بخشی از مقاله
چکیده :
امروزه نگرانی های محیطی بصورت یکنواختی رشد کرده است. محیط را می توان بعنوان هرچیزی که یک سیستم را احاطه می کند و با آن تماس دارد تعریف کرد. سیستم های مختلف محیط هایی دارند که با آنها اثرات متقابل دارند. از دیدگاه توسعه پایدار تضادی بین رشد اقتصادی و حفظ و بهبود وضعیت محیط زیست وجود ندارد، در واقع تحقق اهداف توسعه پایدار با ن هادینه نمودن نگاه خردمندانه و پایدار به فعالیت ها در ابعاد مختلف اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی از جمله توجه به پایداری برنامه ریزی در بخش محیط زیست در پرتو مصرف بهینه منابع و حفاظت محیط زیست واقعیت می یابد. از اینرو ایجاد بسترهای مناسب جهت ارتقاء بهره وری، کیفیت، رقابت پذیری، خلاقیت و نوآوری در مصرف بهینه مواد و بهره مندی از محیط زیست مطلوب در کنار شاخص های رشد اقتصادی و اجتماعی می تواند از طریق استقرار نظام مدیریت سبز در سطح کشور و در نهایت پیاده سازی و اجرای دولت سبز امکان پذیر گردد. دستیابی به اهداف ت وسعه پایدار و توسعه اقتصادی لزوم دقت در مصرف منابع طبیعی کشور را مورد تاکید قرار می دهد. از آنجایی که رعایت الگوی مصرف یکی از مهمترین راهبردهای نیل به اهداف توسعه پایدار می باشد، در برنامه چهارم توسعه به اهمیت تدوین و رعایت الگوهای مصرف تاکید شده است. ماده 66 را به عنوان یک الگوی مهم در مصرف مواد و انرژی به ویژه برای » دولت سبز « قانون مذکور نیز رهیافت دستگاه های دولتی توصیه می نماید. در این فرآیند، مصرف بهینه منابع پایه، انرژی، آب و کاغذ و نیز اجرای برنامه مدیریت مواد زائد جامد و بازیافت آنها مورد توجه و تاک ید قرار گرفته است . رهیافت دولت سبز برای نخستین بار در بودجه سال 1382 قانونمند گردید.
کلیدواژه ها: مدیریت سبز، توسعه پایدار، رشد اقتصادی، دولت سبز ، دیوان محاسبات
مقدمه :
با توجه به مطالعات انجام شده در راستای استقرار نظام دولت سبز در نهادها و ارگان ها، چالش های موجود را می توان از سه جنبه کلی شامل مشکلات و موانع مدیریتی در سطح کشور، مشکلات و موانع فنی و فرهنگی بررسی نمود . استقرار دولت سبز در نظام مدیریتی کشور به جدیت پیگیری نشده و لزوم اعمال آن و ارائه راهکارهای مدیریتی صحیح در سطح کلان کشور و در سطح خرد در نهادها و ارگان ها مورد توجه قرار نگرفته است . از نظر فنی فقدان دانش مورد نیاز در زمین ه های بهینه سازی مصرف مواد و انرژی به ویژه در بخش اجرا و همچنین نبود متخصصین کافی در این زمینه از جمله محدودیت های مهم به نظر می رسد. در نهایت فقدان دید و مسئولیت پذیری مدیران در رابطه با لزوم حفظ منابع و ذخائر کشور و نیز نداشتن آگاهی ها و آموزش های ضروری در است قرار نظام مذکور نقش مهمی در عدم دسترسی به اهداف یاد شده دارند.
سایر عوامل نظیر وجود نظام ناعادلانه پرداخت یارانه ها، گسترده بودن ساختار دولت و لزوم خصوصی سازی بخش های مختلف از جمله عوامل غیرمستقیمی می باشند که در این عدم توفیق نقش داشته اند. مقاله حا ضر به بررسی این چالش ها پرداخته و پیشنهاداتی را در زمینه سرعت بخشیدن در دستیابی به مدیریت سبز ارائه نموده است. بنابر مأموریت محوله برای اجرایی شدن ماده 190 قانون برنامه پنجم توسعه کشور درخصوص استقرار »مدیریت سبز« در دستگاه های اجرایی، در کنار حفظ و صیانت از اهداف محیط زیستی، سازمان حفاظت محیط زیست به عنوان »دبیرخانه مدیریت سبز« و برای حفاظت از منابع پایه و طبیعی که به صورت خدادادی به عنوان میراث طبیعی وملّی در اختیار ماست، همچنین پیشگیری و کنترل پیامدهای نامطلوب محیط زیستی ناشی از فعالیت ها و اقدامات خود، گام برمی دارد. سازمان به عنوان دبیرخانه نظام مدیریت سبز و به منظور پیاده سازی نظام مدیریت محیط زیستی - مدیریت سبز - درتمامی دستگاه های اجرایی و نهادهای عمومی دولتی و غیردولتی، تحقق این اهداف را پیگیری می کند:
* گسترش آگاهی، توانمندی و مسئولیت پذیری کارکنان ازطریق آموزش و اطلاع رسانی؛
* جلب مشارکت هرچه بیشتر کارکنان در تحقق اهداف و تصمیم گیری های سازمانی؛
* بهبود مستمر وضعیت سلامت و بهداشت فردی و محیط کار در سازمان؛
* بهبود مستمر میزان بهره وری منابع شامل نیروی انسانی و سرمایه؛
* بهینه سازی مصرف منابع با هدف کاهش، کنترل و تغییر الگوی مصرف منابع انرژی، مواد اولیه، آب، مدیریت پسماند و مصرف کاغذ.
در حالی کهجدّیت دولت یازدهم برای اجرای دقیق ماده 190 قانون برنامه پنجم توسعه و مدیریت سبز، پیام مهمی برای آحاد جامعه دربر دارد، اما باید توجه داشت که اصلاح و مدیریت الگوی مصرف در مصارف خانگی، صنعتی و کشاورزی نیز باجدّیت بیشتری باید پیگیری و به انجام رسد.جامعه ایرانی در افق چشم اندازه بیست ساله - - 1404برخودار از سلامت، رفاه، امنیت غذایی، تامین اجتماعی، برخودار ازفرصت های برابر، توزیع مناسب در آمد ، نهاد مستحکم خانواده، به دور از فقر، فساد، تبعیض و بهره مند از محیط زیست مطلوب
اجرای فرآیند مدیریت سبز
امروزه سازمان هایی می توانند به درستی نقش خود را ایفا کنند که به مسئولیت های اجتماعی مانند حفظ محیط زیست توجه داشته و آن را در اولویت قرار داده باشند . در هزاره فعلی تعریف اخلاق توجه به محیط زیست است و از طرفی استقرارنظام مدیریت محیط زیستی موجب کاهش هزینه ها می شود و نوعی تولید ثروت است و مدیرانی که به این مسائل توجه داشته باشند علاوه بر این مزایا سلامت شهروندان را نیز مورد توجه قرار داده اند.
مفهوم دفتر کار سبز در سازمان/ ادارات/ارگان ها/ دستگاه های اجرائی
توجیه استفاده از مواد شامل آب و انرژی
کاهش حجم مواد پسماند و بهبود مدیریت مواد پسماند
اتخاذ تدابیر خرید سبز و بهبود تدارکات
بهبود کیفیت محیط داخلی سازمان
آگاه سازی کارکنان نسبت به اهمیت موضوعات زیست محیطی
بعلاوه پذیرش اصول و قواعد راهنمای GO می تواند بعنوان یک ابزار کاهش هزینه و معرفی مسئولیت های زیست محیطی، برای سازمان عمل نماید. سازمان می تواند تصویر خود را نسبت به درک و آگاهی ذینفعان و مشتریان و ارباب رجوع که بطور فزاینده نسبت به حفاظت از محیط زیست هشیار هستند بهبود بخشد.
نقش مدیریت هزینه در کاهش هزینه ها
مدیریت هزینه در یک بیان ساده عبارت است از به کارگیری مطلوب و توام با کارآیی منابع سازمان در جهت ارزش آفرینی برای مشتریان. این تعریف بر این نکته محوری تاکید دارد که سودآوری و رشد بنگاه از طریق خلق ارزش برای مشتریان تحقق می یابد. منشا ثروت زایی بنگاه های اقتصادی و سازمان ها مشتریان هستند و تنها مشتریان رضایتمند و خشنود وفادار می مانند و به صورت پایدار به ایجاد ثروت در سازمان ها ادامه می دهند. رضایتمندی مشتریان نیز به آن بستگی دارد که ما تا چه میزان در مقایسه با رقبا محصول و خدمات ارزشمند و دارای کیفیت را با قیمت مناسب و در زمان مناسب به آنان عرضه می کنیم.»مدیریت هزینه« مفهومی است که به میزان زیادی تحقق هدف فوق را برآورده می سازد. مدیریت هزینه فلسفه بهبود است زیرا می کوشد راه های مناسب برای تصمیم گیری هایی که متضمن ارزش آفرینی برای مشتریان، همراه با کاهش هزینه هاست را بیابد.
مدیریت هزینه بر این نگرش استوار است که هزینه ها به خودی خود ایجاد نمی شوند بلکه تمام هزینه های تولید و یا انجام خدمات محصول و نتیجه تصمیم گیری های مدیریت است که عمدتاً معطوف به چگونگی استفاده از منابع محدود سازمان است. نگرش مدیریت هزینه نقش مهمی در جهت دادن تصمیمات مدیران به سوی ایجاد ارزش برای همه ذی نفع ها - سهام داران، مشتریان، کارکنان و جامعه - به عهده دارد و می کوشد بین منافع ذی نفع های مختلف تلفیق مناسب و خلاقانه ایجاد کند.فلسفه و نگرش » مدیریت هزینه« متشکل از مجموعه ای از ابزار و تکنیک هاست که می تواند به تجزیه و تحلیل جامع تصمیمات مدیریت بپردازد و در هر مورد تصمیمات مدیریت را پشتیبانی کند.مجموعه ابزار و تکنیک های »مدیریت هزینه« که به پیشبرد اهداف و برنامه های یاری می رساند »سیستم مدیریت هزینه« نامیده می شود.
برخی از این تکنیک ها را می توان به قرار زیر برشمرد:
-هزینه یابی بر مبنای فعالیت که ضمن آن فعالیت های ارزش زا و فعالیت های فاقد ارزش در سازمان شناخته می شود و برپایه اطلاعات حاصله نسبت به حذف فعالیت های فاقد ارزش زایی و یا تجدید مهندسی در جهت بهبود فعالیت ها و فرآیندها اقدام می شود.