بخشی از مقاله


بررسی بحران هویت درمعماری بناهای معاصرگیلان


چکیده

معماری بومی گیلان،که با تأثرازعوامل محیطی واجتماعی وزاییدهی کنش و واکنش متقابل انسان و طبیعت پیرامون آن بوده است. این ویژگی ارزشمند موجب شده تا معماری پاسخگوبه نیازهای رفتاری واقلیمی، با تکیه برمصالح منطقهای وامکانات طبیعی ساخت درمنطقه، شکل پذیرد و به تبع تفاوتهای شرایط زیست محیطی، معماری تبلوریافته در این منطقه متفاوت ازسایرنقاط ایران باشد. اما با شروع عصر جدید وامکان حمل مصالح ساختمانی به فواصل دور و نیز شیوع سبک ساخت وسازبی هویت فعلی،کلیه ساخت و سازها درتمامی نقاط به سمت یکسان شدن پیش رفته است. به گونهای که نمای اغلب قریب به اتفاق شهرها وحتی روستاههای ایران به هم شبیه شدند وحالا بادیدن تصویر یا نمایی ازیک شهریا روستا به سختی میتوان محل آن راحدس زد.معماران گذشته ما با هویت خود زندگی کردهاندوناگزیراین هویت درآثارآنها جاودانه گشته است. براین اساس شاخص فقدان معماری باهویت، ناآگاهی ازمیراث گذشتگان وتوانایی های فرهنگی خود ودرنتیجه بیزاری ازآن،گرایش به فرهنگ معماری بیگانه راتوسعه میدهد. لذا در روزگاری که هویت گیلانی به فراموشی سپرده می شود،توجه به معماری سنتی گیلان که با غنای فرم، برتجربه گرانبهای گذشتگان تکیه داشته وبر مبنای نیازها و هماهنگ با عوامل محیطی( اکولوژیک )پدید آمده امری ضروری است. به همین منظورمقالهی حاضر براساس روش تحقیق توصیفی و تحلیلی و بر پایه مطالعات و یافتههای کتابخانهای، اسنادی برای بررسی مطالب تهیه شده است و هدف ازآن بررسی بناهای بومی گیلان وتأثیرآن درهویت بخشیدن ومناسبسازی بناهای معاصر است که دراین مقاله ابتدابه معرفی هویت، معماری بناهای مسکونی گیلان وسپس به شناخت عواملی مانند ظهورمعماری مدرن ورشدجمعیت و...که بیهویتی را در معماری را به وجود آورده پرداخته شده است. نتایج حاصل از این پژوهش نشان میدهد،که اگرچه صنعت ساختمان سازی درگیلان در سالهای اخیر از رشد چشمگیری درابعاد مختلف کمی و کیفی برخوردار و جلوههای بدیع و در عین حال منحصربفردی را به تصویرکشیده اما گسستن ازارزشها، تاریخ وفرهنگ باعث ازمیان رفتن معماری نظام یافته بازندگی مردم شده و معماری معاصر در میان گذشته وآینده معلق است بنابراین معماری وساختمان سازی آن باید مطابق با هویت واصالت وسنتهای غنی گیلان زمین باشد که دربرگیرنده تمام این ابعاد است.

واژههای کلیدی: بحران، هویت، معماری بومی،گیلان،اقلیم

-1 مقدمه :

مسکن به عنوان یکی ازنیازهای نخستین بشر،ابتداییترین سؤالی بوده که انسان سعی دریافتن پاسخی مناسب ومعقول برای آن داشته است تا بتواند شرایط مناسبی برای ادامهی حیات خویش ایجاد کند.لذا معماری یک منطقه در زمینه ساخت وساز با استفاده ازمصالح دردسترس درآن وهمچنین سازگاری سازه باشرایط آب وهوایی آن ناحیه به اضافه هنر وفرهنگ ساکنان آن بوده است (رضازاده،1391، .(24اما با ظهور معماری مدرن،پیشرفت تکنولوژی، رشدسریع جمعیت وگرایش مردم به شهرنشینی،تقاضای فزآیندهای را برای تهیه مسکن به دنبال داشته که این موضوع درپی خودصرفاً باعث ازدست رفتن گوهر ناب معماری بومی که به ایدآلهای زمان و مکان دست یافته بودند شده ومشکلات عدیدهای به همراه آورده است.
دردنیای مدرن،معماری دیگربا مکان،زمان وفرهنگ جامعه ارتباط ندارد و بیشتربازخورد درتفکرفلسفی وروشنفکری عدهای خاص، جدا ازجامعه است.لوکوبورزیه، به عنوان یکی ازاصلی ترین پیشکسوتان معماری مدرن می گوید:"تمام انسانها اندامهای مشابه و یا عملکرد یکسان دارند.تمام انسانها نیازهای همسان دارند.قراردادهای اجتماعی که طی سالیان به وجود آمدهاند،استانداردهای طبقات اجتماعی راتثبیت کردهاند.عملکرد ونیازها، محصولات استانداردشدهای راتولید میکند. من یک ساختمان واحدرا برای همه ملل و همهی آب و هواها پیشنهاد میکنم"(لنگ،1383، .(11این اندیشه معماری را ازفرهنگ جدا کرده است.عدم ارتباط معماری باجغرافیا و فرهنگ،انسان را ازمحیط دور ساخته وعلاوه برازبین بردن آداب ورسوم ،هماهنگی بامحیط را نابود ساخته،بی هویتی وخودباختگی معماری بدون محتوا رانیزبه وجود آورده است.

درفضای معماری امروز، انسان دیگرفضایی آشنا نمیبیند،یکنواختی وسردی فضا،کالبدمعماری رابی محتوا نموده ورشته اتصالات فضایی خاطرات و هویت را ازهمه پاشیده است.آیینه ی روح وجان ما،اندیشه های پایداری بوده اند که درطول تاریخ وشکلهای گوناگون درترکیب معمارانهی فضاها تبلوریافته اند و ما هرروزخودرا دراین آیینه سلامت ومتصل میدیدیم وشادبوده ایم.اما امروزاین آیینه شکسته است وکسی خودرانمی بیند، مردم خودراگم کردهاند و همه غمگیناند وچون نمیدانندکه این غم به خاطردور ماندن ازاصل خویش اتفاق افتاده است،افسردهاندو چون فضایی نیست که من رابه ما پیوند دهد،در نتیجه این جدا ماندن ازاصل خویش همچنان پایدارمانده است(رضوی وسلیمانی،1384، .(23 بدیهی است که درجامعه معاصرایران نیز،مسئلهی بی هویتی وعدم احساس تعلق مکانی،به عنوان یک معضل اجتماعی دامنگیر مردم شده است و فضاهای بیشماری رابه فضایی بی رونق وخالی از شور ونشاط تبدیل کرده است. براین اساس معماری بومی گیلان،که به عنوان نمونه ای مناسب ازهماهنگی وتلفیق بنا با طبیعت،که حاصل عوامل مختلف اقلیمی،اجتماعی واقتصادی ،فرهنگی و...است وبیشترین تأثیرراازاقلیم وطبیعت پیرامون خودگرفته و همواره از شکوه و زیبایی خاصی در کشور برخوردار بود ه است (گرجی ویاران،43،(1389 درحال حاضراین نوع معماری در گیلان نیزرو به بوته فراموشی است.امروزه دیگرشاهد معماری بومی و سنتی که مشخصه این منطقه بودنمی باشیم ودر عوض ساختمانهای با سازه فلزی یابتنی، پوشش آجری و سقفهای شیبدار با فرمهای به اصطلاح هنرمندانه با پیروی کورکورانه از معماری بیگانگان و تفکیک فضاهای داخلی تنها با هدف پاسخ به نیازسرپناه خانواده، جایگزین ویژگیهای پیشین بناها گشته اند این عوامل موجب از دست دادن هویت معماری بومی منطبق با محیط شده اند که یکی از پیامهای اصلی شیوه جدید معماری، بالا بودن هزینه ساخت و افزایش استفاده از انرژیهای غیر قابل تجدید و یا فسیلی با هدف گرمایش و سرمایش است که دلیل اصلی آن عدم استفاده ازمصالح بومی است(خدابخشی ومفیدی،605،.(1380
لذا دراین پژوهش به معرفی وذکرخصوصیات وارزشهای معماری بناهای بومی گذشته ی گیلان پرداخته شده است تابدین وسیله بتوان رابطه ای بین معماری گذشته وحال برقرارکردکه ضمن تداعی فرهنگ وآداب ورسوم گذشته،باشرایط اقلیمی منطقه نیزتطابق داشته باشدوبه عبارتی دیگرهویت بازگردانده شود.

-2 تعریف هویت

هویت به معنای تشخیص،هستی،وجود وآنچه که موجب شناسایی شخص میباشد است.همچون شخصیت یاکیفیت بیانگر ویژگـی-های هرفردیاپدیدهای می باشد(حجت،57،.(1384

درکتابهای لغت برای واژه هویت معناهای زیادی ذکر می کنند که از جمله آن ها فرهنگ معین واژه هویت راچنین تعریف میکند: "آنچه که موجب شناسایی شخص باشد.یعنی آنچه راکه باعث تمایزیک فرد ازدیگری باشد"(معین،.(1350

درلغت نامه دهخدا، هویت به معنای تشخص دانسته شده است و مؤلف تصریح می کند که همین معنی درمیان حکیمان ومتکلمان مشهور است.

-3 مفهوم هویت ازدیدگاه صاحبنظران

- اریکسون یکی ازجامعه شناسان معروف این مفهوم راقائل به دوبخش می داند. » اول یکی شدن باخود ودیگری مشارکت با دیگران دربعضی ازاجزای ذاتی.« او فرآیند هویت رایک سیستم کنترل می داند که مجموعه ای ازهنجارهاو ناهنجارهارا درفرد به وجود می آورد.

- استوارت هال معتقداست هویت یک رونددرحال شدن است که یک شناسنامه وعامل شناخته شدن است. برخی هویت رایک مفهوم ارتباطی می دانندکه بوسیله تشابه هاوتفاوتهابادیگران مفهوم پیدامی کند.

- ازدیدگاه شولتز هویت به مفهوم عام عبارت است از"آزمودن محیطی کلی،تحت عنوان پرمعنا درداخل این گونه ازکلیت موضوعات یاچیزهایی مشخص وآشناکه الزاماً بادراختیارگرفتن اهمیتی ویژه مطرح شد،ویابه بیانی گشتالتی همچون پیکرها

برزمینه ساده کم ساحت نیز میایستد.درواقع چنین چیزیهایی هستند که به موضوعات پیوسته بااحرازهویت انسان تبدیل میشود"(شولتز،1381، .(20

تنها پدیدهای که دغدغه هویت داردانسان است.فرد باحضور و رشد یافتن درجمع علاوه برآنکه دارای هویت فردی یعنی نام وروابط مشخص بادیگران میگردد، با گرفتن عناصرمشترکی که فرهنگ خوانده میشود، هویت جمعی مییابد وبا مجموعهای این مسائل دارای تاریخ مشترک میشود.به این ترتیب ایجاد هویت فردی،یک فرآیند اجتماعی است.هرفرد هنگامی خودرادارای هویت میداند که ازتمایز،پایداری ودرجمع بودن خود اطمینان حاصل کند.مکان وفضا مهمترین عواملی هستند که این نیازهای هویتی انسان راتأمین می کنند(دریایلعل وحوصلهدار،1388، .(15یک فضا برای ساکنان باید ازیک هویت وازیک ساختار برخوردارباشد (فیالکوف ،1382، .(62به این صورت که، هرفضا ومکان،به عنوان یک منبع هویت است وگروه هایی راکه درآن قرارمیگیرند هویت میبخشد ( ربانی،37،.(1381

-4 بحران هویت چیست؟
بحران کلمهای عربی است،درزبان عربی(ازمه (azmahرا به جای آن به کارمی برند تامفهوم Crisis انگلیسی رابرساند.به عبارتی دیگر واژه بحران به معنای پریشانی وآشفتگی به ویژه درحال بیماراست.باتوجه به این نکته بحران رامیتوان موقعیت (Situation)
یا ظرف( ( Cricumstance خاصی دانست که براثرآن گروه قومی یاملتی یا شهرمورد نظربه سبب شرایط خاص تاریخی ویا نوظهور ازشناخت دقیق حقیقت وجودی وحقوقی خود وشناساندن آن به دیگران بازمی ماند(الطایی،1382، .(57
مسئله بحران هویت بادو موضوع مهم مرتبط است:
1. بسامان بودن هویت وپرهیز ازنابسامانی درساختارهویت
2. هدفمند بودن هویت وجهت داشتن ساختارآن

بحران اصلی هویت رادرگم کردن هدفها وجهتها به اساس زندگی فرد و جمعی بایستی جستجو کرد.لذا مسئله بحران هویت در شهرسازی ومعماری وهنررانیز باتوجه به ماهیت آن که دارای جنبه های کالبدی ومادی(عینی)وروحی وعاطفی(ذهنی)است درموارد فوق میتوان پیگیری کرد.هنگامی که شهریا یک بنا به عنوان یک اثرهنری وکالبدی هماهنگ با محتوی باشد سازواره وساختارآن بدست آمده است و فراترازآن هنگامی که محتوی وکالبدآن هماهنگ با هم یک هدف واحدراپی میگیرند ومنظوری یکسان رادنبال میکنند، هدفمندی بدست می آید.درغیراین صورت پدیده یا شهریا کالبد بابحران روبرو می گردد(رضوی وسلیمانی،1384، .(40

-5 معماری مسکن بومی درگیلان

دراستان گیلان مانند هرنقطه ای ازجهان،مسکن بومی ازچهارعامل شرایط جغرافیایی وطبیعی زمین،شرایط اقلیمی وآب و هوایی، شرایط اقتصادی ونحوهی امرارمعاش ساکنین وخصوصیات فرهنگی مردم منطقه بیشترین تأثیررامی پذیردکه به توضیح مختصری ازآن می پردازیم: (خاکپور،1386، .(29 -18


-1-5تأثیرفعالیتهای اقتصادی برمسکن

درجای جای این کشورپهناور،به دلیل اختلاف شرایط محیطی،زندگی ساکنان هرنقطه تفاوت های آشکاری بادیگرنقاط دارد؛بدین گونه که شرایط جغرافیایی هرنقطه،امکانات اقتصادی ویژه ای رابرای امرارمعاش مهیا می سازد.براین اساس،درنقاط جغرافیایی مختلف، حرفه های بومی ونحوهی معیشت مردم متنوع است.به تبع فعالیت های اقتصادی گوناگون،الگوی مسکن درهرنقطه نیز تفاوت دارد، چرا که مکان زیستی باید پاسخگوی نیازهای رفتاری مردم درپیوند باکار و مشغلهی روزانه نیزباشد.براین اساس در هر منطقه،محوطهی مسکونی وعناصرخدماتی مسکن،درفرم وابعادویژه ای شکل گرفته است.برای ساکنان جلگهی گیلان که بستر مناسبی برای شالی کاری دراختیارداشته اند،وجود فضایی درمحوطهی مسکونی که محصول رادرخود جای دهد،ضروری به نظرمی رسد. بنابراین کندوج درمناطق جلگه ای وشالی کاری گیلان این نیازرامرتفع می سازد.درنقاط کوهپایه نیزبراساس شغل مسلط ساکنین که باغداری است،برحسب نوع فرآوری ومیزان آلودگی،این فعالیت درمحوطه یا فضای سرپوشیدهای درداخل یاخارج بنای مسکونی صورت می پذیردوظهورعناصرخدماتی مناسب برای این قبیل فعالیت ها الزامی است.

-2-5تأثیرتعاملات اجتماعی برمعماری مسکونی

ویژگیهای فرهنگی درگیلان تفاوتهای آشکاری نسبت به سایرنقاط ایران دارد.این امرمی تواند معلول تمایزات بارزجغرافیا واقلیم باشد.نیازبه نظارت دایم محوطه برای حفظ اموال مزرعه،ارتباط بصری تنگاتنگ بین درون وبرون بنارامی طلبد.این ها همه در کنار پوشش نسبی زن گیلانی که درتمام اوقات روزباآن زندگی می کند،معماری برونگرا رابسیار موجه میکند.درمعماری گیلان ،فضاهای شفاف ومتخلخلی که روبه بیرون دارد،اگرچه برای پاسخ به نیازهای اقلیمی خلق شده،درهماهنگی کامل بانیازهای مذهبی وباورهای فرهنگی مردم این دیاراست.بااین وصف می توان فرهنگ مردم گیلان رامانند معماری آن برون گراتوصیف کرد.گیلان درپناه البرز هیچگاه مأمنی برای بیگانگان نبوده وازتهاجم واستیلای غارتگران به دوربوده است.به دلیل عدم نگرانی ازحمله وغارت دیگران، معماری مسلط منطقه دارای سادگی ویگانگی درتمامی وجوه آن است.هرآنچه درظاهربنااست،دردرون آن نیزاتفاق میافتد،و هرچه دردرون است،دربیرون آن نیزنمود دارد.

-3-5 تأثیرپذیری معماری ازشرایط زیست محیطی

دراستان گیلان که خصوصیت اقلیمی بارزآن اعتدال دما،رطوبت زیادهوا وبارشهای طولانی است،مسکن پس ازرفع نیازاولیه،یعنی سرپناه ومأمن وجلوگیری ازشدایدطبیعت، حتی الامکان بایدرطوبت زیادترازحدآسایش انسان رادورنماید.یعنی بناباید به طریقی رطوبت هوای اطراف بدن انسان راکاهش دهد و امکان تعرق وتبخیر سطح پوست و درنتیجه کاهش دمای بدن رامهیا سازد.راحت-ترین راه دستیابی به این امر،ایجادکوران دربنا ودفع هوای مرطوب توسط باد است.به طورکلی معماری گیلان باتوجه به تأثیر مستقیم ازشرایط زیست محیطی،دارای وجوه متشابهی است که می توان آن را این گونه خلاصه کرد:

.1پلان های گسترده وبازوساختمان های غیرمتمرکز .2ارتفاع گرفتن بخش های مسکونی ازسطح زمین

.3قرارگیری فضایی محدود ومحصوردرقلب بنا،احاطه شده توسط تلاروایوان ها برای اوقات زمستان .4وجود ایوان وتلاردریک تاچهارطرف بنا که ازمهمترین فضاهای زیستی است .5بام های چهارشیبه وشیب تند بام ها .6چندلایه ای بودن نماهای اصلی وفضاهایی باحداکثرتخلخل درخارجی ترین سطح .7تعداد وسطح زیادپنجره ها

.8 ارتباط تنگاتنگ درون وبرون بنا ومحوطه ی مسکونی .9 استفاده فراوان ازمصالح گیاهی وچوب بدون روکش وآمود

.10ظاهرساده وهمشکل مساکن هرمنطقه وپرهیزازتجمل گرایی وتزیینات فراوان .11قرارگیری

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید