بخشی از مقاله
چکيده
حقوق شهروندي به عنوان يکي از نهاد هاي مهم حقوقي در جهان امروزي شناخته مي شود و در واقع نوعي هويت انساني است که به اين مفهوم اشاره دارد که انسان داراي حقوقي است ، صرف نظر از تمام تفاوت هاي عقيدتي ،جسماني و جنسيتي . درنظام حقوقي ايران با نظر داشتن به منابع اسلامي که سرچشمه آن علم و حکمت الهي است ، انسان به حکم آيه ٢٠ سوره بقره (إني جاعل في الارض خليفۀ) و آيه ٧٠ سوره اسرا(ولقد کرمنا بني آدم وحملناهم في البر والبحر) جايگاه خليفه الهي و با کرامت دارد.
در اين نظام مصداق هاي بارز و فراواني از برابري و عدالت وجود دارد .در مواردي که به نظر ميرسد نابرابري وجود دارد مي توان با نگاهي عميق تر به رفع اين نابرابري ها گام برداشت .براي مثال بانوان به عنوان نيمي از جمعيت تشکيل دهنده کشور در توسعه کشور مي توانند نقش به سزايي داشته باشند، در برخي از فعاليت هاي اجتماعي مانند قضاوت و انتخابات ميتوانندحضور فعال تري داشته باشند، اين در حالي است که قوانين موجود محدوديتهايي را در اين زمينه ايجاد نموده است .در حد توان در اين مقاله سعي مي شود بعضي از مصاديق نا برابري در حقوق شهروندان را از منظر قانون گذاري مورد تجزيه و تحليل قرار داده شود .
کلمات کليدي
حقوق شهروندي -حقوق بشر-برابري شهروندان -عدالت
١- مقدمه
انديشيدن درباره ي موضوعاتي چون جامعه ،دولت ،حکومت ،ذهن بشر را از همان ادوار اوليه بخود مشغول داشته است .متفکران و فيلسوفان در پي يافتن بهترين شيوه هاي حکومت و وصول به جامعه آرماني يا مدينه فاضله ،بخش مهمي از تلاش هاي خود به کار گرفته اند. مسئله حقوق شهروندي به تبع اهميت و ضرورت بحث ، در رابطه با آن و مبناي آن پرداخته شده اما از مسائلي که کمتر مورد توجه قرار گرفته ، مسئله نابرابري ها و دلايلي که باعث اين نابرابري ها و بعضا دلايل و توجيحاتي که مي توان براي برخي از اين مسائل اشاره نمود. لذا سعي مي شود که به اين مباحث که آنگونه که شايسته است بيشتر پرداخته شود ودر حد توان مسائلي که نابرابري شناخته مي شود مو شکافانه مورد بحث و برسي قرار گيرد . در اين مقاله در نظر داريم در کنار بيان برابري هاي موجود و توضيحاتي تبيين آن ،نابرابري ها را ابتدا شناسايي وسپس در حد توان به تجزيه و تحليل آن بپردازيم .
شهروندي پوياترين مفهوم اجتماعي جامعه مدرن تلقي شده است . به عبارت ديگر اساس جامعه مدني بر محور نهادهاي اجتماعي نظام شهروندي شکل گرفته .هويت شهروندي آن بخش از حقوق اساسي است که رنگ تعلق و وابستگي ملي به خود گرفته است . که تاثيرات مهم وبزرگي هم در نوع زندگي شهروندان دارد و هم بر جايگاه حکومت ها در عرصه ي بين المللي اهميت به سزايي دارد که به همين علت ضرورت فهم و بحث و برسي موشکافانه اين مفهوم بيش از پيش درک مي شود.
اثبات کرامت انساني ، از مهم ترين آموزه هاي وحياني مشترک اديان الهي است و منشاحقوق در ابعاد جسماني و روحاني ، فطرت انسان ها است . نظام حقوقي ما که بر گرفته از فقه و شريعت الهي داراي يک نظام فکري که در گذر زمان نه تنها از عظمت آن کاسته نشده بلکه هرروز بر حقانيت و شکوفايي آن افزوده است . خط فکري اهل بيت عليهم السلام در صورتي که به شکل درست تبيين و تحليل گردد براي هر زمان و مکان جاذبه دارد. براي فهم و تحليل و به دست آوردن نگاه ، اهميت مي يابد که مسائل را فارغ از گرايش هاي مختلف و تفکرات خاص تحليل کنيم تا بتوان به آنچه که مدنظر اسلام و قطعا مصلحت جامعه و مردم جامعه باشد رسيد . و راه رسيدن به اين مطلب جز با کنار گذاشتن تعصبات و عدم توجه به تفکرات خاص و پرهيز از افراط و تفريط به مسائل و دغدغه هاي امروز امکان پذير نيست .
در اين مقاله سعي مي شود به شيوه ي تحليلي ، اسنادي در حد توان بعد از شناخت و درک مفهوم برابري و نابرابري و عدالت به اين نظر شود که در چه مواردي اين برابري ها رعايت شده و مصاديقي چند از آن را بيان کنيم و اين که با توجه به مباني نظري موجود به اين بپردازيم که حقوق شهروندي در مواردي که رعايت نشده آيا با مباني نظري ما متفق است يا خير؟وبه چه علتي؟
انسان ها در نظام حقوقي ايران با توجه به آيه ٧٠ سوره اسراء(و لقد کرمنا بني آدم و حملناهم في البر و البحر و رزقناهم من الطيبات و فضلناهم علي کثير ممن خلقنا تفضيلا) و حقا که ما فرزندان آدم را ( به وسيله نعمت هاي مادي و معنوي ) کرامت و شرافت بخشيديم ، و آنها را در خشکي و دريا سوار کرديم و آنها را از انواع پاکيزه ها روزي کرديم ، و آنها را بر بسياري از آفريده هاي خود برتري کامل داديم .و آيه ٣٠ سوره بقره (و إذ قال ربک للملائکۀ إني جاعل في الأرض خليفۀ) هنگامي که پروردگارت به فرشتگان گفت همانا من درزمين جانشيني قرار مي دهم .اين آيات با کمال صراحت به مقام انسان که داراي يک جايگاه با شرافت و مهم است اشاره دارد .اين انديشه در کلام معصومين هم جايگاه ويژه اي دارد .به طوري که در کلام حضرت علي عليه السلام به مالک اشتر به عنوان يکي از عاملان حکومتي خود مي توانيم استناد کنيم .که حضرت مي فرمايند و لا تکونن عليهم سبعا ضاريا تغتنم أکلهم فإنهم صنفان إما أخ لک في الدين و إما نظير لک في الخلق .چونان حيواني درنده مباش که خوردنشان را غنيمت شماري، زيرا آنان دو گروهند يا همکيشان تو هستند يا همانندان تو در آفرينش .
با مراجعه به قواعد و قوانين داخلي خود مصداق هاي کثيري از برابري و مساوات روبرو مي شويم که بر گرفته از همين نگاه انساني وکرامت محور اسلام است .في المثل براي اقليت هاي نژادي که علي رغم ميراث جا مانده جاهلي و تفاخر قومي و قبيله اي موجود اسلام هنر مندانه توانسته است با اجراي طرح مساوات و اخوت اسلامي زمينه هرگونه تبعيض و برتري نژادي را از ميان برده زمينه تفاهم و هم کاري و هم افزايي را بين جامعه مسلمين بگستراند قرآن کريم آيه ١٣ سوره حجرات ميفرمايد يا أيها الناس إنا خلقناکم من ذکر وأنثي وجعلناکم شعوبا وقبائل لتعارفوا إن أکرمکم عند الله أتقاکم إن الله عليم خبير اي مردم ما شما را از مرد و زني آفريديم و شما را ملت ملت و قبيله قبيله گردانيديم تا با يکديگر شناسايي متقابل حاصل کنيد در حقيقت ارجمندترين شما نزد خدا پرهيزگارترين شماست بي ترديد خداوند داناي آگاه است .
در اين مقاله به مسئله زنان و حقوق آنها نيز توجه شده چون زنان امروز نقش مهم و به سزايي در رشد جامعه دارند که حقوق داخلي کشور ما با توجه به مباني ديني مصداق هايي از برابري که در رابطه با حقوق زنان در زمينه مالکيت مستقل زنان در زمينه هاي اقتصادي و همين طور داشتن حق انتخاب کردن و انتخاب شدن در بسياري از موارد که در نظر گرفته شده مي توان اشاره کرد .
قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران نيز در اصول متعددي به حقوق غير مسلمانان مقيم در جامعه اسلامي اشاره نموده و مسلمانان را موظف به رفتار با اخلاق حسنه نسبت به آنها مي نمايد .فصل سوم اين قانون که مربوط به حقوق ملت است ،حقوقي را براي شهروندان که اعم از مسلمان و غير مسلمان هستند به رسميت شناخته است . و به عنوان نمونه اصل بيست و هشتم ، تصريح مي دارد «هرکس حق دارد شغلي که بدان مايل است و مخالف اسلام و مصالح عمومي و حقوق ديگران نيست برگزيند ...» بنابراين برسي اين که قانون اساسي چه حقوق و مزايايي براي اقليت هاي ديني قائل است ،امري ضروري مي باشد .
حقوق اقليت ها داراي حقوق مساوي در حقوق مدني(آزادي اجتماعي ، حق انتخاب و مشارکت در امور)حقوق اجتماعي(آزادي در کار و شغل و بر خورداري از تامين اجتماعي) و اما در مواردي که به نظر مي رسد نا برابري صورت گرفته بايد ابتدا مفهوم نابرابري را بدانيم که باعث فهم اين مطلب ميشود که لزوما هر نابرابري ناشي از بي عدالتي نيست . اما در مواردي که بي عدالتي ديده مي شود در اين مقاله سعي شده که در حد توان با اصلاح نگرش و به دور از تعصبات به مسائل براي رفع اين نا برابري يا به عبارتي بهتر بي عدالتي ها توجه شود.
٢تعريف و مفهوم حقوق شهروندي
١-٢تعريف حق
اين واژه که مفرد «حقوق » است ،در قاموس الغه و شرح آن تاج العروس به معناي ثبوت به کار رفته است .«الحق الموجود الثابت » در قرآن مجيد آمده است : لقد حق القول علي اکثرهم (قرآن کريم ،سوره يس ،آيه ٧) يعني ثبت الحق . المفردات در ماده حق آورده است :حق در اصل به معني موافقت و مطابقت (با واقع ) است در معاني اصطلاحي حق ، تعاريف متعددي بيان شده است اما با توجه به اين که «حق » از مفاهيم اعتباري در اجتماع است و مفاهيم اعتباري داراي ماهيت نيستند نمي توان از آن ها يک تعريف حقيقي ارائه داد بنا براين ،تعاريف ارائه شده به عنوان توضيح و تبيين مفهوم است و تعريف تنبيهي نه تعريف حقيقي.در تعريف حق گفته اند :حق توانايي است که به اراده اشخاص داده شده و به وسيله قوانين ، حاکميت يافته است ؛بنابراين ؛حق ،توانايي که به اراده اشخاص داده شده و به وسيله قوانين حاکميت يافته است لذا حق نفعي است که از نظر حقوقي حمايت مي شود به بيان ديگر حق سلطه و اختياري است که حقوق هر کشور به منظور حفظ منافع اشخاص به آنها مي دهد و در برابر هر حقي تکليفي مقرر شده است .
٢-٢تعريف حقوق
حقوق از نظر لغوي جمع حق است و آن اختيارات ، تواناييها و قابليت هايي است که به موجب قانون ، شرع ، عرف و قرارداد براي انسانها لحاظ شده و در اصطلاح ، اصول ، قواعد و مقرراتي است که براي تنظيم روابط بين انسانها با يکديگر وانسانها با دولت وضع شده اند. حفظ نظم در جامعه مهم ترين مصلحت هاست لذا قواعد حقوق ، مقرراتي است که از طرف قواي صالح دولت اجراي آن تضمين شده و هدف آن استقرار صلح و نظم در اجتماع است .
٣-٢تعريف شهروندي
شهروند بر گردان واژه انگليسي citizen و فرانسوي citoyen مي باشد. ريشه لغوي آن واژه civitas
است که صورت لاتيني شده واژه polites يوناني به معناي عضو يک پوليس يا دولت – شهر يونان است . اين واژه از فرهنگ غرب وارد کشور ما شده است و پيشينه اي در ايران ندارد. در فرهنگ ايراني ولغت فارسي مي توان گفت لغت رعيت معادل شهروند استفاده مي شده است و لغت شهروند مورد استفاده نبوده ،مگر پس از اين که به عنوان يک معادل براي ترجمه اصطلاح خارجي مذکور (citizen) مورد استفاده قرار گرفته است .
٤_٢مفهوم حقوق شهروندي
حقوق شهروندي در واقع مجموعه حقوقي است که افراد به اعتبار موقعيت حقوق شهروندي خود را دارا مي شوند. به سخن ديگر حقوق شهروندي به مجموعه امتيازاتي مربوط به شهروندان گفته مي شود که افراد جامعه بر اساس اين قواعد و مقرره ها همزيستي مي نمايند .شهروند به تک تک افرادي که در جامعه با حقوق مساوي زندگي مي کنند اطلاق مي شود .
گروهي با تولد از آن برخوردار ميشوند و به ديگران ممکن است داده و يا از ايشان پس گرفته شود، لذا شهروندشدن ، به دست آوردن موقعيتي حقوقي ، برابر با ساير شهروندان و برخوردارشدن همگام با آنها از برخي حقوق و داشتن وظايف مشترک است .
حقوق شهروندي مجموعه قواعدي که بر مو قعيت افراد در جامعه حکومت مي کند گفته مي شود بنا براين ، تعريف حقوق شهروندي يک مفهوم وسيع است که شامل حقوق مدني ،سياسي ،اقتصادي و اجتماعي و فردي مي باشد و چگونگي روابط مردم و دولت و موسسات شهري و حقوق تکاليف آنان را در برابر يکديگر تنظيم مي نمايد .
٣مفهوم عدالت و برابري
به نظر ميرسد يکي از اشتباهات يا کم توجهي هاي صورت گرفته مي توان در خصوص مفهوم عدالت و برابري و تفاوت اين دو مفهوم با هم دانست . همان طور در کلام اميرالمؤمنين (سلام الله عليه ) که فرمود: «العدل يضع الامور مواضعها»عدل هر چيزي را در جاي خود و محل خود قرار مي دهد.(نهج البلاغه خطبه ٤٣٧) نفرمود عدل همه را در يک حد و يک درجه و يک صف قرار مي دهد.چه بسا در برخي از موارد نا برابري هايي ديده شده که عدالت به حساب مي آيد .مثل اين که نمره ي بالاتر در امتحانات به فردي که سعي و تلاش بيشتر کرده داده مي شود ويا پدر بين دو فرزند خود در اموري براي يکي امتياراتي قائل است بدون آنکه ديگري آن را بي عدالتي