بخشی از مقاله
چکیده :
هدف محوری این مقاله شناسایی ورتبه بندی ریسکهای بانکی - ریسک عملیاتی-ریسک اعتباری-ریسک نقدینگی-ریسک بازار - بااستفاده از مدل TOPSISفازی در چهارچوب فعالیت های بانکی می باشد. این تحقیق بر اساس روش تحلیلی -کاربردی انجام شده است.
در این راستا یافته های پژوهش از طریق پرسشنامه ماتریسی میان مدیران بانکها واقتصاددانان و افراد نخبه بازار در مورد میزان اهمیت هر کدام از شاخص ها جمع آوری شده است.لذا جامعه آماری16 نفر ازمدیران شعب بانک های - ملت -سپه-کشاورزی-صادرات - و15نفر ازکارشناسان اقتصادی در دو استان کردستان و آذر بایجان غربی در سال 1394 می باشد. نتایج پژوهش نشان داده است که دربین4 معیار ریسک بانکی از دید مدیران بانک ها ونخبگان اقتصادی، ریسک اعتباری در بالا ترین اولویت وریسک بازار در کمترین اولویت قرار دارد وبه آن کمتر توجه می شود.
-1 مقدمه:
به دلیل ماهیت پیش رونده بازار های مالی در دنیا این بازارها نیازمند تدوین چهار چوب های جدید بوده که راهگشا وانتظام آور باشند.به علاوه رعایت استانداردها مستلزم تحلیل های مالی مناسب بوده است وتحلیل های مالی صحیح نیز به وسیله شناخت کامل بانکها از محیط تجاری خود حاصل می شود. استقرار نظام رتبه بندی ریسک ها باتوجه به حجم انبوه مطالبات معوق بانک ها یکی ازمهمترین ابزارهای کنترل ریسک در بانکها وموسسات مالی است .عدم شناخت مناسب ازمحیط اقتصادی ریسکهای متعددی را برای بانکها ایجاد می کند.
بنابراین با توجه به اینکه پژوهش حاضر مقوله اولویتبندی بانکها براساس شاخصهای ریسک را مورد بررسی قرار میدهد، در بخش اول مبانی نظری، به تعریف و بررسی مفاهیم مربوط به ریسک ومولفه ها فرعی آن پرداخته، بدین ترتیب که ابتدا باید بدانیم که ریسک در صنعت بانکداری به چه معنا میباشد و برای اینکه به تعریف دقیقتری از این مقوله دست یابیم بااستفاده از روش AHPابتدا میزان اهمیت شاخص ها را ارزیابی کرده سپس با استفاده از روشTOPSISفازی بانک های مورد نظر را باتوجه به ریسک های موجود رتبه بندی میکنیم .
1-1بیان مسئله:
باتوجه به مطالب ذکر شده این پژوهش به منظور پاسخگویی به سوالات زیر طرح ریزی شده است:
1. مهم ترین شاخص ها در ارتباط با اهمیت ریسک های بانکی کدامند؟
2. از دیدگاه مدیران بانکها وکارشناسان واقتصاددانان آیا شاخص های مورد مطالعه از اهمیت یکسانی برخوردارند؟
به عبارت دیگر تحقیق حاضربا هدف شناسایی وبهینه سازی ریسک های موجود در صنعت بانکداری و تاکید بر سطوح مختلف آن انجام گرفته است.با توجه به ماهیت مسئله ولزوم توجه به توامان به داده های تجربی و قضاوتی در این پژوهش مبنای کار براساس مدل فرایند سلسه مراتبی - - AHPو تاپسیس قرار داده شده است. در مدل AHPازیک ساختار جهت سازمان دهی وارزیابی اهمیت معیارهای مختلف وتشخیص اولویت متغیرها استفاده می شود ودر این راستا قضاوت های افراد مختلف را ترکیب می نماید.
-2 ادبیات نظری پژوهش:
1-2 تعریف ریسک1 و انواع آن:
اگر به انسانها به گونهای از موجودات نگاه کرد که در پی اداره زندگی خود هستند، باید به ریسک به عنوان یک عامل اجتناب ناپذیر در زندگی توجه نمود. چنانچه به زمانهای پیشین بازگشت، یعنی زمانی که اولین علائم هوش و زکاوت در انسان پدید آمد، فرایند تجزیه و تحلیل و اندازهگیری ریسک به عنوان جزء قابل توجه که هم انسانها و هم سازمانها، در تصمیم گیریهایشان دخالت میدادند، پذیرفته میگردد. هر چه فرهنگ افراد قویتر و غنیتر میشود، تقاضا برای حذف ریسکهای متفاوت و متنوع بیشتر و بیشتر میشود. با این همه، حتی اگر بیشتر ریسکهای متفاوت را شناسایی کرد و قوانین و مقرراتی برای کنترل و حداقل کردن آن تدوین شود، همیشه در بستر تاریخ یک روند و تمایلی برای ایجاد ریسک وجود دارد
در کوتاهترین تعریف، درجه عدم اطمینان به نتایج آتی است و هر چه این درجه عدم اطمینان بیشتر باشد به منزله ریسک بیشتر است. به طور کلّی عدم اطمینان مضمون ریسک را تشکیل میدهد و عبارت از تردیدی است که شخص در ارتباط با وقوع یک نتیجه ممکن از میان نتایج ممکن دارد. اگر تخمین ما از نتایج آتی با یقین همراه بوده و از حتمیت وقوع یا عدم وقوع آنها مطمئن باشیم، عدم اطمینانی نیز بر ما مسؤل نمیگردد، در نتیجه در هر یک از دو حالت،به علّت معلوم بودن آینده اصولاً ریسکی نیز وجود ندارد. ملاحظه میشود که مفاهیم ریسک و عدم اطمینان کاملا با یکدیگر در آمیخته و تفکیک ناپذیر به نظر میرسند. پارهای از مؤلفین ریسک و عدم اطمینان را مترادف با یکدیگر دانسته و نهایتاً ریسک را عدم اطمینان ذهنی دانستهاند که نسبت به وقوع حوادث وجود دارد. چنین عدم اطمینانی ناشی از ذهنیت فرد بوده و مشخصه آن تردید و یا ناآگاهی نسبت به نتایج حاصل از امری است
گالیتز2 ریسک را هرگونه نوسانات در هرگونه عایدی می داند. گلیب3 ریسک را چنین تعریف مینماید: هر پدیدهای که بتواند نتیجه حاصل از آنچه سرمایهگذار انتظار دارد را منحرف سازد، ریسک نامیده میشود.
هیوب4 ریسک را احتمال کاهش درآمد یا از دست دادن سرمایه تعریف میکند.
فرهنگ وبستر5، ریسک را " در معرض خطر قرار گرفتن" تعریف کرده است.
فرهنگ لغات سرمایهگذاری6، نیز ریسک را زیان بالقوه سرمایهگذاری که قابل محاسبه است، میداند
در فرهنگ مدیریت راهنما، در تعریف ریسک آمده است:" ریسک عبارت است از هر چیزی که حال یا آینده دارایی یا توان کسب درآمد شرکت، مؤسسه یا سازمانی را تهدید میکند."
»نیکلز« مفهوم ریسک را از ابعاد مختلف مدنظر قرار داده و آن را از نظر مفهومی به دو دسته تقسیم میکند. وی معتقد است واژه ریسک به احتمال ضرر، درجه احتمال ضرر، و میزان احتمال ضرر اشاره دارد. در این راستا ریسک احتمال خطر هم احتمال سود و هم احتمال زیان را در برمیگیرد. در حالی که ریسکخالص صرفاً احتمال زیان را در برمیگیرد و شامل احتمال سود نمیشود، مانند احتمال وقوع آتش
ریسک در سطح یک سازمان عبارت است از بروز هر گونه پیشامد و واقعهای که به صورت بالقوه از طریق اعمال و ایجاد محدودیت بر ظرفیت و فعالیتهای سازمان، امکان تحقق اهداف سازمان را متزلزل میکند
مارکویتز7 دانشمند آمریکایی، اولین کسی بود که مقوله ریسک را مّیک کرد. وی اعلام داشت که تصمیمهای مالی باید براساس ریسک بازده انجام شود. یعنی در یک سطح مشخص بازده، کمترین ریسک و در یک سطح مشخص ریسک، بیشترین بازده را نصیب سرمایهگذار میکنند
از دیدگاه بانک: ریسک عبارت است از هرگونه انحراف منفی محتمل از درآمدهای مورد انتظار آتی.
ریسک در موقعیتهایی بروز می یابد که شرایط زیر مهیا باشد:
▪ عمل یا فعالیت انجام شده بیش از یک نتیجه محتمل به بار آورد؛
▪ تا زمان حصول و ملموس شدن نتایج مشخص نیست کدامیک حاصل خواهد شد؛
▪ حداقل یکی از نتایج ممکن الوقوع می تواند پیامدهای نامطلوبی را به همراه داشته باشد.
تعریف داروفی از ریسک شامل دو جنبه اصلی از ریسک است:
▪ مقدار زیان می بایست ممکن باشد؛
▪ عدم اطمینان در رابطه با آن زیان نیز میبایست وجود داشته باشد.
در اکثر تعاریفی که از ریسک شده است به صورت روشن به دو جنبه آن، یعنی زیان و عدم اطمینان اشاره شده است. ولی سومین جنبه آن یعنی انتخاب، معمولاً به صورت ضمنی مورد اشاره قرار میگیرد که منظور از انتخاب، چگونگی توجه نمودن به آن است. این سه شرط، پایههای اساسی ریسک و مبنایی برای بررسی عمیقتر آن هستند.
لذا، با توجه به مجموعه تعاریف فوق، میتوان ریسک را به صورت زیر تعریف کرد:
ریسک عبارت است از احتمال تغییر در مزایا و منافع پیشبینی شده برای یک تصمیم، یک واقعه و یا یک حالت در آینده". منظور از احتمال این است که اطمینانی به تغییرات نیست. در صورتی که اطمینان کافی نسبت به تغییرات وجود داشت، تغییرات مطمئن در چارچوب منافع و مزایای پیشبینی شده پوشش پیدا میکرد در حالی که عدم امکان پیشبینی ناشی از احتمالی بودن تغییرات، آن را به ریسک حاکم بر منافع و مزایا تبدیل کرده است. تغییر اشاره به هرگونه کاهش یا افزایش در منافع دارد.
به این معنا که صرفاً تغییرات نامطلوب نیست که در چارچوب ریسک پوشش پیدا میکند. بلکه تغییرات مطلوب نیز در این معنا در چارچوب ریسک قرار دارد. تصمیم، واقعه یا حالت اشاره به ارادی و غیرارادی بودن شرایطی دارد که ریسک بر آن حاکم میشود. ممکن است تصمیمی به صورت ارادی گرفته شود، مزایا و منافع آن ارزیابی شود، و بر مزایا و منافع آن ریسک خاصی حاکم باشد. از طرف دیگر ممکن است واقعه یا حالتی در آینده به صورت غیر ارادی پیش آید و پیشبینیهای مزایا و منافع آن تحت لوای احتمال تغییر قرار گیرد.
2-2 انواع ریسک و مدیریت آن - در صنعت بانکداری - :.
مهمترین انواع ریسک نیز عبارتند از ریسک اعتباری9، ریسک بازار 10 ، ریسک نقدینگی 11و ریسک ملّیعاتی12 که ذیلا بهطور اجمال مورد بحث قرار میگیرند.
1-2-2ریسک اعتباری:
احتمال عدم برگشت اصل و فرع تسهیلات اعطا شده را ریسک اعتباری مینامند، که معمولاً بهعلّت تنزل وضعیت مالی و یا ورشکستگی دریافت کننده تسهیلات، روی میدهد. ریسک اعتباری در شرایط حاضر نیز - همانند گذشته - عمدهترین سهم را در ناکامی و ورشکستگی بانکها برعهده دارد. بدین ترتیب، نظارت و کنترل بر این ریسک از میّتاه بسیار ویژهای برخوردار میباشد.
مدیریت و کنترل ریسک اعتباری توجه به موارد زیر ضروری است:
▪ تدوین مقررات و دستورالعملهای لازم به منظور سامان بخشی به فرایند اعطای تسهیلات.
▪ شناخت هرچه کاملتر متقاضی تسهیلات، بررسی وضعیت اعتباریاش در شبکه بانکی و تعیین درجه اعتباری آن.
▪ تجزیه و تحلیل پروژهها به صورتی مطلوب و تصویب آنها در کمیته اعتباری.
بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران نیز چند سالی است که در چارچوب "پروژه تجدید ساختار بخش نظارت" اقداماتی را با همکاری سازمانهای بینالمللی آغاز نموده تا شیوه نظارت را از"نظارت تطبیقی" به نظارت مبتنی بر ریسک تغییر دهد.
2-2-2 ریسک بازار:
خطا در پیشبینی نرخهای مختلف در بازار، از قبیل نرخ تورم، بهره و ارز را ریسک بازار مینامند. مدیریت ریسک بازار از طریق ابزارهای مشتقه مالی - معاملات آتی13 ، سلف و سوآپ - تا حدودی قابل انجام است.
3-2-2 ریسک نقدینگی:
احتمال عدم توانایی بانک برای اعطای تسهیلات و یا پرداخت به موقع دیون - سپردهها - را ریسک نقدینگی مینامند. اشاره میشود که عدم هماهنگی بین سررسید پرداختها - سپردهها - و دریافتها - تسهیلات - موجب بروز ریسک نقدینگی میشود که آن را ریسک واسطهگری نیز مینامند.
مدیریت و کنترل ریسک نقدینگی از طریق زیر امکانپذیر است:
▪ سرمایهگذاری در اوراق بهادار با قابلیت فروش سریع
▪ هماهنگ نمودن سررسید منابع کوتاه مدت، میان مدت و بلندمدت
▪ بلندمدت با سررسید منابع کوتاه مدت، میان مدت و بلندمدت.
▪ انعقاد قرارداد با نهادهای مالی دیگر برای دریافت خطوط اعتباری - بانک و اقتصاد،. - 1385
4-2-2 ریسک ملّیعاتی:
احتمال ایجاد مشکل در ملّیعات وفعّالیتهای بانک - مانند ایجاد نقص در سیستمهای کامپیوتری، سوءاستفاده و تقلب در اسناد بانکی، سرقت و اختلاس، اختلال در تسویه حسابها، خطاهای عمدی و غیر عمدی انسانی - را ریسک ملّیعاتی مینامن
از راههای زیر میتوان ریسک ملّیعاتی را مدیریت و کنترل نمود:
▪ ارتقای سیستمهای کامپیوتری و کنترل و نظارت مستمر بر آنها
▪ ارتقای سیستم کنترل داخلی
▪ آموزش کارکنان.
▪ به کارگیری تخصصهای لازم متناسب با پیچیدگی امور بانکی. لازم به اشاره است که در حال حاضر، محاسبه و برآورد دقیق یک پیشرفته برای سنجش ریسک ملّیعاتی در دستور کار کمیته بال قرار دارد.
مدیریت ریسک: فرایند مستند سازی تصمیمات نهایی اتخاذ شده وشناسایی وبکارگیری معیارهایی است که می توان از آن ها جهت رساندن ریسک تا سطح قابل قبولی استفاده کرد.
-3 پیشینه پژوهش:
1-3سوابق و تحقیقات انجام شده داخلی:
-1 صارمی و جمالی - - 1382، کاربرد تصمیمگیری چند شاخصه فازی برای انتخاب شیوه مناسب سرمایهگذاری خارجی در بخش بالادستی صنعت نفت ایران را بررسی نمودند. در این تحقیق، نخست یک مدل تصمیمگیری چند شاخصه فازی بر اساس تئوری مجموعه فازی، فنون تصمیمگیری گروهی و تجزیهوتحلیل ساختار سلسله مراتبی، به منظور انتخاب مناسبترین روش سرمایهگذاری خارجی طراحی گردیده است؛ سپس، دو مفهوم کلیدی متغیرهای زبانی و اعداد فازی برای نشان دادن قضاوتهای ذهنی تصمیمگیران در رابطه با معیارها و گزینههای تصمیم در مقابل هر یک از معیارها به همراه عملگر میانگین فازی برای تجمیع نظرات خبرگان مورد بحث قرار گرفتهاند. در ادامه، پس از بحث پیرامون روشهای سرمایهگذاری خارجی و چگونگی انتخاب معیارهای تصمیم برای مسئله، مدل تصمیم گیری فازی برای انتخاب مناسبترین روش سرمایه گذاری خارجی برای بخش بالادستی صنعت نفت ایران، به عنوان یک مطالعه موردی به کار گرفته شده است.
-2 ابوالحسنی - 1388 - ، در تحقیقی با عنوان" اولویت بندی مصرف و تخصیص گاز طبیعی با استفاده از تکنیک TOPSIS و برنامهریزی آرمانی" بیان میکند: اولّین گام در راستای اصلاح الگوی مصرف گاز طبیعی، اولویتبندی بخشهای مختلف مصرف و تخصیص بهینه منابع محدود گاز طبیعی است. در این تحقیق، با بکارگیری تکنیکهای کاربردی تصمیمگیری چند معیاره؛ بخشهای مذکور اولویتبندی و منابع محدود گاز طبیعی به آنها اختصاص خواهد یافت . بدین منظور؛ بخشهای مختلف مصرف و شاخصهای مطرح برای اولویتبندی بخشهای یاد شده، شناسایی و با رویکرد فازی و با استفاده از پرسشنامههای کیفی، شاخصهای مهم و وزن نسبی آنها به همراه مقدار عناصر ماتریس تصمیمگیری مشخص میشوند