بخشی از مقاله

چکیده

با توجه به ماهیت توسعه و توسعه روستایی، اجرای برنامه های توسعه مستلزم کوششی هماهنگ و منسجم و ترکیبی از خواستن و داشتن مهارتهای سیاسی و اداری و فنی و اجرایی است.بنابراین مدیریت روستایی در فرایند توسعه روستایی یکپارچه و پایدار نقش اساسی دارد. با توجه به نقش مدیریت روستایی در فرایند توسعه پایدار روستایی، این تحقیق با اهداف تبیین مفهومی توسعه پایدار روستایی، مدیریت توسعه روستایی با نگرش توسعه پایدار، چالش های اساسی توسعه پایدار روستایی، مدیریت نوین توسعه پایدار روستایی انجام شده است. در نهایت میتوان نتیجه گیری کرد که امروزه نوع مدیریت در جامعه روستایی برای نیل به توسعه پایدار که در آن انسان محور توسعه بوده و هدف نهایی آن نیز رساندن انسان به رضایتمندی در زندگی خود است، مدیریت مشارکتی یا نوین است و باید از طریق افزایش انتخاب، گسترش فرصتها و ظرفیتهای بالقوه فردی و گروهی،تصمیم گیری دموکراتیک و توانمند سازی مردم به منظور تصمصم گیری برای شکل دهی و مدیریت فضای زیست خود بدان توجه شود.

کلیدواژه ها- مدیریت نوین، توسعه پایدار روستایی، مدیریت مشارکتی.

.1 مقدمه

مدیریت توسعه روستایی در ایران همانند سایر سطوح مدیریتی سرزمینی از ف گذشته دور تا کنون با چالش های ساختاری و مسائل و مشکلات عدیدهای روبرو بوده استفلاز یک سو، با توجه به تغییر شرایط و مقتضیات زمانی، دیگر ساختار سنتی اعمال مدیریتفدر مناطق روستایی قادر به حل مشکلات کنونی نبوده و از دیگر سو، ساختار مدیریت جدیدفروستایی که مبتنی بر مشارکت مردم در امور و برنامه ریزی از پایین به بالا است بهفدلایل متعدد از جمله بومی نشدن و مداخله گسترده دولت و ... نتوانسته به طور کاملفمشکلات روستاهای امروزی را برطرف سازد. بنابراین، نظر به اینکه پایداری روستاها نهفنتها با حفظ الگوهای مدیریتی بومی در راستای توسعه پایدار و ایجاد نظم و ثبات ممکنفاست، بلکه همزمان، به همراه تغییرات فضاییو مکانی در جهان، ضرورت تغییر ساختاری و فالگویی برای رویارویی با تغییرات محیط بیش از حد ضروری به نظر میرسد.

بنابراین، ففرضیهسازی اینکه تنها الگوهای سنتی و بومی برای پیشرفت و رویارویی با تغییرات درفجوامع روستایی مناسب است، جنبههای منفی بیشماری را برای مناطق روستایی و تداوم ف حیات آنها به دنبال خواهد داشت و برای رسیدن به توسعه پایدار روستایی با تضادها وفتعارضهایی روبرو میشود. در اینجاست که در رفع مشکلات امروزین جوامع روستایی نیازفبه فرضیهسازی جدید بوده تا در ضمن پاسخ به تغییرات محیط و تحولات ایجاد شده درفعرصه فضایی- مکانی منطبق با شرایط و واقعیتهای امروزی برنامهریزی برای مناطق فروستایی باشد. مدیریت روستایی در نظام برنامه ریزی که توسعه پایدار را مبنای کار خود قرار دهد از اهمیت ویژهای برخوردار است. مدیریت در این عرصه را میتوان تحت عنوان » مدیریت نوین توسعه پایدار روستایی« نام نهاد.

.2 روش تحقیق

روش پژوهش حاضر از نوع توصیفی و فراتحلیلی است. مطالعات فراتحلیلی به مطالعاتی گفته میشود که به صورت کتابخانهای انجام شده، با بررسی منابع موجود، تحلیلی بر یافته ها و دیدگاهها به عمل میاید و آنگاه نتایجی جدید و بدیع استخراج میشود که حاصل تجمیع استنتاجهای مطالعات گذشته است .[1]

.3 نتایج

.1,3 تبیین مفهومی توسعه پایدار روستایی

توسعه روستایی فرایندی چندبعدی است که موضوع آن بهبود و ارتقای کیفیت زندگی اقشار فقیر و آسیب پذیر روستایی است و با بهرهگیری از سازوکارهایی چون برنامهریزی، سازمان دهی، تقویت خوداتکایی فردی و جمعی، و ایجاد دگرگونی مناسب در ساختارهای ذهنی و اجتماعی روستاییان تلاش می-کند که قدرت، توان و اختار بهرهگیری آنان از قابلیتها و منابع در اختیار را تقویت کند تا از این طریق بتوانند وضعیت موجود را به وضعیت مطلوب تغییر دهند. تحقق چنین توسعهای نیازمند دگرگونی در ساختارهای نهادی، فنی، شخصیتی و ارزشی است که منجر به تغییرات اساسی در ساختار اجتماعی و ویژگیهای شخصیتی روستاییان می شود و پیامد آن باید پاسخگویی به نیازهای اساسی، ارتقای کیفیت زندگی و تقویت اتکا به نفس و آزادی انتخاب و عاملیت روستاییان باشد .[2]

از دهه 1980 به بعد، به دلیل بحرانهای شدید زیستمحیطی، نظریه توسعهپایدار مورد توجه مجامع جهانی قرار گرفته و تأکید شده است که الگوها و سیاستهای موجود توسعه، پاسخگوی نیازها، ویژگیها و ضرورت   های حیات انسان نیست و نگرش جهان درباره رشد و روند توسعه باید تحول یابد. از دیدگاه توسعه پایدار، اگر هدف از توسعه، گسترش امکانات و بهبود شرایط و کیفیت زندگی انسانهاست، این امر نه تنها درباره نسل کنونی بلکه برای نسلهای آینده نیز میبایست مدنظر قرار گیرد معنای توسعه پایدار، تنها حفاظت از محیط زیست و منابع طبیعی نیست، بلکه برداشتی نو از توسعه و رشد اقتصادی است؛ رشدی که بدون تخریب منابع طبیعی و برهمزدن تعادل زیست محیطی، عدالت و امکانات زندگی را برای همه مردم، اعم از شهری، روستایی و عشایری و نه فقط قشرهای محدود از جامعه فراهم میآورد .[2]

توسعه پایدار روستایی فرایندی است که در چارچوب آن، تواناییهای اجتماعت روستایی در راستای رفع نیازهای مادی و معنوی در عین برقراری توازن میان اجزای تشکیلدهنده نظام سکونت محلی - بومشناختی، اجتماعی، اقتصادی و نهادی - رشد و تعالی مییابد .[3] توسعه پایدار روستایی شامل بدیلهایی است که از آن جملهاند: مدیریت پایدار و متوازن در بهرهبرداری از منابع طبیعی، ارتقای کیفیت زندگی و کاهش فقر، گسترش مشارکت موثر، افزایش فرصتهای برابر و دامنه انتخاب بهویژه برای زنان و جوانان، توسعه و ارتقای سرمایه های انسانی در محیط روستایی، ارتقای بهرهوری در کشاورزی، استحکام رشد اقتصادی و متنوع سازی اقتصاد روستایی، و یکپارچگی و پیوند موزون جوامع و فضاهای روستایی با کلیت سرزمین .[4] به عقیده کای و همکاران [5]، توسعه پایدار در نواحی روستایی فرایندی پیچیده است که با اهداف اقتصادی، اجتماعی، زیست محیطی، فنی و سیاسی در کنش است. احمد [6] ، نیز بر این باور است که باید پایداری توسعه روستایی در ابعاد اقتصادی، اجتماعی، زیست محیطی و سیاسی مورد توجه قرار گیرد. وی این ابعاد را به شرح زیر مورد بحث قرار میدهد:

بعد اقتصادی: فعالیتهای مربوط به تولید و توزیع محصولات از جمله فعالیت هایی است که هم اشتغال و هم درآمد تولید میکند. این گونه فعالیتها ممکن است هم فعالیتهای زراعی - کشاورزی، شیلات، دامپروری و جنگلداری - و هم فعالیتهای غیر زراعی - کارآفرینیهای غیرزراعی مربوط به کشاورزی و یا فرآوری محصولات کشاورزی - را دربر گیرد. در بخشهای غیر زراعی، آموزش کارآفرینی و دسترسی به منابع اعتباری و اطلاعاتی درباره بازار بسیار اهمیت دارند. عنصر دیگر توسعه روستایی تسهیلات زیرساختاری شامل جادهها، پلها، دسترسی به آب، تسهیلات بازاریابی مناسب، و برقرسانی به روستاهاست.

بعد اجتماعی: آموزش، سلامتی و بهداشت عناصر کلیدی توسعه توانمندی های انسانی به شمار می روند. در حوزه آموزش، توجه به کمیت و کیفیت آموزش در مقاطع ابتدایی و متوسطه دارای اهمیتی دوچندان است، و میتوان در چارچوبی مناسب معلمان، تجهیز مطلوب مداس و نظارت موثر بر شیوه تدریس غافل بود. رفع اختلافات اجتماعی نیز از دیگر نکاتی است که باید مد نظر قرار گیرد. در این میان، در جاهایی که توسعه کشاورزی مقدور نیست، باید به کارآفرینیهای غیرزراعی در مقیاسهای خرد و متوسط توجه شود.

بعد زیست محیطی: حفاظت از محیط زیست مهمترین عنصر توسعه پایدار است. آسیبهای زیست محیطی نه تنها به کاهش فعالیتهای بهرهوری زراعی و غیز زراعی بلکه به ایجاد مخاطرات سلامتی و بهداشتی برای انسانها، حیوانات و سایر اشکال زندگی میانجامد. برای پایدار و نهادینهشدن پیشرفتهای اقتصادی و اجتماعی، نخست باید از تخریبهای زیستمحیطی جلوگیری کرد.

بعد سیاسی: پایداری توسعه روستایی و کاهش هدفمند فقر در گرو رفع نیازهای اجتماعی همه گروههای جامعه است، به گونه ای که همه آنها از دسترسی برابر به فرصتها، منابع، تسهیلات، و نهادها برای بهبود شرایط زندگی خود برخوردار باشند. در این رابطه دولتمردان محلی میتوانند چارچوبی را برای مشارکت و بسیج مردم محلی در تمام فرایندهای توسعهآماده سازند.

.2,3 مدیریت روستایی با نگرش توسعه پایدار

در توسعه پایدار روستایی، مدیریت یعنی تنظیم رابطه انسان با محیط زیست خود، که در آن به پیوند نظامهای اجتماعی، اقتصادی با نظارت های بوم شناختی توجه میشودف.[7] بنابراین در فرایند توسعه پایدار می توان مدیریت روستایی را در سه بعد اصلی اقتصادی، اجتماعی و محیطی در نظر گرفت، که هر یک از این ابعاد دارای جنبههای خاص خود هستند و اهداف مدیریتی
در آنها متفاوت است .[8]

-بعد اقتصادی:  یکی از ابعاد اصلی است که در جوامع گوناگون برای دستیابی به توسعه بدان تأکید فراوان شده و به سه زیربخش تولید، توزیع و مصرف تقسیم میشود. در بعد اقتصادی، هدف مدیریت ایجاد فضای مناسبی برای توسعه اقتصادی است که طی آن جامعه کارایی، عرضه کالا و خدمات مورد نیاز خود را افزایش داده و به تبع آن سطح زندگی و رفاه عمومی اعضا را افزایش میدهد .[9] بنابراین در محیط روستا، هدف مدیریت اقتصادی تأمین سرمایه، تأمین تغذیه، جلوگیری از خروج سرمایه، ایجاد زمینه اشتغال، کارآفرینی، تأمین بازار برای فروش کالاها و خدمات تولیدی و کنترل میزان مصرف، مدیریت عرضه و تقاضا، تأمین منابع لازم و... به مثابه پایه و اساس فعالیت مدیریتی برای توسعه روستایی است.ف

- بعد اجتماعی: در اینجا، هدف ایجاد زمینه مناسب برای توسعه انسانی است که شامل تغییرات متوالی و مستمردر به دست آوردن الگوهای یک زندگی مطلوب به م فهوم واقعی برای کلیه افراد یک منطقه یا کشور با درنظر گرفتن استعدادهای بالقوه افراد و مکانهای زیست آن است. در این بعد، وقتی موفقیت حاصل میشود که بتوان به وسیله مدیریت، فاصله بین طبقات پایین و بالای جامعه روستایی و همچنین تضادهای میان زندگی شهری و روستایی را کاهش داد و نوعی خودباروری در میان افراد جامعه روستایی بویژه گروه-های در حاشیه ایجاد کرده، به سوی توانمندسازی و خوداتکایی حرکت کرد و زندگی شرافتمندانه با خصوصیات زیر را فراهم ساخت :[10]

-1 افزایش کیفیت زندگی؛

-2 افزایش امکان دسترسی به وسایل امرار معاش؛

-3 آزادی انتخاب؛

-4 توسعه خود اتکا؛

-5 پیشرفتهای اجتماعی و سیاسی.

در نتیجه هدف مدیریت روستایی در این بعد توانمندسازی، ایجاد زمینههای مشارکت، بسیج اجتماعی،بهبود قوانین و سیاست ها و ... در میان روستاییان باهمکاری  دولت و بازار به منظور اداره امور روستا برای رسیدن به یک عدالت اجتماعی و زندگی سالم است.-بعد زیست محیطی: به علت اینکه محیط طبیعی مکان و مقر اصلی فعالیت های انسان به ویژه افراد ساکن در روستا محسوب میشودو همواره آنها با فعالیتهای خود بر آن تأثیر میگذارند، به یک مدیریت محیط طبیعی یا مدیریت زیست محیطی مناسب نیاز است تااز اثر زیان بار و مخرب بر محیط کاسته شود و با این نوع مدیریت، اثر مخاطرات طبیعی - مانند سیل و

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید