بخشی از مقاله
تاریخچه تصویرسازی
تصویرسازی در طول تاریخ چیزی جز روایت گری یا داستان پردازی نبوده است.اما شروع داستان سرایی به صورت مکتوب خود با آغاز تمدن های اسطوره ای و پیدایش اشکال خطوط نوشتاری بوده است که به کمک آنها افسانه های اساطیری در کتیبه های سنگی و مهرها یا پاپیروس نوشته می شد.
هنر تصویر سازی قبل از پیدایش خط در دوران پارینه سنگی ومیان سنگی در نمونه هایی مثل نقاشی غارها چیزی جز نقاشی جادویی نبوده است. در آن دوران نقوش در ارتباط با انتقال جادویی قدرتهای مرموز جهان طبیعت به درون زندگی جمعی انسانها و در مواقع شکار برای سیطره بر قدرت حیوانات یا در مواقع دیگر به همراه مراسم در رقص های آئینی به منظوره چیرگی بر قدرتهای تخریبگر طبیعت و … به تصویر کشیده می شوند.
در مشرق زمین مثلا در سرزمین چین تصویر سازی بازگویی نمادین گونه نقوش بود و به تدریج تحت تاثیر تعلیمات فرزانگانی چون لائوسه تصویر سازی،حکایتی اندرزگونه و پرداختی شاعرانه ازپدیده های طبیعی می شود.
در سرزمین ایران سنت نقاشی مینیاتور پس از دوره عباسی وسلجوقی تا دوره تیموریان و پس از آغاز عصر نوین در عهد صفویه،نقوش تصویری روایی راوی قصص و حکایت های منظوم بوده اند . در دوره صد ساله اخیر تصویر سازی معاصر در سبک قهوه خانه ای و سقاخانه ای، دیگر بار داستان های حماسی شاهنامه درپرده سازی ها و حکایت های مذهبی مانند داستان های مربوط به واقعه کربلا به تصویر کشیده اند.
تصویر سازی(تعریف)
هنر تصویر سازی از شاخه هنرهای کاربردی می باشد که تصویرگر برای بیان ایده ها و ادراک خود از عناصر تجسمی به بهترین نحو سود می جوید.
تصویرساز باید فرا گیرد که ضمن ایجاد تصویر و رعایت اصول آن سلایق مختلف سفارش دهندگان و اذهان عمومی را زیر نظر داشته باشد. تصویرگر باید سعی کند پیام هایی را که در صدد انتقال آن می باشد از نظر موضوع و محتوای فکری و شکل و قالب افکارش را بسیار غنی وباارزش وبارعایت همه جانبه ی اصول زیبا شناسی ارائه نماید.
درگذشته وقبل از پیدایش هنرهای کاربردی فعالیت های برخی از هنرمندان بیشتر در حیطه چاپ بود و هنرمندان تصویرساز تنها تصویرگران صنعت چاپ بودند. هنر تصویرسازی که از جمله هنر های کاربردی است شاخه ای از گرافیک می باشد.
تصویرسازی هنری است که تصویرگر در آن اقدام به روایت گری مصور می نماید. موضوع کار تصویرگر می تواند یکی از داستان های مذهبی، ادبی، تاریخی ، علمی و ... می باشد.
هنرهای مختلف علی رغم این که هر کدام از وسایل و شیوه های اجرایی خاصی استفاده ميكنند ولی نقطه مشترک در بین آنها بیان تصویری می باشد. استفاده از همه امکانات در هنر تصویرگری، موجب تعدد و گوناگونی تخصص هاو روش ها در این هنر شده است که با گسترش فن آوری بشری روز به روز به این اشعابات افزوده می شود و منجر به پیدایش شگردهای بدیع و نوظهور گردیده است.
تصویر سازی صورتهای مختلفی دارد که برخی از هنرمندان به تصویرسازی کتب با موضوعات مختلف مشغول می باشد. این موضوعات می توانند شامل متون داستانی، تصویرسازی خبری مطبوعاتی، تصویر سازی فرهنگ عامیانه (فولکلوریک) ، تصویرسازی آموزشی، تصویرسازی فنی و تصویرسازی کاربردی که بیشتر با محیط جوامع انسانی سرو کار دارند و ... را شامل می شود.
تصویرسازان علاوه بر مصور ساختن کتاب ها و جملات، پوسترهای تبلیغاتی ، در زمینه تصویرسازی برای فیلم های نقاشی متحرک و همچنین تابلوهای محیطی رایانه ای تبلیغاتی مشغول می باشد. در یک تعریف کلی می توان گفت کار تصویرگری تجسم تصویری یک موضوع برای نمایش بهتر فضای مطلب و در نهایت درک بهتر آن می باشد که عناصر بصری را در غالبی زیبا ترکیب نموده و عرضه نماید.
اهداف تصویرسازی
امروزه، تصویر محیط زندگی انسان را احاطه کرده و در فعالیت های اجتماعی او نقش اساسی را بر عهده دارد. همان گونه که کلام و نوشته ازعناصرارتباطی انسان ها با یکدیگر می باشد، تصویر نیز با ویژگی های منحصر به فرد خود، بدون محدودیت زمانی و مکانی نقش مهمتر و عام تری را در ارتباطات انسانی دارا می باشد.
امروزه تصویرگران به ظریف ترین نکات محیط زندگانی خود توجه دارند که شاید از دید بسیاری از محققان و اندیشمندان علوم نظری به دور مانده باشد. تصویرگر با بوجود آوردن تصاویر آموزشی و علمی آگاهی افراد جامعه را از دنیای پیرامون خود افزایش می دهد.
تصویرگر متعهد تلاش می کند آثاری را به وجود بیاورد که همواره با خلاقیت و نوآوری و بهره گیری از شیوه های نوین اجرایی و از حیث تکنیک نیز غنی باشد. رسیدن به جامعه سالم و بی آلایش که در آن فرم ها و رنگها بیان کننده آلام جامعه می باشد و همچنین خطوط برای بیان احساسات پاک و ایجاد روابط عمیق بین تک تک افراد جامعه می باشد و این از اهداف تصویرگرمی باشد.
تصویرگری که دارای تخیل و ایده های سازنده می باشد قادر خواهد بود که پیام های درونی خود را موافق با تمایلات جامعه ازعالم درون به عالم بیرون منتقل کند. تصویرگر با مطالعه زندگی و فرهنگ جامعه خود با چگونگی پوشش لباس، رنگ چهره ،آداب و رسوم، مقررات و ... آشنا شده و این ویژگی ها را در تصویرسازی های خود به کار گیرد.
تصویرگر می تواند یک روان شناس و جامعه شناس هنری باشد که از ماورای صفحه تصویرش به معانی و مفاهیم دقیق آنها پی برده و با خلق تصاویری که ناشی از شناخت کامل او از ارزش های حاکم بر جامعه می باشد ضمن احترام گذاشتن به آنها ارزش ها هرگز با خلق اثری که ناآگاهانه صورت گرفته است و نتیجه آن می تواند موجب بر هم ریختن نظم اجتماعی جامعه و جریحه دار شدن احساسات عمومی جامعه باشد اقدام به تصویرسازی ميكند.
هنگامی که فردی به تصویری علاقمند می شود ، از احساس درونی او آگاه شده. زیرا آن تصویر این امکان را به او می دهد که احساس نهفته خود را ابراز وآشکار نموده و در واقع این کلیدی برای راهیابی و حل مشکلات روانی و درونی می باشد.
طبقه بندی انواع تصویرسازی
هنر تصویرسازی معاصر از اواخر قرن نوزدهم میلادی به دو شاخه تصویرسازی داستانی و تصویرسازی تبلیغاتی تقسیم شد که به تدریج با معرفی تکنولوژی بصری و وسایل ارتباطات جمعی نظیر سینما و دوربین های سینما توگراف و تلوزیون از تصویرسازی داستانی شاخه تصویرسازی متحرک که همانا پویانمایی باشد پدیدار گشت.
تصویرسازان به پنج گروه عمده تقسیم شده اند که عبارتند از:
تصویرسازان نشریات : (که در روزنامه ها و مجلات غالبا به عنوان کاریکاتوریست های اجتماعی سیاسی یا تصویرسازان خبری فعالیت دارند) .
تصویرسازان کتاب ها : (که یا عنوان ها و موضوعات را به شکل طرح جلد یا مضامین داستانی را در کتاب های داستانی تصویرسازی می کنند) .
تصویرسازان تبلیغاتی : (تصویرسازی پوسترهای تبلیغاتی، آگهی های تجاری و تصویرسازی مربوط به بسته بندی کالاهای مصرفی نظیرمواد غذایی و دارویی)
تصویرسازان بنیادها و موسسات و نهادها : (نظیر تصویرسازانی که پیام های موسسات و نهادهای هنری و اجتماعی،خیریه،ورزشی،خدمات ی،سیاسی و آکادمیک یا علمی را به مخاطبین خود منتقل می سازند)
تصویرسازان بین المللی : (که در آثارشان هویت های فرهنگی، بومی، نژادی، تاریخی و جغرافیایی ملت ها و کشورها انعکاس می یابند)
تکنیک های تصویرسازی
تکنیک مهارت تصویرگر در اجراهای مختلف می باشد که از طریق آن تصویرگر اقدام به خلق آثار نموده که این امر در ارتباط با موضوع و محتوای آن مشخص می گردد. موضوعات مختلف ، تکنیک های مختلف اجرایی را نیز می طلبد.
تکنیک دقیقا با فکر طراح در ارتباط است. تصویرگری که به تکنیک های زیادی مسلط است همانند مترجمی است که به زبان های مختلف جهانی آشنا می باشد. سبک یک پدیده ذهنی در ارتباط با زاویه دید فردی می باشد در صورتی که تکنیک با چگونگی اجرا و کیفیت مواد همراه است.
تکنیک اجرایی و قدرت دست تصویرگر موضوعی است که همواره همه صاحب نظران مسایل هنری بدان اتفاق نظر دارند و در نگاه اول قبل از آن که فکر و ایده درتصویر مشاهده شود ابتدا کیفیت اجرایی و زیبایی تکنیک استفاده شده رخ نمایی می کند. اگردر تصویرگری تکنیک ضعیفی به کار برده شود فکر و هدف تصویرگر به سختی می تواند به مخاطب انتقال یابد، چرا که تصویر فوق پایه های لرزانی دارد که هر چقدر فکر و ایده قوی به دنبال آن باشد قدرت عرضه و خودنمایی آن از بین خواهد رفت.
تصویر سازی کمیک
لغتشناسی
کمیک نقاشی، یا مجموعهای از نقاشیهای دنبالهدار است که ماجرایی را روایت میکند. به کسی که کمیک را میکشد کارتونیست میگویند، این کمیکها معمولاً در دورههای مرتبی به چاپ میرسند.
«کمیکاستریپ، همان هنر متوالی است.» ویل آیسنر، کارتونیست.
تاریخچه
شرح روایت و بیان ماجراها به زبان تصویر و بعضاً با استفاده از دیالوگها، به زمان مصر باستان بر میگردد. اما اگر شرح روایتهای مدرن را در نظر بگیریم، کمیک اولین بار در کشورهای آلمان و انگلستان پا گرفت. اولین کمیکهای آمریکایی در قرن بیستم شکل گرفتند. دیالوگها درون بالنها گفته میشد، برای غافلگیری از علامت تعجب روی کلهها استفاده شد و برخی از لغات مثل «زارت و زورت و آخ و پاخ» برای بیان حالات یا ضربات استفاده گشت و تا امروز نیز کاربرد دارد. اولین کتاب کمیک بر اساس مجموعهای از کمیکاستریپهای روزنامهای شکل گرفت
اولینها
همانطور که از نام کمیک (Comic) بر میآید، محتوای آن اساساً مطلب خندهدار است، اولین کمیکاستریپهایی که در دههٔ ۱۹۳۰ پا بهعرصهٔ وجود گذاشتند، شامل ماجراهای خندهدار و ماجراجویانهٔ قهرمانانی چون باک راجرز، تارزان و ماجراهای تن تن بود.البته تو ايران بيشتر داستان هاي من و بابا بود كه چندين سري بود .
اگه يادتون باشه داستان ملوان زبل نيز به صورت كميك در امد.
انواع
کمیک روزنامهای
این نوع از کمیکها، در روزنامهها منتشر میشوند، معمولاً دارای اسلایدهای کم هستند و دنبالهدار نیستند، از معروفترین کمیکهای روزنامهای میتوان:
• گارفیلد
• فانتوم
و در ایران میتوان به کمیکهای چلچراغ، و همشهری جوان اشاره کرد
کمیک مجلهای
این دسته از کمیکها، هر هفته/ماه/روز منشتر میشوند، معمولاً تعداد صفحههای معقولی در حدود ۲۰، ۳۰ یا ۴۰ دارند و در دو یا سه شماره به پایان میرسند. از میان ناشران کمیک استریپ معروف میتوان به:
• دیسی کمیکز
• مارول کمیکز
• گل آقا
اشاره کرد
پیشینه پژوهش
آدميزاد از هزاران سال پيش ميدانسته كه مي تواند به كمك ابزار تصوير بسياري از مفاهيم را خوب وخوبتر منتقل كند . مفاهيمي كه واژه هايي براي آنها وجود نداشته ، واگر داشته ،رسايي كافي نداشته است حتّي به ياري واژه هاي متعدد توصيفي وقيدي .
قديميترين خطها ،تصويرهايي بوده كه انسانها براي ارسال پيام وبيان مقاصد واهداف ونظرات،يا بيان عواطف واحساسات خود ،بر ديواره هاي غارها ،تنه ي درختان ، يا برسنگها تصوير ميكردند.
تاريخچه تصويرسازي در جهان:
تصويرسازي در طول تاريخ چيزي جز روايت گري تصويري يا داستان پردازي تصويري نبوده است. اما شروع داستان سرايي به صورت مكتوب خود با آغاز تمدن هاي اسطوره اي وپيدايش اشكال خطوط نوشتاري ( كه قديميترين آنها خطوط تصويري مانند خط هيروگليف مصري وخطوط ميخي باستان از قبيل خط سومري و عيلامي) بوده است كه به كمك آنها افسانه هـــــاي اساطيري در كتيبه هاي سنگي و مهرها يا پاپيروس نوشته مي شد . در خلال تمام آن تصاوير داستانهايي در مورد خلقت جهان و انسان ،نيروهاي مافوق طبيعي وراز تولد ومرگ و جهان ماورا موجود بود كه در پلانهاي داستاني به هم مربوط ميشدند . هنر تصويرسازي قبل از پيدايش خط
در دوران پارينه سنگي و ميان سنگي در نمونه هايي مثل نقاشي غارها مثل غارهاي لاسكو و التاميرا و غار مير ملاس در لرستان چيزي جز نقاشي جادويي نبوده است . درآن دوران نقوش در ارتباط با انتقال جادويي قدرتهاي مرموز جهان طبيعت به درون زندگي جمعي انسانها در موقع شكار براي سيطره بر قدرت حيوانات در مواقع ديگر به همراه مراسم ورقصهاي آييني به منظور چيرگي بر قدرتهاي تخريب گر طبيعت يا ظاهر كردن باران وامثالهم به تصوير كشيده ميشدند .
سپس به تدريج در دوران نوسنگي با به وجود آمدن كشاورزي ودامپروري وظهور هسته هاي اوليّه زندگي اجتماعي انسان در شهرها وتوتم هاي افسانه اي ( علامتهاي مقدس ) وحماسه ها شكل مي گيرند وتصوير سازي به همراه متون كتابهاي مقدس ( مانند انجيل عهد عتيق و انجيل عهد جديد ) وسيله اي مي شود براي بازگو كردن روايتهاي مذهبي وداستانهاي پيامبران ومردمان هم عصر آنها وتجسم چهره هاي اديسه وفرشتگان و رويارويي نيروهاي خير وشر.
درمشرق زمين مثلاًدر سرزمين چين تصويرسازي باز گويي نمادين گونه نقوش بود و به تدريج تحت تأثير تعليمات فرزانگاني چون كنفسيوس و لائوتسه پس از دورانها تصويرسازي حكايتي اندرزگونه وپرداختي شاعرانه از پديده هاي طبيعي ميشود .
تاريخچه تصويرسازي در ايران:
در سرزمين ايران درسنت نقاشي مينياتور پس از دوره عباسي (مكتب بين المللي عباسي ) سلجوقي (مكتب سلجوقي تا دوره تيموريان مكتب هرات ) و سپس آغاز عصر نوين در عهد صفويّه (مكتب تبريز و قزوين و اصفهان ) نقوش تصويري روايي (داراي محتوي داستان ) راوي قصص وحكايتهاي منظوم شعرگونه بوده اند .
آثار منظومي چون مقامات حريري ورقه و گلشاه ،كليله ودمنه وديوانهاي اشعار چون شاهنامه وداستانهاي عاشقانه در منظومه هايي مثل خمسه نظامي كه در اين ها تصاويربيانگرمضامين داستاني موجود در اشعار مي باشند.سپس دردوره صد ساله اخير تصويرسازي معاصر در سبكهاي قهوه خانه اي و سقا خانه اي ديگر بار داستانهاي حماسي شاهنامه در پرده سازي و حكايت هاي مذهبي مانند داستانهاي مربوط به واقعه كربلا به تصوير كشيده شدند .
انواع متون داستاني :
متون داستاني بر اساس دو مولفه:
1- شخصيّت قهرمان وقهرمان پردازي.
2- محيط وفضاي داستان تقسيم ميشوند كه شامل : اسطوره ،رمانس (داستانهاي ديو وپري )، محاكات (تقليدي اندرزگونه ازنوع برتر وفروتر) ،طنزآميز مي باشند.
پيدايش تصويرسازي گرافيكي در غرب:
پايه ريزي طراحي گرافيكي در دهه 1920 به وسيله لاسلو ماهولي ناگي و يان تاشي كولد انجام گرفت .
آنها در كتابي به نام تايپوگرافي جديد استانداردهاي جديدي رادرجهت ستايش سازه هاي ماشيني درتصاوير فتوگرافيك طرح ريزي كردند .و از اين پس شاخه اي به نام طراحي محض از تصويرگري داستاني جدا شد و گسترش يافت.
توسعه دوربين عكاسي به عنوان يك ابزار ثبت در اواخر قرن نوزدهم ميلادي بسياري از هنرمندان را از مسئوليّت واقعه نگاري رهايي بخشيد ،دوربين جزئيات محيط بيروني را ثبت ميكرد واز اين طريق هنرمندان را به جستجوي ذهن وگستره هاي نهان مجاز كرد ابتدا به وسيله نهضت امپرسيونيسم (اصالت دريافت حسي ) وسپس اكسپرسيونيسم (اصالت بيان) هنرمندان آن قرن از سخت گيريهاي رئاليسم (واقع گرايي ) آكادميك رهايي يافتند و پوسته هاي حفاظتي را از احساسات خود به كناري افكندند.
سپس در اوايل قرن بيستم به وسيله كوبيست ها فهم جديدي از روابط فضايي و زماني و گسترش تكنيكي در هنرهاي تجسمي پا گرفت و رفته رفته به واسطه وسايل جديد ارتباطات نظير راديو تصاوير متحرك ونهايتاً تلوزيون خصيصه هاي بصري جديد در حوزه تبليغات براي فروش كالاهـا و تجارت شكل گرفت .در اواسط قرن نوزدهم تصويرسازي فقط به منظور اهداف روزنامه نگاري به كارگرفته شد اما از دهه 1870 به بعد طراحي تصويرسازانه به شكل جديدي كه همانا تركيبي از تايپ ورسّامي بود به
وسيله ژول شره در پوسترهاي تبليغاتي تغيير يافت .حروف نگاري او در هماهنگي با تصاوير سحر انگيز و رنگارنگ و مملو از تأثيرات حسي (امپرسيون) طراحي مي شدند .
پوسترهاي او پيشاهنگ نهضت جديدي به نام آرت نووه (هنر جديد) شد كه توسط فرم هاي اندام وار (ارگانيك) زاده شده و از ماشين براي دنياي جديد مصرف تعريف مي شد . سپس اين سبك گرافيكي توسط افراد ديگري چون تولوز لوترك و آلفونز موكا پي گيري شد و در دهه اول قرن بيستم طراحي تصويرسازانه با سبك جديدي كه پوسترهاي (شي واره) ناميده مي شد ابتدا در آلمان وسپس در انگلستان و فرانسه و ايتاليا ادامه يافت.
اين سبك ابتدا توسط (لوسيان برنارد) هنرمند آلماني با طرد عناصر غير ضروري تصويري و نوشتاري به نفع صورت پردازي از يك شي يا موضوع تبليغي شكل گرفت .چنين پوسترهايي معمولاً فقط با علامت تجاري كالا به جاي متن ارائه مي شدند. آن پوسترها كه از لحاظ زيبايي شناختي گيرا وبه لحاظ تجاري موفق بوده اند وحدت عميقي از رسّامي وطراحي را به نمايش ميگذارند. پوسترهاي برنارد براي كمپاني پريستر مچ مصاديقي بودند براي قدرت تصوير ونوشتار طراحي شده در يك مجموعه موزون.
در طي ساليان نخستين قرن بيستم تصويرسازي وعكس با وزن و ارزشي يكسان البته در ارتباط با متن نياز و بودجه اي خاص استفاده مي شدند. عكس بهترين وسيله براي نشان دادن واقعيت بود در حالي كه تصويرسازي براي افسانه پردازي و قهرمان پردازي از يك كالا يا يك ايده مناسب تر بود و چنين چيزي يك استراتژي (روش راهبردي دراز مدت) معمول براي فروش بود خصوصاً در ايالات متحده كه رقابت براي كالاهاي بيشتر سرعت بيشتري نسبت به اروپا داشت اين روش تا نيمه اول قرن بيستم ادامه داشت.
ما بين دو جنگ جهاني واقع گرايي در هنرهاي زيبا و كاربردي آمريكا بالاترين مرتبه را داشت. در حاليكه اروپاييان به سمت تصاوير انتزاعي و ماشين واره پيش مي رفتند.حتي در اروپا دو رويكرد به صورت موازي (گهگاه ادغام شده)ظاهر شد يكي خالص وديگري دكو راتيو.
ساده كردن فـــرم در بعضي از هنرهاي كاربردي معمول گشت كه تحت تاثير جنبشهاي ايدئولوژيك و مكتبهاي هنر مدرن قرار داشتند . چنين امري مشتمل بر بكارگيري كولاژهاي تصويري و تجزيه فرمهاي نوشتاري به عنوان عناصر طراحي كه همانا سمبل عصر ماشين بودند مي باشند.رويكردي كه هم فتوريست هاي ايتاليايي وهم دستيل هاي هلندي و سازه گراهاي روسي و اروپاي شرقي و هم چنين باهاوس آلماني را در بر مي گرفت .
تصويرسازيهاي (ال ليستيزكي) براي كتاب اشعار انقلاب (ولاديمرماياكوفسكي)با عنوان (براي صدا) مثال بسيار خوبي است براي يك تصوير سازي غير تزييني كه در آن سمبلهاي گرافيكي هم براي همراهي با متن و هم به لحاظ زيبايي شناسي طراحي استفاده شده است .به عنوان يك شيوه متفاوت و تجاري در مقابل رويكرد مدرن ،طراحان ،يك نوع شيوه گرايي استيليزه (سبكي) را در آثار متنوعي به كار گرفتند كه در آن موقع با عنوان (هنر مدرن يا مدرنستيك) يا عامه آن به عنوان (آرت دكو) ناميده مي شد.
در اواخر دهه 20 واويل دهه30 يك نوع آميزه ويژهاي از مدرن ومدرنه توسط پوستر سازان فرانسوي به نامهاي (اي-ام كاساندر) (ژان كارلو) (چارلزلوپو) و ديگران ظهور كرد . تبليغات آنها به طور مشخص،طراحي تصوير سازانه آن روزگار را به خوبي مجسم مي ساخت كه در خلال آنها شيوه هاي متعددي براي تركيب تايپ و گرافيك و تصاوير نقاشانه به چشم ميخورد .
حتماً براي شما هم جالب است كه بدانيد تصويرسازي با تكنيك چاپ اسيد چگونه صورت ميگيرد.چگونه ميشود و ميتوان با مهارت خاصي بر صفحهي مقاوم فلز خراشهاي ريز و درشت،عمق و ابعاد مختلف ايجاد كرد،بروي آنها رنگ گذاشت و آنها را به شكل كودك و گل و پروانه درآورد
پيشينهي تصويرسازي با تكنيك چاپ فلز و اسيد
تعداد زيادي از هنرمندان در سراسر دنيا مثل رامبراند و گویا چاپ اسيدي انجام ميدادهاند.انواع تصویرگری بروي فلزهايي چون مس و روي صورت میگیرد.اما اولين اثر تاريخدار،مربوط به سال 1446 است.يعني حدود 560 سال از آغاز تكنيك چاپ فلز ميگذرد.
اساس اين نوع تصويرگي
اساس كار با فلز است .بروي صفحه با انواع مختلف مقار طراحي ميكنند. در مرحلهي بعد روي فلز رنگ گذاشته ميشود و با عبور فلز از زير دستگاه فشار،طرح برروي كاغذ ميافتد.البته توجه كنيد كه فلز از زير غلتك رد ميشود و اثر توليد شده طرح را بروي كاغذ مياندازد.خراشها،ابعاد و برجستگيهايي كه در كارها ديده مي شود همگي با دست بر سطح فلز ايجاد شده است.رنگ گذاري بر صفحهي فلز نيز به تكنيك كار بستگي دارد.گاهي از يك رنگ استفاده ميشود
تكنيكهاي تصويرسازي چاپ فلز و اسيد
تكنيكها انواع مختلف دارند.يكي از اين تكنيكها،تكنيك «واكس» است.در اين تكنيك ابتدا فلز (صفحه) حرارت داده ميشود.تكههاي واكس را بروي آن ميريزند.واكس صفحه را ميپوشاند و در اين مرحله است كه تصويرساز با مداد يا قلم روي آن طراحي ميكند.صفحهي طراحيشده،مدت زمان كوتاهي در اسيد خوابانده ميشود و اين تصويربه روي فلز ثابت ميشود.
تكنيك بعدي،تكنيك«كولوفرنيوم» است.در اين تكنيك نيز صفحه به وسيلهي دستگاهي كوفته ميشود و تقريباً يك رنگ سياه به ما ميدهد.صفحهي تيره شده را نور مي دهند به اين معنا كه سطوح زبر فلز صاف و منعطف ميشوند.در اين هنگام صفحه ي مذبور آمادهي پذيرايي مادههاي مختلف است.در اين هنگام نوعي گرده بر روي سطح آن ريخته ميشود و سطوح به وجود ميآيند اين سطوح وقتي حرارت ميبينند،سايه روشن ايجاد ميكنند و با حمام اسيد،رنگهاي مطلق خود را بدست ميآورند.
تصویر سازی کتاب کودک
۱- پسرک کتاب خور شگفت انگیز / الیور جفرز
۲- ربات دیوید لوکا
۳- دکستر بکسلی و جونور گنده ی آبی / جوئل استوارت
۴- گل/ نوشته جان لایت / تصویر از لیزا اوانز
۵- پنگوئن / پلی دنبار
۶- آگوستوس و لبخندش / کاترین رینر
۷- هراس نامه های موش کوچولو / امیلی گریو
۸- ماجراهای بشقاب و قاشق / مینی گریو
۹- وقتی تو خواب بودی / الکسیس دیکان
۱۰ - بوزینه / تصویر از ویکی وایت / نوشته ی مارتین جنکینز