنولوژيكي با ورود تكنولوژي
13 پيچيدگي تكنولوژي
14 مشكلات در حمل و نقل تكنولوژي
15 ميزان هماهنگي انتقال و توسعه ت
كنولوژي با راهبرد توسعه صنعت كشور
16 ميزان قابليت انعطاف پذيري تكنولوژي با پيشرفتهاي محتمل آتي
فني
اين معيارشامل 14 مورد است.
شماره فني
1 سازگاري تكنولوژي با نيازمنديهاي عملياتي
2 سادگي عمليات و نگهداري مربوط به تكنول
وژي
3 تبديل موادبه خروجي قابل استفاده توسط تكنولوژي
4 مصرف منابع براي هر واحد خروجي توسط تكنولوژي
5 خدمات پس از فروش تكنولوژي
6 نيازمنديهاي تعميراتي تكنولوژي
7 تاثير تكنولوژي بر بهبود كيفيت محصولات توليدي
8 ميزان پاسخگوي به نياز واحدهاي بعدي خط توليد
9 تاثيربر افزايش كارايي توليد
10 سادگي وايمني تكنولوژي
11 زيرساخت تجهيزاتي
12 قابليت انعطاف تكنولوژير مقابل تغييرات محصول فرايند و ماشين آلات
13 ميزان انطباق تكنولوژي با خط توليد
14 ميزان قابليت به روزآوري تكنولوژي
مالي
اين معيارشامل 14 مورد است.
شماره مالي
1 زمان رسيدن به بهره برداري
2 ميزان متعلقات تكنولوژي
3 ميزان هزينه جذب سخت افزار
4 ميزان هزينه جذب نرم افزار
5 ميزان هزينه جذب انسان افزار
6 ميزان هزينه جذب سازمان افزار
7 قيمت تكنولوژي
8 هزينه سرمايهگذاري جهت توسعه و بومي سازي تكنولوژي
9 هزينه عمليتاي (نصب و راه اندازي) تكنولوژي
10 هزينه تعمير ونگهداري تكنولوژي
11 هزينه حمل و نقل تكنولوژي
12 ميزان بازگشت سرمايه تكنولوژي
13 ايجاد شرايط هزينهاي مناسب
14 هزينه آموزش كاربران تكنولوژي
تجاري
اين معيار شامل 4 مورد است.
شماره تجاري
1 كشش بازار تكنولوژي
2 نتيجه بخش بودن فرايند انتخاب از لحاظ تجاري
3 تاثير در افزايش رقابت جهاني
4 دسترسي به بازار و توان تامين اين تكنولوژي
سازماني
اين معيارشامل 11 مورد است.
شماره سازماني
1 وضعيت زير ساخت انساني در رابطه با اين تكنولوژي
2 وضعيت زير ساخت سازماني در رابطه با اين تكنولوژي
3 تاثير در بهبود روابط انساني در محيط كار و ايجاد قابليت مشاركت كاركنان
4 ايجاد انگيزههاي كاري و بروز خلاقيتها و نوآوري ها
5 تناسب تكنولوژي با ساختار سازماني شركت
6 هماهنگي تكنولوژي با زير ساخت قانوني
7 زير ساخت اطلاعاتي در مورد اين تكنولوژي
8 زير ساخت سياستگذاري اين تكنولوژي
9 استفاده از منابع، دانش و انرژي داخلي
10 فرصتهاي يادگيري تكنولوژي
11 سيستم سياسي و دولتي
زيست محيطي
اين معيارشامل 6 مورد است.
شماره زيست محيطي
1 دفع ضايعات
2 بحث انرژي و ملاحظات انتشار گازهاي آلوده
3 تاثيرات خطرناك انتهاي عمر تكنولوژي
4 اثر اين تكنولوژي در ميزان آلودگي محيط زيست
5 اثر اين تكنولوژي در ميزان آلودگي آب وهوا
6 اثر اين تكنولوژي در ميزان آلودگي صوتي
3-8-روش تجزيه تحليل داده ها
روش تجزيه تحليل دادهها با تاپسيس فازي بوده كه قبلا بيان گرديد و حالا به صورت خلاصه بيان شده است.
1) تشكيل ماتريس نرمال تصميم گيري
2) تشكيل ماتريس بي مقياس (nd)