بخشی از مقاله
بررسی روابط خارجی ایران در سفرنامه شاردن
چکیده
این پژوهش درصدد بررسی روابط خارجی ایران در دوره صفویه با تکیه بر سفرنامه شاردن میباشد. بر این اساس یافتههای پژوهش حاکی از آن است سفرنامه شاردن یکی از بهترین سفرنامه دوره صفویه است که با وجود برخی اشتباهات، حاوی مطالب سودمند و مفیدی در زمینهی تاریخ سیاسی و تحولات فرهنگی و اجتماعی ایران میباشد. این کتاب به گونهای جذاب و مفرح نگاشته شده و ترجمهی ساده و روان مترجم نیز مطالعهی کتاب را برای همگان لذتبخش کرده است. از آنجایی که شاردن در ابتدا به عنوان مأمور رسمی دولت خاصی وارد ایران نشد قصد گشایش روابط سیاسی را نداشت، سفرنامه وی اطلاعات چندان زیادی در مورد روابط خارجی ایران ارائه نمیدهد اما بعد از اینکه وی تابعیت انگلستان را پذیرفت و به عضویت کمپانی هند شرقی درآمد، تا حدودی حامی کمپانی شرقی انگلیس در شرق شد. به طوری که از سفرنامه وی تا حد زیادی میتوان به زاویه دید غربیان انگیزههای استعماری و همچنین فعالیتهای کمپانی هند شرقی در غرب آسیا نیز پی برد.
واژگان کلیدی: سفرنامه، شاردن، کمپانی هند شرقی، صفویان.
1
.1 مقدمه
از قرن هفدهم به قصد ماجراجویی، تجارت، تبلیغ دین مسحیت یا دیپلماسی، کاروانهای اروپاییان سیلگونه روانه ایران میشدند. در این میان، تنها برخی از آنها اقدام به نوشتن سفرنامه و شرححال کردند که بخشی از منابع تاریخ صفویه را تشکیل میدهند. در فاصله سالهای 1650 تا 1750م بیشترین حجم سفرنامهها نوشته شده است.
از جمله این سفرنامهها میتوان به سفرنامه شاردن اشاره نمود. سرجان شاردن در زمان سلطنت شاه عباس دوم به ایران آمد و توانست از طریق تجارت اعتباری زیادی در ایران و دربار صفوی کسب کند. شیفتگی وی به ایران تمام جنبه های زندگی شخصی و روحیات او را تحت تأثیر قرار داد. او نه تنها لباس ایرانیان را بر تن کرد، بلکه رفتارهای زندگی ایرانی را نیز تقلید نمود. وی با اینکه فردی فرانسوی بود در مراجعت از ایران به تابعیت دولت انگلیس درآمد و در آنجا عنوان شوالیه به او داده شد و به عنوان گوهر ساز و گوهرفروش دربار تعیین شد. وی با فاصله اندکی به تابعیت دولت انگلیس درآمد. شاردن ضمن برقراری ارتباط بسیار نزدیک با کمپانی هند شرقی انگلستان( (E.I.C، در زمره سهامداران شرکت درآمد. درباره اهمیت سفرنامه شاردن تاکنون سخن بسیار گفته شده استمسلماً. شاردن با تالیف این اثر، منبعی پرارزش برای شناخت فرهنگ و جامعه ایرانی عصر صفوی فراهم آورده است و حجم فراوان اشارههای پژوهشگران صفویهشناس به گزارشهای او، نشان از این اهمیت
2
اساسی دارد. اما در این پژوهش هدف بررسی روابط خارجی ایران در دوره صفویه و نگاه سفرنامه شاردن به آن می باشد.
.2 زاد و زادگاه
ژان شاردن در سال 1643 م.، درست سالی که لوئی چهاردهم به تخت نشست، در شهر پاریس متولد شده و در همان محل به تحصیل پرداخته است. او پسر مرد جواهرسازی بوده که در میدان دوفین به کار مشغول بوده است و نزد همو است که شاردن از زمان کودکی شناخت سنگهای قیمتی و فن و هنر جواهرسازی را آموخته است.
خانوادهی شاردن به فرقهی پروتستانهوگِنوتعلق داشت و به طور کلی اغلب با مقامات رسمی فرانسوی و کلیسای کاتولیک مشکل پیدا میکرد. به همین سبب شاردن جوان علاقهی زیادی نداشت تا در فرانسه سکونت کند و از طرف دیگر شغل جواهرسازی، میل دسترسی به سنگهای قیمتی و شاید نیز نوعی عشق به شناخت افقهای دوردست، او را متوجه آسیا و هند شرقی کرد. وی در بیست و دو سالگی 1665-1664) م.) اولین سفر خود را آغاز کرد که در حدود شش سال طول کشید. در این سفر، ایران بیش از کشورهای دیگر نظر او را جلب کرد، به نحوی کهعملاًبیشتر وقت خود را در این کشور گذراند.1
3
اطلاعات پراکنده درباره این سفر کوتاه به ایران، حاکی از آن است که شاردن 21 ساله موفق شد تا با راه یافتن به دربار شاه عباس دوم، به عنوان تاجر و طراح رسمی جواهرات خاندان صفوی منصوب شود.1
سفر بعدی شاردن در سال 1667 و از طریق بندر هرمز به اصفهان و در پایان همان سال به سوی هند انجام شد. او مجددا در 1669 به مدت شش ماه دیگر به ایران بازگشت در اوان دهه 1670، به دلیل بروز مشکلاتی، شاردن مصمم شد تا به شرق و به ویژه ایران برگشته و با گسترش دانش ایرانی خود، کارش را در آن منطقه ادامه دهد. این بار زن تاجری به نام خانم لسکو او را همراهی میکرد که بسیار جسور و متهور بود و بارها در مشکلات راه و خطرات زیادی که بدانها روی میآورد، به شاردن کمک میکرده است. آن دو در گرجستان به سبب مزاحمت طایفهی آنجاز چیزی نمانده بود که زندگی خود را از دست بدهند و شاردن با تعویض لباس، خود را به صورت یک کشیش بینوای فرقهی کاپوسین درآورد و بدین وسیله آن دو توانستند خود را نجات دهند. سرانجام آنها در تابستان 1673 م. به اصفهان رسیدند و تا سال 1677 م. در این شهر اقامت کردند. عاقبت شاردن ایران را در سال 1677 م. برای همیشه ترک کرد و دوباره دو سال هم در هندوستان ماند و بعد،احتمالاً با کشتی، از راه دماغهی کاپ به اروپا بازگشته است.2
شاردن دست کم یک بار دیگر در سال 1681 به ایران بازگشت تا به حل و فصل داراییهای یکی از شرکای درگذشته خود در بندر عباس رسیدگی کند.3 از طرف دیگر باید گفت که چون شاردنشدیداً به تعلیمات کالون
4
اعتقاد داشته است و از آنجا که مطابق لایحهی نانت که در فرانسه پروتستانها اجرا میشده، دیگر در این کشور امکان پیشرفت برای او نبودهعملاً، در سال 1681 م. به انگلستان پناه برده و مورد حمایت شارل دوم، پادشاه انگلستان، قرار گرفته است و بعدهارسماً از طرف »وایت هال« ملقب به عنوان »سر« (آقا) شده و همچنین عنوان »شوالیه» را کسب کرده است.1
شاردن در انگلستان که دیگر آنجا را وطن اصلی خود به حساب میآورد، با دختری از منطقهی نورماندی فرانسه که او هم در آن زمان به انگلستان پناه آورده بود، ازدواج کرد. شاردن به جز مدتی که نمایندهی دولت انگلیس در کمپانی هند شرقی در هلند بود، بقیهی سالهای آخر عمر خود را در انگلستان گذراند، یعنی تا پنجم ماه ژانویه 1713 م. که در هفتاد سالگی در لندن فوت کرد.
او علاوه بر زبان فارسی که آن را خوب بلد بود - البته بدون اینکه بر ادبیات غنی این زبان تسلط واقعی داشته باشد - تا حدودی ترکی و عربی هم یاد گرفته بود. او در مورد فارسی دانی خود در مقدمهی آخرین چاپ سفرنامهاش در زمان حیات خود (چاپ پنجم در سال 1711 م.) ادعا میکند که از تمام اروپاییانی که در آن عصر به شرق سفر میکردهاند، تسلط به زبان فارسی داشته است.2
در پایان سفر و زندگی در ایران کتابی قطور و پرمحتوا راجع به آن دوران به رشته تحریر در آورد که امروزه بی شک یکی از منابع مهم شناسایی ایران و سلسله صفوی است. او در مقدمه کتابش آورده است » تمایل شدیدی که به شناختن ایران و به نوشتن سفرنامه های دقیق و صحیح راجع به آن داشتم، مرا واداشت تا در این مدت به اندازه امکان و با کمال جدیت به تحصیل زبان فارسی و به شناسایی دقیق آداب و رسوم مردم این کشور بپردازم.
5
از این رو مرتبا به دربار و دیوانخانه مراجعه کردم . با مردم و دانشمندان به گفتگو پرداختم...تقریباًمام طول و عرض کشور ایران را پیموده و همه جای آن را ... دیده ام1.«
.3 ویژگی کتاب
یکی از ویژگیهای اثر شاردن، ساده نویسی و پرهیز او از تکلف و پرهیز از اغراقهای مثبت یا منفی رایج در شماری از آثار سفرنامه نویسان و شرق شناسان غربی قبل از او و در مقابل، سرشار از توصیف دقیق ایران بود. چاپ پنجم کتاب که کمتر از دو سال قبل از درگذشت مؤلف منتشر شده، نسخه تجدید نظر شده کتاب و شامل گزارشهای سفر، تشریح کلی وضع ایران (حکومت، ارتش، قوانین، سنتها، امور اقتصادی، اجتماعی، مسایل فرهنگی، باورها، اعتقادات دینی، عادات ایرانیان، تاریخ و جغرافیای ایران، شرح مفصل اصفهان و سفر او به شهرهای مختلف، به همراه تصاویری از بناها و مناطقی از سراسر ایران است.
.4 دیدگاه شاردن در مورد شاهان صفوی
شاردن که ایام اقامتش در ایران مقارن با دوران پادشاهی شاه عباس دوم و شاه سلیمان صفوی بود و به دربار صفوی رفتوآمد داشت آگاهیهای سودمندی پیرامون تاریخ سیاسی صفویان به ما میدهد و میتواند در جرگهی یکی از منابع موثق و مطمئن روزگار صفوی قرار گیرد. او کم و بیش از برخی پادشاهان صفوی همچون شاه
6
طهماسب، شاه عباس اول، شاه صفی، شاه عباس دوم و شاه سلیمان سخن به میان آورده است.1 برای لمس بهتر این مطلب، نمونهای از نوشتار او پیرامون سرگذشت سیاسی صفویان نقل شده است:
»صفی میرزا ارشد سه نفر پسران شاه عباس کبیر و ولیعهد او بوده ولی به مناسبت بدگمانی و کینهای که شاه عباس از او پیدا کرد او را کشت، اما به زودی پشیمان شد و تا دم واپسین این اندوه در دل او جای داشت، بدین لحاظ پسر صفیمیرزا را که نیز صفی نام داشت جانشین خود کرد و این خود همان شاه صفی اول است که به سلطنت رسیده و برای این که دو پسر دیگرش مزاحم نوهی او نشوند ایشان را کور کرد2.«
.5 ویژگی سفرنامههای اروپاییان
در تاریخنگاری، منابع و اسناد نقش مهمی را ایفا میکنند، بخصوص اگر این منابع دست اول بوده و حاکی از مشاهدات نویسنده باشند. اما در عین حال، باید توجه داشت که صرف معاصر بودن و حتی شاهد ماجرا بودن نباید خواننده را به اشتباه بیندازد؛ چراکه در برخی از موارد، سندی با وجود دست اول بودن، از اعتبار کافی برخوردار نیست.
در تنظیم یک سند تاریخی، هریک از عوامل »نویسنده«، »مخاطب«، »شرایط تنظیم سند« نقش اساسی را ایفا میکنند؛ به این معنا که گاهی نویسنده دارای عقاید و اعتقادات خاصی است و حوادث اطراف خود را با عینک اعتقادات خود مینگرد؛ مسئلهای که موجب میشود نویسنده اصل حادثه را وارونه درک کند. گاهی اوقات، برای
7
خوشایند مخاطبان خود که از اقشار خاصی هستند واقعیت را طبق میل آنها معنا میکند و گاهی نیز به خاطر موقعیت خاصی که در آن قرار دارد، مجبور است از برخی از واقعیات چشمپوشی کند.1
بنابراین، پیش از هر چیز باید در مراجعه به سفرنامههای دوره صفوی به نکات زیر توجه داشت:
.1 مخاطبان سفرنامهها
با توجه به اینکه مخاطب سفرنامهنویسان، ایرانی نیستند و از طرفی، غالب این سفرنامهها برای شناساندن مردم ایران به سایر مللعمدتاً(مسیحی ) تألیف شدهاند، از اینرو، طبیعی است که نویسنده خود را ملزم به رعایت دغدغه دنیای مسیحیت بداند نه مردم ایران یا مسلمانان. برای مثال، اگر به کرات شنیده باشد که در عید قربان مردم به یادبود قربانی حضرت اسماعیل علیهالسلام گوسفند یا شتر قربانی میکنند، باز در نوشتن، کلمه »اسحاق« را جایگزین نام »اسماعیل« میکند؛ چرا که میداند که با توجه به اعتقادات مسیحیان در مورد اسحاق و اسماعیل، آوردن نام »اسماعیل« ممکن است برای او دردسرآفرین باشد.2
البته شاید تا حدی حق با آنها باشد؛ زیرا امثال شاردن میدانند که اگر از برتریهای اسلام و خوبیهای مسلمانان بنویسند، کتابشان به چاپ نخواهد رسید؛ چنانکه در کتاب شاردن و ایران: آثار شاردن گزینش شده و تنها بخشهایی از آن چاپ شده است.