بخشی از مقاله
*** این فایل شامل تعدادی فرمول می باشد و در سایت قابل نمایش نیست ***
بررسي مؤلفه هاي اثرگذار بر نگرش کشاورزان نسبت به تعاون و کارگروهي (مورد مطالعه : واحد عمراني E2 عين خوش ايلام)
چکيده
پژوهش حاضر به بررسي نگرش کشاورزان نسبت به تعاون و کار گروهي و تحليل سازههاي مؤثر بر اين نگرش مي پردازد تا از اين رهگذر بتوان برنامه ريزيهاي توسعه تعاوني ها را بهبود بخشيد. جامعه آماري پژوهش ، کشاورزان و بهرهبرداران تحت پوشش شبکه ي آبياري باراني واحد عمراني E عين خوش - ايلام بودند (٣٥٠ بهرهبردار) و با استفاده از جدول پاتن ١٨١ بهرهبردار به عنوان نمونه انتخاب شد. ابزار جمع آوري دادهها، پرسش نامه است که محقق تهيه نموده است .. نتايج پژوهش حاکي از آن است ، ٤٦.٩٦ درصد از افراد مورد مطالعه داراي نگرشي مثبت و ٥٣.٠٤ درصد نيز نگرش منفي نسبت به تعاون و کار گروهي دارند.
نتايج تابع تشخيص نشان داد که متغيرهاي کنترل رفتار محسوس، هنجارهاي ذهني ، خودکارآمدي عمومي ، درک از سودمندي، آگاهي و شناخت و سطح تحصيلات به ترتيب تعيين کنندههاي نگرش کشاورزان نسبت به تعاون و کار گروهي مي باشند.. کليدواژه: تعاون و کار گروهي ، تحليل مميزي ، حوزه کرخه - ايلام.
مقدمه
تقريبا نيمي از جمعيت جهان در نواحي روستايي کشورهاي در حال توسعه زندگي مي کنند که اکثريت آنها را کشاورزان خردهپا تشکيل داده و معيشت آنان از طريق کشاورزي تأمين مي شود و به علت اينکه کارايي فعاليت آنها به دلايل مختلفي از قبيل عدم بکارگيري از فن آوريهاي نوين و ماشين هاي کشاورزي، بسيار پايين است ، تعاون و همکاري مي تواند موجب ارتقاء کارايي و بهبود وضعيت اقتصادي آنها شود (آبديولراهامن و اسميت ١، ١٩٩٦) .که اين تعاون مي تواند در قالب شرکت هاي تعاوني نمود بهتري پيدا کند. از طرفي با نگاهي به تاريخ چگونگي شکل گيري تعاوني هاي کشورهاي توسعه يافته ، اينگونه استنباط مي - شود که بسياري از اين کشورها با ياري شرکت هاي تعاوني ، توانسته اند در تأمين نيازهاي اجتماعي و اقتصادي اقشار روستايي ، نقشي اساسي ايفاء کنند که اين واقعيت توجه هرچه بيشتر به بخش تعاون را در برنامه ريزيهاي توسعه براي برنامه ريزان، نمايان مي سازد (پيننلي ٢، ٢٠٠٢).
امروزه تعاون، همياري، تقويت روح تفکر و مشارکت جمعي از ابزارهاي مناسب در برقرار عدالت اجتماعي و توسعه پايدار محسوب مي گردد و بخش تعاون با رويکرد اقتصادي- اجتماعي ، تنها بخش اقتصادي است که با تأکيد بر ارزش انساني و تشريک مساعي ، رو به سوي اقتصاد مردمي دارد (فيض آبادي، ١٣٨٨). به عبارت ديگر، اين بخش به عنوان يکي از سه بخش اصلي اقتصاد کشور، نقش مهمي در همگرايي کارکردي بخش هاي خصوصي و دولتي و در نتيجه ، ظرفيت سازي براي توسعه پايدار ملي در ابعاد مختلف ايفا مي نمايد (شريف زاده و همکاران، ١٣٨٧). از طرفي رويکرد تعاوني يکي از بهترين ساز و کارهاي مشارکت نظاممند مردمي در فعاليت هاي اقتصادي و اجتماعي است که اشتغال و معيشت پايداري براي اقشار آسيب پذير و کم درآمد ايجاد مي کند (شعبانعلي فمي و همکاران، ١٣٨٧). اکنون در تمام دنيا تعاوني ها از عالي ترين مظاهر تجلي ساختار مردم سالاري محسوب مي شوند و با پيروي از اصولي ، نظير: خودياري، همياري، مسئوليت پذيري، برابري، انصاف، اتحاد و صداقت که همگي از ارزشهاي والاي انساني هستند، در دنياي امروز جايگاه ويژهاي را به خود اختصاص دادهاند (اختر محققي ، ١٣٨٥).
با توجه به موارد فوق، به نظر مي رسد که تشکيل تعاوني و در کشورهاي در حال توسعه ، ضرورتي اجتنابناپذير باشد. اما در کشور ايران، تجربه چند دهه برنامه ريزي و سياستگذاري در اين زمينه ، خلاف اين امر را اثبات مي کند. واقعيت اين است که در کشور ايران زمينه تعاون و همياري به صورت عنصري فعال در فرهنگ جامعه امروز نهادينه نشده و جامعه نتوانسته است عنصر تعاون متناسب با شرايط روز را در فرهنگ خود ايجاد و يا احياء کند و پايدار نگه دارد (نوري و نوري پور، ١٣٩٢). اين وضعيت در مناطق محروم و توسعه نيافته کشور بغرنج تر نيز مي گردد. برخي مطالعات ميداني (ازکيا، ١٣٧٦، نوري، ١٣٩٠) به اين نکته اشاره دارند که در مناطق روستايي يا عشايري کشور نيز فعاليت هاي گروهي و تعاوني با استقبال چنداني مواجه نيستند.
بنابراين ، مهمترين سؤالي که در اينجا مطرح مي شود، اين است که کشاورزان و بهرهبرداران تحت پوشش شبکه ي آبياري باراني واحد عمراني E2 عين خوش - ايلام، چه نوع نگرشي نسبت به تعاون و کار گروهي دارند و چه عواملي باعث تفکيک نگرش مثبت و منفي آنها نسبت به تعاون و کار گروهي مي شود؟
مطالعات تجربي گذشته
درارتباط با سنجش نگرش کشاورزان نسبت به تعاون و کارگروهي و سازههاي مؤثر برآن، مطالعات پژوهشي گوناگوني انجام گرفته شده که به اختصار به برخي از آنها و مطالعات مشابه در اين زمينه اشاره شده است .
نوري و نوريپور (١٣٩٢) در پژوهشي با عنوان کاربست پذيري نظريه رفتار برنامه ريزي شده براي پيش بيني پذيرش نظام تعاوني در شهرستان بويراحمد نشان دادند که سازههاي نگرش نسبت به تعاون، هنجارهاي ذهني و کنترل رفتاري محسوس پيش بيني کننده قصد رفتاري پاسخگويان براي پذيرش نظام تعاوني بوده است . اطهري و علي بيگي (١٣٨٩)، به تحليل ادراک کشاورزان شهرستان کرمانشاه از تعاون پرداخته اند. بر اساس يافته ها، نمونه هاي مورد بررسي درک نسبتا خوبي از تعاون و کنش جمعي داشته و روحيه ي تعاون و همکاري براي انجام فعاليت هاي تعاوني را دارا هستند. همچنين ، سازههاي انسجام، اجتماعي ، خويشاوندگرايي ، اعتماد اجتماعي ، درآمد، سابقه ي تعاون و همکاري و نيز آگاهي از ويژگي ها و اصول تعاون ، تبيين کنندهي تغييرات ادراک کشاورزان از تعاون بوده است . شهبازي و قرباني (١٣٨٩)، با مبنا قرار دادن نظريه ي عمل منطقي فيش بين و آيزن (کنش موجه )، عوامل مؤثر بر گرايش دانشجويان دانشگاههاي آزاد و دولتي تبريز به عضويت در تعاوني هاي اشتغالزا را مورد بررسي قرار دادهاد. نتايج حاصل از اين پژوهش نشان داد که بين متغيرهاي مستقل (مشارکت اجتماعي ، اعتماد اجتماعي ، انسجام اجتماعي ، ارضاي نيازها و ويژگي هاي فردي) و متغير وابسته رابطه ي معني داري وجود دارد. همچنين ، زاهدي و ملکي (١٣٨٧) در پژوهش خود نشان دادند که آگاهي (شناخت ) يکي از مهم ترين عوامل مؤثر در گرايش افراد به سوي تشکيلات و سازمانها است و در صورتي که اين آگاهي منفي باشد، باعث گريز از آن خواهد شد.
اوزر و ييلماز (٢٠١١)، با مقايسه ي کاربردي نظريه هاي عمل منطقي و رفتار برنامه ريزي شده در استفاده از فناوري اطلاعات توسط حسابداران، به اين نتيجه رسيدهاند که در صورت داشتن نگرش مثبت هنجارهاي ذهني نسبت به استفاده از فناوري اطلاعات، قصد فرد نيز براي استفاده از فناوري، مثبت بوده و درجه ي قصد نيز متناسب با درجه ي کنترل رفتاري محسوس خواهد بود. طالب و همکاران (٢٠١١)، به بررسي نگرش روستائيان عضو شرکت تعاوني روستايي کوشک هزار واقع در استان فارس نسبت به مشارکت در تعاوني و عوامل تأثيرگذار بر آن پرداخته اند. نتايج مطالعه ي ايشان نشان داد که متغيرهاي رضايتمندي از تعاوني ، نگرش نسبت به فعاليت هاي گروهي ، درآمد و اعتماد فردي و عمومي ، اثر مستقيم و مثبتي بر نگرش روستائيان نسبت به مشارکت در تعاوني هاي روستايي دارد. با جمع بندي مطالعات انجام شده مي توان نتيجه گرفت که در زمينه ي نگرش کشاورزان نسبت به تعاون و کار گروهي ، عوامل بسياري از جمله درک از سودمندي، اگاهي و شناخت ، هنجارهاي ذهني ، خودکارآمدي عمومي ، کنترل رفتاري محسوس، سن و سطح تحصيلات تأثيرگذار هستند.
روش شناسي
پژوهش حاضر به صورت پيمايشي انجام گرفت و از لحاظ تجزيه و تحليل عددي دادهها، تحقيقي کمي است . روش پژوهش نيز توصيفي - همبستگي با رويکرد مقايسه اي است . جامعه آماري پژوهش ، کشاورزان و بهرهبرداران تحت پوشش شبکه ي آبياري باراني واحد عمراني E2 عين خوش ايلام مي باشند که جمعا ٣٥٠ نفر بودند. براي تعيين حجم نمونه با استفاده از جدول پاتن (٢٠٠٢)،١٨١ نفر به عنوان نمونه ، تعيين شد. براي جمع آوري دادههاي مورد نياز پژوهش برحسب اهداف تحقيق ، پرسش نامه اي که ، شامل ٧ بخش بود و در قالب طيف ليکرت هفت گزينه اي (١- کاملا مخالف ، ٢-خيلي کم ، ٣- کم ، ٤- متوسط ، ٥- زياد، ٦- خيلي زياد، ٧- کاملا موافق ) طراحي گرديد. همچنين ، به منظور تعيين روايي پرسش نامه از روش اعتبار محتوا استفاده شد که با استفاده از نظرات استادان و متخصصان پس از چند مرحله اصلاح و بازنگري بدست آمد. جهت تعيين پايايي پرسش نامه ، پيش آزموني (١٥ پرسش نامه ) انجام شد، که ضريب آلفاي کرونباخ به دست آمده (٠.٦٧١ تا ٠.٨٢٤)، حاکي از اعتبار بالاي پرسش نامه ي طراحي شده است . در پژوهش حاضر به منظور تجزيه و نحليل دادهها از روشهاي آماري توصيفي (ميانگين و انحراف معيار) و استنباطي (آزمون تي مستقل ، تحليل خوشه اي و تابع تشخيص ) استفاده گرديد.. دادهپردازي نيز با استفاده از نرم افزار ٢١ SPSS انجام گرفته است .
سيماي منطقه ي مورد مطالعه
حوزه ي آبريز کرخه بنابر وسعت ، پرآبي و حاصلخيزي اراضي ، از با اهميت ترين حوزههاي آبريز کشور(سومين رودخانه پرآب کشور) محسوب مي شود. با اتخاذ سياست توسعه ي مناطق مرزي عين خوش و فکه از سوي وزارت نيرو، سالانه ٥٠٠ ميليون متر مکعب آب تنظيم شده براي دشت هاي عباس، عين خوش و فکه اختصاص يافت . اين مقدار آب تنظيم شده از سد مخزني کرخه و از طريق تونل دشت عباس با قطر نهايي ٥.٥ متر, ظرفيت ٨٠ متر مکعب در ثانيه با طول ١.٦ کيلومتر به اين دشت ها منتقل خواهد نمود. به نحوي که علاوه بر تأمين آب مورد نياز اراضي دشت عباس, ٣٣٢٦٥ هکتار خالص اراضي دشت هاي فکه و عين خوش واقع در جنوب غربي دشت عباس نيز تحت کشت قرار خواهد گرفت . ظرفيت مورد نياز دشت هاي عين خوش و فکه از کانال اصلي دشت عباس جمعا ٢.٢٢ متر مکعب برثانيه است .
يافته ها
همانگونه که در بخش هاي پيشين اشاره شد، هدفهاي پژوهش حاضر را مي توان در دو بخش عنوان کرد: سنجش نگرش کشاورزان و بهرهبرداران منطقه ي مورد مطالعه نسبت به تعاون و کار گروهي و تحليل عوامل مؤثر نگرش کشاورزان و بهره - برداران نسبت به تعاون و کار گروهي . يافته هاي پژوهش نيز بر همين اساس ارائه مي گردند.
الف ) ويژگي هاي فردي و حرفه اي اعضاء
تحليل توصيفي ويژگي هاي فردي پاسخگويان نشان مي دهد که ميانگين سني اعضاي تعاوني هاي مورد مطالعه ، ٤٩.١٦ سال با انحراف معيار ٦.٨٥ و بيشترين فراواني سني در ميان افراد مورد مطالعه ٥٢ سال مي باشد. همچنين بيشينه ي سني ٧٠ سال و کمينه ٢٠ سال مي باشد. شغل اصلي ٦٨ درصد از افراد مورد مطالعه کشاورزي مي باشد. بررسي تحصيلات افراد مورد مطالعه نشان مي دهد که ١٧.٦٨ درصد از افراد مورد مطالعه بي سواد، ٣٢.٠٤ درصد سواد خواندن و نوشتن ، ١٤.٣٦ درصد ابتدايي ،
١٢.١٥ درصد راهنمايي ، ١٥.٤٧ درصد دبيرستان و ٨.٢٩ درصد ديپلم و بالاتر هستند. در مجموع ميزان تحصيلات ٦٤.٠٩ درصد از افراد مورد مطالعه سطح سواد پائين تر ابتدائي و پايين تر از آن دارند.
سنجش نگرش نسبت به تعاون و کارگروهي
يکي از هدفهاي پژوهش حاضر سنجش نگرش کشاورزان نسبت به تعاون و کار گروهي مي باشد. که اين امر در قالب ١٠ سئوال تنظيم و به صورت کيفي مورد سنجش قرار گرفت . يافته هاي حاصل از تجميع نگرش کشاورزان نسبت به تعاون و کار گروهي در جدول ٢، بيانگر وجود تفاوت معنادار ميان وضع موجود و حد متوسط (با توجه به دامنه متغير از يک تا هفت حد متوسط عدد ٤ مي باشد) هستند. اين تفاوت در سطح يک درصد معنادار برآورد شده است و مبين آن است که ميزان نگرش نسبت به تعاون و کار گروهي در ميان کشاورزان مورد مطالعه از حد متوسط نزد جامعه نمونه پايين تر است . بتابراين مي توان اذعان نمود که نگرش پاسخگويان نسبت به تعاون و کار گروهي در سطح پاييني قرار دارد.
توصيف و دسته بندي نگرش کشاورزان و بهرهبرداران تحت پوشش شبکه ي آبياري باراني واحد عمراني E2 عين خوش- ايلام به دو گروه نگرش منفي و نگرش مثبت بر مبناي تحليل خوشه اي انجام گرديد. همانطور که در جدول ٣ مشاهده مي شود نگرش
٥٣.٠٤ درصد از کشاورزان مورد مطالعه نسبت به تعاون و کار گروهي مثبت است . همچنين ٤٦.٩٦ درصد از پاسخ گويان نيز نگرش آنها نسبت به تعاون و کارگروهي منفي بوده است .
مدل پيش بيني کننده سازههاي مؤثر بر نگرش نسبت به تعاون و کار گروهي
در اين پژوهش به منظور تمايز بين ويژگي هاي کشاورزان با نگرش مثبت و کشاورزان با نگرش منفي از تحليل مميزي بهره گرفته شد. تحليل مميزي (تابع تشخيص ) يک روش طبقه بندي است که با ترکيب متغيرها، تابع تشخيص ايجاد مي کند و تابع تشخيص نيز با داشتن مشخصات هر فرد جامعه پيش بيني مي کند که فرد مورد نظر به کدام گروه تعلق دارد. تحليل تشخيصي ، ترکيب دو يا چند متغير مستقل را که به بهترين وجه تفاوت بين دو گروه را تبيين مي کند، نشان مي دهد. اين روند از طريق حداکثر کردن واريانس بين گروهها نسبت به واريانس درون گروهها بر مبناي يک قاعده تصميم گيري آماري انجام مي گيرد.
ترکيب خطي براي تحليل تشخيصي بر مبناي معادله زير انجام مي گيرد:
در اين معادله Z ميزان تشخيص و يا ميزان تفاوت، W وزن تشخيص و X متغير مستقل است .
در اين پژوهش براساس مدل تحليل مميزي، مؤلفه هاي سن (X١)، سطح تحصيلات بر حسب سال (X٢)، درآمد (X٣)، کنترل رفتار محسوس (X٤)، در از سودمندي (X٥)، آگاهي و شناخت (X٦)، خودکارآمدي عمومي (X٧) و هنجارهاي ذهني (X٨) به عنوان سازههاي پيش بيني کننده نگرش کشاورزان نسبت به تعاوني و کار گروهي به ترتيب وارد مدل گرديد. نتايج حاصل از واکاوي مميزي به تابع مميزي زير انجاميد:
در تحليل تشخيصي براي سنجيدن کارايي تابع تشخيص ، معمولا از آزمون لامداي ويلکس استفاده مي شود. با توجه به جدول ٤ تابع تشخيص در سطح ٠.٠٠٠١ معني دار است . معني دار بودن کاي اسکور اولين قدم در ارزيابي مدل است .
به منظور تعيين ميزان همخواني بين نمرات مميزي مربوط به دو گروه کشاورزان با نگرش مثبت و کشاورزان با نگرش منفي ، اقدام به محاسبه رابطه همبستگي کانونيکال (کانوني ) گرديد. ضريب همبستگي کانوني معيار ديگري در ارزيابي تابع تشخيص است . در اين تابع ضريب همبستگي برابر با ٠.٧٥٦، مجذور اين عدد ٠.٥٧٢ است . از اين عدد مي توان نتيجه گرفت که ٥٧,٢ درصد از واريانس متغير گروهبندي توسط اين مدل که در آن ٨ متغير مستقل وارد شده است ، تبيين مي شود. همچنين شاخص مقدار ويژه معرف نسبت مجموع مربعات تفاوت نمرات مميزي بين گروهها به مجموع مربعات تفاوت نمرات درون گروه است که برابر ١.٣٣٥ مي باشد. يافته هاي جدول ٥، همبستگي متغيرهاي مدل تلفيقي با تابع مميزي را نيز نشان مي دهد. با توجه به اين يافته ها، متغير کنترل رفتار محسوس داراي بيشترين همبستگي با تابع مميزي است (٠.٩٥٨ =r) و متغيرهاي خودکارآمدي عمومي ، هنجارهاي ذهني ، درک از سودمندي، آگاهي و شناخت و سطح تحصيلات به ترتيب در رتبه هاي بعدي قرار دارند.
افزون بر آن، متغيرهاي سن و درآمد همبستگي با تابع مميزي ندارند (جدول ٥).
همچنين براي تعيين ميزان کارايي تابع مميزي حاصل از مدل تلفيقي و توانايي اين مدل در تقسيم بندي صحيح دو گروه کشاورزان با نگرش منفي و کشاورزان با نگرش مثبت ، شاخص درصد صحت گروهبندي محاسبه شد. بر مبناي يافته هاي جدول ٦، درصد صحت گروهبندي حاصل از مدل تلفيقي برابر با ٩٣.٧٠ مي باشد. اين يافته بيان کننده اين است که مدل، ٨٨.٥٥ درصد کشاورزان با نگرش منفي و کشاورزان با نگرش مثبت را بطور صحيح طبقه بندي و در گروههاي واقعي قرار داده است .