بخشی از مقاله


عنوان مقاله: ارایه الگوی ارزیابی عملکرد شرکت های هلدینگ


چکیده

از دو دهه قبل تاکنون استفاده از ساختار شرکتهای هلدینگ در بسیاری از کشورهای پیشرفته و در برخـی از کشورهای درحال توسعه متداول گردیده است. در چنین فضایی موضوعی که اهمیت می یابـد مـدیریت چنین شرکتهایی است و همانطور که می دانیم یکی از مهم ترین ابعاد مدیریت، ارزیابی عملکرد است.
هدف از این پژوهش ارائه مدلی جهت ارزیابی عملکرد شرکت های هلدینگ براسـاس روش ارزیـابی کـارت امتیازی متوازن کاپلان و نورتون(( BSC بوده اسـت. ایـن تحقیـق بـروش پیمایشـی انجـام شـده وارزیـابی هلدینگ فدک قدر تکسا بعنوان مطالعه موردی انتخاب شده است. در این تحقیق طی چند مرحله مطابق با مدل ارایه شده با مراجعه به خبرگان و مدیران کلیدی جامعه هدف و نظرخواهی از ایشان ، شـاخص هـای موثر در ارزیابی سازمان مذکور تعیین گردید. تعدادی از شاخص های بدست آمده بر اساس کارت امتیـازی متوازن در منظر های چهار گانه مالی، مشتری، فرایندهای داخلی و رشد و یادگیری دسته بندی و شاخص های باقیمانده نیز با توجه به ماهیتشان با نظـر خبرگـان در بعـد جدیـدی بنـام فنـاوری و اطلاعـات قـرار گرفتند.در نهایت هلدینگ مذکور با این الگو و شاخص های بدست آمده پنج بعد مورد سـنجش و ارزیـابی قرار گرفت.

کلید واژه ها: شرکت های هلدینگ، ارزیابی عملکرد، کارت امتیازی متوازن

.1 مقدمه

به دلیل تحولات و پیچیدگیها در فعالیت های اقتصادی دنیا، از دو دهه قبل تاکنون بسیاری از شرکتهای بزرگ سهم خود را در بازار از دست داده اند. به همین دلیل عمده شرکتها برای بقاء یا دست به ادغام با یکدیگر زده اند و یا نسبت به تملک سایر شرکتها اقدام نموده اند. بنابراین ایجاد هلدینگ برای بسیاری از سازمانها شرط بقاء و رقابت در عرصه جهانی بشمار می رود، علی الخصوص برای شرکتهایی که در حوضه های مشترک در بازار رقابتی فعالیت می کنند.[1] اگر بپذیریم که هلدینگ یک شرکت چند کسب و کاره است، پس مدیران آن مدام باید پورتفوی کسب وکار خود را مورد ارزیابی قرار دهند تا کسب وکارهای کاهنده ارزش را از پورتفوی خود خارج و کسب و کارهای ارزش زا را توسعه دهند. بنابراین مدیران هلدینگ با تجزیه تحلیل شرایط حاکم بر کسب وکارهای خود میتوانند جهت گیری های کلی کارهای خود را مشخص سازند.[2] در زمانه ای که رقابت و تغییرات سریع شدت گرفته است سازمان ها ناگزیرند پیوسته به بهبود عملکردشان بیندیشند. توانایی سازمان ها در خلق نتایج مهم کسب و کار مثل افزایش ارزش سهامدار، وفاداری بیشتر مشتری ها ، فرایندهای کاراتر و پاسخ گوتر و کارکنان بهره ور تر و هم سو با اهداف استراتژیک از جمله مواردی هست که همه سازمان ها به دنبال آن هستند. اما چیزی که اندازه گرفته نشود امکان مدیریت ندارد. چگونه مدیران بدون پایش تغییرات شاخص های کلیدی عملکرد متوجه شوند شرکت در شرایطی است که می تواند ارزش بیشتری به سهامداران بدهد.[3] دراین میان ارزیابی و سنجش عملکرد یکی از راههایی است که به پایش این تغییرات کمک خواهد کرد. ارزیابی بهنگام می تواند مدیریت را از وجود مسائل و مشکلاتی که دامنگیر شرکت خواهد شد، آگاه سازد تا شاید پیش از اینکه وضع وخیم شود، اقدامات اصلاحی بعمل آید.

