بخشی از مقاله


اصول اخلاقی اسلامی و مفاهیمی برای تجارت

چکیده:

با توجه به گسترش فعالیتهای جهانی تجارت،مدیران نیاز به شناخت بیشتری از فرهنگهای خارجی و به خصوص اطلاعاتی در مورد اصول اخلاقی تجارت بیرون از مرزها دارند.هدف این مقاله از دو بعد قابل بررسی است:1 )اشتراک جنبه های اسلامی اصول اخلاقی تجارت که شناخت درستی از آن در غرب نیست و میتواند منجر به شروع مباحثاتی پیرامون روابط تجارت و اصول اخلاقی باشد.و (2ارائه اطلاعتی پیرامون فلسفه اسلامی برای کمک به مدیران جهت تجارت در فرهنگ مسلمانان. مثال مصر وجود اختلاف میان فلسفه اسلامی و عمل را در زندگی اقتصادی تبیین میکند.این مقاله در نهایت چند پیشنهاد مدیریتی و موضوعاتی برای تحقیقات بیشتر ارائه میدهد.

واژه های کلیدی: اصول اخلاقی اسلامی، اسلام، اقتصاد اسلامی


-1 مقدمه:

پس از قرنها و پس از جدایی حکومت و کلیسا به خصوص در جوامع غربی،دین مسئله ای شخصی شد و اصطلاح "جامعه ای با ارزش آزاد" شکل گرفته؛ اقتصاد دانان تمرکز خود را منحصرا بر ساختار اقتصاد قرار دارند.آنها فهم جدیدی پیرامون این موضوع را دریافتند و فهمدیدند که نام اقتصاد "با ارزش آزاد" نامی اشتباه بوده است. با این حال متفکران پست-مدرن از تغییرات چند دهه گذشته دفاع کرده و بر این باورند که نوعی بازمعرفی اخلاقی در تجارت وجود دارد.

وظیفه مهم بسیاری از مدیران یگانه کردن جنبه اخلاقی تجارت فراتر از مرزهاست.مدیران نیاز به درک اصول اخلاقی گروهها و فرهنگهای مختلف برای فهم کامل محیط فرهنگی ای که شرکت در آنجا عمل میکند دارد.(برای مثال رجوع شود به بکر و فریتزP1P0F،1987؛آکاهP2P1F؛ ویتلP3P2F و سایر، 1993؛1990نیا و ان جیP4P3F، (1994براساس نتایج مطالعه ای که تفاوتهای عمده و تعجب برانگیزی بین ارزش تاجر آمریکایی و تایی(سینقاپاکیP5P4F و سایر،(1995را یافت ، اینگونه پیشنهاد شد که شرکتهای چند ملیتی باید متخصصان تجاریشان را در نقاط مختلف جهان تربیت کنند.امین( 1996)P6P5F پا را فراتر میذارد و ادعا میکند که نقش مدیران جهانی باید همان نقش "قهرمانان اخلاقی" باشد بدین معنی که باید بهترین اصول اخلاقی را در تصمیم گیری و عمل بکار گیرد.تعریف "بهترین" کار ساده ای نیست ولی با این وجود این طور میشود گفت که باید برای کسب بهترین نتیجه، چند فلسفه اخلاقی موجود را بکار گرفت.در سالهای اخیر مقالات متعددی در ژ.رنال های مختلف چاپ شده است که جایگاه دینهای متعدد را پیرامون رابطه اصول اخلاقی مذهبی و اصول تصیم گیری تجاری بررسی کرده اند.(برای مثال رجوع شود به ویلیامزP7P6F، 1993؛ گرینP8P7F، 1993،روسوP9P8F، 1994؛ گودP10P9F، (1995

تمرکز من در این مقاله بر اصولی اخلاقیست که به تجارت مربوط میشوند و در دین اسلام آمده اند. اسلام به طور کلی اشتباه فهمیده شده است و این اغلب تعجب آور است که اسلام در بردارنده یک سیستم کاملا اقتصادی - اجتماعی است.در اسلام،این اصول اخلاقی اند که بر اقتصاد مسلط اند و نه برعکس آن.(نقویP11P10F، (1981 بحث من دارا دو هدف است: (1 گسترش جنبه ای از اصول اخلاقی تجارت در غرب کمتر شناخته میشود و میتواند منجر به تفکر و مباحثات ی پیرامون رابطه تجرات و اصول اخلاقی گردد. (2 ارائه اطلاعاتی از فلسفه اسلامی برای کمک به مدیرانی که در فرهنگ های اسلامی تجارت میکنند تا بتوانند با تفاوتهای فرهنگی کنار آیند.این مقاله به شرح زیر ارائه شده است.در ابتدا توصیفی از سیستم اصول اخلاقی اسلامی آمده است.سپس بحثی پیرامون تفاوتهای میان فلسفه و عمل در اصول اخلاقی اسلامی ارائه شده است .این بحث پایه ای برای راهنمایی هایی برای تجارت با مردم در فرهنگهای مسلمان را شکل خواهد داد.مصر هم به عنوان مورد توضیحی استفاده شده است.

-2 سیستم اصول اخلاقی اسلامی

مسلمانان سیستم اصول اخلاقیشان را از قرآن(که مسلمانان باور دارند در قرن قمری7 بر حضرت محمد(ص) نازل شده است) و از سنت ( گفتار و عمل حضرت محمد(ص))میگیرند.اهداف اسلام در وهله اول مادی گرایی نیست .آنها بر پایه مفاهیم اسلامی رفاه انسان وداشتن زندگی خوب بنا شده اند که بر برادری و خواهری و عدالت احتماعی اقتصادی تاکید داشته و نیازمند یک توازن میان نیازهای مادی و معنوی همه انسانهاست.(چاپراP12P11F، (1992

-3 یک "فیلتر اخلاقی"

در اکثر جوامع کمبود نسبی منابع به همراه تقاضای بینهایت برای آن وجود دارد.در اقتصاد کپیتالیستی بر مبنای بازار آزاد،بازار از قیمتها به عنوان مکانیسمی فیلتری برای توزیع استفاده میکند.استفاده از سیستم قیمت به تنهایی میتواند تحقق اهداف اجتمعی اقتصادی را ناممکن سازد. تحت نظر سیستم کنترل حکومت،اختصاص منابع در دستان حکومت اداریست که طاقت فرسا و ناکارآمد است. براساس چپرا(( 1992، جهان بینی اسلامی میگوید که سیستم بازار باید ادامه پیدا کند،اما مکانیسم قیمت با ابزاری برای کاهش تقاضاهای غیر ضروری همراه شود.این ابزار"فیلتر اخلاقیست".این بدان معنیست که مردم تقاضاهای بالقوه خود را از "فیلتر ارزشهای اسلامی" عبور میدهند و بنابراین بسیاری از تقاضاها قبل از ارائه در بازارحذف خواهند شد.منابع به تولید تجملات اختصاص نخواهد نیافت تا زمانیکه ضروریات به اندازه نیاز تولید شوند.(صدیقیP13P12F، .(1981تعریف تجملی یا غیر معمول مربوط به میانگین مصرف استاندارد در جامعه است و بنابراین فاصله گرفتن از استانداردها مجاز نخواهد بود. مشاهدات کینس(1972)P14P13F در این مورد مفید خواهد بود.او گفت "اگرچه نیازهای انسانها ممکن است اشباع ناپذیر به نظر بیاید"..."آنها به دو دسته نقسیم میشوند- آن دسته از نیازهایی که مطلق اند به این معنی که ما آنها را در هر شرایطی که باشیم احساس میکنیم و آنهایی که نسبی اندبه این معنی که رضایت مارا فراتر از سایرین میبرد.نیازهای دسته دوم که احساس به برتری را برطرف میکند، در واقع اشباع ناپذیر است چرا که هرچه سطح کلی آنها بالاتر رود،آنها همانطور بالاتر خواهند ماند.اما این در مورد نیازهای مطلق صدق نمیکند."تقسیم بندی حقوقدانان اسلامی از ضروریات(دروریات) ، تسهیلات(حیییات) و تهذیب(تحسینیات) زیر مجموعه دسته اول تقسیم بندی کینس میشود.آنها آن دسته از خدمات و کالاهایی هستند که نیازی را برطرف و یا از شدت سختی ای میکاهند و تفاوتی واقعی در رفاه انسان ایجاد میکند. بنابراین"رفاه" در این بخش آمده است(چپرا، .(1992 تجملات (دسته دوم نیازها) کالاها و خدماتی هستند که به جهت تجملی بودن و فخرفروشی اند و تغییری در رفاه انسان ندارد.گالبرایس(1958)P15P14F دسته دوم از نیازها را "فقدان" مینامد.

طرفداران مصرف کننده در آمریکا مدتها منتقد اعمال تجارت بودند و ادعا میکردند "فقدان" را افزایش میدهد و بنابراین تاثیرات فرهنگی و اجتماعی منفی ای دارد.(ویلیامز، .(1993برای مثال،به جهت به حداکثررساندن سود،تجار معمولا مصرف کننده را در معرض تبلیغات و کمپین های افزایش فروش که مطابق خودبینی مشتری ، میل جنسی و حسادت اوست به طور آشکارا و پنهان قرار میدهند. مصرف کننده ها تشویق میشوندبه باور اینکه وجود و کرامت اجتماعی آنها وابسته به تنوع و ارزش خرید آنهاست. این عمل منجر به تولید وحشتناکی از محصولات زائد به همراه صدمات محیطی و اجتمعاعی شد. براساس برنامه توسعه سازمان ملل (UNDPP15F16P)، سبک زندگی ملل ثروتمند باید تغییر کند.شمال یک پنجم جمعیت جهان و چهار پنجم درآمدش را داراست و هفتاد درصد از انرژی جهان،هفتاد و پنج درصد فلز جهان و هشتاد و پنج درصد چوب جهان را مصرف میکند.حتی در این کشورهای ثروتمند نیز برخی از نیازهای ضروری فقیران برطرف نشده باقی مانده و منجر به رشد زیاد جمعیت و تهی شدن منابع تجدید ناپذیر میشود.

نحوه به کارگیری "فیلتر اخلاقی" بدون تهدید و استبداد است. مکانیزم فیلتری ارزشها باید توسط جامعه پذیرفته شود و از بعضی طرق باید مصرف کننده و تجار را تشویق کرد که این ارزشها را بپذیرند.از دیدگاه اسلامی ، تغییر اجتماعی باید تدریجی باشد و نباید با اعمال زور به دست آید .نهی قرآن که میگوید "هیچ زوری در اسلام نیست(قرآن (2:256 در اینجا مرتبط است.تغییر میتواند با دعوت کردن مردم به تغییر منششان و یا با نشان دادن یک الگو انجام شود.در طول تاریخ هم این همان روشی است که اسلام بوسیله آن در قرنهای 7 و 8 در جهان گسترش یافت.(ایتون، (1994برای مثال، وقتی که بازرگانان مسلمان به سرزمینهای دور سفر میکردند،ساکنین آن سرزمینها تحت تاثیر منش اجتماعی و تجاری آنها قرار میگرفتند و در مورد عقاید آنها سوال میکردند.خیلی از این ساکنین بعدها مسلمان شدند.همین قضیه برای جنبش"سبز" امروزه نیز در سرتاسر جهان وجود دارد.مانند اتخاذ رفتاری آگاهانه نسبت به طبیعت که از طریق الگو سازی،تشویق و آموزش و همین طور از طریق قانون گذاری رخ میدهد.در واقع،در یک بافت محیطی،قانون گذاری کافی نیست . تنها زمانی که اراده سیاسی و حمایت مردم به اندازه کافی باشد،قوانین محیطی بسنده خواهند کرد . سیستم اخلاقی اسلامی شامل راهنمایی هایی برای دستیابی به فیلتر اخلاقی و برای تجارت است.این راهنمایی ها از مفاهیم وابسته بهم یگانگی، عدالت و امانت گرفته شده اند که در ادامه توضیح خواهم داد.

-4 یگانگی(توحید)

نکته کلیدی در فلسفه تجارت در اسلام در ارتباط فرد با خدا،جهانش و مردمش نهفته است.اشتراکش با سایر ادیان در درخواست اخلاقی از انسانها برای تسلیم بودن در مقابل خواست خداست .اسلام فراتر از نصیحت میرود و می آموزد که تمام زندگی یک یگانگی است چرا که تمامی جنبه های مختلف زندگی انسان را در تطابق با خواست خدا ارائه میدهد.در ذات و وجدان یک انسان باید اتحاد عمل و اندیشه باشد.(اسدP17P16F، . ( 1993 اینکه مسلمانان براین باورند که چون مردم در مقابل خداوند باید پاسخگو باشند، و موفقیت آنها در جهان باقی وابسته به عمل آنها در زندگی روی زمین است ، بعد جدیدی را به ارزشگذاری امور و اعمال در این زندگی اضافه میکند.(صدیقی، .(1981اسلام یک برنامه زندگی در تطابق با "قوانین طبیعت" است که از طرف خداوند صادر شده است.همچنین روابط میان انسانی نیز بیان شده است.این همان رابطه برادری یا خواهری و مساوات است.(ابو -سلیمانP18P17F، 1976 )در این معنا،اتحاد سکه ای دو رو است:یکی میگوید که خدا تنها خالق جهان و دیگری میگوید که کردم شریکانی برابرند یا اینکه هر فردی برادر یا خواهر دیگریست.در ارتباط با تجارت این به معنی همکاری و برابری تلاش و فرصت است.

-5 عدالت(عداله)

اسلام در هدفش مبنی بر حذف هرگونه اثری از نابرابری، بی عدالتی،استثمار و سرکوب کاملا مصمم است. قرآن همچنین هرگونه بزه یا شایستگی نیابتی را نحو میکند و بیشترین حد فردگرایی را می آموزد:"..هچکسی جز کسی که مسئولیتی را برعهده دارد نمیتواند مسئولیت کس دیگری را برعهده گیرد؛(( 53: 39-38 این چشم انداز فردگرایانه بر سرنوشت معنوی
بشریت در تضاد با ادراک جامعه و هکاری جمعیست.با این حال مردم در کسب ثروتشان نباید دروغ بگویند یا فریب بدهند.باید بر پیمانشان بمانند و پیمامشان عمل کنند.مبادلات رباخوارانه قدغن شده است.اسلام می آموزد که ثروت باید مولد باشد و مردم نباید گردش ثروت را بعد از کسب آن قطع کنند و یا حتی لحظه ای سرعت آن را بکاهند.(چاپرا، (1992

این الزام شدید اسلام به عدالت و برادری نیازمند آن است که مسلمانان به ساده ترین نیازهای فقیران توجه کنند.افراد مجبورند امرار معاش کنند و فقط وقتی لین غیر ممکن میشود، حکومت دخالت میکند .اصل اسلامی زکات که مالیات ثروت است که شامال صدقه اجباریست،به افراد معینی داده میشود و این کار مراقبت از همه افراد جامعه را تسهیل میببخشد.

ثروتمندان مالک واقعی ثروتشان نیستند.آنها صرفا امانت دارند.آنها باید آن را مطابق شرایط اعتماد و امانت خرج کنند که یکی از مهمترین آنها تامین نیازهای فقیران است.کلمه زکات به معنی خالص سازی و بنابراین به این معنیست که توزیع درآمد صرفا یک نیاز اقتصادی نیست، بلکه یک رستگاری معنوی نیز هست.("...از ثروتشان صدقه میدهند بنابراین شما میتوانید پاک و مقدس شوید."قرآن .(9:103بنابراین اقتصاد به طور مناسبی با اصول اخلاقی پیوند خورده است.(نقوی، (1981

-6 امانت داری(خلیفه)

مردم به عنوان امانت داران خدا برروی زمین تصور میشوند.این به معنی رد مالکیت خصوصی نیست ولی مفاهیم مهمی میتوان از آن فهمید.هیچ منعی برای سرمایه گذاری اقتصادی نیست و مردم تشویق میشوند که هرجا موقیت مناسبی بود از آن سود ببرند.هیچ تضادی بین اخلاق و نیازهای اجتماعی اقتصادی زندگی نیست.حاشیه بسیار وسیعی در ذات شخصی و اجتماعی هر فردی هست.مردم میتوانند زاهد باشند و یا بعد از پرداخت مالیات ثروتشان،از باقیمانده آن لذت ببرند.با این وجود منابع برای منفعت همه است و نه افراد خاصی.گرچه موفقیت مادی دلخواه است ولی فی النفسه هدف نیست.مساله ضروری در انگیزه "اهداف" فعالیت اقتصادی است.با داشتن نیت خوب،تمامی فعالیت اقتصادی عبادت محسوب میشود.(صدیقی، .(1982

زیادی روی در تجملات زندگی و میل به خودنمایی ممنوع است.اسلا مصرف تملی را تحمل نمیکند.(چپرا، (1992منابع باید به نحوی مدیریت شوند که از رفاه همگان حمایت کند.(ال-فروغیP19P18F، .(1976هیچ کسی حق نابودی یا اتلاف منبع خدادادی را ندارد .این به اصول اخلاقی تجارت و محیط بسیار مربوط است:وقتی ابوبکر ، اولین حاکم حکومت اسلامی بعد از محمد(ص) ،کسی را به جنگ فرستاد، او را نصیحت کرد کسی را از روی تبعیض نکشد و یا زندگی گیاهی و جانوری را نابود نکند؛حتی در جنگ و در سرزمین دشمن.بنابراین سوالی در مورد رعابن این اصول در زمان صلح و در سرزمین خودی نخواهد بود.امانت داری برادر مفهومی به نام توسعه قابل تحمل است.مدل های توسعه قابل تحمل منابع طبیعی را کالای رایگان نمیشمارد که باید مطابق میل هر ملت،نسل و یا شخصی غارت شود.(یو ان دی پی،(1994 مفهوم امانت داری در عقاید یهودیت و مسیحیت نیز رایج است؛گرین((1993 به سرودی مذهبی اشاره میکند "زمین و فروانی نعمتش از خدا و از آن اوست." (24:1)

-7 نیاز به توازن

محمد(ص) به مسلمانان توصیه کرد در همه امور میانه رو باشند؛او اسلام را به عنوان"راه وسط" توصیف کرد.توازن در تلاشهای انسانی برای تضمین رفاه اجتماعی و توسعه دنباله دار توانایی انسانی ضروریست.چپرا((1992اشاره میکند که اسلام

چیزی را توجه میکند که مارکسیست رد میکرد: همکاری علاقه شخصی افراد از طریق سود و مالکیت شخصی برای ابتکار،انگیزه،کارآمدی و سرمایه گذاری شخصی.اسلام همزمان با آن،شیاطین حرص،بی وجدانی و بی توجهی به منفعت و نیازهای دیگران که سکولاریستها در کوتاه مدت،این جنبه کاپیتالیسم را بعضا تشویق میکردند، محکوم میکند. انگیزه منفعت شخصی مهمترین عامل جلوبرنده در اسلام نیست.(صدیقی،( 1981 علاوه بر منفعت،رفاه اجتماعی باید کارآفرینان را در تصمیم گیری راهنمایی کند.صحبت مرتبطی از حضرت محمد(ص) میگوید:" برای زندگی دنیوی خود طوری کار کنید که گویی برای همیشه در آن زندگی خواهید کرد اما برای زندگی ای که خواهد آ«د کار کنید گویی که شما فردا خوهید مرد."

اسلام مانند سایر ادیان،اهمیت بیشتری را بر وظایف میگذارد تا بر حقوق.خرد پشت آن این است که اگر وظایف (مرتبط با عدالت و امانت داری برای مثال) توسط همگان انجام شود ، بنابراین نفع شخصی به صورت اتوماتیک حفظ خواهد شد و حقوق همه بدون شک حفظ خواهد شد.جامعه اولین نهاددر اسلام است و نه حکومت( کانتوری و لوریP20P19F ، .(1992 چپرا((1992بحث میکند برای ایجاد توازن بین منابع محدود و تقاضای آنها به طوریکه هم به کارآمدی و هم برابری برسد، این ضروریست که بر انسانها ،خودشان تمرکز کنیم به جای بازار و یا حکومت.همانطور که توسط کانتوری و لوری(19929 تاکید شده است،حقوقدانان اسلامی و حقوق اسلامی یا" شریعت"(تحت الفظی به معنی جاده) قدرت حکومت را محدود میکند. شریعت به اندازه شامل است که نیاز کمتری برای قانون گذاری در مورد مسائل اخلاقی،مسدولیت پذیری اجتماعی و تعامل انسانیست.به خصوص اینکه مسلمانان اعتقاد دارند که قرآن شامل حقیقت نهایی و بدون شبهه است و به آنچه در قبل آمده افزوده است .وظیفه جامعه مسلمان حفظ این پیام است. بنابراین مسلمانان وحشت زیادی از آنچه که به عنوان نوآوری در مسائل دین و به خصوص آنچه که مسیحیان مدرن آنرا به عنوان انطباق های ضروری دین با زمان متغیر مینامند،دارند.(ایتونP21P20F، (1994

بنابراین تاکید بر انسانهاست به جای قدرت حکومت.ثروت واقعی جوامع با مردمش است.وسواس بیش از حد با ایجاد ثروت مادی میتواند هدف نهایی مبنی بر غنی سازی زندگی انسانها را محو میکند.بنابراین انسانها هم هدف و هم وسیله هستند.تا زمانیکه انسانها به دنبال پیگیری تامین منافع شخصی خودشان هستنددر حصار رفاه اقتصادی(استفاده از "فیلتر اخلاقی") هستند،نه "دست پنهان" بازار و نه "دست آشکار" برنامه ریزی مرکزی میتواند در دستیابی به اهداف اجتماعی-اقتصادی موفق باشد.(چپرا، (1992

خلاصه اینکه این امر باید تاکید شود که در اسلام فعالیت تجاری به عنوان عملی که از لحاظ اجتماعی مفید است تلقی میشود؛محمد بیشتر عمرش را به تجارت مشغول بود.اهمیت زیادی به دیدگاههای مربوط به مصرف،مالکیت،اهداف تجارت و روش رفتار عامل های تجاری مختلفی داده شده است.خلاصه ای از اصول اخلاقی کلیدی در اسلام که به تجارت کردن مرتبط اند در جدول I آمده است .چون یهودیت، مسیحیت و اسلام در ارتباط نزدیکی اند، بسیاری از اصول اخلاقی مانند صداقت، امانت دارری و مراقبت کردن از ضعیف ترها، در میان این سه دین جهانی اند و درواقع در میان اکثر اصول اخلاقی میباشد.برتی مثال،همانطور که توسط روسو ( (1994 اشاره شده است، کسی با درکی مسیحی از ارزش بی شرط زندگی نمیتواند نسبت به محصول و کیفیت استاندارد آن در محل کار بی تفاوت باشد چرا که میتواند خطری نسبت به جان مصرف کننده باشد.با این وجود روسو پیشنهاد میدهد که این نقش کلیسا نیست که سیستم اقتصادی را رد و یا تایید کند.چون سیستم های اقتصادی از نظر اخلاقی مبهم اند،او به مسیحیان توصیه میکند که "از سیستم اقتصادی که در آن کار میکنند فاصله بگیرند." برخلاف آن،چون اسلام یک برنامه کاربردی زندگی ارائه میدهد، باید اشاره شود که سیستم اجتماعی اقتصادی اسلام شامل جزئیات نیز میشود و حتی متغیرهایی مانند سود،مالیات،گردش ثروت،تجارت منصفانه،و مصر را شامل میشود.قانون اسلام(شریعت) که از قرآن و سنت گرفته شده است نیز روابط تجاری بین خریداران و فروشنده ها،کارمندان و کارفرماهاو قرض گیرنده ها و قرض

داده ها را پوشش میدهد. توجه کنید که در حکم قانونی تفاوتی بین مسلمان و غیر مسلمان نیست در مورد مبادلات تجاری نیست.توجه داشته باشید که اسلام دین تارک دنیا نیست.اسلام به مردم اجازه میدهد که از نیازهایشانرا ارضا کرده و حتی فراتر روند.هدف ایجاد یک یکسانی یکنواخت در جامعه مسلمان نباید باشد . سادگی در مصرف میتواند در کنار خلاقیت و تنوع به دست آید.همچنین اسلام مخالف اقتصاد لیبرالی نیست.نوع دیگری از اقتصاد لیبرالی وجود دارد :اقتصادی که در آن تمامی تصمیمات اقتصادی بخش دولتی و خصوصی از فیلتر اخلاق عبور میکند قبل از آنکه وارد بازار شوند.بدون شک،برای بکار گرفتن "فیلتر اخلاقی" نیاز به حمایت بخش زیادی از افراد حاضر در بازار میباشد.بنابراین متناوبا تفاوتی میان فلسفه اسلام و اعمال اصول اخلاقی اسلامی در کشورهای با اکثریت مسلمان نشین وجود دارد.بخش بعدی این موضوع ر ابا اشاره به مصر بررسی میکند.

-8 فلسفه و عمل : با ذکر مصر به عنوان مثال

حقیقت زندگی روزمره مسلمانان از احتمالات اید آل آموزه های مذهبی مسلمانان به دور است.(اسد، (1993به دلیل برخی از عامل های تاریخی، ایدئولوژی حاکم بر کشورهای مسلمان، اسلام نیست و بیشتر سکولاریسم آمیخته با فئودالیسم، کاپیتالیسم و سوسیالیسم است.(چپرا،(1992عدم حضور اسلام در زمینه هایی مانند سیاست و اقتصاد کاملا محسوس است. در کشورهای مسلمان نشین،سیستم های سیاسی و اجتماعای و اقتصادی نا عادلانه و ستمگر باعث بازخیز اسلام شده است. سیستم اجتماعی اقتصادی ای که اسلام معرفی میکند منافع کوتاه مدت حکومت را تهدید میکند.

-9 تاثیر لیبرالی شدن اقتصاد

برای بعدی از زندگی مانند تجارت ، تمایز میان تاثیر بافت مذهبی رفتار و سیستم فرهنگی دشوار است .(مور و دلنر، . (1986 مصریان افرادی مذهبی هستند که به فرهنگ و هویت مذهبیشان وابسته اند.هشیاری ای در میان آنها در حال افزایش است مبنی بر اینکه بسیاری از خصیصه های فرهنگی اسلام با ارزشها،نهادها و منش غربی در حال جایگزینی است. (نجارP22P21F، 1992؛اسد، (1993بنا به جوی و راس(1989)P23P22F در جهان سوم موفقیت اجتماعی براساس قرابت و نزدیکی به نهادها و ارزش های غرب سنجیده میشود.با این وجود تکنیکهای جدید،ایده و ارزشها زمانی پذیرفته میشوند که بیشتر از انواع موجود آن نیازهای واقعی مردم را برطرف کند .اگر این نهادها لیبرال دموکراسی،کاپیتالیسم یا سوسیالیسم در حل مشکلات مصر موفق شده بودند،امروزه با چنین دشمنی ای رو برو نمیشدند.(نجار، (1992 و در عوض آنها به عنوان عامل فساد بیشتر کیفیت زندگی اسلامی و نزول جهان مسلمانان نگریسته شد.تاکید بر مصرف تجمل گرایانه و تغییر در سبک های زندگی که پس از سیاست اقتصادی "انفتح"(درباز) سادات آمد ، باعث حرکت به سمت بازار آزاد در دهه هفتاد و هشتاد و در نتیجه افزایش تورم و بیکاری در مصر شد.این اتفاق باعث شدت یافتن اختلافات اجتماعی و گسترش طبقه بی خانمان و محروم شد.سیاست لیبرالیزه کردن اقتصاد به جای تمرکز بر پروژه های صنعتی، بر تجارت،اهمیت آیتم های مشتری و گسترش خدماتی مانند توریسم ومدیریت هتل تمرکز کرد.(توماP24P23F، .(1988 تلاشهای خصوصی سازی به دلیل فلسفه کنترل حکومت به کندی ادامه پیدا کرد.یک " طبقه جدید" در نتیجه سیاست در باز ایجاد شد.گرچه این طبقه نسبتا کوچک است ولی اکثر قدرت اقتصادی و سیاسی را در دهه

هشتاد تصاحب کرد.(جابرP25P24F، .(1986این طبقه بیشتر شامل کارآفرینان، متخصصان و کارمندان با حقوق بالای شرکتهای خصوصی میشد.

-10 دوگانگی فرهنگی

همزیستی مصنوعی اصول اخلاقی اسلامی و سیستم و فلسفه اجتماعی اقتصادی"بیگانه" منجر به ظهور جوامع دوگانه که رفتار شیزوفرنی را هم در سطح شخصی و هم در سطح گروهی افزایش میهند.(نقوی،.(1981علی(1992)P26P25Fمیگوید که دوگانگی هویتی اعراب به دو دلیل است: (1) استعمار که به ترویج احساسات پایین تر بودن در فکر اعراب اقدام کرد و (2)تقسیم مصنوعی زمینها به دست حکومت .هجوم شرکتهای چند ملیتی به منطقه به بیگانه سازی فرهنگی و اجتماعی کمک کرد.چرا که بر اثر بی ثباتی اجتماعی و سیاسی در کشورهایی مانند مصر، مردم به این اعتقاد رسیدند که همه چیز موقتی است و آنها راهشان را بر پایه شک ساختند.

مطالعات گذشته نشان میدهد که بی ثباتی اقتصادی- اجتماعی و سختی های اقتصادی میتواند موجب بروز تنش،بدبینی و تلاش افراد برای قربانی کردن اخلاقیات برای بقای نیازهای اولیه.به طور خاص، توما((1988 سه ویژگی فرهنگ مصری را که مصری ها در رفتارشان برای مقابله با سختیهای زندگی در جامعه مصر درونی کرده اند را مشخص میکند.این سه ویژگی تردید،به بعدا موکول کردن و بی تفاوتی.مردم به طور قاطع به درخواستی بله یا خیر نمیگوسند ولی خواهند گفت "انشااالله" ( اگر خدا بخواهد).آنها امروز کاری را که فردا میتوانند بکنند نمیکنند ولی خواهند گفت "بکرا"(فردا)،گویا زمان هیچ ارزشی ندارد .آنها تردید و به تعویق انداختن و تاثیرات آنها با بی تفاوتی آشکار را می پذیرند و میگویند "مالش"(مهم نیست)،اگرچه بهای آن سنگین است.

اگر اسم خدا در هرشرایطی برده میشود و هر عملی بسته به میل قدرت بالاتری دارد،توما((1988 میپرسد،پس نقش افراد چیست؟چه مسئولیتی را باید او بپذیرد؟این نکته مهم است که مسلمانان در قرآن تشویق شده اند که بدون گفتن "ماشااالله" نگویند کاری را فردا انجام خواهند داد.این افراد را از مسئولیت پذیری معاف نمیکند؛مردم باید با تلاش زیاد و کار سخت به برنامه های تجاریشان برسند.اگر به راه اشتباهی رفت،برای فهم آن مسلمانان آن را به عنوان خواست خدا تعبیر میکنند.این را میتوا نبه عنوان"بازگشت سرنوشت" نامید.اما هنوز مفهومی از تقدیر بر اساس آینده واینکه انسانها اراده آزاد دارند و میتوانند تصمیمات زندگی را خودشان بگیرند وجود ندارد.همانطور که ایتون((1994 توضیح میدهد،مفهوم علم لایتناهی الهی خالی خواهد بود اگر انسانها تایید کنند که خدا نه تنها هرچه را اتفاق افتاده و بلکه هرچه اتفاق خواهد افتاد را میداند و اینکه "آینده" در برداشتی "گذشته" است.به زیان انجیل،" آنچه بوده است،الان هست؛و آنچه خواهد شد،قبلا بوده است"(کتاب جامعه، .(3:15از آنجاییکه انسانها محدود به زمان اند و نمیتوانند آینده را ببینند،آنها تجربه انتخاب آزاد را دارند .آنها تصمیم خود را میگیرند و بر اساس آن عمل میکنند؛وقتی که عمل انجام شد آنها میتوانند بگویند" آن نوشته شده بود" یا " به ما از اول الهام شده بود"(ایتون،.(1994قرآن میگوید که فرد چیزی را به دست می آورد که برای آن تلاش میکند"... و انسان چیزی ر انخواهد داشت جز آنچه انجام میدهد(خوب یا بد)..."(قرآن .(53:59

با احترام به "انشا..." به نظر میرسد میان آموزه های قرآن و عمل تنش رخ میدهد.توما((1988 میگوید در عمل تسلیم به مقام بالاتر به این معنیست که "اگر رئیس بخواهد".اگر کسی تصمیمی نگیرد،کسی مسئولیتی به عهده نخواهد گرفت.بنابراین ابتکار افراد کم خواهد شد،چراکه همه تصمیمات مرکزی اند به عنوان راهی برای فرار از مسئولیت پذیری و سرزنش.براساس


تجربه نویسنده در جامعه مصر،اصطلاح "انشا..." همچنین به معنی " نه" است بدون گفتن مستقیم "نه".به همین دلیل گرفتن قرارداد بازرگانی از شریکان تجاری و برنامه ریزی بر اساس آن دشوار است.

الخطیب (1995) توجیهی برای این گونه رفتار می آورد: یک استاندارد اخلاقی با مدیریت تصمیمات روزمره به کار گرفته شده است در حالیکه دیگری،تحت تاثیر آموزه های مذهبی،به دلیل مشکلات اقتصادی که مردم با آن روبرو هستند عملی نیست.

-11 غیررسمی بودن در روابط تجاری

روابط اجتماعی، سختار خانواده گسترده و قوم پرستی تاثیر زیادی بر روابط تجاری دارد. مصری ها ترجیح میدهند با مردمی تجارت کنند که میشناسند و دوست دارند و آنها را دوست میشمارند.آنهابسیار خونگرم و بخشنده اند و هدایایی به هم میدهند.چون روابط تجاری معمولا با دوستان و خانواده است،اینگونه روابط معمولا با غیر رسمی بودن همراه اند که متعاقبا در زمان،وزن و اندازه،کنترل کیفیت کالا و خدمات خود را نشان میدهد.(توما، (1988جدول 1 شامل برخی از اصول اخلاقی اسلامیست که این غیر رسمی بودن را در نظر گرفته است.برای مثال،نباید تبعیضی بین انسانها باشد،چه از اعضای خانواده باشند و یا خیر، همیشه وزن و اندازه کامل باید به خریداران داده شود به همراه توضیحی از هرگونه نقصانی در محصولات فروخته شده و کار سخت و برتری و کیفیت در کار همیشه تشویق شده است.

-12 مفاهیمی برای تجارت با مردم در فرهنگ های مسلمان : مطالعه موردی مصر

ذات دوگانه فرهنگ مصر مشکلات جالبی را برای عاملان خارجی که قصد تجارت در مصر را دارند پیش آورده است.از طرفی، نشان دادن احترام و درک کامل مفاهیم اسلامی اتحاد(اتحاد ایمان و عمل و برابری انسانها)،امانت داری و عدالت میتواند برایش سودمند باشد و از طرف دیگر،مدیران باید حقایق دشوار زندگی روزمره مردم راکه ممکن است آنان را وادار کند که اصول اسلامی را نادیده بگیرند، نیز در نظر داشته باشند.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید