بخشی از مقاله

نهاد خانواده
مقدمه
خانوار یک واحد آماری است که چنانچه بخواهیم تعریفی از آن ارائه دهیم می توان گفت که منظور از خانوار تعداد افرادی است که زیر یک سقف زندگی می کنند و دور یک سفره غذا می خورند و به عبارت دیگر اصطلاح خانوار را برای تعداد افرادی بکار می بریم که دارای هزینه مشترک اقتصادی باشند . بنابراین با توجه به تعریف فوق این اصطلاح فردی را که به تنهائی زندگی می کند و یا گروهی از افراد که بطور دسته جمعی زندگی می کنند نظیر سربازان پادگانها ، دانشجویان دانشگاه نظامی ، زندانیان ، آسایشگاههای معلولین و ... را نیز شامل می گردد . به عنوان مثال امروز درصد قابل توجهی از خانوارهای ساکن در شهرهای بزرگ صنعتی کشورهای غربی را خانوارهای یک نفره تشکیل می دهد .


واما خانواده یک واحد زیستی یا بیولوژیک است که تشکیل آن مبتنی بر پیوند زناشوئی است و به عبارت دیگر به مجموعه افرادی گفته می شود که بر اساس ازدواج دارای رابطه سببی یا نسبی بوده و با یکدیگر خویشاوندند .


خانواده یکی از نهادهای اجتماعی نخستین است که شالوده حیات اجتماعی محسوب گردیده و گذشته از وظیفه تکثیر نسل و کودک پروری و در نتیجه ابقاء نوع بشر ، وظایف متعدد دیگری از قبیل تولید اقتصادی ، آموزش و پرورش ، جامعه پذیر کردن و فرهنگ پذیر کردن فرد را نیز بر عهده دارد و بنابراین خانواده به عنوان عامل واسطی است که قبل از ارتباط مستقیم فرد با گروهها ، سازمانها و موسسات جامعه ، نقش مهمی در انتقال هنجارهای اجتماعی به وی ایفاء می نماید و از سوی دیگر با توجه به اینکه خانواده با نظام پایگاهی جامعه در ارتباط است . موقعیت فرد نیز تا حدودی مبتنی بر موقعیت اجتماعی خانواده اش خواهد بود .


امروزه مطالعه خانواده به عنوان یک نهاد اجتماعی و سلول اصلی جامعه ، یا کوچکترین واحد بنیادی جامعه مورد توجه بسیاری از جامعه شناسان است و خصوصاً این توجه معطوف به تغییراتی است که در ارتباط با گسترش صنعت و رشد شهرنشینی در ابعاد و ویژگیهای خانواده حادث شده و می شود . عده ای در دهه های پیش بر اساس آنچه که بر غرب

گذشته ، عقیده بر این داشتند که نهاد خانواده به مرور به سستی می گراید و وضعیت تدریجی این نهاد را در مقابل تحولات سریع اقتصادی و تکنیکی تمدن غرب تا مرز اضمحلال پیش بینی می کردند ولی در حال حاضر این نظریه بدبینانه نه تنها در غرب بطور کامل تائید نمی شود ، بلکه اصولاً در کشورهای مشرق زمین که هریک فرهنگی جدا از فرهنگ غرب دارند به هیچ

عنوان صادق نیست . حتی در جوامعی نیز که سعی در از میان برداشتن ضرورت مقرارت قانونی و مذهبی ازدواج را داشتند بزودی به مشکلات و پیامدهای این طرز زندگی زناشوئی واقف گشته و بتدریج مجبور شدند به عمل ازدواج جنبه قانونی داده و مقررات جدیدی را برای حفظ خانواده به عنوان سلول زندگی اجتماعی مورد توجه قرار دهند . خانواده را می توان بطورکلی به دو نوع متفاوت تقسیم نمود :


خانواده هسته ای خانواده گسترده

انواع خانواده
دید کلی
خانواده درتمام جوامع شکل و الگوی واحدی نداشته است. مطالعات به وضوح نشان می‌دهند که می‌توان خانواده‌ها را براساس الگوی زندگی‌شان به انواع مختلف تقسیم کرد. بعضی تقسیمات خانواده را بهخانواده‌های پدر سالار (Patriarchy) و مادر سالار (Matriarchy) و بعضی دیگر خانواده را بصورت چند همسری (palygamy) ، تک همسری (Monogamy) ، درون همسری (Endogamy) و برون همسری (Exogamy) تقسیم کرده‌اند. ولی یک تقسیم بندی کلی که انواع دیگر خانواده را شامل شود، تقسیم آن به خانواده هسته‌ای (Nuclear family) و خانواده گسترده (Extended family) است.
تعریف خانواده هسته‌ای
خانواده‌ای که آن را زن و شوهر و فرزندان یا زن و شوهر بدون فرزند تشکیل می‌دهد، اصطلاحا خانواده هسته‌ای می‌نامند.
ویژگی‌های خانواده هسته‌ای
ابعاد
خانواده هسته‌ای در مقایسه با خانواده گسترده دارای ابعاد کوچکتری است و فقط از زن و شوهر و فرزندان ازدواج نکرده تشکیل می‌شود. این نوع خانواده بنیان جوامع صنعتی کنونی را تشکیل می‌دهد و در ارتباط با گسترش شهرنشینی و توسعه صنعتی شکل گرفته‌اند.
کارکردها
در خانواده‌های هسته‌ای ، دیگر وظایف و کارکردهایی که از روزگاران قدیم برعهده خانواده بوده است، خبری نیست. این کارکردها ( مانند کارکرد تولیدی و اقتصادی ، کارکرد آموزشی و تربیتی و … ) برعهده موسساتی خارج از محیط خانواده قرار گرفته‌اند.
عدم گسترش


یک خانواده هسته‌ای هیچگاه گسترش نمی‌یابد و به مجرد رسیدن فرزندان خانواده به سن قانونی و ورود به اجتماع به عنوان عضوی فعال از خانواده دوری می‌گزینند و خود ، خانواده مستقل و هسته‌ای دیگری را بوجود می‌آورند. بنابراین خانواده هسته‌ای با پراکنده شدن اعضا آن و سپس با فوت پدر و مادر یا درصورت جدایی آنها از یکدیگر متلاشی می‌گردد.
انواع خانواده هسته‌ای


خانواده هسته‌ای نوع اول
ملاک تعلق به این نوع خانواده تحصیلات است تا درآمد. تحصیلات رئیس خانواده معمولا دیپلم یا بالاتر از آن است. همسر او نیز تحصیلاتی در همین حدود یا کمی پایین تر دارد و گاهی کار هم می‌کند. زن و مرد با تساوی زندگی می‌کنند و در امور خانواده بصورت مشترک تصمیم می‌گیرند. همین مطلب ممکن است منجر به بروز اختلافات بیشتری نسبت به سایر انواع خانواده شود. تمایل به رفاه بیشتر ، آپارتمان نشینی ، بالابودن سطح مصرف ، برنامه ریزی برای تعطیلات و اوقات فراغت و تعهد اجتماعی پایین خانواده به شبکه خویشاوندی از ویژگی‌های خاص این نوع خانواده هسته‌ای است. ازلحاظ درآمد و شغل ، خانواده‌های اداری با درجات بالا یا مشاغل آزاد پر درآمد (نظیر وکالت ، طبابت و …) و تاحدودی کارمندان شرکتهای خصوصی ممکن است دراین گروه قرار گیرند.


خانواده هسته‌ای نوع دوم
در این نوع خانواده هسته‌ای ، تحصیلات رئیس خانواده پایین تر از دیپلم است و او برتری کامل خود را در محیط خانواده حفظ کرده است. تصمیمات مهم را اتخاذ می‌کند و زن نیز مطیع است. افراد خانواده معمولا در محیط کوچکی زندگی می‌کنند. عدم کار زن درخارج از خانه ، تمایل به داشتن فرزندان زیاد ، وجود اعتقادات مذهبی قوی ، عدم برنامه ریزی مناسب برای گذراندن تعطیلات و اوقات فراغت و جدا بودن تفریحات زن و مرد و … از ویژگی‌های خاص این نوع خانواده هسته‌ای است. از لحاظ درآمد و شغل ، مرد در کارهای دستی (نظیر کارگری ، خدمات اداری پایین یا خدمات بازرگانی کوچک و صنایع کوچک) فعالیت می‌کند. دراین خانواده‌ها مرد نان آور خانواده است.


خانواده هسته‌ای مهاجر
این نوع خانواده بیشتر از مهاجرین روستاها و شهرهای کوچک تشکیل شده است و هنوز جامعه شهری آنها را کاملا جذب نکرده است، و از نظر اجتماعی و مکانی حاشیه نشین نامیده می‌شوند. به خاط فقدان شبکه خویشاوندی در شهر محل اقامت ، خانواده تعهد اجتماعی زیادی ندارد . به همین جهت افراد آن زیاد احساس غربت می‌کنند. مرد رئیس خانواده است و در امور خانوادگی برتری کامل خود را حفظ کرده است. ازلحاظ درآمد و شغل رئیس خانواده در خدمات جز یا دربعضی صنایع (نظیر صنایع ساختمانی) به عنوان کارگر غیر ماهر مشغول کار است. درآمد او پایین است. به همین جهت مسکن فقیرانه‌ای دارند و از لحاظ سایر الزامات زندگی در مشکلات متعددی به سر می‌برند.
تعریف خانواده گسترده


خانواده گسترده ، خانواده‌ای است که بر اساس بستگی‌های نسبی و سببی استوار است و شامل چند گروه خونی و چند گروه زناشویی می‌شود.


ویژگی‌های خانواده گسترده
خانواده گسترده فرزندان خود را پس از ازدواج در خود جای می‌دهند و گسترش آن نیز به همین لحاظ است، و به این ترتیب ممکن است چند نسل زیر یک سقف و دریک خانه مشترک زندگی کنند. در این شکل از خانواده پدر و مادر اصلی مرکز ثقل خانواده را تشکیل می‌دهند. پسرها ، نوه‌ها و عروس‌ها از آنها اطاعت می‌کنند و اگر پدر و مادر به علت کبرسن نتوانند وظایف سرپرستی را انجام دهند. پسر ارشد جای آنها را می‌گیرد. دخترها پس از ازدواج خانه پدری را ترک کرده و بنابراین خانواده گسترده غالبا به شکل پدر مکانی است. پدر نقش اصلی را در تربیت فرزندان برعهده دارد، دایره همسر گزینی محدود و تعهدات اجتماعی غالبا زیاد است. غالبا فرزندان شغل پدر را بر می‌گزینند. وظایف متعدد و سنگینی (نظیر تولید خانوادگی ، اجتماعی و فرهنگی کردن کودکان ، نگهداری از پیران و حمایت کامل از اعضا و … ) برعهده این نوع خانواده است.

 

کارکردهای خانواده سنتی
مقدمه
کارکرد خانواده به عنوان میانجی در اجتماعی شدن طفل و همنوائی عمیق وی با هنجارهای اجتماعی از اهمیت ویژه ای برخوردار است. جنبه‌های ژرف و نهان شخصیت انسان ناشی از آموزش و پرورش دوران کودکی است و از آنجا که نخستین سالهای زندگی انسان در محیط خانواده می‌گذرد و در این دوران است که پایه شخصیت او گذاشته می‌شود، می‌توان به اهمیت خانواده و تاثیری که در پرورش فرد و قوای روحی و اخلاقی او دارد پی برد.


علاوه بر کارکرد اجتماعی نمودن دیگر کارکردهای خانواده در ارتباط با انواع آن متفاوت است ولی در هر حال می‌توان ویژگیهای اساسی مشابهی را در انواع مختلف خانواده تشخیص داد. وظیفه فرزندزائی ، ایجاد هویت اجتماعی ، حمایت و ارشاد فرد از جمله کارکردهایی است که در تمام جوامع و انواع خانواده عمومیت دارد. در خانواده‌های سنتی از نوع خانواده روستائی ، خانواده علاوه بر وظایف فوق ، وظایف دیگری را نیز بر عهده دارد که اهم آنها عبارتند از :


کارکرد تولید
خانواده روستائی بر خلاف خانواده شهری یک واحد تولید و مصرف است که افرادش تحت نظارت پدر که مدیریت مزرعه را بر عهده دارد به کار تولید می‌پردازند. در حقیقت فرزندان خانواده به عنوان کارگران مجانی خانوادگی تلقی می‌گردند. همین نقش را پیش از این فرزندان پیشه وران شهری در کارگاههای خانوادگی ایفا می‌نمودند و هنوز هم کم و بیش چنین کارگاههای خانوادگی وجود دارند.


در خانواده روستائی حتی کودکان نیز در تولید نقش دارند. پسران به کمک پدر در امور مزرعه و نگهداری و چرای گوسفندان می‌پردازند دختران در تهیه مواد لبنی ، پشم ریسی ، قالی بافی ، حصیر بافی و امور مختلف خانه داری ، مادر را یاری می‌دهند. مهاجرت روستائیان به شهر و گسترش صنعت به تدریج موجب تحول در کارکرد تولیدی خانواده گردیده و در نتیجه خانوده به عنوان یک واحد تولید و مصرف به خانواده هسته‌ای مصرفی بدل می‌گردد.


کارکرد تعلیم و تربیت
خانواده از گذشته محل تعلیم و تربیت فرزندان بوده است. در خانواده بزرگ پدر سالاری قدیمی آموزش کودکان توسط والدین ، پدر بزرگها و مادر بزرگها معمول بوده است و غالباً این آموزش با فراگیری قرآن و کتابهای مذهبی آغاز می‌گردید. علاوه بر آموزشهای مذهبی ، خانواده از طریق انتقال آداب و رسوم و هنجارهای اجتماعی ، و مذهبی در تربیت کودک نقش عمده‌ای را ایفا می‌کند.
آموزش حرفه و فن
در خانواده‌ای سنتی پدران به منظور تامین آتیه فرزندان خود ، پیشه و صنعتی را که می‌دانستند به فرزندان می‌آموختند و این سنت نه تنها در خانواده‌های پیشه ور یا صنعتگر رواج داشت، بلکه ثروتمندان نیز برای روز مبادا فرزندان خود را به فراگیری حرفه‌ای تشویق می‌کردند تا شاید روزی بکار آید و این حقیقت از ورای داستانها و ادبیات بجا مانده از قرون پیش مشهود است.
علاوه بر کارکردهای فوق ، خانواده پدری پس از جدا شدن فرزندان و تشکیل خانواده‌های جدید، حمایت اقتصادی و اجتماعی خود را از آنها ادامه داده و حتی در غالب موارد والدین پدری و یا مادری تربیت و نگهداری نوه‌های خود را بر عهده دارند. خانواده سنتی حتی در شهرها نیز که کم و بیش بعضی وظایف خود را از دست داده است، هنوز بدلیل وجود عواطف شدید ، اعضاء خود را پس از ترک خانواده در برخورد با مشکلات و مسائل اقتصادی تنها نگذارده و افراد کماکان از حمایتها و کمکهای مختلف برخوردارند.
شبکه خویشاوندی
خویشاوندی مجموعه‌ای است از پیوندها که به دلیل قرابت نسبی و سببی ، یا رضاعی بین عده‌ای از افراد بوجود می‌آید، موجب تعهد و مسئولیت افراد نسبت به یکدیگر گردیده است و شبکه‌ای را بوجود آورده که از قدرت زیادی برخوردار است. ظاهراً قدرت شبکه خویشاوندی ممکن است بدلیل صنعتی شدن جوامع کاهش یابد. ولی نفوذ و اعمال قدرت این شبکه حتی در جوامع شهری پابرجا مانده و این حقیقت در کشورهای صنعتی جهان امروز نیز مصداق دارد. بنا به گفته ویلیام گود نویسنده کتب "انقلاب جهانی و الگوی خانوادگی" و "خانواده و جامعه" هیچ خانواده‌ای را نمی‌توان هسته‌ای تلقی نمود و اگر منظور ما از خانواده هسته‌ای خانواده‌ای باشد که متشکل از زن و شوهر و فرزندان باشد، بنابراین بهتر است بجای اصطلاح هسته‌ای اصطلاح خانواده زن و شوهری را بکار بریم.


مطالعات مختلفی که در ارتباط با کارکرد شبکه‌های خویشاوندی صورت گرفته است موءید این استمرار قدرت چنین شبکه‌هایی است. این مطالعات که در کشورهایی نظیر آمریکا ، انگلستان ، لهستان ، بلژیک صورت گرفته است نشان می‌دهد که درصد قابل توجهی از خانواده‌های هسته‌ای (زن و شوهری مستقل) ، هنوز در اموری نظیر نگهداری بچه‌ها ،کمک در هنگام بیماری ، کمک های مالی ، کمک در امور خانه ، پیدا نمودن شغل ، به شبکه های خویشاوندی متوسل می گردند . مثلاً مطالعه ای که در ارتباط با مهدهای کودک دولتی در لهستان صورت گرفته است، نشان می‌دهد که تنها 11 درصد از مادران شاغل مایل بوده‌اند که فرزندانشان را به مهد کودک بسپارند در حالیکه 30 در صد ترجیح می‌داده‌اند که فرزندان خود را به پدر بزرگ و یا مادر بزرگ بسپارند.


شبکه خویشاوندی در ایران
در ایران بطور کلی از سه نوع خویشاوندی به شرح زیر می‌توان سخن به میان آورد:
خویشاوندی نسبی : نوعی خویشاوندی است که آنرا قرابت خونی نیز گویند. پیوند والدین با فرزندان خود و نیز پیوند بین برادران و خواهران و ... از این نوع محسوب می‌گردد.


خویشاوندی سببی : این نوع خویشاوندی به دلیل ازدواج بوجود می‌آید. کلیه افرادی که از طریق پیوند زناشوئی به یکدیگر وصلت یافته و در شبکه خویشاوندی قرار می‌گیرند در این رده قرار می‌گیرند.


خویشاوندی رضاعی : نوعی خویشاوندی است که به دلیل هم شیر بودن دو نفر ایجاد می‌گردد که البته از لحاظ شرعی تابع شرایطی است و ازدواج بین دختر و پسری که از یک مادر شیر خورده باشند به همین دلیل ممنوع است.


و بالاخره خویشاوندی نسبی از دو نوع خویشاوندی دیگر در ایران از اهمیت بیشتری برخوردارند و بویژه ازدواج‌های درون گروه موجب گسترش شبکه‌های خویشاوندی می‌گردد و قدرت این نوع خویشاوندی و وسعت چنین شبکه‌هایی در روستاها و عشایر ایران به مراتب بیشتر از شهرها بوده و به نظر نمی‌رسد که گسترش صنعت و شهرنشینی موجب کاهش شدید اهمیت و کارکردهای شبکه خویشاوندی بگونه جوامع غربی در قرن حاضر گردد. در نظام تشکیلات ایلی ، "تیره" به عنوان واحد خونی یا خویشاوندی ایل تلقی می‌گردد و به همین دلیل افراد درون تیره‌ها با یکدیگر خویشاوندی نسبی داشته و پیوندهای زناشوئی نیز به صورت درون گروهی است. کوچ نشینانی نیز که در نقاط مختلف به یکجا نشینی گرویده‌اند، ارتباط خویشاوندی و ازدواج درون گروهی خود را کماکان حفظ نموده‌اند.

اهمیت خانواده


نگاه اجمالی
خانواده به عنوان اولین کانونی که فرد در آن قرار می‌گیرد دارای اهمیت شایان توجهی است. اولین تأثیرات محیطی که فرد دریافت می‌کند از محیط خانواده است و حتی تأثیرپذیری فرد از سایر محیطها می‌تواند نشأت گرفته از همین محیط خانواده باشد. خانواده پایه گذار بخش مهمی از سرنوشت انسان است و در تعیین سبک و خط مشی زندگی آینده ، اخلاق ، سلامت و عملکرد فرد در آینده نقش بزرگی بر عهده دارد.
عواملی چون شخصیت والدین ، سلامت روانی و جسمانی آنها ، شیوه‌های تربیتی اعمال شده در داخل خانواده ، شغل و تحصیلات والدین به وضعیت اقتصادی و فرهنگی خانواده ، محل سکونت خانواده ، حجم و جمعیت خانواده ، روابط اجتماعی خانواده و بی‌نهایت متغیر دیگر در خانواده وجود دارند، شخصیت فرزند ، سلامت روانی و جسمانی او ، آینده شغلی ، تحصیلی ، اقتصادی ، سازگاری اجتماعی و فرهنگی ، تشکیل خانواده او و غیره را تحت تاثیر قرار می‌دهند.
خانواده و اهمیت آن در دوره کودکی
نوزاد در خانواده به دنیا می‌آید و اولین تعاملات خود را با محیط آغاز می‌کند. در این کانون اولیه اولین تأثیر و تأثرات متقابل آغاز می‌شود و کودک کم کم در فرآیند رشد و اجتماعی قرار می‌گیرد. همانطور که روان شناسان معتقدند سالهای اولیه کودکی نقش بسزایی در رشد شخصیت و آینده او دارد. بیشتر طرحواره‌ها و شناختهای کودک از خود ، اطرافیان و محیط در این دوران شکل می‌گیرد. میزان سلامت جسمانی و روانی کودک بسته به ارتباطی است که خانواده با وی دارد و تا چه حد تلاش می‌کند نیازهای او را برآورده سازد.


کودکانی که در این سنین از لحاظ عاطفی و امنیتی در خانواده تأمین نمی‌شوند به انواع مشکلات مبتلا می‌شوند. مشکلات این کودکان اغلب با شیطنتها ، دروغگوییها و حرف نشنیدنهای ساده شروع می‌شود و با توجه به وضع نابسامان خانواده به بزهکاریها و جنایات بزرگسالی منتهی می‌شود. سخت گیری زیاد والدین یا بی‌توجهی آنها ، یا ننر و لوس بار آوردن کودک و برآورده ساختن کلیه نیازهای منطقی و غیر منطقی او ، شخصیت سالمی را به بار نخواهد آورد. سلامت خود خانواده ، تعادل شخصیتی والدین و آشنایی آنها به اصولی که می‌تواند محیط خانواده را سالمتر سازد، بسیار حائز اهمیت است.


اهمیت خانواده در دوران نوجوانی
نیازهای مرحله نوجوانی دوران حساس است. بطوری که در کنار سایر تحولات و تغییراتی که از جنبه‌های جسمانی و روانی در فرد اتفاق می‌افتد، ویژگی مشترک و مهم دیگر آن دوران ، استقلال طلبی نوجوان در خانواده است. نوجوان می‌خواهد به طریقی رشد استقلال خود را به خانواده ثابت کند و بر این اساس شروع به ایجاد فاصله بین خود و خانواده می‌کند و به گروه همسالان نزدیک می‌شود.


در صورتی که خانواده در این دوران به کارکردهای اساسی خود آشنایی نداشته باشد و همچنین با ویژگیهای دوران نوجوانی آشنا نباشد، نخواهد توانست عملکرد تربیتی خود را به نحو احسن ایفا نماید. و چه بسا که اقدامات نادرست از سوی خانواده ، فضای نامناسب موجود در خانواده و غیره ، بیشتر و بیشتر نوجوان را از محیط خانواده دور ساخته و در صورتی که خانواده در گذشته نیز کارکرد تربیتی خود را به شیوه درست اعمال نکرده باشد و فرد از پختگی فکری کاملی برخوردار نباشد با گرایش به زمینه‌های ناسازگارانه مثل عضویت در گروههای افراطی و سایر زمینه‌ها مشکلات فردی و اجتماعی زیادی را به بار خواهد آورد.


سخت گیری زیاد والدین و خانواده در این دوران و همچنین سهل‌ گیری و آزاد گذاری آنها فرزند را موجودی سرکش ، طغیانگر و متزلزل بار خواهند آورد. از این گذشته این دوران ، دوران الگو گیری و همانند سازی و لازم است خانواده الگوهای مناسبی را برای نوجوان خود فراهم سازند. میزان حضور خانواده در اجتماع نیز در این اهمیت بسزایی دارد. هابز معتقد است که بسیاری از نوجوانان پریشان حال و آشفته به خانواده‌هایی تعلق دارند که از زندگی اجتماعی مجزا و بیگانه‌اند. خانواده در عین حال که کوچکترین واحد اجتماعی است، مبنا و پایه هر اجتماع بزرگ است. افراد سالم جامعه ، افراد موفق و افراد فعال اجتماعی از داخل خانواده‌های سالم بیرون آمده‌اند و افراد ناسالم پرورش یافته خانواده‌های ناسالم هستند.

 

اهمیت خانواده = سلامت خانواده
انحرافات خانواده ، عدم سلامت روانی خانواده ، مشکلات اقتصادی و اجتماعی خانواده از لحاظ تأثیری که روی اعضاء خود دارد جامعه را تحت تأثیر قرار می‌دهد. افراد پیوند میان خانواده و اجتماع هستند. افراد پرورش یافته در خانواده وارد اجتماع می‌شوند و ویژگیهای سالم یا ناسالم خود را که در خانواده دریافت کرده وارد اجتماع می‌کنند. از این لحاظ سلامت یک جامعه به سلامت خانواده‌های آن وابسته است.


لامارک و لوپله و دیگران ، خانواده را مهمترین کانونی می‌دانند که جامعه از آن تغذیه می‌کنند. به این ترتیب فرد در کنار تأثیری که از اجتماع خود می‌پذیرد با توشه‌ای که از خانواده خود دریافت کرده است محیط پیرامون خود را تحت تأثیر قرار می‌دهد. چنین تأثیراتی علاوه بر مسائل پیرامونی جزئی بلکه بر مسائل کلان اقتصادی - اجتماعی و سیاسی یک جامعه نیز نقش دارند. به این ترتیب به نظر می‌رسد که اصلاح یک جامعه ، پیشرفت و ترقی آن از جنبه‌های مختلف تأثیر اصلاح خانواده ، توجه افراد به اهمیت خانواده و آموزش آنهاست.

 

روان شناسی تربیتی
روان شناسی تربیتی یکی از مهترین رشته‌هایی است که به بحث و بررسی پیشرفتهای درسی و نارسائی‌های تحصیلی یاد گیرندگان می‌پردازد. به عبارتی روان شناسی تربیتی شاخه‌ای از علم روان شناسی است که هدف آن کمک به دست اندرکاران تربیت در برخورد درست با مسائل آموزشی و تربیتی است.


دید کلی
تربیت معادل اصطلاح انگلیسی education است که گاهی نیز به پرورش ترجمه شده است. در هر حال تربیت عبارت است از جریانی منظم و مستمر که هدف آن کمک به رشد جسمانی ، شناختی ، روانی ، اخلاقی و اجتماعی یا بطور کلی رشد شخصیت افراد در جهت کسب هنجارهای مورد پذیرش جامعه و نیز کمک به شکوفا شدن استعدادهای آنهاست. به این ترتیب واژه تربیت معنی کلی‌تری می‌یابد و از آنجا که نظام تربیتی ، نظامی گسترده است، روان شناسی تربیتی در بدو تاسیس عمده زمینه‌های تربیت را شامل می‌شد، اما با رشد سایر حوزه‌های روان شناسی حیطه عمل آن محدودتر گشته و تنها مسائل تربیتی مربوط به شرایط آموزشگاهی و آموزش را شامل شد.


تاریخچه
از زمانی که « ویلهلم وونت » (Willhelm Wundt) در سال 1879 آزمایشگاه روان شناسی خود را در دانشگاه لایپزیک تاسیس نمود، همه پژوهشهایی که از آن پس در مورد مسائل رشد آدمی ، تفاوت فردی ، هوش ، انگیزش ، یادآوری و فراموشی ، ارزشیابی تحصیلی ، شیوه‌های یادگیری و هر نوع پژوهشی که با آموزش و پرورش ارتباط داشته است، انجام گرفتند، ستون اصلی روان شناسی تربیتی را تشکیل می‌دهند. نخستین کتاب روان شناسی تربیتی که به وسیله « ثرندایک » (Thorndike,E.L) در سال 1913 انتشار یافت، به تحقیق در مورد طبیعت و فطرت آدمی تفاوتهای فردی و قانونهای یادگیری پرداخت و مسائل آموزشی را با روشهای علمی توصیفی و آزمایشی مورد بررسی قرار داد.


نقش و تاثیر در زندگی
امروه رونق اقتصادی ، پویائی فرهنگی ، آسایش عمومی و بطور کلی توانائی صنعتی و خودکفائی هر جامعه‌ای به نظام آموزشی برتر و پیشرفته‌تر آن وابسته است. زمانی که به دستگاههای عظیم آموزشی در کشورهای قدرتمند جهان نظر بیافکنیم، مشاهده می‌کنیم که چه نیروی بزرگی و با چه برنامه‌های سنجیده‌ای برای تربیت و آموزش کودکان و نوجوانان ، کارگران فنی ، مهندسان ، حسابداران ، مدیران ، معلمان و بسیاری متخصصان دیگر دست‌اندرکارند و برای تربیت مدرسان و کارشناسان هر یک از این رشته‌ها سازمانهای گوناگون دیگری با برنامه‌ها ، تکنیکها و روشهای خاص به فعالیت ادامه می‌دهند. موفقیت این سازمان آموزشی ، وابستگی تام به اجرای درست یافته‌ها و دستاوردهای روان شناسی تربیتی دارد.


ساختار
ساختار عمل روان شناسی تربیتی بطور کلی در سه مرحله انجام می‌گیرد: در مرحله نخست که فعالیتهای پیش از آموزش نامیده می‌شود، مواردی چون بررسی اهداف شناختها و ویژگیهای یاد گیرنده را در برمی‌گیرد. در مرحله دوم یا فعالیتهای ضمن آموزش مسائلی چون انگیزش _ فرایند یادگیری ، ویژگیهای معلمان و تدریس موثر مورد بحث قرار می‌گیرد و آخرین مرحله یا فعالیتهای پس از آموزش ، به موضوع ارزشیابی از عملکرد اختصاص دارد.
شیوه عمل
در هر یک از ساختارهای فوق ، روان شناسی تربیتی با استفاده از شیوه‌های پژوهش علمی به شناسایی مسائل تربیتی می‌پردازد. شیوه عمل آن هر چند کاملا از دسته پژوهشهای آزمایشی در علوم تجربی نیست، اما به روشهای علمی و دقیق اهمیت فراوان داده می‌شود.
ارتباط با سایر علوم
روان شناسی تربیتی دانشی است که به دین ، فلسفه و پژوهشهای آزمایشگاهی وابسته است. به ویژه با روان شناسی علمی پیوندی استوار دارد. در این حوزه با روان شناسی رشد ، روان شناسی شخصیت ، روان شناسی کودک ، اندازه گیری و ارزشیابی و روان شناسی یادگیری مرتبط است.
کاربردها


روان شناسی تربیتی نقش کارسازی در شناخت شاگردان ، تربیت معلمان و طرح و اجرای برنامه‌های آموزشی و پرورشی به عهده دارد. تدوین و طرح ریزی محتوای درسی سالهای مختلف تحصیلی بر پایه اصول و کشفیات روان شناسی تربیتی ، آشناسازی معلمان با شیوه‌های تدریس نوین که حاصل پژوهشهای روان شناسی تربیتی است و کاربست دیگر یافته‌های تربیتی در شرایط آموزشگاهی به بهبود عملکرد یاد گیرندگان و در نتیجه رسیدن به اهداف جزئی و کلی تربیتی در سطح فردی و جامعه خواهد شد.


با شناخت تاثیر مهم یافته‌های این شاخه از علم در پیشرفت فرد و جامعه توجه بیشتری بر این علم مبذول می‌شود. استفاده از یافته‌های این علم سرعت بیشتری را در رشد علمی ، تکنولوژیک اقتصادی و ... جامعه خواهد داشت.

روانشناسی کودک
نگاه اجمالی
بدون شک یکی از مهمترین و موثرترین دوران زندگی آدمی دوران کودکی است. دورانی که در آن شخصیت (Personality) فرد پایه‌ریزی شده و شکل می‌گیرد. امروزه این حقیقت انکارناپذیر به اثبات رسیده است که کودکان در سنین پایین (طفولیت) فقط به توجه و مراقبت جسمانی نیاز ندارند، بلکه این توجه باید همه ابعاد وجودی آنها شامل رشد اجتماعی ، عاطفی ، شخصیتی و هوشی را دربر گیرد. این ابعاد عوامل تعیین کننده و اساسی یک انسان هستند که از دوران کودکی پایه‌گذاری و شکل می‌گیرند.


اهمیت روان شناسی کودک
روان شناسی کودک اهمیت خود را از کودک می‌گیرد، چرا که دوران کودکی انسان اهمیت فوق‌العاده‌ای دارد. شاید نگاهی به دوران کودکی انسان و توانائیهای نوزاد انسان در مقایسه با سایر موجودات اهمیت این دوران را آشکارتر ‌سازد. نوزاد انسان در میان سایر موجودات عالم طولانی‌ترین زمان را نیاز دارد که قابلیت‌ها و توانائیهای خود را پرورش و آشکار سازد. در واقع انسان حدود 18 سال اول زندگی خود را در حال رشد و تکامل در ابعاد مختلف است و این زمان طولانی و با‌ اهمیتی در زندگی انسان است.


از طرف دیگر ، نوزاد انسان با کمترین توانایی‌ها و امکانات (نظیر بازتابها) به دنیا می‌آید و به مراقبت زیاد و شدیدی نسبت به سایر موجودات نیاز دارد (برای مثال در نظر بگیرید که چگونه گوساله گاو پس از به دنیا آمدن روی پای خود می‌ایستد، ولی نوزاد انسان حتی نمی‌تواند سر خود را راست نگه دارد). ابن مراقبت توسط پدر و مادر در وهله اول و توسط اطرافیان و جامعه در وهله دوم اعمال می‌شود، ولی این مراقبت بدون آگاهی ، دانش و آموزش شیوه‌های فرزند‌پروری صحیح امکان ندارد و اهمیت روان شناسی کودک نیز از این دو موضوع (زمان طولانی رشد کودکی و شیوه‌های صحیح فرزند‌پروری) ناشی می‌شود.


اهداف روان شناسی کودک
روان شناسی کودک به عنوان یکی از زیر‌مجموعه‌های «روان شناسی رشد» با هدف نگاه دقیق و علمی به کودک و نیازهای او و یافتن شیوه‌های صحیح پرورشی و آموزشی کودک از اولین سالهای تاسیس روان شناسی علمی مورد توجه بوده است. (البته موضوع کودک و مسائل مربوط به او همیشه مورد توجه بوده است). در طول این سالها روان شناسان زیادی نظیر ژان پیاژه (Jean Piaget) ، استانلی هال (Stanley Hall) به مطالعه و تحقیق در مورد جنبه‌های مختلف رشد کودک پرداخته‌اند.

موضوعات مورد مطالعه در روان شناسی کودک
مطالعه در مورد جنبه‌های مختلف رشد کودک
رشد یک فرایند چند بعدی است. این رشد شامل رشد جسمی ، رشد زبانی ، رشد عاطفی ، رشد شناختی (Cognitive Development) ، رشد اجتماعی ، رشد اخلاقی و رشد شخصیتی است و توجه به مطالعه در مورد تمام این جنبه‌ها یکی از اهداف روان شناسی رشد است. اهمیت این توجه به تمام ابعاد رشدی باعث آگاهی و شناختی متعادل و چند‌بعدی در مورد کودک می‌شود و والدین و سایر افراد مرتبط با کودک را در درک و رفتار صحیح با کودک یاری می‌نماید.

مطالعه در مورد نیازهای کودک در سنین مختلف
کودکان دارای نیازهای (Needs) متعددی هستند و در سنین مختلف یکی یا چند مورد از این نیازها در مقایسه با سایر نیاز در اولویت می‌باشد. برای مثال ، در مرحله نوزادی (صفر تا دو سالگی) نیازهای جسمانی در اولویت قرار دارد. در حالیکه در دوران نوجوانی (سنین بعد از 12 سالگی) نیاز به استقلال فردی در اولویت می‌باشد.
مطالعه در مورد شیوه‌های صحیح فرزند‌پروری
شیوه‌های صحیح فرزند‌پروری ، نحوه تعامل و روابط مناسب با فرزندان از مهمترین موضوعات برای روان شناسان کودک می‌باشد. بیشتر پدر و مادرها فرزند‌پروری را کاری ساده تلقی می‌کنند و بر این باور هستند که هر کسی می‌تواند از عهده این امر برآید. (البته این دیدگاه بیشتر در والدین بدون فرزند دیده می‌شود) اما فرزند‌پروری نیاز به آگاهی و آشنایی با نحوه عملکرد و اصول آن دارد و تحقیقات حوزه روان شناسی کودک اصول و روشهای متعددی را متناسب با سنین مختلف یافته است.
مطالعه در مورد مقابله با برخی مشکلات رفتاری _ روانی دوران کودکی
کودکان نیز همچون بزرگسالان دچار آشفتگی‌های روانی _ رفتاری می‌شوند و این مسئله باعث تحقیقات و مطالعات دامنه‌داری در زمینه انواع این آشفتگی‌ها و تفاوت آنها با آشفتگیهای رفتاری _ روانی بزرگسالان و همچنین شیوه‌های درمانی این آشفتگیها شده است. برخی ار این مشکلات و آشفتگیهای رفتاری _ روانی کودکان عبارتند از: اتیسم (Otism) ، اختلالات یادگیری ، اختلالات توجه ، اختلالات دفعی ، ناخن جویدن و ... .

انواع مشکلات تربیتی کودکان
لکنت زبان
افراد مبتلا به لکنت زبان اغلب در بیان حروف و کلمات دارای مشکل هستند. این مشکل ممکن است به صورت تکرار یک حرف یا فشار و سفتی در بیان یک کلمه باشد. علل آن به عواملی چون عوامل عضوی مثل ضایعات در دستگاه گویایی یا ضایعات مغزی مربوط باشد، یا عوامل روانی مثل ترس شدید ، ناراحتیهای روانی ، کشمکش خانوادگی ، خجالت و کمرویی ، فقر فرهنگی ، شیوه‌های نادرست تربیتی مثل تبعیض ، بچه‌گانه صحبت کردن والدین ، سرزنش و تحقیر از طرف والدین و ... .


درمان لکنت اگر به موقع انجام گیرد امید بخش خواهد بود و درمان آن تدریجی است و ابتدا باید وضعیت زندگی و نوع لکنت شناخته شود. کودک مبتلا هیچ وقت مورد ترحم اطرافیان قرار نگیرد و لکنت زبانش به او بازگو نشود و طوری با او رفتار شود که گویی هیچ مشکلی ندارد. برای صحبت آهسته و شمرده مورد تشویق قرار گیرد. کلمات را به آرامی بگوید و با صدای بلند سرود بخواند. رعایت رژیم غذایی و امتناع از خوردن غذاهای تند و محرک توصیه می‌شود. و حتما از یک متخصص در زمینه مشاوره و گفتار درمانی کمک گرفته شود.


گوشه گیری
کودک گوشه ‌گیر چون نمی‌تواند ارتباط مناسبی با محیط خود برقرار کند به عالم درون پناه می‌برد و به خیال بافی می‌پردازد. خجالت و سکوت ، فرار از فعالیتهای اجتماعی ، محدود بودن و گاه فقدان روابط دوستی نزدیک ، بی‌حوصلگی ، کمک نخواستن از دیگران ، سازش با وضع موجود و اعتراض نکردن ، تسلیم شدن در برابر خواستهای دیگران ، تقصیر گناهان را به گردن گرفتن ، اجتناب از رقابت ، بی‌علاقگی به کلاس ، بی‌اعتمادی نسبت به تواناییهای خود و ... ، از علائم کودکان گوشه‌ گیر است.


پذیرفته شدن در خانه و مدرسه ، تکبر و غرور ، احساس حقارت شدید ، نداشتن الگوی اجتماعی مناسب و شیوه های تربیتی نامناسب مثل حمایت افراطی از کودک ، طرد کودک ، انتقادهای والدین از کودک ، بیماریهای طولانی کودک ، اختلال در عملکرد غدد فوق کلیوی و ... ، از عمل گوشه‌ گیری است. برای درمان با شناسایی علل تلاش شود کودک برای برقراری ارتباط مورد تشوریق قرار گیرد. در فعالیتهای اجتماعی مختلف شرکت داده شود و فعالیتهایش مورد تشویق قرار بگیرد. از یک مشاور کودک کمک گرفته شود.


ترس
علائم ترس در کودکان متفاوت است و به صورتهای مختلف از جمله فرار ، چنگ زدن ، کمک خواستن ، جیغ زدن ، خشک شدن دهان ، لرزش اندام ، پریدن رنگ ، تنگی نفس ، عرق کردن ، احساس خستگی شدید ، از دست دادن کنترل ادرار ، تضعیف قدرت اندیشه و تصمیم گیری ، لکنت زبان ، نگاههای غیر طبیعی ، گوشه گیری و انزوا طلبی ، اختلالات خواب ، اختلال گوارش ، ناخن جویدن ، شب ادراری ، خشم و عصبانیت مشاهده می‌شود.
پیشگیری از ترس مهمتر از درمان آن است، بنابراین تا حد امکان با حذف علل از بروز ترس جلوگیری شود. علل ترس مثل ترساندن کودک ، داستانها و فیلمهای وحشتناک و ... می‌باشد. از طریق استدلال و عمل به کودک نشان داده شود که ترس او بی‌مورد و بیجاست، به کودک جرات و مهرت مبارزه با ترس آموخته شود. اعتماد به نفس کودک افزایش داده شده و در صورت لزوم از یک مشاور کمک گرفته شود.
ناخن جویدن
ناخن جویدن که یکی از اختلالات عادتی است، در بین کودکان و نوجوانان شایع است و با افزایش سن معمولا از شدت آن کاسته می‌شود. هنگام نگرانی و ناراحتی تشدید می‌شود و با علایم دیگری مثل شب ادراری و پر خوری ، شکست تحصیلی ، بی حوصلگی ، احساس ناآرامی و ناامنی ، انقباض غیر ارادی آرواره‌ها ، تیک ، اختلالات خواب ، نگرانی ، ترس ، شک و تردید ، تحرک زیاد ، دندان قروچه کردن ، زود رنجی ، تمارض ، خرابی دندانهای جلو و ... همراه می‌شود.


علل آن را احساس ناخشنودی ، کشمکشهای خانوادگی ، عادت و تقویت عادت ، تربیت نادرست ، یادگیری و تقلید از اطرافیان ، کمبود محبت ، تامین ویتامین و ... را معرفی کرده‌اند. برای درمان لازم است انگیزه‌ها و علل شناسایی گردد. هیچگاه نباید برای درمان از زور و کتک و فشار استفاده شود. روشهایی نظیر تلخ کردن و بستن ناخن ، فایده عمل و پایداری نخواهد داشت.
شب ادراری


عبارت است از تخلیه مکرر و بی‌اختیاری ادارای بعد از سه سالگی که هنگام شب یا روز یا در هر دو موقع اتفاق می‌افتد. گاه علل عضوی مانند عدم تکامل دستگاه عصبی ، بیماری دیابت ، بیماری کلیه ، کمبود کلسیم و ... علت آن است و گاه علل روانی مثل استرس ، تضاد و کشمکش خانوادگی ، بدرفتاری والدین با کودک ، جدایی از مادر ، خستگی کودک و ... باشد. گاه علل فیزیکی مانند دور بودن توالت از محل خواب ، سرگرمی و علاقه فراوان کودک به بازی ، تاریکی ، سرما می‌تواند علت شب ادراری باشد. مهمترین مرحله درمان ، رفع علل بروز شب ادراری است. در کنار آن روشهایی نظیر استفاده از بازتابهای شرطی ، بیدار کردن ، تجویز دارو و آموزش افزایش حجم مثانه استفاده می‌شود.


حسادت
علل حسادت ریشه در روشهای تربیتی نادرست در خانواده مثل تقویت برتری طلبی در کودک ، احساس حقارت ، مقایسه کودک با دیگر کودکان ، ناکامیهای دوران کودکی ، تولد نوزاد در خانواده و ... باشد. طلاق و ازدواج مجدد والدین ، نقایص عضوی نیز می‌تواند از علل حسادت شمرده شود. آگاه کردن کودک از اینکه مورد توجه و محبت والدین قرار دارد، رعایت عدالت و انصاف در روابط ، محبت به کودک ، ایجاد زمینه اعتماد و توجه ، سپردن کودک کوچکتر به کودک حسود برای نگهداری ، جرات دادن ، جایگزین کردن احساسات خشم کودک به چیزی مثل عروسک به جای خواهر کوچکتر ، حل مشکلات خانوادگی ، استفاده از نقاشی و بازی درمانی و دیگر روشهای تخصصی برای درمان حسادت مفید خواهند بود.

 

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید