بخشی از مقاله
قدمت تمدن و فرهنگ ایران زمین و تاثیر و تاثر آن با سایر فرهنگها و تمدن های جهان ،واقعیتی انکار ناپذیر است.از جمله اینکه مروری بر سیر تحول در شهر های ایرانی معلوم می دارد که شهر های ایران پس از ورود اسلام به این سرزمین دچار تغییرات فراوانی نسبت به اسلاف خود شده اند که این تغییرات از سیر نگرش مردم این سرزمین در پایگاه های اعتقادی و مشربهای فکری آنان نشات می گیرد . امروزه کیفیت و کمیت فضاهای شهری به یکی از مهمترین سنجه های توسعه یافتگی در شهرها بدل گردیده است.تحکیم روابط شهروندی و افزایش سطح تعاملات اجتماعی و حضور افراد در فضاهای شهری بعنوان پشتوانه و سرمایه یک جامعه پویا و سرزنده مورد توجه بوده و می باشد.در این محیط است که فرهنگ از طریق فعالیتها و ارتباطات انسانی به جریان در می آید و ارزشها و سنتهای همزیستی را عینیت می بخشد.به عبارت دیگر اصول و ارزش های فرهنگی و جهان بینی جامعه از مهمترین عوامل القاء معنا و مفهوم بر انسان می باشند که از طریق محیط و ویژگیهای کالبدی و هویتی آن موثر واقع می شوند.لذا در پژوهش حاضر و در راستای هدف اصلی تحقیق، به تفصیل به بیان مبانی نظری و مفاهیم و معرفی اصول شهر سازی ایرانی-اسلامی و نیز معرفی اصول و شاخصهای موثر بر شکل گیری و افزایش تعاملات اجتماعی در فضاهای شهری ،با استفاده از روش های مطالعات اسنادی و منابع کتابخانه ایی پرداخته و در ادامه ضمن بررسی چگونگی ارتباط و تجزیه و تحلیل تاثیر و تاثر هر یک از این اصول و شاخص ها با یکدیگر، به جمع بندی و ارایه راهکارها و سیاستهای اجرایی ،منطقی،علمی و تحقق پذیر در راستای هدف اصلی تحقیق پرداخته شد.
تعاملات اجتماعی یکی از موارد ضروری در فضاهای شهری محسوب می گردد.میزان موفقیت فضاهای شهری با میزان استفاده از آن فضا و حضور انسان درآن متناسب است.در واقع فضاهای شهری تجلیگاه ارتباط انسان ها هستند.حضور مثبت افراد در فضاهای شهری سطح تعاملات مثبت اجتماعی را بالا برده و سبب ارتقای کیفیت زندگی می گردد،البته این حضور در فضا ارتباط مستقیم با مطلوبیت فضا دارد و فضاهای مطلوب تمایل به حضور افراد را افزایش می دهد.
امروزه فضاهای شهری به یکی از مهمترین سنجه های توسعه یافتگی و قابلیت زندگی در شهر ها بدل گردیده است.در فضاهای شهری مطلوب همواره روح زندگی جاری است و مردم به این فضاها احساس تعلق می کنند.نقش فضاهای شهری و یا به عبارتی فضایی که در آن تعاملات اجتماعی شهروندان شکل می گیرد و فرهنگ جامعه در بستر آن ارتقا می یابد ،در کشور ما روز به روز در حال افول است.کالبد شهر ها بستری هستند متشکل از بناهای معاصری که به بازنمایی رابطه بین انسان و فرهنگ شایع در آن جامعه می پردازند ،در این محیط است که فرهنگ از طریق فعالیتها و ارتباطات انسانی به جریان در می آید و ارزشها و سنتهای همزیستی را عینیت می بخشد.به عبارت دیگر اصول و ارزشهای فرهنگی و جهان بینی جامعه از مهمترین عوامل القاء معنا و مفهوم به انسان می باشد که از طریق شکل محیط و ویژگیهای کالبدی آن موثر واقع می شوند.
بدیهی است در شکل گیری فضاهای شهری عواملی چون،سمبل ها، تناسبات ، اجزا و نشانه های بصری ،شکل ،رنگ ،نظام فعالیتی و دیگر بارزه ها که نشات گرفته از فرهنگ ، آداب و رسوم و هویت انسانها می باشد نقش بسیار مهمی را ایفا می کند. در شکل گیری کالبد شهری در ایران ، نظر ، جهان بینی و تفکر ارتباط بسیار نزدیک با فضا داشته و در شهر اسلامی موضوع تعاملات اجتماعی به عنوان یکی ازپشتوانه های سرمایه انسانی همواره مورد توجه بوده و از مهمترین عوامل موثر در محیط های شهری است. با توسعه جوامع انسانی و تغییر در نحوه سکونت و زندگی آنان ، توقعات و نیازهای انسانی اهمیت بیشتری یافته است.
کاهش تعاملات اجتماعی افراد در فضاهای شهری یکی از مسایل مهم در جوامع شهری می باشد.امروزه مساله قابل تامل و مهم این است که در جوامع و شهرهای ما بسیاری از سنت های ایرانی -اسلامی در شهرسازی مورد غفلت واقع شده است. شهر اسلامی بازتابی از اندیشه های دین مبین اسلام در تمامی جوامع می باشد.بین اسلام و زندگی شهری رابطه خاصی وجود دارد و ترویج اسلام با توسعه و ترویج زندگی شهری متجلی شده است. تاریخ اسلام با پی ریزی و ایجاد انواع مختلف شهر آغاز شده است.شهر اسلامی به عنوان یک فضای فرهنگی و یک فضای ارتباطی ممتاز بر مناظر شهری ، سیمای ظاهری شهرها ، ساختار آنها، نحوه کار آنها و ارتباط آنها با یکدیگر و با محیط اطرافشان تاثیر گذار است.
روزگاری در کلان شهرهای کشور خودمان ،ایران عزیز، می توانستیم راه برویم،و در کوچه پس کوچه ها، دیوارهایی آجری را لمس کنیم که بوی زندگی از شیارهای قدیمیشان می جوشید.امروزه دیگر نه از پنجره هایی با شیشه های رنگی خبری هست و نه از سقف های گنبدی و نه از دیواری طولانی که تنها حصار یک خانه بود.خانه های قدیمی، یا بازسازی شده است و یا کاملا تخریب گشته ،و آنچه باقی مانده به زحمت یک حیاط با حوض آن است که هنوز پرچین روی آن سایه انداخته است.بازارچه ها در جای جای شهر برپا بود ،حجره ها و راهروهای سرپوشیده جدا از هم گاهی اصناف مختلف را جدا می کرد .پیچ های سر هر گذر حکایت از حال و هوا و ویژگیهای محله داشت ، فضاهای شهری برای خود مفهوم هویت بخشی بود .
در شهرسازی سنتی ایرانی - اسلامی ،زیبایی،فرم و کارکرد فضاها همزمان مورد توجه قرارمی گرفت. خانه،کوچه،مسجد،بازارچه ،حمام و ..... هرکدام معنا و مفهومی برگرفته از هویت ،فرهنگ و آداب و رسوم جامعه داشت. و اما امروز باید در حسرت خط های فیروزه ایی پیچ و خم بناهای نیاکان و کاشی کاری ها ، سکوهای کنار درهای چوبی ،بازارچه ها و محلهایی که در آن بوی زندگی جاری بود، از کنار دیوارهای سیمانی گذر کنیم که دیگر کمتر سایه ایی از درختان چنار و شاخه های مو از روی کوچه های آن عبور می کند. در شهر راه می رویم ،ساختمان های کوتاه و بلند با فرمهای مختلف و برگرفته از الگوهای نامتجانس خارجی ،هر کدام در جایی بدون هماهنگی با یکدیگر شکل گرفته اند، ناگهان در بین چند مغازه معمولی یک مجتمع تجاری به چشم می خورد و نمایی از سازه آن که کنار تابلوی معرفی پروژه نگاهت را جلب می کند، و دیگر در میان انحنا و پیچ و خم های شهر خبری از فضاهایی سرشار از روح زندگی و همراهی و هم رنگی نمی یابیم.
اغلب کاربری ها بدون توجه به نیاز ها،مقیاس عملکردی،نوع فعالیت،مخاطبین آن و نیز بدون توجه به سازگاری ،ظرفیت و مطلوبیت با سایر کاربری ها که تاثیر مهمی بر نظام فعالیتی و عملکردی آنها دارد،ایجاد می گردد.گاه این عدم توجه و در نظر گرفتن فقط مقاصد اقتصادی تاثیر بسیار نامناسبی بر فضاهای شهری گذاشته و باعث کمرنگ شدن و گاهی از بین رفتن تعاملات پایدار اجتماعی که برگرفته از حضور و حس تعلق شهروندان است، می گردد. لذا در این پژوهش برآنیم تا بتوانیم با معرفی و تبیین اصول و شاخص های شهرسازی ایرانی - اسلامی و شاخص های موثر بر شکل گیری و ارتقای تعاملات اجتماعی در فضاهای شهری و بیان چگونگی ارتباط این اصول و شاخص ها با یکدیگر و نحوه تاثیر و تاثر آنها ، به ارایه راهکارها و سیاستهای اجرایی،منطقی و تحقق پذیر در راستای هدف اصلی این پژوهش به جهت احیای این فضای شهری که برگرفته از فرهنگ ،آداب و رسوم و هویت شهروندان است، بپردازیم.
مبانی نظری
فضای شهری
هنگامی که سخن از شهر به میان می آید، در واقع صحبت از مکانی است که بالاترین حد از تمرکز قدرت و فرهنگی یک اجتماع را در خود جای داده است؛ مکان تبلور وسیع ترین شبکه های ارتباط اجتماعی، جایی که تعلق به آن و اهالی آن بودن، نوعی هویت شناختی برای فرد به ارمغان می آورد. تلفیقی از توده و فضا که جز در صورت حضور افراد انسانی در آن، در مرز توده و فضا باقی می ماند، و نه نشانگر تمدن، که تنها باقی مانده ای تاریخی یا باستانی از تمدن را به تصویر میکشد.
گردهم آمدن به نشانه توافق و پذیرش نوعی از عضویت اجتماعی را می توان در راستای سازندگی بعد اجتماعی وجود انسانی ، وگونه ای از پاسخ به نیازهای انسانی تلقی کرد. میل به پیوند با دیگران و نیاز به بودن با دیگران - چه به صورت فعال و چه به صورت غیرفعال - ، انگیزه ای است تا فرد را از درون توده معماری شده تحت تملک خویش بیرون آورده و در بستر فضای عمومی شده و در دسترس همگان قرار داده شده، به تعامل با سایر افراد انسانی و نیز با محیط اطراف خویش وادارد، و در این کنش ها و واکنش های انسانی و محیطی است که مکان عمومی در قالب »فضای شهری« رخ می نمایاند. فضاهای شهری یا عرصه های عمومی ،مکان اصلی زندگی اجتماعی شهروندان و اساس و بنیان دانش و حرفه شهرسازی هستند.از این رو از اهمیت بسزایی در پویایی محیطی و حیات مدنی برخوردار هستند.
برای فضای شهری تعاریف مختلفی توسط متخصصان و اندیشمندان این زمینه مطرح گردیده که در ادامه،به برخی از مهمترین آنها اشاره می کنیم: فضاهای شهری ،مکان هایی هستند که به عموم شهروندان تعلق داشته ،منحصر به جنبه کالبدی و فیزیکی نبوده و در حقیقت با حضور انسان و فعالیت اوست که معنا می باید.فضاهای شهری قدمتی دیرینه در تاریخ شهرسازی داشته و در ادوار مختلف به اشکال گوناگون در شهرها حضور یافته و سبب شکل گیری بافت شهری در پیرامون و یا بر حول محور خود گردیده اند. فضای شهری چیزی نیست جز فضای زندگی روزمره ی شهروندان که هرروز به صورت آگاهانه یا نا آگاهانه در طول راه، از منزل تا محل کار ادراک می شود فضای شهری به عنوان یکی از زیرمجموعه های مفهوم فضا، از مقوله ی فضا