بخشی از مقاله
مديريت استراتژيك
در دنياي كنوني با توجه به نوسانات و تغييرات زياد عوامل موثر بر جو سازمان اتخاذ تصميمها و سياستها نياز به تحليل توأم عوامل محيط خارجي و محيط داخلي دارد. برنامه ريزي استراتژيك و يا در سطحي وسيعتر، مديريت استراتژيك روشي است كه تصميم گيري در سازمان را با كمك تجزيه و تحليل عوامل فوق و متعادل بين اين محيطها امكان پذير ميسازد.
مديريت استراتژيك در واقع عبارتست از: مجموعه مطالعات و تصميمهايي كه به طرح و اجراي استراتژيهاي متناسب با شرايط بيروني و داخلي سازمان منتهي شده و در نهايت دستيابي به اهداف سازمان را امكان پذير ميسازد «با اين توضيح كه حتي اهداف سازمان در چارچوب چنين مديريتي، زاييده مطالعه و سنجش عوامل تأثيرگذار ميباشد»
براي آنكه اصطلاحات بكار برده شده واضحتر شده و درك عميقتري از موضوع به ما بدهد ابتدا به تعريف تعدادي از اين اصطلاحات ميپردازيم:
1) مديريت استراتژيك: جرياني از تصميمات و فعاليتهايي است كه منجر به انتخاب استراتژي يا استراتژيهاي موثر گرديده و شركت را در راه رسيدن به اهدافشان ياري مينمايد همچنين استراتژيستها بدينوسيله اهداف را تعيين نكرده و تصميمات استراتژيك اتخاذ مينمايند.
2) تصميمات استراتژيك: وسيلهاي براي رسيدن به نتايج مورد انتظار بوده و در بر گيرنده حيطه فعاليتهاي بازرگاني، بازارهاي محصول و خدمات، وظايف اجرايي و خط مشيهاي سازمان ميباشد.
3) خطي مشيها: راهنماي عمل بوده و نشان ميدهند كه تخصيص منابع و واگذاري وظايف و مسئوليتها به چه نحو بايستي صورت گيرد تا مديران بخشها استراتژي هاي تعيين شده را به طور مناسب اجرا نمايند.
4) استراتژي: استراتژي طرحي است متحد شده، جامع و منسجم كه در چهارچوب اهداف و مزاياي استراتژيك موسسه و عوامل محيطي طرحريزي گرديده كه در صورت سازماندهي و اجراي مناسب ميتواند شركت را در رسيدن به اهدافش ياري نمايد.»
الگوي مديريت استراتژيك
الگوي مديريت استراتژيك نمايانگر سه مرحله مهم در فرآيند مذكور ميباشد كه به اختصار در اين متن مورد بررسي و تجزيه و تحليل قرار ميگيرند اين سه مرحله عبارتند از:
الف) برنامه ريزي استراتژيك: برنامه ريزي استراتژيك در بر گيرندة عناصر و اجزاء زير است:
1) تعيين مأموريت يا هدف بينادي
2) تجزيه و تحليل محيط خارجي
3) تجزيه و تحليل محيط داخلي
4) تجزيه و تحليل انتخاب استراتژيك
5) انتخاب هدف هاي بلند مدت
6) ارزيابي و انتخاب استراتژي اصلي
ب) اجرا:
اجراي استراتژي در بر گيرندة دو حوزه مهم است:
1) عملياتي كردن استراتژي شامل:
- تعيين استراتژيهاي عملياتي
- تعيين هدفهاي ساليانه
- تعيين سياستها و خط مشيهاي اجرايي
2) نهادينه كردن شامل:
* رهبري
* ساختار
* فرهنگ
ج) ارزيابي و كنترل
ويژگيهاي مديريت استراتژيك:
1) مديريت استراتژيك شامل تصميمهاي مديريت عالي است.
2) مديريت استراتژيك ديدگاههاي سهامداران و ذينفعان سازمان را شامل ميشود و اهداف كلان سازمان را شناسايي ميكند.
3) مديريت استراتژيك زواياي داخل سازمان را پوشش ميدهد.
4) مديريت استراتژيك در نظر گرفتن عوامل محيط خارجي سازمان را ضروري ميسازد.
5) مديريت استراتژيك دامنه زماني بلند مدت را براي سازمان در نظر دارد.
6) مديريت استراتژيك قسمت اعظمي از منابع نيروي انساني، افكار و توانمنديهاي را به كار ميگيرند.
7) مديريت استراتژيك تماس سطوح سازمان (شركتهاي مادر، شركتهاي تابعه، كسب و كارها، واحدهاي سازماني و قسمتهاي توليدي و غير توليدي) را درگير برنامه ريزي و اجرا ميكند.
8) مديريت استراتژيك مناسبترين راهبردهاي دستيابي به اهداف را با توجه به تعامل عوامل محيط خارجي و داخلي مشخص ميكند.
9) مديريت استراتژيك راهكارهاي اجرايي را براي اعمال راهبردها و دسترسي به اهداف معرفي ميكند.
10) مديريت استراتژيك مكانيسم اجراي فرآيند نظارت و ارزيابي را ايجاد ميكند.
الزامات مديريت و برنامهريزي استراتژيك:
1) وجود بستر مناسب و تفكر برنامه رزي استراتژيك در سازمان
2) وجود كارشناسان خبره در سازمان و ارتباط با مشاوران
3) حمايت و پشتيباني مستمر مديريت عالي
4) گردش اطلاعات
5) نظام درست تصميمگيري در سازمان
مراحل برنامه ريزي استراتژيك:
1) ايجاد بستر و تفكر سازماني مناسب
2) تعيين رسالت سازماني، شامل بيانيههاي حاكي درباره قصد، فلسفه و هدفهاي آن.
3) تعيين اهداف بلند مدت
4) تجزيه و تحليل به نحوي كه وضعيت و تواناييهاي دروني آن را نشان ميدهد.
5) ارزيابي محيط خارجي سازمان بر حسب رقابت و عوامل عمومي اوضاع و احوال
6) تجزيه و تحليل ميزان دسترسي به اهداف
7) شناسايي راهبردها و يا استراتژيهاي مناسب براي دستيابي به اهداف
8) تدوين هدفهاي ساليانه و استراتژيهاي كوتاه مدت سازگار با اهداف بلند مدت و استراتژيهاي اصلي
9) اجراي تصميمهاي منتخب برنامه ريزي استراتژيك بر اساس تخصيص منابع بودجه شده با تأكيد بر هماهنگي ميان فعاليتها، كاركنان، ساختار، فناوري و نظام پاداش
10) بررسي و ارزيابي موفقيت فرآيند استراتژيك براي استفاده در كنترل و به عنوان درون دادي براي تصميمهاي آينده.