بخشی از مقاله

چکیده

شعر و ادب مقوله اي ست که از ابتدائی ترین سالیان عمر بشر، با تار و پود روح و جان آدمی در آمیخته است .به گونه اي که شعرها روایتگران تاریخ هم عصر خویش اند و پلی بین ما و آیندگان به آن روزگاران .از آنجا که نیازهاي اولیه ي بشر، خوراك ، "پوشاك "و سرپناه بوده و از آغاز تا کنون، انسان در تکاپوي هرچه بهتر برآورده شدن این سه نیاز اساسی، به سهم خویش در دوره ي زندگانی اش به این اهم پرداخته است.پوشاك ایران، تاریخچه اي به قدمت ذوق و هنر ایرانی دارد و ماهیت آن از طبع بلند و روح راست کردار او سرچشمه می گیرد .شاعران نکته بین نیز از این مهم غافل نمانده و به خلق شاه کارهایی در این مورد پرداخته اند .فردوسی پاکزاد نیز نه تنها از این رسته جدا نیست، بلکه در راس شاعرانی ست که با ذکر جزئیات، تمام اتفاقات و رویدادها را به تصویر کشیده است .به جرات می توان گفت نحوه ي پوشش، بافت و رنگ لباس ها را به قدري استادانه توصیف کرده است که آن شخصیت یا پیشه، گویی واقعیتی مصور در ذهن آدمی نقش می بندد. و نیز نحوه ي پوشش مردمان آن زمان را از قبیل رودابه، گردآفرید و رستم را به زیبایی بیان کرده است .واژه هایی از قبیل خفتان، جامگ، ببر بیان و ...

تصاویري از جامه ي آن دوره را براي ما به ارمغان آورده است .در این مجال سعی شده است که در این باره حق مطلب تا آنجا که در توان بوده ادا شود و به اختصار آن دریاي عظیم تاریخی، دایره المعارف فرهنگ مصور ایرانی، از این منظر بررسی شود اگرچه در این مختصر نمی گنجد.

واژگان کلیدي: پوشاك، تافته، شاهنامه.


مقدمه

حماسه ملی ایران شاهنامه، نه تنها دربردارندة قهرمانی ها و پهلوانی ها و رشادت هاي قوم ایرانی که نمایانندة آداب و رسوم و آیین ها و فرهنگ و تمدن ایرانیان نیز هست. بزم ها و شادي ها و رزم ها و حماسه ها در لابه لاي داستان ها جاي گرفته تا سند هویت ایرانیان باشد .فردوسی عزیر به زیبایی زوایاي مختلف اتفاقات را بیان کرده است و می توان به عنوان یک مرجع معتبر در مورد پوشاك و پوشش ایرانیان باستان، به آن مراجعه کرد .افرادي در پیدایش پیشه ي تولید پوشش نقش داشته اند که فردوسی این گونه به توصیف آنها می پردازد:

کیومرث

هویت ایرانی و زبان فارسی زنده شدن دوباره خود را، در هزار سال پیش، مدیون حکیم ابوالقاسم فردوسی است .اگر فردوسی نبود، هویت ایرانی درغباري از فرهنگ هاي مختلف وارد شده می خفت.همانطور که در اوستا نیز آمده است، فردوسی هم کیومرث را، آدم ابوالبشر می داند .در آن زمان که ابتداي خلقت محسوب می شود، پوشاك و پارچه به شکل امروزي بی معنا بوده و حتی به شیوه هاي ابتدایی نیز استفاده نمی شده است . گرایش انسان به تکامل روحی و فکري، آدمی را برآن داشت تا رفته رفته به ایجاد نوعی پوشش از خود تمایل نشان بدهد و به مرور شیوه هایی براي تولید پوشاك فراهم آورد.( داستان سرودن شاهنامه از زبان فردوسی) همان طور که گفته شد، درآغاز مردم از فرهنگ و تمدن بهره اي نداشتند و پراکنده می زیستند . نخستین کسی که بر مردم سرور شد و آئین پادشاهی آورد کیومرث بود . نخستین روز بهار که آغاز جوان شدن گیتی بود برتخت نشست . درآن روزگار زندگی ساده و بی پیرایه بود . مردم جامه را نمی شناختند و خورش هاي گوناگون را نمی دانستند . کیومرث درکوه خانه داشت و خود و کسانش پوست پلنگ برتن می کردند . اما کیومرثفرّ ایزدي و نیروي بسیار داشت و مردمان و جانوران همه فرمانبردار او بودند و او راهنما و آموزنده مردم بود. (داستان سرودن شاهنامه از زبان فردوسی)

هوشنگ

فرّه ایزدي با وي بود و او را بر کارهاي بزرگ توانا می کرد .هوشنگ بود که دام هاي اهلی را چون گاو و خر و گوسفند از دام هاي نخجیري چون گور و گوزن جدا ساخت، تا هم مایه خوراك مردمان باشند و هم در ورزیدن زمین و کشاورزي بکار آیند .از جانوران دونده آنها را که چون سنجاب و قاقم و روباه و سمور پوست نرم و نیکو داشتند برگزید تا مردمان پوست آنها را برخود بپوشند . بدینگونه هوشنگ عمر خود را به کوشش و اندیشه و جستجو براي آبادانی جهان و آسایش مردمان بکار برد و جهان را آبادتر از آنچه به وي رسیده بود به طهمورث سپرد .(داستان سرودن شاهنامه از زبان فردوسی)

طهمورث

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید