بخشی از مقاله

بوم گرایی و ارزشهای معماری بومی پاسخگوی نیاز امروز معماری 

 

چکیده

آغاز هزاره سوم و ورود به عصر دنیای چند جهانی ، تحول و توسعه زاده شده در زمینه تمدن بشری را دارای پیامد های مثبت و منفی بسیاری نموده است.از این پیامد های چالش بر انگیز میتوان به مداخله انسان در طبیعت ،کاربرد نادرست تکنولوژی ، دگرگونی های زیست محیطی ناشی از این دو عامل و الگوبرداری ناشیانه از تئوریهای وارداتی اشاره کرد. پیامد های مذکورباعث مخدوش شدن عقبه معماری و شهرسازی ما و نیز احساس بی ریشگی و انزوا شده است.از این رو خلق فضای معماری و شهرسازی با ایجاد فضای مناسب فرهنگی برگرفته از ویژگی های بوم گرایی هر منطقه میتواند پاسخگوی این پیامد های بوجود آمده باشد. این مقاله به دنبال یافتن گونه ای از معماری بومی است که بتواند در میان سیل این سبک های متنوع،جایگاه خویش را بازیابد و بتواند چگونگی طراحی فضای معماری را در یک بستر فرهنگی بر اساس رویکرد بوم گرایی مورد بررسی قرار دهد. برای نیل به این منظور نشان می دهیم که باید همگام با بهره مندی از مواهب توسعه و پیشرفت صنعتی و تکنولوژی ، هماهنگ تر با طبیعت و در جهت حفظ محیط زیست خود عمل نماییم چرا که معماری بومی به سبب سازگاری بالا با محیط زیست ، برای تامین پایداری فرهنگی و اقتصادی در دراز مدت لازم است.این جستجو با جمع آوری داده ها و اطلاعات از طریق مطالعات کتابخانه ای و به شکل توصیفی صورت گرفته است. در روند این پژوهش چنین نتیجه گیری شده است که در معماری بومی دو گونه نگرش وجود دارد: نگرش تفسیری یا مثبت و نگرش محافظه کارانه یا منفی.با توجه به ویژگی های هر یک می توان انتظار داشت که بومی گرایی با رویکرد تفسیری یا مثبت توانایی پاسخ گویی به مطالبات روز و انطباق با نیاز های امروز کاربرانش را خواهد داشت.

واژههای کلیدی: بوم گرایی، طراحی فضای معماری،پایداری، سازگاری با طبیعت، معماری بومی تفسیری، معماری بومی محافظه کارانه

-1 مقدمه

امروزه با توجه به هجوم معماری های غیر محلی، این خطر وجود دارد که معماری های بومی هر منطقه به مرور حذف و یا فراموش شوند. لذا امروز باید به دنبال پاسخ این سوال باشیم که معماری بومی چگونه می تواند خود را با نیاز های امروز منطبق کرده و پاسخگوی مطالبات آینده معماری باشد؟ معماری بومی چنانچه با نگرشی تفسیری مورد توجه قرار گرفته و به باز خوانی آن پرداخته شود،می تواند آفریننده معماری هایی نو باشد. معماری بومی مظهر ارزش های اخلاقی ، ملی و میهنی است که با تکیه بر اقلیم ، خود را باور کرده است.این نوع معماری با حفظ حرمت و تمامیت خانوادگی و حجاب زندگی شرایط آسایش را برای اعضاء خود فراهم می آورد. در حال حاضر، ورود نقشه های کلیشه ای نشانی از مذهب و فرهنگ ندارند، جای معماری اصیل و زیبایی را می گیرد که ساخته ذهن توانمند مردم هنرمند این آب و خاک بوده است.همچنین فرآیند صنعتی شدن را

1

می توان عامل تخریل محیط زیست عنوان کرد و افزود: نقش کمرنگ معماران در سازه های شهری، سبب چالش های زیست محیطی شده است. خصیصه اصلی هر معماری تولید فضا، پردازش و ساخت نماهای جدید برای زندگی است که با توجه به تفکرات فرهنگی و اعتقادی هر منطقه، متفاوت است. ایجاد فرهنگ در استفاده از نیروی های طبیعی بویژه عوامل اقلیمی در امر ساختمان سازی با طراحی معماری از اهمیت زیادی برخوردار است.امروزه چگونگی احترام نهادن به معماری بومی و حفظ آن که گنجینه و میراثی ارزشمند بجای مانده از پیشینیان میباشد، نه تنها جای تامل دارد بلکه عدم توجه به آن جای بسی تاسف است.چرا که آنچه فرهنگ معماری گذشته به صورت یک سنت در خود داشته است امروزه تنها به صورت پیکری بی جان پیش روی ماست و طبعتاٌی جوامع امروز، در پی کشف و استفاده از ارزشهای گذشته، ناگزیر به جستجو و کنکاش در شناخت ارزشهای نا آشنا فراموش شده در خود است.[1] پس بر آن شدیم تا با شناخت بهتری از معماری بومی سرزمینمان و بررسی ضرورت ایجاد فضاهای مسکونی بوم گرا، ویژگی های فرهنگی و الگوهای مطلوب خانه بوم گرا در هر چهاراقلیم ایران را استخراج نموده ، سپس با برشمردن تکنولوژی های نوین و پیشرفته زمینه ادقام صحیح این دو را فراهم نماییم.

-2 بوم در لغت

در لغتنامه فارسی معین » بوم به معنای سرزمین، ناحیه، جا،مقام، طبیعت و سرشت و بومی به مفهوم منسوب به بوم، اهل،محل، اهل ناحیه و محلی « آورده شده است که این تعارف بر وابستگی بوم به یک مکان و زمینه خاص اشاره دارد. [2] بوم معادل واژه انگلیسی ورناکیولر از ریشه ی لاتینی ورناکولوس است که به معنی بومی و محلی است. ورنا به معنای خانه زاد و برده ای (اتروسکیایی ) است که از بدو تولد در خانه اربابش بوده است. همچنین در زبانشناسی این واژه برای اشاره به زبانی گفته می شود که در زمان و مکان و توسط گروهی خاص استفاده می شود و نیز به معنای زبانی که مردم عادی و به صورت روزمره از آن بهره می برند.[3] البته بوم بیش از مرز هایش توسط فرهنگ و آداب و رسوم خاص قابل شناسایی است.

-3 معماری بومی

اولین باری که نامی بر این پدیده معماری نهاده شد معماری خود جوش به ابداع جوزپه پاگانو بود.در اینجا منظور از خود جوش معنای تصادفی نیست ،بلکه طبیعی بودن آن است. معماری را میتوان جزو یکی از هنر های کهن بشری دانست که فرا تر از هر هنر دیگری خود را با عناصر بومی، منطقه ای، فرهنگی و اقلیمی هماهنگ و همگون ساخته است.معماری را خواه یا نا خواه باید حاصل فرهنگ و تمدن هر قومی بدانیم که در طی سالیان دراز از درون هر ملتی زاده شده و به تکامل و توسعه رسیده است.معماری بومی نشان دهنده سعی و تلاش انسان برای تعامل با محیط و طبیعت بوده و تجلی گر فرهنگ ، تفکر،آداب و رسوم ، سنن ، دانش و تکنیک های مورد استفاده انسانهایگذشته و حال است. اصولاً معماری بومی هر منطقه حاصل قرنها تجربه در زمینه ساخت و ساز با استفاده از مصالح در دسترس در آن منطقه و همچنین سازگاری آن سازه با شرایط آب و هوایی آن ناحیه به اضافه هنر و فرهنگ ساکنان آن است. معماری بومیغالباً به عنوان یک سنت بومی و محلی منتقل میشود و بیشتر بر اساس آزمون و خطا و فنون منتقل شده از نسلی به نسل دیگر است تا بر اساس علم هندسه و محاسبات دقیق. معماری بومی یک معماری متعلق به یک زمان و مکان خاص است و از جایی به جای دیگر منتقل نمی شود. فلامکی معتقد است که معماری بومی یا بدیهه ساز همان معماری سنتی است و در تعریف آن می گوید: گذشته تجربی دور یا نزدیک ، از طریق علائم سه بعدی خاص که هم کاربرد مملوس دارتد و هم نمادین هستند و پیامی از گذشته به آینده میبرند در هماهنگی با طبیعت و از طریق به کار بستن شیوه های ترکیب و روش های ساختمانی و فنونی که بیشتر محلی هستند تا جهانی، به کار رفع نیاز های کالبدی-مکانی روزمره می آید و ردر جزء و در کل پیش از ساخته شدن و پس از آن از طرف صاحبان سازنده اش زندگی می شود.[4] پژوهش، بررسی و اظهار نظر در زمینه معماری بومی یا سنتی هر قوم نیاز به شناخت


2

فرهنگ آن قوم دارد، و جایگزین شدن امروز ما در کلیت یا در بخش هایی از فراورده های کالبدی دیروز مستلزم آن است که فرهنگ ما متاخران با آنان که پیش از ما ساخته اند تطابق و تشابه داشته داشته باشد.[5]

-4 معماری بومی، تحت تاثیر عوامل مختلف

از آنجا که در فرمت موجود محل مستقلی برای فهرست و تعریف همه متغیر ها پیش بینی نشده است ، لازم است که کلیه متغیر ها بلا فاصله پس از طرح در مقاله به شکل کامل تعریف گردند.تفاوت های فرهنگی بوم ها و نیز اقلیم های متنوع بر کالبد و صورت فیزیکی بناها تاثیر فراوان داشته است. معماری بومی تابعی از فاکتور های فرهنگی و قوانین فیزیکی است که آب و هوا ، مواد و مصالح و فرهنگ از عوامل تاثیر گذارند.

1؛-4 آب و هوا

از مهمترین چیز هایی که می تواند مشخص کننده المان های کالبدی معماری باشد اقلیم و آب و هوای بوم است . آگاهی دانش بومی نسبت به اقلیم محل ، حرکت خورشید ، جهت اد های مطلوب و نا مطلوب، گرمترین و سرد ترین روز های سال، باران و برف در منطقه و بسیاری مسائل دیگر که هریک پاسخ و راهکاری بومی در معماری منطقه پیدا کرده است که سال ها آزمون و خطا و کسب تجربه بر آنها مهر تایید می زند.این راهکار های اقلیمی در هر بوم شکل و کالبد خاصی را به وجود می آورد که نمونه آن را در بادگیر ها، شومینه ها ، سرداب و حوضخانه ها، ارسی ها و بسیاری موارد مشهود در بوم های متعدد ایران می توان بررسی کرد. [6]چنین ابتکاراتی طراحی نمی شوند بلکه بر مبنای آزمون و خطای نسل های گوناگون انتقال پیدا می کنند که معمولا عمرشان از نظریه هایی که آن ها را توضیح دائه و از نظر علمی توجیه می کنند ، بیشتر است.

2؛-4 فرهنگ

رفتار بومیان ، شیوه زندگی و معیشتشان بر کالبد معاری تاثیر گذار است (شکل .(1 تعداد اعضای خانواده، شیوه پخت و پز و خوردن غذا، روابط اجتماعی و خانوادگی ، مراسم و اعیاد، دیدو باز دید ها و ...بر اندازه و طرح اصلی منازل تاثیر بسزایی می گذارد و همین امر سبب می شود که در معماری بومی با محیط های یکسان از لحاظ اقلیم مصالح، شاهد شیوه های متفاوتی از این معماری باشیم. این مسئله را در اندرونی، بیرونی ، شاه نشین و گوشواره و مطبخ و... معماری بوم های ایران می توان مشاهده کرد.[7]


شکل : 1 عادات رفتاری ساکنان در کالبد تاثیرگذار است. (آنا، (2002

3


3؛-4 محیط و مواد

در محیط محلی از مواد و مصالح در دسترس استفاده می شود. این مصالح از محیط با کمترین هزینه به دست آمده ضرری به محل وارد نکرده با آن سازگار است. نحوه بکارگیری مواد محلی در دانش معماری بوم وجود دارد.مصالح بومی سبب تنوع در فرم و طرح معماری های بومی می شود.نواحی ای که از نظر چوبی غنی هستند در آن ها معماری بومی چوبی بوجود آمده همانند آنچه در نواحی شمالی ایران دیده می شود. نواحی قیر از لحاظ چوب معماری سنگی و رسی را تشکیل داده اند همانگونه که در معماری مناطق خشک و نیمه خشک کشورمان قابل مشاهده است. [8]

-5 رویکرد های معماری بومی

معماری بومی با استفاده از پتانسیل ها و دانش تولید شده در محل بوجد می آمده و به فزرهنگ و خرد اجتماعی می پیوندد. این مسئله که آیا این طیف از معماری قادر است برای امروز و فردا معماری اسخی مطلوب داشته باشد یا اینکه بایستی در دفتر تاریخ معماری جای خود را بیابد و سکوت کند را شاید بتوان اینگونه پاسخ گفت که : این امر رابطه تنگاتنگی با وم و نحوه برخورد با آن دارد. همانگونه که ذکر د در هر بوم نوعی هویت بومی و تمایل به بومی گرایی شکل می گیرد که بوم را به سوی حفظ و حراست از ارزش ها و داشته هایش و وفا مندی و فداکاری در راه تحقق آرمان های ناشی از این هویت پیش می برد. »بوم گرایی می تواند دو رویکرد متفاوت را برگزیند: بومی گرایی مثبت ، بومی گرایی منفی ).« حسینی سوق و دیگران ، 78،(1380 و یا در دسته بندی دیگر : » بومی گرایی محافظه کارانه ، بومی گرایی تفسیری [9] .«

در بومی گرایی منفی نوعی تعصب کور نسبت به برتری داشته های خودی به وجود می آید که سبب می شود بومیان در مقابل هر تغییر و تحول هر چند مثبت موضع تخاصمی گرفته و مانع ورود آن به بوم شوند. این دیدگاه که همواره افراد و مسائل را به دو گروه خودی (برتر) و غیر خودی ( شکست خورده و دشمن ) تقسین می کند همچون سدی رد مقابل توسعه و پیشرفت بوم عمل کرده و باعث عقب ماندگی و مهجور شدن بوم خواهد بود. بومی گرایی منف با بومی گرایی محافظه کارانه در دسته بندی دوم نزدیکی دارد. بومی گرایی محافظه کارانه به تقلید از راهکار های پیشین بومی و استفاده شکلی از ایده های بوم می پردازد. در این صورت بوم به صورت راکد باقی می ماند و بنابراین این نوع از گرایش به بوم نیز نتیجه ای جز واپس ماندگی نخاهد داشت.[10]

در حالی که بومی گرایی مثبت نفوذ دیگران و تغییرات در جهت مثبت را کاملا نفی نمی کند بلکه به دنبال آن است که با شناخت و افزایش پتانسیل های سخت افزاری و نرم افزاری بومی خود سبب ارتقا و پیشرفت بوم شود.در این دیدگاه هر چیز جدیدی برای ورود به بوم بایستی یک فر آیند بومی شدن را طی کند بدین نحو که » جایگاه خویش را در فرهنگ پیدا کرده و با دیگر عناصر فرهنگی در تعامل واقع شود، به آن ها سر سازگاری پیدا کند و سپس با هم ویایی پیدا کنند.

در این هنگام است که محلی شدن صورت گرفته ، رشد و توسعه نیز می تواند صورت گیرد.« بومی گرایی تفسیری در دسته بندی دوم با این دیدگاه همراه است. این نگرش فرهنگ را به عنوان عنصری زاینده و در حال حیاط نگریسته که به سوی رشد و ترقی پیش می رود. بومی گرایی در این حالت بر خواسته از فرهنگ یک منطقه و منطبق با شرایط امروز آن است.

در این نگرش بوم با ورود و بومی شدن هر تکنولوژی، پهنه وسیعتری را شامل می شود و خود را از چارچوب حدو مرزهای جغرافیایی رها می کند.

بوم دیروز با وسایل حمل و نقل و ارتباطات محدود،امروز و با استفاده از آنچه به عنوان ابزار در اختیارش قرار می گیرد قلمرو خود را توسعه می دهد و در این روند با سایر بوم ها تعاملی پویا برقرار می کند.


4

با توجه به این دسته بندی معماری بومی در هر یک از این دیدگاه ها که بررسی شود باز خوردی متفاوت خواهد داشت. در جامعه ای بومی با دیدگاه گروه اول ، یعنی بومی گرایی منفی و یل محافظه کارانه،معماری به شکل تقلیدی صرف از فرم ها ، مصالح و طرح ای محلی است بدون تلاشی برای ارتقا و به روز رسانی آن که در نهایت به ایجادرابطه ای متنوع و بی حس میان اشکال گذشته و افراد امروز منجر می شود.معماری در این حالت در مرز محدود تعریف شده در بوم و در دام سنت ها گرفتار می آید.در این زمان معماری را می توان مصداق این سخ از حسن فتحی دانست: »هنگامی که سنتی مشکلی را حل کرد

و از توسعه خود باز ایستاد می توانیم بگوییم که دوره آن به پایان رسیده است.« نقطه آغاز سقوط و مهجور ماندن بوم و سنت هایش از این جاست و معماری آن نیز صرفا به شیئی تزئینی که به تدریج هماهنگی خود با عملکردش را از دست می دهد،بدل می شود.اما چنانچه نگرش دوم یعنی بومی گرایی مثبت و یا تفسیری را نسبت به بوم بوم داشته باشیم؛ در این صورت معمار بومی با شناخت و تسلط کامل بر دانش، پتانسیل ها و استعداد های محلی از یک سو و نیاز های امروز و فردای بوم از سوی دیگرهمواره در پی پاسخ خای مناسب تر و ارتقا یافته خواهد بود و به عنوان عضوی از سیستم یکپارچه بوم در مسیر توسعه پایدار ان اقدام می کند.[11]
حسن فتحی در کتاب ساختمان سازی با مردم، این معماری را اینگونه توضیح می دهد: » سنت لزوما کهنه و مترادف با بی حرکتی و یا حتی اجبارا قدیمی نیست بلکه می تواند تازه تشکیل شود. هر بار که کارگری با مشکل جدیدی روبرومی شود

و ابزار چیره شدن بر آن را پیدا می کند، نخستین گام را در ایجاد یک سنت بر می دارد.هنگامی که کارگر دیگری تصمیم می گیرد همان راه حل را بپذیرد، سنت پیش می رود و زمانی که شخص سومی به همان کار مبادرت می ورزد و سهم خود را عرضه میدارد، سنت عملاٌ بر قرار شده است.«

به این طریق هر فرد بوم را به پیش می برد و از خطر راکد مندن حفظ می کند.کسی انتظار ندارد نیازهای روز و فضاهای جدیدی که بر اساس آنها شکل می گیرد با تقلید از همان سنت های موجود در بوم پاسخ داده شود، بلکه هر یک از این دغدغه ها، معماری بومی را به سمت آفرینش یک سنت جدید هدایت می کند و هنگامی که این سنت پذیرفته شد، وظیفه معمار است که آن را از سکون نجات داده و این بار با استفاده از فرهنگ سنت های دیگری را به همان اهمیت بیافریند و فرهنگ و سنت را به جلو ببرد. [11]
نکته مهم دیگر در این دیدگاه آن است که بوم و بوم گرایی محدود کننده نیستند و بوم متناسب با توانایی هایش هر جا که نیاز باشد محدوده بوم را می گستراند به نحوی که ممکن است برای انجام کاری به بهتر وجه ممکن،امکانات خود را با سایر بوم ها به اشتراک گذارده و از تبادلات در راستای سیاست های بوم استفاده کند.لذا بوم در اینجا در استفاده از ابزار خود را محدود نمی کند و همچنان با تفکر و ایده ای خاص و ذاتی بوم اثری بومی را خلق می کند.

-6 معمارانی با رویکرد بومی گرایی تفسیری

معماری بومی در این شکل نه تنها پاسخگوی مطالبات امروز معماری بلکه منشا و الهام بخشی برای نو آفرینی ها در این عرصه است.شاهد بر این ادعا وجود پروژه های موفقی است که معمارانی با نگرش بومی گرایی تفسیری ایجاد کرده اند. از جمله این معماران می توان حسن فتحی،نادر خلیلی،آنا هرینجر،تین تجنستو، چارلز کروا، شیگروین و ... را نام برد.

آنا هرینجر از جمله معمارانی است که با هدف ایجاد معماری بومی و استفاده از دانش و نیروی کار محلی در روستا های بنگلادش پروژه های متعددی را ایجاد کرده است.

ساختمان هایی مانندLiving Tebogo METL، Home made Desi، Hand made school از نمونه کارهای وی می باشند (شکل [12] .(2


5


شکل Home made Desi :2 استفاده از مصالح، ایده و عناصر معماری بومی [12]

Hand made school مدرسه ایدر رادارپور که از مصالح بومی (بامبو و خاک) و با نیروی کار محلی اجرا شده ، برنده جایزه آقاخان بوده است.در این بنا با استفاده از بامبو سقف خرپایی سبکی بر فراز ساختمان ساخته شده است که همچون چتری آن را از آفتاب شدید منطقه حفظ می کند (شکل .(3

استفاده از بامبو دانشی در دل بوم بود که آنا از آن بهره برد و نکته جالب آن جاست که او به تقلید از آنچه بود نپرداخت بلکه بر اساس پتانسیل مصالح گامی به سوی ارتقاء بوم پیش رفت. جزئیات طراحی شده برای اتصالات علاوه بر بومی بودن،بوم را در استفاده از این ماده ساختمانی (بامبو) به جلو برده است همچنین مدرسه تمامی فضا های مورد نیاز امروز را در خود جای داده است.[12]


شکل Hand made school:3 ایجاد فضاهایی پاسخگوی عملکرد های جدید و طراحی خلاقانه جزئیات [12]

پویا خزائلی معمار جوان ایرانی در مازندران با طراحی استراحتگاهی از بامبو به جزئیات اجرایی ساده و ارزان و با الهام از فرم گنبد های ایرانی گتمی به سوی استفاده خلاقانه از ایده معماری بومی برداشته است.

این اقامتگاه با بامبو هایی به عنوان سازه اصلی که با لوله های گاز به زمین متصلند، توسط ساقه های برنج (همانند آنچه در معماری بومی منطقه دیده می شود) پوشانده می شود . ساخت این پروژه در مدت 2 الی 3 روز و توسط افراد غیر متخصص امکان پذیر است ( شکل [13].(4


6

شکل : 4 پزوژه استراحتگاه (خزائلی، (1388

-7 معماری بومی ایران

در ایران بدلیل تنوع جغرافیایی و اقلیمی و گوناگونی فرهنگی ، در هر مکان فضاهای مسکونی ریخت ویژه ای دارند.گاهی خانه ها پراکنده و جدا از یکدیگر و گاهی به هم تپیده.بام خانه ها در جایی تیر پوش است و مستوی و در جای دیگر شیبدار و در بعضی مناطق دیگر گنبندی شکل و منحنی.

حال به بررسی 11 اصل که در معماری غالب فضا های مسکونی بومی ایران قابل مشاهده است می پردازیم.[10] (1 استفاده از مصالح بوم آورد: برای برپا کردن ساختمان در هر جا اصل بر این است که از مواد و مصالح ساختمانی که در

طبیعت اطراف به وفور یافت می شود استفاده گردد.بعنوان مثال ، در کنار نهر و مرداب از نی ریا، در حاشیه جنگل از چوب، در بیابان ها از گل و در کوهستان از سنگ بهره گیری میشد.

(2 شناخت خواص مواد و مصالح ساختمانی : معرفت مهماران گذشته به مواد و مصالح ساختمانی در کاربرد صحیح و بجای آن، انتخاب ابعاد و اندازه های متناسب برای عناصر ساختمانی و نیز بهره گیری مطلوب از قابلیت های متعدد مصالح متجلی می شود.

(3 سهولت تعمیر و نگهداری : در بناهای گذشته با توجه به سادگی ساختار بنا نگهداری و گاهی تعمیر آنها کار آسانی بود. (4 سرپناه ارزان : احداث ساختمان بصورت بومی ارزان بود چرا که مصالح بوم آورد و در دسترس بودند و نیز تعمیر و

نگهداری آنها خانواده را متحمل هزینه زیادی نمی کرد لذا خانه سازی به شیوه سنتی غالباً بار چشمگیری بهمراه نداشت. (5 سادگی و پرهیز از بیهودگی : در خانه های سنتی از کاربرد بیهوده مصالح و مواد ساختمانی پرهیز میشد و همین قاعده در

مورد تعداد فضاهای خانه نیز مصداق داشت و همینطور ابعاد فضاها با توجه به نیاز ساکنین آن بدست می آمد.

(6 مردم واری (تناسب انسانی): اندازه فضا متناسب با ابعاد انسانی بود.اجزائ خانه مثل پلکان، ایوان و غیره به اندازه حداقل لازم متناسب با کارکرد خود شکل می گرفت و از تکلف و افزئنی ابعاد و اندازه ها و تلقین ابهت کاذب خودداری میشد. به بیانی دیگر بناها با انسانهایی که در آنها میزیستند عجین بودند.

(7 سازگاری با محیط و نیازها : معماری سنتی ایران که در اقلیم های گوناگونی شکل متفاوتی به خود گرفته است خود گویای این مطلب است و راهکار هایی که به طور تجربی دستیابی به آنها میسر شده بود و به آسایش بیشتر کمک کرده بودند در معماری بومی ایران بسیارند. استفاده از خانه های پلکانی بر دامنه شیب کوه در مناطق کوهستانی، که پشت به باد و رو به آفتاب ساخته می شدند یا پلان های حیاط مرکزی نواحی گرم و خشک که حیاط آنها به مثابه قلبی تپنده و حیاتبخش در آن ایفای نقش می کند دلیل بر این مدعاست.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید