بخشی از مقاله

بکارگیري هوش استراتژیک در فرایند تصمیم گیري درصنایع کوچک و متوسط SME
چکیده
فرایند هوشمندي باعث تبدیل اطلاعات به هوش می شود این فرایند از طریـق تجزیـه و تحلیـل ،تفسـیر و ترکیـب و بکارگیري اطلاعات در تصمیم گیري آینده محور مدیریت است .این مفهوم به ایـن معنـی نیسـت کـه آنچـه خـارج از سازمان اتفاق خواهد افتاد پیش بینی شود بلکه این فرایند می تواند پیامدهایی را از طریـق اقـدامات سـازمان، مثـل خلق فعالانه آینده را ایجاد نماید. فرایند هوش استراتژیک به شناسایی و جمع آوري اطلاعـات اسـتراتژیک از خـارج و داخل سازمان ، ارتباط آن به ذینفعان کلیدي و آینده نگري سازمان در خلق مزیت رقابتی به سازمان کمک می نماید.
هدف این مقاله پس از بررسی نقـش و اهمیـت هـوش اسـتراتژیک ، بکـارگیري آن را در بهینـه سـازي تصـمیمات استراتژیک در SME ها در یک قالب مفهومی نشا ن می دهد.
واژههاي کلیدي: هوش استراتژیک، تصمیمات استراتژیک، قابلیت هوش استراتژیک، شرکتهاي کوچک و متوسط


-1 مقدمه
در دو دهه گذشته تغییرات اساسی ، بنیانهاي کسب وکار را دگرگون ساخته است . جهانی شدن بازارهـا و تولیـدات موجـب شده که بازارهاي ملی ومحلی در بازارهاي جهانی ادغام شوند و از سوي دیگر پیشرفت و توسعه فنـاوري اطلاعـات و تحـولات مرتبط با فناوري هاي ارتباطی توانایی سازمان براي پیوند عملیات جهانی به شـبکه هـاي اطلاعـاتی پیچیـده ، را افـزایش داده است.
سازمان ها از اطلاعات براي گسترش و حفظ مزیت رقابتی در عصري که دانش در آن قدرت است استفاده می کنند و با جمع آوري اطلاعات ، و تبدیل این داده هاي خام به هوشمندي جنبه هاي اساسی کسب و کار را بررسی می کنند که یکی از ابعاد حیاتی در ایجاد ثروت براي سازمانهاي کنونی است. با بکارگیري سیستم هاي اطلاعاتی و فرآیند خلق دانش و فراوانی اطلاعات موجود، سازمان با نوآوري می تواند به مزیت رقابتی دست یابند. [1[
سازمانها باید در مورد محیط کسب و کار خود (فعالیت ها ، منابع ، بازارها ، مشتریان ، محصولات ، خدمات ، و هزینه هـا ) در برنامه ریزي براي موفقیت فعلی و آینده اطلاعات داشته باشند . این اطلاعات که می تواند بـر موفقیـت عملیـاتی سـازمان اثـر گذارد باید در سرتاسر سازمان گسترش یابد. این امر اکنون به یکی از اساسی ترین چالشهاي مدیریت ارشد تبدیل شده است و نیاز به یک طرز تفکر و دیدگاه نسبت به حال و آینده بر اساس پیش بینی روندها و جهت گیري ها ي ایجاد شده است.[2[
فرایند هوشمندي باعث تبدیل اطلاعات به هوش می شود این فرایند از طریق تجزیه و تحلیـل ،تفسـیر و ترکیـب و بکـارگیري اطلاعات در تصمیم گیري آینده محور مدیریت است .این مفهوم به این معنی نیست که آنچه خـارج از سـازمان اتفـاق خواهـد افتاد پیش بینی شود بلکه این فرایند می تواند اتفاقهایی از طریق اقدامات سازمان مثل خلق فعالانه آینده را شکل دهد.
این فرایند در محیط متغیر و متلاطم ، نیاز به تعریف استراتژي براي تطبیق با تغییرات محیط دارد نه یک فرایند سازمان یافته مدیریت استراتژیک. مدیریت استراتژیک بخش جدایی ناپذیر سازمان است ، اما به تصمیم گیري هـاي اسـتراتژیک بـر اسـاس اطلاعات معتبر و هوشمندي سازمان نیاز است .
همه اقدامات انجام شده در زمینه هوش سازمانی براي دستیابی به رقابت پذیري اسـتراتژیک و مزیـت رقـابتی اسـت . رقابـت پذیري استراتژیک هنگامی بدست می آید که سازمان استراتژي ها یی را خلق کند که بیشترین ارزش را ایجاد نمایـد و بطـور مناسب آنها را پیاده سازد.
فرآیند مدیریت استراتژیک که ماهیتا فرایندي پویاست شامل مجموعه اي کامل از تعهدات ، تصمیمات و اقدامات مورد نیاز در یک سازمان براي رسیدن به رقابت پذیري استراتژیک و کسب بازده بالاتر از میانگین است [3].،[4[

ورودي هاي این فرایند را نیز تجزیه و تحلیل محیط داخلی و خارجی تشکیل می دهد ، که نیاز به نظارت مستمر براي تدوین استراتژي و بهینه سازي فرصت هاي بازار و جلوگیري از تهدید در محیط رقابتی دارد و اساس آن اطلاعات اسـت. [5].،[6] بـه نظر مونتگومري و واینبرگ (1998) برنامه ریزي استراتژیک وظیفه ضروري مدیریتی است ، و این که اثربخشی این برنامه روي اطلاعات آن بنا شده است. [7[
اطلاعات در هر فرایند هدف کلیدي هوشمندي سازمان و هدف نهایی هر فرایند هوشمندي تسهیل در تصمیم گیري است کـه منجر به عمل شود است .سازمان ها نیاز به جمع آوري تمام اطلاعات در اختیار خود ، و تبدیل داده هـاي خـام بـه اطلاعـات و هوش از طریق فرآیند تجزیه و تحلیل و قضاوت انسانی دارند و با استفاده از پتانسیل هاي سیستم هـاي اطلاعـاتی در فراینـد تولید اطلاعات و ایجاد پایگاه دانش سازمانها در تصمیم گیري هاي استراتژیک استفاده می شود و منجر بـه مزیـت رقـابتی و نوآوري می شوند.
هنگامی که فرایند هوشمندي سازمان بر فعالیتهاي پیش فعالانه آینده متمر کز شود ارتباط اطلاعات با فراینـد برنامـه ریـزي سازمان قوي تر می شود. این فرآیند کلیدي ، در ارتباط با چشم انداز و شناسایی اهداف شـفاف اسـت کـه هـوش اسـتراتژیک نامیــــده مــــی شــــود. فعالیــــت هــــوش اســــتراتژیک بــــا اطلاعــــات جــــامع و بــــه موقــــع در مــــورد محیط خارجی به منظور حمایت صریح از استراتژي به تصمیم گیرندگان ارشد سازمان کمک می کند.
هوش استراتژیک موجب ایجاد ارزش افزوده از اطلاعات و دانش براي استفاده در تصمیمات استراتژیک سـازمان مـی شـود و براي فراهم نمودن اطلاعات مناسب براي تصمیم گیران در تصمیم گیري هاي بلند مدت و پیش بینی هـاي آنهـا بـه منظـور برنامه ریزي براي آینده تعریف شده است . [8]،.[9[
هدف این مقاله هدایت فرایند صحیح تصمیم گیري استراتژیک با استفاده از تقویت هوش اسـتراتژیک مـدیران در SME هـا ست .
٢- هوش رقابتی و هوش استراتژیک
هوش فرایندي از ایجاد یک تصویر کلی از محیط عملیاتی است که شامل رقبا ،مشتریان و بازارهاست. فرایند هوش مـوثر بطـور مستمر با دانش سازمانی مشارکت می کند و منجر به یادگیري سازمانی تجمعی می شود.
واژه هاي مختلفی در مبحث هوش در سازمانها مطرح است از جمله هوش رقـابتی، هـوش کسـب و کـار، هـوش بـازار، هـوش سازمان، هوش استراتژیک، هوش مشتري، هوش رقبا و هوش تکنولوژي. اگرچه همه واژه هاي هـوش بـه اسـتفاده از روشـهاي سیستماتیک براي جمع آوري ،تجزیه و تحلیل و توزیع اطلاعـات کـه از تصـمیم گیـري پشـتیبانی مـی شـود اشـاره دارنـد.[10]،[12].[11]
هوش رقابتی داده هاي به موقع و مبتنی بر واقعیت است که مدیریت در تصـمیم گیـري و ایجـاد اسـتراتژي بـر آن تکیـه مـی کند.این داده ها شامل تجزیه و تحلیل صنعت و تجزیه و تحلیل رقابت است. به نظر گالف(( 1997 هوش رقابتی درك مدیریت را از نقاط قوت و ضعف رقبا افزایش می دهد . .[13]سطوح و حوزه هوش رقابتی در شکل 1 نشان داده شده است .

داشتن دانشی عمیق نسبت به همه عوامل مثل مشتریان (جامعه و مخـاطبین، اربـاب رجـوع و . . . ) رقبـا، محـیط اقتصـادي، عملیات و فرآیندهاي سازمانی (مالی، فروش، تولید، منابع انسانی و. . . ) که تـاثیر زیـادي بـر کیفیـت تصـمیمات مـدیریتی در سازمان می گذارد همگی حوزه هاي هوشمندي سازمانی است. هوش سازمانی تصمیم گیري در همه عوامل موثر بر سازمانها را میسر می سازد.
در شکل 2 حوزه فعالیتهاي هوش سازمانی نشان داده شده است که هوش استراتژیک گسترده ترین هوش سازمان است و کل محیط عملیاتی خارجی شرکت را پوشش می دهد و هدف آن همه سطوح تصمیم گیري (استراتژیک ،تـاکتیکی و عملیـاتی )را در بر می گیرد.

-3 سلسله مراتب هوش
ماهیت وجودي هوش به مفهوم جمع آوري اطلاعات، استقرار و تحلیل تجربیات به منظور رسیدن به دانش و یـا ارایـه تصـمیم می باشد. در واقع هوش به مفهوم به کارگیري تجربه به منظور حل مسائل دریافت شده تلقی می شـود.هـوش سـازمانی عبـارت است از، استعداد و ظرفیت یک سازمان در حرکت بخشیدن به توانایی ذهنی سازمان و تمرکز این توانایی در جهت رسـیدن بـه رسالت سازمانی.[15] اشکال مختلفی از هوش وجود دارد که سازمان را در سیدن به اهداف اصلی خود کمک می نمایـد.اشـکال مختلف هوش که در سازمانها استفاده می شود عبارتند از هوش مصنوعی ، مدیریت دانش، هوش کسب و کار ، هوش رقابتی و هوش استراتژیک(شکل 3 [16[)

لایه درونی اشاره به هوش مصنوعی است که زمینه توسعه سیستم هاي هوشمند براي پشـتیبانی ، و یـا در مـوارد مهـم تـر ، جایگزین تصمیم گیرنده است . هوش مصنوعی علم و مهندسی ایجاد ماشینهایی با هوش به کارگیري از کامپیوتر و الگـوگیري از درك هوش انسانی و یا حیوانی و نهایًتا دستیابی به مکانیزم هوش مصنوعی در سطح هوش انسانی اسـت.در مقایسـه هـوش مصنوعی با هوش انسانی می توان گفت که انسان قادر به مشاهده و تجزیه و تحلیل مسـایل در جهـت قضـاوت و اخـذ تصـمیم می باشد در حالی که هوش مصنوعی مبتنی بر قوانین و رویه هایی از قبل تعبیه شده بر روي کامپیوتر می یاشد. هوش مصنوعی ملزومات محاسباتی اعمالی همچون ادراك ، استدلال و یادگیري را بررسی کرده و سیستمی جهت انجـام چنـین اعمـالی ارائـه میدهدیا به عبارتی هوش مصنوعی، مطالعه روشهایی است براي تبدیل کامپیوتر به ماشینی کـه بتوانـد اعمـال انجـام شـده توسط انسان را انجام دهد، است . برنامه هاي کاربردي هوش مصنوعی عبارتند از سیستم هاي خبره، سیستم هـاي مبتنـی بـر دانش ، پردازش زبان طبیعی ، مورد مبتنی بر استدلال ، درك گفتار ، رباتیک ، شبکه هاي عصبی ، الگـوریتم هـاي عمـومی ، سیستم هاي هوشمند و هیبریدي. [16[
مدیریت دانش لایه بعدي این چارچوب است. مدیریت دانش در دسترس قرار دادن نظام مند اطلاعـات و اندوختـه هـاي علمـی است، به گونه اي که به هنگام نیاز در اختیار افرادي که نیازمند آنها هستند، قرار گیرند تا آنها بتواننـد کـار روزمـره خـود را بـا بازدهی بیشتر و موثرتر انجام دهند. مدیریت دانش موجب می شود سازمان با بکارگیري دانش خود به نوآوري ، حفـظ دانـش مهم ، ایجاد رفاقت و احساس تعلق ، و بهبود بهره وري کار کمک کند .
مدیریت دانش طراحی هوشمندانه فرایندها، ابزار، ساختار و غیره با قصد افزایش، نوسازي، اشتراك یا بهبود اسـتفاده از دانـش است. تکنیک هاي هوش مصنوعی می تواند به منظور بهبود تسخیر ، سازماندهی ، و به اشتراك گذاري دانش بوسیله افراد مورد استفاده قرار گیرد.[16[
در لایه سوم هوش کسب و کار قرار دارد . هوش کسب و کار بررسی می کند چگونه سـازمان مـی توانـد بـا اطلاعـات داخلـی برخورد موثري داشته باشد و عملکرد شرکت هارا بهبودببخشد ، و موجب همترازي اجرا با استراتژي می شود . هگ و همکاران(2007) هوش کسب و کار را در گستره وسیع تري تعریف می کنند که عبـارت اسـت از دانـش در مـورد مشـتریان ، رقبـا ، شرکاي کسب و کار ، محیط رقابتی ، و عملیات داخلی است که موجب می شود تصمیمات استراتژیک کسب و کـار اثـربخش تر اتخاذ شوند.[17[
هوش کسب و کار به سازمان کمک می کند که معناي واقعی اطلاعات را براي برداشتن قدم هـاي خلاقانـه و قدرتمنـد بـراي دستیابی به مزیت رقابتی از طریق توانایی تصمیم گیري هاي استراتژیک کسب و کار ورسـیدن بـه اهـداف درك کنـد. هـوش کسب و کار بهنگام بودن و کیفیت ورودي فرایند تصمیم گیري را بهبود می بخشد [18[
هوش رقابتی با استفاده از اطلاعات داخلی و خارجی و دانش به منظور توسعه یک برنامه سیستماتیک و اخلاقی براي مدیریت ، تجزیه و تحلیل و بکارگیري این اطلاعات و دانش فنی براي بهبود تصمیم گیري هاي سـازمانی را فـراهم مـی کنـد و لایـه نهایی ، شامل هوش استراتژیک است که به سازمان در انتخاب بهترین تصمیمات ستراتژیک کمک می کند.[16[
هدف هوش رقابتی دستیابی به اطلاعاتی براي کسب مزیت استراتژیک سازمان است که این اطلاعات شامل اطلاعاتی در مـورد رقیب ، مشتریان ، تامین کنندگان ، تکنولوژي ها ، محیط و روابط کسب و کاراست که توانایی پیش بینی حرکـات در محـیط رقابتی و کاهش عدم اطمینان تصمیم گیري مدیریتی را موجب می شود.[19[

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید