بخشی از مقاله


ارزيابيِ معماريِ کليسا وانکِ اصفهان ، در مجموعه آمنا پرگيج
چکيده
در اصفهانِ عصرِ صفوي، کليساها در بطن شهر حضور يافتند. اين کليساها در سير تاريخي خود، دچار دگرگوني و تحولاتي شده اند که علاوه بر حفظ اصولي از معماري ارمنستان ، با توجه به موقعيت هاي جديدشان ، شکل ها و نمودهاي متفاوتي يافته اند.
کليساي وانک متعلق به دوره صفويان و واقع در منطقه جلفاي اصفهان ، به عنوان نمونه عالي تطبيق پذيري با محيط ، فرهنگ و اقليم جديد، جهت مطالعه و بررسي انتخاب شده است . اين کليسا، کالبدي نسبتا متفاوت نسبت به کليساهاي ارمنستان يافته و به ساختارها و الگوهاي معماري ايراني نزديک تر شده است ؛ از دلايل آن مي توان به ويژگي هاي اقليمي و سرزميني، فنون معماري، شرايط سياسي، فرهنگي و اجتماعيِ آن زمان و مسائلي از اين دست اشاره داشت . اين مسائل موجب گرديده آنان بتوانند بدون الگو پذيري تام (بلکه گزينشي)، به سبک خاص خود در معماري کليسا دست يابند. پژوهش حاضر، کليسا وانک را از نظر ارتباطات با کاربري هاي متفاوت ، نوع ساختار کالبدي، طرح واره (پلان )، ارتباط بين فضاهاي باز، نيمه باز و بسته ، و روابط عملکردي فضاها، مورد تحليل و ارزيابي قرار داده است . همچنين در اين نوشتار، به طور خاص با تعمق بر عناصر معماري اين کليسا، ويژگي هاي کالبدي- فضايي و اجتماعي آن مورد ارزيابي قرار گرفته است . موضوعي که علي رغم وجود برخي از پژوهش هاي انجام گرفته ، آن گونه که بايد مورد توجه قرار نگرفته و برخي از ويژگي هاي معماري آن هنوز ناشناخته باقي مانده است .
لذا با استفاده از روش کتابخانه اي و پژوهش هاي ميداني، سبک معماري اين بنا، و تمايز آن با معماري کليساهاي ارمنستان (که ريشه در عوامل متعدد دارد)مورد بررسي قرار گرفته است . دستاوردهاي اين تحقيق مشخص نموده که الگوهاي ساخت کليساي وانک کاملاً منطبق با شرايط محيطي بوده و معماران ارمني و ايراني به خوبي توانسته اند قابليت هاي محيط را شناسايي و در ساخت بناي کليسا، خارج از الگوهاي رايج زمان ، به کار گيرند. از ديگر نتايج اين نوشتار مي توان به ارزيابي بازنمودِ اعتقادات مذهبي ارامنه به ارتباطات فضايي و کالبدي اين بنا اشاره داشت .
واژگان کليدي: کليساهاي ايران ، مسيحيت در ايران ، مجموعه امناپرگيچ ، کليسا وانک اصفهان
1


مقدمه
امروزه بيش از هر زمان براي شناخت تاريخ ، فرهنگ و ساخت آينده اي در راستا و پيوسته با آن ، بايـد شـناخت عميـق و صحيح از معماري گذشته بدست آورد. به عقيده برخي از محققين ايراني، يکي از مشـکلات معمـاري معاصـر، فراموشـي و عـدم مطالعه جامع نسبت به معماري گذشته کشور است (بهشتي،١٣٨٩، ديباچه ). بر اساس شواهد تاريخي سـرزمين ايـران در بيشـتر ادوار مکان امني براي همه اديان توحيدي بوده است . پيروان اديان با فرهنگ هاي خـاص ، هنگـامي کـه بـه ايـن سـرزمين پنـاه آوردند تحت تاثير فرهنگ ايران قرار گرفته اند(همان ، ص ١١) از جمله آنها، ارامنه منطقه جلفاي اصفهان هسـتند کـه توانسـتند

در ساخت کليساها، ترکيب دلنشيني از عناصر معماري ايران و ارمنستان را درهم آميزند و سبک خاص خود را در ساخت بنـاي کليسا داشته باشند. کليسا به عنوان مکاني است که به انسان فرصت مي دهد تا احساسات ، عواطف ، تعلقات و پيوندهاي معنـوي هم در مقياس فردي و هم در مقياس اجتماعي، به ژرفا برده شوند. کليسا از شاخصه هاي خاص سـاختمان سـازي اسـت کـه بـا اداب مذهبي، اعتقادات ، حسن سليقه و هنروري مردم مليت ها، نوع اقليم ، خصوصيات فطري و اجتمـاعي هـر سـامانه ، ارتبـاطي عميق داشته است . يکي از کليساهاي با شکوه و ديرينه سال ايران که پس از چند قـرن در شـهر اصـفهان برپاسـت و شـکوه و عظمت خود را همچنان حفظ کرده است ، کليسا وانک واقع در مجموعه آمنا پرگيج است که جلـوه اي از هنـر معمـاري ارامنـه اصفهان بشمار مي رود. اين کليسا با وجود برخي تغييرات و الحاقات در دوره هاي مختلـف ، هنـوز انسـجام خـود را حفـظ کـرده است . در اين نوشتارر با توجه به اهميت اين کليسا، در شکل گيري سـبک معمـاري کليسـاهاي اصـفهان ، در ادامـه بـه ارزيـابي معماري آن پرداخته شده است .
ادبيات مسئله :
در ارتباط با تاريخ شـهر اصـفهان پـژوهش هـاي بسـياري انجـام شـده اسـت . اصـفهان بـه لحـاظ ويژگـي هـاي منحصـر بــه فــرد همــواره مــورد توجــه ايــران شناســان ، مورخــان ، جغرافــي دانــان ، شهرســازان ، اقتصــاد دانــان و ســياحان بــوده اســت (هنــر فــر، ١٣٥٠؛ الاصــفهاني، ١٣٤٠؛ موســوي فريــدني، ١٣٨٦؛ مهجــور،١٣٧٨؛ شــفقي،١٣٨١؛ غلــوم بيــک ، ١٣٧٧؛ جــابري انصــاري، ١٣٢١؛ ديولافــوا، ١٣٩٠)؛ آثــار معمــاري اصــفهان بـا روش هــاي گونــاگوني مــورد ارزيــابي و معرفــي قــرار گرفتــه انــد امــا بســياري از عناصــر شــهري چنــان کــه بايــد مــورد بررســي و مطالعــه قــرار نگرفتــه اســت . کليســاها توســط پژوهشــگران خــارجي و ايرانــي همــواره مــورد توجــه بــوده اســت (شــريف شــهيدي، ١٣٨٨؛ هويــان ، ١٣٨٣؛ آراکليــان ،
١٣٧٤). در برخــي از منــابع تاريخچــه و برخــي از ويژگــي هــاي فضــايي و کــارکردي کليســاهاي اصــفهان ، بيــان شــده اســـت (حـــق نظريـــان ، ١٣٨٥؛ در هوهانتـــان ، ١٣٧٩؛ هويـــان ، ١٣٨٤؛ شـــاهن ، ١٣٨٦؛ درآوانســـيان ، ١٣٨٨). برخـــي از پژوهشــگران نيــز از کليســاهاي اصــفهان نــام بــرده انــد(هنــر فــر، ١٣٥٠). در برخــي از منــابع ويژگــي هــاي کلـي و نقاشــي هاي ديـواري کليسـا وانـک معرفـي شـده اسـت (درآوانسـيان ، ١٣٨٨؛ هويـان ، ١٣٨٤)؛ امـا بسـياري از ويژگـي هـاي معمـاري و گونـه هـاي مختلـف ايـن آثـار مـورد ارزيـابي قـرار نگرفتـه اسـت . بـا مراجعـه بـه کتـب معمـاري و آثـار معمـاري اصـفهان ، کمتر از ايـن کليسـاهاي ارزشـمند نشـاني مـي تـوان يافـت . از ايـن رو بسـياري از ايـن آثـار ناشـناخته بـاقي مانـده انـد و بـه علت کم توجهي، برخي از آنها کـاملا تخريـب شـده انـد و يـا بخـش قابـل ملاحظـه اي از آن هـا بـدون رعايـت اصـول اوليـه ، مرمت و يا بازسازي شده است .
روش تحقيق :
به طـور کلـي پـژوهش حاضـر از نـوع کـاربردي اسـت و از مطالعـات کتابخانـه اي، مسـتندات تـاريخي، پـژوهش هـاي ميـداني و مشـاهده مسـتقيم بهـره گرفتـه شـده اسـت . کليسـا وانـک از نظـر تـاريخي، جامعيـت و تـاثيري کـه بـر معمـاري کليساهاي پـس از خـود گذاشـته ، حـائز اهميـت اسـت ، لـذا ايـن کليسـا جهـت معرفـي کليـت معمـاريِ کليسـاهاي اصـفهان برگزيده شده است . بـا توجـه بـه اينکـه ايـن بنـا در مجموعـه اي قـرار گرفتـه کـه نيازهـاي مـادي و معنـوي ارامنـه را تـامين مي کند و تاثير متقابلي که بناهاي ايـن مجموعـه بـر هـم دارنـد؛ بـراي تحليـل هرچـه بهتـر کليسـا لازم اسـت در ابتـدا پـس از بررسـي سـامانه زمينـه ، ارتبـاط کليسـا بـا بناهـاي مجموعـه بررسـي مـي شـود؛ در نهايـت پـس از توصـيف ويژگـي هـاي ظاهري (جان ) کليسا به تبيين ( روح و نفس ) بنا پرداخته خواهد شد.
١- مسيحيت در ايران
شناسايي و بررسي سامانۀ زمينه ترويج مسيحيت در ايران از دوره پارت ها آغـاز شـد(٢٥٠ ق م تـا ٢٢٦ ب م )، پـس از انقـراض اشکانيان به دست اردشير بابکان (ساسانيان ) سلسله اشکاني در ارمنستان ادامه يافت . اندکي بعـد شخصـي بـه نـام آنـاک خسـرو اشکاني را کشت . کودکي به نام گريگور از خاواده آناک، نخستين کسي است که مسبب گسـترش مسـيحيت در ارمنسـتان شـد.
ارمنستان نخستين کشوري بود که مسيحيت را پذيرفت . امپراتوري روم ١٣ سال بعد (٣١٤ م ) مسـيحيت را بـه عنـوان مـذهب رسمي پذيرفتند. دين رسمي ساسانيان دين زرتشت بود. پس از چندين جنگ بين ساسانيان و ارامنه در نهايت عهـد نامـه اي را مبتني بر آزادي مذهب در ارمنستان منعقد گرديد (هويان . ١٣٨٣. ١١-٢٩).
٢- مسيحيت در اصفهان
عصر صفويه را ميتوان به تعبيري دوران تجديد حيات مسيحيت در ايران دانست ، زيرا روابط صميمانه دولت صفوي با دولت هاي مسيحي آن روز موجب گرديد که نه تنها مسيحيان ايران در شرايط بسيار مطلوبي قرار گيرند بلکه موجب گرديد موجي از جمعيت هاي مسيحي در قالب هيئت ميسيونري و تبشيري از کليساهاي مختلف جهان به ايران سرازير شوند و از طرفي شاه عباس صفوي (قرن هفدهم ) جمعي از گرجيان و ارامنه را به ايران و مناطق داخلي ايران گسيل داشت ؛ جمعيت ارامنه در دوران صفويه ايران حدودا به ١٧٠ هزار نفر رسيد که چند هزار کاتوليک در ميان آنان نيز بودند. در اين دوران علاوه بر فرقه هاي اصلي و شناخته شدة مسيحي فرقه هاي مختلفي چون کاپوسين ها، کارمليت ها، اگوستين ها، يسوعيها و دومينيکن ها در اصفهان نيز فعاليت داشتند. ارامنه ايران هم اينک قريب به ١٥٠ هزار نفر از جامعه اقليت ايران را تشکيل ميدهند از امکانات اجتماعي و فرهنگي برخوردارند. ارامنه طبق اصل نوزدهم قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران که ميگويد
«مردم ايران از هرقوم و قبيله که باشند از حقوق مساوي برخوردارند و رنگ ، نژاد، زبان و مانند اينها سبب امتياز نخواهد شد» گذشته از امکانات عبادي يعني مکان هاي خاص براي عبادت از ديگر امکانات ملي نيز به طور مساوي با ديگر هموطنان خود برخوردارند. صنعتگران و هنرمندان ارمني را در جنوب زاينده رود اصفهان پايتخت صفويان اسکان دادند و باعث رشد اقتصادي - تجاري-صنعتي-فرهنگي اصفهان شد. اين محله ارامنه با نام جلفاي نو به مرکز مذهبي ارامنه تبديل شد. اما اين آرامش و شکوفايي از ١٠٨١هـ.ق و بخصوص در حمله مغول در ١١٢٤هـ.ق رو به افول گذاشت . در سال ١٠١٩ هـ.ق شاه عباس براي ايجاد ارتباطي قوي با ارامنه اجازه ساخت يک کليسا را در اصفهان صادر کرد. سپس در ١٠٢٤ هـ.ق فرمان داد بخشي از زمين هاي جنوب زاينده رود متعلق به دربار، به ارامنه اهدا شود و در اين مکان محله ارامنه «جلفاي نو» بنا گرديد (نظريان . ١٣٨٥.
١١-٢٣؛ درهوهانيان ، ١٣٧٩، ٨٣). از لحاظ مسائل سياسي و عمراني اسکان ارامنه در جنوب زاينده رود، امکان رشد و توسعه را در جنوب اصفهان تسريع کرد و همچنين با تفکيک ارامنه از مسلمانان ، ارامنه آزادتر و با محدوديت کمتري مي توانستند به مسائل عبادي و ساخت بناهاي مرتبط بپردازند (شکل ١).

شکل (١): محدوده جلفا در اصفهان و موقعيت کليسا وانک نسبت به آن (ماخذ نگارندگان ).
٣- ساخت کليسا در ارمنستان و ايران :
از قرن ٤ و ٥ م ساخت کليسا در ارمنستان تحت تاثير سبک هلني آغاز شد و به شکل بازيليک در دو نوع ساده و ستون دار بنا گرديد. بيشتر کليساهاي ارمنستان کوچک و بدون تجمل هستند. آنها با سنگ و سقف شيب دار و چوبي و از داخل داراي انحنا بودند. از قرن ٦ م به بعد سعي کردند فضاي مرکزي کليسا را با يک گنبد بپوشانند. کليساهاي ارمنستان از قرن ٧ م به تدريج به شکل صليب ساخته شدند.
به طورکلي ساخت کليسا در ايران به سه دوره اصلي تقسيم مي شود: کليساهايي که از ابتداي نشر مسيحيت تـا قـرن ١٣ ـ ١٤ م و نيمه دوم قرن ١٥ م ساخته شدند، کليساهايي که از دوره صفويه تا قاجاريه بنا نهاده شدند، وکليسـاهايي کـه در قـرن
١٩ و ٢٠ م ساخته شدند(آراکليان ، ١٣٧٤: ٤٠٩). که در اين نوشتار دورة مياني (صفويه تـا قاجاريـه ) مـورد ارزيـابي قـرار گرفتـه است .
٣-١- ساخت کليسا در اصفهان ( التقاط معماري ارامنستان و ايران ):
کليساهاي ساخته شده در مناطق مختلف علاوه بر دارا بودن ويژگي هاي کليساهاي ارامنه از معماري ويژه سرزمين هاي جديد نيز تاثير پذيرفته اند؛ مانند کليساي وانک در جلفاي اصفهان که به سببِ ويژگي هاي اقليمي، سرزميني، فنون معماري آن زمان و سازندگان آن و همچنين شرايط سياسي، فرهنگي و اجتماعي آن عصر و مسائلي از اين دست ، کالبدي متفاوت با اصل خود داشته و به بناي ايراني (به خصوص سيماي ظاهري آن ) نزديک شده است . معماري بناهاي مذهبي جلفا مانند معماري ايراني دوران صفوي در سطح بالايي از کمال و جلوه گري برخوردار است ؛ تاثير فرهنگ ايراني و نکته سنجي معماري ايراني بر بينشِ سنتيِ معماران ارمني اي که به ايران مهاجرت کرده بودند، موجب پديد آمدن آثاري شد که از نظر التقاط گرايي و همانند سازي منحصر به فرد به شمار مي آيد.
سنت مي بايست با نيازها، مصالح جديد(آجر، و نه سنگ که از مصالح اوليۀ معماري ارمني بود)(٢٠٠٧ ,chaudhuri)، شرايط اقليمي جديد و محيط شهري غير مسيحي که مستلزم نگرشي جديد به مفهوم معماري ارمني بود، سازگار مي گرديد.
معماران جلفا طرح ميدان هاي ارمني قرون وسطي را که در آن يک يا چند کليسا در گوشه اي ساخته مي شد و با بناي صومعه احاطه مي گرديد، رها کردند. کليساها به صورت استتار شده در دل بافت شهري جاي گرفتند. ورود به فضاي داخلي مجموعه هاي مذهبي تنها از يک راه ورودي امکان پذير بود و بعدها [و نه در همۀ موارد]، اين مجموعه ها از برج ناقوس و گنبد برخوردار گشتند»(حق نظريان .١٣٨٥,٢٣). بر اساس شواهد تاريخي در زمان صفويه صداي ناقوس در ايران ممنوع بوده است و پس از گذشت زماني اجازه ساخت آن را يافتند لذا اين برج ها به صورت مجزا از بدنه کليسا بنا شدند همچون وانک و يوحنا. در اواخر قرن هجدهم برج ناقوس به شکل حاضر بر روي بدنه کليساها ساخته شد(ماه گرفته ، ١٣٥٧: ١٤٨).
طرح اصليِ بناهاي ارمني عبارتند از تالاري با چهار ستون مجزا و محوطه مياني که زير گنبد قرار مي گيرد. در برخي موارد ستوني وجود ندارد و گنبد مستقيما روي ديوارهاي اصلي قرار گرفته است . بر اساس پژوهش هاي نگارندگان ، طرح اصلي کليساهاي اصفهان در پلان جلوه گر معماري سنتي ارمني بوده و در بقيه موارد از معماري ايراني الهام گرفته شده است .
فضاهاي خارجي به جز کليساي اصلي که محل سکونت اسقف اعظم است ، عاري از تزيينات اند، جز در موارد نادري که با نقاشي يا آجر چيني تزيين يافته اند. براي اين امر مي توان چندين دليل را مفروض دانست از جمله اينکه شايد اين سادگي کوششي براي مرتفع ساختن حسادت يا جلوگيري از تحريکات تفرقه انگيز مذهبي با مسلمانان بوده باشد. بايد توجه داشت که بناهاي ارمنيان در ارمنستان نيز نماي بيروني تقريبا ساده اي داشته و غالبا با سنگ بنا گشت اند و داراي حجاري هاي(محدود) است ؛ اين ويژگي نيز مي توانسته بر اين موضوع تاثير گذاشته باشد. با وجود آنکه در زمان صفويه استفاده از تزئينات پر کار در نما و استفاده از کاشي بسيار معمول گشته بود، اما بسياري از بناهاي اين دوره نيز داراي نماي بيروني ساده است . اين ساده سازي نما، تاکيدي است بر درونگرايي در فرهنگ و سنت ايراني و اين مسئله نيز بي تاثير نبوده است . پنجره هاي ديوارهاي اصلي نيز با آرايش هاي شيشه اي و آجرهاي به سبک ايراني تزيين شده اند. گنبد کليسا همانند آنچه در معماري سنتي صفوي ديده مي شود، نوک تيز است و ساقه آنها روي کلاف طاق ها قرار گرفته است . نحوه ترک بندي ها به سبک معماري صفوي است . فرهنگ ديرپاي ايران زمين همواره پيش از آن که تأثيرپذير باشد، تأثيرگذار بوده است (٢٠٠٧ ,Chaudhuri،
اصانلو ١٣٩١: ٨٨؛ کاراپطيان ، ١٣٨٢، ٦٤). (شکل ٢و٣).


شکل (٢): گنبد يک جدارة کليساي ارمنستان (ماخذ نگارندگان ). شکل (٣): گنبد دو جدارة
کليساي جلفا (ماخذ نگارندگان ).
از چگونگي ساخت کليساي اوليه در اصفهان (که در موقعيت فعلي کليسا وانک بوده است ) اطلاعاتي در دست نيست ؛ امـا با توجه به دلايلي که براي تخريب کامل آن بيان مي شود از جمله عـدم جوابگـويي بـه جمعيـت ارامنـه و کوچـک بـودن آن و سرعت عمل در احداث آن مي توان حدس زد بناي بزرگ و داراي تزئينات جزيي بوده است . کليسايي که در دوره هـاي بعـد بـر روي بناي اوليه بنا شده (کليساي فعلي)، احتمالا به علت باز بودن فضاهاي اطراف ، شاخص تر از آنچه که امروز مي بينـيم ديـده مي شده است . امروزه اين بنا در دل الحاقات دوره هاي بعد قرار گرفته و با بافت پيرامون خود ترکيب شده اسـت . کليسـا وانـک که بين سالهاي ١٠٦٦هـ.ق تا ١٠٧٥ هـ.ق (١٦٦٤م ) بنا گرديده ، قديمي ترين قسمت اين صومعه است . ايـن کليسـا مهمتـرين کليساي تاريخي جلفا از نظر معماري و تزيينات نقاشي است . اتمام بناي اين کليسا مقارن با بيست و دومين سال سلطنت شـاه عباس دوم است . ساختمان کليسا در طول زمان تغيراتي همچون اضافه شدن بخش شمالي را حادث شده اسـت . بـه طـور کلـي گنبد کليساهاي اصفهان در پيچ و خم محلات قابل ديد نبوده و دسترسي به قلب اين مجموعه ها فقط بـا عبـور از ورودي هـاي کوچک ، امکان پذير بوده است . کليسا وانک به صورت درونگرا در داخل محوطه اي بزرگ بنا شده است ؛ اين مسئله از يـک سـو، مي تواند نشان دهندة تاثير معماري ايراني باشد و از سوي ديگر بـا توجـه بـه اينکـه ايـن مجموعـه بـراي گـرد همـايي عبـادت کنندگان قبل و بعد مراسم نيايش تعبيه گرديده بود، مي توان گفت که اين «فضاي اندروني» تاييد کنندة همـان رسـم متـداول در سنت هاي اجتماعي و معماري ارامنه است (حق نظريان .١٣٨٥. ٢٣).
٤- معرفي مجموعه آمناپرگيچ
مجموعه مذهبي کليساي سورپ آمنا پرگيچ در ميدان بزرگ جلفاي نو، و در دل بافت شهر جاي گرفتـه اسـت . در زمـان ساخت بنا در دوره صفويه ، در جنوب اصفهان ، بر روي محور چهارباغ تا هزارجريب باغات و کاخ هايي بنـا شـده بـود کـه امـروزه غالبا از آنها تنها اسمي بجاي مانده است . طبق تاريخ شفاييِ ارامنه ، کليسا در باغي وسيع قرار داشته اسـت . بـا توجـه بـه اسـناد تاريخي احتمالاً اطراف کليسا در زمان صفويه باز و فضاي سبز بوده است (نظريان . ١٣٨٥. ١١-٢٣). درحال حاضر کليساي وانـک در مجموعه اي شامل چاپخانه جديد، کتابخانه ، فضاهاي اداري خدماتي، اتاق اسقف ، ساختمان موزه ، بناي ياد بود و بـرج نـاقوس بنا گشته است ؛ اين مجموعه با طرح اوليه خود در عصر صفوي بسيار متفاوت است . کليساي واقع در اين مجموعـه بـر روي آثـار باقي مانده عبادتگاهي که در سال ١٠١٥هـ.ق (در زمان مهاجرت اوليه ارامنه ) ساخته شـده بـود، بـا حمايـت اسـقف داويـد بنـا گرديده و به ياد بود کليسايي که در جلفاي قديم بود، نام آن را به خود گرفت . کليسـا وانـک در زمـان کوتـاهي مقـام مرکزيـت ديني راه بدست آورد.
بدنه نماي بيروني مجموعه همانند خانه هاي قديمي ساده است و تنها درآيگاه ها با کمي پس و پيش نشستگي و تغيير مصالح خود را به نمايش مي گذارند. اين مجموعه داراي چهار درآيگاه است . ورودي اصلي مجموعه در جبهه غربي روبروي ميدان جلفا واقع شده است . بعد از ورود، دالاني قرار دارد که در دو طرف دالان دو اتاق وجود دارد که قبلاً در آن اتاق ها به امور مربوط به ارامنه رسيدگي ميکردند. در بالاي در ورودي، برج ساعتِ سه طبقه اي است که ساعت آن را مارديروس در ١٩٣١ م به کليسا اهدا کرده است (شايسته . ١٣٨٣: ١٣). ورودي هاي فرعي در کنج ضلع غربي به حياط خلوت هايي منتهي مي شوند (حق نظريان . ١٣٨٥: ٤٦). راه شمالي به باغچه تاکستان مي رسد که آن را حياط آسياب مي نامند چون در آنجا آسياب شترگرداني براي مصارف خاص کليسا وجود داشته (هوهانتان . ١٣٧٩: ٣٨). ورودي جنوب غربي به حياط کوچکي منتهي مي گردد که در آن اصطبل و کاهدان قرار داشته و براي آوردن آذوقه استفاده مي شده است . ورودي جنوبي مخصوص محوطه خصوصي کليسا است (همان )(شکل ٤).


شکل (٤): ورودي اصلي، شمال غربي، ورودي جنوب غربي(عکس از نگارندگان )
بيروني و دروني امصالح ساختماني و معماري اين کليسا با کليساهاي سنگي ارمنستان فرق دارد به طور کلـي بنـايِ آن با استفاده از مصالح ساختمانيِ محلي بنا گشته و از سنگ به صـوررت محـدود اسـتفاده شـده اسـت (از جملـه در ورودي اصـلي مجموعه و سنگ هاي صليبي متعلق به کليساي تخريب شده جلفا که در ايوان جنوبي بخش پذيرايي نصب شده اند). در گوشـه حيات کليسا برج ناقوس زيبا بر چهار ستون سنگي استوار است . در صحن حياطِ کليسا، سنگِ قبر چند نفر از ارامنه مشـهور از جمله چند اسقف اعظم و نمايندگان سياسي کشورهاي اروپايي که در اصفهان در گذشته اند قرار دارد.

ترئينات مجموعـۀ آمنـاپرگيچ داراي دو بـرج نـاقوس آجـري بلنـد و شـاخص اسـت ، يکـي روبـروي در غربـي کليسـا بـا فاصله ٣,٦٠ متـري از ديـوار غربـي کليسـا بـه ارتفـاع ١٠,٦٠ متـر و طـول اضـلاع ٩,٨ متـر، و ديگـري بـر بـام کليسـا بـالاي ورودي غربي به ضلع ٢,٧٥ متـر بنـا گشـته اسـت . هـر دو بـرج گنبـدي مخروطـي شـکل دارنـد، کـه نشـان از تـاثير معمـاري ارمنسـتان اسـت . دو جفـت نـاقوس در روزهــاي عيـد(سـالروز تولـد عيســي(ع )، عيــد پـاک و ...) بـه صـدا در مـي آيــد و در روزهــاي معمــولي از يــک جفــت آن اســتفاده مــي گــردد. بــرج اصــلي در دوران شــاه ســلطان حســين و بــه خــرج يکــي از ارامنــه (هوهانجــان جاماليــانس ) بنــا شــده اســت (١٧١٦م )؛ ايــن بــرج ٣٨ ســال بعــد از ســاختن کليســا وانــک بنــا گشــته است . در زير اين برج دو قبر وجـود دارد؛ ايـن قبرهـا يکـي متعلـق بـه سـربازي ارمنـي و ديگـري متعلـق بـه پيشـواي ارمنـي اسـت . بدنـه بـرج داراي تزئينـات کاشـيکاري از نـوع معـرق و معقلــي اسـت . ايـن بـرج بـه نـام فرشـتگاه مقـرب جبرائيـل و ميکائيــل بنــا گشــته و در روز عيــدِ مخصــوص بــه ايــن فرشــتگان ، بــر طبقــه ميــاني آن نمــاز خاصــي برگــزار مــي شــده است (شکل ٥).

شکل (٥): برج هاي ناقوس کليسا وانک (برداشت و ترسيم از نگارندگان ).
٤-١- حجم و نماهاي بيروني کليسا وانک
به طور کلي اگر بخواهيم ساختار حجمي کليسا را از لحاظ فرم تجزيه کنيم مي توان عناصر شکلي تشـکيل دهنـده فـرم کلي کليسا را که عبارتند از مکعب ، مکعب مستطيل ، استوانه ، نيم کره و هرم ، به آساني از هم تفکيک و شناسـايي کـرد. حجـم بيروني کليسا عبارتند از فرمهاي ترکيبي بصورت فزاينده و کاهنده . ساختمان اصلي کليسـا مکعـب مسـتطيل ميـاني اسـت کـه اندام ها و ساير فضاهاي وابسته به آن الحاق شده اند(شکل ٦).


شکل (٦): فرم بيروني بناي کليسا وانک (برداشت و ترسيم از نگارندگان ).

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید