بخشی از مقاله

شناسایی موانع موجود در توسعه کسب و کارهای کوچک و متوسط نوآور و کارآفرین

 

چکیده
در دنیای جدید، بنگاههای کوچک و متوسط((SMEs، قلب تپنده اقتصاد هستند. کسب و کارهای کوچک و متوسط از ارکان مهم اقتصادی هر کشور به شمار آمده و در رشد اقتصادی آن نقش مهمی ایفا میکنند. اهمیت این کسب و کارها در رشد اقتصادی کشورهای توسعه یافته و درحال توسعه بهخوبی شناخته شده است. به دلیل نقش این بنگاهها در توسعه پایدار صنعتی، باید برنامهریزی در زمینههای مختلف فعالیت آنها مدنظر قرار گیرد. امروزه نوآوری در فضای فناورانه حاضر برای سازمانها الزامی و نقش مهمی ایفا می نماید . در این فضا، سازمانها به دنبال ایجاد ایدههای جدید میباشند تا بتوانند به فشارهای ناشی از جهانی شدن به درستی پاسخ دهند . از این روست که موسسسات فناوری کوچک و متوسط، در کانون توجه مسئولین و دولتمردان کشورها قرار گرفته است . نوآوری در کسب وکارهای

کوچک و متوسط مدتها است برای پژوهشگران جالب توجه بوده است اما هنوز در زمینه شناسایی و توصیف موانع و چالشهای نوآوری
در کسب وکارهای کوچک و متوسط کمبود وجود دارد. بنابراین در این پژوهش برای برطرف کردن این شکاف، با بررسی پژوهش های
پیشین، موانع توسعه کسب وکارهای کوچک و متوسط در 4 دسته کلی شامل: موانع داخلی، موانع عملیاتی، موانع محیطی، و موانع فردی شناسایی و در قالب مدلی ارائه شده است.

کلمات کلیدی: کسب و کارهای کوچک و متوسط )SMEs(، نوآوری، موانع نوآوری

.1 مقدمه

پیشرفت اجتماعی- اقتصادی در کشورهای در حال توسعه به دلیل مشکلات زیاد در اقتصاد و سیاست، به یک معضل اصلی تبدیل شده است. کشورهای درحال توسعه بسیاری وجود دارند که دارای منابع طبیعی بوده اما دچار کمبود مهارت و توانایی کارآفرینی لازم برای بکارگیری این منابع و فرصت ها هستند .[1] کارآفرینی بهترین گزینه برای کشورهایی است که خواستار پیشرفت اقتصادی ثابت برای ملت خود هستند ، کارآفرینان همواره به دنبال فرصت در محیط اقتصادی محل کار خود هستند و از این فرصتها بهره میبرند. با این روش، رشد و پیشرفت اقتصادی بوسیلهی فعالیتهای کارآفرینی در اقتصاد، گسترش می-یابد.[2]

کسب و کارهای کوچک بیش از %90 شرکت ها را در کشورهای توسعه یافته تشکیل می دهد. کارآفرینی و کسب و کارهای کوچک نقش مهمی را در کاهش فقر، ایجاد کار و دست یابی به استانداردهای بالا برای زندگی ایفا می کند به همین دلایل بانک جهانی 2.8 میلیارد دلار در کشورهای در حال توسعه با چنین اهدافی هزینه کرده است؛ بالا بردن رقابت، کارآفرینی، رشد شغلی، بهره وری اقتصادی، نوآوری، رشد و کاهش فقر از طریق کسب و کارهای کوچک3]؛.[4

در سالهای اخیر، اهمیت و نقش صنایع کوچک و متوسط در کشورهای صنعتی و کشورهای در حال توسعه رو به افزایش بوده است. در دو دهه گذشته با ظهور فناوریهای جدید در تولید و ارتباطات، تحولاتی در قابلیتهای واحدهای صنعتی، روشهای تولید، توزیع، و ساختار تشکیلاتی بنگاه ها پدید آمده که عموما بر اهمیت واحدهای کوچک و متوسط افزوده است5]؛.[6

از اوایل دهه 1980، هجوم همزمان به سوی کارآفرینی و تأکید سازمانها بر نوآوری برای بقا و رقابت با سازمانهای کارآفرینی که بیش از پیش در صحنه بازار ظاهر شدند، موجب هدایت ویژگیهای کارآفرینانه به درون شرکتها شد. همراه با رسوخ فرایندهای اداری و دیوان سالاری در فرهنگ سازمانها - در دهه های 1960 و 1970، کارآفرینی در سازمانها به طور فزاینده مورد توجه مدیران ارشد قرار گرفت تا آنها نیز بتوانند به فرایند اختراع، نوآوری و تجاری کردن محصولات و خدمات جدید خود بپردازند. با آغاز دهه 1980و پیشرفت ناگهانی صنایع در عرصه رقابتهای جهانی، اهمیت تفکر و فرایندهای کارآفرینانه در سازمانها، بیش از گذشته مورد تأکید قرار گرفت و پژوهشگران، کانون توجه خود را به چگونگی القای کارآفرینی در ساختار اداری سازمانها معطوف کردند .[1]

شاه کلید طلایی برای دستیابی به جامعه ای سرآمد، تنها و تنها کار آفرینی است، زیرا که میتواند منبع لایزال خلق فرصتهای بزرگ و تولید ثروتهای سرشار، در راه دستیابی به جامعه ای سرآمد باشد .[2]

خوشبختانه در محافل علمی کشور در طی دو، سه سال اخیر، مقوله کارآفرینی مورد توجه ویژه و گستردهای قرار گرفته است؛ ولی متاسفانه با تمام تلاشها و باورهای صورت گرفته، به دلیل عدم وجود یک برنامه منسجم و کاربردی، موضوع عملیاتی شدن بسیاری از ایدههای کارآفرینی در کشور به چالش کشیده شده است. پر واضح است که برای نیل به این مهم و برون رفت از وضعیت کنونی باید به نقش نوآوری و خلاقیت و موانع و راهکارهای برطرف کردن این موانع در بحث کارآفرینی، بسیار دقت و توجه شود و نسخههای علمی و عملی متناسب با ساختار اداری اقتصادی کشور فراهم گردد .[3]

پیچیدگی و رقابت رو به رشد موجود در دنیای امروز که البته با تحولات سریع محیط بینالملل و گذر از جامعه صنعتی به جامعه اطلاعاتی، و نیز تغییر اقتصاد ملی به اقتصاد جهانی همراه است باعث شده که از کارآفرینی به عنوان موتور محرک توسعه اقتصادی یاد شود. زیرا میتواند باعث رشد و توسعه اقتصادی کشورها، افزایش بهرهوری، ایجاد اشتغال و رفاه اجتماعی شود .[5 ;4]


2

.2 کارآفرینی و کسب و کارهای کوچک و متوسط

تعریف کارآفرینی

کلمه کارآفرین از فعل فرانسوی Entreprendre، به معنای "عهده دار شدن"، ریشه گرفته است. طبق نظر کیبلی(1971) 1، اقتصاددان فرانسوی، کارآفرین شخصی است که مدیریت یک شرکت را فراهم می کند و ریسکهای اجتماعی را پذیراست. علاوه بر این، کارآفرین به عنوان شخصی که منابع با سودمندی کمتر را به منابع با سودمندی بالا تبدیل می کند، تعریف شده است . کارآفرین شخصی است که چیز جدیدی خلق می کند و نوآوری در اقتصاد کنونی دارد . شخصی که ریسک پذیر است و در موقعیتهای مختلف نسبت به اهداف خود ثبات دارد، یک کسب و کار را اداره می کند و تمام سود و زیان آن را به جان می - خرد، یک کارآفرین است.[6]

تعریف کسب و کارهای کوچک
طبق نظریه هال 2 ، تعریف یکسان و جهانی برای کسب و کارهای کوچک در کشورهای مختلف دنیا وجود ندارد . در استرالیا، شرکتی که شامل کمتر از 100 کارمند در ساخت و 20 کارمند در تدارکات باشد، یک کسب و کار کوچک محسوب میشود. در کانادا، کمتر از 500 کارمند در ساخت و کمتر از 50 کارمند در تد ارکات را کسب و کار کوچک می نامند. در چین در صنایع مختلف متفاوت است اما اساسا کمتر از 100 کارمند شرکت به عنوان یک سرمایه گذاری متوسط و کوچک شناخته می شود و در اندونزی، کسب و کارهای کوچک به عنوان سرمایه گذاریهایی که کمتر از 100 کارمند دارند تعریف می شود. در ژاپن، کمتر از 300 کارمند در ساخت با 100 میلیون ین دارایی، 100 کارمند با سرمایه گذاری 30 میلیون ین دارایی در عمده فروشی و در خرده فروشی و خدمات کمتر از 50 کارمند با 10 میلیون ین دارایی، کسب و کار کوچک محسوب می شود . در آمریکا شرکتی که کمتر از 500 کارمند دارد به عنوان کسب و کار کوچک محسوب می شود.[6]

در ایران نیز تعاریف گوناگونی از شرکتهای کوچک و متوسط در سازمان های مختلف وجود دارد. با این وجود در پژوهشهای اخیر، بنگاه های تولیدی که دارای 149 نفر کارمند و کمتر هستند، به عنوان بنگاه های کوچک و متوسط در نظر گرفته شده اند .[7]

تعریف نوآوری

نوآوری به عنوان یک نیروی مهم در جهت توسعه شرکت ها و بهبود عملکردشان محسوب می شود. توان نوآوری مهمترین مشخصه تعیین کننده عملکرد است . پژوهشهای متعدد با تایید این مطلب نشان می دهند، بنگاه جهت کسب مزیت رقابتی و ادامه حیات نیازمند نوآوری است . بنگاههای با ظرفیت بالای نوآوری می توانند با انطباق مناسب محیطی و توسعه توانمندی های جدید به مزیت رقابتی و عملکرد بالا دست یابند .[8]

.3 پیشینه پژوهش

کارآفرینی فرایند ایجاد کسب وکار و تبدیل فرصت ها به دستاوردها است و به افراد جسوری اشاره دارد که دارای آمادگی لازم برای پذیرش مخاطره های راه اندازی یک کسب وکار جدید میباشند .[9]در واقع، کارآفرینی، فرایند ایجاد ارزش به وسیله فراهم کردن مجموعه منحصر به فردی از منابع برای، بهره برداری کردن از فرصتها می باشدب10ب. دانشمندان ویژگیهای مختلفی را برای افراد کارآفرین بیان کردهاند که عبارتند از: کانون کنترل درونی، ریسکپذیری متوسط، تحمل ابهام، نیاز به؛ توفیق طلبی، استقلال طلبی، نوآوری، آینده نگری، عزم و اراده و پشتکار، و فرصت طلبیب11ب.

 

3

کارآفرینی سازمانی مبحثی است که اواخر دهه 1980 و اوایل دهه 90 مطرح شد .[12] تعاریف عملی کارآفرینی سازمان های
سی سال گذشته از طریق کارهای عملی تکامل یافته است . پژوهشگران معتقدند که کارآفرینی سازمانی، مفهومی بسیار

گسترده دارد که شامل ایجاد، توسعه و پیادهسازی فکرها یا رفتارهای جدید است.
بیشک، هدف اصلی کارآفرینی نواندیشی است و برای جامعه متعالی نیز نهادینه شدن این باورها در فرهنگ، باید اصلی بنیادین شود تا تعهد مردم آن جامعه به این اصل را در پی داشته باشد . علاوه بر این، شناسایی موانع پیش روی نهادینه شدن چنین باورها و راه های مقابله با آن ها، باید با اولویت در دستور کار قرار گیرد تا با آسیب شناسی مسائل و مشکلات بتوان به بهترین راه ممکن در کمترین زمان دست یافت.

مرور پژوهشهای مختلف داخلی و خارجی نشان میدهد که کارآفرینان برای انجام فعالیتهای کارآفرینانه خود با مشکلات و موانع گوناگونی مواجه می شوند که این موانع سرعت و توانمندی آنان را کاهش می دهد. مرور مستند بر ادبیات موضوعی کارآفرینی سازمانی، بیانگر این است که بررسیهای گوناگونی به بررسی موانع کارآفرینی سازمانی پرداختهاند.

موانع و محدودیتهای متعددی برای حرکت به سوی کارآفرینی در سازمانها وجود دارد، پیامد و بازخور به کارگیری فنون مدیریت سنتی در سازمان است. در برخی موارد، این موانع به قدری مخرب هستند که افراد ترجیح میدهند از رفتار کارآفرینانه اجتناب کنند. از جمله موانعی که پیش روی کارآفرینی سازمانی وجود دارد می توان به عدم حمایت مدیریت از کارآفرینی، عدم داشتن آزادی عمل در کار، سیستم نامناسب تشویق و ارائه پاداشها، ساختار خشک و مکانیکی، فرهنگ ضعیف ناسازگار و محافظه کارانه، اعمال کنترل شدید، توجه به سودهای کوتاه مدت، عدم باور به توان خلاقیت افراد، اعمال کنترل شدید، وجود فرهنگ محافظه کارانه، توجه به سود های کوتاه مدت، و شیوههای نادرست تشویق و ارائه پاداش و مواردی از این نوع اشاره کرد .[13]

در پژوهشی که محمدکاظمی و همکارانش ب14ب در سازمان تربیت بدنی کشور انجام دادند، به منظور شناسایی ابعاد رفتاری از مدلی مفهومی با 5 بعد استفاده شده است که فرهنگ سازمانی، سبک رهبری، ویژگی های شخصیتی مدیران، ویژگی های شخصی کارکنان و تضادی سازمانی را از موانع رفتاری کارآفرینی سازمانی دانسته اند . با توجه به نتایج به دست آمده از این پژوهش در پیشنهادهایی برای بهبود کارآفرینی سازمانی در سازمان مزبور ارائه گردید که به موارد ذیل اشاره شده استْ

.1تفویض کارها به افراد خلاق و نوآور سازمان،.2 مشارکت دادن پرسنل در تصمیمگیریها ،.3 حاکم نمودن اخلاق، درستی، اعتماد و باور پذیری در سازمان،.4 تلاش در جهت افزایش تعهد و وفاداری اعضای سازمان،.5 تشویق مدیران به پذیرش تغییر و فرصت جویی، .6 تقویت مهارتهای سازمانی در مدیران،.7 واگذاری اختیارات بیشتر به کارکنان،.8 ترغیب افراد به ارائه ایدههای نو و خلاقانه، .9 ایجاد فضای رقابت توأم با حس اعتماد و نتایج برد در سازمان،.10 فرصت دادن به افراد برای ابراز دیدگاههای متفاوت، .11 تحمل تضادهای سازنده از سوی مدیریت؟

در پژوهش دیگری به منظور بررسی موانع کارآفرینی دربخش دولتی و به ویژه در شعبه های مختلف بانک رفاه در سطح استان مازندران از مدل سه بعدی کرونوال 3 و پرلمن4 استفاده نمود که در آن موانع کارآفرینی سازمانی را به سه دسته موانع داخلی، محیطی و برآیندی تقسیم نموده اند .[15] نتایج پژوهش نشان میدهد که سهم موانع داخلی در کارآفرینی سازمانی کارکنان بانک رفاه بیشتر از سایر موانع دیگر بوده است . از میان سایر مولفههای موانع داخلی، سهم مانع مدیریت منابع انسانی بیشتر از سایر مولفهها بوده است . مدیریت مشارکتی یکی دیگر از مانع های اصلی کارآفرینی سازمانی در بخش داخلی است . مشارکت کارکنان در هدف گذاری و تدوین برنامه های آتی سازمان ، نقش سازنده ای در خلاقیت و فعالیت های کارآفرینانه دارد . موانع برآیندی به عنوان دومین مانع اثر گذار بر فعالت کارآفرینانه شناسایی شده است . مولفه همکاریهای بین سازمانی بیشترین سهم را در موانع برآیندی دارد . موانع محیطی در جایگاه سوم اثرگذاری به عنوان مانع قرار گرفته اند و سهم عامل قانونی در آن بیشتر از سایر موانع دانستهاند ب16ب.

4

در اغلب کشورهای جهان، بنگاههای کوچک و متوسط (SME s)با مشکلات به نسبت مشابهی نیز مواجه هستند. کمبود دانش اقتصادی، ضعف تجارب مدیریتی ، ناتوانی در اثرگذاری بر تغییرات محیطی و آسیب پذیری بالا .از این منظر، محدودیت در تامین منابع مالی در مقایسه با شرکت های بزرگ، ضعف در تامین و حفظ نیروی انسانی کارآمد و نبود نهادهای متولی و حمایت کنندهی امور بازاریابی و صادرات، از مشکلات رایج بنگاههای یاد شده هستند ب17ب.

کراسینکی موانع سازمانی کارآفرینی را شامل موارد زیر می داند: رویههای اجرایی نامناسب سازمان در برخورد با اشتباهات کارکنان، برنامه ریزی بلند مدت، سبک و ساختار، مدیریت وظیفه مدار، سیاست های تشویقی یگانه برای همه و ترفیع افراد سازشکار یا موافق.[18]

در پژوهشی دیگر، چهار عامل زیرساختی، بازاریابی، مدیریتی و سیاستگذاری به عنوان موانع توسعه بنگاههای کوچک و متوسط کارآفرین شناسایی شدند. دقت در نتایج تحقیق نشان میدهد که متغیرهای بازدارندهی شناسایی شده، تا حد زیادی هم راستا با نتایج تحقیقهای پیشین دربارهی موانع توسعهی بنگاههای کوچک و متوسط کارآفرین (SMEs)بوده است ب11ب. عده ای به بررسی موانع کارآفرینی سازمانی در سه گروه موانع محیطی، موانع داخلی و موانع برآیندی پرداخته اند . پرهیزگار و همکاران ب16ب به نقل از دهقانی زاده ب19ب این موانع را به شرح زیر اورده اند:

موانع داخلی: بیشتر پژوهشگران، موانع درونی سازمانی را از عوامل اصلی ناکارآمدی سازمان ها در گرایش به کارآفرینی معرفی میکنند و معتقدند که ساختار سازمانی و فرهنگ حاکم بر این سازمانها میباید تغییر کند. این فرآیند تجدید ساختار باید به عنوان یک فعالیت حیاتی مدنظر سیاست مداران و مدیران ارشد در سطح کلان و مدیران رده میانی در سطح سازمانی قرار گیرد. این دسته، شامل موانعی است که بیشتر منشاء درون سازمانی دارند. موانعی که در این دسته قرار میگیرند چه به لحاظ عوامل پدیداری آن و چه به لحاظ راهکارهای برطرف سازی این موانع باید به اصلاح ساختار درون سازمانی و انطباق آن با مدلی از عوامل داخلی سازمان پرداخته شود. محدود کردن فعالیتها در درون سازمان ها از جمله مشکلاتی است که استقلال سازمانهای دولتی را محدود میکند، از این رو امکان سرعت بخشیدن و انعطافپذیری در تصمیمگیری سازمانی محدود می-شود. اما، مانع اصلی سازمانهای دولتی نوع و فرم مشکلات مالی آنها (چارچوبهای خاص، بودجهریزی) است.

موانع محیط: دسته دوم موانع، بیشتر منشأیی برون سازمانی دارند. لزوم بازنگری و حتی تعریف مفاهیم جدید در سطح سیاست گذاری کلان کشوری به عنوان راهکارهای اساسی در جهت اصلاح، مرتفع ساختن این دسته از موانع و ایجاد زیر ساختهای مناسب در جهت توسعه کارآفرینی سازمانی را نمایان میسازد. از سوی دیگر، راهبردهای متداول در سطح سازمانهای دولتی توان لازم را برای تشویق کارکنان به فعالیتهای کارآفرینانه ندارد و دیدگاه سنتی حاکم بر این سازمان ها به گونهای است که در ارائه خدمات، به تمایلات ارباب رجوع سازمان توجه کافی نمیشود.

موانع برآیندی ْ دسته سوم از موانع موجود بر سر راه کارآفرینی در سازمانهای دولتی، موانع برآیندی هستند؟ در جهان امروز سازمانها باید خود را با شرایط و تغییرات محیط پیرامون خود هماهنگ کنند و گرنه محکوم به فنا هستند. سازمان های بزرگ و دولتی با شرایط خاصی روبرو هستند، و این شرایط و ویژگیها باعث شده است تا نتوانند به راحتی خود را با تغییرات محیطی هماهنگ سازند؟ کارآفرینی به عنوان یک راه حل اساسی برای اغلب سازمانها پیشنهاد شده است ولی سازمان های دولتی در این زمینه نیز با فرصت ها و تهدیداتی روبرو هستند؟ سازمان های دولتی برای کارآفرین شدن نیاز به تغییر در نوع روابط و ارتباطات خود با دیگر سازمان ها و ارگان ها در جامعه دارند.

5

.4 مدل نظری پژوهش

در این بخش، مدل نظری پژوهش، عوامل و زیر مجموعه های آن به طور کامل تشریح شده است . در این پژوهش، موانع موجود در توسعه کسب و کارهای کوچک و متوسط نوآور و کارآفرین شامل 4 عامل اصلی است که تحت عنوان : .1 موانع داخلی، .2 موانع محیطی، .3 موانع فردی، و .4 موانع عملیاتی مطرح شده است.


❖ موانع داخلی

اغلب پژوهشگران، موانع درونی سازمانی را از عوامل اصلی ناکارآمدی سازمانها در گرایش به کارآفرینی معرفی میکنند و معتقدند که ساختار سازمانی و فرهنگ حاکم بر این سازمانها میباید، تغییر کند. این فرآیند تجدید ساختار میباید به عنوان یک فعالیت حیاتی مدنظر سیاست مداران و مدیران ارشد در سطح کلان و مدیران رده میانی در سطح سازمانی قرار گیرد. این دسته، شامل موانعی است که بیشتر منشاء درون سازمانی دارند. موانعی که در این دسته قرار میگیرند چه به لحاظ عوامل پدیداری آن و چه به لحاظ راهکارهای برطرف سازی این موانع باید به اصلاح ساختار درون سازمانی و انطباق آن با مدلی از عوامل داخلی سازمان پرداخته شود. محدود کردن فعالیتها در درون سازمانها از جمله مشکلاتی است که استقلال سازمان-های دولتی را محدود میکند، از این رو امکان سرعت بخشیدن و انعطاف پذیری در تصمیمگیری سازمانی محدود میشود. اما، مانع اصلی سازمانهای دولتی نوع و فرم مشکلات مالی آنها (چارچوبهای خاص بودجه ریزی) است .[5] در ادامه به برخی موانع جزئی داخلی اشاره میگردد:

· عدم دستیابی به منابع مالی برای سرمایهگذاری
عملکرد بالای موسسات کو چک بر روی نگهداشتن رکورد تمرکز می کنند. برنامه ریزی نقدینگی و سیستم هزینه موسسات کوچک مالک مدیر باید بر روی دنبال کردن اطلاعات تمرکز کنند تا به کارایی بالا در مدیریت مالی موسسات (موسساتی که

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید