بخشی از مقاله

بوم گرایی و ارزشهای معماری بومی با رویکرد پایدار


چکیده

چند دهه از مطرح شدن معماری پایدار می گذرد و راهکارهای بسیاری، توسط آن، برای حل بحران های معاصر ارائه شده است؛ ولی همچنان مشکلاتی در سر راه ایجاد معماری پایدار وجود دارد. به نظر می رسد که با نفع منابع از طریق توجه به ارزش ها و ویژگی های معماری بومی، می توان آن را کامل نمود. چرا که با توجه به آثار معماری بومی و مستندات کتابخانه ای، این بناها در زمان و مکان خود به خوبی با اهداف و رویکرد پایداری، مطابقت می کردند؛ در شکل گیری معماری بومی، برخی روابط اجتماعی و اقتصادی با محیط طبیعی و نمادهای فرهنگی ماهرانه انعکاس می یابد. بدین ترتیب پیوستگی موضوعات مورد نظر معماری پایدار در معماری بومی قابل مشاهده است.

مسلما معماری بومی (مربوط به گذشته کشورمان) در زمان و مکان خودش پایدار بوده و تکرار آن امری بیهوده است. در این مقاله استخراج ویژگی های قابل تکرار آن در راستای دستیابی به اهداف معماری پایدار، مورد نظر می باشد. پایداری به معنی ایجاد فرآیندی قابل تکرار می باشدو مفهومی است که بیشتر به عنوان اندازه ارزش یک روش به کاربرده می شود. با این نگرش، درک اصول و ارزشهای تکرار پذیر معماری بومی، بسیار با ارزش می باشد.

روش این پژوهش مبتنی بر مطالعات کتابخانه ای است و رویکرد توصیفی دارد. نتایج به دست آمده از این پژوهش به درک اهمیت نقش معماری بومی در ایجاد رویکرد پایدار در معماری منجر می شود.


واژه های کلیدی: معماری پایدار، فرآیند معماری، معماری بومی

مقدمه

پرداختن به معماری پایدار و اسباب شکل گیری چنین رویکردی در طراحی های معماری، لازمه شناخت عمیق تری از اهداف و توصیه های پایدار می باشد. از سویی حل مشکلات محیطی، فرهنگی – اجتماعی و اقتصادی، و پیوستگی شدید این موضوعات، ما را به سوی معماری بومی و رویکرد پایداری در مقایسه و سنجش با یکدیگر قرار می دهد تا آموزه های آن برای طراحی معماری امروز، استخراج گردد.

پدیده معماری بومی به عنوان مقوله ای در زیبایی شناسی و عرفان، در خلوص اندیشه و احترام به طبیعت، موضوعی بسیار با اهمیت می باشد. معماری بومی با آنکه در طول تاریخ، دستخوش پدیده های دگرگون کننده بوده است ولی توانسته هویت ویژه خود را حفظ کند و نمایانگر آداب و رسوم، روحیه و احساسات،اندیشه و عقیده، ذوق و سلیقه و هنر آنان باشد(دادخواه،.(98:1384

در برخورد با مجموعه ها و واحدهای معماری، تاثیرات محیط طبیعی و فرهنگی به بارزترین شکل خودو تواما، بی آنکه بتوانیم یکی را از دیگری تمیز دهیم، متجلی می شوند. به نظر می رسد که این مجموعه ها، مصداق های خوبی برای رویکرد پایداری در زمان و مکان خودشان می باشند.


شکل-1 ابیانه، اصفهان، معماری بومی

به این ترتیب در این مقاله، ابتدا به موانع موجود بر سر راه ایجاد پایداری در معماری پرداخته شده است و سپس چاره جویی ها، استخراج گردیده است. تغییر نگرش به معماری پایدار به عنوان یک فرآیند تکرار پذیر و توجه به زمینه های فرهنگی – اجتماعی، محیطی و اقتصادی بستر طراحی و سر انجام پرداختن به معماری بومی و قابلیت های آن در ایجاد پایداری مورد توجه قرار گرفته اند. در این میان معماری بومی ایران به عنوان الگویی مناسب در راستای رویکرد پایداری، مورد بررسی قرار گرفته و جنبه های پایداری آن استخراج گردیده است.
آنچه فرهنگ معماری گذشته به صورت یک سنت در خود داشته است امروزه تنها به صورت پیکری بی جان پیش روی ماست؛ و طبیعتا جوامع امروز، در پی کشف و استفاده از ارزشهای گذشته، نا گزیر به جستجو و کنکاش در شناخت ارزشهای نا آشنا و فراموش شده در خود است (ربوبی،.(58:1384

-1اصلاح موانع موجود در ایجاد رویکرد پایداری در معماری

برابر دانستن پایداری با بیوفزیکال2 و نا دیده گیری روابط وابسته به عادات، طرز زندگی و ارزش های فرهنگی صحیح نیست. اموری که موجب ایجاد مشکل، در سر راه ایجاد معماری پایدار می گردند، به این ترتیب عنوان شده اند:

-1 سیاست هایی که نتیجه رشد پیوسته و نقدنشده راهکارهای پایداری می باشند و امروزه این سیاست ها خود مشکل ساز شده اند.
-2 برنامه زیبایی شناسانه ای که در درک و حس معمارانه، بسیار ماهرانه جا سازی شده است و همبستگی پایدار را به حاشیه می راند و یا به ساخت فرم به عنوان مجسمه می اندیشد.

-3 این فرض نا درست است که پایداری می تواند از طریق تکنولوژی ترکیبی، که به صورت نمادین نمایش داده می شوند، حاصل گردد. در این حالت تنها ظاهر بنا یادآور مسائل پایداری است و مجموعه همچنان ناپایدار است .(Willis,2000)
همه این موارد باعث شده اند که معماری پایدار به صورت یک تکنولوژی تصور گردد که قابل انتقال به هر منطقه ای می باشد. در اینجا دو اشکال رخ داده است:

-1 نگاه به معماری پایدار به صورت یک فرآورده -2 در نظر نگرفتن ضرورت تطابق هر موضوع و تکنولوژی جدید با ویژگی های محل، به بیانی دیگر عدم توجه به ضرورت بومی

شدن موضوع.

شکل-2 برج توکیو نارا، توکیو: نمایش یک ساختمان بلند مرتبه بومی بر اساس پایداری، تلفیق زیبایی و طبیعت و تکنولوژی در جهت پایداری ساختن بنا

-1-1فرآیند معماری پایدار

امروزه به معماری پایدار، از طریق استنتاج نمودن معماری به عنوان محصول پایداری، نگاه می شود. در حالیکه با معکوس کردن این رابطه، یعنی پایداری از معماری استنتاج شود، تغییر مهمی رخ خواهد داد. تغییری که به معنی خراب کردن و دوباره ساختن معماری و معماران می باشد. در این صورت این معمار هنگام شروع یک پروژه از خود خواهد پرسید:
▪ چه چیزی از طریق فرم ساخته شده پایدار خواهد شد؟

▪ آیا آن چه ادعای پایداری آن را می کنم واقعا پایدار است؟

سوال اول، از طریق درک انواع فعالیت هایی که یک ساختمان حمایت خواهد کرد، آشکار می شود.

پاسخ سوال دوم، بسیار مشکل است. همچنانکه نیاز به داوری آنچه ساخته شده، دارد. اگر بی رحمانه قضاوت شود، در بسیاری از موارد، پاسخ به اینکه آیا آنچه پایدار شده واقعا پایدار است، نه یا فقط جزئی می باشد. با پاسخ نه، معمار باید روشن کند که چه چیزی را به کار گیرد، و اگر پاسخ جزئی باشد معمار باید روشن کند که چگونه باید آن را اصلاح کند .(Willis,2000)

به منظور ایجاد یک ارتباط صحیح بین فرم ساخته شده و آنچه که باید پایدار شود می بایست توجه به طراحی یک ساختمان را به عنوان یک محصول تمام شده تغییر دهیم و به فرآیندهایی توجه کنیم که در بر گیرنده این موضوع هستند: که چه چیزیهایی در بنای مورد نظر حمایت می گردند؟ چگونه با فرآیندهای دیگر متناسب می شوند و همکاری می کنند. بدین معنی که آنها، به عنوان یک گروه در تقاطع جریان های خدمات، مصالح، اطلاعات، مردم و دیگر چیزهای زندگی دیده شوند.

معماری پایدار به معنی یک فرآیند است که می تواند تکرار شود. پایداری یک مفهوم است که بیشتر به عنوان اندازه ارزش یک روش به کار برده می شود. روشی که با نیازهای حفاظتی معاصر از طریق یک رفتار تکرار پذیر و با دوام مواجه می گردد. بنابراین در این جا روی فرآیند به اندازه محصول نهایی توجه می شود. معماری پایدار به طور قطع تشخیص می دهد که محصول نهایی در اثر گذشت زمان ممکن است فرسوده شود و یا نیازی باشد که جایگزین گردد. ولی فرآیندی که ماندنی و قابل دوام بر جا می ماند را نیز تشخیص می دهد و آن فرآیند می تواند تجدید شود و یا دوباره تکرار شود، بدون خرابی های غیر ضروری محیط و منابع و ....

.(Norton,1999)

پایداری نیاز دارد که در رابطه با فرایند دیده شود. به عنوان قدرتی که پایدار می کند، آنچه را که پایدار است. به عنوان چیزی که رابطه بین بیوفیزکال "جسم ساخته شده" و فرهنگ اجتماعی و نماد و سمبل را شکل می دهد. این دیدگاه نسبت به پایداری به عنوان یک فرآیند، بیش از یک "محصول تمام شده" است. به معنی نگاه کردن به آن، به عنوان یک قابلیت برای تغییر دادن می باشد. به معنی نگاه داشتن یک حس که چه چیزهایی باید حفظ شود و چه چیزهایی مناسب پایداری است (خواه ساختمان ها، اشیاء، فعالیت ها، فن آوری ها، حالت سکونت یا کار، عادت فکری و بدنی) و چه چیز مناسب نیست .(Willis,2000)

پایداری به معنای مداومت، پیوستگی و استمرار است. فعال است و به معنی جنبش و حرکت است و به معنی ذخیره برای آینده می باشد؛ مانند حفظ منابع موجود آب. چیزی را حفظ می کند که قابلیت پایداری دارد. پس معماری نیاز دارد که به عنوان یک فعالیت طراحی، پایدار کننده محیط باشد. به همراه توانایی پایدار کردن آنچه که نیاز به پایداری دارد.

نمودار:1مراحل سه گانه فرآیند معماری پایدار

مرحله :3پایدارشدن مرحله :2فرآیند معماری مرحله :1 تشخیص موضوعاتی
موضوعاتی که در گام نخست که می بایست پایدار شوند
تشخیص داده شدند




-2-1معماری پایدار یک ویژگی زمینه ای (بومی) است

پایداری با وجود شعارهای اساسی و فراگیرش، که جهانی می باشند و مساله حفظ زمین را هدف قرار می دهند، برای دستیابی به راهکارهای واقع بینانه و قابل اجرا از یک سو و حمایت از گوناگونی که در نفس طبیعت موجود است از سوی دیگر، رویکردهای محلی را توصیه می کند و شعار جهانی "فکر کنید، اما منطقه ای عمل نمایید" را، مورد توجه قرار می دهد (احمدی، .(1384

یک ترکیب معماری پایدار، نمی تواند به عنوان یک محصول ساخته شده آماده، از یک مکان به مکان دیگر منتقل شود. همان طور که گفته شد خط مشی معماری پایدار چند مشخصه را ارائه می دهد، ولی پایداری اجتماعی-اقتصادی و ...... اساسا ویژگی های محتوایی هستند که به منابع موضعی و محلی موجود یا به حقوق و سنت ها نیازهای مردم محلی، مربوط هستند .(Norton,1999)

بنابر این، نمی توان یک تکنولوژی (فن آوری) ساختمانی به خصوص را، به عنوان تکنولوژی معماری پایدار رده بندی کرد و نه به اشتباه آن را به عنوان یک تکنولوژی مناسب قلمداد نمود. یک سیستم معتبر که به خوبی در یک مکان کار می کند، در آینده و یا در مکانی دیگر به دلیل تغییر عوامل فرهنگی و اجتماعی و فیزیکی در یک زمینه جدید، نا کار آمد خواهد بود. بنابراین می بایست به پتانسیل آن فرآیندها، فن آوری ها و سیستم ها توجه نمود تا در صورت امکان بتوان آن ها را در یک محل داده شده به کار گرفت. چرا که پایداری یک ویژگی زمینه ای است.


شکل-3 شهر جدید شوشتر، معماری بومی که تلفیقی از الگوهای معماری سنتی با تکنولوژی و مصالح مدرن می باشد

هر چند که پایداری، شیوه های نوینی از دستیابی به محیط های انسان ساز را پیش رو قرار می دهد، اما به تدریج با پر رنگ تر شدن مولفه های فرهنگی-اجتماعی در فرآیند طراحی، محصولات در هم تنیده و پیچیده تری فرآهم می آید (احمدی،.(1382 اخیرا، بسیاری از روش های فن آوری های محیطی، قبل از اینکه با موفقیت، کامل شوند، با شکست مواجه می گردند؛ به دلیل ناتوانی طراحانشان که نتوانسته اند، پیوستگی و محتوای فرهنگی_اجتماعی معماری را تشخیص دهند، یا اینکه نیازها و انتظارات کسانی را که قصد دارند از آن استفاده کنند، درک نمایند. در واقع، در اینجا، صحبت درباره فراموشی3 می باشد که چگونه فرهنگ و ارزش های محلی را باید حفظ کرد. این موضوع حقیقتا روی موفقیت یا شکست یک پروژه تاثیر می گذارد .(Cole, et al.2006) فرایند جهانی پیشرفت تکنولوژی در زمینه های اطلاعات و ارتباطات، منجر به افزایش میزان مصرف، شهرسازی مداوم و رشد بین المللی شدن سرمایه ها و تجارت در سراسر جهان گردیده است و باعث شده فرهنگ عمیق، به الگوهای جدید نژادی و رابطه های فرهنگی به امر غیر منتظره فرهنگ های ترکیبی4، تبدیل شود. در همان زمان، رشد سریع تکنولوژی، در افزایش مشکلات محیطی در مقیاس جهانی مشارکت می کند، که می توان نتیجه آن را در بلایای اکولوژیکی که نمونه آن از بین رفتن سریع منابع و گونه

های طبیعی و مصرف با و افزایش مقادیر اتلاف انرژی می باشد، دید. بدین ترتیب اینگونه درک می شود که محیط مصنوع به عنوان یک شاخه فرهنگی برجسته و مصرف کننده اصلی انرژی و منابع، به طور جدی در هر دو فرآیند دلالت می کند ( Cole, et .(al.2006

-3-1آماده سازی بستر پایداری

همان طور که گفته شد، اطلاعات و دانش درباره ایده ها و مهارت های جدید و بسیاری از فن آوری های نو را، به سختی می توان به دیگر فرهنگ ها و کشورها انتقال داد. حتی بعد از اینکه به یک زمینه فرهنگی جدید معرفی شده اند، یا به صورت جزئی اجرا شده اند یا سازگار نبوده اند و جایگزین گشته اند و یا حتی نادیده گرفته شده اند. به نظر می رسد که کلید این مشکل در ناتوانی کسانی باشد که در طراحی و ترویج تکنولوژی های جدید، انتظارات و آرزوها و نیازهای فرهنگی محلی را به شمار نیاورده اند. قبل از اینکه ادعا شود، این تکنولوژی ها، به عنوان یک واقعیت، قابل اجرا و با ارزش هستند، می بایست دریافت، که آنها به صورت پیچیده ای به فرهنگ پیوند خورده اند و تکنولوژی هایی که برای یک گروه مردم پذیرفته شده است، لزوما توسط بقیه پذیرفته نخواهد شد .(Cole, et al.2006)

در موضوعی که فشار آن روی محورهایی چون آینده، راه های بهتر طراحی و برنامه ریزی قلمرو عمومی متمرکز شده است، مواردی جالب، در خور توجه است:

استدلال های کلیدی، مفاهیم شهر سازی-معماری و پایداری هستند که شدیدا به هم گره خورده اند. به روش های اکولوژیکی و نه پایداری فرهنگی نمی توانند جداگانه و مجزا متعهد شوند. مسئولیت ضمانت محیطی، به معنی حساسیت فرهنگی، پایداری فرهنگی می باشد که می بایست شامل آگاهی های اکولوژیکی باشد. برای شهرهای بدون ترکیب سازگار این دو، هیچ آینده ماندنی و قابل دوام نخواهد بود .(Cole, et al.2006)

بنابراین درک زمینه و محتوای فرهنگ محلی به منظور اجرا و انتقال موفقیت آمیز تکنولوژی ها ضروری می باشد. تکنولوژی ها و تمارین جدید، برای اینکه پذیرفته شوند و کار کنند، نیاز دارند که با انتظارات و نیازها، دانش مردم و فرهنگی که احتمالا آن را به کار می گیرند، در یک خط باشند.

وقتی به این موضوع اندیشیده می شود که چه تکنیک ها و روش هایی می توانند عموما قابل قبول باشند و معماری پایداری را ارائه دهند که پاسخگوی مشخصات ذکر شده باشند، ضوابط و معیارهای ذیل می توانند اساس و پایه ارزیابی و اظهار نظر درباره معماری پایدار باشند .(Norton,1999)
▪ استفاده از اساسی از مصالح موجود و وسایل حمل و نقل محلی

▪ استفاده از منابعی که به مقدار کافی موجود هستند، به منظور بر طرف کردن تقاضاهای کلی و اساسی به گونه ای که منجر به نابودی محیط نشوند.

▪ عدم وابستگی به تجهیزاتی که به سادگی مهیا نیستند.

▪ استفاده از مهارت هایی که عملا قابل توسعه و پرورش در اجتماع هستند.

▪ بتواند مطابق زمینه اجتماعی-اقتصادی بومی و محلی حاصل گردد.

▪ نتایج با ارزشی را ایجاد کنند.

▪ به آثار آب و هوای بومی پاسخ دهد.

▪ دارای انعطاف پذیری برای مطابقت با نیازها و عادت های محلی باشد.

▪ توسط مردم بومی بتواند تکرار شود.

بسیاری از نمونه های موفق معماری پایدار که قبلا وجود داشته اند، با این ضوابط تطابق یافته اند و از طریق کوششها و ابتکارهای محلی و گاهی اوقات پشتیبانی های خارجی به دست آمده اند.

تشخیص این که چه چیزی واقعا پایدار است به صرف زمان طولانی نیاز دارد، تا مهارت ها را پرورش دهدو توسعه بخشد تا یک ایده ثابت کند یا برای قرار دادن یک سیستم مالی یا سازمانی که بتواند پایدار باشد، امتحان شود.

بدین ترتیب، با توجه به آنچه که گفته شد، می توان موارد آماده سازی بستر ایجاد پایداری را، در نمودار 1 نمایش داد.
-2رد یا پذیرفتن پایداری از راه های سنتی5 (مربوط به گذشته)
با توجه به آنچه گفته شد، رویکرد معماری پایدار نیازمند بستر سازی بومی مناسب می باشد. اشتباهی که ممکن است در اینجا رخ دهد، در نظر گرفتن طراحی سنتی و یا طراحی اقلیمی به جای طراحی بومی می باشد. در حالیکه طراحی بومی، تکرار آنچه در گذشته رایج بوده، نیست؛ ممکن است بتوان به نوعی، از فرآیندهای طراحی سنتی تبعیت نمود. طراحی اقلیمی نیز، بخشی از معماری بومی است و نه خود آن.

خط مشی های سنتی، منجر به ایجاد سر پناه هایی شده اند که در طی قرن ها پایدار بوده اند، اما امروزه از عهده نیازها و منابع موجود زمان حال، بر نمی آیند. در این محیط، پیدا کردن راه حل های جدید و خط مشی هایی که حقیقتا پایدار باشند، بسیار مشکل است. اگر ما، می بایست خودمان را با رشد سریع نیازها مطابقت دهیم پس باید در جایی که راه حل ها موجودند، آنها را بپرورانیم .(Norton, 1999)

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید