بخشی از مقاله


بررسی اثر جهت گیری یادگیری، آمیخته بازارگرایی و قابلیت نوآوری بر میزان عملکرد با استفاده از تکنیک رگرسیون و تحلیل مسیر

(مطالعه موردی: کسب و کارهای کوچک و متوسط بابل)

چکیده

در بازاریابی، مدیریت و ادبیات استراتژیک به جهت گیری بازار، جهت گیری یادگیری و نوآوری با هم به عنوان داشتن یک تاثیر قابل توجهی بر میزان عملکرد یک شرکت تاکید شده است. بطوریکه جهت گیری بازار و جهت گیری یادگیری می تواند به عنوان منابعی باشد که شرکت برای رسیدن به مزیت رقابتی بکار می گیرد. و کلید موفقیت در نوآوری محصولات و عملکرد هستند. هدف از این پژوهش حاضر بررسی اثر جهت گیری یادگیری و آمیخته بازارگرایی و قابلیت نوآوری بر میزان عملکرد با استفاده از تکنیگ رگرسیون و تحلیل مسیر در کسب و کارهای کوچک و متوسط در سطح شهرستان بابل – استان مازندران است. برای این کار از ابزار پرسشنامه به تعداد 115 نفر برای گردآوری داده های لازم جهت تحلیل استفاده گردیده است، همچنین از نرم افزار SPSS جهت انجام آزمون های متفاوت برای آزمون مدل و فرضیات استفاده شده است. که اطلاعات جمع آوری شده با استفاده از روش های آماری ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه تحلیل شد . نتایج تحقیق حاکی از آن بود که رابطه معنادار و مثبتی میان متغیر های جهت گیری یادگیری و بازارگرایی با قابلیت نوآوری سازمانی وجود دارد . همچنین یافته های پژوهش نشان داد که رابطه معنادار و مثبتی بین متغیر جهت گیری یادگیری و بازارگرایی و قابلیت نوآوری سازمانی با عملکرد سازمانی وجود دارد. و از آنجایی که جهت گیری بازار گاهی اوقات باعث گرایش به سمت صرفا رضایت بخشی نیازهای موجود مشتریان می شود، ممکن است منجر به نزدیک بینی شده که باعث کاهش نوآوری در اینصورت می شود. بنابراین باید تاکید ویژه داشت که در رویکرد بازارگرایی، سازمان ها نه تنها نسبت به مشتریان، بلکه به انتظارات و نیازهای آنها هم تمایل داشته باشند.

کلمات کلیدی: جهت گیری یادگیری، بازارگرایی، نوآوری سازمانی، عملکرد سازمانی


1

-1 مقدمه

امروزه روش های قدیمی اداره سازمان ها پاسخگوی تغییرات سریع محیط اطراف نیستند. رشته مدیریت در سراسر دنیا شاهد تغییرات پر دامنه و زیر بنایی شده است و از شیوه ها سنتی بیرون آمده، متحول شده و هم اعضای سازمان را در امور جاری مشارکت داده است. این تغییرات باعث شده است که شکل های جدیدی از سازمان همانند سازمان مجازی، سازمان تخصصی، سازمان افقی و ... به وجود آید. دو روند این تغییر مدیریت را تشدید کرده است. نخست نرخ فزاینده تغییرات که در سایه رقابت جهانی به وجود آمده است. سازمان ها برای اینکه کارها را به شیوه ای عالی انجام دهند باید با سرعت بیشتری خود را با شرایط جدید وفق دهند. روند دوم، تغییر زیربنایی است که در فناوری های سازمانی رخ می دهد. سازمان های جدید مبتنی بر دانش نوین هستند و این بدان معنی است که آنها باید به گونه ای طراحی شوند که بتوانند از عقاید و اطلاعات جدید استفاده کنند و کارکنان در رشته ای اصولی متخصصی شوند. هر عضو سازمان به جای این که فقط در جهت افزایش کارایی تلاش کنند باید پیوسته مطالب جدیدی بیاموزد و بتواند در حوزه و قلمرو خود مسائل را شناسایی و حل کند (فتحی، .( 1389 از اینرو سازمان هایی که اساسشان یادگیری است، سعی دارند فعالیت ها را بهتر انجام دهند. از دید آنها، یادگیری و اثر آن بر استراتژی های رقابتی، بهترین راه برای بهبود عملکرد در دراز مدت است (گانز، .(1378 بطوریکه در این راستا آرگریس معتقد است هر فرد ظرفیت انرژی روانی ای دارد که بهترین انگیزه برای یادگیری اوست. بنابراین چالش در این نیست که برنامه های انگیزشی در سازمان اجرا شود، بلکه کافی است به تشخیص ظرفیت و توانایی انرژی های روانی فراگیری کارکنان پرداخته شود و نسبت به بر انگیختن این گونه فراگیری بهتر اقدام شود. او معتقد است مهمترین انگیزه در کارکنان یادگیری است. بر همین اساس آموزش را اساس و پایه انگیزه کارکنان می داند (مومنی، .(1387 سازمان یادگیرنده با درک اهمیت این انگیزه ها در جهت رشد سازمانی، بهبود استراتژی های رقابتی و افزایش عملکرد سازمان، تمهیداتی برای یادگیری سازمانی فراهم می آورد (هایبو و همکاران1F0، 2009؛ وو و کاوسگیل21F، .(2006 از طرفی هم با توجه به محیط پر تلاطم امروز، یادگیری سازمانی شاید تنها معیار برای ارزش آفرینی مشتری در یک بازه سازمانی بلند مدت باشد، چراکه یادگیری و دانش زمینه لازم جهت بهبود مستمر در شرایط متغیر فعلی در بازارها بعنوان یک قابلیت پویای معنی دار و واقعی را فراهم می سازد. به طوری که بسیاری از تحقیقات و پژوهش های اخیر در مورد مزایای یادگیری سازمانی و جنبه اثر گذاری آن بر عملکرد سازمانی محوریت یافته و علاوه بر آن، بازار گرایی، بازرایابی رابطه، قابلیت های نوآورارنه سازمانی و ... را بعنوان شاه کلیدهای تحقیق خود، قرار داده اند (آزادگان و دولی3F2، .(2010

یادگیری، سرآغاز نیاز به تکامل و بهتر شدن است و هر چه علم و دانش بشری تکامل و توسعه بیشتری یابد، نیاز به تحول و یادگیری بیشتر می شود. آلوین تالفر می گوید: »در هزاره سوم بی سواد کسی نیست که نمی تواند بخواند و بنویسد، بلکه بی سواد کسی است که نمی تواند یاد بگیرد و یا آموخته های خود را فراموش کند و از نو یاد بگیرد« (طوسی، .(73 :1385 لذا یادگیری به طور آشکاری در رفتار انسان در سازمان تاثیر می گذارد (لوتانز ،.(436 : 1375 سازمان های یادگیرنده را به تعبیری می توان سازمان

های دانش آفرین43F نامید، سازمان هایی که در آنها خلق دانش و آگاهی های جدید، ابداعات و ابتکارات یک کار تخصصی و اختصاصی نیست، بلکه نوعی رفتار همگانی است؛ به عبارت دیگر سازمان دانش آفرین، سازمانی است که هر فردی در آن انسان خلاق و دانش آفرین است (الوانی، .( 326 : 1383 همچنین در این راستا توسعه قابلیت یادگیری سازمانی، سازمان ها را برای کارکردن در دنیای واقعی کسب و کار با توجه به تغییر پارادیم مدیریت آماده می سازد و قابلیت خود تنظیمی آن ها افزایش می دهد و دستیابی آن ها را به معیارهای کارآمدی سازمانی در جهت بقاء و پایداری در موقعیت رقابتی مقدور می سازد (زالی، .(1376 از طرفی بر اساس بیانات فوق فعال بودن یک سازمان به عنوان شاخصه اصلی در کسب مزایا، یکی از توانایی های پیشگام یک سازمان در تحولات پیشینه امروزی است که در این بازه، قابلیت های نوآورانه یک سازمان به عنوان یک عامل کلیدی در افزایش عملکرد سازمانها و شرکت ها می باشد علاوه بر آن، کسب این قابلیت ها پیشگام بودن این سازمانها در عرصه محصولات جدید را تضمین می نماید (روسنباچ و همکاران5F4 ، 2011؛ لی و میچل65F ، 2009؛ ورهز و میلنبرگ7F6 ، .(2004 علاوه بر قابلیت های نوآورانه، جهت گیری بازار یک سازمان و همچنین قابلیت های یادگیرنده سازمان از اهمیت خاصی نیز برخوردارند. عملکرد یک سازمان شاخصه های زیادی را می طلبد گذر از اینکه شاخصه ها می توانند ابعاد متفاوتی را بپذیرند. در این میان سعی شده که 3 شاخصه اصلی در این بازه یعنی بازارگرایی سازمان، قابلیت های نوآورانه و قابلیت های یادگیرنده سازمان به عنوان محوری تأثیرگذار بر عملکرد سازمان که در شرکت های کسب و کار کوچک معنی می یابد، صورت بگیرد. که براساس بیانات دراکر (1954)، توانایی های بازاریابی و نوآورانه یک سازمان می توانند بر عملکرد هر نوع سازمانی تأثیرگذار باشند. قابلیت های یادگیرنده سازمان نیز به عنوان یک عامل محوری در این بازه تأثیرگذار خواهد بود که یکی از مباحث اصلی در بیانات شاستون است ( شاستن و همکاران87F، .(2001 بنابراین یادگیری سازمانی همراه با جهت گیری بازار باعث افزایش توان نوآوری سازمان و حفظ مزیت رقابتی در میان سایر رقبا خواهد شد (بونتیس و همکاران98F ، .(440 : 2002 چراکه یادگیری سازمانی علاوه بر اثر گذاری بر بهبود استراتژی های رقابتی شرکت نسبت و رقبا و افزایش عملکرد در این راستا، موجب افزایش فعالیت های نوآورانه شده و کیفیت باعث موفقیت سازمان در محیط رقابتی می شود (دمینگ109F، .(1989 که در نتیجه سازمان می تواند مزیت رقابتی خود را با تولید محصولات جدید و مدیریت کیفیت در این راستا حفظ نماید (بالدوین و جانسون11F10، .(790 :1996

از آنجایی که با تغییرات سریع و تشدید فزاینده رقابت، کسب و کارها دچار تحولات عمده ای در عملکرد خود شده اند، هدف نویسنده ، از نگارش این مقاله مطالعه و بررسی اثر جهت گیری یادگیری و بازارگرایی و قابلیت های نوآوری سازمانی بر میزان عملکرد کسب و کارهای کوچک و متوسط نیز در این راستا می باشد، که در پاسخ به این مسئله که آیا شرکت ها باید متغیرهای فوق را اتخاذ نمایند؟ و چگونگی استقرار این نوع متغیر ها جهت کسب مزیت رقابتی در شرکت های کوچک و متوسط و همچنین بهبود و افزایش عملکرد، شکل گرفت. به علاوه با توجه به ابعاد چهارگانه مدل مورد نظر، مشخص خواهد شد که هر یک از سه مولفه های مذکور چه تاثیری بر عملکرد شرکت ها نیز دارند. برای این کار و به دلیل ماهیت متغیرهای نوشتار و همچنین براساس پیشینه

این پژوهش و از طرفی هم با در نظر گرفتن ویژگی های نظری نوشتار حاضر و مقایسه آنها با شرکت های کسب و کار کوچک و متوسط، این کار در حوزه کسب و کارهای کوچک و متوسط در سطح شهرستان بابل – استان مازندران بدلیل داشتن نمونه های قابل مطالعه، انجام شده است. چر ا که این شرکت ها براساس مطالعات انجام شده، چه در خارج از کشور و چه در داخل کشور موضوعیت و محوریت دانش، ضرورت رقابت آنها با سایر رقبا و علاوه بر آنها معنی بخشیدن عملکرد آنها براساس عملکرد مشتری محور و عملکرد نقادانه کسب و کار، هدف مناسبی برای این کار شناسایی شده و قابلیت کاربرد این متغیرها با توجه به فرهنگ کاری حاکم بر آنها پیش بینی شده است، که می تواند موجب موفقیت و بهبود عملکرد شرکت های فوق در فضای کسب و کار امروزین نیز شود. بر این اساس ضمن مروری جامع بر ادبیات موضوعی مربوطه ابتدا به تشریح و معرفی هر یک از متغییرهای پژوهش پرداخته خواهد شد.

-2 ادبیات نوشتار و پیشینه پژوهش

-1-2 قابلیت یادگیری سازمانی

"قابلیت یادگیری سازمانی بیانگر ظرفیت خلق و تعمیم ایده ها بطور موثر در برخورد با مرزهای متنوع سازمانی از طریق ابتکارات و شیوه های مدیریتی ویژه است" (یانگ و همکاران12F11 ، .(2007 مفهوم قابلیت یادگیری سازمانی به اهمیتی می پردازد که فاکتور تسهیل کننده یادگیری سازمانی است (دیبلا و همکاران13F12 ، 1996؛ جریز گومز و همکاران1413F ، 2005؛ هالت و فرل1514F ، .(1997 کانون توجه در این تعریف،"قابلیت" است؛ این واژه بر آنچه که مدیران و افراد بطور واقعی انجام می دهند تأکید دارد (غلامی و علیزاده، .(1381 هر سازمان بر اساس ویژگی های خود و افرادش روشهایی برای یادگیری دارد (فانگ و همکاران16F15 ، .(2007 یادگیری سازمانی عبارتست از فرآیند یادگیری جمعی اعضای سازمان (یوکل1716F ، .(2009 و به بیانی دیگر عبارتست از اکتساب، تفسیر و کاربرد دانش جدید توسط اعضای سازمان (ساکا هلمهوت1817F ، .(2009 آوا و همکاران19F18 هم معتقدند که یادگیری سازمانی شامل سه مرحله اکتساب، اشتراک و ذخیره سازی دانش می باشد (آو و همکاران، .(2009

اما در مقابل، سازمان یادگیرنده سازمانی است که ظرفیت یادگیری، تطبیق و تغییر خود را افزایش می دهد. در چنین فرآیندهای یادگیری تجزیه و تحلیل می شود، تحت نظارت قرار می گیرد، توسعه پیدا می کند و در ارتباط با اهداف نوآوری و بهبود، مدیریت می شود. اندازه، استراتژی، رهبری، ارزش ها، ساختارها، سیستم ها، فرآیندها و عملکرد های چنین سازمانی نیز دست به دست هم می دهند تا یادگیری و بهبود افراد را در این راستا تسهیل کرده و نیز یادگیری سطح سازمان را تسریع نماید ( گفار و مارسیکP20P19F، .(3 :1996 سازمان یادگیرنده سازمانی با اثربخشی بالا و رقابتی است، چون قابلیت تولید دانش جدید را دارد و به خوبی می تواند

برای حل سریع مسائل دانش را منتقل کند (گا و رایان2120F ، .(4 : 2002 همچنین از نظر گاروین نیز سازمان یادگیرنده عبارتست از مهارت و توانایی سازمان در ایجاد و انتقال دانش و اصلاح رفتار افراد برای بکارگیری دانش و بینش جدید (گاروین2221F ، .(1993 در نهایت سازمان یادگیرنده جایی است که افراد را به صورت دائمی با استفاده از ظرفیت هایشان در به وجود آوردن نتایجی که واقعا خودشان به آن تمایل دارند، ارتباط دارد. جایی که الگوهای جدید و وسیعی از تفکر در آنجا پرورش یافته و امید و آرزوهای همه در آن مجموعه به صورت آزاد جای دارد و افراد به صورت دائمی یاد می گیرند که چگونه با همدیگر یاد بگیرند (کارلسون23F22، .(2007

-2-2 بازارگرایی

بازارگرایی بیش تر به عنوان یک رویکرد استراتژیک تلقی می شود که می تواند سبب بهبود عملکرد سازمانی نیز شود (دیوانداری، .(1390 امروزه بازارگرایی کانون توجه مطالعات و مقالات مروری زیادی قرار گرفته است (کوهلی و جاورسکی24F23 ، 1990، لیااو و همکاران، .(2011 بازارگرایی یکی از قابلیت های عملیاتی ارائه شده، و تعریف توانایی های عملیاتی آشکار می باشد (آمبروسینی و بوومنP25P24F، 2009؛ وانگ و احمدP26P25F ، .(2007 که، پس از بررسی برخی از تعاریف متعدد از بازرگرایی (آلاجوسیجاروی27F26، 2012؛ دیP28P27F، دیP28P27F ، 1994؛ کایور و گوپتاP29P28F ، 2010؛ کوهلی و جاوروسکی، 1990؛ اسلاتر و نارور، 1995؛ ودروفP30P29F ، (1997 ، در میان دیگران، نویسندگان، بازارگرایی را به عنوان یک قابلیت سازمانی که اجازه تولید اطلاعات مناسب بازار مربوط به نیاز های جاری و آتی مشتریان را می دهد، تعریف می کنند. که همچنین یکپارچه سازی و انتشار این اطلاعات در سراسر سازمان، طراحی هماهنگ و اعلام پاسخ استراتژیک شرکت را به فرصت های بازار می دهد (پالاسیوس31F30 ، .(2014 از یک دیدگاه مبتنی بر قابلیت، بازارگرایی نشان دهنده یک منبع خاص در سطح بنگاه است که سازمان را قادر به احساس نیاز بازار و توسعه دیگر قابلیت ها می سازد که سازمان را به محیط خارجی آن نیز مرتبط کرده (سونگP32P31F ، (2007، و بعنوان یک کاتالیزور برای فن آوری های جدید عمل می کند (پانیراکیس و تئودوریدسP33P32F ، .( 2007 مبانی فلسفی مفهوم بازارگرایی درمفهوم بازاریابی اشاره به ''فلسفه مدیریت کسب و کار" است که بر روی یکپارچه سازی و هماهنگی فعالیت های بازاریابی برای برآوردن نیازهای مشتری به منظور به حداکثر رساندن سود بلند مدت متمرکز است (فلتونP34P33F ، .(1958 بطور کلی بازارگرایی به عنوان یک پیشنیاز برای ایجاد قابلیتهای یک شرکت در امر ابتکار، پیشرفت تعاملات موفق و همچنین روابط با شرکای تجاری عمل می کند (ناسوشنP35P34F، .(2011

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید