بخشی از مقاله

مبانی نظری نقش حسابرسی در اقتصاد مهندسى


در مبحث شناخت ماهیت، اهداف، وظایف، سیر تکامل و مراحل تکوین حسابرسی ، دلایل وشواهد و بررسی تاریخی ، نشانگر این واقعیت است که اندیشه حسابرسی در بطن تغییرات وتحولات اقتصادی پرورش یافته و انقلاب صنعتی نقطه عطفی در کناراین شکل گیری ها بوده است. باسیر تحولات اقتصادی وپیچیده تر شدن مناسبات اقتصادی و اجتماعی ، به ویژه در وجه تولید سرمایه داری وبا ظهور نسل های جدیدی اقتصادی ، حسابرسی نیز با این تحولات ، خود را تطبیق وتکوین کرده است.


حسابرسی در مراحل اولیه تاریخ تحولات اقتصادی تنها حرفه ای ممیزی به حساب می آمده است . در این مرحله حسابدارحرفه ای تنها وظیفه ساده عمل تطبیق با دستورالعمل ها را عهده دار می شده که کاربرد این حد از حسابرسی بیشتر برای رفع نیاز صاحب سرمایه یا کارگاه بوده است، اما این حدود رسیدگی برای جامعه واشخاص دیگر کاربردی نداشت. در مرحله بعدی تکوین این وظیفه به ارزش یابی برنامه ها ارتقا یافت که علاوه بر ممیزی، عمل تطبیق با اهداف نیز انجام می گرفت.
با شتاب گیری تغییرات و تحولات اقتصادی وظهور شرکت ها(موسسه های صنعتی و تجاری غول پیکر وجهان گیر نیاز به اطلاعات تحلیلی ونظام مند) احساس می شد وبه این ترتیب توجه مدیران نسل جدید اقتصاد به استفاده از معیارهای اقتصادی معطوف شد.


بیشترین نظریه هابه رعایت اصول هزینه – فایده در اقتصاد جلب شد که وجه اصیل وبارز آن بررسی کارایی وبهره وریها و اثر بخشی ها در صنایع و مراکز اقتصادی بود . با این تغییرات نظریه های اقتصادی با نظریه های حسابداری گره خوردند.
حسابرسی مدرن چیزهایی به مراتب فراتر از حسابرسی سنتی یا حسابرسی تطبیقی عمل می کند. مدیران جامعه واقتصاددانان از آن جهت به بهره وری توجه دارند که پذیرفته اند بهره وری واستفاده بهینه از منابع کمیاب، سلامت اقتصاد ملی وکل جامعه را به دنبال دارد. بنابراین در همین راستاست که بهره وری به عنوان شاخص ومعیار شایستگی مدیران به حساب می آید .


امروزه حتی بهره وری تعریف جدیدتری را در نظر می گیرد . در تعریف جدید بهره وری تنها افزایش تولید سرانه عوامل مطرح نیست، بلکه رضایت خاطر مصرف کننده کالا وخدمات وبالا بردن کیفیت و رضایت شغلی نیروهای انسانی وبهره برداری کامل ظرفیت ها وحفاظت از سرمایه های ملی نیز مورد توجه است. امروزه بهره وری مورد بحث همه مدیریت های مدرن است، به طوری که مدیریت با بهره وری مترادف شده است.


در شیوه مدیریت جدید، برای تداوم سودآوری صنایع، اقتصاد و فرهنگ وامنیت، تبادل اطلاعات بسیاری ضروری به نظر می رسد. برای تحقق این هدف در سطح جهانی اختیارات قابل ملاحظه ای به حسابرسان اعطا شده است. اینک مدیرانی لایق لازم است که قادر به دستیابی اطلاعات لازم از مراکز مطمئن باشند و در جهت محورهای کارایی ، صرفه های اقتصادی واثربخشی گام بردارند و حسابرسان نیز از نظر آئین رفتار حرفه ای به گونه ای عمل کنند که به این ندا پاسخ مثبت دهند و در جهت جلب اعتماد جامعه که لازمه حرفه اوست، عمل کنند.


الف) محور حسابرسی کارایی
حسابرسی کارایی سنجش کارایی با این مفهوم مترادف است که با به کارگیری روش های مناسب ، واحدهای اقتصادی قادر باشند، به ازای هر واحد از منابع که به کار می گیرند ، حداقل معادل ارزش آن واحد ستانده به دست آورند. سپس این تلاش مدیریتی باید با روش بهینه یابی که امکان عملکرد کارآمدتری را دنبال می کند به کار گرفته شود. کارایی واحدهای تولیدی یا خدماتی به میزان قابل توجهی به لیاقت و شایستگی مدیران بستگی دارد. توصیه های اقتصادی در این مورد حول محور تخصص وتقسیم کار برای افزایش کارایی دور می زند.


برای دستیابی وبررسی بهره وری، دانش حسابرسی به ویژه حسابرسی مدرن ارتباطات ، اطلاعات روشنی را در اختیار مدیریت قرار می دهد که با کمک آن می توان میزان بهره وری موجود را شناسایی و سطح آن را افزایش داد. در رقابت های جهانی که اقتصاد نوین جهانی با آن موجودیت می یابد، بهره وری وکیفیت حرف نخست را می زند.


ب) حسابرسی توجیه اقتصادی
حسابرسی توجیه اقتصادی مترادف اصل صرفه اقتصادی است . نوع حسابرسی چگونگی و شیوه بدست آوردن بیشترین بهره برداری با کمترین امکانات را دنبال می کند. یعنی چگونه با اعمال مدیریت صحیح از طریق تخصیص بهینه منابع می توان بازدهی بیشتری را به دست آورد.


ج) حسابرسی اثر بخشی
در فرهنگ تولید وخدمات در صورتی که معیارهای «کارایی» و «صرفه های اقتصادی» کامل رعایت شود، اما نتایج با اهداف منطبق نباشد نه تنها بهره وری به وقوع نپیوسته ، بلکه موجب اتلاف منابع شده است. در حسابرسی اثربخشی که از آن می توان به عنوان حسابرسی کفایت نیز نام برد، نتایج کار از نقطه نظر انطباق با اهداف و از نظر کیفی بررسی می شود. محصولی که با تقلب به دست آمده یا از نتیجه استثمار نیروی کار حاصل شده یا در سایه انحصار صورت گرفته باشد، به دلیل انطباق نداشتن با منافع کار جامعه ، مردم، رفاه وتوسعه، بدون بهره وری تلقی می شود.


در حسابرسی اثر بخشی فرصت های از دست رفته و مطلوبیت نتایج مورد آزمون قرار می گیرد. در این مرحله از حسابرسی ملاک حسابرسی، راه های چگونگی انجام وظایف محوله است. به عبارتی مسیر منطقی جریان امور، حسابرسی می شود وبه این ترتیب مدیریت وتصمیم های آن ها در بوته آزمایش قرار داده می شود؛ آن گاه مدیریت های جذاب که لازمه اقتصاد مدرن است شناسایی ومعرفی می شوند. در این مرحله تجربه ومهارت مدیریت ها در تصمیم گیریها نقش مهمی را ایفا می کند.


حسابرسی کارایی یا سنجش کارایی با این مفهوم مترادف است که با به کارگیری روش های مناسب واحد های اقتصادی قادر باشند به ازای هر واحد از منابع که به کار می گیرند حداقل معادل ارزش آن واحد ستانده به دست آورند


در حسابرسی اثر بخشی که اهداف مورد بررسی قرار می گیرد، مدیران نیز ملزم می شوند که رفتار خود را در راستای رسیدن به اهداف تنظیم کنند. در آن صورت برنامه ریز نیز ناچار است اهداف را واقع بینانه وقابل تخصیص به صورت معین ومشخص وقابل اندازه گیری در یک محدوده زمانی معین تبیین کند. در حسابرسی اثر بخشی راه های بررسی بهسازی اهداف به عنوان یک شیوه جدید مورد بررسی قرار می گیرد.


جایگاه حسابرسی دراقتصاد مهندسى ایران
این ادعا که اقتصاد ایران از مزایای اندیشه حسابرسی یا حتی دانش حسابداری، بهره ای ندارد، سخن گزافی نیست، گر چه سا بقه استفاده از دانش حسابداری ودر کنار آن اندیشه حسابرسی در ایران به بیش از پنج هزار سال بر می گردد، اما به سبب نبود مشارکت تاریخی ایران در شتاب گیری تغییرات وتحولات اقتصادی در زمان فعلی و سده های اخیر، متأسفانه استفاده از این دانش مدرن میسر نشده است.


تحلیلگران اقتصادی واجتماعی وتوسعه، در سال های اخیر، در فرایند برنامه ریزی ودر مرحله نظارت وهدف رسمی برنامه های توسعه ریشه اقتصادی، تنها به آمار وارقام و صورت حساب های مالی بسنده نمی کنند وتمرکز تنها بر ثبت ارقام، ترازهای مالی و اطلاعاتی مختص مدیریت های هزینه، نیست بلکه به کل جامعه به عنوان یک مؤسسه قابل دوام وجویای رفاه و سعادت و به عواملی مانند اعتبار، سرعت وپویایی و میزان سهم و مشارکت در دهکده جهانی توجه می شود.


در این طرز تفکر جدید وحتی فرامدرن، حسابرسان یکی از سنگین ترین وظایف محوله را به عهده دارند. طبق برآورد به عمل آمده، در 2000 حدود 100 میلیارد دلار، فقط از طریق شبکه های اینترنتی بین خریداران و فروشندگان مبادله شده است. سهم حسابداران حرفه ای یا حسابرسان از این فرصت راحت بیش از 10 درصد است. به این ترتیب اهمیت خدمات حسابرسی در جهان پیشرفته الکترونیکی مشخص می شود. خدمات اعتبار سنجی در این فرایند شامل فعالیت های حسابداران حرفه ای، ارزیابی معتبر بودن اطلاعات، قابلیت اطمینان ومحرمانه بودن، مشاوره وسیستم دهی و از این قبیل است.

برای بیان راحتی فرصت به دست آمده همین قدر کافی است که متقاضی استفاده از این خدمات با فشار یک دکمه روی سیستم، گواهی اعتبار سنجی مورد نیاز را دریافت خواهد کرد. بنابراین در دنیای جدید، حسابرسی به عنوان یک اندیشه ویک دانش مفید وارد قلمرو الکترونیک شده است.


سهم اقتصاد ایران، در این فرایندی که دانش حسابداری وحسابرسی مرزهای دانش الکترونیکی را فتح کرده واقتصاد را وارد قلمرو نسل جدیدی کرده، چقدر است؟ در شیوه جدید مدیریت، گردش امور بر پایه اطلاعات فوری ومفید ودر عین حال مطمئن ومعتبر استوار است. هدایت چنین اقتصادی بر دوش مدیرانی است که قادر باشند از این اطلاعات بهره جویند وبه جای این که خود را مسخ انبوهی از اطلاعات پراکنده کنند، اطلاعات مختصر و مفید خود را از مراکز الکترونیکی دریافت کنند.


تحول شگرفی که در این زمینه ها پدید آمده منجر به پیدایش دانش جدیدی بنام فن آوری اطلاعات در صحنه جهان شده است. مدیریت هایی که توانسته اند خود را با این دانش جدید هماهنگ کنند، به مدیریت هایIT معروف شده اند. در این شیوه جدید تغییرات سریع و پرشتاب ،از سوی سکوی IT فراهم می شود، اما فقط مدیران لایق و خوش فکر قادرند در این فن آوری جدید حضور یابند.
مدیران IT که کارآمدی خود را با بهره وری همسنگ می دانند، در برنامه های توسعه پایدار نقش بسیار مهمی را به عهده دارند واز این بابت بار سنگینی را به دوش می کشند.


این مدیران باید متجدد، سیستم گرا، بادانش وخوش فکر باشند. آنان موفقیت خود را در سایه اطلاعات کاربردی و سریع و در عین حال مطمئن به دست می آورند. حسابرسان اطلاعات تأیید شده و خلاصه شده را در اختیار آنها قرار می دهند، با این اقدام متهورانه حسابرسان ، مدیران توسعه و تولید را در مقابل انبوه اطلاعات مسخ کننده ، می رهانند وتصمیم گیری را آسان می کنند. وقتی اطلاعات زیاد باشند در این صورت انبوه اطلاعات به منزله آشغال عمل می کنند و تصمیم گیری ها را بسیار مشکل می کند.


در اقتصاد فعلی سرمایه وسرعت چرخش آن و تهیه ارزان آن به عنوان یک پدیده مهم تلقی می شود. استفاده بهینه از سرمایه در نسل جدید اقتصاد بسیار مطرح استبنابراین در همین پایه رشته جدیدی در اقتصاد معرفی شده به نام « مهندسی مالی ». با استفاده از این فن آوری جدید، سعی می شود دوره چرخش سرمایه ، هرچه بیشتر کوتاه شود. در هنگ کنگ دوره چرخش صنایع به کمتر از یک ماه رسیده است. یعنی در صنایع این کشور سرمایه در سال 14 بار می چرخد درنتیجه سرمایه مناسب ترین سود را به دست می دهد. این موفقیت ها به میزان قابل توجهی به پیشرفت اندیشه حسابرسی بستگی دارد.


دانش حسابرسی در صورتی می تواند در نوآوریها وفن آوری ها مشارکت جوید که قادر باشد خود را با وظایف جدید هماهنگ کند. کاری که در سطح جهانی ، همراه با این تغییرات وتحولات صورت گرفته است. خوشبختانه دامنه پیشرفت دانش حسابرسی به قدری گسترش یافته که امروزه به جای حسابرسی مالی، حسابرسی ارتباطات به عنوان ابزاری مهم وکارآمد در اختیار مدیران قرار دارد؛ به همین شیوه است که رشته جدیدی از بطن دانش حسابرسی تولد یافته که مرزها را به روی دانش های دیگر علاوه بر قلمرو مالی گشوده است. حسابرسی جدید«حسابرسی ارتباطات» نام گرفته است. در حسابرسی ارتباطات قضایای روانشناسی وجامعه شناسی به میزان قابل ملاحظه ای در تبیین اطلاعات به کار گرفته می شوند. در این شیوه جدید اساس کار بر انطباق ذهنیات انسانها با یکدیگر عمل می کند.

در حسابرسی اثر بخشی فرصت های از دست رفته و مطلوبیت نتایج مورد آزمون قرار می گیرد در این مرحله از حسابرسی ملاک حسابرسی راه های چگونگی انجام وظایف محوله است به عبارتی مسیر منطقی جریان امور حسابرسی می شود و به این ترتیب مدیریت و تصمیم گیری های آنها در بوته آرمایش قرار داده می شود آنگاه مدیریت های جذاب که لازمه اقتصاد مدرن است شناسایی ومعرفی می شوند در این مرحله تجربه ومهارت مدیریت ها در تصمیم گیری ها نقش مهمی را ایفا می کند


وقتی مدیری آگاه و خوش فکر برای بهبود سازمان و افزایش بهره وری مفاهیمی را در ذهن خود می پروراندکه باید آن را به عوامل سازمانی خود انتقال دهد، این انتقال با کلمات که علائمی بیش نیستند صورت می گیرد؛ گیرندگان این علائم آن را به ذهن خود منتقل می کنند و در ذهن خود مفاهیمی را می سازند. اینک این موضوع قابل بررسی است که آیا این دو گروه مفاهیم با یکدیگر منطبق هستند یا خیر ؟


روشن است در صورتی که تطابق صورت نگرفته باشد، مدیر نتوانسته اندیشه خود را به عوامل تحت سرپرستی خود انتقال دهد بنابراین نتیجه کار اتلاف وقت ومنابع است؛ هدف به دست نیامده است. حسابرسی امروز به رسیدگی این فعل وانفعالات و ارزشیابی اهداف می پردازد.
حسابرسی ارتباطات اطلاعات مفید وروشنی را در اختیار مدیریت قرار می دهد و به این ترتیب هم از اتلاف منابع جلوگیری می کند و هم در جهت بهبود کارایی و بهره وری سازمان عمل می کند. بهره وری معیار کارایی مدیریت است که اگر حاصل نشود در به روی توسعه فراگیر بسته است.
حسابرسی امروزی مدام به دنبال کشف مرزهای جدید است و همواره در جهت سازگاری با تغییر وتحولات در تمام رشته های دانش بشری است. از جمله این موارد سازگاری ظهور رشته ای در حسابرسی به نام «حسابرسی انرژی» است. با توجه به ویژگی پایان پذیری انرژی و بحرانی که جامعه بشری هم در زمان حاضر و هم در زمان آینده با آن به طور جدی روبرو خواهد بود، جستجوی راه هایی برای صرفه جویی و جلوگیری از اتلاف انرژی ، جزو مباحث بسیار حساس ومهم جهانی قلمداد می شود. حسابرسی دئر این جهت نیز بار سنگینی را به دوش کشیده است. طبق آزمونی ساده با استفاده از دانش حسابرسی معلوم شد که در کشور ما می توان در یک کارگاه تولیدی بیش از 685 میلیون ریال در سال در انرژی صرفه جویی کرد.


بحث اینکه سهم اقتصاد کشور ما از دانش حسابرسی یا حتی از دانش حسابداری تا چه اندازه است، نتیجه بسیار مأیوس کننده ای دارد. برای پاسخ به این سئوال نومیدانه کافی است پس از شناخت سیر تطور حسابرسی و حسابداری در جهان ، سیر این تطور را در ایران بررسی کنیم. نخست باید این حقیقت را پذیرفت که کشورهای جهان سوم به دلایل ساختاری از مزایا ودانش حسابداری وحسابرسی محروم اند. در این کشورها دانش حسابداری چیزی فراتر از ثبت ارقام واقلام مالی در دفاتر نیست. در این گونه کشورها ، همان طور که در کشور ایران مشاهده می شود واحدهای اقتصادی بسیار کوچک وبا سرمایه های ضعیف و ناقابل تأسیس شده اند که اصولا" ثبت حسابداری مدرن و حتی سنتی آن پرهزینه و به صرفه نیست و از طرفی نیاز به نتایج کار حسابرسی در جامعه احساس نمی شود.


مدیران کشورهای در حال توسعه اولا" ، دارای دانش لازم نیستند وثانیا"، به دلایل اقتدارگرایی مشاوران لایقی ندارند؛در نتیجه به ناچار همواره در صددند ناکارایی خود را مخفی نگه دارند. بنابراین نه تنها نیاز به حسابرسی را در خود احساس نمی کنند بلکه با آن در ستیزند. از طرفی جامعه به نتیجه کار حسابرسان نه نیاز ونه اعتماد دارد، زیرا آنگونه که ویژگی مردمان کشورهای جهان سوم است، محافظه کاری آنها در مقابل دانش های جدید موجب ناتوانی آنها دراتکای به گزارش حسابرسان که پل ارتباطی بین تهیه کنندگان گزارش های مالی و استفاده کنندگان آن است، می شود.


در ممالک جهان سومی آن طور که برنامه ریزان اقتصادی و اجتماعی تحلیل می کنند دستیابی به سرمایه های مادی مشکل نیست . آنچه آنها در نظر دارند کمبود سرمایه های اجتماعی از جمله نبود مدیران لایق اجتماعی است. دانش حسابداری وحسابرسی جزو سرمایه های مهم اجتماعی محسوب می شود که استفاده نکردن از آن به منزله تعطیل کردن قسمت مهمی از سرمایه های مثبت اجتماعی است. تحلیل ها بر این محور استوار است که وقتی سرمایه های اجتماعی از دست برود یا از ظرفیت کامل آن استفاده نشود به جای آن سرمایه های منفی اجتماعی حاکم می شود. وقتی حسابرسی به عنوان یک سرمایه اجتماعی مفید که ایجاد کننده فرهنگ اعتماد و اطمینان در جامعه است ، حذف شود، به جای آن فساد، ارتشا، تخلف، تقلب، اختلاس، رانت جویی، پول شویی وبسیاری مفاسد اجتماعی از قبیل جایگزین می شود که همه مانع توسعه به حساب می آیند.


در جامعه نیروهای متضادی وجود دارند که در عین حال به طور مسالمت آمیز در کنار یکدیگر نیز زندگی می کنند، مانند سرمایه گذار و کارآفرین در مقابل وام دهنده یا صاحب پول، تولید کننده یا توزیع کننده در مقابل مصرف کننده ، فروشنده در مقابل خریدار و به همین ترتیب در کلیه مظاهر اجتماعی این تضاد و مسالمت مشاهده می شود. در جوامع پیشرفته تضاد بین سرمایه گذار و وام دهنده با گزارش حسابرس یا گواهی سنجش اعتبار او به طور نظام مند برطرف می شود . همین سازوکار در جوامع سنتی که دانش حسابرسی وجود ندارد با ارتشا وحق حساب حل می شود؛ و نتیجه اینکه یک مفاهیم مفسده آمیزی به وجود می آید.


نخست باید این حقیقت را پذیرفت که کشورهای جهان سوم به دلایل ساختاری از مزایا ودانش حسابداری وحسابرسی محروم اند. در این کشورها دانش حسابداری چیزی فراتر از ثبت ارقام واقلام مالی در دفاتر نیست. در این گونه کشورها ، همان طور که در کشور ایران مشاهده می شود واحدهای اقتصادی بسیار کوچک وبا سرمایه های ضعیف و ناقابل تأسیس شده اند که اصولا" ثبت حسابداری مدرن و حتی سنتی آن پرهزینه و به صرفه نیست و از طرفی نیاز به نتایج کار حسابرسی در جامعه احساس نمی شود.


اولین انجمن رسمی حسابداران حرفه ای در 1853 میلادی یا 1231 شمسی در ادینبورگ اسکاتلند تحت عنوان جامعه حسابداران به وجود آمد و در سال بعد تشکل های بیشتری در این ارتباط موجودیت خود اعلام کردند. همه کشورهای اروپایی وآمریکا که مصرانه خواستار برنامه های توسعه اقتصادی خود بودند، به خدمات ارزنده حسابداران حرفه ای به شدت نیازمند بودند در نتیجه از این انجمن ها وتشکل ها که تضمین کننده توسعه پایدار بودند ، حمایت کردند. روسیه در 1917 که به شدت خود را در تب وتاب ایدوئولوژی افراطی کمونیستی گرفتار کرده بود وجود اقتصاد خود را از مهارت حسابداران محروم کرد، اما دیری نپائید که اقتصاد مدرن اما بدون حسابداران شوروی با خلأ اطلاعات مالی و اقتصادی روبه رو شد و به این ترتیب گردانندگان اقتصاد کمونیستی برای جذب صاحبان این حرفه غرور خود را شکستند.
در ایران استفاده از دانش کاربردی حسابداری عمری پنج هزار ساله دارد و سابقه آن به زمان تمدن عیلامی برمی گردد. لوح های کشف شده در تخت جمشید حکایت از استفاده مفید از رشته حسابداری عملی دارد. بعدها و در دوره تمدن اسلامی نیز کتب ورسالات زیادی مانند رساله ابوالوفای بوزجانی ریاضی دان ودانشمند ایرانی در قرن چهارم ومانند آن وجود داشته است، اما متأسفانه به دلیل نبود شکوفایی های اقتصادی ، دانش حسابداری و در کنار آن اندیشه و فرهنگ حسابرسی ، حتی تاکنون نقش فعالی نداشته است.


در قانون تجارت 1311 که با اقتباس از قانون تجارت بلژیک تدوین شده بود، اما متأسفانه دامنه وعمق رسیدگی از حدود یک کار تفتیشی فراتر نمی رفت که آن هم هرگز به مرحله عمل نرسید . در قانون مالیات سال های 1326 و 1328 برای استفاده از خدمات حسابداران حرفه ای در امور مالیاتی پیش بینی هایی صورت گرفته بود ، اما این پیش بینی نیز تحقق نیافت. در قوانین سال های بعد حمایت چشم گیری برای تشکیل حرفه حسابرسی صورت نگرفت وحتی در قانون مالیاتی 1345 وسیله انحلال انجمن های حسابداران حرفه ای نیز فراهم آمد.


در حال حاضر نیز حسابرسی در ایران وجود خارجی ندارد. آنچه تحت عنوان جوامع حسابداران رسمی در صحنه اقتصاد کشور سوسویی می زند، تشکیلاتی است که زیر چتر دولت رمقی گرفته اند، اما همین دخالت وقیمومت دولت ، مقبولیت این نهاد را که لازمه حیات حرفه ای حسابرسان استسلب می کند.

اول اینکه حمایت دولت در تشکیلاتی که باید کاملا" مردمی باشد، خود بیانگر به بلوغ نرسیدن جامعه استدوم اینکه چنین نهادهایی که دولت آن را معماری کرده، تنها با شرایط سازمانی دولتی سازگار است که این گونه سازمان ها تا کنون کارایی نداشته است؛ یعنی تابع مدیریت های دولتی است که تا کنون از ضعیف ترین مدیریت ها استفاده کرده است.
اقتصادمهندسى
اقتصاد مهندسى دانشی است که با توجه به کمبود کالا و ابزار تولید و نیازهای نامحدود بشری به تخصیص بهینه کالاها و تولیدات می‌‌پردازد. پرسش بنیادین برای دانش اقتصاد مسئله حداکثر شدن رضایت و مطلوبیت انسانهاست. این دانش به دو بخش اصلی اقتصاد خرد و کلان تقسیم می‌شود.
آدام اسمیت پدر علم اقتصاد می‌‌باشد. امروزه این علم با استفاده از مدلهای ریاضی از سایر علوم انسانی فاصله گرفته است. برای نمونه نظریه بازی‌ها که با استفاده از توپولوژی در حال گسترش است. در زمینه اقتصاد کلان نیز معادلات دیفرانسیل و بهینه سازی توابع مطلوبیت انتگرال با محدودیت معادلات دیفرانسیل معروف به معادلات هامیلتونی رواج دارد.


اقتصاد خرد
اقتصاد خرد به بررسی رفتار اقتصادی انسانها و بنگاههای اقتصادی می‌‌پردازد و درصدد است تا رفتار عقلایی در انسانها را شناسایی کند. با توجه به محدودیتهای موجود (مثلا درآمد) انسانها و شرکتهای اقتصادی مایلند که بیشترین استفاده را ببرند و منابع خود را به بهترین شکل ممکنه استفاده کنند. رفتار یک یا گروهی از انسانها در ارتباط با کالا یا کالاهای خاصی به اقتصاد خرد مربوط می‌شود. توابع عرضه و تقاضا و نقطه تعادلی (نقطه ناش در نظریه بازی‌ها) توابع تولید و هزینه, نیز فایده در این بخش جای می‌گیرد.


اقتصاد کلان
اقتصاد کلان به بررسی مسایل اقتصادی در سطح کلان ملی یا جهانی می‌‌پردازد. مسایلی از قبیل تورم, رکود اقتصادی, بحران اقتصادی, بیکاری, فقر و اقتصاد توسعه در این بخش مورد بررسی قرار می‌گیرد.
بر خلاف اقتصاد خرد رفتارهای فردی شکل دهنده اقتصاد کلان نمی‌باشد هر چند که از جمع رفتارهای فردی شکل گرفته است. کینز پدر علم اقتصاد نوین نمونه بارزی را از اثرات رفتار واحدی را در عرصه کلان و خرد ارایه داده است که به تناقض پس‌انداز مشهور است. اگر افراد به صورت انفرادی پس انداز کنند در سالهای بعد دارای امکانات و قدرت مالی بیشتری خواهند بود و خواهند توانست که از سرمایه جمع شده خود استفاده کنند ولی اگر تمامی افراد جامعه همزمان پس‌انداز خود را افزایش دهند

و بخش بیشتری از درآمد خود را پس انداز نمایند مصرف کل اقتصاد پایین می‌آید و این امر موجب کاهش تولید نیز خواهد شد که این امر به کاهش درآمد افراد در آینده منجر می‌شود. از اینرو افزایش پس انداز برای اشخاص مفید می‌تواند باشد ولی برای جامعه به صورت کلی تأثیرات متفاوتی نسبت به تأثیرات فردی آن دارد.


نمونه دیگر: اگر شرکتی یک یا چند تن از پرسنل خود را با ماشین‌آلات جایگزین نماید بی شک سود خواهد کرد و به نفع آن شرکت خواهد بود ولی اگر تمامی شرکتها به یکباره به این کار مبادرت ورزند بیکاری افزایش می‌‌یابد و موجب کاهش درآمد ملی و در نتیجه کاهش تقاضا برای تولیدات شرکتها شده و سود شرکتها را کاهش می‌‌دهد. از اینرو تأثیرات سطح کلان می‌تواند با تأثیرات در سطح خرد متضاد باشد.

مکاتب اقتصادی
• اخلاق گرایی (مکتب اسکولاستیک )
• مکتب سودا گری ( مرکانتیلیسم )
• مکتب اصالت طبیعت ( فیزیوکراسی )
• مکتب کلاسیک (سنت‌گرایی)
• مکتب تاریخی قدیم
• سوسیالیسم تخیلی
• نیو کلاسیسم (مارژینالیسم یا نهایی گرایی)
• مکتب مارشال
• مکتب کینز


• نئو لیبرالیسم
• نیو کینزیسم
• مکتب شیکاگو (مانیتاریسم یا پول محوری)
• مکتب سوسیالیسم

بحران اقتصادی
بحران اقتصادی در نظر اول عبارت است از پیدا شدن "اضافه تولید" یعنی پرشدن بازار از کالاهائی که مشتری قادر به پرداخت ندارد. وقتی در بازار مشتری نباشد و کالاها فروش نرود طبعا" تولید کالاها نیز کاهش یافته و متوقف می‌‌شود و به دنبال آن تعطیل کارخانه‌ها و بیکاری وسیع و میلیونی کارگران بیش می‌‌آید که به نوبه خویش فروش کالاها را باز هم دشوارتر کرده و بر عمق بحران می‌‌افزاید. سیستم اعتباری سرمایه داری از کار باز می‌‌ماند، بدهکاران توان پرداخت بدهی خود را در سر موعد از دست می‌‌دهند. بهای سهام شرکت‌ها در بازار تنزل می‌‌کند، موسسات سرمایه داری یکی پس از دیگری ورشکست می‌‌شوند.


به این ترتیب آنچه در نظر اول و گام نخست به صورت وجود کالای "زیادی" در بازار تظاهر کرده بود در سیر تکاملی خویش مجموعا" اقتصاد را درهم می‌‌ریزد و فاجعه‌ای پدید می‌‌آورد که به مراتب از شدیدترین سوانح طبیعی ویرانگرتر است.


در بحران بزرگی که در سال‌های 1933 - 1929 در گرفت حجم تولید در جهان به 44 % رسید (کمتر از نصف قبل از بحران شد) و بزرگترین کشورهای سرمایه داری از نظر حجم تولید به سطح 20 یا 30 سال پیش از بحران برگشتند. چهل میلیون نفر کارگر از کار بیکار شده به خیابان‌ها ریخته شدند، هزاران موسسه ورشکست گردید. زیانی که از این بحران به اقتصاد جهانی وارد شد بیش از خسارات ناشی از جنگ اول جهانی بود. لبه تیز بحران و نیروی ویرانگر آن علیه کارگران و تولیدکنندگان و سرمایه داران کوچک متوجه است.


رکود اقتصادی
رکود عبارت است از «دوره‌ای که کاهش معنی دار در چهار عامل تولید، درآمد، اشتغال و تجارت ایجاد شود.» این دوره معمولاً حداقل بین 6 ماه تا یکسال است. به این ترتیب رکود بر این اساس به معنای کاهنده بودن رشد تولید ناخالص داخلی واقعی است.


البته از مباحث اقتصاد کلان این نتیجه حاصل مـی‌شـود کـه وقتی هزینه‌های دولت به قیمت‌های ثابت رشد می‌کند، تقاضای دولت برای کالا و خدمات افزایش می‌یابد.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید