بخشی از مقاله
مقدمه
حکیم ناصر خسرو وقتی مسجد بزرگی رسیده از توصیف آن نگذشته و یادداشتهایی برداشته و داده هایی را گردآوری کرده که بحق ستایش آمیزاند. وی در بیشتر شهرها بیش از هر چیز به بیان جزئیات بنای مساجد پرداخته- اگرچه به شرح و توصیف ولو مختصر قصری و کاخها هم نظر داشته- و بحق هم شرح ارزشمند و کاملی به دست داده است. می توان گفت مسجد اساس و محور طراحی شهری قلمداد شده و دیگر نهادها و سازهها پیرامون آن شکل گرفته است.
چرا که علاوه اهمیت و مرکزیت مذهبی کارکرد سیاسی و اجتماعی و فرهنگی نیز داشته استمعمولاً. شهر و روستا متشکل از بناهای شاخصقصر، و کاخی و مسجد آدینه ای که احیاناً بازاری در کنار آن نیز بوده است. در این سفرنامه همانند بسیاری از سفرنامهها پس از ذکر نام شهری از دروازه، قصر، بازار و مسجد یادی شده است. در سفرنامه ناصر خسرو سیر توصیف مساجد از بیرون به درون و از کل به جزء است. بدین صورت که ابتدا بیرون مسجد از حیث کلیت بنا، ضمن معرفی محله و معابر و کوچه های پیرامون آن، راههای دسترسی به مسجد بیان شده است.
نگاه سیاح از توصیف ظاهری پیشتر رفته و در مواردی به مسائلی چون بنیانگزاران، متولیان و گردانندگان، امامان جماعت و نحوه احداث، اداره مسجد و آب و حجم آن و نحوه تأمین آب جهت وضو شستشو نیز پرداخته است. سفرنامه ناصر خسرو به تناسب اهمیت و عظمت و مدت اقامت در آن شهر به توصیف مساجد همت گماشته و گاهی نگاه کلی و جامع دارد و گاهی با ذکر مثالی از ذکر جزئیات بیشتر صرفنظر کرده است.
تعداد ورودیها را با ذکر سمت و سو برشمرده و طول و عرض مسجد را مساحی کرده یا به گفته دیگران درباره ابعاد آن بسنده کرده است. قسمت های مختلف بنای مساجد، ابعاد و اندازه درها، پنجره ها، ستونها و گنبدها و جنس مصالح به کار رفته در هریک را یادداشت برداشته است و در مواردی به مقایسه هم دست زده است ناصر خسرو در شرح مسجد شایسته میداند که از چگونگی ساخت مسجد، بانیان و متولیان تغییراتی که در اثر وقایع سیاسی رخ داده نقلی به دست دهد.
ابعاد و اندازهها، تعداد ورودی ها و اضلاع چهارگانه مسجد را هر کدام در مواردی با شرحی جزئیتر عرضه می کند. در گام بعدی به داخل مسجد قدم می نهد و صحن، وضوخانه، حجره ها، ایوان ها، گلدسته ها، شبستان و ورودیهای آنها بقعه و بناهای موجود در داخل مسجد را هنرمندانه به توصیف می نشیند. حتی اشیا نفیس و هدایای امرا و حکام به مساجد را از یاد نبرده است. یادداشت نویس ریزبین حتی آبی که در مسجد مورد استفاده است، مقدار آن و سرنوشت آن را از سرچشمه تا انتها پی می گیرد.
1 موقعیت جغرافیایی مسجد و راههای دسترسی به آن ناصرخسرو در اشاره به موقعیت جغرافیایی مسجد سرمین که در 9فرسنگی حلب واقع شده است، می نویسد: »مسجد شهر بر بلندی نهاده است، در میان شهر، که از هر جانب که خواهند به مسجد در شوند سیزده درجه بر بالا باید شد« - دبیرسیاقی، 1372، ص. - 11 و یا در جایی دیگر می گوید: »مسجد آدینه ]عکا[ در میان شهر است و از همه شهر بلندتر است« - دبیرسیاقی، 1372، ص - 16 و در مواردی با ارائه فاصله دو شهر می پردازد: ...» به شهری رسیدیم که آن را قیساریه خوانند و از عکه ]عکا[ تا آنجا 7فرسنگ بود... « - دبیرسیاقی، 1372، ص. - 21 بافت شهری، فراز و نشیب زمینی که مسجد در آن واقع شده از نگاه ناصر خسرو دور نمانده و بخوبی به آنها اشاراتی داشته، برای نمونه میگوید: »شهر بیت المقدس بر سر کوه است و زمین هموار نیست.
اما مسجد را زمین هموار مستوی است. و از بیرون مسجد، به نسبت مواضع هر کجا نشیب است دیوار بلندتر است، از آنکه پی بر زمین نشیب نهادهاند و هر کجا فراز است دیوار کوتاه تر است. پس بدان موضع که شهر و محله در نشیب است« - دبیرسیاقی، 1372، صص. - 31 »از مسجد الحرام بر جانب مشرق بازاری بزرگ کشیده شده است و از جنوب سوی شمال و بر سر بازار از جانب جنوب کوه ابوقبیس و دامن کوه ابوقبیس صفاست و آن چنان است که دامن کوه را همچون درجات بزرگ کرده اند، و سنگها به ترتیب رانده که بر آن آستانهها روند خلق، و دعا کنند و آنچه می گویند صفا و مروه کنند، آن است. و به آخر بازار از جانب شمال کوه مروه است« - دبیرسیاقی، 1372، ص - 77
مسجد باب الجوامع ]در قاهره...[ از بیرون به چهار حد مسجد بازارهاست... « - دبیرسیاقی، 1372، ص» - 58بر جانب شمالی مسجد بازاری است که آن را سوق القنادیل خوانند« - دبیرسیاقی، 1372، ص - 59 2 رویدادهای تاریخی و طبیعی مسجد در حوالی میافارقین به مسجدی اشاره می کند که گفته اند اویس قرنی ]از یاران امیرالمومنین[ آن را ساخته است - دبیرسیاقی، 1372، ص. - 6 ناصر خسرو به استناد کتیبه ای که در مسجد جامع رمله دیده است می گوید: »در پانزدهم محرم سنه خمس عشرین اربعمائه 15]محرم [425 اینجا زلزله ای بود قوی، و بسیار عمارت خراب کرد، اما کس را از مردم خلل نرسید - دبیرسیاقی، 1372، ص - 22 در شرح مسجد بیت المقدس به واقعه معراج پیامبر اشاره می کند:
از» آن درها یکی را باب النبی علیه الصلوه والسلام گویند و این دَر در جانب قبله، یعنی جنوب است،... و پیغمبر ما علیه الصلوه والسلام در شب معراج از آن راهگذر در مسجد آمد. و این باب بر جانب راه مکه است... همچنین می افزاید که قبه الصخره قبله نخستین مسلمین بوده است: »دکان که میان ساحت جامع است و سنگ صخره که پیش از ظهور اسلام آن قبله بوده است، بر میان آن دکان نهاده است - دبیرسیاقی، 1372، صص - 32 و در ادامه می گوید:
»صخره سنگی کبود رنگ است و هرگز کسی پای بر آن ننهاده است. و از آن سو که قبله است یک جای نشیبی دارد و چنان است که گویی بر آنجا کسی رفته است و پایش بدان سنگ فرو رفته است چنانکه گویی گل نرم بوده که نشان انگشتان پای در آنجا بمانده است، و چنان شنیدم ابراهیم - ع - آنجا بوده است و اسحق - ع - کودک بوده است بر آنجا رفته، و آن نشان پای اوست. و بعد از این خانه قبه ای است که آن را قبه سلسله گویند و آن، آن است که سلسله داود - ع - آنجا آویخته است که غیر از خداوند حق را دست بدان نرسیدی و ظالم و غاصب را دست بدان نرسیدی. و این معنی نزدیک علما مشهور است.
هم بر این دکان قبه ای دیگر است آن را قبه جبرئیل، - ع - گویند شب معراج بُراق را آنجا آوردند تا پیغمبر ما علیه الصلوه و السلام رکوب کرد. و از پس آن قبه ای دیگر است که آن را قبه رسول علیه الصلوه و السلام گویند. و گویند شب معراج رسول علیه الصلوه و السلام اول به قبه صخره نماز کرد و دست بر صخره نهاد و چون بیرون می آمد صخره از برای جلالت او برخاست و رسول علیه الصلوه و السلام دست بر صخره نهاد تا باز بر جای خود شد و قرار گرفت و هنوز آن نیمه معلق است - دبیرسیاقی، 1372، صص. - 36-33
ناصر خسرو بنای اولیه مسجد طولون را به دوره خلفای عباسی نسبت داده و در شرح این مسجد می گوید: » بر کرانه شهر مسجد طولون است،... و آن را امیری از عباسیان کرده است، که حاکم مصر بوده است. و به روزگار حاکم بامراالله- که جد این سلطان بود- فرزندان ابن طولون بیامده اند و این مسجد را به سی هزار دینار مغربی به حاکم بامراالله فروخته، و بعد از مدتی دیگر بیامده و مناره ای که در مسجد است به کندن گرفته. حاکم فرستاده است که: »ما مناره نفروخته ایم.
« پنج هزار دینار به ایشان داده است و مناره را هم بخریده و سلطان ماه رمضان آنجا نماز کردی در روزها جمعه. در اشاره مسجد باب الجوامع می گوید: ]»مسجد باب الجوامع[ را عمرو عاص ساخته است به روزگاری که از دست معاویه امیر مصر بوده. مسجد را نیز حاکم از فرزندان عمروعاص بخرید که نزدیک او رفته بودند و گفته » ما محتاجیم و درویش و این مسجد پدر ما کرده است، اگر سلطان اجازت دهد بکنیم و خشت آن بفروشیم« پس حاکم صد هزار دینار به ایشان داد و آن را بخرید و همه اهل مصر را بر این گواه کرد - «دبیرسیاقی، 1372، صص - 58 در مواردی دیگر اطلاعات تاریخی و مفید و مختصری از چند مسجد دیگر به دست می دهد: »شهر عیذاب بر کنار دریا نهاده است.