بخشی از مقاله


ارزیابی تهدیدات زیست محیطی در امنیت ملی ایران

 

چکیده
نگرانی های محیطی که عمدتا بعد از دهه ۱۹۶۰ میلادی به صورت جدی در سیاست جهانی مطرح شد، باعث اظهارنظرهای گوناگونی شده است. تعدادی از محیط شناسان مانند رونالد اینگلهارد استدلال می کنند که این توجه و نگرانی وجه مشخصه نسلی است که در امریکا و اروپای پس از جنگ سرد، دغدغه های آنها، اخطار دادن نسبت به خطرات گسترده و جهانی توسعه صنعتی مدرن میباشد. در دهه های اخیر تغییرات زیست محیطی مانند تغييرات آب و هوا، چالش های اساسی را برای امنیت انسانی در سراسر جهان ایجاد کرده است که فوری ترین تاثیر آن را میتوان بحران کمیابی منابع زیستی نام برد. اگرچه این بحران عامل فوری در شکل گیری جنگ نیست، اما فشارهایی را پدید می آورد که موجب تشدید احساسات و برانگیختن برخوردهای قومی، اضطرابها، آشوبها و شورشرها میشود. تولید و مصرف انرژی، انتشار گازهای گلخانه ای، صنعتی و شهری شدن که در اواخر سده بیستم به پدیده های جهانی تبدیل شدند، به مشکلات جدی زیست محیطی مانند تحلیل رفتن منابع، دگرگونی آب و هوایی، آلودگی فراگیر و افزایش جمعیت منجر گردیدهاند. جامعه های مصرفی این مشکلات زیست محیطی را از راه بهره برداری کلان از منابع طبیعی، فرایندهای آلوده کننده و زیرساختهای حمل ونقلی که ایجاد کرد نسل، تشديد نمودهاند. واکنش به بحران زیست محیطی در حال گسترش فراگیر بوده و اشکال گوناگونی پیدا کرده است. کشور ایران به عنوان یکی از کشورهای قدرتمند در خاورمیانه و منطقه خلیج فارس همواره در معرض تهدیدات زیست محیطی قرار داشته است. نتایج نشان میدهند عواملی همچون تامین انرژی و دستیابی به آن، آلودگی آب رودخانه ها و دریاها، خشکسالی، تغییرات آب و هوا و افزایش جمعیت و مهاجرت در ایجاد نامني و بر هم زدن نظم عمومی و از همه مهمتر بر امنیت ملی ایران، تأثیرات قابل توجهی دارند.

واژگان کلیدی
ارزیابی، تهدیدات زیست محیطی، امنیت ملی، ایران


جستارگشایی
در دوره فرامدرن (حاضر) امنيت تحت تأثیر تغییرات گسترده در نظام بین الملل، توسعه ارتباطات، پیشرفت های تکنولوژیک و نزدیکی بی سابقه جوامع به یکدیگر قرار گرفته است (پیشگاهی فرد و دیگران، ۱۳۹۰، ص ۲۰۵). رابطه بین امنیت و محیط زیست، یک رابطه دوسویه و مکمل هم می باشد. محیط زیست به عنوان عرصه و مکان زندگی، امکان رشد و بالندگی انسان را فراهم می کند. توجه به محیط، نیاز به برنامه ریزی و تلاش مدیران و مسئولان به همراه مردم را دارد. محیط طبیعی بستری است که بر آن زندگی و دستاوردهای انسانی شکل می گیرد. ما نمی توانیم جدای از محیط طبیعی وجود داشته باشیم. تا سده بیستم طبيعت بخش مسلط در روابط بین موجودات انسانی وطبیعت بود. از آغاز صنعتی شدن در میانه سده هجدهم در بریتانیا، بشر در حال بهره برداری شتابان از منابع طبیعی زغال سنگ، آب و مواد معدنی است. سیاست اجتماعی واکنشی به مشکلات اجتماعی حاصل از فشارهای دوگانه فرایندهای صنعتی و شهری شدن به شمار می رود. بخش زیادی از مشکلات اجتماعی مربوط به تخریب زیست محیطی ناشی از صنعتی شدن وشهری شدن بوده است. رودخانه ها توسط پساب کارخانه ها آلوده شده و به تهدیدی بهداشتی تبدیل شدند. بعد از سال ۱۹۴۵، صنعتی شدن و شهری شدن به آرامی به واقعیت های جهانی تبدیل شدند و فشار بر محیط زیست اساسا افزایش یافت کھیل، ۱۳۸۷، صص۴-۳)
