بخشی از مقاله
۱. بحران محیط زیست
در تخریب و تباهی محیط زیست مرثیه بسیار سرودهایم و اغلب بیثمـر. انفجـار جمعیـت، مهاجرت بیرویه به شهرها و گسترش بـیضـابطه شهرنشـینی، بیابـانی شـدن جنگـلهـا و سبزهزارها، کاهش تنوع زیستی و نابودي گونه هاي گیاهی و جانوري، فرسایش خـاك هـاي حاصلخیز، مصرف بیش از حد سموم و مواد شیمیایی، آلودگی رودها و آب هاي ساحلی به وسیله فاضلاب هاي صنعتی و شهري، آلودگی نفتی دریاها، صید بیرویـه و کـاهش ذخـایر صید، افت شدید سطح آب هاي زیرزمینی در برخی از مناطق، گازهاي گلخانهاي، باران هاي اسیدي، آلودگی هوا، گـرم شـدن هـواي کـرة زمـین و تخریـب لایـه ازن، بخشـی از ایـن نابسامانی زیست محیطی است. بر پایه مطالعات:
1. چنانچه تا اواسط قرن 21 میلادي درجه حرارت زمین سه درجه سانتیگراد افزایش یابـد، سطح دریاها تا یک متر بالا خواهد آمـد و تـا پایـان همـین قـرن (بـر اثـر ذوب شـدن توده هاي یخ و کوه هاي یخ) این میـزان بـه دو متـر خواهـد رسـید و آنگـاه بسـیاري از شهرهاي ساحلی و حتی برخی از کشورها به زیر آب خواهند رفت؛1
2. به سبب صید بیرویه، هر روز 140 گونه و هر سال 5000 گونه حیاتی نابود میشوند؛2
3. ســالانه 17 میلیــون هکتــار، منطقــهاي بــه وســعت دو برابــر کشــور اتــریش، از وســعت جنگلهاي کره زمین کاسته میشود؛3
4. وضع وخیم مهد انسان به جایی رسیده است که ساکنان آن، با تأسیس حزبهـا، صـدور بیانیهها، و شیوه هاي گونهگون دیگر نسبت به این بحران جهانگیر و جهـانسـوز بانـگ هشدار برآوردهاند. آمارها نشان می دهند کـه در بـین سـال هـاي 1985 تـا 1994، 48/5 درصد تظاهرات مردم کشورهاي اتحادیه اروپا مربوط به محیط زیست بوده است.4 ایـن در حالی است که ایالات متحده تنها با داشـتن 5 درصـد از جمعیـت جهـان، از حـدود یکسوم منابع طبیعی جهان را استفاده، و دسـت کـم یـکسـوم آلـودگی دنیـا را تولیـد میکند.5 توجه به آمارهـاي سـازمان ملـل نیـز نشـان مـیدهـد کـه حـدود 98 درصـد دياکسیدکربن و سایر گازهاي مضر جو، مربوط به کشورهاي صنعتی، و فقط 2 درصـد سهم کشورهاي جهان سوم است.6
محیط زیست و بحران آن؛ رویکردی قرآنی ۵۶
۲. عوامل و راهکارهای بحران زیستمحیطی
دربــارة عوامــل و راهکارهــاي بحــران زیســتمحیطــی رویکردهــاي گونــاگونی از ســوي دانشمندان ارائه شده است. در اینجا نخست بهاجمال دیـدگاه اندیشـمندان جدیـد و سـپس دریافت خود از قرآن را بررسی میکنیم. برخی از زیستشناسان مانند گـارت هـاردین7 بـر این باورند که مسئله آلودگی، اثر مستقیم فزونی بیش از حد جمعیت ساکن است. 8 عـده اي دیگر علت را در فراوانی محصولات مصرفی میدانند. به گفته والتر هوارد (زیستشـناس)، جامعه اي که در آن محصولات مصرفی فراوان باشد، به زبالهدان مبـدل مـیشـود؛ چنـانکـه ایالات متحده، که تنها 6 درصد از جمعیت جهان را داراست، بیش از 70 درصد زباله را بـه جهان تحمیل میکند.9
برخی از سیاستمداران، فناوري افسار گسـیخته را مقصـر مـیداننـد. انیشـتین در کتـاب جهانی که من میشناسم می نویسد: »پیشرفتهاي صنعتی با ماشینهاي غـولپیکـر خـود بـه جاي اشیا و مواد ضروري، گیوتینی براي قطع ریشه انسانیت می سازند10.« بـاري کومـونر11 نیز عقیده دارد که علت اصلی تولید آلودگی در میان ملل صنعتی و ثروتمند، ظهور فنـاوري زیانمند براي محیط زیست پس از جنگ جهانی دوم است. گروه دیگـري مسـبب ایـن بحـران را کاپیتالیسم میدانند؛ چه با تولید بیشازحد، از منابع زیستی بهرهجویی غیرعادلانه انجام مـیگیـرد و با ایجاد جوامع پرشمار مصرفکننده، این منابع به زبالهدانهایی بزرگ تبدیل میشوند.12
بسته به دیدگاه هاي گوناگون، چاره هاي مختلفی از سوي دانشمندان براي بحران محـیط زیست ارائه شده است . به اعتقاد میلر باید هم از »خوشبینی تکنولوژي« برحذر بـود و هـم از دام »روزهاي خوش گذشته«؛ ایده خیالیاي که بازگشت به گذشته و زنـدگی سـاده تـر را سفارش میکند؛13 چراکه امروزه امید به زندگی و برخی دیگر از شاخص هاي زندگی بهبود یافتهاند . پس باید فناوري زیانآور را کنترل کرد و متکی به فناوري متناسب بود. مردمی کـه خود را مجهز به کیسه خواب میکننـد، غـذاي خشـک منجمدشـده را در یخچـال کـاروان مجهز خود نگاه میدارند و با آن بـه سـوي جنگـلهـا مـیرونـد، در حقیقـت بـه طبیعـت بازنگشتهاند؛ بلکه اینان در پوشش فناوري خود را از سختیها و واقعیتهاي طبیعت حفـظ میکنند. برخی دیگر برپایه دیدگاه خود در باب علل این بحران، کنتـرل جمیعـت را منجـی منابع طبیعی میدانند و برخی دیگر کنترل محصولات مصرفی را.
۶۶ ، سال دوم، شماره سوم، تابستان ۰۹۳۱
بیان علل و چاره هاي بحران زیستمحیطی از دیدگاه دانشـمندان تجربـهگـرا، پژوهشـی دیگر میطلبد که در این نوشتار بر آن نیستیم؛ ولی میتوان مدعی شد که هرچند هر یک از دیدگاه هاي اشارهشده بهره اي از حقیقت دارند و به جنبههایی از مجموعـه عوامـل یـا یـک عامل کلی اشارههایی سودمند کردهاند، باید دلیل اصلی بحران و چارة آن را جـاي دیگـري جست و به گونهاي دیگر نگریست.
با اندیشیدن در کلام وحی و تحلیل آن میتوان به دست آورد که نگرش نادرست انسان جدید به جهان و طبیعت (جهانبینی جدید) است که موجب چنین رفتاري با طبیعت شـده است. خالق این تراژدي، انسان امروزي و چارة آن تغییر نـوع نگـرش بـه طبیعـت و منـابع طبیعی است. انسان مدرن ارزش هاي افزودة بسیاري را از طبیعت بهرهکشی کرده است، کـه باید آنها را بازپس دهد. انسان مدرن، مولـود اندیشـه مـدرن ـ مدرنیسـم یـا تجـددگرایی ـ است. شاخص هاي پرشماري براي تجددگرایی ارائـه شـده کـه از جملـه آنهـا، فردگرایـی، عاطفهگرایی، تأکید بر تغییر بیرون به جاي درون، اندیشه پیشرفت، برابريگرایـی انسـانهـا، استدلالگرایی، اومانیسم، تجربه گرایی افراطی و تعبدستیزي هستند،14 تأکید نگارنده از بـین این شاخصها بر »تغییر بیرون«، و »اومانیسم« است.
انسان سنتی همانند رواقیان، دلمشـغول دگرگـونی درون اسـت. او آنچـه را نمـیبینـد، میطلبد، و آنچه را میبیند نمیطلبد؛ یا بیرون را باید دگرگون و مطابق خواسـتهاش سـازد، یا درون را تا خواستهاش برابر بیرون باشد. هسته اصلی جهانبینی مدرنیسم و انسان جدیـد این است که طالب تغییر در بیرون است و این نداي درونش که »چرخ بر هـم زنـم ار غیـر مرادم باشد.15« بدینجهت چارة بحران محیط زیست آغاز از خود است. بـه تعبیـر وبلـیس هارمون »ما باید در این زمینه فرایند تغییر و تحول را با خودمان آغاز کنیم.16«
اگر این ویژگی مدرنیسم در کنار ویژگی دیگرش، اومانیسم یا انسانگرایی، تصور شود، به مطلوب خود نزدیکتر خواهیم شد. اومانیسم دستکم دو معناي اصلی دارد و هـر معنـا بــراي انســان متجــدد امــروزین داراي اهمیــت اســت. معنــاي اول امانیســم، نظــري و معرفت شناختی است. برابر با این معنا، اومانیسم یعنی هر گونه اي از معرفت، معرفت بـراي انسان است و دستکم براي انسان نسبیت و وابستگی دارد. اومانیسم در معناي دوم، بعـدي
محیط زیست و بحران آن؛ رویکردی قرآنی ۷۶
عملگرایانه دارد که در نوشتار پیش رو این معنا مورد تأکید است. اومانیسـم در مقـام عمـل بدین معناست که هیچ موجـودي ارزش، اهمیـت یـا شـرافت وجـودياش بـیش از انسـان نیست؛ به گونه اي که ارزش داشته باشد انسان فداي او شود. بهدیگر سخن در مقام عمـل و در مقام دخل و تصرف در جهان هستی باید این عمل و دخـل و تصـرف چنـان باشـد کـه پیوسته قدر اول بودن انسان در جهان هستی باقی بماند. برپایه این دیدگاه حتی انسان نبایـد فداي مقدسی بالاتر از خود شود و همه چیز حتیطبیعت کاملاً در اختیار و دخل و تصرف انسان است.17
چنین انسانی که تأکیدش، همـه بـر تغییـر بیـرون اسـت؛ همـه چیـز را بـراي خـویش میخواهد؛ براي هیچ چیز جز خود و انسان ارزشی بالاتر از انسان قایل نیسـت و از سـویی تعبدگریز و جاهل یا منکر وحی و ماوراي طبیعت است، پیداسـت کـه چگونـه بـا طبیعـت رفتار خواهد کرد و تلقی او از طبیعت چه تفاوتی با تلقی سـنتی و قرآنـی خواهـد داشـت؛ رویکردي که از سویی انسان را جانشین خدا و نقش او را در زیستگاهش، آباد سـاختن آن، و از سویی دیگر طبیعت را ذيشعور، آموزگـار انسـان، مایـه عبـرت و داراي ویژگـیهـاي بسیار میداند. بدینسبب گروهی را عقیده بر این است که تا وقتی انقلاب فکـري در تفکـر بشر جدید و اندیشههاي سکولاریستی کشورهاي صنعتی، پیشـرفته و روبـهتوسـعه حاصـل نشود، زخم طبیعت التیامی نخواهد یافت.
حال جایگاه محیط زیست و علل بحران آن را با کاوشـی در کتـاب قدسـی اسـلام، بـه منزله کاملترین متون مقدس بررسی و آنگاه اصول و سفارشهاي عملی آن را بـهاختصـار بازگو میکنیم. پر واضح است که نجاتبخش بودن آموزه هاي دیگر کتاب هاي آسـمانی بـه هیچ روي مورد نفی و انکار نیست؛ چه به عقیدة بسیاري » نگرش به طبیعت به منزله مربـی اخلاقی انسان، جهانشمول است و در منابع هندو، بودایی و نیز منابع یهودي و مسیحی نیز وجود دارد.18«
۳. محیط زیست و بحران آن از چشم انداز قرآنی
شرایط امروز مسلمانان شاید اینگونه به نظر آورد که نگرش اسلامی به طبیعـت نسـبت بـه نگرش غرب متجدد که نخستین بار بشر را به بحران محیط زیست مبتلا کرده است، تفاوت
۸۶ ، سال دوم، شماره سوم، تابستان ۰۹۳۱
چندانی ندارد؛ اما تأملی ژرفتر آشکار میسـازد کـه نگـرش اسـلامی و قرآنـی بـه محـیط زیست، با آنچه در چند سدة اخیر در غرب شایع بوده، بسـیار متفـاوت اسـت.19 آثـار ایـن نگرش را میتوان در استنکاف جامعه اسلامی از تسلیم کامل در برابر فرمانهـاي ماشـین و همچنین فریاد بلند گفتارهاي وحیانی اسلام دربارة ارزش متعالی و لزوم حفاظت از محـیط زیست بهوضوح مشاهده کرد.
پیشنیاز فهم آموزه هاي قرآنی دربارة طبیعت و محیط، پرداختن به برداشت قـرآن از دو مفهوم کلیدي انسان و طبیعت است. براي طبیعت میتوان جایگاهی قدسی در قرآن یافـت. قرآن طبیعت را در نهایت یک تجلی الاهی بر انسان میدانـد کـه خداونـد را هـم محبـوب میدارد و هم مکشوف میسازد. شکلهاي طبیعت نقابهاي بسیارياند کـه صـفات متنـوع خدایی را میپوشانند؛ درعینحال براي آنان که چشـم باطنشـان کـور نشـده اسـت، همـان صفات را مکشوف میسازند. حتی به معنایی ژرف تر می توان ادعا کـرد کـه بنـا بـر دیـدگاه قرآنی، خداوند محیط فرجامین است که محیط بر انسان و دربرگیرندة اوسـت . خداونـد در قرآن محیط علی الاطلاق خوانده شده است؛ مانند این آیه که »آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است از آن خداوند است و خداوند بر همه چیز محـیط اسـت« (نسـاء: .(126 اینکـه واژة محیط به معناي محیط پیرامون هم هست، از اهمیت بسیاري برخـوردار اسـت . انسـان درحقیقت در محیط الهی غوطهور است و تنها به سبب نسیان و غفلـتش کـه گنـاه اساسـی نفس است، و تنها با ذکر میتوان بر آن چیرگی یافت، از آن بیخبر شده است. ذکر خداوند یعنی دیدن او در همه جا و تجربه کردن واقعیت او به منزله محیط.20
بر این پایه میتوان مدعی شد که در نگرش توحیدي، یک نظام »محـیط و محـاطی« در عرصه محیط زیست برقرار است که خالق طبیعت و ماوراي آن به مثابه محیط و غیـر او، از جمله زیستمندان زمینی، محاط شمرده میشوند. از این نکته می توان استفاده کرد که انسـان که خود آیه اي از آیات الهی است، میتواند نشـان، بـل حضـور خداونـد را در جـايجـاي محیط زیست درك کند. حضور خداوند همواره در طبیعت و هستی، جاري و ساري اسـت و اوست که همه عناصر محیط زیست را هدایت تکوینی میکنـد. بـه گفتـه قـرآن از زبـان حضرت موسی» پروردگار ما همان کسی است که به هر موجودي آنچه را لازمه آفرینش او بوده است، داده، سپس او را در مراحل هستی هدایت کرده است.« (طه: (50