بخشی از مقاله

بررسی توزیع مکانی بافت فرسوده و ارایه الگوی بهینه مداخله در آن (مطالعه موردی: منطقه ۱۴ شهرداری تهران)
چکیده
بافت های فرسوده شهری مسئله ای بسیار مهم در امور جاری شهر و شهرسازی کشور هستند. وجود ۳۲۶۸ هکتار از اراضی تهران در سکونتگاههای غیررسمی و فرسوده، مشکلات فراوانی را در زمینه های اجتماعی، اقتصادی، محیط زیست و خدماتی ایجاد کرده است که رویه زندگی شهروندان را دچار اشکال کرده است. نبود زیرساختهای لازم در اجرایی نمودن نوسازی بافتهای فرسوده، وسعت زیاد و رو به رشد بافت فرسوده از مهمترین مشکلات پیش روی این شهر است. منطقه ی ۱۴ شهرداری تهران نیز از این مباحث مستثنی نیست. این منطقه که تقریباً در جنوب شرقی تهران واقع شده، از بخش های قدیمی تهران به حساب میاید و وجود بافتهای فرسوده این منطقه را به یکی از بافتهای مسئله دار تهران تبدیل کرده است. هدف از این پژوهش شناخت پراکندگی بافتهای فرسوده شهری در منطقه ی ۱۴ شهرداری تهران و شناسایی الگویی مناسب و بهینه برای مداخله در آن میباشد. مطالعه ی حاضر توصیفی - تحلیلی و روش گردآوری اطلاعات، کتابخانه ی و مطالعات میدانی به صورت کمی و کیفی می باشد. این پژوهش به این نتیجه رسیده است که به دلیل تناقضی که بین بافت طراحی شده و برنامهریزی شده قدیمی و بافت خودرو منطقه ۱۴ وجود دارد، باید با اقداماتی به تعدیل و برطرف نمودن این تناقض پرداخت. این بافت ها ضریب مقاومت پایینی در مقابل زلزله دارند که در این امر باید الگوهای مداخله در بافتههای فرسوده مطرح گردد که این مداخله باید درونزا و توسعه زا باشد. با بررسی انواع مداخله در بافتهای فرسوده به این نتیجه میرسیم که بهترین نوع مداخله در بافتهای فرسوده، مداخله از نوع مردم گرایانه مبتنی بر مشارکت معنی دار میباشد، که این نوع مداخله متأثر از نظریه های شهرسازی مشارکتی دهه های آخرین قرن بیستم میلادی است که هدف آن، بالا بردن
میزان مشارکت مردم در تغییرات سازمان فضایی شهر است.
واژگان کلیدی: توزیع مکانی، بافت فرسوده، مداخله، بهسازی، منطقه ۱۴ شهرداری تهران


مقدمه
بافت های فرسوده یکی از پرمسئله ترین مناطق شهری به شمار می روند که با معضلات و مشکلات بسیاری روبرو هستند. این بافت ها از یک سو، از طیف گسترده مشکلات کالبدی، عملکردی، ترافیکی و زیست محیطی رنج میبرند و از سوی دیگر مهمترین پتانسیل شهرها برای استفاده از زمین جهت اسکان جمعیت، تأمین فضاهای باز خدماتی و نیز بهبود زیست محیطی محسوب می شوند. افزایش جمعیت، رشد مهاجرت و گسترش کالبد شهرها، روندی است که می تواند شهرها را به ناکجاآباد ببرد و به دنبال آن تمام ساختارهای ملی دچار گسیختگی شوند. در اینجا است که اهمیت و ضرورت اندیشیدن راه چاره برای مشکلات و معضلات شهرها رخ می نماید. نوسازی بافت فرسوده در زمره ی مفاهیمی به شمار می رود که در اولویت توجه نظام ها و دولتهاست و رقابت در آماده سازی شهرهای بزرگ و کلان شهرها برای نقشهای شایسته در مقیاس ملی، منطقه ای و جهانی، مدتهاست که اغاز گردیده و هم چنان شتاب و تداوم مییابد. در کشورهای توسعه یافته، از تجربههای نوگرایانه مرمت شهری در جهان، میتوان به تجربه مرمت شهری در گوتنبرگ اشاره کرد. هدف اصلی مرمت شهری گوتبرگ، معاصر سازی و احیای حیات مدنی جدید در بافت قدیم شهر می باشد (فلامکی، ۱۳۸۳: ۶۳). یکی دیگر از تجارب جهانی، مرمت شهر ساماریندا در استان کالیمانتان شرقی اندونزی می باشد. کلید موفقیت طرح نوسازی بافت فرسوده در این شهر را میتوان مشارکت مستقیم جامعه محلی در همه مراحل برنامه ریزی، تأمین منابع مالی و سازماندهی دانست (فلامکی، ۱۳۸۴: ۱۰۵). در کشورهای در حال توسعه، میتوان به تجربه مرمت شهر سوریه - دمشق اشاره کرد. به دلیل مشکلاتی از قبیل در انزوا قرار گرفتن ساختمانهای با ارزش به وسیله ساختمان های جدیدالتأسیس، فرسایش و فرسودگی سنگفرش معابر و نابسامانی های ظاهری و کاربرد آن، طرحی توسط مشاور فرانسوی اکوشار برای دخالت و برنامهریزی در این بافت ارائه گردید. اهداف این طرح عبارت بود از ایجاد ارتباط بین شهر قدیمی و توسعه های جدید شهری بخش جدید برای این که بخش قدیمی به عنوان قلب شهر باقی بماند. از دیگر شهرها، شهر مصر قاهره است که این شهر با توجه به استعدادهای فراوان تاریخی و فرهنگی در سال ۱۹۷۹ به عنوان میراث فرهنگی و طبیعی جهانی به ثبت رسید. با این حال برای رفع مشکلات آن، طرح پروژه بهسازی قاهره تاریخی ظرف یک سال از سوی برنامه توسعه سازمان ملل و شورای عالی میراث باستانی در دستور کار قرار گرفت. هدف این طرح حفاظت میراث شهری و توجه به آن و ارتقاء کیفی سطح زندگی ساکنان شهر تاریخی بوده است (فتحی، ۱۳۶۶: ۵۴). بافتهای فرسوده نیز به عنوان یکی از مسائل عمده تهران و یکی از روندهای مسئله ساز این شهر میباشد که نیازمند رفع مشکل است. بافتهای فرسوده در کشور ما دارای قدمتی ۴۰ ساله می باشد و امروزه گسترش ۳۲۶۸ هکتار بافت فرسوده در تهران بیانگر اینست که ۴۰٪ جمعیت در این بافت زندگی می کنند (اطلاعات طرح تفصیلی مناطق شهر تهران و سازمان نوسازی شهر تهران، ۱۳۸۶: ۲۲). مستندات تاریخی نشان میدهد که بخش پهناوری از تهران در دوره های تاریخی دور شکل گرفته و پهنه ی گستردهای از بافت تهران هنوز از دوران تاریخی آن پابرجا است. اما، کالبدشهر هنگام با فعالیت ها و سبک زندگی قرن بیست و یکمی شهروندانش حرکت نکرده است (نوروزی شمس1387:18)
ابنیه ی ناپایدار، گذرهای کم عرضی و دانه های ریز بافت همچنان پابرجا است و مشکلات فراوانی را در رویه ی زندگی شهروندان ایجاد کرده است. منطقه ی ۱۴ شهرداری تهران نیز از این مباحث مستثنی نیست. شکل گیری این منطقه در سالهای دور و عدم به روز شدن آن در گذر زمان، این منطقه را به یکی از بافتهای مسئله دار شهر تهران تبدیل کرده است. معضلات اجتماعی، زیست محیطی، کالبدی و فیزیکی هم اکنون در منطقه ۱۴ تهران، مانند دیگر بافتهای فرسوده کشور چارهجویی مسئولان را در پی داشته است. توجه به این موضوعات ضرورت مداخله در بافت را نشان میدهد. چرا که نی اندیشیدن به راه درمان این مسائل، بر شدت آن افزوده و امید به رفع آن را کم کم از بین میبرد. ساماندهی این بافتهای فرسوده با توجه به موقعیت و جایگاه سیاسی، اقتصادی و اجتماعی تهران بسیار با اهمیت می نماید. بر این اساس شناسایی الگوی بهینه ساماندهی و مداخله در بافت فرسوده نیز دارای ضرورت عاجل برای بررسی و پژوهش است.
بحت نظری به طور کلی کاهش کارایی هر پدیده ای، فرسودگی آن را در پی دارد. هنگامی که در محدوده ای از شهر، حیات آن به هر علتی رو به رکود می رود، بافت شهری آن محدوده در روند فرسودگی قرار خواهد گرفت. بافتهای شهری بر حسب ویژگی هایشان دیر یا زود در این روند، قرار خواهند گرفت (عندلیب، ( بافتههای فرسوده شهری l عناوین گوناگونی نظیر بافت «توسعه نیافته»، بافت «ناکارآمد»، بافت «ناپایدار شهری» در ادبیات شهرسازی و مدیریت شهری کشور مطرح شده است. همه این عناوین می تواند صحیح باشد، چرا که اساساً این بافتها با هر پسوندی، از روند توسعه شهری عقب افتاده اند. به همین جهت میتوان در تعریف بافت فرسوده گفت: «بافت فرسوده به بافتی از شهر اطلاق می شود که ارزش های شهروندی آن کاهش یافته و ساکنان آن از شرایط زندگی در محل خود رضایت و ایمنی خاطر نداشته و نیازهای اساسی آنها برآورده نمی شود» (عندلیب، ۱۳۸۶: ۳۷). از طرفی به نحوه چینش عناصر در فضا، توزیع می شود (شماعی مکانی گفته می شود. بنابراین به پراکنش بافتهای فرسوده در فضا، توزیع مکانی بافت فرسوده (وسعت عظیم بافتهای فرسوده با معضلات و پیچیدگی های فراوان با یک روند رو به افزایش، به مهمترین چالش شهرها تبدیل شده است. بنابراین تاکید بر توقف روند فرسودگی قبل از هر اقدام دیگری در شهر ضرورت دارد (منصوری و دیگران، ۱۳۸۷: ۵۴). باید توجه داشت، شیوه مداخله در بافتهای فرسوده نیازمند برخوردی سیستماتیک است، بدین معنا که برنامهریزی این بافت ها نیازمند نوعی نگرش همه جانبه در زمینه های مختلف جمعیتی، اقتصادی، فرهنگی، سیستم و سیستم بزرگتر یعنی شهر، امر مهی است که نیازمند توجه ویژه است (عندلیب، ۱۳۸۸: ۳۵). بنابراین مداخله دربافت را میتوان به هرگونه تصمیم گیری در بافت که منجر به تغییراتی از هر نوع، از قبیل کالبدی، اجتماعی و اقتصادی در آن شود، تعبیر کرد مداخله های شهری را میتوان به چهار دسته عمده تقسیم کرد که شامل موارد زیر می باشند: مداخله نوگرایانه که این نوع مداخله متأثر از نظریه های شهرسازان قرن نوزدهم نظیر آوئون و فوریه است. هدف از این نوع مداخله، ارتقاء سطح بهداشت و سلامت، افزایش کارایی و بالا بردن زیبایی در سطح شهر است. به منظور رسیدن به این هدف، مداخله نوگرایانه علم و فن را به عنوان ابزار کار معرفی می کند (حبیبی و دیگران، ۱۳۸۶: ۱۷۲): مداخله فرهنگ گرایانه که این نوع مداخله متأثر از نظریه های پیش شهرسازان قرن نوزدهم چون، راسکین وسیته است. هدف از این نوع مداخله زنده کردن ارزشهای فرهنگی گذشته در شهر، تکیه بر رشد شهر بر اساس اشکال کهنه، به حداقل رسیدن دخل و تصرف در بافتهای با ارزشی، ارزش دادن به کل و بالا بردن میزان جذابیت و آرامش در شهرها میباشد. برای رسیدن به این هدف، مداخله فرهنگ گرایانه، توجه به ارزش های فرهنگی کهنه را به عنوان مبنا قرار میدهد (همان: ۱۷۲): مداخله فرانوگرایانه که این نوع مداخله متأثر از نظریه های شهرسازی دهه شصت قرن بیستم میلادی به بعد میباشد. مداخله فرانوگرایانه می تواند تلفیقی از مداخله نوگرایانه و مداخله فرهنگ گرایانه باشد. محور اصلی این مداخله، حفظ تار و پود بافت کهن در کنار دگرگونی های کالبدی - فضایی شهر است (همان: ۱۷۳-۱۷۲)؛ مداخله مردم گرایانه که این نوع مداخله متأثر از نظریه های شهرسازی مشارکتی دهه های آخرین قرن بیستم میلادی است که هدف آن، بالا بردن میزان مشارکت مردم در تغییرات سازمان فضایی شهر است. مداخله مردم گرایانه، مخاطبان اصلی هر نوع مداخله ای را مردم ساکنان محدوده های مورد عمل میداند. این مداخله بیش از طراحی به برنامهریزی میاندیشد. برنامه ریزی که در آن مردم نقش اساسی را در سازماندهی شهری بازی می کنند (همان: ۱۷۳). اهمیت فرسودگی شهری و بافت های فرسوده در طول حداقل دو قرن اخیر در جهان موجب نظریهپردازی و تجارب فراوانی برای مداخله در بافتهای فرسوده برای نجات شهرها از فرسودگی، احیای بافتهای فرسوده و حفظ ارزش های تاریخی، فرهنگی و اجتماعی این مناطق شده است که در اینجا راجع به دیدگاههای نظری مرتبط با بهسازی و نوسازی شهری، مداخله در بافت های شهری و احیا و مرمت شهری بحث خواهد شد.
نظریه بهسازی و نوسازی لوکوربوزیه : اصول مورد نظر لوکوربوزیه در فرایند بهسازی و نوسازی شهری عبارتند از: ۱- هندسه گرایی: ۲- تولید انبوه: ۳- استاندارد گرایی: ۴- منطقه بندی؛ ۵- جدایی حرکت سواره از پیاده.
مهمترین نظریه های بهسازی و نوسازی شهر از دیدگاه او عبارتند از: ۱- بلندمرتبه سازی و آپارتمان نشینی به منظور بهره برداری از زمین شهری؛ ۲- پیوند شهر با طبیعت و برخورداری از مواهب طبیعی؛ ۳- امکان برخورداری بیشتر از فضای سبز در محیط شهر؛ ۴- نفی شیوهها و الگوهای گذشته شهرسازی؛ ۵- تناسب استقرار ساختمانها با محور تابش خورشید؛ ۶- توجه به عبور و مرور و تفکیک پیاده و سواره: ۷منطقه بندی تنها ابزار پاسخگویی به اهداف شهرسازی جدید: ۸- استفاده مطلوب از زمینهای شهری: ۹- شهرسازی و معماری نمی توانند به بنایی محدود شود که در گذشته بنا شده است: ۱۰- تبعیت شکل و سیمای شهری از عملکرد شهر در فرآیند بهسازی و نوسازی شهر اهمیت دارد (پورمحمدی، ۱۳۸۷: ۲۱۴-۲۱۳).
مداخله در بافتهای شهری از نظر لوکوربوزیه : بر اساس نظریه ها و اصول و دستورالعملهای مورد نظر لوکوربوزیه میتوان به این نتیجه رسید که هدف وی از مداخله در بافت های شهری، بهبود و کارکرد با تخریب کالبد می باشد. کاربری پیشنهادی او بر پایه منطقه بندی است. منطقه بندی که بر اساس چهار عملکرد اصلی مسکن، اوقات فراغت، رفت و آمد و کار استوار است و شیوه اقدام بازسازی است نه نوسازی و بهسازی. روش مداخله وی عمدتاً حفاظتی- بهداشتی است (زیاری، ۱۳۸۱: ۱۴۴).
مداخله در بافتهای شهری از نظر کوین لینج ۷: بر پایه ی نظریه ها و اصول لینچ می توان به این نتیجه رسید که هدف وی از مداخله در بافتهای کهن ایجاد حسی تداوم و خوانایی و سر زندگی در کالبد بافت قدیم میباشد. کاربری پیشنهادی وی بر اساس طراحی منظر شهر یا منطقه کلان شهری است و شیوه اقدام بهسازی و نوسازی و بازسازی است. روش مداخله ی وی بر پایه ی روش جامع مرمت شهری (Andrew, etal, 1998, 23) c.نگرش طرح احیای شهری وینر ۸ و هایت ۹: دستیابی به این طرح شامل: ۱- بهسازی یک ناحیه توسط رساندن ساختمانهای موجود به استاندارد قابل قبولی: ۲نگهداری و حفاظت از ساختمان های دارای ارزش تاریخی - فرهنگی : ۳- تخریب و پاکسازی ساختمانهای فرسوده. این نگرش، بافت قدیم یا بخش مرکزی را از طریق نوسازی در داخل شهر احیا می کند. کار کردهای چهارگانه، تفریح، مسکن، کار و رفتوآمد یا عبور و مرور را برای ساکنان درون بافت، بهسازی و نوسازی می کند (بحرینی و دیگران، ۱۳۸۵: ۱۹). بر این اساس چارچوب مناسب برای اصلاح و توسعه و تکامل شهر بر اساس نظریه وینر و هایت عبارت است از: ۱- مشارکت شهروندان در حل مسائل و مشکلات شهری: ۲- مبارزه با مشکلات محلی؛ ۳- طرح هایی برای مسکن خانوارهای جابجا شده: ۴- توانایی مالی از راه درامدهای محلی؛ ۵- تشکیل منظم احیای شهری: ۶- تدوین برنامه های جامع برای توسعه اقتصادی و اجتماعی؛ ۷- سیستم و مقررات قانونی که به طور کارآمد برنامه ها را تهیه و اجرا کند (9 ,2006 Pugh). با توجه به اهداف ارائه شده در مقاله، از میان نظریات و دیدگاه های مربوط به بهسازی و نوسازی شهری، مداخله در بافتهای شهری و احیا و مرمت شهری که بیان گشت، نظریات مربوط به طرح احیای شهری مینر و هات و نظریه لوکوربوزیه و نظریه کوین لیج در مداخله در بافتهای شهری به عنوان چارچوب نظری جهت هدایت این تحقیق مورد توجه قرار گرفته است تا از طریق آن مسیر انجام تحقیق هدفمند گردد.
روش تحقیق مطالعه ی حاضر از نظر هدف و نوع، جز به تحقیقات کاربردی است و از نظر روش، در گروه تحقیقات توصیفی - تحلیلی با تکیه بر امار و اعداد و ارقام است که یافته های کمی به صورت تحلیلی و یافته های کیفی به صورت توصیفی در این پژوهشی مورد ارزیابی و آزمون قرار می گیرند. جمع بندی و تهیه و گردآوری اطلاعات در مرحله اول کتابخانه ای و اینترنتی بوده است. بررسی و مطالعات میدانی از ابزارهای به کار رفته در این تحقیق بوده است و جزیی از روش کار محسوب می شود.
یافتههای پژوهش
معرفی بافتهای فرسوده منطقه ۱۴ شهر تهران منطقه ۱۴ شهرداری در قسمت شرق تهران با وسعت بدون حریم آن برابر با ۱۴/۵۴ کیلومتر مربع و با احتساب حریم قصر فیروزه دارای وسعتی برابر ۲۲/۰۴ کیلومتر مربع می باشد که معادل ۳/۲ درصد مساحت کلی شهر تهران را به خود اختصاص داده و در شمار مناطق کم وسعت تهران محسوب می گردد. محدوده کنونی منطقه ۱۴ در حد فاصل خیابان های پیروزی، ۱۷ شهریور، بزرگراه افسریه، خیابان خاوران و بلوار آهنگ واقع شده است و مساحتی معادل ۱۴۵۷ هکتار (بدون در نظر گرفتن محدوده شرقی بزرگراه افسریه) را در برمی گیرد. منطقه ۱۴ شامل ۶ ناحیه و ۲۶ محله است که محلات دولاب - سلمانیه سرآسیاب - صد دستگاه غیاثی و قصر فیروزه از اهم آنها است. جمعیت منطقه در سال ۱۳۸۵، ۴۷۵۵۲۰ نفر برآورد شده است. مطابق آخرین مطالعات انجام شده توسط شرکت نوسازان منطقه ۱۴، حدود ۲۵۷.۵۴ هکتار (۱۰.۷٪) از مساحت منطقه دارای بافت فرسوده می باشد. این مساحت شامل ۵۲۶ بلوک و ۱۷۲۶۸ پلاک می باشد. از جمله نقاط ضعف منطقه ۱۴ را میتوان در موارد زیر خلاصه نمود: وجود بافتهای فرسوده، عدم انسجام سازمان فضایی در بخش غربی منطقه، عدم وجود ساختار منسجم برای تقویت ساختارهای محله ای و ناحیه ای، کمبودسطوح خدماتی رفاهی در غالب نواحی منطقه، بافت نامنظم ارگانیک بخش غربی منطقه و پارکینگهای حاشیه ای. در ادامه بكه برخی .3 آنها به ویژه بافتهای فرسوده اشاره می کنیم: در واقع محورها شاخص های بافت های فرسوده (مصوبه شورای عالی شهرسازی و معماری) شامل: ۱- ناپایداری که معرف فقدان سیستم سازهای مناسب و غیر مقاوم بودن ابنیه، به ویژه در هنگام وقوع زلزله است که در زمان احداث آن ها رعایت موازین فنی و مقررات ملی ساختمان نشده است؛ ۲
نفوذناپذیر که معرف عدم دسترسی های مناسب و عدم وجود معابر با عرض کافی برای حرکت سواره است، به طوری که عمده عرضی معابر در آن ها در حال حاضر کمتر از ۶ متر است؛ ۳- ریز دانگی که معرف فشردگی بافت و کوچکی و کثرت قطعات (پلاک یا پارسل) با مساحت اندک است که طبق ضابطه مذکور و در حال حاضر قطعات زیر ۲۰۰ متر مربع را شامل می شود. بلوک هایی که بیش از ۵۰ درصد قطعات آن ها واجد دو معیار ریز دانگی و ناپایداری و بیش از ۵۰ درصد معابر آن ها واجد معیار نفوذناپذیری باشند، به عنوان بلوک فرسوده تلقی شده و پلاک های آن در تخریب و نوسازی، از مزایای ویژهای بهره مند خواهند شد. لازم به ذکر است در خصوصی شناسایی محدوده بافت فرسوده که مصوب شورای عالی معماری و شهرسازی است، به استناد آخرین مطالعات انجام شده در کل شهر تهران ۱۴۰۵۲ بلوک ناپایدار، ۶۱۷۱ بلوک نفوذناپذیر و ۱۶۵۴۵ بلوک ریزدانه به ترتیب با مساحتهای ۱۷۹۲، ۴۰۸۷ و ۱۴۰۸۵ هکتار شناخته شده و به تصویب رسیده است (وزارت مسکن و شهرسازی، ۱۳۸۶: ۴۳). با توجه به اهمیت موضوع و ملاک عمل برای

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید