بخشی از مقاله

چکیده

برنامهریزی استراتژیک مقولهای است که در آموزش عالی اهمیت بسیاری دارد و این اهمیت در مورد آموزش معماری دو چندان میشود. از این رو هدف اصلی مقاله پیشرو، بررسی و تحلیل ابعاد و ویژگی-های برنامهریزی استراتژیک در حوزه آموزش جهت کاربرد در برنامهریزی مطلوب در حوزه آموزش معماری با توجه به شرایط جامعه معاصر ایران است. این مقاله با استفاده از روش تحقیق کیفی، ابتدا انواع برنامهریزیها را تشریح، سپس لزوم برنامهریزی استراتژیک در آموزش و پرورش و مراحل برنامهریزی استراتژیک را که آگاهی و استفاده از آن در طراحی یک نظام آموزشی مؤثرتر و کارآمدتر حائز اهمیت فراوان است، مورد تأکید قرار داده است. در طول مقاله سعی شده با توجه و تأکید بسیار بر برنامههای مربوط به آموزش و پرورش، فرایند برنامهریزی استراتژیک مورد بررسی قرار گیرد. با توجه به نتایج این تحقیق، شالوده برنامهریزی آموزشی در آینده، باید با در نظر گرفتن برنامه استرتژیک طراحی شود. از این رو یک الگوی برنامهریزی استراتژیک آموزشی جهت کاربرد در آموزش معماری معرفی گشته است تا بتوان از آن در برنامهریزی فرایند طراحی معماری بهره جست.

واژگان کلیدی: برنامهریزی استراتژیک، آموزش و پرورش، آموزش معماری، برنامهریزی آموزش.

مقدمه

آموزش و پرورش را میتوان مهمترین و اساسیترین رکن زیربنایی یک کشور دانست که خود مسیر حرکت آینده کشور را تعیین میکند. نگاهی گذرا به کشورهای پیشرفته و توسعهیافته امروز نشان میدهد این جوامع از سالها قبل بر روی آموزش و پرورش سرمایهگذاری و برنامهریزیهای دقیق کرده و با هدفمندی خاصی به پیش رفتهاند. آنها به خوبی میدانستهاند که چه میخواهند و چه باید انجام دهند و در این راه از هیچ تلاشی دریغ نکردند. نگاهی به کشورهای جهان سوم هم به خوبی به ما نشان میدهد که این کشورها عموماً در امر آموزش و پرورش دچار سرگردانی و بی هدفی بودهاند و هستند و هر از چندگاهی با برنامه مقطعی و دورهای باعث نابسامانی بیشتر آموزش و پرورش میشوند. آموزش عبارت است از انتقال دانستهها یا آموختهها به دیگری بدین معنی که فرد تحت تعلیم قرار میگیرد تا معلم، دانستهها و آموختههای خود را به او نیز بیاموزد، ولی پرورش که نتیجه آموزش است، عملی است به منظور بار آوردن یک کودک یا نوجوان تا جایی که همه استعدادهای او گسترش یابد. پرورش، عملی است در سایه آموزش به منظور تکامل جان، احساسات و عواطف یک فرد که یک جامعه یا یک گروه خاص اجتماعی سعی دارد به وسیله آن قدرتی را که از طریق یادگیریهایش به دست آورده است، برای ادامه حیات فردی و جمعی به اعضای جوان انتقال دهد.بقای هر جامعه مستلزم آن است که مجموعه باورها، ارزشها، رفتارها، گرایشها، دانش و مهارتهای آن به نسلهای جدید منتقل شود. وسیله این انتقال، آموزش و پرورش است. آموزش و پرورش، یکی از بنیادهای اساسی زندگانی اجتماعی بشر از ابتدا تا امروز بوده است. با توجه به قابلیت خاص انسان در امر یادگیری و دارا بودن قابلیتهای ذهنی و استعدادهای بالقوه وجود آموزش و پرورش برای حفظ و انتقال میراث جوامع بشری و همچنین شکوفایی آن، ضروری و غیر قابل انکار است.

آموزش و پرورش همچون یکی از بنیادهای زندگانی اجتماعی، همواره و حتی در جامعههای آغازین نیز به گونهای در کار بوده است. زیرا انسان از یک سو متفاوت از دیگر جانوران که بنا به سرشت، توانایی برآوردن نیازهای خود را دارند، فقط بر کارهایی توانا است که آموخته باشد و از سوی دیگر، فقط از راه آموزش است که میتواند دانستههای خود را به آیندگان بسپارد.با توجه به وسعت عملکردهای آموزش و پرورش و تحت تأثیر قرارگرفتن گروههای اجتماعی زیادی از آن، این گروهها و در نتیجه کل جامعه به شدت از نظام و سیاستهای آموزش و پرورش متأثر میشوند. مدیریت استراتژیک میتواند به عنوان محورهای تفکر استراتژیک کارآفرینی، مدیریت استراتژیک مالی، تولید، پژوهش و آینده پژوهی، بازاریابی، نوآوری و خلاقیت، فلسفه و توجه به تفکر استراتژیک، منابع انسانی، محیطشناسی و تئوریشناسی استراتژیک، برنامهریزی در سطح کلان ملی به کمک مدلهای ریاضی، تکنولوژی، دانش و فناوری، مدلها و الگوهای مدیریت و برنامهریزی استراتژیک، تجارت موفق و مطالعه موردی برنامه-ریزی استراتژیک، برنامهریزی استراتژیک در سازمانهای دولتی و غیر انتفاعی، نظامها و رویکردهای کنترل و پایش بر برنامه-ریزی استراتژیک درسطح کلیه سازمانها مطرح گردد.گسترش و بهرهبرداری از این صنایع بر نیروهای فکری متکی هستند و در آموزش و پرورش تغییراتی اساسی به وجود آورده است - عباسی و معدندار، . - 1379 جهان معاصر با شتاب بسیار زیاد در حال گسترش و انتقال اطلاعات و مهارتها است.مسایل و چالشهای آموزش و پرورش نسبت به یک دهه قبل،با شتاب فزاینده افزایش یافته است.در چنین فضایی آموزش و پرورش زمانی میتواند ادعا کند که جامعه را برای حل مشکلات،هماهنگی با تغییرات و پیروزی در عرصه رقابتها قدرتمند میسازد،که برنامهای جامع و اثربخش ارائه دهد .یکی از ابزارهای اساسی انجام دادن این رسالت،برنامهریزی استراتژیک است - میرکمالی، . - 32 :1378 تحقق برنامهریزی استراتژیک نیازمند بستر مناسب و شرایطی است و از جمله این شرایط افزایش دانش و آگاهی در زمینه برنامهریزی استراتژیک،تغییر نگرش و تقویت تفکر استراتژیک و ایجاد و کاربست روشهای مشارکت و توافق در زمینه برنامهریزی میباشد.

جامعهشناسی آموزش و پرورش

آموزش و پرورش، پدیدهای است که آشکار یا نهان در تمام ارکان و نهادهای اجتماعی جای دارد و از راه تاثیرات متقابل در کل نظام اجتماعی نفوذ میکند. فراگرد آموزش و پرورش، متضمن ترکیبی ازروابط وکنشهای متقابل اجتماعی است. تحلیل جامعهشناختی آن هم میتواند به آموزش وپرورش رسمی که تحت شرایط معین درآموزشگاه ها صورت میگیردوهم به فراگردهای تربیتی بیشماری که در خانواده ومحیط زندگی به صورت منفی اتفاق میافتد ناظر باشد.»به طورکلی جامعهشناسی آموزش و پرورش برمطالعه روابط میان آموزش وپرورش وجامعه، از طریق کاربرد منظم دانش، مفاهیم، نظریهها، روشها و فنون جامعهشناسی، اطلاق میشود. در تعریفی دیگر، جامعهشناسی آموزش و پرورش عبارت است ازتحلیل علمی الگوها و فراگردهای اجتماعی دخیل در نظام آموزش و پرورش - علاقهبند، . - 1382 منظور از نظام آموزش و پرورش الگوی کلی نهادها و سازمانهای رسمی جامعه است که به واسطه آن معارف و میراث فرهنگی منتقل و پرورش و رشد اجتماعی و شخص افراد جامعه میسر میشود.« به طور کلی هدف جامعه شناسی آموزش وپرورش آن است که پدیده آموزش وپرورش ، نحوه ی تشکل وسازمان دهی وکارکردهای آن در زندگی اجتماعی مطالعه می کند.

ضرورت جامعهشناسی آموزش و پرورش
جامعه شناسی آموزش و پرورش بیش از سه ربع قرن، یکی از دروس دانشگاهی رشتههای علوم تربیتی و اجتماعی بوده است. ولی پس از تثبیت آن به عنوان یکی از شاخه های تخصصی رشته جامعهشناختی و گسترش دانش نظری و کاربردی آن، اهمیت و ضرورت آموزش آن برای دانشجویان علوم تربیتی و جامعهشناسی محسوستر شده است.

به طور کلی، دانش جامعهشناسی آموزش و پرورش، میتواند برای والدین، معلمان و کارگزاران آموزش و پرورش، آگاهیهای سودمندی در زمینه درک و تشخیص مسائل تربیتی و حل آنها فراهم کند. از این رو، آموزش آن در رشتههای مختلف میتواند مفید باشد. مولفان و صاحبنظران این رشته، دلایل مهمی برای تدریس جامعهشناسی آموزش و پرورش به دانشجویان قائل شده اند که به پارهای از آنها، به شرح زیر اشاره شده است.

-1 با گسترش روزافزون آموزش وپرورش، دانشآموزان گوناگونی ازخاستگاههای اجتماعی مختلف، باتفاوتهای فردی، خانوادگی، طبقه اجتماعی، قومی وزبانی، به آموزشگاهها سرازیرمیشوند. یکپارچه سازی آنان، درچارچوب کلاس درس و مدرسه، مستلزم فهم عمیق تفاوتهای اجتماعی آنان و اثرات این خصایص بر یادگیری و پیشرفت تحصیلی است. معلمان، مدیران آموزشی، مربیان و کارشناسان آموزش و پرورش، برای حل مسائل و مشکلاتی که این عوامل پدید میآوردند، به ابزارهای مفهومی و مهارتهای اجتماعی نیازدارند تا هریک درحوزه کارخود بتوانند با اثربخشی عمل کنند. جامعهشناسی آموزش و پرورش، معلومات لازم در این زمینه را برای آنان میسر میسازد.

-2 جامعهشناسی آموزش و پرورش بینش کاملتری نسبت به مدرسه، جامعه و دانشآموزان فراهم میکند که دروس دیگر، مثل روانشناسی تربیتی، فلسفه آموزش و پرورش و تاریخ آموزش و پرورشبه تنهایی قادر نیستند. در واقع این درس تعادلی در دانش رفتاری معلم و مربی به وجود میآورد که بدون آن، چنین تعادلی دشوار است.

-3 امروزه،کارآموزش وتربیت، بدون تکیه بریافتههای علمی مربوط به تاثیرعوامل اجتماعی برامریادگیری، فاقد اثربخشی لازم است. آموزش جامعهشناسی آموزش و پرورش، در جوار سایر دروس علمی، کارگزاران آموزش و پرورش را با یافتههای جدید، در زمینه اثرات عوامل گوناگون اجتماعی بر یادگیری و پیشرفت آشنا میسازد.

-4 مطالعه جامعهشناسی آموزش و پرورش،کارگزاران آموزش و پرورش را، از لحاظ نگرش و رفتار، از قید تنگنظریها و تعصبات میرهاند؛ زیرا با وسعت بخشیدن به چشم انداز حرفهای آنها، تجربه های آنها را معنا دار ساخته، آنها را نسبت به تفاوتهای فرهنگی، دینی، اجتماعی، نگرشی و رفتاری در محیطهای آموزشی، حساس میسازد.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید