بخشی از مقاله

چکیده

با توجه به اهمیت مبانی نظری در زمینه معماری و شهرسازی و به ویژه لزوم هماهنگی این مبانی با زمینه های اعتقادی و فرهنگی هر جامعه، جهت جلوگیری از نمونه برداری از محصولات خارجی و در راستای تولیدات نظری به دنبال یافتن اصول و زمینه های تاثیرگذار بر معماری و شهرسازی در متون و منابع دینی اسلامی هستیم. جستجوهای مشابه بر مبنای ویژگی های معماری سنتی، بومی سازی مبانی نظری معماری جهان، استخراج مصادیق یا ویژگی های شکلی از دستورات دینی، در این زمینه انجام شده اند، که این نوشته در دو راستا با آنها متفاوت است؛ نخست تکیه و تمرکز بر متون دینی به جای برداشت های دسته دوم از آنها و دوم استخراج و ارائه اصول و زمینه های کلی که در تنظیم مبانی نظری معماری و شهرسازی باید در نظر گرفته شوند به جای مصادیق جزئی و یا حتی ویژگی های کالبدی یا داده های مشخص تئوری.

با این دیدگاه و در محدوده مقاله حاضر لزوم توجه به زمینه های معنویت گرایی، نوآوری، ن شانه گرایی، زیبایی، عدالت اجتماعی، توجه به ان سان، تو سعه و فرهنگ تبیین شده که هر کدام از آنها به نوبه خود هنگام مقای سه میان تفکر ا سلامی و تفکر روز جهان محل پر سش های بنیادی و کاربردی ب سیار ا ست. با توجه به این زمینه ها مباحث فرهنگ ایرانی و تو سعه فرهنگی به طور دقیق و تفصیلی نیازمند توجه و تحلیل دانسته می شوند. منابع و مآخذ این فرهنگ ایرانی در بدو امر عقاید و باورهای دینی و مقدس مردم است که اصول اصلی آن از تعالیم اسلامی اخذ شدهاند. در مرحله بعدی آداب و رسوم و ارزشهای کهن ایرانی است که تقابلی با ارزشها و اصول اسلامی نداشته و بزرگان قوم بر آن صحّه نهاده و مردم نیز از آنها پاسداری نمودهاند.

در مرحله سوم دانشهایی است که طی تاریخ طولانی تمدن ایرانی، در اثر تماس با سایر تمدنها از آنها اخذ شده و با ت صفیه و ا ستحاله به عنوان جزئی از فرهنگ ملی ایرانیان شناخته می شوند. در باره تو سعه فرهنگی نخست باید گفت که کاربرد این لغت بعدی صرفا مادی به پدیده می دهد. اینک توسعه نیز همچون استعمار که معنای زیبایی دارد و بهتبع خویش تمایل شبیه شدن به بیگانه را به همراه میآورد، به جان کشورهای جهان سوم افتاده است، و اگر آن سعی در غارت منابع طبیعیشان داشت، این یکی سعی در تهی نمودن جوامع از ارزشهای معنویشان دارد، جهت بهبود اوضاع نیاز به تعریف توسعه منحصر به هر فرهنگ است. دوم درواقع فرهنگ زمینه و بستر و ف ضای همه فعالیتهای جامعه و از جمله انواع تو سعههای اقت صادی، سیا سی، علمی، صنعتی و امثالهم میبا شد، و م شکل بتوان فرهنگ را جزئی از توسعه قلمداد کرد. ناگفته نماند که هر گونه توسعه و تکامل و تحول و حتی دگرگونی در جامعه به هر حال بر فرهنگ جامعه - ارتقا و یا سقوط آن - تأثیر خواهد داشت.

واژه های کلیدی: معماری و شهرسازی اسلامی، فرهنگ، توسعه، فرهنگ ایرانی، توسعه فرهنگی

مقدمه

فقدان مبانی نظری شهر سازی برگرفته از متون ا سلامی از دیگر م شکلات موجود در ع صر حا ضر ا ست. متون ا سلامی همواره به عنوان مهمترین و بنیادیترین منبع استنتاج مبانی نظری و مختصات علوم اسلامی و فعالیتهای دانشمندان مسلمان در همه زمینهها از جمله: هنر، معماری، جغرافیا، ریا ضی و سایر علوم و فنون مورد ا ستفاده و ا ستناد قرار گرفتهاند. امروزه گاهی سعی بر آن ا ست تا با متون و ن صوص مذهبی به مثابه کتاب د ستی عمل شده و جزئیات از آنها خواسته شود و البته چون م ستقیماً چیزی یافت نمی شود، موضوعِ سکوتِ اسلام در مورد شهر و محیط زندگی مطرح شده و در پی آن، به میل و نظر شخصی و تقلیدی از بیگانه عمل می شود. مصادیق تاریخی را الگوی فیزیکی و لایتغیر شهر اسلامی قلمداد نمودن نیز روشی ناصواب در تعریف شهر اسلامی است. راه درست آن ا ست که ا صول م شی و مبانی در حیات و از جمله شهر سازی و زندگی شهری از متون ا ستخراج شده و برای هر زمان و مکان تف سیر خاص زمانی و مکانی آن برای شهر و محیط زندگی ارائه شود.

پیشینه تحقیق

مقالههای متعددی به وجود بحران در وضع کنونی معماری و شهرسازی ایران اشاره کرده و جهانبینی و فرهنگ اسلامی را به عنوان راه ا صلی برونرفت از این و ضعیت معرفی میکنند. نو شته های متعدد و متنوع دیگری به معرفی کلی شهر1 یا معماری ا سلامی و ارائه تعریفی برای آن می پردازند و عواملی بسیار کلی مانند جنبه های اجتماعی، ذهنی یا کالبدی را ارئه می دهند. برخی مقالهها به اهمیت تک عن صرهایی مانند عقل، ان سان، امنیت، عدالت، زیبایی، ن شانه گرایی، معنویت، تو سعه، فرهنگ و غیره ا شاره می کنند2 و به ت شریح جزئیات آن می پردازند. نوشتههای دیگری نیز، که متون معماری پیشین از این نوعاند، به معرفی ویژگیهای 3 دقیق و خرد، چه کالبدی و چه کیفی، در معماری میپردازند و بر دو دسته4 برخاسته از متن معماری سنتی و تاکید بر دادههای متون دینی تقسیم می شوند.

فرضیه و پرسش های پژوهش

مقاله حاضر به دنبال بررسی این فرضیه است که؛ معنویت گرایی، نوآوری، نشانه گرایی، زیبایی، عدالت اجتماعی، انسان، توسعه و فرهنگ زمینه های موثر و شایان توجه در معماری اسلامی هستند و جهت دستیابی به مبای نظری مناسب آن باید به عنوان سرلوحه قرار داده شوند. پر سش مورد نظر این ا ست که زمینه های موثر بر ویژگی های معماری و شهر ا سلامی کدام اند و چگونه باید به این زمینه ها نگاه کرد تا ب سیاری از چالش های و ضعیت معا صر را جواب داده و در عین حال در م سیر ا صول و ارزش های ا سلامی باقی بمانیم؟

معنویتگرایی

برای معنویتگرایی انسان مسلمان و بالنتیجه برای توجه به معنویتگرایی در آثار انسانی، که به عنوان اصلی در تعریف هر اثر ایفای نقش ا صلی را عهدهدار ا ست مراتب و مدارج متنوعی را میتوان ذکر کرد. سادهترین مرتبه آن ا ست که چون هر اثر ان سانی در پی بیان مو ضوعی ا ست یا در جهت پا سخگویی به نیازی خلق شده ا ست، آن مو ضوع یا آن نیاز به معنای آن اثر خاص، تف سیر و تعبیر شود. و پیچیدهترین مرتبه آن است که یک اثر انسانی به اصل و حقیقتی متافیزیکی اشاره نماید. در ارتباط معنا و معنویت با آثار انسانی و درنتیجه در لزوم توجه آثار به ارزشهای معنوی در جامعهای با جهانبینی الهی و دینی شکی وجود ندارد. و به همین ترتیب است که با حذف و یا انزوای جهانبینی الهی، جهانبینی مادی و شرک جایگزین آن میگردد و در پی این جایگزینی معنویت - یا معانی - مطرح و مستتر در آثار انسانی نیز به صبغههای دنیایی و مادی خویش منحصر و محدود میشود.

نوآوری

نوآوری و بداعت از ویژگیهای بارز آثار ان سانی و بهویژه آثاری ا ست که تعبیر »اثر هنری« بر آنها اطلاق می شود. نکته ب سیار مهم در این زمینه تفسیر و تعریفی است که از نوآوری ارائه میشود که به دو نکته مهم این طیف که نوآوری از دیدگاه متألهین و منکران ماوراءالطبیعه است اشاره میشود. از مباحثی که در دوران معا صر به شدت دچار ا ستحاله شده ا ست مفهوم »نوآوری« ا ست که ان سانها فطرتاً به آن گرایش دارند. نوآوری که در تفکر سنّتی دینی به معنای ارائه تفاسیر و درک و فهمی نو از اصول و حقایق ثابت است، در دوران مدرن به هر چیزی که نافی و طردکننده هر چیز دیگری - حتی حقایق مطلق - باشد اطلاق میشود.

نشانهگرایی

اصولاً هنر جلوهای از روحیه نمادگرایی انسان است. در توضیح این روحیه میتوان گفت که انسان به دلایل متعددی از جمله انسانیتش، چندبُعدی بودن عالم وجود، الگوگراییاش، تعدد ساحتهای حیاتش، رازداریاش و خداپرستیاش، ناگزیر از بهرهگیری از نشانهها است که قلمرو هنر و معماری و شهر یکی از اصلیترین قلمروهای استفاده از نشانهها میباشد - نقیزاده، . - 50 :1383 علاوه بر دلایل مذکور یکی دیگر از اصلیترین دلایل برای اهمیت نشانهگرایی در هنر - یا ارتباط هنر و نشانهگرایی - آن است که هنر هم به معانی و موضوعات متنوعی - از معنا تا ماده - اشاره دارد و هم اینکه اصولاً هنر به دلیل ایجازگوییاش راهی جز استفاده از نشانهها ندارد.

زیبایی

همانگونه که در بسیاری موارد هنر بیان و ارائه زیبایی موضوعات و پدیدهها است، همانطور که از نظر بسیاری افراد هنر چیزی جز نمایش و خلق زیبایی نیست و همانگونه که بنا به نظراتی هنر وقتی از زشتی سخن میگوید که نگران فقدان و از بین رفتن زیبایی است، برای بیان و نمایش و ارائه و خلق زیبایی نیز یکی از بهترین و کارآمدترین ابزار و روشها و بسترها هنر است. به این ترتیب در اکثریت قریب به اتفاق موارد، زیبایی و هنر همراه و حتی مترادف هم ه ستند زیبایی هنر معنوی دارای وجههای معنوی و روحانی ا ست و زیبایی هنر مادی صبغهای از زیبایی ظاهری و صوری است - جعفری: . - 1373 در تعالیم وحیانی و مکاتب معتقد به متافیزیک، زیبایی، به وجه صوری و حسی محدود نشده و واحد ساحتهای معقول و معنوی نیز میباشد.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید