بخشی از مقاله
.1 مقدمه
مدیریت توسعه روستایی در ایران همانند سایر سطوح مدیریتی سرزمینی از ف گذشته دور تا کنون با چالش های ساختاری و مسائل و مشکلات عدیدهای روبرو بوده استفلاز یک سو، با توجه به تغییر شرایط و مقتضیات زمانی، دیگر ساختار سنتی اعمال مدیریتفدر مناطق روستایی قادر به حل مشکلات کنونی نبوده و از دیگر سو، ساختار مدیریت جدیدفروستایی که مبتنی بر مشارکت مردم در امور و برنامه ریزی از پایین به بالا است بهفدلایل متعدد از جمله بومی نشدن و مداخله گسترده دولت و ... نتوانسته به طور کاملفمشکلات روستاهای امروزی را برطرف سازد. بنابراین، نظر به اینکه پایداری روستاها نهفنتها با حفظ الگوهای مدیریتی بومی در راستای توسعه پایدار و ایجاد نظم و ثبات ممکنفاست، بلکه همزمان، به همراه تغییرات فضایی
و مکانی در جهان، ضرورت تغییر ساختاری و فالگویی برای رویارویی با تغییرات محیط بیش از حد ضروری به نظر میرسد. بنابراین، ففرضیهسازی اینکه تنها الگوهای سنتی و بومی برای
پیشرفت و رویارویی با تغییرات درفجوامع روستایی مناسب است، جنبههای منفی بیشماری را برای مناطق روستایی و تداوم ف حیات آنها به دنبال خواهد داشت و برای رسیدن به توسعه پایدار روستایی با تضادها وفتعارضهایی روبرو میشود. در اینجاست که در رفع مشکلات امروزین جوامع روستایی نیازفبه فرضیهسازی جدید بوده تا در ضمن پاسخ به تغییرات محیط و تحولات ایجاد شده درفعرصه فضایی- مکانی منطبق با شرایط و واقعیتهای امروزی برنامهریزی برای مناطق فروستایی باشد. مدیریت روستایی در نظام برنامه ریزی که توسعه پایدار را مبنای کار خود قرار دهد از اهمیت ویژهای برخوردار است. مدیریت در این عرصه را میتوان تحت عنوان » مدیریت نوین توسعه پایدار روستایی« نام نهاد.
.2 روش تحقیق
روش پژوهش حاضر از نوع توصیفی و فراتحلیلی است. مطالعات فراتحلیلی به مطالعاتی گفته میشود که به صورت
کتابخانهای انجام شده، با بررسی منابع موجود، تحلیلی بر یافته ها و دیدگاهها به عمل میاید و آنگاه نتایجی جدید و بدیع استخراج میشود که حاصل تجمیع استنتاجهای مطالعات گذشته است .[1]
.3 نتایج
.1,3 تبیین مفهومی توسعه پایدار روستایی
توسعه روستایی فرایندی چندبعدی است که موضوع آن بهبود و ارتقای کیفیت زندگی اقشار فقیر و آسیب پذیر روستایی است و با بهرهگیری از سازوکارهایی چون برنامهریزی، سازمان دهی، تقویت خوداتکایی فردی و جمعی، و ایجاد دگرگونی مناسب در ساختارهای ذهنی و اجتماعی روستاییان تلاش می-کند که قدرت، توان و اختار بهرهگیری آنان از قابلیتها و منابع در اختیار را تقویت کند تا از این طریق بتوانند وضعیت موجود را به وضعیت مطلوب تغییر دهند. تحقق چنین توسعهای نیازمند دگرگونی در ساختارهای نهادی، فنی، شخصیتی و ارزشی است که منجر به تغییرات اساسی در ساختار اجتماعی و ویژگیهای شخصیتی روستاییان می شود و پیامد آن باید پاسخگویی به نیازهای اساسی، ارتقای کیفیت زندگی و تقویت اتکا به نفس و آزادی انتخاب و عاملیت روستاییان باشد .[2] ا ز دهه 1980 به بعد، به دلیل بحرانهای شدید زیستمحیطی، نظریه توسعه
پایدار مورد توجه مجامع جهانی قرار گرفته و تأکید شده است که الگوها و سیاستهای موجود توسعه، پاسخگوی نیازها، ویژگیها و ضرورت های حیات انسان نیست و نگرش جهان درباره رشد و روند توسعه باید تحول یابد. از دیدگاه توسعه پایدار، اگر هدف از توسعه، گسترش امکانات و بهبود شرایط و کیفیت زندگی انسانهاست، این امر نه تنها درباره نسل کنونی بلکه برای نسلهای آینده نیز میبایست مدنظر قرار گیرد معنای توسعه پایدار، تنها حفاظت از محیط زیست و منابع طبیعی نیست، بلکه برداشتی نو از توسعه و رشد اقتصادی است؛ رشدی که بدون تخریب منابع طبیعی و برهمزدن تعادل زیست محیطی، عدالت و امکانات زندگی را برای همه مردم، اعم از شهری، روستایی و عشایری و نه فقط قشرهای محدود از جامعه فراهم میآورد .[2] توسعه پایدار روستایی فرایندی است که در چارچوب آن، تواناییهای اجتماعت روستایی در راستای رفع
نیازهای مادی و معنوی در عین برقراری توازن میان اجزای تشکیلدهنده نظام سکونت محلی (بومشناختی، اجتماعی، اقتصادی و نهادی) رشد و تعالی مییابد .[3] توسعه پایدار روستایی شامل بدیلهایی است که از آن جملهاند: مدیریت پایدار و متوازن در بهرهبرداری از منابع طبیعی، ارتقای کیفیت زندگی و کاهش فقر، گسترش مشارکت موثر، افزایش فرصتهای برابر و دامنه انتخاب بهویژه برای زنان و جوانان، توسعه و ارتقای سرمایه های انسانی در محیط روستایی، ارتقای بهرهوری در کشاورزی، استحکام رشد اقتصادی و متنوع سازی اقتصاد روستایی، و یکپارچگی و پیوند موزون جوامع و فضاهای روستایی با کلیت سرزمین .[4] به عقیده کای و همکاران [5]، توسعه پایدار در نواحی روستایی فرایندی پیچیده است که با اهداف اقتصادی، اجتماعی، زیست محیطی، فنی و سیاسی در کنش است. احمد [6] ، نیز بر این باور است که باید پایداری توسعه روستایی در ابعاد اقتصادی، اجتماعی، زیست محیطی و سیاسی مورد توجه
قرار گیرد. وی این ابعاد را به شرح زیر مورد بحث قرار میدهد:
بعد اقتصادی: فعالیتهای مربوط به تولید و توزیع محصولات از جمله فعالیت هایی است که هم اشتغال و هم درآمد تولید میکند. این گونه فعالیتها ممکن است هم فعالیتهای زراعی (کشاورزی، شیلات، دامپروری و جنگلداری) و هم فعالیتهای غیر زراعی (کارآفرینیهای غیرزراعی مربوط به کشاورزی و یا فرآوری محصولات کشاورزی) را دربر گیرد. در بخشهای غیر زراعی، آموزش کارآفرینی و دسترسی به منابع اعتباری و اطلاعاتی درباره بازار بسیار اهمیت دارند. عنصر دیگر توسعه روستایی تسهیلات زیرساختاری شامل جادهها، پلها، دسترسی به آب، تسهیلات بازاریابی مناسب، و برقرسانی به روستاهاست.