بخشی از مقاله

چکیده
با ظهور نهضت نوشهرسازی در دهه 80 و 90 قرن بیستم، نوعی نگرش جدید به شهرسازی و مسائل آن به وجود آمد. TND رویکردی است که از نهضت نوشهرسازی نشئت گرفته است و میکوشد به نیازهای محله و ساکنین آن پاسخ مثبت دهد. پژوهش حاضر با هدف تحلیل اصول الگوی توسعه واحد همسایگی سنتی - TND - در برنامه ریزی محله ای شهرهای جدید به عنوان یک تئوری جدید در طراحی و برنامه ریزی شهری صورت گرفته است.

روش پژوهش به صورت توصیفی - تحلیلی با ماهیت کاربردی و جامعه آماری شامل کلیه ساکنین گروه سنی 15 تا 50 سال به بالای شهر جدید بهارستان اصفهان در سال 1393 است که تعداد آنها نامعلوم میباشد. جهت تجزیه و تحلیل دادههای حاصل از ابزار اندازه گیری، با استفاده از نرم افزار SPSS پردازش شدهاند و علاوه بر استفاده از شاخصهای آماری چون فراوانی، درصد، میانگین، انحراف معیار و آزمون کالماگوروف- اسمیرنوف - جهت تعیین نرمال بودن جامعه آماری - ، از روشهای آمار استنباطی t تک متغیره و تحلیل واریانس تک متغیره - انوا - استفاده شد.

نتایج آزمون t تک متغیره نشان داد که طبق نظر ساکنان شهر جدید بهارستان به طور معناداری اصول TND، در موارد قابلیت پیاده روی، اتصال و پیوستگی، تقویت حمل و نقل عمومی، ایجاد کاربریهای مختلط، ایجاد گونه های مختلف مسکن در بافت، توجه به بافتهای واجد ارزش و بهبود کیفیت طراحی و معماری، حفظ و تقویت ساختار سنتی، افزایش تراکم در بافت، استفاده از مشارکت ساکنان، حفظ و تقویت فضاهای باز عمومی و سبز، ایجاد و مدیریت توقفگاهها، استفاده از ابزار طراحی جهت افزایش امنیت در برنامه ریزی محله ای در شهر جدید بهارستان رعایت نشده است.

مقدمه

پیش از صنعتی شدن، محلات شهری در طول دوره های زمانی توان سازگاری با روند کند تغییرات اجتماعی و اقتصادی را داشته و ضمن حفظ ارزشهای طبیعی محیط و رفع نیازهای فردی و اجتماعی ساکنین خود، از پویایی و سرزندگی لازم برخوردار بودند. به تدریج با تغییر روشهای معیشتی و پیامدهای ناشی از انقلاب صنعتی،
همچنین عدم حفظ تعادل متغیرهای اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی، نوعی گسست کالبدی و فرهنگی و اجتماعی در سطح محلات شهری ایجاد گردید که منجر به ناکارآمدی محلات شد.

خانوارها به دلیل عدم رضایت از مکان سکونتی خود، آن را ترک کرده و به جای دیگری نقل مکان میکنند. در این زمان است که محله مفهوم خود را به عنوان عامل استمرار بخش هویت اجتماعی از دست میدهد و ناپایداری سکونتی در آن ایجاد میگردد. به دنبال مسائل و مشکلاتی که عصر مدرن با خود به ارمغان آورد، نظریه پردازان و شهرسازان در پی راهکاری جهت رفع این معضلات بودند که به دنبال این مشکلات، جنبشی جدید به نام نوشهرسازی شکل میگیرد.

 جنبش نوشهرسازی به عنوان یکی از مطرحترین دیدگاه های شهرسازی انسان گرا در سطح جهان مطرح گشته است و در حال حاضر جزء مقوله های مهم شهرسازی دنیا می باشد. شکل دهندگان اولیه این دیدگاه به دنبال زنده کردن هنجارهای شهرسازی قدیم آمریکای شمالی بودهاند. هنجارهایی که نتیجه آنها ایجاد رفتارهای اجتماعی گسترده و تعامل انسانها با یکدیگر بوده است.[

نوشهرسازی با نامهایی از قبیل طراحی سنتی جدید، توسعه وسایل نقلیه عمومی - - TOD و توسعه واحد همسایگی سنتی - - TND نیز شناخته میشود و دیدگاهی شهرسازانه است که بر ایجاد بافت شهری با مشخصه اصلی قابلیت راهپیمایی ساکنین، تأمین مایحتاج و انجام کارهای روزانه زندگی و دارا بودن مقیاس انسانی تأکید دارد.[4] یکی از مفاهیمی که در این جنبش مورد توجه قرار میگیرد رویکرد الگوی توسعه واحد همسایگی یا TND میباشد. واحد اصلی این رویکرد محله ای است که اندازه آن از 10 تا 15 ایکر است.

ساختاربندی این محله شعاعی با بیش از یک چهارم مایل میباشد و به گونه ای طراحی شده است که بیشتر خانههایش حداکثر سه دقیقه پیاده روی تا پارکهای محله ای و پنج دقیقه پیاده روی تا میدان یا فضای مشترک مرکزی فاصله دارند. در میدان محلی یک سالن ملاقات، مرکز مراقبت از کودکان، ایستگاه اتوبوس، دستشویی عمومی قرار گرفته است. در این نگرش طراحی هر محله گونه های مسکونی و گروه های در آمدی متنوعی را در خود جای داده است

این رهیافت بر خلاف مدرنیسم که برای شهرسازی و برنامه ریزی شهر چهار معیار:

-1 جریان آزاد و سریع ترافیک -2 پارکینگ به مقدار زیاد -3 جداسازی شدید کاربریها -4 تراکمنسبتاً پایین ساختمانها را در نظر میگیرد، به محلههایی فشرده با کاربریهای مختلط و الویتعابر پیاده در طراحی و مناطقی با موقعیت و ویژگیهای مناسب و کریدورهای کارکردی و زیبا که میتواند محیطهای طبیعی و محله های انسان ساخت را در قالب کلیتی پایدار و ماندنی انسجام بخشند، معتقد است.

رهیافت مذکور عناصر بنیادی سازماندهی نوشهرگرایی را واحد همسایگی، منطقه و کریدور میشناسد و برای هر کدام اصول طراحی ارایه میدهد. این رویکرد محلات شهری را مورد هدف قرار داده و با راهکارهایی که ارائه می دهد، پویایی، سرزندگی و پایداری را به محلات شهری باز میگرداند.

بنابراین مسئله پژوهش از آنجا ناشی میشود که در شهرهای ایران همزمان با دوران معاصر، با رواج یافتن اقدامات شهرسازی جدید، محلات تازه تأسیس شهری با بی توجهی به پیشینه و ماهیت محلات سنتی و با غلبهی عوامل مادی بر معنوی و تسلط ماشین بر انسان، مفهومیکاملاً غریب و بی معنا پیدا کرده اند و تنها در حد یک واحد تقسیمات شهری به کار گرفته میشوند و نتوانستهاند به تمامی نیازهای زیستی آدمی پاسخ دهند و گویا به انسان در برنامه ریزیهای شهری هیچ توجهی نمیشود.

به تبع سایر شهرهای ایران، در شهرهای جدید ساخته شده و یا در حال ساخت آنچه مشاهده میشود این است که شهرهای امروز تنها به مثابه خوابگاههایی برای مردمان تبدیل شده است و گویا رنگی از حس تعلق به شهرها به عنوان جای زندگی مشاهده نمیشود و این شهرها نمیتوانند روح زندگی و پویایی را به مردمانشان هدیه کنند. یکی از این شهرهای جدید »بهارستان« است، که در 15 کیلومتری جنوب شهر کهن اصفهان و در محور شرقی جاده اصفهان - شیراز واقع شده است که نقش سرریزپذیری جمعیت اصفهان را به عهده دارد و توانسته در این نقش تا حدودی موفق عمل کند. اما به نظر میرسد در زمینه برنامه ریزی برخی فضاهای شهری، به ویژه در جهت برنامه ریزی محله ای با مشکلاتی روبروست؛ زیرا که نتوانسته نیاز همه شهروندان خود به ویژه اقشار آسیب پذیر جامعه را به خوبی پاسخ دهد و از آنجایی که ساخت محلات جدید و ساخت و ساز در این شهر هنوز در جریان است ضرورت الگویی مناسب جهت برنامه ریزی بهتر و با رویکردی انسانگرایانه جهت ارتقای کیفیت زندگی ساکنین این شهر جدید احساس میشود و باید مسوولین در سیاستهای خود رویکرد های جدید که آمیزه ای از سنت و مدرنیته باشد را استفاده کنند تا هم از مزایای سنت در قبال پاسخگویی به نیاز مردم بهره برند و هم با شرایط جهانی همسو باشند.

در این پژوهش بر آنیم با نگاهی دقیقتر به روند برنامه ریزی محله ای در شهر بهارستان از نگاه ساکنان آن، به همخوانی و مطابقت آن با اصول رویکرد TND بپردازیم و ضمن بررسی و تحلیل موضوع، به ارایه پیشنهاداتی در جهت بهبود وضعیت برنامه ریزی محلات این شهر جدید بپردازیم و قدمی هرچند ناچیز در جهت رفع مشکلات محله های این شهر برداشته باشیم و از آنجایی که موضوعی با این رویکرد در برنامه ریزی محلات شهرهای جدید کمتر و در برخی موارداصلاً مورد توجه قرار نگرفته است، ضرورت انجام این پژوهش را بیشتر نشان میدهد، از اینرو در این تحقیق بر آنیم که به این سؤال پاسخ دهیم که:
 
- آیا در برنامه ریزی محله ای در شهر بهارستان، اصول الگوی توسعه واحد همسایگی سنتی - TND - رعایت شده است؟

پیشینه ی پژوهش پیشینه مطالعات خارجی

اسکافر و اسکلار: - 2010 - 1 در مقاله ای با عنوان»دسترسی برای همه - حمل و نقل و رشد شهری - « به این نتیجه رسیدهاند که، با تأکید بر حمل و نقل عمومی و بر اساس اصول نوشهر گرایی، بر اساس تمرکز در ایستگاههای حمل و نقل عمومی از پراکندگی واحدهای مسکونی و استفاده از ماشین جلوگیری میشود، و در ضمن در مصرف انرژی صرفه جویی میشود و هم دسترسی به خدمات شهری راحت تر و نیز ترافیک سواره تقلیل مییابد.

زیبرگ و دانی: - 2012 - 2 در پژوهشی با عنوان»محله و منطقه در شهرسازی جدید« خود به این معتقدند که نوشهرگرایی واکنشی نسبت به پراکندگی شهری است و نوشهرگرایی با تأکید بر خصوصیات کالبدی سنتی در پی نیل به درسهایی از شهرگرایی سنتی برای یافتن را ه حلهایی در پاسخ به دغدغه های منطقه ای و شهری معاصر است.

ساریز: - 2014 - 3 در پژوهشی با عنوان »محله قدیمی - جایی که در آن مادر بزرگ را فراموش کردهاید - « به این نتیجه رسید که بین انگارههایی همچون رشد هوشمند و نوشهرگرایی و نهضت هسته های سازمند شهری علاوه بر افتراقات، اشتراکات و پیوند نزدیک وجود دارد؛ و بر اساس اصول نوشهرگرایی در محلات شهری میتوان کارکرد دوگانه خلق محله های جدید و مرمت بافت قدیمی موجود شهرها صورت گیرد.

پیشینهی مطالعات داخلی
حاجی فتحعلی و حبیبی - : - 1391 در مقاله ای با عنوان » الگوی شهرهای گذشته در تعامل با نوشهرگرایی و تبیین اصولی برای شهرهای امروز« به بررسی نوشهرگرایی و مقایسه آن با شهرسازی ایران و ارایه تمایزات و قرابت این دورانها با رویکرد نوشهرگرایی پرداخته و به این نتیجه رسیدند که با شاخصهای بدست آمده از این تحقیق برای خلق مکان و محیطی سرزنده و ایمن و احساس رضایت بالا ایجاد شود، همان راهی که جوامع گذشته برای قرنها از آن استفاده کردهاند

لطیفی و چابک - : - 1392 در مقاله ای با عنوان »بازآفرینی مفهوم محله در شهرهای ایرانی- اسلامی بر پایهی اصول نوشهرگرایی« به این نتیجه رسیدند که میان انگاره های مکتب اصفهان و اصول و قواعد نظریه های معاصر شهرسازی به ویژه نوشهرگرایی، تمایزهای اندک و شباهتهای بیشماری وجود دارد و همسو بودن این دو جریان را یادآور میشود و میتوان به محله ای دست یافت که با باز زنده سازی ارزشهای گذشته هویت ایرانی اسلامی خود را حفظ کرده و در عین حال ویژگیهای محلات معاصر، متناسب با نیازهای ساکنین را در خود جای داده است.

طبیبیان و اقمشه - : - 1392 در مقاله ای با عنوان»بومی سازی نظریه نوشهرسازی در شهر قزوین« به این نتیجه رسیدند که با توجه به تأثیری که اصول نوشهرسازی میتواند در ارتقاء کیفیت کالبدی و توسعه اقتصادی و اجتماعی سکونتگاه های انسانی داشته باشند، به نظر میرسد بهکارگیری این اصول در فرایند ارتقاء وضعیت توسعه های جدید شهری، عامل مؤثر و تسریع کننده ای باشد. همچنین تدوین این اصول بر اساس وضعیت بومی و اقلیمی محلات، موجب هماهنگی آنها با قواعد و معیارهای شکل دهنده به بافتهای شهری ایران میشود.

در زمینه محلات شهری از ابعاد مختلف تاکنون مطالعات زیادی در ایران انجام شده و چه بسا در ارتباط با کاربرد اصول نوشهر سازی در مفهوم بازآفرینی محله های شهری به طور کلی تحقیقاتی انجام گرفته و همچنین در سطح جهانی تحقیقاتی پیرامون شهرسازی جدید و نوشهرگرایی صورت گرفته است، اما موضوعی با رویکرد تحلیل اصول الگوی توسعه واحد همسایگی سنتی - TND - در برنامه ریزی محله ای به طور ویژه برای شهرهای جدید وجود ندارد، لذا میتوان نتیجه گرفت که این پژوهش، مفهومینسبتاً جدید را مطرح میسازد. بنابراین به پشتوانه پژوهشهای صورت گرفته پیشین، به موضوع مذکور در پژوهش حاضر پرداخته میشود.

روش پژوهش
این پژوهش بر اساس هدف، کاربردی است و بر اساس ماهیت و روش در ردیف تحقیقات توصیفی- تحلیلی قرار میگیرد و روش فکری تحقیق، استدلال استقرایی میباشد. گردآوری دادهها و اطلاعات از طریق دو روش کتابخانهای و میدانی به دست آمده است. جامعه آماری پژوهش حاضر، شامل کلیه ساکنین گروه سنی 15 تا 50 سال به بالا شهر جدید بهارستان اصفهان در سال 1393 که تعداد آنها نامعلوم میباشد. با توجه به این که ما در این پژوهش، در صدد تحلیل اصول الگوی توسعه واحد همسایگی سنتی در برنامه ریزی محله ای بر اساس نظرات ساکنین شهر جدید بهارستان با استفاده از ابزار پرسشنامه بودهایم، بنابراین، روش پژوهش، توصیفی و از نوع پیمایشی میباشد. برای تعیین حجم نمونه ساکنین شهر بهارستان از 384 نفر بود اما پرسشنامه های کامل شده و بدون نقص برگشتی 362 عدد بود.

روش نمونه گیری پژوهش، با توجه به این که گروه سنی مورد نظر پژوهش در مناطق مختلف شهری پراکندگی داشته از روش نمونه گیری تصادفی هدفمند استفاده شد. زمان انجام پژوهش نیمه دوم سال 1393 و محدوده مکانی پژوهش شهر بهارستان میباشد.

در این پژوهش از پرسشنامه محقق ساخته استفاده شد. سؤالات پرسشنامه بر اساس 12 مؤلفه قابلیت پیاده روی، اتصال و پیوستگی، تقویت حمل و نقل عمومی، ایجاد کاربریهای مختلط، ایجاد گونه های مختلف مسکن در بافت، توجه به بافتهای واجد ارزش و بهبود کیفیت طراحی و معماری، حفظ و تقویت ساختار سنتی، افزایش تراکم در بافت، استفاده از مشارکت ساکنان، حفظ و تقویت فضاهای باز عمومی و سبز، ایجاد و مدیریت توقفگاهها، استفاده از ابزار طراحی جهت افزایش امنیت در بافتهای شهری، تنظیم شده است.

پرسشنامه مذکور دارای 57 سؤال به صورت بسته پاسخ و با طیف پنج گزینه ای - خیلی زیاد - زیاد - تا حدودی - کم - خیلی کم - بوده که نحوه نمره گذاری آن به ترتیب 1 - 2 - 3 - 4 - 5 میباشد. جهت تعیین روایی محتوایی پرسشنامه ابتدا با استفاده از منابع، مطالعات اولیه و مشورت اساتید راهنما و مشاور 60 سؤال طراحی گردید و سپس جهت تعیین روایی محتوایی از 7 نفر اساتید و صاحبنظران خواسته شد که هر یک از سؤالات را در یک طیف از »خیلی ضعیف تا خیلی خوب« ارزیابی نمایند که 3 سؤال در طیف ضعیف و خیلی ضعیف قرار گرفته است. میانگین نمره ارزیابی صاحبنظران از 57 سؤال باقی مانده 4/04 - در طیف پنج ارزشی لیکرت - بود که بیانگر روایی مطلوب ابزار است.

سپس در راستای افزایش روایی پرسشنامه بازنگری صورت گرفت که سرانجام شکل نهایی پرسشنامه با 57 سؤال طراحی و تنظیم گردید و بر اساس ضریب کندال میزان روایی پرسشنامه 0/72 محاسبه گردید که نشان دهنده روایی متناسب پرسشنامه است.

برای سنجش پایایی پرسشنامه، پس از انجام یک مطالعه مقدماتی و تعیین واریانس سؤالات، از طریق ضریب آلفای کرونباخ مورد محاسبه قرار گرفت که ضریب 0/85 بدست آمد. جهت تجزیه و تحلیل دادههای حاصل از ابزار اندازه گیری علاوه بر استفاده از شاخصهای آماری چون فراوانی، درصد، میانگین، انحراف معیار از روشهای آمار استنباطی t تک متغیره، آزمون کالماگوروف- اسمیرنوف و تحلیل واریانس تک متغیره - انوا - استفاده شد.

شناخت محدوده مورد مطالعه
شهر بهارستان در 15 کیلومتری جنوب اصفهان در دامنه های کوه های لاشتر قرار گرفته است. رشته کوه کم ارتفاع و زیبایی به نام میانکوه دیوار جذابی را در جنوب شهر پدید آورده. اراضی این شهر با شیب ملایمی از جنوب به شمال دشت سر سبز زاینده رود اتصال مییابد.

بهارستان حاصل مطالعات و پیش بینی طرح جامع منطقه اصفهان است که در سال 1365 به تصویب شورای عالی معماری و شهرسازی ایران رسیده و فعالیتهای اجرایی شهر در سال 1367 شروع شده است . در این طرح وسعت تقریبی شهر 2500 تا 3000 هکتار و جمعیت آن حدود 320 تا 350 هزار نفر پیش بینی شده است. مرحله اول توسعه شهر با وسعتی قریب به سه هزار هکتار شامل فازهای - - 3 . 2 . 1 شهر به منظور اسکان 100000 نفر جمعیت در مراحل مختلف شکل گیری قرار دارد.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید