بخشی از مقاله

ارائه ساختار سازمانی پیشنهادیبرای مراکز رشد(انکوباتورهای) دانشگاهی

چکیده: به منظور طراحی ساختار سازمانی مناسب مراکز رشد دانشگاهی، تحقیقی براساس روش توصیفی و از نوع پیمایشی انجام گرفته که جهت بررسی پیشینه تحقیق و مبانی نظری آن از روش کتابخانه ای استفاده شده است که براساس این مبانی نظری و مطالعات تطبیقی و مصاحبه های اکتشافی، ساختار سازمانی اولیه مراکز رشد دانشگاهی تحت عنوان "مدل مفهومی ساختار سازمانی مراکز رشد دانشگاهی" ارائه گردیده است. برای آزمودن اولیه این ساختار از نظرات متخصصین موضوع استفاده شده که با استفاده از روش دلفی اصلاحات لازم جهت بهبود مدل انجام شده، سپس این مدل به صورت میدانی مورد نظرسنجی کارشناسان در مراکز رشد دانشگاهی قرار گرفته است. جامعه آماری این تحقیق در مرحله آزمون اولیه مدل مفهومی شامل خبرگان رشد کارآفرینی و مدیریت می باشد و در مرحله مطالعات میدانی مدیران و کارشناسان مراکز رشد واحدهای فناوری شهر تهران جامعه آماری را تشکیل می دهند، در این پژوهش وسیله و ابزار سنجش عمدتا پرسشنامه، مصاحبه، مشاهده و سند کاوی بوده است. جهت بررسی وضعیت متغییرها از آزمون t-استیودنت و آزمون دوجمله ای و برای رتبه بندی شاخص های متغییرها از آزمون فریدمن استفاده شده است. نتایج حاصل از تحقیق ارائه الگویی ساده برای ساختار سازمانی مراکز رشد دانشگاهی است که ویژگیهای سادگی، پویایی و قابلیت انعطاف در آن مدنظر قرار گرفته است.

۱- مقدمه: دانشگاه کارآفرین یک مفهوم نوظهور است و تداوم بسط دانشگاه از نگهدارنده دانش به تولید کننده دانش می باشد (یداللهی فارسی، ۱۳۸۴). دانشگاه کارآفرین برای انجام وظایفش بخش هایی را در درون خود ایجاد کرده است از جمله : مرکز کارآفرینی، مرکز رشد و غیره که در این میان وظیفه مرکز رشد حمایت از فارغ التحصیلان و کارآفرینان جوان دانشگاهی است که با فناوریهای نوین آشنا بوده و قدرت خلاقیت داشته ولی اغلب بیکار می باشند چرا که راه اندازی یک شرکت توسط این افراد جوان خالی از خطر شکست نیست؛ مراکز رشد دانشگاهی به چنین کارآفرینانی کمک می کند تا مراحل اولیه رشد را طی نمایند و پس از اینکه قابلیت های لازم را برای فعالیت در بازار کسب کردند از مرکز خارج شوند. مفهوم مرکز رشد چند سالی است که در کشور ما بررسی، تحلیل و بومی سازی شده است. قرائت بومی این مفهوم منجر به ایجاد و کسب مجوز مراکز رشد متعددی شده که از آن جمله می توان مراکز رشد دانشگاهی را نام برد ( فرجی، 1383). یکی از عوامل مهم و کلیدی موفقیت مراکز رشد دانشگاهی، ساختار آن است. تغییرات شگرف و سریع دهه های اخیر و مسائل پیچیده امروز در زمینه سازمان و مدیریت آن این واقعیت را محسوس ساخته که طرحهای سنتی پاسخگوی نیازهای کنونی نبوده و باید دگرگونی اساسی در ساختار سازمانها ایجاد شود همچنین برخی از ساختارها تحت شرایط ویژه ای نسبت به برخی دیگر بهتر به کار می آیند بنابراین اینجاست که طراحی ساختار بهینه و مناسب ضروری به نظر می رسد.(رابینز، ۱۳۷۸). اما بررسی گزارش عملکرد چند مرکز رشد دانشگاهی در وزارت علوم، تحقیقات و فناوری (مراکز رشد دانشگاه های بوعلی سینایی همدان، کاشان، تهران، تربیت مدرس و...) و شور و مشورت با مدیران برخی از آنها و راهنمایی های اساتید محترم ما را بر آن داشت که درباره ساختار سازمانی مراکز رشد دانشگاهی به تحقیق بپردازیم؛ چرا که مدیران این مراکز بیان داشتند که از یک سو شتابزدگی در ایجاد این مراکز رشد باعث شده که ساختار آنها به درستی طراحی نشود و از سوی دیگر دولتی بودن مراکز رشد دانشگاهی کشور باعث شده است که همگی از یک الگوی سازمانی طراحی شده دولتی تبعیت کنند و خلاقیت و نوآوری در این مراکز به موارد جزئی محدود شود همچنین به دلیل ساختار تشکیلاتی وابسته به دولت که حاکمیت بوروکراسی اداری از شاخص های آن می باشد، ساختار دست و پاگیر این مراکز را به دنبال داشته است. پایین بودن سطح گردش کارها و جریان اطلاعات، عدم وجود فرهنگ برون سپاری و عدم وجود سیستم ها و رویه های مناسب برای ارزیابی عملکرد مراکز رشد از دیگر مشکلات آن می باشد که از ساختار سازمانی نامناسب آن نشات می گیرد؛ همچنین طرح کسب و کار این مراکز رشد دانشگاهی نمایانگر ضعف این مراکز در طراحی ساختارشان می باشد چرا که ساختار سازمانی این مراکز با رعایت کردن مواد اساسنامه مراکز رشد، توسط افرادی در مرکز رشد طرحریزی شده است که غالبا تخصصی در این زمینه ندارند بنابراین ما در مراکز رشد دانشگاهی مختلف شاهد تعداد متفاوتی از افراد در بخش ستادی هستیم و این تفاوت سؤال برانگیز می باشد، همچنین گزارش عملکرد این مراکز نمایانگر این قضیه است که مراکز رشد با ساختارهای گوناکون عملکردهای مختلفی داشته اند، بنابراین این موضوع که چه ساختار سازمانی مناسب مراکز رشد دانشگاهی است، موضوعی است که نیاز به تحقیق و طراحی دارد.
۲- مروری بر ادبیات تحقیق:
۱-۲-دانشگاه کارآفرین و آموزش کارآفرینی
اگر ایجاد کسب و کارها برای توسعه محلی ضروری است و اگر متغییرهای خارجی برای انگیزش کارآفرینی مهم است، بنابراین اینکه دانشگاه یک موسسه اصلی برای ارتقاء کارآفرینی در جامعه باشند ضروری به نظر می رسد. دانشگاه ماموریتش را بر مبنای سه فاکتور مهم توسعه می دھڈ :
آموزش، تحقیقات و جامعه

آموزش باید مبتنی بر تحقیقات و تحقیقات باید بر گرفته از جامعه باشد. دانشجویان در دوره تحصیل در دانشگاه برروی این مسئله تمرکز می کنند که در یک سازمان مناسب استخدام شوند و تنها تعداد کمی از آنها به فکر ایجاد کسب و کار هستند و در این موارد دانشگاه می تواند برای ارتقاء فعالیت های کارآفرینی در دو مسیر عمل کند: مشارکت در فعالیت هایی که مستقیما برای دانشجویان کسب و کارهایی ایجاد می کند و همچنین طراحی دوره تحصیل به طوری که دانشجویان را برای راه اندازی کسب و کار آماده کند. اخیرا دانشگاهها در فعالیت هایی که در ایجاد کسب و کارها نقش عمده ای دارند، مشارکت می کنند : پارکهای علمی، مراکز نوآوری و مراکز رشد. و USSman1998
۲-۲- مراکز رشد دانشگاهی | مراکز رشد دانشگاهی، در دانشگاه یا به وسیله دانشگاه تاسیس می شوند. البته از نظر نوع سرمایه گذاری و اقدامات صورت گرفته، تفاوت جزئی در مدل و اندازه این گونه مراکز وجود دارد. وجه مشترک این مراکز رشد این است که آنها معمولا از امکانات ایجاد شده در درونشان برای رشد و توسعه فعالیت های تحقیقاتی جدید و کسب و کارهای تکنولوژیکی استفاده می کنند. نقشی که دانشگاه بازی می کند این است که بین تحقیقات، تکنولوژی و سرمایه ارتباط برقرار می کند و می داند چگونه استعداد کارآفرینی را بکارگیرد و کسب و کارهای مبتنی بر تکنولوژی را توسعه بخشد و به صورت بازرگانی تکنولوژی سرعت بخشد. موفقیت آن به طور قابل ملاحظه ای به میزان ارتباط تحقیقات با صنعت بستگی دارد. (2002 وScaramuZZi) . یکی از عوامل مهم برای عملکرد کسب و کارهای مراکز رشد دانشگاهی، میزان ارتباط آنها با دانشگاهی است که از این مراکز حمایت می کند. و از مباحث مهم در مورد مراکز رشد متصل به دانشگاه ها این است که جریانهای دانش از دانشگاه ها به کسب و کارهای مستقر در مرکز رشد باعث ارتقاء عملکرد آنها می شود. نتایج تحقیق نشان داد که احتمال شکست کسب و کارهای مخاطره جویی که در مراکز رشد دانشگاهی قراردارند، ۲٫۲ کمتر از کسب و کارهایی است که در مراکز رشد غیردانشگاهی قرار دارند .
. (Rothaermel, Thursby, 2005.
۲- ۱-۲ - تاریخچه مراکز رشد دانشگاهی
اقتصاد امروز برمبنای دانش می باشد و به وسیله توانایی کسب و کارها برای نوآوری و ایجاد محصولات و فرایندهای جدید به پیش رانده می شود. این دیدگاه که دانشگاه ها از طریق انتقال تکنولوژی باعث توسعه اقتصادی می شوند به تصویب قانون موريل' در ایالت متحده در سال ۱۸۶۲ برمی گردد. طبق این قانون ۳۰۰۰۰ جریب از زمین های عمومی در هر ایالت براساس سرشماری سال ۱۸۶۰ به ایجاد دانشگاهها اختصاص داده شد. این امر باعث حمایت از تحقیقات دانشگاهی شد و اجازه داد که دولت ارتباط بین بخش اقتصاد، کشاورزی و نظامی را استحکام بخشد. در سال ۱۹۸۰ کنگره آمریکا قانون بی- دل " را تصویب کرد که باعث انقلابی در رابطه صنعت و دانشگاه شد. . (John Marshall Law School, 2003) این قانون دو هدف داشت : ۱) به دانشگاه ها و دیگر سازمانهای غیرانتفاعی این اجازه را می داد که به اختراعات و ابداعات انجام شده تحت برنامه ها و تحقیقات حمایت شده توسط وجوه دولتی صورت تجاری بخشند ۲) به آژانسهای فدرال اجازه می داد که برای تکنولوژیهایشان جوازهایی صادر کنند و بدین ترتیب باعث تشویق کسب و کارها شوند. بنابراین بعد از تصویب این قانون مراکز رشد کسب و کار در دانشگاه ها مورد استفاده قرار گرفت، به علاوه کارآفرینان و سرمایه گذاران مفهوم مرکز رشد را به عنوان راهی برای سهیم کردن کسب و کارهای نوآورانه و جدید در تجربیاتشان گسترش دادند. در نتیجه طی دهه های ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰ مراکز رشد کسب و کار به عنوان یک صنعت جدید مورد توجه قرار گرفتند .(World Intellectual Property Organization, 2002)
۲-۲-۲-خدمات رایج ایجاد شده توسط مراکز رشد ۱- فضای کاری، ۲- تسهیلات مشترک، ۳- حمایت مدیریتی، ۴- حمایت فنی "۵ - مساعدت شبکه ای، ۶- دستیابی به منابع مالی .(Lalkaka, 1997)

۲- ۲- ۳- هدفهای مراکز رشد فناوری
۱-۳-۲-۲- توسعه کارآفرینی : یکی از ابزارهای مناسب برای توسعه اقتصادی، ارتقاء کسب و کارهای مبتنی بر دانش / تکنولوژی، فرهنگ کارآفرینی و مشاغل جدید و با ارزش است؛ ۲-۳-۲-۲- تجاری سازی تکنولوژی : سرعت بخشیدن به تجاری شدن تکنولوژی توسعه یافته در دانشگاه و موسسات تحقیقاتی برای رسیدن به دست ارباب رجوع و مشتری نهایی؛ ۳-۳-۲-۲- ایجاد مکانیزم شبکه ای بین دانشگاه، مراکز تحقیق و توسعه، صنعت و موسسات مالی ؛ ۴- ایجاد ارزش افزوده از طریق ارائه خدمات به مستاجرین موجود در مرکز رشد؛ ۴-۳-۲-۲- ایجاد فعالیت های تحقیق و توسعه برای صنعت : صنایع کوچک را قادر می سازد که فعالیت های تحقیق و توسعه و تکنولوژی . (Rouwmaat, Reid&Kurik, 2003). Sls a ,
۴-۲-۲-معیارهای ورود به مرکز رشد تحقیقات نشان می دهد که همه مراکز رشد یک مجموعه مشخص از معیارهای ورود را برای کسب و کارها دارا می باشند که شامل : ۱) دارا بودن یک طرح کسب و کار ۲) توانایی پرداخت اجاره مکان ۳) تطابق اهداف پروژه های کسب و کار با اهداف مرکز رشد ۴) دارا بودن پتانسیل رشد .(2000 وEuropean Commission) .
۵-۲-۲- ترکیب و وظایف تیم مدیریتی و هیئت مدیره مرکز رشد مدل جامع برای ساختار مدیریتی مرکز رشد شامل هیئت مدیره ، یک رئیس، یک مدیر و یک منشی می باشد، در آمریکا، استرالیا و اروپا معمول است که مربیان و مشاوران را جزء تیم مدیریتی به حساب می آورند. مسئولیت های هر یک از عوامل تیم به صورت زیر است: ۵-۲-۲- ۱- هیئت مدیره : که متشکل از افراد زیر می باشد : • رهبرانی که دید روشنی نسبت به رسالت مرکز رشد دارند؛ • شبکه سازان و حرفه ایها؛ • عرضه کنندگان خدمات و مربیانی که مشاوره های لازم را به کسب و کارها ارائه می دهند و استفاده آنها از منابع را تسهیل می کنند؛ • سرمایه گذاران مخاطره جو، سرمایه گذاران کمک رسان" و بانکداران که مفهوم ریسک تجاری و ایجاد کسب و کارها بوسیله سرمایه گذاری را درک کرده اند؛ • کارآفرینانی که کسب و کارهای موفقی را توسعه داده اند و مطمئن شده اند که خدمات مرکز رشد برای ارباب رجوع های آنها مه است؛ • متخصصان فنی که به مدیر مرکز در ارزیابی اجزاء فنی کسب و کارهای جدید که کاندیدا برای مرکز رشد هستند کمک می کنند. وظایف هیئت مدیره در زیر خلاصه شده است: • توسعه و ارتقاء یک برنامه استراتژیک برای سیاست های مرکز رشد؛ • توسعه سیاست ها با توجه به عملکرد تیم و نقش رئیس؛ • کنترل روابط خارجی کارکنان و مرکز رشد، مداخله های سیاسی، تاثیر بر بازاریابی مرکز رشد، کار با رئیس مرکز رشد برای ایجاد و مدیریت شبکه دانش؛ • حمایت از عملکردهای تجاری مرکز رشد؛ • حمایت از توسعه کسب و کارهای مرکز رشد؛
۵-۲-۲- ۲- رهبر: وظایف رهبر به طور عمده شامل موارد زیر است:
• آماده ساختن کارآفرینان برای استفاده از مزایای منابع خارجی؛
• ایجاد ارتباط بین کسب و کارها و منابع خارجی؛
• ایجاد نیروی لازم در کسب و کارها و منابع خارجی؛ ۳-۵-۲-۲-مدیر: مدیر مرکز رشد و سایر افراد تیم مدیریتی نقش مهمی را در رشد کسب و کارها و توسعه تجاری آن بازی کنند. مدیر مرکز باید دانش وسیع تری را در زمینه فرایندهای تجاری نسبت به کسب و کارهای تحت رشد داشته باشند. مسئولیت های مدیر مرکز شامل موارد زیر است: مدیریت تسهیلات، تقویت خدمات مشترک، مدیریت کارکنان و کارآموزان، مدیریت بازاریابی کسب و کارهای مرکز رشد، مدیریت امور حسابداری و مالی مرکز رشد. ۴-۵-۲-۲- منشی مرکز رشد: منشی نقشی حیاتی در موفقیت مرکز رشد دارد. معمولا این حرفه اولین نقطه تماس افراد خارج از مرکز رشد با کسب و کارهای موجود در مرکز است. وظایف منشی شامل این موارد است: کارهای دفتری، خدمات پذیرش، پاسخ به تلفن ها. ۵-۵-۲-۲- کمیته مشاوران : این کمیته، مکانیزمی برای مدیران مرکز رشد ایجاد کرده که موجب افزایش مهارتشان در برقراری ارتباط با کسانی که مهارتهای زیادی در یک زمینه خاص دارند می شود. ۶-۵-۲-۲- مربیان: فلسفه زیربنایی برنامه مربیگری ایجاد ارتباط بین کارآفرینان جدید با کارآفرینانی است که موفقیت های بزرگی را کسب کرده اند می باشد. مربیان توصیه ها و کمک های لازم را به کارآفرینان تازه کار ارائه می دهند(2003 ,Oliveira PireS) . ۲- ۶-۲- سیاست های خروج مرکز رشد باید سیاست های خروج کسب و کارها را به روشنی برای متقاضیان بیان کند. این سیاست ها شامل: محدودیت های زمانی و نوع مقدار و ارزش خدماتی باشد که طی فرایند رشد توسط مرکز رشد ایجاد می شود. (2002 و ScaramuZZi). ۲- ۷-۲- متقاضیان ورود به مرکز رشد سه نوع متقاضی ورود به یک مرکز رشد واحدهای فناوری را می توان پیش بینی کرد.
۱-۷-۲-۲- افراد حقیقی : دانشجویان نخبه با ایده های نو که لزوما درصدد راه اندازی یک حرفه نمی باشند؛
۲-۷-۲-۲- تیم های غیر حقوقی : تیم هایی که مترصد راه اندازی یک حرفه می باشند و در شروع شکل حقوقی به خود
نگرفته اند؛
۳-۷-۲-۲- موسسات حقوقی : مجموعه هایی که یک قالب حقوقی برای خود انتخاب کرده اند و ایده و محصول شکل یافته ای
دارند.
۸-۲-۲-فعالیتهایی که در مراکز رشد می تواند جاری باشد به چهار سطح زیر قابل تفکیک است:
Y- آشنایی l بازار و کسب و کارها، ۲- تحقیقات متن کاربردی، ۳- تحقیقات توسعه ای و تولید محصول، ۴- بازاریابی 9 فروش محصول که منظور از محصول، اعم از محصول فیزیکی یا یک نوع خدمات است که هسته اصلی حرفه یا موسسه را شکل می دهد. با توجه به وجود سه مرحله توسعه ایده، توسعه محصول و توسعه بازار در مراکز رشد سه دوره: ۱- دوره پیش رشد، ۲- دوره رشد، ۳- دوره پس رشد. پیش بینی گردد، با توجه به ساختار اجتماعی، اقتصادی کشور پیشنهاد می شود مجموعه فعالیت هایی که مرکز رشد در ارتباط با موسسات پس از تولید نمونه محصول خود انجام می دهند در دوره پس رشد ساماندهی شود. بدیهی است که بخشی از این فعالیتها در مدت زمانی که موسسه در مرکز رشد استقرار دارد صورت می گیرد و بخشی دیگر پس از خروج از مرکز رشد صورت خواهد گرفت. (صدیق، کشمیری، ۱۳۸۱).
۹-۲-۲- برخی از مراکز رشد دانشگاهی موفق جهان قبل از طراحی مدل مفهومی ساختار سازمانی مراکز رشد در کشور مطالعه تطبیقی و الگوگیری از مراکز رشد دانشگاهی موفق در سطح جهان مورد توجه قرار گرفت و بر این اساس، ساختار و تشکیلات سازمانی تعدای از مراکز رشد مورد مطالعه و بررسی دقیق قرار گرفت، این مراکز عبارتند از :

۱- مرکز رشد واحدهای فناوری استین، - مرکز رشد واحدهای فناوری ژنسیس "،۳- مرکز رشد کسب و کار اوهایو "،۴- مرکز رشد واحدهای فناوری آرلینگتون"، ۵- مرکز رشد واحدهای فناوری بمبئی"، ۶- مرکز رشد کسب و کار پلات ویل"، ۷- مرکز رشد ولور"، ۸مرکز رشد دانشگاه یوآن زی"، ۹- مرکز رشد واحدهای فناوری کریات ویزمن" ، ۱۰- مرکز رشد استراتکلاید"، ۱۱- مرکز رشد واحدهای فناوری بودی بنگ" ۱۲- مرکز رشد کانتربری "، ۱۳- مرکز رشد زنتروم " ، ۱۴- مرکز رشد دانشگاه دا- یه" ، ۱۵- مرکز رشد چم پیون دانشگاه تام کانگ"، ۱۶- مرکز رشد اینووالمنیوس "، ۱۷- مرکز رشد دانشگاه ملی سنگاپور"
۳- نتایج مصاحبه های انجام شده برای طراحی مدل مفهومی اولیه: پس از مطالعات نظری در خصوص بحث سازماندهی و طراحی ساختار سازمانی و نیز مطالعه دقیق ساختار سازمانی، اهداف و شرح وظایف چند مرکز رشد دانشگاهی موفق جهان و همچنین مطالعه ساختار سازمانی و اهداف چند مرکز رشد دانشگاهی در کشور و مصاحبه و مکاتبه با مدیران و کارشناسان تعدادی از مراکز رشد دانشگاهی در داخل و خارج از کشور، طرح اولیه ساختار سازمانی مراکز رشد دانشگاهی ارائه گردید که بعد از اتمام مصاحبه ها انجام شده، نظر مدیران و کارشناسان مورد تجزیه و تحلیل و بررسی قرار گرفت، و نظرهای ارزشمندی جمع آوری شد که عمده ترین آنها به شرح زیر است: یکی از نکات بسیار مهم که صاحبنظران به آن اشاره کردند در نظر گرفتن واحد مشاوره و آموزش به صورت بخش های جداگانه بود اکثر متخصصین معتقد بودند که بخش های در نظر گرفته شده با شرایط بومی ایران چندان انطباق ندارد و اگر به این شکل در ساختار نهایی درنظر گرفته شود نه تنها نمی توانند وظایف خود را انجام دهند، بلکه به صورت بخش های غیر فعال در ساختار خود را نشان می دهند و باعث ایجاد تشریفات زاید اداری در مرکز رشد می شوند، بنابراین این دو بخش باید با نام واحد امور آموزشی و پژوهشی در نظر گرفته شوند و وظایف آنها توسط یک کارشناس به صورت برون سپاری انجام پذیرد.
نکته بسیار مهم دیگری که طی مصاحبه به آن پرداخته شد، وجود شورای مرکز رشد بود، به این صورت که مدیر مرکز رشد زیر نظر شورای مرکز رشد باشد و در جلسات شورا حضور داشته باشد و اعضاء را از آن چه که در مرکز می گذرد آگاه سازد، همچنین ترکیب اعضای شورا را
باید فردی که متقاضی تاسیس مرکز رشد می باشد تعیین کند که در اینجا رئیس دانشگاه فرد تعیین کننده می باشد. همچنین یکی از
وظایف شورای مرکز رشد باید نظارت بر فعالیت های مرکز باشد این شورا باید با توجه به اهداف مرکز رشد، میزان دستیابی به این اهداف را کنترل کند. همچنین متخصصین اعتقاد داشتند که برای کاهش تعداد نیروهای ستاد مرکز رشد بهتر است که امور اداری، مالی و پشتیبانی به صورت یک واحد در نظر گرفته شود و مسئولیت آن به عهده یک نفر باشد. بهتر است که یک نفر را متصدی امور پذیرش و ثبت نام و ارزیابی قرار داد، چرا که این امور به هم ارتباط دارد و واگذاری این امور به عهده یک نفر باعث غنی سازی شغل او می شود.
۴- روش تحقیق تحقیق حاضر از نوع کاربردی و از لحاظ روش، توصیفی - پیمایشی است. ابزارهای جمع آوری داده ها در این تحقیق عبارتند از: مطالعات کتابخانه ای شامل مبانی نظری طراحی ساختار سازمانی و نیز مطالعات تطبیقی در خصوص مراکز رشد موفق جهان، مصاحبه و نظرسنجی، پرسشنامه و پست الکترونیکی. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات در آزمون اولیه مدل مفهومی از روش دلفی و برای تحلیل اطلاعات جمع آوری شده از طریق پرسشنامه از نگاره های توصیفی و آزمونهای tزیر استفاده شده است. آزمون دو جمله ای : از این آزمون به منظور آگاهی از موافقت یا عدم موافقت پاسخگویان با ضرورت وجود گزینه های پرسشنامه استفاده شده است. آزمون t استیودنت : از این آزمون برای آگاهی از میزان اهمیت هر یک از گزینه های که پاسخگویان وجود آن را ضروری دانسته اند، استفاده شده است. آزمون فریدمن : از این آزمون برای رتبه بندی گزینه ها استفاده شده است، به عبارت دیگر برخی از گزینه ها که میانگین رتبه ای بالاتری دارند دارای اهمیت بیشتری نسبت به سایر گزینه ها هستند و بالعکس. جامعه آماری این تحقیق در مرحله آزمون اولیه مدل مفهومی شامل، خبرگان مدیریت و رشد کارآفرینی می باشند و در مرحله مطالعات میدانی مدیران و کارشناسان مراکز رشد واحدهای فناوری شهر تهران جامعه آماری را تشکیل داده اند. نمونه آماری در آزمون اولیه مدل، شش نفر از خبرگان مدیریت و رشد کارآفرینی است. و در مرحله مطالعات میدانی ۲۸ نفر از اعضای جامعه آماری (مدیران و کارشناسان مراکز رشد واحدهای فناوری شهر تهران) می باشد که با روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شده اند.
۵- نتیجه گیری و ارائه پیشنهادها ابعاد سازمانی به دو گروه طبقه بندی می شوند: ساختاری و محتوایی، ابعاد ساختاری بیانگر ویژگیهای درونی یک سازمان هستند. آنها مبنایی به دست می دهند که می توان بدان وسیله سازمانها را اندازه گیری و با هم مقایسه کرد. ابعاد محتوایی معرف کل سازمان هستند. آنها معرف جایگاه سازمان هستند که بر ابعاد ساختاری اثر می گذارد. ابعاد محتوایی می توانند مبهم باشند، زیرا آنها نشان دهنده سازمان و محیطی هستند که ابعاد ساختاری در درون آن قرار می گیرند. برای طراحی سازمان در نظر گرفتن هر دو بعد ضروری است (دفت، ۱۳۷۴) در این پژوهش هر دو بعد محتوایی و ساختاری در نظر گرفته شده است و در نهایت نمودار سازمانی و ترکیب اعضای شورای مرکز رشد ارائه شده است.
۱-۵- بررسی متغییرهای محتوایی موثر بر ساختار سازمانی مراکز رشد دانشگاهی
۱-۱-۵- هدف های مرکز رشد : درک هدف های سازمان از نخستین گامهایی است که باید در راه اثربخشی سازمان برداشت. هدفهای سازمان باید نشان دهنده علت وجودی آن و آنچه که در پی دستیابی به آن است، باشد(دفت، ۱۳۷۴). در این پژوهش پس از بررسی هدفهای عمده تعدادی از مراکز رشد دانشگاهی جهان و کشورمان و استفاده از نظر خبرگان در این زمینه و در نظر گرفتن سایر مقتضیات کشورمان سه هدف عمده برای مراکز رشد دانشگاهی ارائه شد سپس این هدفها مورد نظرسنجی کارشناسان قرار گرفت که از نظرآنها همه آنها برای مرکز رشد ضروری و مهم می باشد، این هدفها به ترتیب اهمیت در زیر بیان شده اند:
۱-۱-۱-۵- ایجاد خدمات، منابع و تسهیلات مورد نیاز کارآفرینان دانشگاهی برای انتقال محصولاتشان به بازار: ۲-۱-۱-۵- حمایت از توسعه اقتصاد محلی و ایجاد مشاغل با کیفیت و با دستمزد بالا از طریق ایجاد کسب و کارهای موفق و با دوام از نظر مالی؛
۳-۱-۱-۵- ایجاد زمینه کارآفرینی و حمایت از نوآوری و خلاقیت نیروهای محقق جوان. ۲-۱-۵- تکنولوژی (فرایندهای تاسیس کسب و کارها، رشد و پیش رشد): تکنولوژی ابزاری است که برای دگرگون کردن "وارده " به "بازده" در هسته عملیاتی به کار می رود و آن را نظام فنی سازمان نام می نهیم (مینتزبرگ، ۱۳۷۴). در این پژوهش پس از مطالعات تطبیقی و مصاحبه های اکتشافی سعی شده که نظام فنی مراکز رشد دانشگاهی ( شامل فرایندهای تاسیس کسب و کارها، رشد و پیش رشد) مبتنی بر دانش محوری و نوآوری در کارآفرینی دانشگاهی طراحی گردد. گامهای ضروری و مهم این فرایندها از نظر کارشناسان به صورت زیر می باشد: ۱-۲-۱-۵- گامهای مهم فرایند تاسیس کسب و کارها در مرکز رشد دانشگاهی : ۱-۱-۲-۱-۵- مرکز پیش رشد دانشگاه به منظور آموزش، جذب و حمایت از کارآفرینان و کسانی که دارای ایده جدید هستند با توجه به نیاز مراکز رشد و نوآوری یا پارک ها فراخوانهای عمومی را به دانشکده های دانشگاه و اعضاء هیئت علمی می فرستد. این فراخوانها از طریق سایت، خبرنامه، بروشور، سمینارها و غیره نیز منتشر می شود. ۲-۱-۲-۱-۵- پس از فراخوان عمومی در زمانهای اعلام شده جلسات آموزشی برای آشنایی کارآفرینان با هدفها و فعالیت های مرکز رشد شامل (شناخت کسب و کارهای موجود در مرکز رشد، آموزش فرایند تاسیس و راه اندازی کسب و کارها در مرکز رشد، آشنایی اولیه با طرح کسب وکار، تشریح فرایند پذیرش در مرکز و ....) برگزار می شود ۳-۱-۲-۱-۵- ثبت نام اولیه در مرکز رشد: در مرحله اولیه پذیرش، متقاضی باید خلاصه ای از طرح کسب و کار خود را ارائه دهد تا مرکز آن را بررسی کند. دراین مرحله طرح ها توسط کارشناس پذیرش بررسی می شود و اگر مورد تائید او بود، به مرحله بعد راه می یابد در غیر این صورت طرح رد می شود. لازم به ذکر است در این مرحله متقاضیان می توانند در دوره های آموزش عمومی شرکت کنند. ۴-۱-۲-۱-۵- نوشتن خلاصه ای از طرح کسب و کار: در این مرحله متقاضی باید خلاصه ای از طرح کسب و کار خود بنویسد. ۵-۱-۲-۱-۵- ارزیابی اولیه طرح ها توسط هیشت داوران (عموما از اعضاء هیئت علمی دانشگاه بوده و توسط واحد پذیرش گرد هم می آیند) در این مرحله اگر طرح خیلی ضعیف باشد رد می شود در غیر این صورت به مرحله بعد راه می یابد. ۶-۱-۲-۱-۵- تدوین طرح کسب و کار به طور کامل ۷-۱-۲-۱-۵- انعقاد قرارداد با مرکز: در این مرحله طرح کسب و کار نهایی توسط یک هیئت فنی متشکل از مدیر مرکز رشد، حداقل یک نفر افراد خبره (در زمینه کسب و کار مربوطه که عموما از اعضاء هیئت علمی است که طرح کسب و کار را به زبان غیر تخصصی برای اعضاء هیئت تشریح کند) و حداقل یک نفر از افراد خبره در زمینه مدیریت کسب و کار بررسی می شود. که این هیئت تصمیم می گیرد که متقاضی باید وارد مرحله رشد یا پیش رشد شود و یا باید از مرکز رشد خارج گردد.
۸-۱-۲-۱-۵- در این مرحله شرکت کلیه ویژگیهای حضور در مرکز رشد را داراست و با توجه به اینکه در مرحله رشد یا پیش رشد قرار دارد با مرکز قرار داد می بندد .
۲-۲-۱-۵-گامهای مهم فرایند رشد کسب و کارها در دوره پیش رشد: ۱-۲-۲-۱-۵- هسته ها باید در دوره های آموزشی و برنامه های مشاوره ای معین شده در این دوره شرکت کنند. و گزارش پیشرفت کار خود را به معاون مرکز رشد طی دوره های معین شده توسط مرکز ارائه دهند. ۲-۲-۲-۱-۵- هسته ها پس از طی دوره پیش رشد که طول مدت آن توسط مرکز تعیین می شود. براساس ضوابط ورود به دوره رشد مورد ارزیابی قرار می گیرند. و در صورت کسب شرایط لازم قادر خواهند بود که فعالیت خود را به عنوان یک شرکت مستقل در دوره رشد ادامه دهند. در غیر این صورت می تواند قرار داد خود با مرکز رشد را برای ماندن در آن تمدید کند. چنان که مرکز از فعالیت شرکت ناراضی باشد می تواند به فعالیت شرکت در مرکز خاتمه دهد.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید