بخشی از مقاله
چکیده
اشاره به فرهنگ عمومی عصر از مضامین شعری دیوان خاقانی است که همانند سایر مضامین شعری وی در میان الفاظ پرطنطنه آمده است. مراثی رسمی و غیررسمی که برای اهل خانه و اطرافیان خود سروده و جزء حسبحالسراییهای اوست، مجموعهای از مسائل فرهنگی به همراه خصوصیات و ویژگیهای آن را انعکاس داده که نشانگر فرهنگ عمومی آن عصر، علیالخصوص مسائلی چون عیادت از بیمار، طالعبینی، فالگیری، دعا و تعویذنویسی و مرثیه و عزاداری و... است. این موضوعات با توجه به اینکه امروزه همچنان در سطح فرهنگی جامعه حضور دارند، به نسبت ماندگاری در ذهن افراد جامعه، باعث فهم و لذت یا ابهام شعری شدهاند و مخاطب انسانی و هنری را اقناع میکنندبا. تحلیل مراثی خاقانی با هدف تبیین تأثیر فرهنگ عامه در خلق مضامین تازه و نقشِ بسامدِ فرهنگ عامه در القای احساسات و عواطف شاعر به مخاطب، مراثی خاقانی را صمیمی و پرسوز و سرشار از مضامین تازه با الهام از فرهنگ عامه مییابیم.
کلیدواژهها: خاقانی، مرثیه، فرهنگ عامه، ماندگاری.
مقدمه
افضلالدین بدیل بن علی بن محمد الشروانی الخاقانی - علیزاده، - 262 :1378 از سخنگویان و استادان قوی طبع و بلند فکر زبان فارسی است که با نیروی فکر و قریحه سرشار خود بر آوردن هرگونه معنی و نمایاندن همه مضامین در کسوت الفاظ توانا بوده است. دقت وصف خاقانی بینظیر است و در هر چیز و هر منظرهای با نهایت دقت و باریکبینی مخصوص نظر میافکند و جزئیات آن را چنانکه رسم نگارگران و نقش پردازان است چنان جلوه میدهد که پنداری نقاش چین است. وی در حجر تربیت عموی خویش، کافیالدین عمر بن عثمان که طبیب و فیلسوفی حاذق بوده بار آمده و همین اطلاع و احاطه وی بر لغات فارسی، عربی، اصطلاحات فلسفه و طب و همچنین دقت هنری و ادبی وی، قوّت او را بر ابداع ترکیبات بدیع میسر ساخته است. تدبر علمی و اطلاعات وسیع این شاعر چیره دست گاه حتی مضامین ابیاتش را پیچیده ساخته و از حد طبیعی بیرون برده است. - فروزانفر، . - 618 - 612 :1380
انس و الفت عمیق ذهنی با عناصر و مسائل زندگی و جامعه، دانش و آگاهی وسیع نسبت به علوم و فنون زمان و تاریخ روایات و استفاده طبیعی و بیتکلف از آنها در مضامین شعری، توجه ویژه به حوادث و وقایع زمان در محدوده جغرافیایی بومی و بخش بزرگی از سرزمینهای پهناور اسلامی، مجذوبیت آشکار نسبت به افسانهها و اساطیر و فرهنگ باستانی ایران و روایات و اساطیر اسلامی و مسیحی و... چهارچوب اصلی معانی و مضامین و مفاهیم و عناصر ماهوی شعر خاقانیاند. - معدن کن، 1375، یازده - در رابطه با زیباییشناسی صور فولکوریک آیینها و مراسم در تعزیه و تجلی فرهنگ عامه در شعر خاقانی کاری انجام نگرفته است.
این مقاله بدون توجه به تقسیم بندی انواع مرثیه یا توجه به قوالب شعری و لحن و نوع گفتار مراثی، کوشیده است جنبههایی از آیینها و مراسم سوگ و مسائلی همچون سوز و گداز و نمایش محنت واقع شده در زندگی و باورها و معتقدات و شایستها و ناشایستها را که در مصیبتنامهها و مراثی که گاه نیز همراه با اغراق است از میان ابیات شعری استخراج کرده و بررسی کند؛ لذا این پژوهش در 5 دسته به بررسی تأثیر فرهنگ عامه در آفرینش مضامین شعری خاقانی در حوزه مراثی میپردازد که عبارتند از:
-1 اعتقادات مربوط به آسمان و افلاک و تأثیرات آن در زندگی و سرنوشت انسان -2 طب و مسائل مربوط به آن -3 آیین مربوط به سوگواری و مسائل مرتبط با آن -4 آداب و رسوم، اعتقادات و باورهای عامه -5 داستانها، تلمیحات و ضربالمثلها
خاقانی در قصایدی که در سوگ عزیزان و همعصرانش سروده فرهنگ سیاسی اجتماعی و در مواردی فرهنگ عامه را در شعرش پدیدار ساخته است. اغلب در مراثی که جنبه رسمی دارد به مسائل سیاسی اجتماعی پرداخته است ولی در مراثیای که در سوگ اعضای خانواده و نزدیکان سروده احساسات و عواطف درونی خود را دخیل کرده و بیشتر فرهنگ عامه را مطرح ساخته است. آنچه بیشتر در این نوع قصاید جلوه میکند سنتهای حاکم بر جامعه است. این سنتها ریشههای عمیق اعتقادی و یا اجتماعی دارند که با ذهن و روح آدمیان عجین شدهاند و با توجه به سرودههای خاقانی میتوان آنها را در صورتها و اشکال گوناکون مورد مداقه قرار داد. - ر.ک: ماهیار، . - 80 -79 :1384
-1 اعتقادات مربوط به آسمان و افلاک و تأثیرات آن در زندگی و سرنوشت انسان
احکام نجومی و مطالعات اجرام آسمانی در دیوان خاقانی جایگاهی خاص دارد. اشارات و ترکیبات برساخته و مضمون آفرینی او از این مسائل هم نشان از مطالعه او در این مباحث دارد و هم در جهتی مطالعه شعر او را دشوار ساخته است. طوری که شاید بتوان گفت خاقانی در استفاده از فرهنگ دوره خویش و فرهنگ عامه، بیشترین سهم را به مسائل و مباحث فلکی داده و از آن در شعرش استفاده نموده است. نقش ساز بودن آسمان، دخان بودن آسمان، آتشین بودن آسمان، باورهای عامه درباره اجرام آسمانی، هفت پرده بودن فلک، و تأثیر افلاک در پیدایش موجودات و بحث امهات از موارد مضمونساز در اشعار خاقانی، به ویژه در مراثی، است. آنچه خاقانی در میان مراثی خود در رابطه با احکام و اجرام آسمانی سخن گفته بیشتر در موضوع نقشِ سازنده آسمان در سرنوشت انسانی و فریب و کشتار اوست. هرگاه هم که اشارهای مستقیم نکند با بهرهگیری از اطلاعات اجرام آسمانی مضمونی نو میآفریند. در بیت زیر هر چند اجل است که مهلت زندگی نداده است اما بره چرخ نیز در این کار سهمی دارد و این دنبه و این فریب کاری به همدستی بره چرخ - برج حمل - است:
اجلم دنبه نهاد از بره چرخ و شما همچو آهو بره مشغول چرائید همه - دیوان - 567 / خاقانی در ابیات متعددی در میان مرثیه، چه مراثی رسمی و چه مراثی غیررسمی که در آنها لحن صمیمانه دارد، به نقش فلک در تعیین سرنوشت آدمی و کارکردش اشاره کرده و به مانند عامه، آسمان را مسئول قضا و قدر و مرگ دانسته است:
جان نالان را به داروخانه گردون مبر کز کفش جان داروی بیسم نخواهی یافتن - دیوان - 474 /
او بر طبق فرهنگ و باور عامه، جنس آسمان را از دود دانسته است، اما به نکته نغز و شگفت انگیز ساکن نمایی زمین هم اشاره داشته است:
ای مرد چیست خود فلک و طول و عرض او؟ دودی است قبه بسته، معلق، ورای خاک
شهباز گوهری چه کنی قبههای دود؟ سیمرغ پیکری چه کنی تودههای خاک؟
گردون کمان گروهه بازی است کاندر او گل مهرهای است نقطه ساکن نمای خاک
- دیوان - 328 /
در جایی دیگر جنس آسمان را از آتش که اشاره به کره اثیر دارد - مصفی، - 625 :1388 دانسته است: آب محیط را ز کرامات کرده پل بگذشته ز آتشین پل این طاق آب فام - دیوان - 332 /
خاقانی علاوه بر اینکه احکام آسمانی را در مبحث کلی در شعر خویش و در میان مراثی جای میدهد، در موارد بسیاری نیز به ذکر باورهای عامیانه در مورد ستارگان و سیارات آسمانی و اسباب آسمانی میپردازد. در جایی علت مرگ وحیدالدین، پسر عمویش، را دبیری به جای عطارد دبیر - مصفی، - 512 : 1388 میداند. از این ابیات هم به ادب و دانش وحید میتوان پی برد و هم به دبیری
عطارد:
جان عطارد از تپش خاطر وحید چونان بسوخت کز فلک آبی نماندش
جان وحید را به فلک برد ذو الجلال تا هم فلک به جای عطارد نشاندش - دیوان - 1196 /
خاقانی که کافیالدین را عیسی طبیب میداند، علت مرگ او را نه تنها بیماری نمیداند بلکه طبیبی برای مداوای آسمانیان میداند و بدینگونه حسن تعلیلی به بیت میافزاید و مقام عمویش را به اوج میبرد:
او را فلک برای طبیبی خویش برد کز دیرباز داروی او آزموده بود - دیوان - 1176 / خاقانی حتی در میان مرثیه نیز مخاطب هنری را فراموش نمیکند. گاه آوردن تصویری که مربوط به صور فلکی است به قصد
هنرنمایی و شعرآفرینی و برای »مخاطب هنری« است - شفیعی کدکنی، - 106 : 1389 و بدین جهت در بین مرثیه، صور فلکی را دست مایه شعری قرار میدهد. در بیت زیر »صف پروین« و »قمر« به ترتیب استعارههاییاند از قطرات عرق و روی بیمار . جبهت در معنی پیشانی است، اما در معنای خانه دهمین از خانههای بیست و هشتگانه ماه، با قمر ایهام تناسب میسازد - نیز ر. ک: کزازی، . - 270 :1385
خوی تب،گُلگُل، بر جبهت گلگون خطر است آن صف پروین ز آن طرف قمر بازدهید - دیوان - 229 /
دریغ و افسوس فلک، سعد و نحس بودن، و نکاتی در ارتباط با صور فلکی و اجرام آسمانی در میان مرثیه از دیگر مباحثی هستند که خاقانی آنها را دستمایه مضمونآفرینی کرده است.1 مبحث دیگر این است که قدما میپنداشتند که موالید ثلاثه - معدن و نبات و حیوان - از فعل افلاک - آباء علوی - و انفعال عناصر اربعه - امهات سفلی یا چهار ارکان - پدید آمده است. - ر. ک: ماهیار، - 15 - 20 :1384 از این جهت نیز در پی هر امری که بودند رصد طالع آسمانی و اخلاط و مزاج گرفتن را فراموش نمیکردند. خاقانی در مراثی خود بدین امر چنین اشاره داشته و گلایه خود را ابراز کرده است:
عمر تو چیست عطسه ایام جان ستان بس تن مزن که عطسه سبک درگذشتنی است
بهر دوباره زادن جانت ز امهات زین واپسین مشیمه دیگر گذشتنی است - دیوان - 698 /
درباره هفت طبقه بودن آسمان »ساکنان باستانی بابل تصور میکردند که آسمان از هفت طبقه روی هم چیده تشکیل شده و خورشید و ماه و پنج سیاره را بنابر اندازه دوری آنها از زمین در هر یک ازین طبقات میدانستند و خوشید و ماه و خمسه متحیره را ساکن طبقات و صاحب - رب - آنها میشمردند . این پندار میان اقوام یونانی و سریانی راه یافت و میان طبقه عوام آن اقوام رواج پیدا کرد... در شعر فارسی، هفت آسمان بر مبنای همان باور و اعتقاد، همراه با هفت کشور و هفت طبق زمین یا هفت طبقه افلاک راه یافته است.« - مصفی، . - 840 -841 :1388 خاقانی بر پایه این اعتقاد عامیانه تصویرها و مضامین بیشماری ساخته است که بخشی از آن نیز در میان مراثی اوست:
هفت در بستم بر خلق و اگر آه زنم هفت پرده که فلک راست ز بر باز کنم - دیوان - 715 /
اجرام هفت خانه زرین به سوک تو بر هفت بام خانه مینا گریسته - دیوان - 762 /
لباس ازرق بر تن داشتن آسمان، سبز پوشی آسمان، پیروزه گون بودن آسمان و دلق پوشی فلک از دیگر موارد مضمونساز در شعر خاقانی است.2
-2 طب و مسائل مربوط به آن
ارتباط خون با خواب، خواص درمانی مشک، توتیا، گلاب، فلفل، نی، شراب کدر از موارد مضمونساز در مراثی خاقانی هستند. در میان ابیاتی که اشاره به پالایش اشک از دل دارد، خاقانی بیتی آورده که اشاره میکند بر اینکه خون خواب میآورد. کزازی در شرح این بیت مینویسد: »پیشینیان بر آن بودهاند که پس از خوردن غذا، بخارهایی تر و معتدل از خون برمیخیزد؛ به سوی مغز فرومی-رود و مایه خواب طبیعی میشود.... بر پایه دانش نو نیز، تراوش »پونوژن ponogene در خون خواب را پدید میآورد.« - کزازی، . - 269 :1385
دیده را خواب ز خون خاست که خون آرد خواب/ هر چه خون جگر است آن به جگر باز دهید - دیوان - 227 /
پزشکان قدیم بهترین نوع مشک را مشک ختنی و چینی گفتهاند و خواص طبی آن را تقویت کننده اندام و غمزدا و مقوی دل و مفرح و ملطّف و داروی چشم و پادزهر نوشتهاند. - ماهیار، . - 222 :1384 خاقانی در بیت زیر که مرثیهای در سوگ شیخ الاسلام ابومنصور عمدهالدین حفده و در وصف شأن و عظمت اوست، با گفتن مشک چینی، با توجه به ابیات پیش و پس این بیت، خصوصیات ذکر شده را در نظر داشته است: