بخشی از مقاله
تاثیر رنگ ها در فضای مدرسه در میزان یادگیری دانش آموزان
چکیده
رنگ جزو جداییناپذیر و ضروری زندگی و محیط پیرامون انسانهاست زیرا با کمک آن میتوان احساسات خود را بیان کرد و حالاتی را بهوجود آورد که بتواند تأثیر لازم و مناسب خود را بگذارد. رنگها میتوانند موجب شادی، امید یا ناراحتی و اندوه در افراد شوند.در این تحقیق از روش کتابخانه ای استفاده شده است. تأثیر روانی رنگها در اشخاص مختلف همیشه مورد توجه دانشمندان بوده که این مطالعات به مرور گسترش نیز یافته است. ما در این مقاله توانایی رنگ ها و تاثیر آن بر انسان و همچنین تاثیرات آن بر فضای کار و آثار آن بر تفکر و خلاقیت انسان را مورد بررسی قرار داده ایم.
کلمات کلیدی: رنگ مناسب ، فضای آموزشی، نقش رنگ در آموزش
. 1 مقدمـه
یکی از عوامل موثر تربیتی در آموزش وپرورش جدید، نحوه معماری فضاهای آموزشی است. در تعلیم و تربیت جدید، فضای فیزیکی مدرسه نه تنها یک محیط خشک و بی روح در فرآیند یادگیری محسوب نمی گردد، بلکه به عنوان یک عامل زنده و پویا در کیفیت فعالیت های آموزشی و تربیتی دانش آموزان نقش ایفا می کند. یک فضای آموزشی مناسب و استاندارد می تواند بر یادگیری و همچنین خلقیات دانش آموزان تاثیر گذار باشد. به عقیده صاحب نظران تعلیم و تربیت، در یک نگاه سیستمی، چگونگی معماری مدارس و عناصر تشکیل دهنده آن مثل رنگ، نور، صدا، تجهیزات و جز آن می توانند کنار سایر عوامل آموزشی و تربیتی اثرات قابل توجهی بر فراگیران و دانش آموزان باقی می گذارند. از سوی دیگر رنگ به عنوان اساسی ترین جلوه فضاهای آموزشی و پرورشی می تواند در کارایی درونی دانش آموزان مؤثر باشد. در واقع رنگ به عنوان عنصر تفکیک ناپذیر معماری، تأثیر فراوانی بر روحیه و رفتار کاربران ساختمان ها دارد و حالات روانی و عاطفی آنان را شدیدا ً تحت تأثیر قرار می دهد. همچنین اثبات شده است که نور و رنگ، ارگانیسم دانش آموزان را هم از نظر بینایی و هم از راه های غیر بینایی تحت تأثیر قرار می دهد.
بیان مسئله
میزان آشنایی معلمان دوره های آموزشی با ویژگی های عاطفی و روانی دانش آموزان در سنین مختلف یکی از عواملی است که می تواند تأمین کننده ایمنی روانی دانش آموزان باشد. بهداشت روانی دانش آموز اگر نگوییم بیشتر از سلامت جسمانی او حایز اهمیت است، لااقل به همان اندازه مهم و قابل توجه است. در علم روانشناسی، بهداشت روانی به قابلیت برقراری ارتباط هماهنگ با دیگران، تغییر و اصلاح محیط فردی و اجتماعی و حل تضادها و تمایلات شخصی به طور منطقی، عادلانه و مناسب گفته می شود. کودکی که از ایمنی روانی برخوردار است توانایی احترام به خود را داراست و می تواند توانایی هایش را در حد واقعی و همان طور که هست قلمداد کند، در مدرسه ارتباط خوبی با همکلاسی هایش برقرار کند و دوستی و احترام دیگران را جلب کند. این کودک در آینده نیز قادر خواهد بود نیازهای زندگی شخصی اش را تأمین کند و از اعتماد به نفس خوب و روحیه ای شاد برخوردار باشد علاوه بر رنگ، نور نیز در تقویت روحیه دانش آموزان نقش مهمی ایفا می کند .برای مثال، تحقیقات نشان داده پسر بچه های بی قرار و خستگی ناپذیر باید در محل های نورپردازی شده با نور ملایم قرار گیرند و برای کودکان بی توجه و مسئولیت ناپذیر باید از رنگ معکوس استفاده کرد. دکتر حاج حسنی نژاد، یکی از محققانی که در زمینه رنگ در محیط های آموزشی کار کرده است، پیشنهاد می کند مدارس ابتدایی کلاس هایی داشته باشند با سقف سفید و دیوارهایی به دور از شفافیت که با رنگ هایی از قبیل آبی، زرد یا قرمز رنگ آمیزی شده باشند. این رنگ ها می توانند بصورت همراه به کار بروند، ولی استفاده از رنگ آبی کمرنگ که حالت سردی را القا می کند، در این مقطع توصیه نمی شود.
توانایی رنگها
تأثیر روانی رنگها در اشخاص مختلف همیشه مورد توجه دانشمندان بوده که این مطالعات به مرور گسترش نیز یافته است. قبل از یادگیری اسم رنگها، کودک از طریق مشاهده بین آنها تمایز قایل میشود. در فاصله سنی دو تا پنج سال کودک نام رنگها را یاد میگیرد. دخترهامعمولاًسریع تر از پسرها نام رنگها را به خاطر میسپارند. البته این روند یادگیری در کودکان مختلف، متفاوت است و بستگی به چگونگی رشد سیستم عصبی آنها دارد. اگر میخواهید به کودکتان توانایی تشخیص رنگها را آموزش دهید، سعی کنید ارتباط آنها را با یک چیز مشابه به آنها نشان دهید. رنگ میتواند پویایی، انعطافپذیری، تحمل و تفکر را در محیط کار و زندگی نشان دهد. همچنین میتواند در درمان بیماریها بهکار رود؛ چون نیرویی شفابخش در اختیار ما قرار میدهند. رنگ میتواند روح و روان انسان را بهبود بخشد و نشاطآور باشد و به کمک آن میتوان بین جسم و روح و روان هماهنگی ایجاد کرد. در واقع رنگها نیروها و انرژیهایی هستند که چه بخواهیم و چه نخواهیم بهصورت مثبت یا منفی بر ما اثر میگذارند. رنگها بیانگر نگرانیها و ناراحتیهای روحی و ذهنی ما هستند و اگر بتوانیم در منزل و محیط کار انتخاب درستی داشته باشیم میتواند کمک زیادی به ما بکند زیرا از آن طریق احساس رضایت اجتماعی از محیط، محصول و خدمات را برای مجموعهای که در کنار هم زندگی میکنند بهدنبال خواهد داشت.
رنگ و تأثیر آن بر انسان
تأثیر رنگها بر حالات روانی و احساسات افراد بهقدری است که آنها بر اثر قرار گرفتن در محیطهایی با رنگهای متفاوت، احساسات متفاوتی نیز از خود نشان میدهند. مثلا معمولا با قرار گرفتن در محیطی با رنگ آبی احساس سرما میکنیم اما وقتی با رنگ قرمز یا نارنجی مواجه میشویم حسی از گرما به ما منتقل میشود.در واقع رنگها آنقدر بر روح و روان انسانها تأثیر میگذارند که موجب تغییر رفتار میشوند که این نوع تغییر به تحول درخصوصیات و شخصیت افراد نیز منجر میشود.
بررسیها نشان میدهد هر رنگ در ذرات خود خصوصیاتی دارد که روان انسان را بهطور کامل تحتالشعاع قرار میدهد و تأثیراتی را بر افراد مرتبط با آن القا میکند. به همین دلیل هم هست که افراد مختلف با روحیات متفاوت به رنگهای گوناگون علاقهمند میشوند. مثلا در دوران کودکی چون بدن به تکاپوی بیشتری نیاز دارد، فرد به رنگهای پرانرژی و پرتحرک علاقه بیشتری نشان میدهد و به مرور که از تحرک انسان کاسته میشود حرکات او با انسجام و تفکر صورت میگیرد و به رنگهایی مانند سبز یا آبی روی میآورد، بنابراین روان انسان به تابعیت از رشد فکری او تغییر میکند. در واقع با استفاده از علاقه افراد نسبت به رنگهای مختلف میتوان بهخصوصیات آنها پی برد. تحقیقات دانشمندان و بررسی روانشناسان نشان میدهد که رنگ بهدلیل آثارش در روان انسان، عکسالعملهای احساسی او را برمیانگیزد. بدینترتیب از طریق رنگ با دیگران ارتباط احساسی برقرار میکنیم. با رنگهای گوناگون دوستی، دشمنی، غم، شادی، گرمی، سردی، دوستی و نفرت را القا میکنیم. از طریق رنگ لباس، ذهنیات درونی خود را نشان میدهیم و متقابلا ذهن و روانمان تحتتأثیر رنگهای پیرامونمان قرار میگیرند.
انتخاب رنگ ها
قبل از یادگیری اسم رنگها، کودک از طریق مشاهده بین آنها تمایز قایل میشود. در فاصله سنی دو تا پنج سال کودک نام رنگها را یاد میگیرد. دخترهامعمولاًسریع تر از پسرها نام رنگها را به خاطر میسپارند. البته این روند یادگیری در کودکان مختلف، متفاوت است و بستگی به چگونگی رشد سیستم عصبی آنها دارد. اگر میخواهید به کودکتان توانایی تشخیص رنگها را آموزش دهید، سعی کنید ارتباط آنها را با یک چیز مشابه به آنها نشان دهید. کودکان دایره محدودی از رنگها را مورد استفاده قرار میدهند که البته این دایره در فرایند رشد آنها تا دوره بزرگسالی گسترش مییابد. اولین چیزی که کودکان قادر به تشخیص آن هستند، رنگهاست. کودکان در ابتدا رنگهای سیاه و سفید (روشنایی و تاریکی) را تشخیص میدهند و والدین نیز در این دوره اغلب نقاشیهای سیاه و سفید برای آنها میکشند و اسباب بازیهای سیاه و سفید برایشان میخرند؛ اما در مدت شش هفته تا دو ماه وضعیت آنها تغییر شگرفی میکند. در این زمان ابتدا کودک رنگ قرمز و پس از آن دیگر رنگهای گرم را تشخیص میدهد و رنگ زرد را نیز در فرایند شناسایی رنگها به مرور درک میکند. کودکان جذب رنگهای گرم میشوند. پژوهشهای متعدد نشان میدهد که گرایش کودکان به رنگهای گوناگون طی مراحل مختلف رشد تغییر میکند. بسیاری از کودکان زیر ده سال رنگ قرمز یا صورتی را به عنوان رنگ دلخواهشان بر میگزینند؛ اما همین کودکان وقتی سنشان از مرز ده سال میگذرد، رنگ آبی را ترجیح میدهند. این تغییر در فرایند رشد به منزله توانایی انتخاب رنگ است. سلیقه کودک در انتخاب رنگکاملاً با جنسیت او ارتباط دارد.