ارزیابی عملکرد با دیدگاه فرایندی و بطور صحیح و مستمر موجب ارتقای مدیریت منابع، رضایت مشتری، کمک به توسعه ملی، ایجاد قابلیت های جدید، پایداری و ارتقای کلاس جهانی شرکت ها و موسسات می شود.بنابراین، بررسی نتایج عملکرد، یک فرایند مهم راهبردی تلقی می شود. کیفیت و اثربخشی مدیریت و عملکرد آن عامل تعیین کننده و حیاتی برای تحقق برنامه های توسعه سازمان است. [4] ارزیابی استراتژیک در زمره مهم ترین راه کار های ارتقای اثربخش کسب و کارها تلقی می گردد، از این رو پژوهشگران بسیاری درصدد ارایه راه کاری مناسب برای ارزیابی سازمان ها و کسب و کارها بوده اند. چرا که ارزیابی استراتژی فرآیندی است که به منظور تعیین حدود دستیابی به هدفهای استراتژیهای پیاده شده، باید مورد توجه قرار گیرد تا میزان انطباق برنامه با مسیر انتخاب شده تعیین گردد و نقاط ضعف و قوت مشخص شود تا مدیران و مجریان تصویری شفافتر از چگونگی فعالیتها داشته باشند و بتوانند آگاهانه تصمیمات لازم را در جهت تقویت و یا اصلاح و ادامه برنامه بگیرند. برای رسیدن به الگوی مناسب جهت سنجش و ارزیابی عملکرد شرکت هلدینگ فدک قدر تکسا، با مراجعه به نظر خبرگان (مدیران ارشد و میانی شرکت مذکور و اساتید دانشگاهی)، شاخص های الگوی ارزیابی استراتژیک بر اساس مدل کارت امتیازی متوازن برای آن شرکت مورد استخراج قرار گرفت وهلدینگ مذکور از بعد مالی، بعد مشتری، بعد


فرایندهای داخلی، بعد رشد ویادگیری و همچنین از بعد جدیدی بنام فن آوری و اطلاعات مورد سنجش و ارزیابی قرار گرفت که به نتایج حاصله درپی اشاره گردیده است.


.2 چارچوب نظری

امروزه مدیران ارشد بسیاری از شرکت ها و سازمان های انتفاعی و غیر انتفاعی وقت ، انرژی و منابع مالی قابل توجهی را صرف تدوین استراتژی و تعیین راهبردهای اساسی سازمان های خود می کنند ولی اکثر آنها از عدم اجرای مطلوب استراتژی های خود سخن می گویند.

مدیران ارشد همواره در جستجوی راه حلی برای حصول اطمینان از اجرای استراتژی های خود بوده اند و در این میان، روشهای ارزیابی عملکرد را بعنوان ابزاری جهت کنترل اجرای استراتژی های خود برگزیده اند. اما ویژگی های عصر اقتصاد مبتنی بر دانش و اطلاعات ، کارآمدی روش های ارزیابی عملکرد سنتی را که برای سازمان ها در عصر اقتصاد صنعتی مناسب به نظر می رسیدند، به شدت زیر سوال برده است. در چنین شرایطی روش ارزیابی متوازن ابتدا به عنوان یک روش نوین ارزیابی عملکرد و سپس به عنوان ابزاری جهت کمک به تحقق استراتژی و یا به عبارت بهتر سیستمی برای مدیریت بر استراتژی، توسط رابرت کاپلان و دیوید نورتون در آمریکا مطرح شد.[5] لذا در این تحقیق، محقق با استفاده از مدل ارزیابی عملکرد مذکور نسبت به ارایه الگویی جهت ارزیابی عملکرد شرکت های هلدینگ اقدام نموده است.


شرکت های هلدینگ

سازمان های توانا، قابلیت زیادی برای فعالیت در قالب هلدینگ و بهره گیری از توانایی های یکدیگر دارند تا بدینوسیله ضمن فائق آمدن بر مسائل و مشکلات خود به رقابت در سطوح بالاتر و فعالیت در عرصه های جهانی بپردازند. بنابراین سازمان های توانمند به منظور استفاده بهینه از توانمندی بنگاه ها و افزایش کارآیی مدیریت، انعطاف پذیری در برخورد با رقابت، کاهش هزینه، ارزش آفرینی و نیز امنیت سرمایه گذاری انجام شده، فعالیت های خود را به عملیات هلدینگ تبدیل می کنند. به طور کلی سازمان های هلدینگ را می توان چنین تعریف کرد: »گروهی از شرکت ها که در آنها یک شرکت مالکیت و اداره یا فقط اداره کلیه شرکت ها را به عهده دارد.« هلدینگ ها شرکتهای بزرگی می باشند که اغلب تنها به صورت شرکتهای مالک هستند و هیچ گونه نقش تولیدی بر عهده ندارند و به گونه ای روز افزون تبدیل به واحدهای مالی می شوند و تنها بر اساس مسائل مالی تصمیم گیری می نمایند. یکی از بنیادی ترین عوامل شکل گیری هلدینگ ها، توسعه فرصت ها، ایجاد هم افزائی بین فعالیت ها و کاهش هزینه های مبادلاتی و بالاسری می باشد.شرکت هلدینگ صاحب سهام برجسته سایر شرکت ها می باشد. یک شرکت هلدینگ خود کالا و یا خدماتی را تولید نمی کند، بلکه هدف آن مدیریت سهام سایر شرکت ها می باشد. شرکت هلدینگی ریسک سرمایه گذاری صاحبان سرمایه را کاهش داده و اجازه مالکیت سهام متنوع شرکت های دیگر را می دهد.[6]


هلدینگ ها دارای انواع مختلفی بشرح ذیل می باشند:
1. هلدینگ هایی که از تجزیه یک شرکت بزرگ که کماکان خود آن شرکت امر عرضه محصول نهایی را عهده دار است بوجود آمده اند (ایران خودرو )
2. هلدینگ های محصولی که همه شرکت های آن یک نوع محصول تولید می نماید (هلدینگ مواد غذایی)
3. هلدینگ های زنجیره تامین (هلدینگ های نفتی)
4. هلدینگ های مختلط (سازمان گسترش، شرکت سرمایه گذاری تامین اجتماعی).[6]

از جمله مزایای تشکیل هلدینگ ها می توان به موارد ذیل اشاره نمود:
- هلدینگ ها از منابع مالی وسیع تری برخوردارند و می توانند در طرح های بزرگ سرمایه گذاری کنند.

- با توجه به تخصصی بودن آنها، مدیریت سرمایهگذاری صورت میگیرد و این ویژگی مختص هلدینگ ها می باشد که در شرکتهای سرمایهگذاری وجود ندارد. به این ترتیب مدیریت سرمایهگذاری به بهره وری بالاتر و بازدهی بیشتر سرمایه منتهی میشود.
- در میان زیر مجموعه های هلدینگ، هم افزائی از طریق برقراری مدیریت استراتژیک (سیاست گذاری، برنامه ریزی و نظارت عالیه) بین شرکتهای گروه هلدینگ بوجود می آید.
- ماهیت وجودی سازمان های هلدینگ ایجاد ارزشی مازاد بر مجموع ارزش تک تک واحد ها و شرکت های آن (هم افزایی) است. چرا که در غیر این صورت، با منحل کردن هلدینگ انتظار می رود عملکرد شرکتهای تابعه بهبود یابد.

- در هلدینگ، شرکتهای زیرمجموعه همگام با هم به سمت یک جریان تخصصی حرکت میکنند. به گونهای که در هر یک از بخشهای مهندسی، تامینمالی و اجرائی یک کانون اقتصادی شکل میگیرد و به این ترتیب در قالب هلدینگ، منابع سرمایهگذاری رشد پیدا میکند و این جریان به صورت ساختاریافتهای ادامه پیدا میکند.[7]

ارزیابی عملکرد

ارزیابی عملکرد فرایندی است که به سنجش و اندازه گیری، ارزش گذاری و قضاوت درباره عملکرد طی دوره ای معین می پردازد. ارزیابی عملکرد در بعد سازمانیمعمولاً مترادف اثربخشی فعالیت هاست. منظور از اثر بخشی میزان دستیابی به اهداف و برنامه ها با ویژگی کارا بودن فعالیت ها و عملیات است. به بیان دیگر ارزیابی عملکرد عبارتست از اندازه گیری عملکرد از طریق مقایسه وضع موجود با وضع مطلوب یا ایده آل براساس شاخص های از پیش تعیین شده که خود واجد ویژگی های معین باشد. در ارزیابی عملکرد علاوه بر افراد عملکرد کلی سازمان و فرایند های مربوط به آن نیز مورد ارزیابی قرارمی گیرد و اطلاعات مورد نیاز جهت شناخت و تحت کنترل قراردادن سازمان تهیه می گردد.[8] نظام ارزیابی عملکرد موفق نظامی است که موارد ذیل را در ارزیابی های خود مد نظر قرار دهد:
الف- رضایت مشتریان


ب- رضایت کارکنان
ج- عملکرد فرایند های داخلی

ح- رضایت سهامداران[4] ارزیابی عملکرد صرفا مختص محاسبه و گزارش سود آوری نبوده بلکه بررسی و مطالعه مداوم سلامت

کلی سازمان است. ارزیابی عملکرد به بررسی نتایج اندازه گیری شده مالی و غیر مالی سازمان می پردازد. گفتنی است که ارزیابی های مالی بر مبنای صورت های مالی تاریخی استوار بوده اما ارزیابی های غیر مالی عملکرد مانند سنجش رضایت مشتریان و یا بررسی زمان و روند کار، سازمان را قادر می سازند تا عملکرد را در زمان حال ارزیابی کنند. بهبود مستمر عملکرد سازمان ها، نیروی عظیم همافزایی ایجاد میکند که این نیروها میتواند پشتیبان برنامه رشد و توسعه و ایجاد فرصتهای تعالی سازمانی شود.[9]

فرایند ارزیابی عملکرد
هر فرآیندی شامل مجموعه ای از فعالیت ها و اقدامات با توالی و ترتیب خاص منطقی و هدف دار می باشد. در فرآیند ارزیابی عملکرد نیز هر مدل و الگویی که انتخاب شود، طی مراحل و رعایت نظم و توالی فعالیت های ذیل ضروری می باشد .

- تدوین شاخص ها و ابعاد و محورهای مربوطه و تعیین واحد سنجش آن ها.
- تعیین وزن شاخص ها، به لحاظ اهمیت آن ها و سقف امتیازات مربوطه.
- استاندارد گذاری و تعیین وضعیت مطلوب هر شاخص.

- سنجش و اندازه گیری از طریق مقایسه عملکرد واقعی پایان دوره ارزیابی، با استاندارد مطلوب از قبل تعیین شده .
- استخراج و تحلیل نتایج.[9]


الگو سازی

الگو شی ای است که برای مشخص سازی شی دیگری مورد استفاده قرار می گیرد. ایجاد و انتخاب الگو ها را الگو سازی نامیده اند .الگو سازی یکی از تکنیک های ذهنی بشر میباشد که نه تنها برای اهداف علمی، بلکه برای انجام امور روزمره بشر به دفعات مورد استفاده قرار می گیرد. کارکرد یک الگو، تسهیل نحوه ی نمایش اجزای یک پدیده است، به طوری که نماینده ویژگیهای عمده آن پدیده باشد. برای ارزیابی عملکرد نیز از مدل و الگوهای مختلفی استفاده می شود. در الگوهای نوین ارزیابی عملکرد، مدل های کمی مثل معیار بهرهوری با رویکرد ارزش افزوده، معیار کارآمدی با رویکرد اثربخشی و کارآیی و معیار سودآوری با رویکرد حسابرسی عملکرد؛ و مدلهای کیفی، مثل معیار توصیفی و ارزشی با رویکرد تعهد سازمانی و اخلاق سازمانی و چند معیار دیگر بکار گرفته شده است.[9]


کارت امتیازی متوازن

یکی از مشهورترین و شناخته شده ترین مدل های سیستم ارزیابی عملکرد مدل کارت امتیازدهی متوازن (BSC) است که توسط »کاپلان و نورتن« در سال 1992 ایجاد و سپس گسترش و بهبود یافته است. این الگو با ایجاد چارچوبی جدید برای یکپارچه سازی شاخص های برگرفته از استراتژی، معیار های مشخصی را در چهار منظر مشتریان،فرایند های داخلی و اثر بخشی، رشد و یاد گیری کارکنان و همین طور مالی برای ارزیابی عملکرد ارایه می نماید.[10] کارت امتیازدهی متوازن شاخص های مالی را که نشان دهنده نتایج فعالیت های گذشته است در بر می گیرد و علاوه بر آن با در نظر گرفتن شاخص های غیر مالی که به عنوان پیش نیازها و محرک عملکرد مالی آینده هستند آنها را کامل می کند. کارت امتیازی متوازن بین اهداف کوتاه مدت و بلند مدت، شاخص های غیر مالی و مالی ، شاخص های پیشرو و پسرو و دیدگاه های عملکرد داخلی و خارجی سازمان تعادل برقرار می کند.[11]

برای کسب دستاوردهای مالی(در منظر مالی) می بایست برای مشتریان خود ارزش آفرینی کنیم(در منظر مشتری) و اینکارعملی نخواهد بود مگر اینکه در فرآیندهای عملیاتی خود برتری یابیم و آنها را با خواسته های مشتریانمان منطبق سازیم(منظر فرآیندهای داخلی) و کسب برتری عملیاتی و ایجاد فرآیندهای ارزش آفرین، امکان پذیر نیست مگر اینکه فضای کاری مناسب را برای کارکنان ایجاد و نوآوری و خلاقیت و یادگیری و رشد را در سازمان تقویت کنیم( منظر یادگیری و رشد).[5]


.3 روش تحقیق

با توجه به اینکه این محقق در خصوص ارزیابی عملکرد شرکت هلدینگ فدک قدر تکسا با استفاده از کارت امتیاری متوازن مطالعات خود را انجام داده، و به این دلیل که با استفاده از تحقیقات نظری و بنیادی دیگران به بررسی یک مساله علمی برای بکارگیری آن در دنیای واقعی می پردازد، لذا این تحقیق از نوع کیفی واز نظر هدف، کاربردی می باشد. از نظر ماهیت گردآوری داده ها نیز از نوع تحقیق موردی و بروش دلفی و در حیطه تحقیقات توصیفی قرار می گیرد. جامعه آماری این تحقیق تمام مدیران ارشد شرکت هلدینگ مذکور و مدیران عامل شرکتهای زیر مجموعه و جمعا 11 نفر می باشد که نتایج متغیر های جمعیت شناسی آن بشرح جداول زیر می باشد.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید