بخشی از مقاله

چکیده

در هر فضا و کالبدی که انسان جهت سکونت انتخاب می کند، خواه ناخواه نیازمند شکل گیری عرصه هایی محرم، مصون، امن و آرام است و بر همین اساس است که اصل محرمیت در شهرسازی و معماری اسلامی از کلان ترین فضاهای شهری تا ریزترین فضاهای معماری را مورد تأثیر خویش قرار داده است. حریم داشتن در کالبد فضایی مجتمع های مسکونی بیشتر متمرکز بر اصولی است که امنیت فضا را شکل خواهند داد؛ در واقع فضایی را می توان فضای محرم دانست که از نظرکالبدی برای استفاده کننده دارای حریم، مصونیت و امنیت بوده و کیفیات فضایی آن به گونه ای طراحی می شود که آرامش و آسایش افراد را تامین نماید.

در پژوهش حاضر، به منظور حفظ عرصه بندی و رعایت حریم فضای خصوصی و عمومی مسکن، راهکارهای معماری، متناسب با مسائل فرهنگی، اجتماعی، مذهبی و به منظور حفظ محرمیت در بخش ها و حوزه های مختلف مجتمع های مسکونی مشخص و تعیین گردیده است. نتایج حاصل از تحقیق، نشان می دهد طراحی داخلی واحدهای مجتمع، فضاهای همسایگی، فضاهای تقسیم و فضای محوطه براساس اصل حفظ محرمیت می تواند تضمین کننده ی حس امنیت، آسایش و آسودگی خاطر ساکنین مجتمع های مسکونی باشد.

.1 مقدمه

فراگیرترین و در عین حال اختصاصی ترین فضای معماری در زندگی انسان ها، همیشه، چه در ایده و بیان کلامی و چه در عرصه خلق و ساخت، معماری خانه بوده است. از آن جا که طراحی خانه به دنبال خود بسیاری از ارزش ها و مفاهیمی نظیر فضای خصوصی، تاثیرات فرهنگی، روابط اعضای خانه، اقلیم، بنیان خانواده، عملکرد دقیق داخلی، روابط همسایگی و یا حتی از نظر اقتصادی و میزان زیربنا را در بردارد، اما همچنین مطرح ترین و پر حجم ترین فضای طراحی در عرصه شهر و روستا است. وقتی که به تجربه تاریخی رجوع می کنیم، خانه محل سکنی گزیدن انسان است.

امروزه به جایی که به تقلیل یافته ترین مراتب وجودی انسان و نیازهای او بتواند پاسخ گوید، خانه یا مسکن اطلاق می شود؛ اما در واقع واژه ی مسکن یعنی جایی که در آن سکنی می گزینیم تا به سکینه دست یابیم و این همان تعریف خانه است. ارزش های انسانی و خانوادگی در خانه باید تجلی پیدا کند. ارزش هایی که ما شاید نتوانیم در هیچ جای دیگری آنها را بیان کنیم. این خانه می تواند در یک باغ، و یا در آپارتمان باشد. معمولا در این بحث توجه همگان به ساخت بنا معطوف می شود، در صورتی که در اینجا باید به این توجه کنیم که انسان چه تعریفی پیدا کرده است. در واقع بحث از اینجا شروع می شود که انسان در دوره معاصر تقلیل پیدا کرده است و در نتیجه این تقلیل، خانه او نیز تبدیل به لانه شده است.[2]

خانه یکی از مهم ترین فضاهای معماری است که رابطه ی مستقیم با خود انسان برقرار می نماید و مکانی است برای رسیدن به آرامش. انسانفطرتاٌ دارای خواسته های انسانی است که او را به کمال الهی می رساند. لذا خانه باید به گونه ای هماهنگ با این خواسته های انسانی طراحی شود و در رساندن او به آرامش کمک کند. در این بین جامعه شناسان از حریم خصوصی به عنوان مرزی بین شخص، دیگران و محیط یاد می کنند، که در آن انسان ها قادرند مرزهای خود را محدود کرده و یا توسعه دهند.

مرتدا 2003 - ،ص - 121 از محرمیت به عنوان مفهومی دینی در جهت تفکیک جنسیتی و جدایی بین زندگی خصوصی و تعاملات عمومی یاد می کند. معماری سنتی را می توان گنجینه ای سرشار از مفاهیم و رویکردهای انسانی دانست که در جهت توجه به امنیت و آسایش ساکنین خانه عمل می نموده است. [19] درجامعه سنتی ایران خانواده از واحدهای بنیادین جامعه و خانه محور اصلی یکپارچگی خانواده است؛ به همین دلیل خانه چنان طراحی می شد تا از دنیای بیرون جدا باشد و در ساخت آن بیشتر به ارزش های بنیادی خانواده توجه می شد. در واقع خانه حریم مقدس است و ساکنان باید از نگاه نامحرم و هردخالت ناخواسته ای در امان باشد.[15]

اعتقادات مذهبی هر جامعه و تنوع آن در طول تاریخ نیز بیانگر بسیاری از جهت گیری های انسان جامعه مذهبی در برخورد با موضوع مسکن است؛ برای مثال خداوند در قرآن می فرماید:"ما مسکن را محلی برای آرامش انسان قرار دادیم." - قرآن کریم، سوره نحل: آیه . - 80 این انسان برای ایجاد مسکنی که محل آسایش و آرامش خاطر او باشد، اقدام به تعریفی خاص می کند؛ زیرا که این انسان، آرامش خود را در توجه به تعالیم مذهبی خود می داند و این توجه او را به سوی احداث بنایی خاص که نمود و جلوه گر این توجهات باشد، هدایت می کند. این امر در معماری مسکن خانه های قدیمی دیده می شود. مسائلی همچون محرمیت، درون گرا بودن، تقدس آستانه ورودی خانه و استفاده از کاشی های منقش به آیات قرآنی همگی نشان دهنده باورهای مذهبی انسان هستند.[20]

.2 بیان مسئله:

در تحقیق حاضر، بررسی جایگاه محرمیت در معماری ایرانی و دستیابی به الگوهای مناسب طراحی جهت شکل گیری آپارتمان های امروزی با رعایت این اصل مهم و غیر قابل انکار در معماری مسکونی ایرانی، مورد پژوهش قرار می گیرد؛ براین اساس، امید است با کاوش در این زمینه و شناخت همه جانبه ی انسان ایرانی به عنوان کاربر طرح مذکور، به یک طراحی مناسب در جهت پاسخ گویی به این نیاز مهم دست یابیم. با افزایش روز افزون جمعیت و کمبود زمین در شهرها و سیاست مدیران شهری به تجمیع و تمرکز جمعیت در شهرک ها، پناه بردن به مجتمع های مسکونی آپارتمانی،
بعضاً اجباری می نماید. از طرفی تجمیع خانوارها در یک مجتمع مسکونی نیازمند تأمل در نحوه ی ایجاد آرامش و آسایش روانی برای ایشان می باشد.

از طرف دیگر، نگاهی اجمالی به معماری واحدهای مسکونی امروزی نشان می دهد چینش معماری اکثر پلان ها به نحوی نیست که جوابگوی اصل محرمیت و بعضا مشرفیت باشد؛ این درست خلاف روندی است که هزاران سال در معماری ایران - تا دوره قاجار - ادامه داشته است و آن درون گرایی خانه ها و پاسداری از حریم خانواده از گزند بیگانگان بوده است. تحول و تطور معماری ایران در این دوره ی انتقال، به گونه ای بود که الگوهای ساخت و ساز به همراه هر آنچه رنگ و بویی از سنت داشت به فراموشی سپرده شدند و چیزی از جنس همان الگو ها جایگزین شان نگردید.

هر چند روابط اجتماعی و مناسبات فرهنگی نیز در دوره انتقال به دوران مدرن دستخوش دگرگونی های عظیم شدند، اما نیاز به داشتن سرپناهی امن برای زیستن و نیز باورهای اجتماعی و دینی موجد درون گرایی تاریخی معماری ایرانی هنوز پابرجا هستند. این نیاز در بسیاری از مجتمع های مسکونی که به شیوه انبوه سازی ساخته و به مردم عرضه می شوند تا حد زیادی نادیده گرفته می شود. عدم برآوردن این نیاز موجد اختلال در شیوه زندگی و نیز عدم احساس امنیت و حفظ حریم خانوادگی در ساکنان مجتمع های مسکونی است.

.3 انسان و فضای شخصی

انسان به طور فطری با ایجاد قلمرو و جدا کردن خود از دیگران، محدوده ی آسایشی را برای خود تدارک می بیند. رفتار مربوط به قلمرو یکی از چند ساز و کار میان خود و دیگری است و از طریق نظارت بر تعامل اجتماعی رابطه ی افراد را تسهیل و از این رهگذر از تضاد و ارتباط نادرست اجتماعی جلوگیری می کند. هم چنین قلمرو محدوده ای وسیع را در بر می گیرد و مستلزم استفاده از مکان ها و اشیای موجود در محیط است. رفتار قلمرویی با زمان و مکان تغییر و تحول می یابد، با دیگر رفتار ها در هم می آمیزد و به رفتاری پیچیده می انجامد. باید دانست همان طور که تمایل داشتن قلمرو، ذاتی است؛ تمایل به دفاع از آن نیز ذاتی است.

اما انسان تعیین مکان و مرز های این قلمرو را یاد می گیرد. اگر انسان با جفت خود یا با یک گروه در قلمرویی شریک باشد، یاد می گیرد چه کسی را در کنار خود بپذیرد و چه کسی را از قلمرواش براند. انسان ها برای ایجاد قلمرو و حفاظت از مرز خود از روش های ماهرانه و خلاقانه ی متعددی استفاده می کنند. بسیاری از قوانین مدنی نیز در خدمت حفاظت از قلمرو افراد وضع شده اند. برای شکل دهی به قلمرو، انگیزه، مکان، واحد اجتماعی، زمان و روش های علامت گذاری قلمرو، بسیار مهم است.[1]

علاوه بر ایجاد قلمرو به عنوان ابزاری برای غلبه بر حس ازدحام، افراد محدوده ی کوچک تری را نیز در پیرامون خود به صورت ذهنی تعریف می کنند. این محدوده ی کوچک تر از قلمرو، فضای شخصی نام دارد. برای تعریف مفهوم فضای شخصی می باید مثال های تجربه شده ی فردی افراد را به آن ها یاد آوری کرد. مثلاً هنگامی که با کسی گفتگو می کنید همیشه در فاصله ی محدودی از او قرار می گیرید . اگر آن شخص دوست صمیمی شما باشد این فاصله زیاد نیست؛ اما اگر همکار شما باشد شاید هنگام گفتگو با فاصله ی بیشتری از وی قرار گیرید و اگر در حال گفتگو با رئیس تان باشید به احتمال زیاد فاصله ای که بین خود و وی حفظ می کنید باز هم بیشتر از دو حالت قبلی است. 

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید