بخشی از مقاله

*** این فایل شامل تعدادی فرمول می باشد و در سایت قابل نمایش نیست ***


ارائه يک سيستم برنامه ريزي توليد سلسله مراتبي براي محيط هاي ترکيبي
MTO.MTS (با يک مطالعه موردي )
واژه هاي کليدي : برنامه ريزي توليد سلسله مراتبي (HPP)- محيط هاي ترکيبي MTS.MTO- افق غلتان - برنامه ريزي عدد صحيح
چکيده : در اين مقاله يک ساختار سلسله مراتبي و يکپارچة برنامه ريزي توليد و مواد براي محيط هاي ترکيبي MTS.MTO ارائه شده است . اين ساختار داراي چهار سطح مختلف تصميم گيري بوده و براي هر سطح يک مدل تصميم گيري مناسب توسعه يافته است . سطح اول مربوط به فرآيند رد يا پذيرش سفارشات MTO و برآورد ظرفيت هاي موردنياز سفارشات پذيرفته شده است . در اين مرحله با توجه به اهميت سفارشات و ظرفيت در دسترس که براي محصولات MTS وMTO مشترک مي باشد، ترکيبي از سفارشات ورودي پذيرفته شده و بقيه سفارشات رد مي شوند. مراحل بعدي نيز طبق منطق سيستم MRP II مربوط به برنامه ريزي محصولات MTS مي باشند. بدين ترتيب در سطح دوم ، از يک مدل رياضي عدد صحيح براي حل مسئله برنامه ريزي توليد ادغامي (AP) استفاده شده و هدف تعيين سطوح بهينه توليد، موجودي ، پيمان کاري و اضافه کاري براي محصولات ادغامي در پريودهاي ادغامي مي باشد. در سطح سوم ، برنامة ادغامي تهيه شده در سطح دوم با استفاده از يک مدل تفکيک مناسب به برنامه اصلي توليد (MPS) در سطح مدل هاي محصولات قابل فروش و پريودهاي غيرادغامي تبديل مي شود. نهايتاً در سطح چهارم نيز با توجه به MPS تعيين شده در سطح سوم و ساير داده ها نظير زمان تدارک خريد اقلام ، برنامه زماني سفارشات خريد (ماجول MRP) از طريق اجراي يک مدل رياضي مختلط عدد صحيح تعيين مي گردد. همچنين به منظور پويا نمودن اين ساختار برنامه ريزي و بهنگام سازي سيستماتيک برنامه ها در سطوح مختلف ، از رويکرد افق غلتان در هر يک از اين سطوح استفاده شده است . ساختار پيشنهادي براي يک سازندة بزرگ وسايل الکترونيکي (شامل انواع تلويزيون ، راديوپخش خودرو و مانيتور) به اجرا در آمده و نتايج بدست آمده بيانگر کارايي بالاي اين رويکرد در برنامه ريزي يکپارچه توليد و مواد در اين شرکت توليدي مي باشد.
١

١- مقدمه
يک سيستم توليدي شامل چندين زير سيستم مرتبط بهم است و فعاليت هاي مختلف آنها بايستي بنحوي صحيح در جهت افزايش کارائي و عملکرد کل سيستم هدايت شوند. در اين ميان برنامه ريزي توليد فعاليت پيچيده اي است که نياز به همکاري واحدهاي مختلف در يک سازمان دارد. اين فعاليت در واقع توالي يکسري تصميمات در رابطه با موضوعات مختلف در محيط ساخت وتوليد مي باشد. تصميمات توليدي در سطوح مختلف مديريتي مطابق با سلسله مراتب فعاليت هاي توليدي اتخاذ مي شوند. با پايين رفتن در اين ساختار سلسله مراتبي تصميم گيري ، افق تصميمات تنگ تر شده و سطح جزئيات افزايش مي يابد. اما به هر حال يک ارتباط و هماهنگي مابين تصميمات سطوح متوالي تصميم گيري ضروري است . يک روش کلاسيک براي انجام اين فرآيند تصميم گيري چند سطحي ، رويکرد برنامه ريزي توليد سلسله مراتبي (HPP)١ مي باشد. در يک سيستم HPP، مسئله اصلي تصميم گيري با توجه به نوع ساختار سازماني به مسائل کوچکتري تجزيه مي شود که اين زير مسائل داراي يک ساختار سلسله مراتبي مابين خود هستند.
تعداد سطوح تصميم گيري و مسئله تصميم گيري در هر سطح بستگي به نوع محيط توليدي دارد [١]. برخي از سيستم هاي توليدي از موجودي محصولات نهائي که براساس پيش بيني تقاضاي مشتريان توليد و در انبارها نگهداري مي شوند، به تقاضاي مشتريان خود پاسخ مي دهند. به اين نوع محيط هاي توليدي ساخت براي انبار (MTS)٢ گفته مي شود. برخي ديگر نيز تنها در صورت رسيدن سفارش مشتري اقدام به توليد نموده و لذا به سيستم هاي ساخت براي سفارش (MTO)٣ معروف مي باشند. عدم امکان پيش بيني مناسب محصولات بدليل افزايش نوسانات بازار رقابتي ، بالا بودن هزينه هاي موجودي و عدم استاندارد سازي محصولات بدليل افزايش تنوع خواسته هاي مشتريان از جمله ضعف هاي محيط هاي توليدي MTS مي باشد. از طرف ديگر امکان توليد کردن تمام محصولات بصورت کاملاً سفارشي امکان پذير نيست . بالارفتن زمان تحويل سفارش ، عدم امکان مناسب از منابع توليدي (اضافه کاري و يا بيکاري ماشين آلات ) و پيچيدگي برنامه ريزي توليد محصولات از جمله مشکلات سيستم هاي MTO مي باشد. به همين دليل امروزه بيشتر سيستم هاي توليدي براي بهره گيري از مزاياي همزمان سيستم هاي توليدي MTS و MTO تمايل به پياده سازي محيط توليدي ترکيبي را دارند [٢]. اگرچه تاکنون تحقيقاتي در زمينه پياده سازي رويکرد HPP در سيستم هاي توليدي MTS و MTO صورت گرفته اما اين موضوع در سيستم هاي ترکيبي MTO.MTS
کاملاً جديد مي باشد [٣]. سوالي که در محيط هاي توليدي ترکيبي مطرح مي باشد اين است که با توجه به منابع محدود مشترک در اينگونه سيستم هاي توليدي براي محصولات MTS و MTO و نيز ويژگي هاي متفاوت اين محصولات ، يک ساختار مناسب سلسله مراتبي شامل چه اجزاي تصميم گيري مي باشد. براي پاسخگويي به اين سوال ، در اين مقاله سعي شده است که يک ساختار مناسب سلسله مراتبي در يک محيط توليدي که محصولات MTS و MTO توليد مي کند ارائه شود.
بخش دوم مقاله شامل مروري بر تحقيقاتي است که تاکنون در زمينه برنامه ريزي توليد سلسله مراتبي در محيط هاي توليدي مختلف صورت گرفته است . در بخش سوم ، ساختار سلسله مراتبي تصميم گيري پيشنهادي ارائه مي شود. اين بخش شامل ارائه ساختار سلسله مراتبي پيشنهادي ، توضيح مراحل مختلف ساختار تصميم گيري و ارائه مدلهاي رياضي عدد صحيح مي باشد. در بخش چهارم نتايج اجراي ساختار پيشنهادي براي يک سازندة بزرگ وسايل الکترونيکي (شامل انواع تلويزيون ، راديوپخش خودرو و مانيتور) نشان داده مي شود. بخش پاياني مقاله شامل مزاياي ساختار پيشنهادي و مطالعات آتي مي باشد.
٢- مرور ادبيات
هاکس و ميل [٤] اولين محققاني بودند که رسماً به موضوع HPP بر مبناي ايده هاي اشاره شده در کارهاي هالت و ديگران [٥] و وينترز [٦] پرداختند. آنها مجموعه اي از روشهاي هيوريستيک را براي برنامه ريزي سلسله مراتبي يک مجتمع صنعتي شامل چهار کارخانه ارائه دادند. مدل آنها چهار سطحي بود و افق زماني سطوح مختلف با هم تفاوت داشت . در اين مدل سلسله مراتبي ، تصميمات در هر سطح ، محدوديت هاي سطح پايين تر را تشکيل داده و لذا تصميمات اخذ شده در سطوح بالاتر تاثير مهم تري روي عملکرد کل سيستم ساخت داشتند. گريوز [٧] يک رويکرد مخلوط را براي مدل هاکس و ميل ارائه داد بطوريکه در اين مدل ، مسائل برنامه ريزي ادغامي و تفکيک خانواده تواماٌ در قالب يک برنامه خطي عدد صحيح مخلوط ارائه شده بود. در اين مدل ، دو مسئله فوق بوسيله يک محدوديت بهم مرتبط شده اند که موجودي در سطح تجمعي را با موجودي هاي خانواده ها برابر مي گرداند. بيتران ، هاس و هاکس [٨] کار قبلي خود را به يک سيستم ساخت .مونتاژ دو مرحله اي توسعه دادند. آنها از داده هاي اطلاعاتي يک توليدکننده قلم جهت مقايسه برنامه هاي توليدي بدست آمده از اين روش و خروجي سيستم برنامه ريزي نيازمندي هاي مواد (MRP)١ استفاده نمودند. ناگي [٩] يک مدل سلسله مراتبي دو مرحله اي ارائه داد که قطعات را در قالب خانواده ها و ماشين ها را در قالب سلول هاي ساخت ادغام نمود. معيار بهينه سازي در هر دو سطح اين مدل بشکل حداقل سازي هزينه هاي نگهداري و پس افت مي باشد. مدل ادغامي ، ميزان توليد خانواده هاي قطعات را در هر پريود زماني مشخص مي سازد. سپس اين مقادير تجمعي در سطح بعدي براي محاسبه ميزان توليد هر قطعه در اولين پريود تفکيک مي شوند. آقاي مهرا [١٠]
يک مدل برنامه ريزي توليد سلسله مراتبي را براي حل مسائل برنامه ريزي توليد چند مرحله اي کارگاهي در سطح تاکتيکي ارائه داد. اين مدل از يک ساختار دو سطحي برخوردار بوده و ادغام سازي بطور همزمان در مورد قطعات ، ماشين آلات و پريودهاي زماني صورت مي گيرد. اين ادغام سازي با استفاده از روش شبيه سازي تبريد و يک الگوريتم خوشه بندي صورت مي گيرد.
کيو و همکارانش [١١] يک ساختار دو سطحي برنامه ريزي توليد را در يک محيط چند محصولي .چند ماشينه پيشنهاد داده اند. به منظور کاهش پيچيدگي مدل تفکيک خانواده ها در سطح دوم ، برنامه ريزي توليد ادغامي شامل زمانهاي راه اندازي مي باشد. آکتورک و ويلسون
[١٢] يک ساختار HPP را در يک محيط توليد سلولي به منظور حداقل نمودن هزينه هاي توليدي با توجه به محدوديت هاي بالانس توليد و موجودي و نيز محدوديت ظرفيت در سلول هاي توليدي مختلف ارائه نموده اند. يان و همکارانش [١٣] يک ساختار HPP را در يک محيط توليدي انعطاف پذير پيشنهاد داده اند. در هر سطح از ساختار پيشنهادي يک مدل برنامه ريزي رياضي ارائه شده است . بعلت پيچيدگي مدل هاي پيشنهادي در محيط توليد انعطاف پذير، از الگوريتم هاي کارماکار و سياست تعامل .پيش بيني براي حل مدل هاي رياضي استفاده شده است . يان و همکارانش [١٤] کار قبلي خود را با اضافه کردن محدوديت هاي اضافه بار ماشين آلات ، بيکاري ماشين آلات و محدوديت تقاضا توسعه دادند. مثال هائي از کاربردهاي صنعتي مدل هاي HPP را نيز مي توان در کارهاي ليبراتور و ميلر در يک شرکت نساجي [١٥]، تسابون و سوگاوارا در يک کمپاني اتومبيل سازي [١٦] و روتن در يک شرکت سازنده پودر شير [١٧] مشاهده نمود. اغلب تحقيقات اشاره شده در بالا مناسب سيستم هاي توليدي MTS مي باشند اگر چه برخي از موارد کاربردي اشاره شده در اين تحقيقات از لحاظ جريان مواد و قطعات از نوع جريان کارگاهي و برخي ديگر از نوع کارگاهي [٧ و ١٨] مي باشند.
تاکنون تحقيقات اندکي در زمينه اجراي رويکرد HPP در سيستم هاي توليدي MTO در مقايسه با MTS به چاپ رسيده است .
تحقيقات انجام شده در اينگونه محيط هاي توليدي بيشتر در سطوح برنامه ريزي کوتاه مدت شامل نحوه ترخيص سفارشات ٢ بدرون خط توليد و توزيع سفارشات ٣ بين ايستگاه هاي مختلف مي باشد. با توجه به ويژگي هاي محيط هاي توليدي MTO که امکان پيش بيني محصولات توليدي وجود ندارد و تنوع محصولات بالا و معمولاً در مقادير کم توليد مي شوند، بنابراين امکان انجام برنامه ريزي بلند مدت وجود ندارد. با اين وجود کينگزمن [١٩] و نيز بريتهوپت و همکارانش [٢٠] تاکيد نموده اند که شرکت هاي MTO در ساختار برنامه ريزي توليد سلسله مراتبي در سيستم توليدي خود نيازمند يک سطح برنامه ريزي ميان مدت مي باشند که قبل از مراحل ارسال کارها به کف کارگاه و زمانبندي آنها که داراي افق برنامه ريزي کوتاه مدت مي باشند، انجام شود. آنها اين مرحله از ساختار سلسله مراتبي را مرحله ورود سفارش ٤ ناميدند.
هندري و همکارانش [٢١] در مقاله اي اهميت در نظر گرفتن مرحله ورود سفارش در ساختار برنامه ريزي توليد سلسله مراتبي شرکت هاي
MTO را مورد توجه قرار داده و تاکيد کرده اند که کليد موفقيت در سيستم هاي توليدي MTO، مديريت زمان تحويل سفارشات مي باشد.
براي اين منظور آنها بررسي مرحله ورود سفارشات جديد به سيستم و کنترل ظرفيت را قبل از مراحل ارسال کارها به کارگاه و زمان بندي آنها ضروري دانسته اند. به عبارت ديگر در مقالات ذکر شده ، ساختار سلسله مراتبي در محيط هاي MTO تنها شامل مشخص نمودن سطوح مختلف برنامه ريزي و تصميماتي است که بايد در هر يک از اين سطوح گرفته شود ولي مدل هاي تصميم گيري شبيه آنچه که در سيستم هاي MTS انجام شده است ، پيشنهاد نشده است . براي سيستم هاي توليدي MTO تنها يک مقاله در ادبيات HPP همراه با مدل هاي مناسب تصميم گيري ارائه شده که مربوط به کار کاراويلا و دسوزا [٢٢] مي شود. در اين مقاله براي يک شرکت توليدکننده کفش که بصورت سفارشي کار مي کند يک چهارچوب برنامه ريزي توليد سلسله مراتبي طراحي شده است . همچنين در زمينه کاربرد HPP در سيستم هاي ترکيبي MTO.MTS تنها يک مقاله وجود دارد که توسط سومان و همکارانش [٣] ارائه شده است . در اين مقاله يک ساختار سلسله مراتبي در محيط هاي ترکيبي همانند صنايع غذايي پيشنهاد شده است . اين ساختار شامل سه سطح مختلف تصميم گيري مي باشد.
سطح اول مربوط به تعيين استراتژي توليد محصولات است يعني چه محصولاتي با سياست MTO و کداميک با سياست MTS توليد شوند. در سطح دوم مقدار اندازه انباشته محصولات MTS و نيز زمان تحويل محصولات MTO با در نظرگرفتن ظرفيت در دسترس تعيين مي شوند. در سطح سوم ساختار پيشنهادي ، فرآيند ترخيص کارها و زمانبندي آنها صورت مي گيرد.
سيستم پيشنهادي در اين مقاله يک سيستم سلسله مراتبي چهار سطحي در يک محيط توليدي ترکيبي MTO.MTS مي باشد و براي هر سطح يک مدل تصميم گيري مناسب توسعه يافته است . بدليل اهميت محصولات MTO در مقايسه با محصولات MTS از جنبه درآمدزائي و نيز خصوصيات اينگونه محصولات از جمله داشتن زمان تحويل مشخص و هزينه هائي که ممکن است از عدم تحويل به موقع آنها بر سيستم اعمال شود، بنابراين لازم است در ابتدا چک شود که سيستم توانائي پاسخگوئي به سفارشات ورودي را دارد يا خير. بعد از مشخص شدن ترکيب سفارشات و ظرفيت لازم براي محصولات MTO، باقيمانده ظرفيت به محصولات MTS تخصيص داده مي شود.
بنابراين در ساختار پيشنهادي ، سطح اول مربوط به فرآيند رد يا پذيرش سفارشات MTO و برآورد ظرفيت هاي موردنياز سفارشات پذيرفته شده است . در اين مرحله با توجه به اهميت سفارشات و ظرفيت در دسترس که براي محصولات MTS وMTO مشترک مي باشد، ترکيبي از سفارشات ورودي پذيرفته شده و بقيه سفارشات رد مي شوند. مراحل بعدي نيز طبق منطق سيستم MRP II مربوط به برنامه ريزي محصولات MTS مي باشند. بدين ترتيب در سطح دوم ، از يک مدل رياضي عدد صحيح براي حل مسئله برنامه ريزي توليد ادغامي (AP)
استفاده شده و هدف تعيين سطوح بهينه توليد، موجودي و اضافه کاري براي محصولات ادغامي در پريودهاي ادغامي مي باشد. در سطح سوم ، برنامة ادغامي تهيه شده در سطح دوم با استفاده از يک مدل تفکيک مناسب و با توجه به خروجي مرحله دوم به برنامه اصلي توليد
(MPS) در سطح مدل هاي محصولات قابل فروش و پريودهاي غيرادغامي تبديل مي شود. نهايتاً در سطح چهارم نيز با توجه به MPS
تعيين شده در سطح سوم و ساير داده ها نظير زمان تدارک خريد اقلام ، برنامه زماني سفارشات خريد (ماجول MRP) از طريق اجراي يک مدل رياضي مختلط عدد صحيح تعيين مي گردد. همچنين به منظور پويا نمودن اين ساختار برنامه ريزي و بهنگام سازي سيستماتيک برنامه ها در سطوح مختلف ، از رويکرد افق غلتان در هر يک از اين سطوح استفاده شده است .
٣- ساختار سيستم برنامه ريزي توليد پيشنهادي
سيستم برنامه ريزي توليد پيشنهادي يک سيستم سلسله مراتبي چهار سطحي است که شامل سطح رد يا پذيرش محصولات MTO، برنامه ريزي ادغامي ، برنامه اصلي توليد و برنامه ريزي نيازمندي هاي مواد (MRP) محصولات MTS مي باشد. فرضيات اساسي در اين
سيستم عبارتند از:
• MTO و MTS بودن هريک از محصولات توليدي شرکت مشخص مي باشند.
• زمان تحويل محصولات MTO ثابت بوده و توسط مشتري به شرکت ارائه مي شوند. (زمان تحويل قابل مذاکره نمي باشد)
• خانواده محصولات MTS و اقلام نهائي متعلق به هريک از اين خانواده ها از قبل مشخص مي باشند.
سطح اول مربوط به برنامه ريزي سالانه محصولات MTO بوده و داراي افق زماني ١ ساله با پريودهاي سه ماهه مي باشد. مسئله تصميم گيري در اين سطح ، رد يا پذيرش سفارشات دريافتي با توجه به زمان تحويل سفارش و ظرفيت در دسترس مي باشد. سطح دوم مربوط به برنامه ريزي توليد ادغامي محصولات MTS با افق زماني يک ساله (با توجه به پوشش يک دوره کامل از تقاضاهاي فصلي پيش بيني شده ) و پريودهاي ادغامي ٣ ماهه مي باشد. مسئله اصلي تصميم گيري در اين سطح ، تعيين سطوح بهينه توليد، موجودي و اضافه کاري براي محصولات ادغامي MTS (در سطح خانواده ) مي باشد. در سطح سوم مقادير توليد، موجودي و اضافه کاري ماهانه هر يک از اقلام نهائي در افق ٣ ماهه آتي با توجه به سطح دوم مشخص مي شوند. اين سطح از ساختار پيشنهادي ، برنامه اصلي توليد را تشکيل مي دهد. بعلت وجود عدم قطعيت در فرآيند برنامه ريزي ، برنامه اصلي توليد در پايان هر ماه تنها براي سه ماه آتي اجرا شده و در پايان هر ماه ، اطلاعات جديد (تقاضاي واقعي ، ظرفيت هاي در دسترس و ...) تهيه و مي توان آنها را براي بهنگام نمودن برنامه هاي توليد در يک افق برنامه ريزي متحرک مورد استفاده قرار داد. سپس با مشخص شدن مقدار توليد ماهانه هر يک از اقلام نهائي ، برنامه سفارش مواد اوليه مورد نياز هر يک از اقلام نهائي براساس برنامه اصلي توليد و مدل تصميم گيري مربوطه در پريودهاي ماهانه تهيه مي شود. ساختار پيشنهادي برنامه ريزي توليد سلسله مراتبي در شکل (١) آمده است .
در ادامه اين فصل به تشريح کامل سطوح مختلف سيستم برنامه ريزي توليد سلسله مراتبي پيشنهادي و مدل هاي رياضي ارائه شده در هر سطح براي رسيدن به اهداف مورد نظر پرداخته مي شود.


شکل (١) ساختار پيشنهادي برنامه ريزي توليد سلسله مراتبي در محيط هاي ترکيبي MTS.MTO
٣-١- سطح اول : رد يا پذيرش سفارشات MTO
در اين سطح با توجه به ظرفيت در دسترس براي محصولات MTO و نيز زمان تحويـل آنهـا تـصميم گرفتـه مـي شـود کـه از ميـان سفارشات رسيده به سيستم کداميک از محصولات MTO بايد پذيرفته شده و کداميک رد شوند. اين سطح شامل دو قدم مي باشد. در قـدم اول چک مي شود که آيا ظرفيت کافي براي سفارشات رسيده به سيستم وجود دارد يا نه . در قدم دوم براي سفارشات رد نـشده در قـدم اول ، چک مي شود که امکان برآورده کردن زمان تحويل سفارشات باقيمانده با توجه به زمان ورود مواد اوليه امکان پذير است يـا خيـر. بـراي ايـن
منظور مشتريان سيستم براساس درجه اهميت شان به دو گروه تقسيم بندي مي شوند:
• مشتريان با درجه اهميت بالا: مشترياني که سفارش آنها مي تواند سود بالايي را براي شرکت به همراه داشـته باشـد و سـهم بازار بيشتري را نصيب شرکت کند.
• مشتريان با درجه اهميت پايين : مشترياني که سود چنداني نصيب شرکت نمي کنند و پذيرش سفارش آنها فقط مـي توانـد بـه افزايش سهم بازار شرکت کمک کند.
به هنگام ورود سفارش به سيستم ، اين تقسيم بندي توسط مديران رده بالاي شرکت مشخص مي شود. اين تفکيک به برنامه ريزان توليـد شرکت در برنامه ريزي بهتر سفارشات جديد کمک مي کند و مي تواند سبب افزايش سود و سهم بيشتر در بازار رقابتي شود.
قدم اول : محاسبه سرانگشتي ظرفيت : در اين فعاليت تخمين زده مي شود که آيـا بـا ورود سـفارش جديـد، ظرفيـت فعلـي در طـول افـق
برنامه ريزي ١ ساله جوابگو مي باشد يا نه . نحوه انجام محاسبه سرانگشتي ظرفيت به صورت زير مي باشد:
١- اگر سفارش از درجه اهميت بالايي برخوردار باشد، براي محاسبه سرانگشتي ظرفيت از فرمول زير استفاده مي شود:
که در آن :
i: انديس سفارش
j: انديس منبع کاري
t: انديس پريود برنامه ريزي (ماهيانه )
TWKij : ميزان بارکاري موردنياز سفارش i در منبع j.
Cjt: ظرفيت در دسترس منبع j در پريود t براي محصولات MTO. اين ظرفيت شـامل حـداکثر ظرفيـت در دسـترس شـامل وقـت عادي و اضافه کاري مي باشد.
در صورتيکه براي سفارش جديد که از درجه اهميت بالايي برخوردار است ، ظرفيت کافي در بعضي از منابع کاري وجود نداشته باشد ( رابطـه
(١) برقرار نباشد)، آلترناتيوهايي که براي تصميم گيري در مورد تعيين وضعيت اين سفارش وجود دارد عبارتند خواهند بود از:
• افزايش ظرفيت سيستم براي پاسخگوئي به سفارش جديد. براي منابع کاري که داراي ظرفيت کافي در طول افق برنامه ريزي نمي باشند تصميمات اوليه براي افزايش ظرفيت در صورت امکان توسط مديريت گرفته مي شود.
• به تاخير انداختن برخي از سفارش هاي با درجه اهميت پايين که در سيستم وجود دارند.
• در صورتيکه براي برآورده کردن سفارش جديد نياز به ظرفيت زياد و غيرقابل تامين باشد، در اين حالت مي توان سفارش را رد نمود.
٢- براي سفارش هايي که از درجه اهميت پاييني برخوردار هستند از فرمول زير براي محاسبه سرانگشتي ظرفيت استفاده مي شود:

: درصدي از ظرفيت کل C jt که براي سفارشات با اهميت بالا در نظرگرفته مي شود. اين مقدار از سوي مديريت سازمان و با توجـه به پيش بيني سفارشات آتي توسط واحد فروش و بازاريابي تعيين مي شود. در صورت عدم برقراري رابطه (٢)، تصميم گيري براي اين سفارش شامل رد سفارش ، به تاخير انداختن سفارش مي باشند. در صورتيکه در هر يک از دو حالت ، مقدار ظرفيـت بـراي پاسـخگوئي بـه سفارشـات موجود در سيستم کافي باشد، به قدم دوم رفته و زمان تکميل عمليات (OCD)١ و زودترين زمان ممکن تـرخيص سـفارش بـه درون خـط
(ERD)٢ محاسبه مي شوند. بدين ترتيب با ورود هر سفارش جديد بدرون سيستم ، مديريت شرکت مي تواند در سـطح اول تـصميم گيـري و قبل از اينکه فعاليت هاي بعدي بر روي سفارش جديد صورت گيرد، تصميمات اوليه را براي سفارش جديد (شامل رد سـفارش يـا اقـداماتي نظير افزايش ظرفيت سيستم و يا به تاخير انداختن بعضي از سفارشات موجود در سيـستم ) انجـام دهـد. ايـن فعاليـت سـبب مـديريت بهتـر سفارشات و برنامه ريزي بهتر آنها از سوي شرکت مي شود. فعاليت تخمين سرانگشتي ظرفيت موضوعي اسـت کـه تـاکنون در سـاختارهـاي برنامه ريزي توليد سلسله مراتبي پيشنهادي مورد توجه قرار نگرفته و در اين مقاله براي اولين بار به آن توجه شده است .

قدم دوم : بعد از چک کردن ظرفيت سيستم در قدم اول ، در قدم دوم اطمينان حاصل مي شود که با توجه به زمان تحويل هر سفارش و زمان تحويل مواد اوليه توسط تامين کنندگان امکان تحويل سفارش در موعد تحويل وجود دارد يا خير. قدم دوم فقط براي سفارش هائي که در قدم اول رد نشده اند انجام مي شود. براي اين منظور لازم است مقادير OCD و ERD مشخص شوند. بدليل مشخص بودن زمان تحويل سفارش ، براي محاسبه مقادير OCD و ERD از روش برگشت به عقب استفاده مي شود. براي محاسبه مقادير OCD و ERD از فرمول زير که توسط کينگزمن و همکارانش [٢٣] ارائه شده است استفاده مي شود.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید