بخشی از مقاله

بومي سازي استانداردهاي محرميت در فضاهاي مسکوني با تأکيد بر تعاليم اسلامي و فرهنگ ايراني
چکيده
بحث حريم و محرميت در فضاهاي مسکوني ، امري است که از دير باز تا کنون در تمامي نقاط جهان و به ويژه در ايران ، معماري و طراحي را جهت بخشيده و همجواري ها را محدود نموده است . با اين وجود به موجب نفوذ فرهنگ و تکنولوژي غير بومي در چندين دهه اخير و رشد بي رويه فضاهاي شهري و به تبع آن کاهش فاصله هاي همجواري ، اختلالاتي در بحث محرميت فضاهاي مسکوني پديدار گشته است . هدف اصلي اين پژوهش بررسي محرميت در فضاهاي مسکوني فعلي از ديدگاه ساکنان و ارزشيابي آن بر پايه اصول محرميت در تعاليم اسلامي و فرهنگ ايراني است . نتايج پژوهش حاضرنشان دهنده لزوم توجه به موضوع حريم در ابعاد ديداري ، شنيداري و امنيت فردي و اجتماعي مي باشد که مواردي همچون : عدم وجود حس امنيت رواني ، وجود اصوات مزاحم ، عدم مفصل بندي فضاها، عدم درنظر گرفتن سلسله مراتب حريم ، ارتفاع زياد ساختمان هاي مجاور، رعايت ننمودن فاصله همجواري و استفاده عمومي از فضاهاي مشاع (حياط ) باعث نقض حريم خصوصي افراد مي گردد. به ويژه بررسي نتايج نشان مي دهد که بسياري از تغييراتي که ناشي از روش هاي اجرايي نوين مي باشد نه تنها موجب آسايش نگرديده بلکه در بسياري موارد حتي محرميت را نيز مختل نموده است .
کليد واژه : محرميت ، فضاهاي مسکوني ، تعاليم اسلام ، فرهنگ ايراني


١- مقدمه
اساسي ترين عاملي که هر آينه بر معماري تاثير گذاشته و به آن سمت و سو مي بخشد، مخاطبان آن يعني انسان ها هستند. به همين جهت ارزش ، اعتبار و موفقيت يک اثر معماري به اين اصل وابسته است که تا چه اندازه در تأمين آسايش و راحتي مردم موفق بوده و توانسته نيازهاي آن ها را مرتفع سازد.
بايد به اين نکته توجه داشت که مردم نه تنها در خصوصيات ظاهري و نژادي ، تعداد اعضاي خانواده و جنس آن ها و ... با يکديگر متفاوتند، بلکه نيازها (از آن جمله نياز به خلوت ، قلمرو و فضاي شخصي )، خواسته ها، عادات ، اعتقادات ، باورها و شيوه زندگي آن ها نيز کنتراست فراواني با يکديگر دارد و اين امر بايستي در طراحي هاي معماري لحاظ گردد. پروفسور «جان لنگ » در کتاب آفرينش نظريه معماري در بخش خلوت ، نوع و ميزان خلوت مطلوب را به الگوي جاري فعاليت ، زمينه فرهنگي ، و شخصيت و انتظارات فردي وابسته مي داند (لنگ ، ١٣٨٨، ص١٦٦). اين مسئله روشن مي نمايد که نه تنها از جامعه اي به جامعه ديگر بلکه از فردي به فرد ديگر نيز ميزان توقعات و دريافت هاي ميحطي متفاوت خواهد بود.
زيرا هر فرد براي استفاده بهينه از خانه ي خويش آن را طوري مي سازد و آرايش مي دهد که با تمام نيازها و اعتقاداتش هماهنگ باشد؛ به همين دليل خانه بيان کننده خصوصيات فردي صاحبش بوده و بازتاب شخصيت وجودي او است ، چرا که انسان ها نيازمند شخصي و خصوصي سازي مأمن خويش هستند و در تلاشند تا درون را از بيرون منزل جدا سازند.
امروزه در بسياري از کشورها شاهد تغييراتي در معماري و تقسيمات فضايي هستيم که ناشي از تبعات مختلفي چون :
پيشرفت ارتباطات و تبادل علوم و فنون و تکنولوژي در ميان مللي با فرهنگ هاي متمايز و شتاب زدگي در پذيرش اين پيشرفت ها مي باشد (به نوعي غرب زدگي ). به علاوه افزايش جمعيت شهرنشيني و کمبود فضا، ساخت و ساز را به سمت بلندمرتبه سازي و کاهش مساحت واحدهاي مسکوني و فاصله همجواري ميان آپارتمان ها سوق داده است . اما تنها عاملي که همچنان موجب تفاوت بين معماري ملل مختلف مي شود، نياز به هويت است . در صورت درک اين نياز توسط معماران و طراحان محيط ، مي توان آثاري منطبق بر فرهنگ و نيازهاي استفاده کنندگان بنا نهاد.
هدف از اين تحقيق بررسي و ارزشيابي خانه و آپارتمان هاي مسکوني در شرايط امروزي ، از ديدگاه ساکنان آن ها از جنبه ميزان تأمين خلوت و محرميت در واحدهاي مسکوني موجود است ، تا مشخص گردد آيا معماريي که در حال حاضر پيش رو است ، پاسخگوي يکي از نيازهاي اساسي بشر، يعني بحث محرميت مي باشد يا نه . مطلبي که در اين پژوهش بدان توجه خواهد شد، تغييراتي است که از پيشرفت تکنولوژي و نفوذ روش هاي جديد آپارتمان سازي غرب در کشور ايران ايجاد شده و افراد بسياري طالب آن هستند (از جمله آشپزخانهُ اپن و حال و پذيرايي به هم پيوسته ). نتايج در غالب اصول محرميت در خانه پيشنهاد مي گردد.
-1-1 روش و روند پژوهش
اين تحقيق در حوزه ادبيات نظري به شيوه توصيفي - تحليل محتوا است . براي مطالعه مجموعه مسکوني مورد نظر شيوه جمع آوري اطلاعات به شکل پيمايشي با مطالعه موردي به کار گرفته شده است . از آن جا که رفتارهاي انسان ها و بررسي منش هاي آن ها کيفي است ، روشي هايي که در اين تحقيق انتخاب شده ، تحليل کيفي از آن جمله روش تحليل محتوا (فرافکني : بررسي محتواي پيام موجود در پلان هاي شماتيک ترسيم شده توسط ساکنين )مي باشد. در زمينه هدف ، يک پژوهش تطبيقي و ارزشيابي است ، زيرا با بررسي شرايط موجود و بر اساس مجموعه اي از ضوابط و معيارهاي معين ميزان برآورده شدن محرميت مورد نياز، داوري و ارزشيابي مي گردد. براي برداشت اطلاعات از محيط ، پرسش نامه اي تهيه گرديد که سؤال هاي پرسش نامه بر اساس معيارهاي تحقيق انتخاب گرديده اند.
اين پرسشنامه در غالب سه صفحه مي باشد. براي رسيدن به جواب ، هر بخش از سوال هاي اوليه در غالب چندين سؤال در پرسشنامه مطرح گرديده است . متغيرهاي کنترل شده به شرح زير مي باشند: (تمام پرسش نامه ها در مجتمع مسکوني کوشک پخش شدند که اين به نوعي متغير فضاي ثابت را کنترل مي کند- همه خانه ها به لحاظ کالبدي شکل يکسان دارند) سوالات در دو گروه طرح شدند: سولات چند گزينه اي ، سوالات تشريحي و کشيدن پلان .

٢- خانه و نيازهاي آن
راپاپورت با بيان اين مطلب که در گذشته استفاده از دو نظام يکي نظام هندسي و ديگري نظم مقدس «نظام قدسي »، براي نظم دهي به محيط رايج بوده است (منظور از نظام قدسي توجه به جهات اربعه و اهميت داشتن برخي فضاها مانند بخش هاي اندروني و فضاهاي نيايش مي باشد) نشان مي دهد که در جوامع سنتي ، خانه ، شکل ، سازمان و تقسيمات فضايي را قبل از آن که اقليم و مصالح و فناوري تعيين کنند، درک انسان ها از جهان ، حيات و نيز فرهنگ آن ها تعيين مي کرده است . انسان قبل از آن که حيواني «ابزارساز» باشد حيواني «نمادساز» است . در اين تفکر است که نتيجه مي گيريم «ساختن » به معناي «پروراندن » و «سکونت » نيز هست (براتي ، ١٣٨٢، ص٢٦). در واقع خانه در ابتدا پناهگاهي است براي زيست و بعد مکاني مي شود براي آرامش و دريافت خويشتن .
برپايه تعاريفي که از خانه و هويت مکان مطرح گرديد، مي توان چنين نتيجه گرفت که يک مسکن مطلوب بايستي بتواند پاسخگوي نيازهاي ساکنين (سطح توقع آنان ) باشد. مازلو اين نيازها را در قالب ٦ ويژگي نشأت گرفته از هويت دروني انسان ها ارائه مي نمايد.

و مسکن مطلوب را نتيجه تأمين اين نيازها مي داند.
در کتاب تئوري شکل خوب شهر کوين لينچ خانه و شهر را در نقش يک ظرف براي مظروفش مي بيند تا با واژه هايي چون ، ١) سرزندگي ، ٢) معني ، ٣) تناسب ، ٤) دسترسي ، ٥) نظارت و اختيار، ٦) کارائي و عدالت و ٧) محورهاي عملکردي ، کيفيت مطلوب زندگي را براي ساکنانش محقق سازد.
در کتاب محيط هاي پاسخده ، ويژگي هاي محيط هاي مطلوب درغالب چند واژه کليدي ارائه مي شود: ١) نفوذپذيري ، ٢)گوناگوني ، ٣) خوانايي ،٤) انعطاف پذيري ، ٥) تناسبات بصري ، ٦) غناي حسي و ٧) رنگ تعلق ، در نظر مؤلفين کتاب يک خانه يک مجتمع مسکوني بايستي چنين ويژگي هايي داشته باشد تا پاسخ نياز و توقعات ساکنين آنرا فراهم نمايد.
(از نظر دکتر نقي زاده يک خانه : ١) به مثابه مکان آرامش ، ٢) داراي هويت ، ٣) تعريف و تمايز حرايم و قلمروها، ٤) امکان زندگي ، ٥) حفظ و تقويت روابط همسايگي و ٦) پيش بيني فضاهاي عمومي مناسب را بايستي در بر گيرد تا در رده مسکن مطلوب به شمار آيد (نقي زاده ، ١٣٨٣، صص ٥-١٥)،خانه اي که در طراحي آن مقياس انساني ، سلسله مراتب ، هماهنگي ، درونگرايي ، تعادل و مکانيابي صحيح رعايت گردد به تبع مي تواند بستر مناسبي براي تأمين شرايط فوق باشد.)
با توجه به مفاهيم ذکرشده ، اين تحقيق بر آن است تا کيفيت حريم و دريافت افراد از مکان زندگيشان در اين حيطه را تحت عنوان «محرميت » (يکي از نيازهاي اساسي وجودي انسان ها) مورد تحليل قرار دهد.
١- حريم و محرميت در مسکن
در طراحي مسکن نمي توان تنها به ابعاد، نور، و جهت گيري منفرد مسکن توجه نمود بلکه بايستي منظر ديد، حريم فضايي و همجواري را نيز مد نظر قرار داد. حريم در لغت به معني پيرامون ، گرداگرد خانه ، مکاني که حمايت و دفاع از آن واجب باشد، معرفي مي گردد. حريم کلمه اي عربي و به معني منع نيز بوده و احاريم جمع آن مي باشد (عميد، ١٣٦٥، ص٩).
حريم فقط در همسايگي هامصداق نمي يابد، بلکه مي توان جوهر آن را در روابط اجتماعي از قبيل نحوه همزيستي مرد و زن ، در تنظيم فضاي خانه ، در تقسيم فضاي شهر، در لباس پوشيدن ، در عفت کلام ، در تعاريف و تواضع جستجو نمود.
آلتمن حريم را چنين تعريف مي کند: «کنترل شخص بر دسترسي ديگران به او يا به گروهش » تعريف دو بخش مهم دارد. اولين بخش اين که ، حريم را به معني توانايي کناره گرفتن يا جدا کردن خود از ديگران تعريف مي کند؛ و در واقع به مفهوم خلوت اشاره مي نمايد.ُ بعد مهم ديگر که آلتمن به آن اشاره مي کند، توانايي خصوصي ساختن فضاها براي عرضه اطلاعاتي درباره خودشان است . بنابراين حريم گزيني ، نوعي فرآيند پوياي باز بودن يا بسته بودن نسبت به ديگران است (Brown &Altman ، ،٢٢٠-٢٠٣ pp ).
در بحث نفوذپذيري کتاب محيط هاي پاسخده در بخش نفوذپذيري بصري ، تقابل ميان فضاهاي خصوصي و عمومي مورد تأکيد قرار مي گيرد که مي تواند موجبات غناي قلمرو را فراهم آورد (تصوير ١). دقت در حفظ محرميت ، در تعامل کامل با ميزان محرميت مورد نياز هر فضا مي باشد (لزوماً از سرسراي ورودي گرفته تا حمام درجه بندي وجود دارد)، لذا بايستي فعاليت هاي خصوصي مهم از حيطه نفوذ بصري عرصه عمومي به دور نگه داشته شوند (بنتلي و همکاران ، ١٣٨٩، ص٢١).

تصوير١:تصوير سمت راست : تفکيک فضاهاي عمومي و خصوصي را نشان مي دهد،
تصوير سمت چپ : محرميت در بين مجموعه مسکوني و معبر را نشان مي دهد که چگونه با تغيير ارتفاع يا کاشت درخت محرميت به گونه اي نسبي فراهم گشته است (مأخذ: بنتلي و همکاران ، ١٣٨٩، صص ٢٢-٢٣)
در اين زمينه گافمن نظريات جالبي ارائه کرده است . وي معتقد است که فعاليت هاي انسان از نظر فضايي به دو منطقه تقسيم مي شود؛ فضاهايي که مربوط به زندگي شخصي فرد بوده و فضاهايي که به زندگي اجتماعي او مربوط مي شود. به همين دليل وي از ايده صحنه تئاتر براي توصيف ويژگي هاي هر يک از اين فضاها استفاده مي کند (به اين ترتيب که وي فضاها را به دو منطقه عمده تقسيم مي نمايد). «منطقه جلو» که براي نمايش عمومي استفاده مي شود و «منطقه پشت » يا حريم شخصي ، براي زماني استفاده مي شودکه نمي خواهيم همه از آن مطلع باشند، گافمن چنين استدلال مي کند که براي انجام هر فعاليتي که به طور روزمره درحال انجام آن هستيم ، منطقه جلو و منطقه پشت بسته به نوع فعاليت متغير است .
گيدنز مي گويد: «مناطق پشت صحنه به طور آشکار منبع مهمي را هم براي افراد قدرتمند و هم براي افراد ضعيف به وجود مي آورد که مي توانند بطور ارادي يک فاصله روان شناختي بين تفسير خودشان از فرايندهاي اجتماعي و تفسيري که به کمک هنجارهاي «رسمي » به عمل مي آورند، حفظ کنند» (ديکنس ١٣٧٧، صص ١٨- ٢٠) اين مطلب شبيه به تعبير و توصيف «سامر»از فضاي شخصي مي باشد، که به منزله مرزي نامرئي در اطراف افراد، محدوده برخوردها و روابط را تعريف مي نمايد(سامر، ١٩٦٩، صص ٢٠٢-٣٠٩)١. شخصي سازي و فضاي شخصي شده به نشانه گذازي ، يا يکپارچگي و همساني اشياي يک مکان که موجب احساس مالکيت بر آن مکان است گفته مي شود (١٩٧٨ Becker). (لنگ ، ١٣٨٨، صص ١٦٧-١٦٨). در نهايت راپوپورت (١٩٦٩) در ادامه مباحث خود در زمينه تأثير فرهنگ بر معماري سنتي ، پنج جنبه - ي اصلي فرهنگ را که در شکل گيري فضاهاي داخلي خانه و ايجاد خلوت و قلمرو مؤثر بوده معرفي کرده است
(p47،1969،Rapoport )
• اعتقادات مذهبي
• ساختار خانواده
• نقش جنسيت ها
• فرآيند روابط اجتماعي و نحوه انجام فعاليت هاي اصلي
• نگرش به خلوت (برپايه نگرش راپوپورت مي توان نتيجه گرفت )
اين اصول همان قواعد و شاخصه هايي هستند که معماري سنتي ايران و کشورهاي اسلامي را از معماري کشورهاي غرب در دوره هاي هم عصرشان متمايز مي سازند.
در کشورهاي غربي و اسلامي نوع نگرش به باز يا بسته بودن تا حدودي متفاوت مي باشد. اصولي که در کشورهاي غربي در بحث حفظ محرميت مطرح مي گردد، در قالب و چهارچوب استانداردهايي است که بيشتر به همجواري مي پردازد و به محرميت فضاهاي داخلي -به نسبت کشورهاي اسلامي - کم تر توجه دارد که غالباً شامل ارتباط و ديد بين معبر و خانه ، بين خانه هاي مجاور و بين آپارتمان هاي مسکوني در يک مجموعه مي باشد (تصوير٢). مجموعه اي از اين استانداردها به صورت جدول شماره ٢ قابل استخراج و بهره گيري هستند؛ ساختار اين قواعد به گونه اي است که در بين جوامع مختلف تفاوت چنداني ندارند:
١. به نقل از کتاب آفرينش نظريه معماري ،جان لنگ ، صفحه ١٦٧


در مباني اسلام علاوه بر بحث همجواري ، محرميت در فضاهاي داخلي خانه نيز بسيار مورد تأکيد بوده و محرميت صوتي نيز بجسته تر شده است . مي توان بررسي اين شاخصه ها را در قالب کشورهاي اسلامي (به صورت موردي عربستان ) و بعد در ايران پيش و پس از اسلام بررسي نمود.
١- خانه و محرميت در اسلام وقرآن
يوسف القردوي يکي از محققين اسلامي ، خانه را اينگونه تعريف مي کند:"خانه جايي است که انسان را از عوامل آزاردهنده محيطي و اقليمي محافظت نموده و همچنين او را از فشارهاي رواني و عصبي دور مي سازد و به عنوان مکاني براي استراحت بدني و آرامش روحي مطرح مي گردد"(Yusuf Al-Qaradawi، ١٩٦٠ ،٩٦ p ). اين تعريف براي خانه يادآور بسياري از آيه هاي قرآن مي باشد (مانند آيه ٨٠ سوره نحل ).
در زمينه طراحي معماري ، نه قرآن و نه سنت جزئياتي را در مورد طراحي و ساختار منزل صراحتاً ارائه نکرده اند و از آنجا که همواره سلايق سنتي در طول زمان و در مکان هاي مختلف متفاوت مي باشند، در نتيجه ، اسلام کليت هاي طرح هاي مربوط به منزل را تا زماني که با شريعت تضادي نداشته باشند،مي پذيرد. (Mortada،٢٠٠٣ ،p٩٥ ) در بحث «حريم »، اسلام حق هر فرد مسلمان را در دفاع از حريم خصوصي زندگي اش محترم مي شمارد. بدين منظور، حريم خصوصي منزل در بسياري از آيات قرآن مورد تأکيد قرار گرفته است . بعنوان مثال در سوره نور آمده است : "اي کساني که ايمان آورده ايد، به خانه اي غير از خانه خودتان وارد نشويد، تا زماني که اجازه گرفته و به افراد منزل سلام کرده باشيد، و اگر کسي در منزل نباشد، وارد نشويد تا زماني که رخست يابيد، اگر از شما خواستند که بازگرديد پس داخل نشويد، که اين کار باعث اخلاص بيشتر مي شود، و خدا آگاه است که شما چه مي کنيد" (سوره نور آيات ٢٧ و ٢٨).
به همين شکل ، سنت رسول خدا نيز بر اهميت حريم خصوصي منزل تأکيد فراوان دارند و مي فرمايند:"اجازه (براي ورود به منزل ) بايد سه بار گرفته شود، و اگر اجازه داده شود (سپس وارد شويد)، در غير اينصورت بازگرديد." اصول اسلامي - در خصوص حرمت خصوصي خانه - از آنجا نشات مي گيرند که اسلام به مسلمانان دستور مي دهد زندگي خصوصي خودشان را از دخالت عمومي جدا کنند. از آن جمله مي توان به «سوره احزاب ، آيه ٥٩» و «سوره مومنون ، آيه ٣» اشاره نمود. حفظ حريم خصوصي براي زنان در جامعه اسلامي با رعايت سلسه مراتب محرميت در بناهاي مختلف شهر حاصل مي شود که بهترين نوع حفظ حريم خصوصي براي زنان در معماري خانه هاي اسلامي رعايت مي گردد. اين مباني در برگيرنده دو مبحث حريم بصري و صوتي مي باشد که هر کدام در دو بخش پلان و سايت خانه ها نمود يافته است (Imam Muslim’Sahih Muslim، ،٥١٩٧٩-p٢٤ ). در جدول ٣ مي توان اين مشخصات را با نمود واقعي در خانه اسلامي مورد تحليل و بررسي قرار داد.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید