بخشی از مقاله

چکیده

هدف مقاله حاضر به تبیین الگوی فعال استراتژیک در شرکتهای هلدینگ می پردازد .در این نوع پژوهش شرکت مادر از طرق اثر مستقل ، اثر ارتباطی ،اثر خدماتی و اثر توسعه ای بر شرکت های تابعه اعمال نفوذ کرده و ارزش آفرینی می کند .شرکت های مادر در اتخاذ هر یک از سه شیوه سرپرستی و روش های ارزش آفرینی نیازمند داشتن درک و دانش مناسب از کسب وکارهای خود هستند و میزان حصول این درک بستگی به تناسب ویژگی های شرکت مادر، ویژگی های شرکت تابعه و شرایط بازارو نوع کسب وکار دارد .

بنابراین با شناسایی این عوامل مؤثر و تعیین ارتباطات و تاثیرگذاری آنها بر یکدیگر می توان به الگویی دست یافت که با لحاظ نظرات خبرگان، روش های تعامل شرکت مادر با شرکت های تابعه را پیشنهاد میدهد .در این تحقیق، ضمن شناسایی و اندازه گیری عوامل مؤثر بر شیوه تعامل شرکت مادر و شرکت های تابعه، الگوی ارتباط این عوامل در سه مرحله ارائه می شود؛ - 1 با به کارگیری ماتریس GE و ارتباط ویژگی کسب وکار و جذابیت بازار، استراتژی پورتفولیو مشخص می گردد. - 2 با ارتباط ویژگی کسب وکار و مشخصه های مادری، میزان تناسب این دو تعیین می گردد - 3 استراتژیهای مناسب هلدینگ استخراج می گردد.

مقدمه

شرکت مادر یا هلدینگ، شرکتی است که با دارا بودن چند شرکت تابعه و اعمال نفوذ و کنترل بر آنها، شرکت های تحت  پوشش را در مسیر ارزش آفرینی و هم افزایی هدایت و رهبری می کند ؟هر چند شرکت های هلدینگ قدمت طولانی در عرصه  تجارت دارند و نقش عمده ای را در اقتصاد کشورها ایفا می کنند، ولی دانش بشری در مورد نحوه مدیریت آنها اندک است 

در  نشریات مدیریت ایران و عرصه مدیریت شرکت های مادر نیز کمتر به این موضوع پرداخته شده است؟ هم اکنون در ایران، تعداد  زیادی شرکت هلدینگ وجود دارد و آمار آنها بنا به دلایلی همچون کوچک شدن بدنه اجرایی دولت و خصوصی سازی، رو به  گسترش است 

برای مثال % 50 از 100 شرکت برتر رتبه بندی شده توسط سازمان مدیریت صنعتی در 5 سال گذشته را شرکت  های هلدینگ تشکیل داده اند ؟بنابراین داشتن الگوی تصمیم گیری و برخورداری از استراتژی، لازمه موفقیت این شرکت ها است در غیر اینصورت، عملکرد شرکت های هلدینگ که سهم بسزایی در اقتصادملّی  دارند،  از بازدهی مناسبی برخوردار نبوده و نتیجه  چندان مطلوبی به همراه نخواهد داشت

مطالعات مدیریت راهبردی ، زمستان   - 1391 واقعیت آن است که نحوه اداره شرکت های هلدینگ کهعملاً  گروهی از شرکت ها هستند با یک شرکت معمولی یکسان نیست  و برنامه ر یزی و کنترل استراتژیک در شرکت های هلدینگ که تصمیم گیری ها، نظارت و کنترل سلسله مراتب و اختیارات را  تحت تأثیر قرار می دهند، با شرکت های معمولی تفاوت دارد

علاوه بر این، شرکت های هلدینگ دارای گستره متنوعی از ذینفعان  هستند و هزینه ریسک ناشی ازتصمیمات اشتباه آنها بالا و باعث شکل گیری بحران در سطح وسیعتری نسبت به شرکت های  تک کسب وکار است مجموعه این عوامل، مدیران شرکت های مادر را وادار می کند تا به موضوعات مدیریت استراتژیک شرکت  خود بادقت و جدیت بیشتر بپردازند و جامعه علمی را نیز به مطالعه و ارائه الگوهای علمی تشویق کند

بنابر گزارش سال -   - 2010 مؤسسه مشاوره استراتژی رولاند برگر  که براساس مطالعه در72 شرکت مادر منتشر شده است،  تمرکز بیشتر مدیران این شرکت ها به نقش های برنامه ریزی، کنترل و ارائه خدمات مشترک مشهود است.% 82 از شرکت های  مورد مطالعه، ارزش حاصل از کیفیت بالای اطلاعات و % 70 شرکت ها، کاهش هزینه های هماهنگی را دلایلی برای تمایل به  تمرکز در ستاد عنوان داشته و کاهش هزینه و صرفه جویی ناشی از مقیاس را دلیلی برای ارائه خدمات مشترک توسط ستاد شرکت مادر عنوان کرده اند. ایفای نقش های مذکور نیازمند شناخت دقیق فرصت های مادری و طراحی و استقرار رویه های نظاممند برای برنامه ریزی استراتژیک، نظارت بر عملکرد وارائه خدمات  است

روندهای مزبور؛ یعنی رشد تعداد هلدینگ ها و  تأثیر انکارناپذیر آنها در اثربخشی شرکت ها و پیچیدگی مدیریت ، اهمیت واکاوی عوامل مؤثر در شیوه های مدیریت شرکت مادر  و شیوه های ارزش آفرینی و نیز انتخاب شیوه مناسب را آشکار می سازد

پرسش  اصلی که در این  مقاله  تلاش  شده  به  آن  پاسخ  داده  شود آن است  که  الگوی  مناسب برای  انتخاب  شیوه  مدیریت و رویکردهای تعاملی  ارزش آفرین شرکت مادر با شرکت های تابعه کدام است

در این مقاله تلاش می شود تا به پرسش های فرعی زیر پاسخ بگوییمْ   معیارها و مؤلفه های اثرگذار بر سطح تعاملات استراتژیک در شرکتهای هلدینگ کدامند؟   الگوی ارتباطی مطلوب باتوجه به معیارهای فوق چگونه تعیین میشود  ؟

مبانی و پیشنه تحقیق

در دهه  1960 تنوع گرایی، به مفهوم حضور هلدینگ ها در کسب وکارها و صنایع متفاوت، توسعه یافت ؟اما بررسی های  راملت - 1986 - از دانشگاه هاروارد، که در مطالعه از  500 شرکت برتر فورچون شرکت ها را  در طبقاتی با عناوین شرکت های  دارای کسب وکار واحد، کسب وکار غالب، کسب وکارهای مرتبط و شرکت های بزرگ تنوع یافته ”کسب وکارهای غیرمرتبط“  دسته بندی کرد، نشان داد که در بین این طبقات، شرکتهای دارای کسبوکارِ   مرتبط تا حدی نتایج بهتری نسبت به سایر  طبقات تنوع ایجاد می کند.

اوایل دهه  1970 ، شرایط اقتصادی آمریکا ”مثل رشد آهسته، تورم و افزایش رقابت“ مدیران هلدینگ ها را به محافظه کاری و  تصمیم گیری عقلایی در امر تخصیص منابع سوق دارد آنان تصمیم های سرمایه گذاری را براساس بررسی های عمیق و ملاحظات ابعاد مختلف مانند موقعیت بازار، ریسک و قابلیت های کسب وکار اتخاذ می کردند ؟در این دوران مدل های متنوعی مانند  BCG و GEابداع شدند تا مدیران ستادی بتوانند به مدد آنها کسب وکارهای ضعیف را از خود دور کرده وجهت گیری های اصولی را  در کسب وکارهای خود تعقیب کنند  .

 اندریوس  در سال 1971 در تحقیقی تحت عنوان  "مفاهیم مربوط به استراتژی های شرکت های مادر "استراتژی سطح شرکت مادر را تدوین الگوی تصمیم گیری درجهت تعیین اهداف سازمانی تعریف نمود که مبانی خط مشی ها را برای دستیابی به این  اهداف میسر می سازد و به وسیله آن حدودو دامنه کسب وکارهایی که شرکت باید دنبال کند را مشخص می کند  .  به نظر پروفدرک محیط شرکتهای هلدینگ، کمک شایانی به دست اندرکاران و آمادگی بهتر برای واکنش استراتژیک که هم  اکنون به صورت اتحادهای منطقه ای در حال شکل گیری است می کند و این توجه و اقدام مناسب بدون اشراف بر واحدهای  تجاری راهبردی آنها و توجه به   رشد و توسعه شان درجهت کسب و حفظ مزیت رقابتی امکان پذیر نخواهد بود . می توان به دو نوع شرکت مادر اشاره داشتْ  

الف- شرکت مادر سرمایه گذار :در این نوع از شرکت ها که سود خود را از طریق سرمایه گذاری برشرکت های تابعه به دست می  آوردند، نقش شرکت های مادر بیشتر سرمایه گذاری بوده و نقش کنترل را عهده دار نیستند؟

ب- شرکت مادر مدیریتی ْ  این نوع شرکت ها علاوه بر سرمایه گذاری در سهام شرکت های تابعه خود، نقش مدیریت بر راهبردها  و تصمیمات مهم شرکت های تابعه را برعهده دارند و در تحقیق حاضر، منظور از شرکت مادر این نوع از شرکتها هستند؟  

مسئولیت های شرکت هلدینگ.

چندلر  و ویلیامسون  مسئولیت های شرکت مادر را به عنوان" مداخله گرو میانجی بین کسب وکارها و بازارهای سرمایه را در  قالب برنامه ریزی و تخصیص منابع، کنترل و حسابرسی عملکرد و ارائه برخی از خدمات مرکزی تعریف می کنند. نقش شرکت مادر در تدوین سیاست و تخصیص منابع، توسط چندلر و ویلیامسون به عنوان نقشی حیاتی معرفی شده است 

ویلیامسون از وظیفه تخصیص منابع، به عنوان نقشی با  توانایی افزودن بیشتر ارزش،در مقایسه با بازارهای سرمایه دفاع می  کند وی معتقد است، از آنجا که شرکت مادر به اطلاعات دقیق تری درباره برنامه ها، پروژه ها و افراد دسترسی دارد، می تواند  تصمیمات تخصیص را به گونه ای بهتر انجام دهد؟فرآیند تخصیص منابع توسط شرکت مادر از بازنگری ها و بررسی برنامه های  واحدهای کسب وکار تغذیه می شود، به این معنی که برنامه های استراتژیک کسب وکارها، پیشینه ای را فراهم می آورند  وابزارهایی را برای تخمین نیازهای احتمالی به منابع ایجاد می کنند

بازنگری های سیستماتیک و کامل برنامه های کسب وکار  به مدیرعامل شرکت مادر و تیم وی امکان می دهد تا ایده های خویش را به برنامه های کسب وکار تزریق کرده و کیفیت طرح  های آقایان گولد و کمپل - 1334 - نیز نقش مؤثری در پیشبرد دانش تئوری مادر و استراتژی شرکت ایفا کردند. شرکت هلدینگ شرکتی است که مالک کسب وکارهای مختلف است و به عنوان یک شرکت سرمایه گذاری، سهام کسب وکارهای مختلف را به صورت  اکثریت - حد اقل - % 50 در اختیار دارد

البته در برخی از کسب وکارها ممکن است شرکت هلدینگ با  داشتن سهام زیر % 50 نیز نقش کنترل بر کسب وکارهای تابعه خود را داشته باشد. وظایف کنترل و حسابرسی شرکت مادر با  فعالیت های برنامه ریزی در ارتباط هستند ؟کنترل و حسابرسی به بررسی میزان رضایت بخش بودن نتایجی است که کسب و  کارها به دست آورده اند؟ برنامه ریزی نیز مربوط به موضوعاتی می شود که مدیران شرکت می خواهند کسب وکارها بدان دست یابند.هدف این دو مجموعه از فعالیت ها یکسان است

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید