بخشی از مقاله

بررسی مقدمه موصله از منظر دانشیان اصول فقه شیعه


چکیده

مقدمه ي موصله ، یکی از مباحث نظري مقدمه ي واجب است که ظاهراً ، مرحوم شیخ محمد حسین اصفهانی ، براي نخستین بار ، از آن سخن راند و تا به امروز در نوشته هاي اصولی محل نقض وابرام دانشیان اصول قرار دارد . تعریف، دلایل ، ارادها و تفسیرهاي بیان شده براي مقدمه ي موصله ، پرسش و موضوع اصلی اي است که نوشتار حاضر مترصد نیل به آن می باشد. پژوهش توصیفی تحلیلی به نگارش در آمده در نوشتار کنونی، این نتیجه را فرا روي می نهد که درستی دیدگاه مقدمه ي موصله، به فرض پذیرش اصل ملازمه ي بین مقدمه ذي المقدمه ، وابسته است .

کلیدواژه : مقدمه واجب ، مقدمه موصله ، وجوب غیري، ملازمه ي عقلی ، نظریه صاحب فصول .


مقدمه

یکی از مباحثی که از دیر باز در دانش اصول فقه مورد سخن و بحث می باشد، وجوب یا عدم وجوب مقدمات واجب است بدین بیان که آیا مقدمات واجب شرعی، همانند خود واجب، داراي وجوب شرعی می باشد ؟ به دیگر سخن ، آیا میان وجوب شرعی عمل واجب و وجوب شرعی مقدمات آن ، ملازمه ي عقلی برقرار است؟

درباره ي وجوب مقدمات واجب ، دیدگاه هاي فراوانی وجود دارد که در ذیل به مهم ترین آن ها اشاره می شود :

-1مقدمه واجب ، مطلقاً واجب است (آخوند خراسانی (200/1 ؛
-2مقدمه واجب ، مطلقاً واجب نیست (قمی 104/1 ، فیاض 438/2 ، سبحانی (220/1؛
-3 مقدمه واجب ، به شرطی واجب است که مکلف ، قصد و اراده ي انجام ذي المقدمه را داشته باشد (عاملی (71/ ؛ یعنی اراده انجام ذي المقدمه شرط وجوب مقدمه است و چنان چه مکلف قصد انجام ذي المقدمه را نداشته باشد، اصلاً مقدمه بر او واجب نمی باشد؛
-4 تنها ، مقدمه اي واجب است که با قصد رسیدن به ذي المقدمه توأم باشد (کلانتر (353-354/1 در این دیدگاه ، قصد ذي المقدمه، شرط و قید واجب است و با واجب شدن ذي المقدمه ، مقدمه هم بر مکلف ، واجب می باشد اما مقدمه اي که با قصد رسیدن به ذي المقدمه همراه و آمیخته است ؛
-5 مقدمه در حال ایصال واجب است به نحوي که ایصال نه قید وجوب و نه قید واجب بلکه به نحو قضیه حینیه می باشد (کاظمی 292/1، بروجردي 330/1 ، حائري یزدي (86 /1 ؛
-6 مقدمه موصله واجب است ولی مقدمه غیر موصله واجب نمی باشد (اصفهانی . (86/ به مقدمه اي موصله اطلاق می گردد که ذي المقدمه در پی آن تحقق پذیرد ؛ لذا مقدمه اي واجب است که ذي المقدمه در پی آن محقق شود؛ هر چند که مکلف از آغاز قصد انجام ذي المقدمه را نداشته باشد و یا مقدمه را به قصد رسیدن به ذي المقدمه انجام نداده باشد؛ در نتیجه، هر مقدمه اي که ذي المقدمه ، در پی آن محقق نگردد ، به وجوب متصف نمی شود؛ اگر چه مکلف، آن را به قصد توصل به ذي المقدمه انجام دهد . در این دیدگاه ، ایصال، شرط واجب است نه شرط وجوب . ظاهراً مرحوم شیح محمد حسین اصفهانی نویسنده کتاب الفصول الغرویه ، نخستین دانشی اصولی است که این نظریه را بیان داشت. آن ویژگی اي که این دیدگاه را از دیگر دیدگاه ها متمایز می سازد ،

تفصیلی است که بین مقدمه موصله و مقدمه غیر موصله وجود دارد وگرنه اصل وجوب مقدمه ، بین همه ي دیدگاه ها مشترك می باشد.


از منظر دانشیان اصول ، سخن درباره ي نظریه ي مقدمه ي موصله ، همانند دیگر مباحث دانش اصول ، در دو مرحله ي ثبوت و اثبات ، مطرح می گردد ؛ یعنی : سخن از امکان و معقول بودن این نظریه و همچنین بحث از ادله اي که توانایی اثبات انحصار وجوب را در مقدمه موصل دارا می باشد و البته این همان پرسش اصلی پژوهش بنیادي اي را سامان می دهد که نوشتار حاضر عهده دار بیان آن می باشد ؛ پژوهشی که به روش توصیفی انجام می پذیرد و بر شیوه ي کتاب خانه در حوزه ي نوشته هاي اصولی دانشیان اصول متأخر، استوار است.


تعریف مقدمه موصله

از آن جهت که مرحوم صاحب فصول خود تعریف صریحی و ترسیم آشکاري از مقدمه ي موصله بیان نداشته است لذا این که مقصود از مقدمه موصله چیست ، در میان دانشیان اصول اختلاف نظر وجود دارد و هر یک ترسیمی خاص از آن را بیان می نمایند که ذیلاً به عمده ترین آن ها اشاره می شود:

-1 ایصال و تحقق ذي المقدمه در خارج ، قید وجوب مقدمه می باشد ؛ بدین معنا که وجوب مقدمه ، به وجود ذي المقدمه در خارج ، مشروط است (کاظمی .(290 /1 این تعریف ، به تصریح خود مرحوم صاحب فصول ، با مقصود از مقدمه موصله ، مطابق نمی باشد (اصفهانی . (86 /

-2 ایصال ، قید واجب است نه قید وجوب مقدمه ؛ بدین معنا که ایصال ، در موضوع وجوب دخیل است ؛ البته بدین گونه که قید ، خارج ، وي تقید داخل می باشد ؛ به دیگر سخن ، مقدمه ي موصله اي که واجب می باشد و معروض وجوب قرار دارد ، در تحلیل عقلی ، از دو جزء مرکب است ؛ یکی ، ذات مقدمه ، و دیگري ، قید ایصال به ذي المقدمه (کاظمی 290/1 ، بروجردي .(338 /1

-3 قید ایصال نه در وجوب مقدمه دخیل و نه قید و داخل در موضوع و معروض وجوب غیري می باشد آن چه واجب است ، ذات مقدمه می باشد؛ البته نه ذات مطلق، بلکه ذات من حیث الایصال (حائري 86/1، بروجردي 340/1 ، کاظمی .(292 /1 این ترسیم از مقدمه ي موصله نیز ،به اذعان ارائه دهندگان آن ، با گفتار مرحوم صاحب فصول، دربار ي مقدمه موصله، همپوشی ندارد ، چه این که مرحوم صاحب فصول ، توصل را قید می داند.

-4 مقصود از مقدمه ي موصله ، مجموع مقدماتی است که با علت تامه واجب ، برابر می باشند و واجب پس از آن به طور قهري محقق می شود؛ به دیگر سخن ، تنها یک وجوب غیري به مجموع مقدمات بما هو مجموع تعلق می گیرد و هر یک از مقدمات خود به تنهایی جزئی از این واحدي شمرده می شوند که واجب غیري است (هاشمی .(251/2

تردیدي وجود ندارد که این ترسیم از مقدمه ي موصله، مورد نظر مرحوم صاحب فصول نیست؛ از سخنان و مثال هاي مرحوم صاحب فصول، به دست می آید که در مقدمه ي واجب، وجوب غیري، به هر یک از مقدمات، به طور جداگانه و مستقل تعلق می گیرد .

به نظر می رسد ، ترسیم دوم به مقصود مرحوم صاحب فصول نزدیک تر است؛ یعنی: این ، ذات مقدمه است که معروض وجوب غیري می باشد و قید ایصال، تنها براي اشاره ي به آن ذات آمده است. براي مثال: پیمودن راه تا مکه که مقدمه حج است، داراي دو مصداق می باشد؛ مصداقی که در پی آن مناسک حج انجام می پذیرد؛ و مصداقی که پس از پیمودن راه، اعمال حج به دلیلی از دلایل تحقق نمی یابد. بی شک، مقصود مرحوم صاحب فصول از مقدمه موصله ، همان مصداق نخست است که به وجوب متصف می شود. مقدمه اي که مولی خواهان آن می باشد و به آن امر می نماید، همان مقدمه اي است که ذي المقدمه نیز در پی آن، تحقق می یابد .

دلایل مقدمه موصله:

مرحوم محمد حسین اصفهانی براي سخنِ خود، سه دلیل بیان می دارد که تا امروز، از عمده ترین دلایل براي اثبات مقدمه موصله شناخته می شوند.

-1 چون وجوب مقدمه، از باب ملازمه ي عقلیه می باشد لذا عقل بر بیش از وجوب مقدمه ي موصله دلالتی ندارد.

-2عقلاً ، هچ اشکالی ندارد که آمر حکیم بگوید: مطلوب و خواسته ي من ، انجام حج و پیمودن راهی است که به انجام حج منتهی می شود و پیمودن راهی که به انجام حج منتهی نمی گردد ، مطلوب

و خواسته ي من نیست. جواز تصریح به چنین مطلبی، بدیهی است؛ در حالی که در مثال مورد سخن، عقل و ضرورت ، به قبح این امر حکم میکنند که آمر حکیم بگوید : من مطلق مقدمات را نمی خواهم یا این که بگوید من مقدمه ي موصل به ذي المقدمه را نمی خواهم . این حکم عقل، خود نشانه ي این حقیقت است که عقلاً ، میان وجوب فعل و وجوب مقدمه ي غیر موصله، هیچ گونه ملازمه اي وجود ندارد.

-3 چون ملاك مطلوبیت مقدمه ، صرف رسیدن به ذي المقدمه و حصول آن است؛ در نتیجه، رسیدن به ذي المقدمه و حصول آن در مطلوبیت و وجوب مقدمه، دخیل و معتبر می باشد؛ بنابراین ، اگر مقدمه اي، موصل به ذي المقدمه نباشد، مطلوب هم نخواهد بود. وجدان آدمی ، به صراحت گواهی می دهد هر گاه آدمی ، چیزي را صرفاً براي رسیدن به چیز دیگري طلب می نماید، قطعاً آن چیز را بدون حصول مقصود اصلی نمی خواهد و لازمه ي این سخن، اذعان بدین مطلب است که وقوع مقدمه بر وجه مطلوب، به حصول ذي المقدمه ، بستگی دارد (اصفهانی .(68 /

نقد و بررسی دیدگاه مقدمه ي موصله:
دیدگاه مقدمه ي موصله را در دو مقام ثبوت و اثبات می توان به بحث و بررسی نشست.

الف) مقام ثبوت
دانشیان اصول براي اثبات استحاله ي دیدگاه مقدمه ي موصله به اموري چند دست یازیده اند که به مهم ترین آن ها اشاره می شود
-1 دوري بودن
لازمه ي مقدمیت این است که ذي المقدمه ، بر مقدمه توقف دارد و مقدمه هم بر دي المقدمه متوقف می باشد و این مستلزم دور است؛ زیرا در این صورت ، هنگامی مقدمه واجب می شود که موصل باشد و مقدمه ي موصله هم ، هنگامی تحقق می یابد که ذي المقدمه محقق شود؛ در نتیجه از طرفی ذي المقدمه بر مقدمه ي موصله متوقف است و از طرفی دیگر ، مقدمه ي موصله هم بر ذي المقدمه متوقف می باشد و این ، دور است.

به نظر می رسد، تقریر دور ، خود به خلط دچار می باشد ؛ چه این که اگر چه، مقدمه ي موصله بر ذي المقدمه متوقف است اما ذي المقدمه بر مقدمه ي موصله متوقف نیست . ذي المقدمه بر ذات مقدمه توقف دارد نه بر مقدمه با قید ایصال . بنابراین ، بین موقوف و موقوف علیه ، مغایرت حاصل است و لذا دوري وجود ندارد ؛ افزون بر این که دور معی نیز خالی از اشکال است (ملکی 537 -538 /1 قدسی .(423/1

-2 تسلسل

مقدمه موصله ، متعلق وجوب غیري است و متعلق وجوب غیري، یک شی مرکب است نه یک شی بسیط؛ و آن شی مرکب ، ذات مقدمه و قید ایصال می باشد و بنابراین مبنا که هر جزء مرکب ، افزون بر جزئیت براي کل، مقدمیت براي آن را نیز دارا می باشد، لذا ذات مقدمه ، براي مقدمه ي موصله مقدمیت دارد، همان طور که قید ایصال هم براي مقدمه ي موصله داراي مقدمیت می باشد. پس نصب نردبان -مثلاً - همان طور که مقدمهي براي واجب نفسی بودن در پشت بام است، مقدمه ي براي واجب غیري نصب نردبانِ موصل نیز می باشد و چون مقدمه ي موصله ، به وجوب غیر واجب می باشد، پس باید براي دومین بار ، قید ایصال، در ذات مقدمه آورده شود تا وجوب غیري یابد و در حقیقت ، آن نصب نردبان که مقدمه ي براي نصب نردبان موصل است، وجوب غیري ندارد بلکه نصب نردبانِموصلِ به نصب نردبان موصل به بودن بر پشت بام، وجوب غیري ثانوي می یابد . حال ، این نصب نردبان ، متعلقِ همین وجوب غیري دوم هم ، شی اي مرکب از نصب نردبان و قید ایصال به نصب نردبان موصل به بودن بر پشت بام است و چون اجزاء مرکب ، مقدمیت دارند ، براي سومین بار ، نصب نردبان مقدمیت می یابد براي واجب به وجوب غیري دوم و چون درباب مقدمه ، متعلق وجوب غیري ، عبارت از مقدمه ي موصله می باشد، پس براي وجوب غیري سوم هم ، یک مقدمه ي موصله باید پیدا شود و هنگامی که پاي مقدمه ي موصله به میان آمد باز مسأله ي ترکیب تحقق می یابد و به دنبال آن ، مقدمیت اجزاء و وجوب آن ها مطرح می گردد و چون وجوب مقدمی، به مقدمه ي با قید ایصال تعلق دارد نه به ذات مقدمه ، در وجوب غیري چهارم هم ، عنوان ایصال مطرح می شود و باز ذات مقدمه، جزئیت و مقدمیت می یابد و مسأله ي ترکیب و جزئیت و مقدمیت مطرح می شود و همین طور ادامه مییابد و جایی نیست که متوقف شود و البته، این، چیزي جز تسلسل نیست (ملکی 538 – 539 /1 ، خویی 237/1 ، هاشمی .(245/2


درست است که اجزاء هر مرکبی ، اتصاف به جزئیت دارد اما نمی توان این سخن را به طور کلی براي همه ي مرکبات پذیرفت که اگر مرکبی مأمور، به واقع شود ، اجزاء آن مرکب، حتماً به مقدمیت براي آن مأمور به، متصف می گردند؛ توضیح این که مرکبات یا عقلی، یا خارجی، یا صناعی و یا اعتباري می باشند و در مرکبات عقلی که اجزاء عقلی هستند، مقدمیت را نمی توان پذیرفت و تعبیر به مقدمه بودن، نادرست است . در مرکبات حقیقی خارجی که ماده و صورت، اجزاء شمرده می شوند، نمی توان آن دو را مقدمه ي شی دانست و تنها در مرکبات صناعی و اعتباري است که تعبیر به مقدمیت،

مانعی ندارد و البته تأمل در مقدمه ي موصله، نشان می دهد که مرکب محل سخن ، از مرکبات عقلی است؛ زیرا متعلق وجوب غیري، مقدمه با قید ایصال می باشد ؛ بنابراین، واجب غیري، داراي ترکیب تقییدي است و هر جا مسأله ي تقید مطرح می شود، تقید، جزئیت دارد اما جزئیت تقید ، یک جزئیت عقلی است ؛ در نتیجه طرح اشکال تسلسل، فاقد محمل می باشد (قدسی 423-424/1 ، فیاض 414-415/2 ، ملکی .(539-541/1

-3 تعدد وجوب نسبت به ذي المقدمه بر فرض پذیرش دیدگاه مقدمه ي موصله، ذي المقدمه ، هم وجوب نفسی می یابد و هم وجوب غیري؛ و چنین چیزي محال است؛ توضیح این که، از یک سو، ذي المقدمه داراي وجوب نفسی است و از دیگر سو، مقدمه ي موصله، داراي وجوب غیري و بر ذي المقدمه متوقف می باشد؛ زیرا مقدمه ي موصله هنگامی تحقق می یابد که ذي المقدمه محقق شود؛ بنابراین، ذي المقدمه، براي مقدمه ي موصله، جنبه ي مقدمیت مییابد و به وجوب غیري متصف می گردد.

به دیگر سخن ، از ناحیه ي ذي المقدمه، یک وجوب غیري به سوي مقدمه ي موصله ترشح می کند و از طریق این وجوب غیري، یک وجوب غیري به ذي المقدمه ترشح می یابد که خود، مقدمه، براي این مقدمه ي موصله است. در نتیجه، ذي المقدمه هم وجوب نفسی می یابد و هم وجوب غیري. البته این در جایی است که ذي المقدمه ، تنها داراي یک مقدمه می باشد؛ اما اگر ذي المقدمه، خود، چندین مقدمه را دارا باشد، در این صورت، ذي المقدمه، یک وجوب نفسی و چند وجوب غیري را دارا خواهد بود و چنین چیزي ثبوتاً ممتنع است (ملکی 541-542/1 ، خویی 237/1 ، هاشمی(245/2

درست است که -مثلاً - بودن بر پشت بام ، بر نصب نردبان ، متوقف می باشد و نصب نردبان، بر بودن پشت بام توقفی ندارد اما نصب نردبان موصل، بر بودن بر پشت بام متوقف می باشد. هم چنین درست است که بنابر مبناي دیدگاه مقدمه ي موصله، نصب نردبان موصل وجوب غیري دارد، اما بحث در این جاست که وقتی نصب نردبان موصل، بر بودن بر پشت بام متوقف گردید و به دیگر سخن، ذي المقدمه، عنوان مقدمه ي مقدمه یافت، چه چیزي وجوب می یابد؟ روشن است که متعلق وجوب غیري، نفس ذي المقدمه نیست؛ زیرا این خلاف مبناي دیدگاه مقدمهي موصله، مقدم هنگامی وجوب غیري می یابد که عنوان ایصال را به همراه داشته باشد. بنابراین، نه تنها مقدمه ي موصله است. بنا بر دیدگاه مقدمه باید موصله باشد بلکه مقدمه ي مقدمه هم باید موصله باشد تا وجوب غیري یابد. در حالی که مقدمه ي مقدمه ، همان ذي المقدمه است.

این که ذي المقدمه ، به چه چیزي، موصل می باشد، یک احتمال این است که خود ذي المقدمه موصل الیه، در همه ي مقدمات داششته شود؛ یعنی همان طور که نصب نردبان، ایصال به بودن بر پشت بام را دارد، در مقدمه ي مقدمه هم، بودن بر پشت بام ، ایصال به بودن به پشت بام را داراست که البته بسی غیر معقول است که چیزي عنوان موصلیت به خودش را داشته باشد و موصل و موصل الیه ، شی واحد باشند.

احتمال دیگر ، این است که موصلیت در مورد نصب نردبان ، در ارتباط با بودن بر پشت بام باشد اما موصلیت مقدمه مقدمه، در رابطه با مقدمه اول است؛ به دیگر سخن است. این احتمال هم ممتنع می باشد؛ زیرا بودن بر پشت بام، نمی تواند موصل به هر نصب نردبانی باشد بلکه باید موصل براي نصب نردبان موصل باشد؛ چون اگر قید ایصال، به همراه نصب نردبان نبود، از ابتداء، مقدمیت نصب نردبان براي بودن بر پشت بام ، درست نبود. در نتیجه، بودن بر پشت بام، مقدمه ي موصله براي آن نصب نردبان می شود که موصل به همین بودن بر پشت بام است و موصل و موصل الیه، با یک واسطه، اتحاد مییابند و خود شی، موصل به نفس خودش می شود. موصلیت شی به نفس خودش محال است؛ چه بدون واسطه یا با واسطه (خویی 2537/1، هاشمی .(245/2

در نتیجه، بنابر مبناي مقدمه ي موصله، وجوب غیري نمی تواند به سراغ ذي المقدمه بیآید، پس دیدگاه مقدمه ي موصله، مستلزم اجتماع مثلین در ذي المقدمه نیست (ملکی .(543 - 545/1 ب ) مقام اثبات موارد زیر، عمده ترین ایرادهاي است که در مقام اثبات براي دیدگاه مقدمه ي موصله بیان می شود. -1 داعی و باعث بر ایجاب یک شی، اثر و فایده اي است که بر آن مترتب می شود و وجوب
غیري هم از این امر مستثنی نیست اثر و فایده اي که بر مقدمه مترتب می باشد، همان تمکن از انجام ذي المقدمه است و این فایده، در همه ي مقدمه ها وجود دارد، چه ذي المقدمه، به دنبال مقدمه، تحقق یابد و یا متحقق نشود؛ به دیگر سخن، حالت ایصال و عدم ایصال ، در وجود فایده، تأثیري ندارد ؛ لذا وجوب غیري به مطلق مقدمه تعلق میگیرد و لازمه ي منحصر ساختن وجوب غیري به مقدمه ي موصله این خواهد بود که تک تک مقدمات ، واجد حکم وجوب غیري نباشند بلکه مجموعه ي آن مقدمات که از آن به علت تامه تعبیر می شود، به وجوب غیري ، متصف گردد که البته این موصوف به وجوب غیري، مطلق علت تامه نخواهد بود بلکه علت تامه در خصوص واجبات تسبیبی و تولیدي به وجوب غیري متصف می گردد.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید