بخشی از مقاله
بررسی جایگاه تفکر انتقادی در کتاب مطالعات اجتماعی پایهی ششم ابتدایی
چکیده
هدف پژوهش حاضر بررسی جایگاه مولفههای تفکر انتقادی درکتاب مطالعات اجتماعی پایهی ششم ابتدایی است. روش تحقیق در این پژوهش توصیفی از نوع تحلیل محتوا میباشد و جامعه آماری پژوهش شامل یک جلد کتاب مطالعات اجتماعی پایهی ششم ابتدایی در سال تحصیلی 1393-94 است. در این پژوهش حجم نمونه برابر با حجم جامعه انتخاب گردید و به منظور اعتباریابی و روایی صوری و محتوایی ابزار تحقیق، از دیدگاه متخصصان علوم تربیتی استفاده شده است. پایایی پژوهش نیز با توجه به فرمول پایایی هولستی محاسبه گردید و ضریب توافق بین کدگذاران 0/87 به دست آمده است. ابزارهای این پژوهش فرم تحلیل محتوا میباشد که بر اساس مولفههای تفکر انتقادی لیپمن تنظیم شده است. نتایج حاصل حاکی از آن بود که در کتاب مطالعات اجتماعی پایهی ششم ابتدایی بیشترین فراوانی مربوط به مولفهی تحلیل و ارزیابی(%(18 و کمترین فراوانی مربوط به مولفهی صراحت داشتن(%(5 می باشد و همچنین از مجموع کل واحدهای دارای مولفههای تفکر انتقادی و فاقد آن در کتاب مطالعات اجتماعی پایه ششم ابتدایی که 562 واحد متن و فعالیت و تصویر میباشد361 واحد آن یعنی(%(64 دارای مولفههای تفکر انتقادی می باشد. بنابراین در جهت پرورش هر چه بهتر تفکر انتقادی باید به اصل تناسب در بهکارگیری مولفهها و همچنین محتوای متن و فعالیت و تصاویر توجه بیشتری شود.
واژگان کلیدی:
تحلیل محتوا، تفکرانتقادی، کتاب مطالعات اجتماعی ، پایهی ششم
مقدمه
در عصر حاضر، برنامهی درسی و به خصوص برنامه درسی مطالعات اجتماعی در کل نظام آموزشی یکی از مهمترین دروس آموزشی و نیاز یادگیری مادامالعمر فراگیرندگان را بر عهده دارد. زیرا فراگیرندگان امروز شهروندان فردای جامعه محسوب میشوند که باید در ابعاد متفاوت رشد یابند و مهارت لازم را کسب کنند . از آنجایی که تغییر و تحول در دنیای امروز در همهی ابعاد زندگی به صورتی دائمی و اجتناب ناپذیر وجود دارد، برنامه درسی در هر جامعه مسئولیت آماده سازی فراگیرندگان برای رویارویی با چنین موقعیتی را بر عهده دارد. این امر میتواند از طریق توجه به پرورش تفکر انتقادی و رشد و بهبود قوهی قضاوت افراد تحقق یابد. استفاده و گسترش صلاحیت های تفکر برای رشد دانش آموزانی که به طور فزاینده در حال روبه رو شدن با جهان فناوری و طبعاَ جهانی گستردهاند، حیاتی است. زیرا اشخاص نمیتوانند دانش کافی برای استفاده آینده در حافظهشان ذخیره کنند. اطلاعات به اندازهای در حال گسترشاند که اشخاص، برای اینکه قادر به اداره مسائل مختلف، در زمینه و زمانهای مختلف زندگیشان باشند، نیازمند مهارتهای قابل انتقالاند. پیچیدگی شغلهای امروزی نیاز به افرادی دارند که بتوانند در تولید دانش و فرایندهای جدید مطلب را درک، قضاوت و مشارکت کنند. بسیاری از دانشآموزان ما ممکن است در آینده مشاغلی داشته باشند که امروزه آن مشاغل وجود ندارند. بنابراین مهم است که دانشآموزان در مورد صلاحیتهای پردازش تفسیر و ارزیابی اطلاعات جدید آموزش ببینند.
جوامع امروزی نیاز به شهروندانی دارد که اطلاعات منابع مختلف را جذب کنند و درست بودن آن را تعیین نموده و برای قضاوت از آن استفاده کنند. و بر همین مبناست است که مربیان بزرگ، تفکر را اساس و مبنای تعلیم و تربیت قرار می دهند و رشد قوهی تفکر را هدف عمده مؤسسات تربیتی تلقی میکنند ( شریعتمداری ، 1382 ،ص (379 انیس1، لیپمن2 و پل3 معتقدند که تربیت انسانهای صاحب اندیشه باید نخستین هدف تعلیم و تربیت باشد( شعبانی، .(1389 در جامعهای که سیستم تعلیم و تربیت آن بدون بحث و انتقاد، امور را میپذیرد و بدون تفکر آنرا منعکس می کند، خطر به وجود آمدن انسانهای فاقد توازن و نیروی تفکر در جامعه زیاد میباشد و لذا هالپرن4 معتقد است هدف تعلیم و تربیت برای شهروند مردم سالار، پرورش تفکر انتقادی است. مطابق دیدگاه پل (1992) تفکر انتقادی یکی از اهداف تعلیم و تربیت نیست بلکه هدف اساسی آن است( به نقل از بدری ، (1385
دست یابی به اهداف تعلیم وتربیت که در قالب کتابهای درسی و محتوای تعیین شده منعکس میشوند، آرمان هر نظام آموزشی است. اگر برنامه درسی و محتوای کتابهای درسی مربوط، هماهنگ و همسو با اهداف تعلیم وتربیت نباشد نمیتوان نسبت به تحقق هدفهای مورد انتظار امیدی داشت. بنابراین موفقیت یک نظام آموزشی در گرو هماهنگی تمام اجزای آن با یکدیگر و همسویی آنان در جهت تحقق هدفها مربوطه میباشد و همان طور که بیان شد یکی از اساسیترین اهداف تعلیم و تربیت، پرورش تفکر انتقادی در فراگیران میباشد.
دیوئی5 ماهیت و ذات تفکر انتقادی را »قضاوت معلق« یا بدبینی سالم (نقد سازنده) و پرهیز از تعجیل در قضاوت تعریف می کند، به عبارت دیگر او تفکر انتقادی را بررسی فعال ، پایدار و دقیق هر عقیده یا دانش میداند.( مایرز، (1390 پل و الدر( 2006 ) 6 چارچوب عملی تفکر انتقادی را بعنوان یک فرایند شناختی می دانند و نشان میدهند که فقط با تبدیل شدن به تفکر درباره تفکر می توان تواناییهای شخصی را برای ارزیابی استدلالها و به چالش کشیدن پیش فرضهای
دیگران بهبود بخشید(به نقل از مارنیک1، 2013،ص(7 آموزش تفکر انتقادی شامل ایجاد عمدی جو عدم تعادل است تا شاگردان بتوانند فرایندهای فکری خود را اصلاح کنند یا دوباره از نو بسازند، متاسفانه در طول سالهای تعلیم و تربیت، آگاهیها و حقایق بیشماری به دانشآموز عرضه میشود ولی نحوهی تفکر و اصول اندیشیدن در او تقویت نمیشود گویی استعداد اندیشیدن در جریان عمل به طور خودکار بروز میکند. یافتههای پژوهش نشاندهندهی فقر مهارت نقد و ارزیابی در کلاس درسی است و شاید به همین دلیل است که در حال حاضر، تفکر انتقادی به عنوان یک کمبود در سطح جهان، نظر کارشناسان را به طور جدی به خود جلب کرده است (آنه تامسون2 ، (1382
کتاب درسی یا محتوای مواد آموزشی بهویژه در نظامهای آموزشی متمرکز محور مکتوب و مدون تعلیم و تربیت محسوب میشود که فعالیتها و تجربههای تربیتی دانشآموزان توسط معلم و حول محور آن سازماندهی میشود و نیاز به بررسی
و تحلیل علمی دارد. و نوعی از تحلیلها که برای برنامهریزان درسی، مؤلفین و تصمیمگیرندگان برنامههای درسی بسیار مفید و ضروری است تحلیل محتوایی است( یار محمدیان، .( 1391
و یکی از مهمترین مهارتهایی که نظامهای آموزشی باید به آموزش آن همت گمارند مهارت تفکر انتقادی است، چرا که متخصصان بزرگ تعلیم وتربیت با تاکید بر اهمیت تفکر؛ بویژه تفکر انتقادی، پرورش آن را یکی از اهداف اصلی تعلیم و تربیت میدانند(مایرز، .(1390 برای رشد دانش آموزان در تفکرهایشان و انتقال مهارتهای این تفکرات به زمینه های دیگر، آنان باید بتوانند ارزش تفکر خود و تفکر سایرین را با شناخت استانداردهای آشکار ارزشسنجی تفکرشان بدانند (ادمان3، 2009، ص.(46
بنابراین برای تحول برنامههای آموزش و پرورش این چالش وجود دارد که نهتنها یک فرد نخبه بلکه همه افراد را قادر سازند که متفکرانی مؤثر باشند، زیرا این قابلیت مورد نیاز هر فردی است. یادگیرندگان باید آگاهیشان را از خود به عنوان متفکران و یادگیرندگان گسترش دهند، راهبردهایی را برای تفکر مؤثر تمرین کنند و منش تفکر را که در طول زندگی به آن نیاز دارند، گسترش دهند(کتاب معلم تفکر و پژوهش ششم ابتدایی،.(1391 در دنیای امروز بیش از هر زمان دیگری کسب مهارتهای تفکر انتقادی به ضرورتی غیر قابل انکار در بازار کار، رویارویی با سوالات مادی و معنوی، ارزیابی دیدگاه ها، خط مشی های افراد، مؤسسات و نهایتا مواجهه با مشکلات اجتماعی تبدیل شده است (هاتچرو اسپنسر4،.(2005
دانش آموزان ما پس از سالها که تحصیل میکنند باز هم فلسفی فکر نمی کنند و به دنبال حفظ طوطی وار و یادگیری تصنعی هستند. محتوای کتابهای درسی ما باید مهارتهای تفکر انتقادی دانشآموزان را پرورش دهند تا یادگیرندگانی مادامالعمر وشهروندانی مسئول، جهانی و نقاد باشند. بنابراین تحقیق و پژوهش در زمینهی تفکر انتقادی و بررسی جایگاه آن برای دادن بازخورد و راهنمایی مناسب به برنامهریزان و مؤلفان کتابهای درسی و همچنین معلمان مجری این کتب امری ضروری و مهم میباشد. و در رابطه با جایگاه تفکر انتقادی در کتاب مطالعات اجتماعی پایهی ششم دورهی ابتدایی، تحقیق و یا پژوهشی که به طور مستقیم به این موضوع پرداخته باشد، یافت نشد اما در عین حال تحقیقات مختلفی دربارهی جایگاه تفکر انتقادی در دروس، پایهها و مقاطع دیگر انجام شده که در اینجا به برخی از آنها اشاره میشود:
نتایج پژوهش قاسمیان (1388) با عنوان »بررسی جایگاه تفکر انتقادی در برنامه درسی دوره ابتدایی« که با روش تحلیل محتوا و با استفاده از سیاهه ی تحلیل محتوا انجام داده، نشان میدهد که از بین عناصر برنامه درسی، در کتاب راهنمای معلم در حد انتظار به تفکر انتقادی توجه شده است و عنصر محتوای کتابهای درسی کمترین توجه به مؤلفه های تفکر انتقادی داشته اند(خواجه زاده .(1390-
تحقیق یعقوبی((1389 با عنوان »بررسی جایگاه تفکر انتقادی در محتوای کتاب مطالعات اجتماعی دوره متوسطه«که به روش تحلیل محتوا و بر اساس مؤلفه های تفکر انتقادی لیپمن بود، نشان میدهد که محتوای این کتاب تا حد زیادی بر پرورش مهارتهای سؤال کردن ، تحلیل و ارزیابی ، ارزیابی شواهد و اظهارات ، جمعی بودن و منطقی بودن تاکید دارد. اما در حد متوسطی بر پرورش مهارت های استدلال کردن ، تفسیر کردن ، قضاوت صحیح درباره مسائل و صراحت داشتن تاکید میکند.
تحقیق دیگری که توسط خواجه زاده (1390) با عنوان »تحلیل محتوا کتاب تاریخ معاصر ایران در دوره متوسطه از بعد تفکر انتقادی « انجام گرفت نشان داد که برخی از مؤلفه های تفکر انتقادی در این کتاب مورد توجه قرار نگرفته و برخی نیز به میزان بسیار کمی مورد توجه قرار گرفته است.
از مجموع مطالعات انجام شده به روشنی میتوان دریافت که نه تنها در ایران بلکه در بسیاری از کشورهای جهان، مسئله تفکر انتقادی و نحوهی آموزش آن با مشکلات اساسی مواجه است و محتوای آموزشی آنطور که باید با توجه به اهمیت
و نقش خود در پرورش تفکر انتقادی قادر به پرورش تفکر انتقادی دانش آموزان نیست و از ویژگیهای لازم جهت نیل به این هدف برخوردار نیست، بر این اساس برای ایفای نقش مؤثر و متناسب با تحولات جهانی و افزایش تاثیرگذار محتوا، بایستی محتوای درسی از بعد تفکر انتقادی مورد توجه ویژه قرار گیرد، تا این محتوا با کسب ویژگیهای لازم، جوابگوی نیازهای اساسی دانش آموزان بوده و تفکر انتقادی را در آنان پرورش دهد و از این رهگذر دانشآموزان به یادگیرندگان مادام العمر و شهروندانی مسئول تبدیل شوند. بر همین اساس در سالهای اخیر در کشورمان برای حل چنین مشکلاتی کارگزاران و متخصصان و برنامهریزان تعلیم و تربیت، در جهت تدوین سند تغییر و تحول بنیادین آموزش
و پرورش و برنامه درسی ملی برآمدند که اولین هدف اساسی آن تربیت عقلانی و تقویت تفکر و تعقل میباشد(مصوبات شورای عالی آموزش و پرورش در راستای تحول بنیادین، 1391، صص. .(128-127
در همین راستا پژوهشگر بر آن است که با توجه به تغییرات و تحولات زیادی که در سالهای اخیر درنظام آموزشی کشورمان و بالتبع در برنامهی درسی کشور و محتوای آموزشی ایجاد شده است و همچنین با توجه به تدوین برنامه درسی ملی و اهداف آن که به روشنی به اهمیت تعقل و تفکر پرداخته است؛ در این تحقیق محتوای آموزشی کتاب درسی مطالعات اجتماعی پایهی ششم دورهی ابتدایی را با توجه به نقش و اهمیت این کتاب در پرورش انواع تفکر به خصوص تفکر انتقادی، مورد بررسی و تحلیل قرار دهد تا میزان توجه و مطابقت آن با مولفههای تفکر انتقادی مشخص شود. با توجه به آنچه بیان شد مسأله اساسی در این تحقیق آن است که :
تا چه اندازهای در محتوای کتاب درسی مطالعات اجتماعی پایهی ششم دورهی ابتدایی به مؤلفههای تفکر انتقادی توجه شده است؟
روش شناسی تحقیق
روش این تحقیق، توصیفی و از نوع تحلیل محتوا می باشد. این تحقیق حاضر از نظر هدف کاربردی می باشد. محقق جهت بررسی محتوای کتاب مطالعات اجتماعی پایهی ششم دروه ابتدایی (متن، فعالیت و تصاویر) از روش تحلیل محتوا بر اساس مولفههای تفکر انتقادی لیپمن استفاده کرده است. جامعه آماری در این پژوهش کل محتوای کتاب
مطالعات اجتماعی پایه ی ششم ابتدایی در سال تحصیلی 1393-94 با مشخصات زیر میباشد: کتاب مطالعات اجتماعی پایهی ششم ابتدایی: دارای 154 صفحه با 12 فصل شامل 24 درس میباشد. بنابراین در این پژوهش حجم نمونه برابر با حجم جامعه انتخاب گردیده است، یعنی کلیهی محتوای کتاب درسی مطالعات اجتماعی پایهی ششم ابتدایی مورد تحلیل و بررسی قرار گرفته است. ابزارهای این تحقیق فرم تحلیل محتوای محقق ساخته با توجه به مولفههای تفکر انتقادی لیپمن میباشد.در این فرم ها 9 مؤلفهی تفکر انتقادی لیپمن با شاخصهایشان مورد بررسی قرار گرفته است. محقق دراین پژوهش به منظور اعتبار یابی (روایی صوری و محتوایی) ابزار تحقیق از نظرات و دیدگاههای صاحب نظران
و متخصصان تعلیم و تربیت و اساتید دانشکده علوم تربیتی و روان شناسی دانشگاه تربیت دبیر شهید رجایی 4) نفر استاد رشته برنامه ریزی درسی و مشاوره) استفاده شد. و برای پایایی ابزار از فرمول پایایی هولستی استفاده نموده است (سرمد
و بازرگان، .(1391 بدین منظور در مرحله عملیاتی محقق، اول %20 از کتاب مورد پژوهش را به صورت نمونهگیری تصادفی انتخاب نموده و مفاهیم عملیاتی را طبق شاخصهای تفکر انتقادی لیپمن برای کد گذاران توضیح داده و به یکپارچه شدن در تحلیل مفاهیم و تعاریف رسیدند و از کد گذاران خواسته شد که نظرات و نتایج به دست آمده را در اختیار محقق قرار دهند و بعد محقق با استفاده از دادههای به دست آمده، نتایج را در فرمول قرار داده و ضریب توافق بین آنان 0/87 به دست آمد. و در این پژوهش تجزیه و تحلیل داده ها به صورت توصیفی و تحلیلی انجام گرفته است. -1 به صورت توصیفی: شامل اعلام فراوانی، درصد و جدول ، -2 به صورت تحلیلی: شامل تحلیل و تفسیر فراوانی. در مرحله اول محتوای کتاب با شاخصهای تفکر انتقادی لیپمن شمارش گردید و بعد فراوانی آنها در جداول مربوطه ثبت گردید و درصد را به دست آورده و در مرحله دوم این درصدها به صورت نمودار نمایش داده شد و در مرحله سوم نتایج مورد تحلیل و تفسیر قرار گرفت.
یافتههای پژوهش
سوال اصلی پژوهش: تا چه اندازه در محتوای کتاب مطالعات اجتماعی پایه ی ششم، به مؤلفه های تفکر انتقادی توجه شده است؟
کتاب مطالعات اجتماعی پایهی ششم ابتدایی: دارای 154 صفحه با 12 فصل شامل 24 درس میباشد که محتوای آن شامل: متن درس، فعالیت( کاربرگهها و فعالیتهای وابسته) و تصاویر مربوطه میباشد.
با توجه به دادههای به دست آمده از بررسی محتوای کتاب مطالعات اجتماعی ششم ابتدایی با مولفههای تفکر انتقادی، جدول شماره (1) نتایج زیر حاصل شده است: