بخشی از مقاله
عالي قاپو
اين قصر كه نمونه منحصر به فردي از معماري كاخهاي عهد صفوي است، در اوايل قرن يازدهم هجري به فرمان شاه عباس اول ساخته شد و شاه صفوي سفراء و شخصيت هاي عاليقدر را در اين كاخ به حضور ميپذيرفته است. اين كاخ داراي 5 طبقه است كه هر طبقه تزئينات مخصوص دارد. در زمان شاه عباس دوم به بناي اصلي افزوده شده و شاه و ميهمانانش از تالار همين عمارت، مناظر و چوگان و چراغاني و آتشبازي و نمايش هاي ميداني را تماشا مي كردند . اين قصر كه «دولتخوانه مباركه نقش جهان» و «قصر دولتخوانه» نام داشت، نمونهمنحصر به فردي از معماري كاخهاي عهد صفوي است. مينياتورهاي هنرمندانه رضاعباسي،نقاش معروف عهد شاهعباس، نقاشيهاي گل و بوته، شاخ و برگ، اشكال وحوش و طيور و گچ بري هاي زيباي آن به شكل انواع جام و صراحي در تاقها و ديوارها تعبيه شده است . گچبري هاي اتاق صوت با هدف آكوستيك طراحي و اجرا شدهاند تا نغمهها و صداها به طور طبيعي و دلنشين شنيده شوند .
عالي قاپو به دو صورت تلفظ گرديده كه براي هر كدام وجه تسميهي است. آنچه بيشتر در مورد محاورات و مكاتبات متداول مي باشد عالي قاپو است كه مركب از كلمه عالي و قاپوي تركي به معني در مي باشد يعني باب عالي و مراد اينست همان طور كه در عثماني باب عالي معمول بوده بين ايرانيان شيعه هم چنين يابي وجود داشته كه مانند باب عالي عثمانيه ا مورد احترام بوده است و از اين رو كليه كساني كه مي خواستند وارد عالي قاپو شوند بايد خم شده آستانه را بوسيده و داخل شوند و حتي شاه عباس هم هنگام دخول باين عمارت از اسب پياده مي شده است.
گذشته از اين عالي قاپو محل تحصن مقصران و گناهكاران بوده كه هر جاني و يا گناهكاري كه وارد درب عالي قاپو مي گرديد كسي نمي توانست او را از آنجا بيرون بياورد مگر به امر شاه صفوي و خلاصه عالي قاپو همان احترامي را داشت كه باب عالي در عثماني داشت. و اما عده اي كه آنرا علي قاپو و علي قاپو نوشته اند معتقدند كه هنگاميكه شاه عباس كبير درب نقره براي بارگاه حضرت اميرالمومنين عليه السلام به نجف برد و نصب كرد دري را كه در پيش آنجا نصب شده بود براي تيمن و تبرك اصفهان آورد و در عالي قاپو نصب كرد و از اين جهت آن را عالي قاپو و يا قاپي ناميده ند كه اين در منسوب به حضرت علي بن ابي طالب عليه السلام است و از اين رو مورد احترام شاه و مردم بود و حتي تا چند سال پيش هم مردم در اطراف آنجا آش ها مي پختند و نذوراتي مي كردند و بزنجير جلو در مزبور رشته هائي بعنوان دخيل مي بستند و همانطور كه گفته شد در زمان سلاطين صفويه جاي بست گناهنكاران بود.
در هر حال از هر دو نام و وجه تسميه چيزيكه استنباط مي گردد نصب اين دو رفتاري كه در مقابل آت در مي شده مربوط به يك امر سياسي بوده كه همان استقلال صفويه در مقابل عثماني ها باشد. و اما عمارت عالي قاپو بنيانش از زمان سلطنت سلاجقه است و در زمان صفويه داراي آن همه زيبائي و شكوه شده است و درب آنرا شاه عباس بزرگ از نجف اشرف آورده و از اين جهت مورد احترام سلاطين صفويه و مردم بوده است و چون اين كاخ در مقابل باب عالي عثماني ها قرار داشته فوق العاده در جهت عظمت و زيبائي آن همت مصروف داشته اند. كاخ عالي قاپو سه طبقه و هر طبقه منقسم به دو طبقه اطاق است كه در واقع شش طبقه مي شود و چون از بام طبقه آخر ميتوان تمام مناظر شهر را ديد خود بام را هم يك طبقه حساب كرده اند و مي گويند عالي قاپو هفت طبقه است ارتفاع آن 48 متر و در 28 متري داراي ايوان بزرگي است كه در ميان ستون هاي آن حوض مسي قرار دارد كه آب از آن فوران مي كرده است. گچبري و نقاشيهاي عالي اطاق ها متعدد آن هر بيننده را خيره مي كرده و اكثر گچبري ها بشكل بطري و شيشه هاي شراب است. اين كاخ در غرب ميدان شاه است كه عرصه آن 386 متر طول و 140 متر عرض است در مقابل عالي قاپو مسجد شيخ لطف الله در شرق ميدان واقع شده است. شاردن فرانسوي كه سه مرتبه باصفهان مسافرت كرده و عمارت و كاخهاي دولتي را ديده گفته است .
عالي قاپو بزرگترين كاخي است كه ممكن است در يك پايتخت وجود داشته باشد. پس مي توان گفت كه اين كاخ در زمان صفويه از بهترين كاخ ها دنيا محسوب مي شده است و از اين رو محتوي بر تمام مزايا و محاسن بوده و آنچه لازمه يك كاخ سلطنتي بوده در آن وجود داشته است.
براي اينكه وضع كاخ مزبور در پايان قرن سيزدهم هجري معلوم گردد بهتر اين است كه نظريه مورخان آن زمان را نقل كنيم. مولف نصف جهان في تعريف الاصفهان چنين گفته است: اما عمارت عالي قاپو كه دروازه بزرگ عمارات دولتي برآن است و آن مثل سردري بر آن واقع شده محل نظر مهندسان و تمام معماران ايران و غيره است و به وضعي ساخته شده كه مايه حيرت جمع گشته است. عمارت باين ارتفاع و باين قطر و باين پايه و اين استحكام كه از وقت بناي آن تاكنون كه قريب سيصد سال، است با وجود تواتر شليك توپ و تفنگ كه در آن ميدان واقع است اصلا خللي و تزلزلي در اصول و بنيان آن راه نيافته مگر بعض فروع آن از كاشيكاري و غيره كه في الجمله ريخته است. و مجملاً عمارت مذكور ارتفاعاً محتوي بر پنچ چشمه دارد كه همه آنها مشتمل بر حجرات و همه بالاي يكديگر است و محلهاي نيكو است و يك جهت آن با ديگري چشمه ها متفاوت است اين عمارت را شاه عباس بزرگ بنا و تمام نموده و دروازه از صحن نجف اشرف تيمناً و تبركاً آورده ست و بر آن نصب كرده و تا حال دروازه عمارات است و بجا است و به همين سبب آنرا عالي قاپو نام نهاده است.
سلاطين بعد از او پيش اين دروازه را عمارت خروجي بطرف ميدان طرح انداخته و ساخته اند و دو طرف آنرا هم يميناً، يساراً، دخولي و حجرات بنا كرده و بر بالاي همه آن تالاري به طرزي خوب و جهي مرغوب بنا و تمام نموده اند با ستون هاي بلند و سقف مرتفع به استحكام استوار كرده كه بيننده را حيرت افزايد و در ميان آن تالار حوضي ساخته اند كه در زمان پيش آب مينموده اند و با استحكامي است كه اصلاً رطوبتي بسقف بناي زير آن نشر نمي كرده و اين تالار محل نشيمن پادشاه براي عرض لشكر بوده و از چند حجره مياني آن عمارتن رفيع راه ورود باين تالار است و چنان استادي در ساخت و اتصال اين دو عمارت نموده اند كه كسي گمان نمي كند اينها را در دو وقت ساخته و متصل نموده اند و چون بر بالاي اين عمارت به طبقه آخري روند تمام شهر بل اطراف آن نمايان و ناظر را حالت انبساط و فرح روي بنمايد و در آن بالا هم يك مربعي محلي باز ساخته اند كه چون بر آن روند نمايندگي زياد و صفا بيشتر و كيفيت غريبتر باشد. مثل اين عمارت و غرابت و نفاست آن كه در تمام ايران بلكه بسياري از ممالك ديگر موجود نيست.
ميرزا عليخان نائيني روزنامه نويس ناصرالدين شاه قاجار در سال 1300 هجري قمري گزارشي كه راجع به تاريخ و جغرافياي ايران در دو جلد تهيه كرده كه هنوز مخطوط و تا چند سال قبل در كتابخانه وزارت دارائي بود و به طوريكه در پيش اشاره شده آنچه راجع به اصفهان نوشته عيناً با كتاب جغرافياي اصفهان ميرزا حسينخان تحويلدار كه به چاپ رسيده بعين منطق مي باشد راجع به كاخ عالي قاپو چنين نوشته است. تالار و قصر عالي قاپو تا حال به نيكوئي و عظمت و ارتفاع آن عمارتي در ايران ساخته نشده پنج طبقه قصر مزبور بانضمام كلاه فرنگي عرشه آن 34 ذرع ارتفاع دارد هر كدام از طبقاتش و مشتمل برمكان هاي ملوكانه و اطاق هاي وسيع و طاق هاي رفيع و بيوتات زمستانه و تابستانه و جلو قصر از پايه روي زمين الي محاذي سقف طبقه دوم قصر پايه و صحن تالار عظيم تالار فوقاني واقع شده چاه و منبع طبقه دوم قصر، من بعد از ظهر آن منبع حوض از مس يكپارچه است و غير از مجراي دو سوراخ تنگ تنلبه ممر و مدخلي بجهت قصر و تالار ندارد كه با چرخ و دلو بتوان آب كشيد. و ديگر درب بسيار عالي كه بدروازه دالان تحتاني قصر منصوب است از چوب زياد با دوام و قوامي است معروف به چوب كلوذه كه جوزق درختي باشد از هر چوبي هست درب اول بقعه متبر كه حضرت اميرمومنان عليه السلام است كه سلاطين هندوستان در نجف اشرف برده بودند.
وقتي شاه عباس صفوي درب نقره را برد و بجاي آن نصب نمود درب مزبور را جهت تيمن و تبرك به اصفهان آورد و به دروازه دالان قصر و تالار برقرار فرمود، الان قصر منسوب به آن درب است و درب موسوم به علي قاپو و قبله گاه خلايق است. وضع ساختمان عالي قاپو را مسترسايكس انگليسي بطور اختصار چنين توصيف كرده: در طرف مشرف ميدان شاه عالي قاپو يا عالي قاپو دروازه بزرگي قرار دارد كه آن مدخل قصر سلطنتي بوده است. اين بنا عبارت از يك طاق نماي بزرگي است كه روي آن يك تالار بزرگ بر روي ستون هاي چوبي قرار گرفته و يكي از نمونه هاي خاص معماري عصر نوروز را رعام مي دادند. شاردن ميگويد اين تالار زيباترين اين تالاري است در نوع خود كه من در تمام دنيا ديده ام و از همين عمارت بود كه شاه صفوي مسابقه هاي چوگان بازي، اسب سواري، و جنگ حيوانات وحشي، را در حضور هزاران رعاياي خود تماشا مي كردند. جابري انصاري در تاريخ اصفهان و ري اظهار نظر كرده كه اشتهار اينكه درب عالي قاپو را از نجف آورده اند براي جلب افكار عمومي و احترام بدر بار صفوي بوده است و اگر نه آوردن درب از نجف اشرف محرز نيست.
در تاريخچه ابنيه تاريخي اصفهان وضع گذشته و زمان تاليف 1335 ه.ش را تشريح كرده و چنين گفته: عالي قاپو - علي قاپو - در ميدان نقش جهان دوره تيموريان كه تبديل به ميدان شاه امروزي شده است عمارتي از زمان تيموريان باقي بود كه در زمان شاه اسماعيل صفوي تا اندازه اي آباد و سپس بحالت خرابي در آمده وقتي كه شاه عباس اول صفوي پاي تخت را به اصفهان انتقال داد ابتدا در باغ بزرگي كه در طرف طوقچي بود منزل نمود و سپس كه ميدان را مسطح و مرتب كرد عمارت قديمي را نيز براي سكونت خود و درباريان ساختمان نمود. و در دوران شاه صفي و شاه عباس دوم (1053) و شاه سلسمان و شاه سلطان حسين نيز تعميراتي از آن به عمل آمده است. سياحان و مورخين خارجي و داخلي شرح مفصلي نسبت به وضعيت و شكوه اين كاخ نوشته اند بخلاصه اينكه در آن تاريخ اين قصر از تمام قصور سلاطين زيباتر و دلرباتر و جامعتر بوده است. اين عمارت فعلاً داراي جلوخاني است كه در طرفين آن دو اطاق و از ارهاش تماماً به ارتفاع يك متر و نيم از سنگ سياه پوشيده و استوار شده و تمام بنا از آجرهاي تراش و يكنواخت ساختمان گرديده است و كسي حق نداشته سواره وارد شود. در جلو اين جلوخان از قديم زنجير دانه درشت آهني وجود داشت كه بحلقه هاي طرفين باز و بسته ميشد كه هر كس پناهنده ميشد در امان سلطان بوده است.
به فاصله چند متر در اصلي كاخ ببلندي 5 متر واقع است كه روي آنرا از فلز مطلا جدول كشي نموده اند و در طرفين دو سكوي بزرگي به ابعاد 4 در 5.2 متر از شش پارچه سنگ مرمر ظريف ساخته شده و بالاي در ورودي عبارت: انا مدينة العلم. و علي بابها بر روي كاشي زمينه زرد نوشته شده است. آستانه اين در سنگ مرمر مدوري است كه ميگويند شاه عباس هر وقت سواره مي آمد در اينجا پياده مي شد و پا روي آستانه نمي گذاشت و عبور مي كرد. درباره وجه تسميه عالي قاپو بعضي را عقيده آنست كه اين در را شاه عباس از نجف و بجاي در نقره اي كه بدانجا برده آورده و از اين جهت علي قاپو ناميده مي شود. عده ديگري گويند به جهت اينكه در بلند و عالي است بنام عالي قاپو گفته اند و يا در برابر باب العالي تركيه نام گذارده شده اين در نيز داراي زنجير مطلائي بوده كه حكم بست را داشته و الحال نيز قطعه از آن باقي است كه تا اين اواخر مردم متوسل بآن شده نذوراتي مينمودند و مانند مقابر متبركه نيز پارچه اي باين زنجير مي بستند.
بالاي در ورودي پنجره مشبك چوبي از زمان قديم باقي است. دهليز عمارت ازاره اش از سنگ هاي سياه و بالاتر تماماً از نقاشي هاي زيبا گل و بوته تزيين يافته ورودي آنرا گچ كشيده بودند كه اين اواخر كم و بيش نثاشي ها را از زير گچ بيرون آورده اند. دو دهليز ورودي و خروجي عمارت از مشرق به مغرب يا به عكس بطور عمود بر يكديگر مانند صليب ساخته شده كه در اصلي و سكوهاي سنگ مرمر طرفين واسطه بين آن دو است. در يكي از چادرهاي اين كاخ طبقات مختلفه تعمير و نقاشي كاخ را در گذشته بخوبي نشان مي دهد در روي يكي از ورقه هاي نقاشي، ديوار اين عبارت خوانده ميشود: گركند براه تو.... زانكه تقوي سر هم كرم است نا گرفتن درم بوجه حرام
بهتر از بذل كردن اميرالمومنين ...
كتبه الفقير سيد افضل مقصود علي دوراني بتاريخ جمادي الاول 1032 و مخصوصاً نامي از شاه صفي و تاريخ آن برده است. اين بنا در قديم دو راه پلكان پيچ مانند داشته كه اكنون باقي است و شاه عباس راه وسيع تري براي اياب و ذهاب خود و سفراء ساختمان نموده كه كف تمام آنها از كاشي هاي هفت رنگ عالي تزيين شده بوده است. اين راه شامل 40 پلكان و دوراه ديگر داراي 17 پله مي باشد و تا طبقه چهارم اطاق هاي متعدد و منقوش در اطراف دهليز ببالار دارد كه مختص بدرباريان بوده است. شاه عباس كبير بيشتر وقت خود را در اين قصر بسر ميب رد و پذيرائي هاي و رسمي را نيز در همين جا اختصاص داده و از بالاي تالار سان قشون و پيشك هاي سفرا و چوگان بازي و يا عمليات ورزشي پهلوانان را تماشا مي كرده. اين ايوان بطول 28 و عرض 16 و ارتفاع 12 متر و از كف ميدان تازير سقف 24 متر مي باشد كه فقط طرف غرب آن متصل بكاخ يا اطاق هاي مسكوني است ايوان داراي 18 ستون چوبي و بر روي پايه هاي سنگي منشوري شكل قرار دارد. اين ستون ها مانند ستون هاي عمارت چهلستون 16 ضلعي و 8 ضلعي و داراي نقاشي و آينه كاري بوده است
كه در دوره قاجاريه از بين رفته و در سال 1327 نيز براي تعمير و جلوگيري از نفوذ موريانه تخته هاي روكوب آن برداشته شد. در وسط اين ايوان حوض مستطيل شكلي بابعاد 4در6/5 متر است كه اطرافش از سنگ هاي مرمر و كف حوض از مس پوشيده شده و داراي سه فواره بوده است. در پاشويه اين حوض قسمتي از سنگ مرمر مشبك و براي خروج آب هاي زيادي بوده كه در ناودان مطلاي طرفين تالار رو بطرف ميدان شاه مي ريخته است منبع آب اين حوض را در دامنه كوه صفه مي دانند كه از آنجا به عمارات سلطنتي دنباله رودخانه مانند آينه خانه و هفت دست و غيره مي رسيده و سپس به اين عمارت مي آمده است. ولي از نوشتجات سياحان و غيره مخصوصاً بنا به گفته شاردن چنين معلوم ميشود كه در جنب اين كاخ نيز چاهي بوده كه بوسيله چهار گاو با دم مخصوصي آب بطبقات مختلفه مي رسيده است در بالاي اين تالار اشعاري بشرح زير موجود است كه چند فرد آن نوشته مي شود:
كلب درگاه علي فخر شهان - يا الله
حامي دين جان سلطان زمان - يا محمد
زانكه آب رحمتست خاك بهشت- يا علي مدد
دست قدرت طينت گردون سرشت - يا الله
پايه ايوان كاخش بي حساب - يا محمد
باشد آن جائي كه سرزد آفتاب - يا محمد يا علي
منتظم باشد از آن گردون ماب - يا الله
ران........ همچو........انتخاب - يا محمد
روز بادا اميرالمومنين - يا علي
شاه دين شاه زمان سلطان حسين
يا الله........... اين سليمان بن سليمان بارگاه
از اره ديوارها تماماً از نقاشي هاي بسيار زيبا و مصلا تزيين شده بود ه كه الان نيز مشاهده ميشود در قسمت هاي بالا هم تصاوير متعدد ايراني و اروپائي موجود است كه هر بيننده را مات و متحير ميسازد اين نقاشي ها در دوران هر يك از سلاطين بطرز خاصي تعمير و نقاشي شده و بعد در زير گچ مستور گرديده روي بعضي صورت هاي موجوده را در سال 1328 از طرف باستانشناسي شيشه نصب نموده اند كه از دستبرد و خرابكاري جهال محفوظ ماند ولي متاسفانه افراد مغرض و نادان از شكستن شيشه ها و خرابي صورت هاي دريغ نداشته اند. سقف اين تالار از تخته چوب هاي مثلث الشكل و با رنگهاي عالي منقش تزيين گرديده است. اتاق شاه نشين بمساحت 9*8*7 متر و طول آن شش اطاق كوچكتر و منقش گوناگون كه هر يك دلپذيرتر از ديگري است واقع شده و طول زمان و كچ كشي روي آنها كمترين تاثيري و تغييري و در نقاشي و آب و رنگ آنها نداده است. در شاه نشين اطاق از از اره ببالا همان نقاشي هاي عالي و قلم معجزآساي نقاشان با ايمان صفوي كه با استادي عليرضا و امثالهم ساخته شده بقدي زنده با روح و متناسب است كه هر قدر نگاه كني غير ممكن است كه ديده خسته و يا كسل شود. هر قسمتي از اين اطاق ها و طاقچه ها نوعي مخصوص و بقلم نقاشان ايراني و اروپايي تزيين شده است. اطراف اين ايوان در قديم نرده و طارمي هاي چوبي مشبكي داشته است.
چوب بست روي ايوان كه از الوارهاي قطور و چوب هاي عظيم با اصول معماري و هندسي كلاف كشي شده و سقف ايوان و ستون ها را استوار داشته موجب حيرت و تعجب است. در سال 1334 بنابرتصميم اداره كل باستانشناسي تعميرات لازمه سقف و طرح هاي اطراف بعمل آمده و شيرواني آهني زده شده در طبقه پنجم عمارت اطاق ها و ايوانچه هائي است كه همه از نقاشي هاي بسيار زيبا و خوش آب و رنگ نقاشي شده و چنانچه معروف است و مورخين نيز نوشته اند از اين طبقه ببالا مسكن حرامسراي شاهي بوده كه مسلط بر تالار و ايوان شاهي باشند و بتوانند عمليات و جشنها و پذيرائي هاي شاهانه را مشاهده نمايند. در طبقه ششم كه وارد شويد بر حيرت و تعجب شما افزوده مي شود زيرا اطاق هاي متعدد تو در تو و گچبري ها و نقاشي هاي حيرت انگيز مختلف را خواهيد ديد كه هر قسمتي بطرز خاصي جلوه گر است از اره و بدنه بنوعي خاص نقاشي شده و در بالا گچبري هاي زيبائي مانند جاي ظروف و يا باشكال هندسي ساخته اند. عده اي را عقيده بر آنست كه در زمان شاه عباس حبس الصوت بوده كه وقتي نوازندگان دست از نواختن مي كشدند مجدداً همان صدا و آواز بگوش مي رسيده است و در كتب و نوشتجات نيز اين اطاق ها را بسفره خانه و يا شرابخانه و يا چيني خانه ناميده اند. طبقه هفتم عمارت يا سقف بام كه بارتفاع 48 متر از روي زمين مي باشد مشرف بر تمام شهر اصفهان است و منظره بي نهايت عالي و جالب توجهي را در بيننده ايجاد مي كند و بيشتر سياحان و يا تماشاچيان آمدن به عالي قاپو را براي ديدن منظره شهر اصفهان و نقاشي هاي زيباي آن انتخاب مي نمايند.
از بالاي اين كاخ آثار تاريخي اصفهان در مشرق مانند بناهاي دوره سلجوقي و مسجد سلطاني در جنوب و طرف مغرب كوه آتشكاه و مدرسه سلطاني و ساير بناهاي زيباي اصفهان را ميتوان بخوبي مشاهده و عكس برداري نمود. منظره ميدان شاه و مسجد زيباي شيخ لطف الله روح تازه يا بهر بيننده و عاشق اين ابنيه ميدهد. در مغرب اين كاخ عمارت شهرباني است كه گنبد آجري توحيد خانه يا گنبد طاوس دوره صفوي واقع شده اين گنبد داخلش تزيينات آجري زيبائي دارد كه در زمان صفويه قابل توجه بوده و اكنون زندان شهرباني است و عوامل آنرا گنبد شير گويت مي نمامند.
اين كاخ در زمان صفويه احترام خاصي داشته و تمام مردم درباره آن بچشم احترام و بزرگواري نگاه ميكردند و بتمام باغات و عمارات سلطنتي متصل بوده است. شاه عباس جشن نوروز سال 1006 ه1598 م را براي اولين مرتبه در اينجا بر پا نمود و بعد از او نيز هر يك از سلاطين در اين قصر جشن هائي ترتيب داده و پذيرائي هاي شاهانه از بزرگان و سفراي خارجي نموده و بر شكوه و جلال اين قصر افزوده اند شاه عباس دوم و شاه سليمان هر يك از پذيرائي هاي مفصلي در اين كاخ نموده كه شرح تفضيلي آنها در تاريخ درج است. در زمان شاه سلطان حسين نيز اين قصر تعمير شده و در دوره افاغنه و اواخر قاجاريه خراب گرديده است. مطابق كتيبه سر در ورودي بر روي كاشي بسال 1274 هجري در زمان ناصرالدين شاه قاجار تعمير گريده و بعداً متروك مانده تا در دوره رضا شاه فقيد تحت تعمير درآمده و مدتي اداره شهرداري بوده و اكنون در تصرف وزارت فرهنگ و اداره باستانشناسي محافظت مي شود. در اين پانزده سال اخير كه نگارنده عهده دار قسمتي از امور باستانشناسي ميباشم بعلت نبودن اعتبار نمايندگان محترم باستانشناسي موفق نشدند كنجكاوي بيشتري نسبت به نقاشي ها و يا تاريخ و كتيبه هاي آن بنمايند علاوه بر اين احتياج كاملي بتعمير و كلاف كشي اطراف و تعويض بعضي ستون هاي معوج آن دارد زيرا شكاف هاي گوناگون بر اين بناي باستاني وارد گرديده و اميد است بزودي تعميرات شاياني از اين بعمل آيد.
مولف دانشمند گنجينه آثار تاريخي اصفهان راجع بوضع ساختمان عالي قاپو چنين نوشته است: تالار عمارت عالي قاپو از الحاقات دوره شاه عباس دوم است: به طبقه سوم عمارت عالي قاپو در دوره شاه عباس دوم تالاري با 18 ستون از چوب چنار اضافه شده است كه ستون هاي آن با آينه پوشش مي شده و سقف آن با صفحات بزرگ نقاشي روي آلت هاي چوبي تزيين شده. با يك نظر بساختمان اين تالار، الحاقي بوده آن بعمارت اصلي، واضح مي شود. در وسط اين تالار حوضي از، مرمر و مس قرار دارد كه داراي فواره هائي بوده و در مراسم مخصوص آب از آنها جستن مي كرده شاردن سياح فرانسوي كه در دوره سلطنت شاه عباس دوم و شاه سليمان در اصفهان بوده و اين عمارت را در سفرنامه خود توصيف كرده است صريحاً مي نويسد كه آب را بوسيله ماشين هاي مخصوصي بالا مي آوردند و بديهي است آنچه را كه شاردن ماشين مي نامد چيزي غير از چرخ آبهاي معمولي منازل اصفهان، نمي تواند باشد: مولف اصولا توجه به ساختمان تالارها با حوض وجهش آب از فواره يا شيرهاي سنگي از اختصاصات بناهاي دوره شاه عباس ثاني است و اين كيفيت در تالار چهلستون و تالار عمارت آئينه خانه كه در دوره سلطنت اين پادشاه با تمام رسيده به خوبي مشاهده مي شود. ديوارهاي تالار عمارت عالي قاپو بطوري كه عيان است داراي دو پوشش تزييناتي مي باشد كه بر روي هم قرار گرفته اند. پوشش زيرين تزيينات عهد شاه عباس دوم است و پوشش بعدي تزييناتي است كه بذوق و سليقه شاه سلطان حسين در تالار اين كاخ اضافه شده است. تزيينات نقاشي و اشعاري بخظ نستعليق قرمز رنگ بر زمينه گچ سفيد در زيرقشري از گچ ديگر كه در اواخر عهد قاجاريه در پوشش عهد صفوي را مستور نموده بوده است آسيب زياد ديده معذلك در بعضي قسمت ها تشخيص اين تزيينات و بعضي خطوط در سنوات اخير از زير گچ خارج شده امكانپذير شده است
كلمات و مصرعهائي از اشعار منقوش بر ديوار عمارت عالي قاپو كه از تعميرات با اضافات دوره شاه سلطان حسين حكايت مي كند و هنوز قابل خواندن است بشرح زير مي باشد.
يا الله (شهنشاه دين) يا محمد (داور دين پرور ايران زمين) يا علي مدد
كلب درگاه علي فخر شهان (يا الله) حامي دين نبي...(يا محمد) آنكه ز آب، رحمت و خاك بهشت (يا علي مدد) دست قدرت طينت گردون سرشت (يا الله) پايه، ايوان قدرش بي حجاب (يا محمد) باشد آنجائيكه سر زد آفتاب (يا علي مدد) منتظم باشد از آن گردون مآب -يا الله.
ملت همچون آن جناب (يا محمد) - (يا علي مدد) شاه دينشاه زمان سلطان حسين (يا الله) بن سليمان اين سلطان بارگاه. اشعار دين شاه زمان سلطان حسين (يا الله) بن سليمان اين سلطان بارگاه (اشعار محمد بيك فرصت راجع بساختمان ايوان عالي قاپو )بنقل از قصص الخاقاني، خطي در سال 1053 هجري شاه عباس ثاني به ميرزا تقي الدين محمد وزير اعظم خود دستور داد معماران عالي قدر در عمارت عالي قاپو رو بطرف ميدان نقش جهان تالاري بنا نمايند و روز پنجشنبه بيست و چهارم شهر ذي القعده سال 1053 بناي اين تالار گذاشته شد و در عرض اندك مدتي با تمام رسيد. شاعري موسوم به محمدي بيك متخلص به (فرصت) كه تو پيچي سركارشاهي بود در تاريخ بناي تالار اين اشعار را سروده است
اي معلا بناي عرش نظام وي فلك كرسي فرشته مقام
سر به سر عالم از تو گلشن شد از تو چشم زمانه روشن شد
گرچه فرزند مادر خاكي خلف خاندان افلاكي
تا زمين از تو يك نشان دارد سرفرازي برآسمان دارد
آسمان از بلنديت شده پست تا تو برخاستي سپهر نشست
گر فرو ريزد آسمان بر هم نشود خشتي از بناي تو كم
چل ستون تو چهلستون باشد كه مدامت نگاه بآن باشد
هر ستوني كه از تو پاي بجاست فلك پير را بدست عصاست
هر ستون تو اي رفيع بناي شده راهي بعالم بالاي
طرحش از گرد نور ريخته اند در گچ او ستاره بيختهاند
آسمان با مهي در افشانش كهنه فانوسي از شبستانش
بهر ديوان آن سپهر بنا زحل افكنده خشت بر بالا
حسن خورشيد بام ديوارش من ندانم كه بوده معمارش
سقف او را چه جاي زيور بود قبه زر بسي مكرر بود
نصب كرد آخر اوستاد هنر مهر انور بجاي قبه زر
زده آن طارم فلك پايه آسمان را بسر گل سايه
سقف تالار آن رفيع بنا بر سر عرش گشته چتر گشا
تا فلك ديده سرفرازي او خوانده تكبير جان درازي او
روي طاقش ز فيض يزداني چون كريمان گشاده پيشاني
درو ديوارش از كرشمه نگار گل تصوير او هميشه بهار
بلبلان خمش بناله زار ميسرايند بن در و ديوار
مرع تصويرش ازر نظاره كند گل گريبان رنگ پاره كند
نيست ممكن كه هيچ دانائي بخيال آورد چنين جائي
دم عيسي هواي منظر او لوح تقدير تخته در او
بت چنين است نقش خاك درش در فردوس سينه چاك درش
ديده كي بيند از نظر سيرش دل گرفتار زلف زنجيرش
بارها خورده آسمان بلند بشر آستانهاش سوگند
كه برون از تلاش گفت و شنيد كس چنين نقش بي قرينه نديد
هست در وصف او زبان مغرور شاه بيت است در جهان مشهور
الواحي از كاشي بر جبهه شرقي عمارت عالي قاپو از تعميرات دوره ناصرالدين شاه قاجار حكايت مي كند چهار جانب عمارت عالي قاپو در دوران پادشاهي شاه عباس اول و شاه عباس دوم با كاشي هاي خشتي خوش نقش تزيين شده بود كه توام به درها و پنجره هاي نفيس آن منظره اي بس جالب باين عمارت تاريخي مي داده است و موجب نهايت تاسف است كه از آن همه در و پنجره فقط يك پنجره در طبقه سوم عمارت بر جاي مانده و بقيه آنها به تاراج رفته است. در دوره سلطنت ناصرالدين شاه قاجار كه مختصر توجهي نسبت به تعمير بعضي بناهاي تاريخي اصفهان شده در عمارت عالي قاپو و هم ظاهراً كارهائي صورت گرفته كه بطور حتم تعويض طرح هاي فوقاني عمارت يكي از آن جمله كارها است و به اين مناسبت بجاي كاشي هاي خشتي گل و برگ عهد صفويه بر جبهه بالاي سردر ورودي فعلي كاشي هاي ديگري كه در بين آنها سه لوح خط نيز جاي داده شده قرار داده اند. عبارت اين سه لوح اشعاري است كه شاعري بنام كفاش سروده ضمن تعميرات سال 1274 هجري قمري بخط نستعليق سفيد و در هم بر زمينه لاجوردي بجاي كاشي هاي عهد صفويه نصب شده است.
عبارات و اشعار لوح وسط اين كاشيكاري بشرح زير است:
ناصرالدين شاه قاجار
در زمان ناصرالدين شاه قيصر پاسبان شد ز تعمير علي قاپي رشك جنان
باده دولت بجامش تا در آيد آفتاب سكه شاهي بنامش تا بگردد آسمان
السلطان بن السلطان
لوح سمت راست:
دلا تاريخ تعمير علي قاپو است اين انشاء كه شد از ناصرالدين شاهاين نيكو بنا احياء
لوح سمت بشرح زير است:
تا علي در عالم امكان ولي الله باد
صدر اعظم در پناه ناصرالدين شاه باد در فهرست ابنيه تاريخي و اماكن باستاني ايران نيز تاييد گرديده كه عمارت عالي قاپو در سال 1274 هجري قمري تعمير گرديده است و حاج ميرزا حسن خان جابري انصاري در كتاب آگهي شهان از كار جهان تاريخ تعمير را سال 1272 نوشته است. در اشعاري كه كفاش اصفهاني براي تعمير عالي قاپو در زمان ناصرالدين شاه سروده تاريخ تعمير كه در شعر گفته شده با تاريخي كه در ذيل اشعار نوشته شده و نيز با تاريخ مرقوم در آگهي شهان از كار جهان مطابقتي ندارد. تاريخي كه صراحة در ذيل السلطان بن السلطان نوشته شده: 1274 ميباشد و تاريخي كه از شعر ماده تاريخ كفاش بر ميايد كه شد از ناصرالدين شاه اين نيكو بنا احيا يك هزار و دويست و هشتاد و نه مي باشد و اگر فرض كنيم كه لفظ كه عدد آن به حروف جمل 25 است جز تاريخ نباشد مي شود 1274 و با تاريخ تصريح شده در كتيبه مطابقت دارد و قسمت دوم درست بنظر مي رسد و ممكن است گفت كه تاريخ مندرج در آگهي شهان از كار جهان تاريخ شروع تعمير بوده است. در هر حال در سال 1299ه.ق مميزماليه اصفهان عمارت عالي قاپو را جزء عهمارات نيمه خراب قلمداد كرده و در مجله ارمغان سال اول شماره 59 صفحه 986 مندرج مي باشد. آنچه مسليم است
بعد از ناصرالدين شاه توجهي كه به عمعارت عالي قاپو نشده كه هيج حتي المقدور وقت درصدد خرابي و برداشتن آثار عتيقه آن بوده اند و حتي آثار گذشتگان را محو مي كرده اند و از همين جهت بوده كه روي نقاشي ها را گچ مي گرفتنه اند. نگارنده بخاطر دارم پيش از طلوع سلسله پهلوي اين عمارت گردشگر عمومي هر كسي به سليقه خود مي توانست در آنجا تصرفاتي كند و با يادگاري بنويسد و آنجا محل آش پختن و دخيل بستن شده بود و در واقع خرابه و جغد نشين بود. ولي پس از طلوع سلسله پهلوي روز به روز موجبات تعمير و حفط اينگونه عمارات با تصويب قانون عتيقات و تاسيس ادارات وابسته به آن فراهم گرديد و اكنون اين كاخ تاريخي و ديگر انبيه باستاني تقريباً بحال اول برگدانيده شده اند. عمارت عالي قاپو اكنون مورد تعميرات اساسي و تزييني و مهاركشي آهني بنا و اصلاح نقاشي هاي داخل ساختمان و تحديد كاشيكاري جبهه خارجي و پشت بغل هاي آن مي باشد. كاخ مزبور در طي شماره 104 به ثبت تاريخي رسيده است
عمارت عالي قاپو از دو قسمت متمايز تشكيل شده است:
1- قسمت جلويي و مدخل عمارت
2 - ساختمان اصلي كاخ
1 - قسمت جلويي ساختمان از ساختمان اصلي جلوتر است و مدخل وسيع عمارت در همين بخش واقع است. مدخل داراي تاق جناغي است و در دو طبقه طرفين آن درها و تاقنماهاي كوچكتري وجود دارند. بالاي مدخل ايواني هست كه از سه جهت باز است و تاق چوبي دارد. تاق ايوان بر 18 ستون تراشيده قرار گرفته است. در زمانهاي گذشته به هنگام ضرورت اطراف ايوان را باپرده مي پوشانيده اند. حوضي با لبه هاي مرمرين در وسط ايوان قرار دارد كه فواره هايي دارد ؛ كف حوض را از مس ساختهاند. از نوشتههاي جهانگرداني چون تارونيه و شاردن چنين بر ميآيد كه در گذشته دور، ديوار انتهاي ايوان و سطوح ستونها آينه كاري بوده است. بناي اين ايوان يا به عبارت ديگر تالار بر اساس كتاب قصص الخاقاني در سال 1053 هجري قمري آغاز شده در مدتي بسيار اندك به اتمام رسيده است. مدخل به دهليزي راه مييابد كه به صورت شمالي - جنوبي ساخته شده. در پشت اين دهليز عمارت اصلي عالي قاپو قرار دارد كه در آن مقابل مدخل كه از آن نام برديم قرار دارد.
2 - بناي اصلي عالي قاپو از شش طبقه تشكيل شده است. در طرفين در ورودي عمارت شش طبقه دو سكوي سنگي وجود دارد. كتبه اي نيز در بالاي اين در قرار دارد كه قسمتي از آن با گذشت زمان از بين رفته است. كرباسي كه پس از در ورودي قرار گرفته سقفي بلند به اندازه مدخل جلويي ساختمان دارد. در همين كرباس مقابل در ورودي عمارت اصلي دري ديگر با دو سكو در طرفين هست كه كرباس را به حياط پشت ارتباط مي دهد. بالاي اين در پنجرهاي مشبك قرار دارد كه از آن نور به داخل كرباس مي تابد. اتاق هاي اطراف همين كرباس در حقيقت محل ادارات دولتي بوده است.
دو راه پله مارپيچ در دو گوشه طبقه اول راههاي ارتباطي را تشكيل ميدهند. بالاي طبقه اول چهار طبقه هست كه هر دو طبقه علاوه بر اتاقهايي كه دارند داراي تالار بزرگ هستند. نخستين تالار به وسيله دري بزرگ به ايوان بخش جلويي عمارت باز ميشود. بر در ديوار اين تالار نقوشي زيبا و رنگارنگ وجود دارد كه اغلب از آثار رضا عباسي است.
طبقه ششم تالاري بزرگ دارد كه تماماً گچ كاري است. اين تالار كه به اتاق صوت نيز شهرت دارد، بر اساس شناخت فيزيكي صوت و انعكاس آن به نحوي ساخته شده كه مثل يك استوديوي مجهز به ضبط صدا طنينهاي اضافي صدا را از بين مي برده است و اصوات را به صورتي صاف به تمام قسمتهاي تالار ميرسانده است. ديوارهاي اتاقهاي اطراف نيز با نقاشيهاي زيبا تزيين شدهاند.
با چند روش مختصر از سفرنامه پيترودولااله، جهانگرد ايتاليايي كه در سال 1617 ميلادي، هنگام روي كاربودن سلسله صفويه به ايران سفر كرده به معرفي بيشتر عمارت عالي قاپو مي پردازيم:
... اتاقهاي كوچك به اندازهاي از راههاي مختلف به يكديگر مرتبط شده اند كه به قرار گفته مستحفظ در عمارت پانصد در كوچك به وجود آمده است. زيبايي اين عمارت بيشتر از آن ناشي است كه تمام ديوارها از صدر تا ذيل تذهيب و با مينياتورهاي بسيار ظريف و الوان منقوش شده است و در بين طلاكاريها و رنگهاي مختلف در بعضي نقاط روي ديوار كنده كاريهايي شده كه واقعاً زيبايي خاصي دارد، مضافاً به اينكه دايوارها نميدانم از گچ مخصوص با چه ماده ديگري به وجود آمده كه علاوه بر يكپارچگي و صافي، درخشش و جلاي خاصي دارند و گويي از حرير سفيدند و روي آنها نه تنها خطوط سياه كنده كاري شده بلكه برق طلا و رنگ لاجوردي و رنگهاي تند ديگري كه به كار رفته فوق العاده جلب نظر مي كند.
به اندازه اي سقفها زيبباست كه بايد از طرف ما ايتاليايي ها مورد تقليد قرار گيرد.
بعضي پنجره ها نيز واقعاً شايسته تقليدند. اين پنجرهها غالباً در بالاي اتاق واقع شدهاند زيرا فقط براي گرفتن نور از آنها استفاده مي شود و به اين ترتيب باز كردن آنها مورد لزوم نيست.
در داخل اين عمارت، روي ديوارها به طور تك تك چهارچوبي وجود دارد كه داخل آن را نقاشي كرده اند.
اينك كه با كل عمارت عالي قاپو آشنا شديم، يادآوري اين موضوع نيز خالي از فايده نيست كه از پشت بام آخرين طبقه آن مي توان منظره عمومي شهر اصفهان را تماشا كرد.
باغ چهلستون كه بالغ بر 67 هزار متر مربع مساحت دارد، در دوره شاه عباس اول احداث گرديده و در وسط آن عمارتي ساخته شده و در سلطنت شاه عباس دوم در ساختمان موجود مركزي، تغييرات كلي صورت گرفته است اگرچه انعكاس ستون هاي بيست گانه، تالار چهلستون در حوض مقابل عمارت، مفهوم چهلستون را بيان ميكند ولي در حقيقت عدد چهل در ايران، كثرت و تعداد را ميرساند و وجه تسميه عمارت مزبور به چهل ستون به علت تعداد زياد ستون هاي اين كاخ ميباشدقسمتهاي جالب و ديدني كاخ چهل ستونعبارتند ازشيرهاي سنگي چهارگوشه حوض مركزي، تالار و ازارههاي مرمري منقش اطراف آن - تزئينات طلاكاري سرسراي پادشاهي و اتاقهاي طرفين تالار آينه و تابلوهاي نقاشي تالار پادشاهي كه تصويرشاهان صفوي بر آن نقش بسته است - تصوير شاهعباس اول با تاج مخصوص و مينياتورهاي اتاق گنجينه - سردر «مسجد قطبيه» و سردرهاي «زاويه درِكوشك» و آثاري از مسجد «درب جوباره» و «مسجد آقاسي» كه برديوارهاي ضلع غربي و جنوبي باغ نصب شده است. تالار و ايوان اين كاخ در پنجمين سال سلطنت شاه عباسدوم بناشده است. انعكاس ستونهاي بيستگانه تالارهاي چهل ستون در حوض مقابل عمارت، مفهوم چهلستون را القاء ميكنند
اين كاخ در جنوب خيابان سپه كنوني واقع و 67000 متر مربع مساحت دارد. اغلب مورخان نوشته اند كه كاخ مزبور قسمتي از باغ نقش جهان بوده و مقداري از آن را شاه عباس بزرگ جدا كرده و در وسط آن عمارت كلاه فرنگي سبكي ساخته بوده و جشن و نوروز سال بيست و سوم جلوس خود را در آن محل بر پا داشته است.
سپس در زمان سلطنت شاه عباس دوم بر عمارات آن افزوده و كاخ چهلستون بنا گرديد. و در تاريخ يك هزار و پنجاه و هفت هجري پايان يافت و ماده تاريخ آن را مباركترين بناهاي دنيا گفتند.
برخي از مورخان گفتهاند چهلستوني كه بدست شاه عباس دوم ايجاد گرديد داراي چهل ستون بوده و در هنگام آتش سوزي كه در 21 رمضان سال هزار و يكصد و هيجده (1118) هجري اتفاق افتاد از پنج ستوني هشت تائي فقط بيست ستون آن باقي مانده و در واقع قسمتي از عمارت و بيست ستون طرفين از جلو سوخته است و تاريخ آتش سوزي آنرا چنين سرودهاند:
يكصد و هيجده زهجرت نبوي
گذشته بود كه آتش به چهلستون افتاد و تاريخ تعمير آنرا كه در زمان سلطنت شاه سلطان جسين صفوي اتفاق افتاده چنين سرودهاند. مبارك باد تالار بلند ايوان جمجماهي كه سال 1118 ه.ق را ميرساند.