فشارها بر محیط زیست زندگی انسان به ویژه بر شهرها، باعث شکل گیری سیاست ها و تفکرات حزبی شد که می توان برای مثال به حزب سبزها و حرکت های جدید حمایت از محیط زیست، مبتنی بر عقاید رادیکالی مانند بوم شناسی افراطی، اکوآنارشیسم و اکوفمینیسم اشاره کرد. اوریوردن در سال ۱۹۸۹ میلادی بیان می کند که چگونه جوامع، میان دو گروه از افراد تقسیم شده است. گروهی که طبیعت را ذاتسا قابل بهره برداری و ترمیم پذیر تلقی می کنند و گروه دیگری که می دانند توانایی انسان برای نابود کردن محیط خود بیش از توانایی او برای جبران خسارت است (مویر، ۱۳۷۹، ص ۴۵۷). امروزه بخش قابل ملاحظه ای از روابط بین المللی حول محور حفظ محیط زیست صورت می گیرد. اگر بدانیم که استفاده روزافزون از منابع و فساد سیاره زمین،پدیده هایی هستند که به ندرت در درون مرزهای بین المللی قرار می گیرند، آشکارا بدین نتیجه می رسیم که موضوعات زیست محیطی می توانند دقیقا در ژئوپلیتیک مورد بحث واقع شوند. از موضوعات زیست محیطی جهان که در مقیاس جهانی آسیب های اکولوژیکی را نشان می دهند، می توان به : ۱. گرم شدن زمین (تأثير گلخانه ای)، ۲. کاهش لایه اوزن زمین، ۳. کمبود آب شیرین، ۴. کمبود خاک مرغوب و بیابان زایی، ۵. آلودگی هوا، باران اسیدی، ۶ انهدام زباله های سمی، ۶. جنگل زدایی و صدمه به تنوع زیست، ۷. بازیگران فراملی» (برادن و شلی، ۱۳۸۳، صص۲۷۰۲۳۴)، ۸. تولید و مصرف انرژی و سوختهای فسیلی، ۹. اقلیتها و اقوام و ۱۰. افزایش جمعیت و مهاجرت اشاره کرد.
در دهه های اخیر تغییرات زیست محیطی مانند تغییرات آب وهوا، چالش های اساسی را برای امنیت انسانی در سراسر جهان ایجاد کرده است که مهم ترین تأثیر آن را می توان بحران کمیابی منابع زیستی نام برد، هر چند که این مسئله، عامل فوری در شکل گیری جنگ نیست، اما فشارهایی را پدید می آورد که موجب تشدید احساسات و برانگیختن برخوردهای قومی، اضطراب ها، آشوب ها وشورشها میشود. امروزه امنیت و داشتن ثبات برای مردم در همه زمینه ها، امری لازم و ضروری است. دولتهای برخاسته از رای مردم همواره به دنبال ایجاد امنیت برای شهروندان در سطوح محلی، منطقه ای، ملی و در سطح جهان می باشند، و با برقراری پیوند و ارتباط با همدیگر در این راستا گام برمی دارند. با این حال، توزیع بحرانهای زیست محیطی، تابعی از نگرش عمومی نسبت به محیط زیست، موقعیت جغرافیایی، سطح رفاه، جایگاه ارزیابی زیست محیطی در تدوین برنامه های توسعه محور، برخورداری از قوانین همسو با زمان، جدیت اعمال قانون و مانند آن است، کشور ایران نیز از پیامدهای یادشده به دور نمانده، بلکه جلودار تخریب محیط زیست است. شدت دامنه آلودگی و تخریب محیط زیست در ایران به حدی است که دیگر نمی توان بر آن سرپوش نهاد، به طوری که مقوله توسعه با تخریب محیط زیست همزاد شده است. برای مثال، ایران جزو ۱۰ کشور اول جهان در آلودگی هواست و در مسایلی همچون فرونشت زمین، نابودی تالاب ها و بیابان زایی، غالبا در شمار ۱۰ کشور اول دنیاست» (کاویانی راد، ۱۳۸۹، صص ۳۵۳۴). به علاوه «ایران کشور پهناوری است که تنها در 2 / 11 درصد خاک آن کشاورزی می شود. 7/5 درصد زمین ها، پوشش جنگلی دارد. 54/6 درصد مرتع و 19/7 درصد بیابان است و ۷ درصد آبهای داخلی و مناطق مسکونی و تأسیسات را در برمی گیرده حسینی، ۱۳۸۷، ص ۲۷۹).
این مقاله به دنبال بررسی و ارزیابی تهدیدات و عوامل زیست محیطی در امنیت ملی ایران است و در تلاش است تا به این سؤال که تهدیدات زیست محیطی چگونه در ایجاد تنش، واگرایی و چالش در امنیت ملی ایران تأثیرگذار است و تا چه اندازه می تواند امنیت پایدار ایران را با چالش مواجه سازد، پاسخ مناسب دهد. با توجه به این سؤال، فرضیه حاصل این است که عوامل زیست محیطی همواره در همگرایی ملی، امنیت پایدار و امنیت ملی تأثیرگذار هستند و تهدیدات و چالش های زیست محیطی انسانی، امنیت ملی ایران را بیشتر دچار چالش کرده و باعث بر هم خوردن نظم عمومی جامعه می گردند.
1- بیان مسئله
کشورهای جهان در کل با چالش های محیط زیست روبه رو هستند و این مسئله از منطقه ای به منطقه دیگر و در کشورهای مختلف متفاوت است. تهدیدهایی برای کیفیت محیط زیست به وجود آمده است.
هشدار جهت تأثیر خطر به محیط زیست در اواخر دهه سوم قرن بیستم داده شده و هزار سال این خطر وجود داشته است. مطابق برنامه سازمان ملل متحد در امور آب و هوا گسترش همکاری بین المللی همکاری عمومی باید برای حفظ محیط زیست انجام شود. تقریبأ موارد زیادی برای حفاظت محیط زیست در اواخر سال ۱۹۷۰ ارائه شده که تحت حمایت سازمان ملسسل بوده و موافقت نامه هایی هم به صورت منطقه ای به دست آمده است. کوشش در جهت شناخت مشکلات محیط زیست در چارچوبهای قانونی مانند ابزارهای اقتصادی، تکنولوژی صدا در محیط زیست و پروسه تولید پاک کننده ها و برآوردهای زیادی در محیط زیست انجام شده است، تغییر در کیفیت محیط زیست با زیباسازی محیط زندگی انسان انجام شده، اما این پتانسیل ها برای زندگی انسان کافی نیست. به عبارت دیگر مراحل پاکسازی از آلودگی باید از مناطقی چون پارکهای تفریحی آغاز شود تا موفقیت در این مورد حاصل گردد و سلامتی و بهداشت عموم به خطر نیفتاده و گسترش در زمینه اقتصادی فراهم شود. کشورهای فقیرتر، محیط زیست را برای تغییر دادن کار آلوده تر کرده اند. سوزاندن درختان و جنگل ها و زوائد کشاورزی از این نوع هستند که باید این فعالیت ها از طریق دیگری جبران شوند. از دست رفتن سریع منابع همراه با فقر و افزایش جمعیت وابسته به مصرف زیاد در کشورهای در حال توسعه می باشد و با وجود این، اخیرا کارآیی انرژی و ذخیره آن در بعضی از کشورها افزایش یافته است. بنابراین نمی توان چالش های محیط زیست را در اقتصاد مؤثر ندانست، البته این موضوع با چالش های سیاسی و اجتماعی نیز همراه شده است.
در ایران روند تخریب محیط زیست در طول چند دهه اخیر افزایش بی سابقه ای یافته و در بسیاری از موارد، این روند از دیگر کشورها جدی تر بوده است. بیشتر این آمارها محصول برآیند موقعیت جغرافیایی و توپوگرافی سرزمین ایران، کم توجهی به نقش جستارهای پایداری محیط در طراحی و اجرای سازه ها و فضاها، ناآگاهی عمومی و کم توجهی سازمانهای دولتی است. به نظر می رسد تداوم این وضعیت، دست کم در دو دهه آینده، کشور را با چالش های امنیتی محیط محور پرهزینه و زمان بر، رویارو خواهد کرد که از پایداری و ثبات نیز برخوردار هستند» (کاویانی راد، ۱۳۸۹، ص ۳۳).
۲. پیشینه موضوع
هر چند بیشترین مباحث مطرح در ارتباط با موضوعات زیست محیطی به دوران معاصر مربوط می شود، اما به نظر می رسد نگرانی و آگاهی نسبت به پیامدهای زیست محیطی اعمال انسان، باید به قدمت تاریخ باشد. در حدود ۵۰۰ سال قبل از میلاد، افلاطون هشدار داد که کشاورزان یونانی با اجازه دادن به دام های خود برای چرای بیش از حد تپه ها و نیز با نابود کردن جنگلها، به استقبال بلا رفته اند. در دهه ۱۶۶۰ میلادی، جان اولین وقایع نگار سعی کرد تا با انتشار جزوه ای با عنوان فیومی فیوجیوم مردم را عليه آلودگی هوا بسیج کند. در این جزوه، وی از ابر جهنمی و غم انگیز زغال سنگ که دائما بر روی سر مردم است، شکایت کرده بود. هرچند اعتراضاتی که دارای اشاراتی به محیط زیست بود، در انگلستان و پس از قرون وسطی مطرح شد، اما این اعتراضات بیشتر ناشی از پرسش های مربوط به حقوق مالکیت بود تا تخریب محیط زیست، در سال ۱۶۴۹ گروهی از تندروهای موسوم به حفارانه یا مساوات طلبان واقعی، دست به کار حفر مرتع والتون" در نزدیکی رود تیمز شدند. قصد این گروه، تأسیس انجمن محلی بود که بتواند عصر طلایی برابری و عدالت را که به غلط تصور می شد قبل از اشغال نور منها- و در آن هنگام که کره زمین خزانه مشترک بشر بودوجود داشت، احيا کند. در طول قرون هجدهم و نوزدهم، حصارکشی پارلمانی منجر به اعتراضات محلی متعددی علیه خصوصی سازی مراتع و چمنزارهای قدیمی شد» (مویر، ۱۳۷۹، صص ۴۴۷-۴۴۶).
اگر قرار باشد تاریخی رسمی برای شکل گیری حفاظت از محیط زیست در ایران در نظر گرفته شود، بدون تردید باید تشکیل کانون شکار در سال ۱۳۳۵ هجری شمسی (۱۹۵۶ میلادی) را به عنوان مبدأ این تاریخ به شمار آورد. در باب ضرورت تشکیل این کانون چنین استدلال شده است که در واقع تباهی و انهدامی که آدمیان چه از طریق شکار، قطع درختان باچراندن رمه به بار آوردند، چنان شدید بود که در اواسط دهه ۱۳۳۰ شمسی گروهی از افراد ذی علاقه به طبیعت و حفاظت منابع طبیعی، برای حفاظت حیات وحش و محیط کشور به اقداماتی مبادرت کردند. اولین قانون حفاظت که در اسفند ۱۳۳۵ وضع شد و به موجب آن کانون شکار به وجود آمده برای هدفهای مورد نظر کافی و وافی نبود. اما مقاصد و شیوه هایی که بر اساس این قانون مورد توجه و عمل بود، شالوده استوار و درستی داشت و مبنای قسمت اعظم کارهایی قرار گرفت که از آن پس برای حفاظت از منابع طبیعی کشور انجام گردید» (بهرام سلطانی، ۱۳۸۷، صص۱۶- ۱۷ )
٣. مبانی نظری
3-1. ارزیابی زیست محیطی
ارزیابی عبارت از سنجش و داوری عملکرد برنامه ها و طرح ها با هدف ها و ضوابط و استانداردهای پیش بینی شده از قبل و شناخت و تحلیل اثرات اقتصادی و اجتماعی اجرای برنامه ها می باشد. ارزیابی محیط به صورت ساده به معنی دادن ارزش به یک واحد سرزمین است. ارزیابی محیط زیست برای انجام یک برآورد معقول از توان سرزمینی در رابطه با فعالیتهای انسان و ماشین ساخت وی صورت می پذیرد (پورمحمدی و تقی پور، ۱۳۸۹، صص ۶-۳)
در اینجا باید میان دو مفهوم ارزیابی زیست محیطی و ارزیابی اثرات و پیامدهای زیست محیطی تفکیک قایل شد. ارزیابی زیست محیطی می تواند در مورد هر پدیده موجودی صورت پذیرد. در بسیاری از کشورها، طبق قوانین رایج، حتی فضاهای طبیعی نیز نخست مورد ارزیابی زیست محیطی قرار گرفته و سپس بر حسب امتیازی که اخذ می نمایند، در یکی از طبقه بندی های اتحادیه جهانی حفاظت دارای شش طبقه بندی با سازمان یونسکو ذخیره گاه های بیوسفر، ژئوپارکها، میراث جهانی) جای می گیرند. با وجود این ارزیابی زیست محیطی دارای کاربرد دیگری نیز هست، اینکه پدیده ای انسان ساخت را، بعد از اتمام عملیات ساخت ارزیابی کرده و اثرات آن را می سنجد تا شاید بتوان به نحوی آثار منفی به وجود آمده را تحت کنترل در آورد. هدف و روش ارزیابی اثرات و پیامدهای زیست محیطی، با آنچه درباره ارزیابی زیست محیطی ذکر گردید، کاملا متفاوت است. هدف ارزیابی اثرات و پیامدهای زیست محیطی، پیش بینی آثار ناشی از اجرای یک طرح با پروژه است و تقریبا مانند پیش بینی وضع آب وهواء وظيفه پیش بینی اثرات و پیامدها را دارد» (بهرام سلطانی، ۱۳۸۷، صص ۳۱۸-۳۱۷.
اما محیط زیست دقیقا چیست؟ اگر می خواهیم درباره محیط زیست زمین، با تمام ارگانیسم های زنده آن و روابط بین همه اجزای آن صحبت کنیم، واژه زیست کره شاید مناسب تر باشد. دانشمندان استفاده از این واژه را در قرن نوزدهم آغاز کردند و تلاش وی آی ورنادسکی توجه ویژه ای را در قرن حاضر به این دیدگاه معطوف نمود. بنا به اعتقاد ورنادسکی فاعليت أنسانها در تغییر زیست کره، در واقع بیانگر نوعی نیروی تغییر زمین شناسی در روی زمین می باشد. پایین تر از سطح سیاره ای، زیست بوم ها به سیستم های وسیعی اطلاق میشوند که غالبا همان گونه های اصلی گیاهی بوده، اما شامل تأثيرات متقابل همه عوامل درونی هستند. علمی که به مطالعه این تأثيرات متقابل می پردازد، زیست شناسی نامیده می شود و تعریف یک اکوسیستم فعال می تواند استخراج نمونه ای از این تأثیرات متقابل در هر مقیاس باشد. در این میان دیدگاه نو کلاسیک غربی را می توان در ارتباط با محیط زیست مطرح کرد. ظاهرا این دیدگاه مایل است گفتمان بین المللی محیط زیست را هر چه بیشتر تحت سیطره خود قرار دهد. این دیدگاه عناصر زیر را در این رابطه بیان می کند: اول، نوعی دوگانگی بین انسان و طبیعت وجود دارد، از این رو می گوییم منابع طبیعی تا آنها را از منابع انسانی جدا سازیم. دوم، این گفتمان عموما بر پایه نظریه اقتصادی نو کلاسیک استوار است که عناصر گرفته شده از زمین را به کالایی قابل استفاده تبدیل کرده و موارد استفاده آنها را برای جامعه، رشد اقتصادی و مالکیت بیان می کند (برادن و شلی،۱۳۸۳، صص ۱۳۵-۲۳۴ )
3-2. امنیت ملی
در طول تاریخ، داشتن امنیت برای هر کشوری لازم و ضروری بوده است. «در گذشته امنیت ملی عمدتا از نظر تهدید نظامی خارج از مرزها مورد توجه قرار می گرفت که مقابله با آن نیز سازوکار نظامی داشت. اما امروزه این مفهوم از حوزه تعاریف کلاسیک خود خارج شده و رابطه تنگاتنگی با توسعه یافته است» (اطاعت و موسوی، ۱۳۹۰، ص ۷۰). «مفهوم امنیت آن گونه که مصطلح شده، تا حد زیادی محصول دوران جنگ سرد است. استفاده از امنیت ملی به عنوان یک مفهوم کلیدی اختراع اوایل دهه ۱۹۴۰ میلادی در ایالات متحده امریکا بود، اما نهادینه شدن آن لایحه امنیت ملی، شورای امنیت ملی) در اوایل جنگ سرد اتفاق افتاد که در ابتدا به متحدین امریکا و سپس به نظام بین المللی تسری پیدا کرد. یکی از مهمترین دلایل ارتقای بی سابقه امنیت ملی، توجیه - و هماهنگی یک بسیج طولانی مدت و فرابخشی بود که در تعارض با سنت امریکایی تردید نسبت به پیامدهای سیاسی مداخله سیستماتیک سیاسی و داشتن نیروهای نظامی بیشمار قرار داشت» (بوزان و ویور، ۱۳۸۸، ص ۱۵۳). «وجود اطمینان نسبت به سلامت جان و مال و ناموس را امنیت می گویند و امنیت امری استنباطی است که واقعیت یافتن آن در محیط، مستلزم اقدامات و برنامه ریزی های ویژه ای است. این حکم فردی، در مورد ملتها و کشورها نیز جاری است و به آسانی می توان آن را در ابعادی منطقه ای و جهانی مطرح کرد. امنیت برای یک کشور عبارت است از داشتن یا به دست آوردن اطمینان نسبت به سلامت موجودیت و مایملک، نسبت به اعتبار و موقعیت و نسبت به همه آنچه زیر چتر منافع ملی قرار می گیرد. در حالی که مفهوم امنیت ثابت است، محتوای جغرافیایی- سیاسی امنيت تابع شرایط زمان و مکان تغییر می کند» (مجتهدزاده، ۱۳۸۱، ص ۱۲۴).
در معنای کلی، امنیت دارای مفهومی مشابه با مفهوم ایمنی است. تفاوت مختصری که بین این دو وجود دارد، میزان تأکید بیشتر بر محافظ بودن در برابر خطراتی است که از خارج حاصل می گردد. افراد و یا فعالیت هایی که بر شرایط حفاظت تاثیر می گذارند، مسئول برهم زدن امنیت می باشند. در سال های اخیر، علاقه روز افزونی به مفهوم امنیت زیست محیطی به وجود آمده که به نظر می رسد در آمریکا، در دهه ۱۹۷۰ و در پاسخ به اولین بحران نفتی بروز کرد. جنگ زیست محیطی که به وسيله آرتور وستینگ" مطرح شد، توجه به تحت نفوذ قرار دادن محیط زیست برای اهداف نظامی متخاصم را بیان می کند پیشگاهی فرد، ۱۳۸۶، صص ۲۵۵-۶۴). به طور کلی امنیت ملی متأثر از عوامل مختلفی است که خاستگاه آنها سه حوزه جغرافيا، سیاست و قدرت می باشند. اما عوامل تولیدکننده و یا به عکس تهدیدکننده امنیت عمدتا عبارت اند از: موقعیت و مشخصات ژئوپلیتیکی و جغرافیایی کشور، وضع جمعیتی کشور، قدرت اقتصادی، استقلال با وابستگی کشور به خارج از مرزها، روحیه نیروهای ارتش، سطح علمی و نبوغ دانشمندان، ویژگیهای رهبران سیاسی، تکنولوژی، سیاست جهانی در خصوص مدیریت و خلع سلاح و ...(حافظ نیا، ۱۳۸۵، صص ۲۳۸-۲۳۷) لاجرم مسایل امنیت انسانی و تهدیدهای آن پیوسته و به هم مرتبط اند. بنابراین مسایلی مانند مهاجرت، بیماریهای مهلک و آسیبهای محیط زیستی به خودی خود تهدید مستقیمی بر ضد تمامیت سرزمینی با حفظ رژیم کشورها نیست، اما زمانی که بر توانمندی های اقتصادی، منابع طبیعی و نیروی انسانی تأثیر می گذارند، تهدیدی علیه امنیت ملی کشورها محسوب می شوند؛ برای مثال حادثه نیروگاه هسته ای چرنوبیل و آسیبی که به سلامت شهروندان و تحت الشعاع قرار دادن توانمندی اقتصادی کشورهای همسایه اوکراین وارد ساخت، باعث شد تا تهدیدی علیه امنیت ملی این کشورها تلقی شود. بنابراین امنیت زیست محیطسی ناظر بر حفظ و نگهداری محیط محلی، منطقه ای و جهانی از هرگونه آسيب است. این امنیت در دنیای کنونی به عنوان نظام پشتیبانی کننده یکپارچه و همبسته عمل می کند و حیات بشری به گونه ای انکارناپذیر بدان متکی است.
۳ - ۳ . مفهوم تهدید
فرهنگ لغت، واژه تهدید را (ترساندن عمدی کسی از تنبیه، آزار، یا امری ناخوشایند) تعریف می کند. تهدید عملی است که فردی برای تنبیه با آزار فرد دیگر به منظور اطاعت پذیری او انجام میدهد. در رابطه با کشورها و دولتها، تهدید در برابر مفهوم امنیت ملی قرار می گیرد و از آن به تجاوز به حق حاکمیت دولت ها در امور داخلی و خارجی آنها تعبیر می شود. تهدید در برابر امنیت قرار می گیرد. در واقع تهدیده امنیت را به چالش می کشد و آن را نفی می کند. لاجرم، امنیت تابع نوع، میزان و شدت تهدید و تهدید تحت تأثیر عوامل و شرایط مختلفی قرار دارد، از جمله
• ارزیابی قابلیت ها و توانایی واکنش تهدیدشده در برابر تهدید کننده؛
• احساس برتری و توانایی به چالش کشیدن حریف؛
• موقعیت ژئوپلیتیکی تهدیدشده در سیستم منطقه ای و جهانی و کیفیت شبکه ارتباط او با سایر عناصر سیستم
• موقعیت جغرافیایی تهدیدشده و انعکاس فضایی بازتابهای تهدید
با توجه به مفهوم تهدید و عوامل مؤثر بر شکل گیری و بازتابهای اجرایی تهدید، پر واضح است که تهدید یک مقوله ژئوپلیتیکی است که نتیجه تعامل عناصر بنیادین جغرافياء سیاست و قدرت می باشد. تهدید به لحاظ ماهیت، روشها و ابزارهای مورد استفاده دارای انواع و ابعاد مختلفی است:
- تهدید سیاسی: با استفاده از قدرت سیاسی و روش ها و ابزارهای آن انجام میشود و معمولا هویت ملی و سیاسی، حکومت و نظامی سیاسی و ارزش های ایدئولوژیک به عنوان زیربنای هویت سیاسی مورد تعرض و چالش قرار می گیرد. کاهش یا قطع روابط سیاسی، اعمال فشار به دوستان تهدید شده، توسعه شکافهای قومی، ملی و سیاسی و...
- تهدید نظامی: این نوع تهدید رایج ترین، مؤثرترین و در عین حال آخرین مرحله اجرای تهدید است که با استفاده از نیروی نظامی و ابزارهای مربوطه انجام میشود. "
. تهدید اقتصادی: با استفاده از روش ها و ابزارهای اقتصادی صورت می پذیرد. این نوع تهدید به عنوان جایگزین تهدید نظامی و ماقبل آن مورد استفاده قرار می گیرد، مانند تحریم اقتصادی، تخریب سرچشمه و منابع تولید، کاهش منابع ارزی و ...
. تهدید اجتماعی نظیر ناامنی اجتماعی، درگیریهای قومی و طایفهای، توسعه شکاف های اجتماعی و ملی، تخریب وحدت ملی، توسعه تبعیض و شکاف طبقاتی، توسعه فقر و نابرابری و ...؟
. تهدید فرهنگی : به عنوان سرچشمه و منبع هویت و وجود ملی و فلسفه ملت که تهدید آن تهدید بنیاد فلسفی ملت و کشور را دنبال می کند.
- تهدید زیست محیطی: سلامت اکوسیستم زیستی و جغرافیایی را هدف قرار میدهد (حافظنيا، ۱۳۸۵، صص ۳۳۵- ۳۳۳).

۴. یافته های تحقیق
4-1. عوامل زیست محیطی تهدید کننده امنیت ملی ایران
موضوعات و عوامل زیست محیطی را که امنیت انسان و به خصوص امنیت ملی را با تهدید و چالش مواجه می کنند، می توان در دو بعد طبیعی و انسانی قرار داد. در واقع منظور از این دو بعد (طبیعی و انسانی)، نقش غالب هر کدام از این ابعاد میباشد. از تهدیدات زیست محیطی طبیعی می توان به کمبود و یا چالش در تولید و مصرف انرژی (نفت، گاز، زغال سنگ و مواد هسته ای)، گرم شدن زمین (تأثير گلخانه ای)، کمبود آب شیرین، کمبود خاک مرغوب، بیابان زایی و جنگل زایی، تغییرات و آلودگی آب وهوا و از عوامل تهدید کننده زیست محیطی در ابعاد انسانی میتسوان جدایی طلبی اقوام و اقلیتها، احتلافات مذهبی و افزایش جمعیت و مهاجرت را نام برد.
4-1-1. تهدیدات زیست محیطی در بعد طبیعی
الف) امنیت انرژی تولید و مصرف انرژی های نفت، گاز)
انرژی در زندگی بشر اهمیت فوق العاده ای دارد. ادامه زندگی بدون انرژی بسیار مشکل است. صنعت، کشاورزی، خدمات، گرمایش و سرمایش، تولید غذا، محیط خانوادگی، حمل ونقل، نظامی گری، فعالیتهای پزشکی و درمانی، پژوهش های علمی و غیر از آن همگی به انرژی وابسته هستند. به لحاظ ارتباط تنگاتنگ انرژی با زندگی روزمره مردم و جوامع و نیز حيات کشورها و دولت هاست که دولتهای متقاضی و دولتهای تولید کننده را دائما نگران کرده و از همین روست که انرژی در سیاستهای ملی و بین المللی نقش تعیین کننده ای پیدا نموده و الگوهایی از رقابته همکاری، کشمکش، تجاوز، تعامل، همگرایی و واگرایی را در عرصه بین المللی و روابط بین کشورها و دولتها شکل داده است. اهمیت انرژی بدان حد است که دولتهای مصرف کننده، مکان های تولید انرژی، و دولت های تولیدکننده مکان های مصرف انرژی و هر دو، مسیرهای انتقال و تکنولوژی های مربوط به انرژی را جزو اهداف ملی و امنیت ملی خود محسوب می کنند (حافظنيا، ۱۳۸۵،صص ۱۰۲).
به گزارش مرکز استراتژیک بین المللی، عقیده بر این است که سیستم انرژی توسط این مشخصه ها امن خواهد شد: ۱. ترکیبی متنوع از منابع مختلف بین انرژی و سوخت، با قابلیت این گزینه ها در صورت لزوم ٢. تنوع عرضه کنندگان انرژی، بدون اتکای بیش از حد در واردات، با توجه به کشورهای کنترل کننده آن؛ ۳. مسیرهای متفرقه عرضه وارداتی، اجتناب از اتکای بیش از حد در یک واحد تولید ملی؛ ۴. مدیریت خوب و قابل اعتماد در زیرساختهای فیزیکی؛ ۵. قیمت پایدار و مقرون به صرفه انرژی: ۶ طرح های با ارزش عملی و تجاری قابل دوام برای بهبود و توسعه فناوری در آینده. (17. Wicks, 2009 , p ) امروزه محیط زیست انسان بدون دسترسی به انرژی قابلیت استفاده مطلوبی نخواهد داشت. انرژی نقش و جایگاه بالایی در تولید ناخالص ملی و داخلی برای کشورها پیدا کرده است. هر چند که سوختهای قسیلی عاملی در تخریب محیط زیست قلمداد می شوند، اما زندگی بشر امروز، بدون أن مختل و دچار چالش خواهد شد؛ مگر اینکه بتوان سوخت های جایگزین مانند استفاده از انرژی باد و خورشید را جایگزین آن کرد. مهم تر اینکه، مداخله دولتها در زمینه تولید و تامین انرژی باید فعال تر شود.
علاوه بر این، بسیاری از کشورها با استفاده های سیاسی و نفوذ برای به دست آوردن و دسترسی به منابع انرژی، تلاش می کنند. البته تمرکز تولید در برخی کشورها نیز باعث خطراتی می شود. بحران مؤثر بر تولید در بخش خاصی از جهان و با تولید قابل توجه برخی کشورها که در حال حاضر جایگزین برای تولید، در آنها کمتر قابل توجه است، بیشترین تأثیر جهانی را در بر دارد. در حال حاضر افزایش سهم منابع انرژی جهان از طریق گره های استراتژیک و بحرانی حمل ونقل، مانند تنگه هرمز، تنگه مالاکا و کانال سوئز تأمین خواهد شد (7. Wiks
, 2009 , p ). کولین اس. گری، نویسنده کتاب ژئوپلیتیک عصر هسته ای، امنیت را با ژئوپلیتیک برابر می بیند و با اشاره به اهمیت تنگه هرمز در رابطه با تأمین نفت می گوید: جغرافيا انرژی است، انرژی اقتصاد است اقتصاد امنیت است و امنیت ژئوپلیتیک» حافظنيا، ۱۳۸۵، ص ۲۳۵) .
ژئوپلیتیک --- امنیت - اقتصاد - انرژی - جغرافيا
شکل های ۱، ۲ و۳ ترکیب آینده انرژی در سطح جهان، بر اساس سناریوی مرجع و عناصری از سناریوی سیاست ۴۵۰ را نشان می دهند.
هم اکنون بیش از ۷۵ درصد از تولید ناخالص ملی ایران از تولید و فروش نفت و گاز به دست می آید، بنابراین انرژی در اقتصاد ایران نقش تعیین کننده ای دارد. این نقش به همراه چگونگی توزیع جغرافیایی انرژی می تواند عامل ایجاد ناامنی باشد. اکثر معادن نفتی در حال استخراج ایران در بخشهای نفت خیز جنوب و جنوب غرب واقع گردیده اند. معادن گازی نیز به تبعیت از معادن نفت به استثنای منابع گازی بخش های شمالی خراسان در این بخشها قرار گرفته اند. قرار گرفتن معادن نفت و گاز در بخش های جنوب و جنوب غرب ایران گرچه به دلیل نزدیکی به دریا، دارای سهولت دسترسی ترانزیتی می باشند، اما به دلیل نزدیکی به آبهای بین المللی و حضور نیروهای فرا منطقه ای در آبهای خلیج فارس و در نزدیکی به این منابع، آسیب پذیر میباشند که در هر نوع سازمان دهی سیاسی فضا می بایست محل این منابع مورد توجه قرار گیرند» (محمدی و دیگران، ۱۳۸۷، ص ۷۰). به علاوه این تمرکز انرژی در بخش های جنوبی کشور با هرگونه تغییرات و تحولات ناشی از نوع حکومت و استقلال طلبی گروهی و قومی، می تواند عامل ایجاد چالش و ناامنی در ابعاد ملی باشد.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید