بخشی از مقاله
بررسی نقش نظارت همگانی در تحقق توسعه پایدار
چکیده
توسعه پایدار به دلیل اقبال گسترده در محافل دانشـگاهی، سـازمانهـای بـین-المللی و سطوح مختلف سیاستگذاری به یکی از بالنـدهتـرین مباحـث روز دنیـا تبدیل شده است. توسعه پایدار مستلزم تغییر در شیوه استفاده از منابع اسـت و به ابعاد مختلف اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی بـه صـورت توأمـان توجـه دارد. مشــارکت مــردم و ســازمانهــای غیردولتــی، رعایــت اصــول شــفافیت، پاسخگویی و اثربخشی به گونهای که ضمن برآوردن نیازهای اساسی جامعـه بـه تحقق عدالت بین نسلی منجر شود از مؤلفـه هـای اصـلی توسـعه پایـدار اسـت. مشارکت و نظارت دقیق و هدف دار مردم نقش عمدهای در تحقق توسعه پایـدار خواهد داشت و باعث افزایش توانمنـدی، اعتمـاد بـه نفـس، آگـاهی سیاسـی و اجتماعی و ایفای نقش مدعی در کنترل منابع و نظارت بر تصـمیمات و اجـرای سیاست های توسعه پایدار در سطح جامعه میشود. مقاله حاضر به تبیین مفهوم و معرفی دیدگاه های مختلف پیرامون توسـعه پایـدار پرداختـه و نقـش نظـارت همگانی را در تحقق توسعه پایدار مورد بررسی و تحلیل قرار داده است.
واژههای کلیدی: نظارت همگانی، توسعه پایدار، مردم، رسانهها، سازمانهای غیردولتی.
مقدمه
توسعه پایدار مفهومی است که از سالهای دهه 1970 در محافل علمی فراگیر شد و رهبران سیاسی کشورهای مختلف به نوعی این موضوع را مورد توجه قرار دادند که توسعه بدون حفظ محیط زیست و در نظر گرفتن نیازهای انسانی به معنای عام آن پایدار نخواهد بود. دلیل این توجه، مخاطرات و بحرانهای زیستمحیطی و مشکلات جوامع انسانی است که موجب اثرات مخرب بر ادامه حیات انسان در زمین شده است. از این رو بسیاری از سازمانهای بینالمللی در برنامه و سیاستهای خود، اصولی را مورد توجه قرار دادهاند که به پایداری توسعه توجه جدی دارد. کنفرانسهای متعددی در این زمینه برگزار شد و نشست-های بینالمللی به تدوین شاخصهای پایداری و ارائه توصیهها و برنامههای ملی توسعه پایدار به ویژه برای کشورهای در حال توسعه پرداختند. در همه این موارد بحث حضور و مشارکت مردم و نظارت آنها در تحقق توسعه پایدار از مباحث جدی و مورد توجه بوده است تا حدی که دستیابی به توسعه پایدار را بدون توجه به نیازهای بومی و مشارکت و نظارت مردم هر منطقه ناممکن ارزیابی میکنند. با توجه به ضرورت مشارکت مردم و نظارت آنها در تدوین اجرا و ارزیابی سیاستهای توسعه، پرداختن به نقش مشارکت مردم و نظارت همگانی در تحقق توسعه پایدار، هدف اصلی این مقاله است. در این راستا، مفهوم توسعه پایدار و سه دیدگاه انسانمحور، طبیعت محور و دوجانبه در زمینه توسعه پایدار تبیین میشود. سپس ضمن تشریح اهمیت و ضرورت نظارت همگانی، نقش نظارت همگانی در تحقق توسعه پایدار مورد بررسی و تحلیل قرار میگیرد. روش پژوهش پیرو طرحی از نوع فراتحلیل1 با تکیه بر متون علمی، اسناد بینالمللی و اقدامات سازمانهای بینالمللی است. فراتحلیل، پژوهشگران را قادر میسازد تا نتایج مطالعات مربوط به حوزه خاص را تحلیل کنند تا بر اساس نتایج حاصل از این بازنگریها، زمینه تدوین مدلهای جدید فراهم گردد. فراتحلیل کیفی، دادههای به دستآمده از پژوهشهای مختلف را گردهم می آورد و آنها را به عنوان یک مجموعه داده، تحلیل میکند. با تحلیل حجم زیادی از دادهها، امکان اعتماد به نتایج به طور قابلتوجهی بیشتر میشود. اصل اساسی در این روش عبارت است از ترکیب نتایج پژوهشهای مختلف و استخراج نتایج جدید و منسجم و حذف آنچه که موجب سوگیری در نتایج نهایی میشود. در مجموع پژوهش حاضر با استخراج، طبقهبندی و ترکیب پژوهشهای توسعه پایدار با استفاده از روش فراتحلیل کیفی به دنبال ارائه یک چارچوب مفهومی در زمینه نقش نظارت همگانی در تحقق توسعه پایدار است.
-1تبیین مفهوم توسعه پایدار
مفهوم توسعه پایدار2 در اوایل دهه 1970 درباره رابطه محیط زیست و توسعه مورد استفاده قرار گرفت. کاربرد واژه توسعه پایدار بعد از »کنفرانس ریو« در سال 1992 در محافل علمی فراگیر شد (ضرابی و اذانی،.(13 :1380 توسعه پایدار، فرآیندی پویا برای جهتدهی به الگوهای توسعه و پیشرفت است. کمسیون »برانتلند« درباره توسعه پایدار میگوید: »توسعه پایدار به عنوان یک فرایند، لازمه بهبود و پیشرفت است. فرایندی که اساس بهبود وضعیت و از میان برنده کاستیهای اجتماعی، فرهنگی جوامع پیشرفته است و باید موتور محرکه پیشرفت متعادل، متناسب و هماهنگ اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی تمامی جوامع به ویژه کشورهای در حال توسعه باشد« (عباسپور، .(1008 :1386
2
وجه مشترک همه تعاریف، حفظ محیط زیست انسان به عنوان بستر توسعه اسـت کـه ایـن امـر در ارتبـاط متقابل بین چهار رکن اساسی توسعه پایدار یعنی توسعه اقتصـادی، اجتمـاعی، فرهنگـی و زیسـت محیطـی جامه عمل خواهد پوشید. در مجموع، امروز توسعه پایدار به منزله هـدفی بـرای یـک دنیـای تحـت فشـار و دارای مشکلات رو به تزایـد بـه حسـاب مـی آیـد کـه پـیش زمینـه و مقدمـه آن توسـعه زیسـتبـوم اسـت (کتایون،.(56 :1382
پارادایم توسعه پایدار سعی دارد تا به طور روشنتر نتایج رفتارها و اقدامات فعلی را مورد توجه قرار دهد. نشانههای ناپایداری را در بسیاری از حوزهها میتوان مشاهده کرد. توسعه پایدار فرصتی را برای ادغام اصولی مانند برابری بین نسلی، حفاظت محیط زیستی و کارایی اقتصادی که پیش از این مغایر و متضاد یکدیگر در نظر گرفته میشدند، فراهم میکند .(Bartle, 2006: 191-194) در مسیر دستیابی به توسعه پایدار و به ویژه در دوران گذار، وظایف گستردهای بر عهده دولتها گذاشته شد. آنها موظف شدند تا اصول توسعه پایدار را در تمامی سطوح برنامهریزی و سیاستگذاری رعایت کنند. در دهه 1980 مکتب مدیریت محیط زیستی، مدیریت پایدار، مدیریت اقتصاد کلان پایدار و نظایر آن به صورت گسترده مطرح و از این طریق، مفاهیم توسعه پایدار در تمامی سطوح در عرصه سیاستگذاری، تصمیم سازی و برنامهریزی دولتها مورد توجه قرار گرفت (نصیری، .(240 : 1384
در این راستا بسیاری از کشورها ضمن توجه روندهای بینالمللی در زمینه توسعه پایدار، این روندها و روشها را با شرایط کشور خود سازگار و بومی کردهاند. در بیشتر این کشورها مسئولیت سیاستگذاری توسعه پایدار و هماهنگی اقدامات بخشهای مختلف بر عهده رئیسجمهور یا نخستوزیر قرارگرفته و فرآیندهای نظاممندی برای سیاستگذاری توسعه پایدار شکل گرفته است.
تقریبا0 وجه مشترک همه این تعاریف، حفظ محیط زیست به عنوان بستر توسعه است که در صورت ارتبـاط متقابل میان توسعه اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی محقق خواهد شد. هرگاه توازن در کنش و واکـنش متقابل میان این اجزاء برهم خورد، پایداری خدشه دار خواهد شد. در مجموع، امروز توسعه پایدار بـه منزلـه یک هدف برای دنیای تحت فشار و دارای مشکلات رو به تزاید به حساب میآید.
توسعه پایدار سعی دارد به پنج نیاز اساسی زیر پاسخ گوید: -1 تلفیق حفاظت و توسعه -2 تـأمین نیازهـای اولیه زیستی انسان -3 دستیابی به عدالت اجتماعی -4 خودمختـاری و تنـوع فرهنگـی -5 حفـظ یگـانگی اکولوژیکی (میراب زاده، .(39 :1373
هدف اصلی توسعه پایدار دستیابی به یک نقطه نظر اقتصادی و مشارکت اجتماعی است، فرایندی اسـت کـه از محیط زیست بهره گرفته و در حفظ و اعتلای آن میکوشد و به کمک تکنولوژی از کارایی بالاتری بهـره-مند است.
در سطح جهانی دستیابی به توسعه پایدار مستلزم استفاده عادلانه از منابع، تکنولوژی و به کارگیری محرک-های اقتصادی مناسب و برنامهریزی استراتژیک در سطوح محلی و ملـی اسـت. همچنـین مسـتلزم بررسـی منطقی تأثیرات سیاستها و استراتژیهای منتخب است که آیا در مسیر توسعه پایدار هستند یا خـود را بـا سیاست های توسعه پایدار وفق ندادهاند. مهم این است که قادر به اندازهگیری سـهم کشـورهای مختلـف در توسعه و بررسی پیشرفت یا عدم پیشرفت آنها در مسیر پایداری باشیم .(Dalia, 2007: 877-893)
-2 سه دیدگاه پیرامون توسعه پایدار
دیدگاه های مختلفی پیرامون توسعه پایدار مطرح شده است که به طور معمول به سـه دسـته تقسـیم مـی-شوند:
3
-2-1 دیدگاه انسان محور: در این دیدگاه، توسعه پایدار بـه مثابـه ابـزاری جهـت تـأمین پایـدار نیازهـای انسان ها در طول نسل های مختلف قلمداد میشود که ایـن نیازهـا بـه طـور جـدی در معـرض تهدیـد بـی-نظمی های خطرناک طبیعی و کاهش سریع منابع قرارگرفتهاند. در این زمینه گـزارش اتحادیـه بـین المللـی حفاظت از محیط زیست(IUCN)3 بر حفظ منابع با توجه به غلبه بر مشـکلات مخـرب بـومشـناختی کـه توسعه انسان را با چالش مواجـه مـیکنـد، تأکیـد دارد .(Atkinson, 2000) گـزارش برانتلنـد بـه طـور مشخص بر اولویت نیازهای انسانی، نسل های کنونی و آتی در تعریـف توسـعه پایـدار تأکیـد مـیکنـد. ایـن گزارش که از زمان انتشار آن در سال 1987 یکی از رایج ترین منابع مفهوم پایداری اسـت، تاکیـد مـیکنـد جستجو و کشف منابع برای نیازهای نسلهای کنونی و آینده باید تـداوم داشـته باشـد (WCED, 1987: .8-10)
در دیدگاه انسان محور تمرکز اصلی بر حفظ نظام بوم شناختی جهت حمایت از تداوم بقای انسان میباشـد و به طور خاص بر چگونگی حفظ موجودیت منابع طبیعی ضروری و فضای زنـدگی مناسـب بـرای نسـلهـای آینده تأکید میکند که میزان استفاده فعلی از منابع و تولیـد ضـایعات نبایـد از میـزان بـاز تولیـد و جـذب ضایعات فراتر رود.
در دیدگاه انسان محور، تفسیر های اقتصادی نوکلاسیکی از پایـداری مـدنظر اسـت. در رویکـرد نوکلاسـیک، مشکلات محیطزیست به طور گستردهای به نبود ارزشهای مناسب به محیط زیست مربوط میشود، از ایـن رو باید با محیط زیست مانند خانه رفتار کنیم و مطمئن شـویم کـه بـه طـور آزادانـه و بـیش از حـد مـورد استفاده قرار نگیرد بلکه به طـور مـوثر از آن اسـتفاده شـود (Jacobs, 1994; Moffat, Hanley, and Wilson, 2001) وقتی محیط زیست به مثابه خانه به طرز مناسبی و بـا ترسـیم منحنـی عرضـه و تقاضـا ارزشمند تلقی شود، همه جوامع ابزارهای محافظت از آن را بکار خواهند گرفت و این در مسیر توسعه پایدار است.
از سوی دیگر افرادی که توسعه پایدار را در مورد کشورهای در حال توسعه فقیر مورد تحلیل قرار می دهنـد نیز زندگی انسان و ارضای نیازهای اساسی او را به عنوان ابز اری برای جلوگیری از تخریب محـیط زیسـت و ارتقای توسعه پایدار تشریح میکنند، زیرا فقر و قحطی، انسانها را مجبور به استفاده بـیش از حـد از منـابع زیستمحیطی میکند(.(Barbier, 1987; Tolba, 1987
-2-2 دیدگاه طبیعت محور: شناختی از توسعه پایدار ارائه میکند که تقریبا0 در مقابل دیدگاه انسان محور قرار دارد؛ زیرا بر اهمیت محیط زیست به مثابه یک هدف برای خودش و نه به عنوان ابـزاری جهـت تـأمین نیازهای فعلی و آتی انسان تأکید می کنـد. خطـوط فکـری مختلفـی در ایـن دیـدگاه وجـود دارد، از جملـه طبیعت گرایی افراطی، فمینیسم طبیعت گرا و سوسیالیسم طبیعت گرا. طرفـداران طبیعـت گرایـی افراطـی از جمله بنیانگذار آن »آرن نایس« انتقاداتی به دیدگاه انسانمحور در زمینه گرایش آن به دوگانگی نـوع انسـان و طبیعت، دستیابی به طبیعت جهت استفاده از ارزشهای آن بـرای رفـع نیازهـای انسـان و...دارد (Dias, 2002) در رویکرد طبیعت گرای افراطی، بین انسان و محیط زیست جدایی وجـود نـدارد، همـه گونـه هـای زیستی، حقوق مساوی برای زندگی دارند و باید در شرایط هماهنـگ زنـدگی کننـد((Li, 1996 از ایـن رو این رویکرد بر ثروتهای کره زمین از جمله تنوع زیستی و برابری همه گونـههـای کـه جامعـه زمـین را بـه
4
وجود آورده اند و بر ارزش های ذاتی طبیعت و موجودات زنده و غیر زنده صرفنظر از اینکه برای انسان مفید و با ارزش باشند یا نباشند، تأکید میکند.
از طرف دیگر کسانی که به فمینیسم طبیعـتگـرا کـه توسـط »فرانسیسـو دیوبـون« ارائـه شـده معتقدنـد، بحران های زیست محیطی معاصر، نتیجه نظام مردسالار معاصر است کـه طبیعـت و زنـان را اسـتثمار کـرده است((Dias, 2002: 205 آنها در صدد کشف ارتباط بین تبعیت زنان و تبعیت طبیعت هستند. همچنین معتقدند حذف و جایگزینی چنین نظام مردسالاری که تهدیداتی را برای زنـان و طبیعـت بـه وجـود آورده، راهحل اصلی این مشکل است. دیدگاه طبیعت محور توسط طرفـداران سوسیالیسـم طبیعـتگـرا نیـز مـورد حمایت قرارگرفته است که تشابه زیادی با بوم شناسی اجتماعی دارد که توسط »ماری بوکچین« ارائـه شـده است. مهم ترین نکته سوسیالیسم طبیعت محور این است که تحقق توسعه پایدار در نظام سرمایه داری بـازار به سختی امکان پذیر است. نظام سرمایهداری مسئول بسیاری از صدمات و نابودی های محیطزیست اسـت و از این رو باید توسعه سوسیالیستی طبیعت محور جایگزین توسعه سرمایهداری شود(.(Mebratu, 2000
-2-3 دیدگاه دو جانبه: این دیدگاه به صورت توأمان به ابعاد زیستمحیطی و انسانی توسعه پایدار توجـه دارد. بعضی نویسندگان بر لزوم شناسایی ارتباط حیاتی بین نظام اقتصـادی و نظـام زیسـت محیطـی جهـت پایداری زندگی انسان و حفظ تنوع شرایط محیطی تأکید میکنند.
به دلیل ارتباط بین موجودیت انسان و نظام زیست محیطی، حفظ شرایط اساسـی زنـدگی انسـان بـدون بـه خطر انداختن نظام بومشناختی که از این شرایط حمایت میکند، دشوار است. بحث روابط انسـان- طبیعـت که در توسعه پایدار وجود دارد بـا تأکیـد بـر روابـط و وابسـتگی متقابـل میـان نیازهـای انسـانی و انسـجام زیست محیطی تقویت شده است. این اعتقاد وجود دارد اهداف توسعه اقتصـادی و پایـداری زیسـت محیطـی میتوانند به طور متقابل تقویتکننده یکدیگر باشند تا اینکـه متنـاقض هـم باشـند-.(Lele, 1991: 607
621)
در دیدگاه دو جانبـه نقـش ورودی هـای زیسـت محیطـی در افـزایش کیفیـت زنـدگی انسـان قابـل توجـه است((Pearce and Watford, 1993 اهمیت بیشتر در این است که ضمن تعقیـب توسـعه انسـانی بـه حفظ نظام زیستی پایدار کمک می کند. به هر حال مدل توسعه پایدار، ممکن اسـت نیـاز بـه تغییـر داشـته باشد، شاید مستلزم مصالحه جدی در رشد اقتصادی باشد که اثرات زیان آوری را به دنبال دارد. با توجـه بـه این امر جهت حفظ پایداری زیست محیطی تلاش های اصلاحی مشخصی در دیدگاه انسان محور سنتی مثـل اصلاح طلبی انسانگرا صورت گرفته است که کمتر نگران تأثیر مشکلات زیست محیطی بر چشم انداز انسـانی است و توجه بیشتری در این زمینه به کارهای مخاطره آمیز انسان دارد که ریشـه در نـادانی، حـرص، رفتـار غیرقانونی و کوتاهی و کمفکری دارد(.(Dias,2002: 205
از تحلیل های ارائه شده می توان استنباط کرد که دیدگاه دو جانبه در توسـعه پایـدار بـر اهمیـت پیشـرفت انسانی و پایداری زیست محیطی تأکید می کند بجای تمرکز بیش از حد بر استفاده از محـیط زیسـت جهـت ارضای نیاز های انسانهای کنونی و آینده (آن طور که در چشم انداز انسان محور گفته می شود) یا تمرکـز بـر ارزش های واقعی نظام زیستی بالاتر از نیاز های انسانی (آن طور که در چشمانداز انسانمحور گفته میشـود). استفاده از دیدگاه دو جانبه را نه تنهـا در ادبیـات مفهـومی بلکـه در حـوزه کـاربردی بـرای مثـال در ارائـه شاخصهای پایداری (کاد کودی (kad kodi 1992 شاخصهای کیفیـت زنـدگی انسـان (مثـل امیـد بـه زندگی، سلامتی، سطح درآمد، الگوی مصرف) و شاخص های مرتبط با محیط زیست (فشار اتمسفر، کیفیـت
5
آب و هوا، پوشش جنگلی، گونه هـای انسـانی و گیـاهی و کیفیـت خـاک) بـه صـورت توأمـان مـورد توجـه قرارگرفته است.
-3 تبیین مفهوم نظارت همگانی
نظارت یا کنترل فعالیتی است که ضمن آن عملیات پیش بینی شده با عملیات انجام شده مقایسه میشوند و در صورت وجود اختلاف و انحراف بین آنچه باید باشد و آنچه هست به رفع و اصلاح آنها اقدام میشود(الوانی، » .(88 :1370نوربرت وینر« نظارت را چنین تعریف میکند: نظارت چیزی نیست جز ارسال پیامهایی که به طور مؤثر رفتار گیرنده پیام را تغییر میدهد(صادقپور،.(17 :1378 به نظر »استونر« کنترل و نظارت عبارت است از فعالیتی منظم که ضمن آن نتایج مورد انتظار در قالب استانداردهای انجام عملیات معین شده و سپس سیستم دریافت اطلاعات طراحی میگردد. عملیات پیشبینی شده و انجام شده با هم مقایسه میگردند تا اختلافات و انحرافات ارزیابی و میزان اهمیت آنها مشخص شده و سرانجام اصطلاحات لازم برای تحقق هدفها و مأموریتهای سازمان، صورت پذیرد(دادگر،.(127 : 1380
بیشتر جامعهشناسان عناصری همچون ارزشها، ثبات، همنوایی و رعایت هنجارهای مطلوب و قوانین را بـه عنوان اهداف نظارت، در تعاریف خود آوردهاند(گیدنز، .(143 : 1373 در نظارت نقاط قوت و ضعف عملکـرد فرد، گروه یا سازمان در فاصلههایمعیّن و به طور رسمی، طی دوره زمانی خاص تجزیه، تحلیـل و ارزیـابی میشود تا اهداف و مأموریتهای سازمان تحقق یابد. به دیگر بیان، نظارت فرآیند مرور، بررسی و بـازنگری نسبت به عملکرد فرد، گروه یا سازمان است تا در طی آن، نقاط قوت و ضـعف شناسـایی شـود و اقـدامات اصلاحی در جهت رفع مشکلات و معضلات، تقویت نقاط قوت و تبدیل نقاط ضعف، نارساییها و تهدیـدات به نقاط قوت بهکارگیری شود. به این ترتیب باعث تطبیق و هماهنگی اقـدامات و عملیـات انجـام شـده بـا برنامه از پیش تعیین گردیده و در نهایت در اثر نظارت، نظام سازمان را در زمینه هدفهـای مـورد نظـر از انحراف و خطا حفظ نماید.
-3-1 کارکردهای نظارت
نظارت، به عنوان فرایندی که به طور مستمر در جهت بهسازی رویهها، تصمیمات و اقدامات سازمان ایفای نقش میکند، دارای کارکردهای زیر است:
به اصلاحات سازمانی کمک میکند.
به الگوسازی و فرهنگسازی یاری میرساند.
بر عادتها، مهارتها، گرایشها، نگرشها، طرز تلقیها، شیوههای برخورد و واکنشهای شناختی و مفهومی و تمامی مظاهر رفتار فردی و سازمانی، تأثیر میگذارد.
رویکردها و ارجحیتها را تحت تأثیر قرار میدهد و به آنان در جهت اهداف سازمانی سمت و سـو میدهد.
امکان مشاهده مؤثر پیامدهای رفتار را فراهم میسازد.
توان آموزشپذیری را بالا برده و بر قابلیـت پاسـخگویی و انطبـاق بیشـتر سـازمان بـا مقتضـیات محیطی اثر میگذارد.
راه فرار از پاسخگویی را بر فرد و سازمان میبندد.
هزینههای اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و امنیتی ناشی از روند سوء جریان امور را کاهش میدهد.
6
به تسهیل برنامهریزی اصلاحی برای ایفای نقـش سـازمان یادگیرنـده، کمـک مـیکنـد.(کولیونـد، (360 : 1386
نظارت همگانی اصطلاحی است ترکیبی از دو واژه نظارت، به معنای وارسی و همگانی، به معنای مربوط یـا متعلق به عموم مردم. شهروندان برای تأثیرگذاری بر پاسـخگویی و رفتـار مسـئولان ابزارهـای متعـددی در اختیار دارند. هرچند که چگونگی و میزان بهرهگیری از این ابزارها تحت تأثیر شرایط فرهنگـی، اجتمـاعی، اقتصادی، از جامعهای به جامعه دیگر و از یک نظام حکومتی به نظام دیگر، تفاوت میکند، معالوصف آگاهی روزافزون مردم به حقوق خود، سبب افزایش نظارت و فشار بر ادارهکنندگان امور جامعه و اسـتفاده بـیش و کم مردم از ابزارهایی قانونی برای اجبار مسئولان به پاسخگو بودن در برابر افکار عمومی شده است.
به چالش کشاندن مسئولان درباره پاسخ به تصمیماتی که در روندهای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی اتخـاذ میکنند، ابراز تردید نسبت به صحیح و عادلانه بودن تصمیمات و اقدامات متصدیان امور، مردم را از موضع تماشاگران خاموش خارج کرده و آنها را در جایگاه قضاوتکننـدگان و منتقـدانی کـه از ظرفیـت و قـدرت قانونی خود برای اجبار مسئولان به تمکین خواستهها و ادای توضـیح قـانعکننـده در مـورد عملکـرد خـود استفاده میکنند، قرار داده است.
-3-2 ویژگیهای نظارت همگانی کارآمد
از جمله ویژگیهای نظارت همگانی کارآمد میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
1. مشارکت: باید کلیه کارکنان در کنار شهروندان در نظارت مشارکت داشته باشـند، اعضـایی کـه فوایـد و اهداف نظارت را میدانند و منافع خود، دستگاه، گروه و صنف و جامعه خود را در آن باور دارنـد، مشـارکت شان، نظارت و کنترل عملکرد افراد را کم هزینه و کاراتر خواهد کرد. همه اعضـای ایـن جامعـه بایـد بـاور داشته باشند و بفهمند که در توسعه کشور سهیم و مؤثرند و مشارکت دارند.
2. اجتماعی شدن و احترام گذاشتن: نیاز به احترام قویترین نیاز در وجود آدمی است، چه در بعد قدرت و چه در بعد عزتنفس و احترام به خویشتن و دیگران، بنابراین با جامعه نظـارت شـوندگان بایـد بـا احتـرام برخورد شود.
3. آگاهی افراد از اهداف نظارت: باید مردم و نظارتشوندگان را از رسالت و اهداف نظارت آگاه کنیم، وقتـی از آن آگاهی یافتند به آن تعهد خواهند داشت.
5. ایجاد محیط پدیدآورنده انگیزشی: فرهنگ کارآمد نظارت یک محیط پدیدآورنده انگیزش ایجاد میکند، یعنی شرایطی فراهم میکند که افراد از انجام و رعایت قوانین و مقررات لذت میبرند، پس باید با آمـوزش، تبلیغ، ترویج و عمل به آن، این فرهنگ را ایجاد کنیم(مؤذن جامی، .(7 :1386
-4 سازوکارهای نظارت همگانی برای تحقق توسعه پایدار
سیاستگذارانی که مسئول تدوین و اجرای سیاستهای توسعه پایدار هستند در محیط سیاسـتگذاری بسـیار پیچیدهکنند. یکی از دلایلینا پیچیدگی این است که سیاستگذاری نوعا0 نیاز به حمایت ذینفعان از دولت و جامعه مدنی و بازار دارد. تغییر از حکومت به حکمرانی در فرآیند سیاستگذاری، علـت اصـلی پیچیـدگی در این حوزه از سیاستگذاری است. زیرا روند حرکت از حکومت به حکمرانی، تـأثیرات بسـیار مهمـی در نحـوه اجرا و ارزیابی سیاستها داشته و نقش مردم را به طور جدی مورد توجه قرار میدهد و منجـر بـه تعـاملات چندجانبه میان مردم، دولت و بخش خصوصی میشود.
حکمرانی خوب، فرآیند تدوین و اجرای سیاستهای عمومی در زمینههای اقتصـادی، اجتمـاعی، سیاسـی و فرهنگی با مشارکت سازمان های جامعه مدنی و رعایت اصول شفافیت، پاسخگویی و اثربخشی به گونهای که
7